این مقاله در ادامه مطلب آموزش اقتصاد مقاومتی قسمت اول نگارش شده است:
آموزش اقتصاد مقاومتی قسمت دوم
آموزش اقتصاد مقاومتی قسمت دوم
اقتصاد مقاومتی یا اقتصاد ترمیمی اقتصادی پیشرفته مبتنی بر پیشرفته ترین مبانی علمی جهان
: تعریف دوم از اقتصاد مقاومتی، عبارت از اقتصادی است که در پی “مقاوم سازی”، “آسیب زدایی”، “خلل گیری”، و “ترمیم” ساختارها و نهادهای فرسوده و ناکارآمد موجود اقتصادی است؛ یعنی اگر در رویکرد قبلی می گفتیم که فلان نهاد نمی تواند انتظارات ما را برآورده کند، در رویکرد جدید، به دنبال آن هستیم که با بازتعریف سیاست های نهادهای موجود، کاری کنیم که انتظارات ما را برآورند. در مقام تمثیل می توان گفت که این کار شبیه همان کاری است که “پتروس فداکار” با فروبردن انگشت خود در ترک دیواره ی سد انجام داد؛ یعنی باید ترک های ساختاری دیوار نهادهای اقتصادی را ترمیم کنیم. کشورهای توسعه یافته نیز در برهه هایی از تاریخ اقتصادی خود، مجبور به مقاوم سازی ساختارهای اقتصادی شدند. به عنوان مثال، غرب پس از دو شوک نفتی ۱۹۷۹ و ۱۹۸۳ میلادی، اقدام به جایگزینی سوخت های فسیلی با سایر سوخت های نوین کرد؛ به طوری که امروزه با قیمت های بالای یک صد دلار نیز دچار شوک نفتی نمی شود. این تعریف نیز حاوی نکات نقادانه ای است؛ به طور مثال اگر اقتصاد متعارف از ترمیم اقتصاد خود نتایج مطلوبی گرفت دلیلش این بود که بنیان های اقتصادی اش ثابت بود و روبناهای اقتصادی اش ترمیم شد؛ در اینکه اقتصاد ما نیز با این رویه، نتایج مطلوبی بگیرد جای تامل است.
آیا درونزایی اقتصاد مقاومتی همان درونگرایی اقتصاد است؟
درونگرا نیست؛ یعنی این اقتصاد مقاومتی، به این معنا نیست که ما اقتصاد خودمان را محصور میکنیم و محدود میکنیم در خود کشور؛ نه، درونزا است، امّا برونگرا است؛ با اقتصادهای جهانی تعامل دارد، با اقتصادهای کشورهای دیگر با قدرت مواجه میشود. بنابراین درونزا است، امّا درونگرا نیست. اینها را که عرض میکنم، برای خاطر این است که در همین زمینهها الان قلمها و زبانها و مغزهای مغرض، مشغول کارند که [القا کنند] «بله، اینها میخواهند اقتصاد کشور را محدود کنند و در داخل محصور کنند». انواع و اقسام تحلیلها را برای اینکه ملّت را و مسئولان را از این راه ـ که راه سعادت است ـ جدا بکنند دارند میکنند. من عرض میکنم تا برای افکار عمومیمان روشن باشد.
آیا اقتصاد مقاومتی، اقتصادی صرفا دولتی است؟
این اقتصادی که به عنوان اقتصاد مقاومتی مطرح میشود، مردمبنیاد است؛ یعنی بر محور دولت نیست و اقتصاد دولتی نیست، اقتصاد مردمی است؛ با ارادهی مردم، سرمایهی مردم، حضور مردم تحقّق پیدا میکند. امّا «دولتی نیست» به این معنا نیست که دولت در قبال آن مسئولیّتی ندارد؛ چرا، دولت مسئولیّت برنامهریزی، زمینهسازی، ظرفیّتسازی، هدایت و کمک دارد. کار اقتصادی و فعّالیّت اقتصادی دستِ مردم است، مال مردم است؛ امّا دولت ـ بهعنوان یک مسئول عمومی ـ نظارت میکند، هدایت میکند، کمک میکند. آن جایی که کسانی بخواهند سوءاستفاده کنند و دست به فساد اقتصادی بزنند، جلوی آنها را میگیرد؛ آنجایی که کسانی احتیاج به کمک دارند، به آنها کمک میکند. بنابراین آمادهسازی شرایط، وظیفهی دولت است؛ تسهیل میکند.
چهارم، گفتیم این اقتصاد، اقتصاد دانشبنیان است یعنی از پیشرفتهای علمی استفاده میکند، به پیشرفتهای علمی تکیه میکند، اقتصاد را بر محور علم قرار میدهد؛ امّا معنای آن این نیست که این اقتصاد منحصر به دانشمندان است و فقط دانشمندان میتوانند نقش ایفا کنند در اقتصاد مقاومتی؛ نخیر، تجربهها و مهارتها ـ تجربههای صاحبان صنعت، تجربهها و مهارتهای کارگرانی که دارای تجربه و مهارتند ـ میتواند اثر بگذارد و میتواند در این اقتصاد نقش ایفا کند. اینکه گفته میشود دانشمحور، معنای آن این نیست که عناصر با تجربهی صنعتگر یا کشاورز که در طول سالهای متمادی کارهای بزرگی را بر اساس تجربه انجام دادهاند، اینها نقش ایفا نکنند؛ نخیر، نقش بسیار مهمّی هم به عهدهی اینها است.
دکتر سید مازیار میر مشاور و تحلیلگر
توصیه میشود مطالب زیر را مطالعه نمایید:
نگاهی تازه به اقتصاد مقاومتی و بیانات مقام معظم رهبری
سخنرانی پیرامون اصول و فنون مذاکره در منطقه ویژه اقتصادی عسلویه
اقتصاد مقاومتی قسمت اول
ده قدم برای شروع یک مذاکره اقتصادی موفق