
سمینار مدرک گرایی در دفتر حزب ندای ایرانیان
سمینار مدرک گرایی
سمینار مدرک گرایی
**سخنرانی: نفی مدرکگرایی — بررسی تبعات منفی، پوچی و انحراف از مسیر واقعی آموزش و انسانیت**
همهی شما را، با قلبی پر از امید و احترام، خوشآمد میگویم.
امروز میخواهم دربارهی یک بیماری ساختاری در نظامهای اجتماعی، آموزشی و اقتصادی ما صحبت کنم؛ بیماریای که به تدریج، هویت انسان را به یک کاغذ تقلیل داده است: **مدرکگرایی**. این پدیده، از یک ابزار سنجش ساده، تبدیل به یک ایدئولوژی شده است — ایدئولوژیای که ارزش انسان را تنها از طریق داشتن یک مدرک تحصیلی تعریف میکند. اما آیا این سنجش، عادلانه است؟ آیا این مسیر، به سوی پیشرفت واقعی میرود؟ و آیا این نظام، انسانها را به بهترین شکل ممکن میسازد؟
امروز نه تنها مدرکگرایی را نفی میکنم، بلکه به تبعات منفی آن، به **پوچی درونیِ این نظام**، و به **انحراف از مسیر واقعی آموزش و رشد انسانی** میپردازم.
—
### **اول: تبعات منفی مدرکگرایی**
مدّتی است که جامعه ما به این باور رسیده است که “بدون مدرک، آیندهای نیست”. این جمله، در ظاهر، انگیزهبخش به نظر میرسد، اما در واقع، بذر بسیاری از مشکلات اجتماعی را در خود دارد.
**۱. تولید بیکاری ساختگی**
سالانه هزاران دانشآموخته با مدرک دانشگاهی وارد بازار کار میشوند، اما بسیاری از آنها شغلی پیدا نمیکنند. چرا؟ چون نظام آموزشی ما به جای تربیت نیروی کار ماهر، درگیر تولید “مدرک” است. دانشگاهها بیشتر به کسب درآمد و تکمیل ظرفیتها مشغولند تا اینکه به نیازهای واقعی جامعه پاسخ دهند. نتیجه؟ فارغالتحصیلانی با مدرک بالا و مهارت پایین. بیکاری نه به دلیل کمبود شغل، بلکه به دلیل **ناسنجانیِ مهارت و نیاز**.
**۲. نابرابری اجتماعی و انزوا**
مدّعگرایی، در عمل، دروازههای اجتماعی را تنها برای دارندگان مدرک باز میکند. فردی که از محرومیت مالی یا جغرافیایی میآید، شاید به دلیل هزینه، زمان یا دسترسی نداشتن به مراکز آموزشی، فرصت گرفتن مدرک را نداشته باشد. اما آیا این به معنای کمارزشتر بودن اوست؟ قطعاً نه. اما نظام مدرکگرا، او را از فرصتهای شغلی، اجتماعی و حتی معنوی محروم میکند. این، **انواعی از آپارتایدِ فکری** است — جایی که انسان با توجه به یک کاغذ، طبقهبندی میشود.
**۳. فساد در نظام آموزشی**
وقتی مدرک به هدف اصلی تبدیل شود، فرآیند یادگیری به یک وسیله تبدیل میشود. دانشآموزان نه برای یادگیری، بلکه برای **گذراندن امتحان** درس میخوانند. دانشگاهها نه برای تربیت اندیشمند، بلکه برای صدور مدرک فعالیت میکنند. این فضایی است که در آن **حاشیهنویسی اهمیت بیشتری از تفکر انتقادی** دارد، و **نمره مهمتر از دانش** است. این، نه تنها یادگیری را مختل میکند، بلکه فساد اخلاقی را ترویج میدهد: جعل نمره، خرید و فروش مدرک، و حتی رشوه در نظام آموزشی.
—
### **دوم: پوچی درونی مدرکگرایی**
اما مشکل تنها در تبعات اجتماعی نیست. مشکل عمیقتری هم وجود دارد: **پوچیِ درونیِ این نظام**.
در دنیای امروز، بسیاری از افراد مدرک میگیرند، اما احساس **بیمعنایی** میکنند. چرا؟ چون مدرک، به جای یک ابزار رشد، به یک **همهچیز** تبدیل شده است. انسانها برای گرفتن مدرک، سالها وقت میگذرانند، بدهی میگیرند، استرس میکشند، و در نهایت متوجه میشوند که این مدرک، نه به آنها شغل داده، نه امنیت، و نه حتی احساس تحقق شخصی.
این پوچی از جایی ناشی میشود که **هدفِ انسان با مسیرِ او گسسته شده است**. انسان برای “گرفتن مدرک” زندگی میکند، نه برای “کشف خود”، “خدمت به جامعه”، یا “خلق ارزش”. مدرک، به جای یک وسیله، به یک بت تبدیل شده است. و بتپرستی، هر شکلی داشته باشد، همیشه به پوچی منجر میشود.
—
### **سوم: مسیر غلط مدرکگرایی**
مدّعگرایی، ما را از مسیر واقعی آموزش و رشد انسانی منحرف کرده است.
آموزش، در اصل، باید به معنای **پرورش ذهن، تقویت اخلاق، و توانمندسازی فرد برای زندگی با معنا** باشد. اما در نظام مدرکگرا، آموزش تبدیل شده به یک **فرآیند صنعتی**: ورودی (دانشآموز)، فرآوری (درسهای حفظی)، و خروجی (مدرک). این، آموزش نیست — این **تولید انبوهِ مدرک** است.
در این مسیر، چه چیزهایی از دست میرود؟
– **خلاقیت**، چون فقط به پاسخهای کتابی اهمیت داده میشود.
– **تفکر انتقادی**، چون چالش گذاشتن به محتوا تلقین شده است که “ریسک” است.
– **مهارتهای عملی**، چون دانشگاهها بیشتر به نظریه میپردازند تا کاربرد.
– **ارزشهای انسانی**، چون موفقیت به “درآمد” و “عنوان شغلی” تقلیل مییابد.
نتیجه؟ نسلی از افراد با مدرک بالا و هویت پایین. نسلی که میدانند چگونه امتحان بدهند، اما نمیدانند چگونه زندگی کنند.
—
### **راه به سوی تغییر: نفی مدرکگرایی، نه نفی آموزش**
نفی مدرکگرایی به معنای تحقیر تحصیل یا دانشگاه نیست. من به دانش احترام میگذارم. من به دانشگاه به عنوان فضایی برای گفتگو، تفکر، و رشد اخلاقی اعتقاد دارم. اما آنچه را که امروز “مدرک” نامیده میشود، نه به عنوان یک شاخص نهایی ارزش انسان میپذیرم.
ما باید به سمت جامعهای حرکت کنیم که:
– **مهارت** مهمتر از مدرک باشد.
– **تجربه** معیار اصلی ارزیابی باشد.
– **خلق ارزش**، نه صدور مدرک، هدف آموزش باشد.
– و **انسان**، با تمام عیوب و استعدادهایش، بالاتر از یک رزومه دیده شود.
در جهان دیجیتال امروز، دانش در دسترستر از همیشه است. یک فرد میتواند از طریق یادگیری مجازی، پروژههای عملی، و کارهای خلاقانه، دانشی فراتر از بسیاری از دانشگاهها کسب کند. اما اگر جامعه هنوز به مدرک نگاه کند، این انسان بااستعداد، نادیده گرفته میشود.
—
### **جمعبندی: بازگشت به انسان**
دوستان،
مدّعگرایی نه تنها ناعادلانه است، بلکه ناکارآمد، پوچ، و انحرافی است. این نظام، انسان را از حقیقت او جدا کرده، و او را به یک “نامزد شغل” تبدیل کرده است.
امروز دعوت میکنم که همگی ما، در خانواده، مدرسه، محل کار و جامعه، این فکر را زیر سؤال ببریم.
بیایید به جای پرسیدن “چه مدرکی داری؟”، بپرسیم:
“چه چیزی یاد گرفتی؟”
“چه تجربهای داشتی؟”
“چه تأثیری گذاشتی؟”
“چه ارزشی خلق کردی؟”
زیرا در نهایت، **انسان نه با مدرک سنجیده میشود، بلکه با آنچه میاندیشد، میسازد، و میبخشد.**
مدّعگرایی را نفی میکنیم،
نه به خاطر نفرت از دانش،
بله به خاطر عشق به انسان.
سپاسگزارم.