اجماع یا جوزدگیحاد مسئلهاین است
بعنوان یک مدرس و مشاور همیشه از این مثال استفاده می کنم که من حدود ۳۰۰۰ فیلم در یوتویوپ و سایر پلتفرم های ایرانی دارم اما فقط یک فیلم حدود ۷۰۰هزار بازدید جذب کرده اما چرا شاید برای پاسخ باید به سراغ دهه ۷۰ میلادی برویم آری در اواسط دهه هفتاد میلادی شرکت شکلات سازی “مارس” فروش شکلات بی سابقه ای را تجربه نمودند و این در حالی بود که هیچ تغییر خاصی در تولید و یا فرمول و حتی بودجه تبلیغاتی ایجاد نشده بود، حتی قیمت شکلات هم تغییری نکرده بود، محصول هم دقیقا با همان شکل و شمایل و فرمول قبل بود، اما چرا سوال اینجا بود که چه اتفاق افتاده بود که فروش افزایش پیدا کرده بود؟
مدتها طول کشید که آنها متوجه شوند که دلیل چه بوده است.
همه چیز زیر سر NASA بود.
دقیقا همه چیز سر ناسا و مخصوصا فضاپیمای مکان یاب پیشرفته ناسا بود!
مأموریت آنها این بود که نمونهای از خاک یکی از سیارههای نزدیک را به زمین بیاورد یک کار بسیار هیجان انگیز و استثنایی.
فرود این فضاپیما روی سیاره مریخ (مارس) با تبلیغات بسیار گسترده و زیادی همراه بود و موفقیت ناسا تیتر اول همه اصحاب رسانه و روزنامه ها و نقل همه محافل بود.
فکر می کنم که نام شکلات “مارس” از روی نام بنیانگذار این شرکت، یعنی آقای فرانکلین مارس فقید برداشته شده، نه به خاطر سیاره مارس، ولی تکرار نام مارس در رادیو و مخصوصا تلوزیون باعث شد ذهن مردم بیشتر از گذشته کاملا با شکلات مارس احساس قرابت و آشنایی نموده و فروش شکلات بصورت چشمگیر و شتابزده ای بصورت ناگهانی افزایش یابد
سالها قبل و در سلسله تحقیقات گسترده ای راجع به ” جشن هالووین” محققان و پژوهشگران متوجه شدند که قبل از هالووین خیلی بیشتر به محصولات نارنجی رنگ (مثل کدوی نارنجی و رنگ نارنجی و حتی نوشابه نارنجی ) اشتیاق مضاعفی پیدا می کنند!
پیش از جشن هالووین محرکهای نارنجی مربوط به این سنت خاص (مثل کدو تنبل و محرک های نارنجی) افکاررابه سمتمحصولات نارنجی رنگ می برند!
در تحقيقات دیگری مشخص شد که در شهرهای آفتابی آمریکا مثل میامی خیلی راحتتر میتوانید ببینید که همسایهتان چه ماشینی دارد تا شهرهایی که مثل سیاتل که همیشه ابری و بارانی است.
آری در مناطق آفتابی اشتیاق مردم برای عوض کردن خودروشخصی بیشتر می شود،
محققان وپژوهشگران روی فروش یک و نیممیلیون خودرو در ایالات مختلف روشن نمود که از هر ۸ تا خودروکه مردم می خرند یکی به خاطر “اثر اجتماع یا جوزدگی” رویداده است:
وقتی مردم میبینند همسایهشان ماشین خریده علاقه به خرید ماشین پیدا میکنند!
همه این موارد و هزاران مورد دیگر نشان از تلقینپذیری گروهی در نسل بشر است.
به نظر می رسد که بشر موجودی کاملااجتماعی است و به شدت تمایل دارد رفتاری نشان دهد که او را “عضو” یک دسته و یا مجموعه نماید. این تمایل به تعلق به دسته باعث میشود که آدمها به شدت تمایل به “جو زدگی” دارند.
به نظر می رسد که شدت این تمایل در افراد برون گرا – و افراد هیجانی خیلی بیشتر از افراد درون گرا و افراد منطقی است، به عبارت دیگر شخصی که با تمایلات شخصی “هیستریونیک” خیلی بیشتر از افرادی با تمایلات “اسکیزوئید” و “وسواس جبری” دچار جو زدگی میشود با این حال همه ما اگر حواسمان را به تصمیمات و انتخابهایمان جمع نکنیم به شدت دچار جو زدگی میشویم و بی آن که بدانیم تصمیمات همسایه یا تیتر روزنامهها یا حتی رنگی که در ویترین مغازهها بیشتر به چشم می خورد بر تصمیمات ما اثر بسیار شایان توجهی میگذارند، آن گاه خود ما نیز جزئی از این “طوفان کرونایی و ” ناقل “ویروس کرونایی جوزدگی” خواهیم شد
که از افراد دیگری به ما رسیده است.
باید اذعان نود که مسئله اجتماع و فشار گروه یا (peer pressure) پیوسته و فقط جنبه منفی نداشته و ندارد .
فکر می کنم که فشار گروهی تغییر ات مفید و مثبت را سرعت بخشیده و مسیر را هموار می نماید.
برای مثال موفقیتِ درمانیِ کسانیکه برای ترک انواع موادمخدر و یا مشروبات الکلی و…… دربرنامه عمومی شرکت میکنند بیش از کسانی است که از روشهای انفرادی درمان استفاده میکنند.
همچنین بسیاری از افراد به دلیل تمایل به تعلق به یک گروه به یک باشگاه ورزشی میروند و گروه باعث میشود برنامه ورزشی آنان استمرار داشته باشد….
* خلاقیت هرگز اجباری نمی شود*
آیا تا به حال سعی کردهاید در کاری خلاقیت به خرج بدهید و نوآوری کنید، اما با وجود تمام تلاشها، آن صدای یگانه الهام بخش به مغز شما خطور پیدا نکرده باشد؟!
به نظر می رسد که ممکن است این فشار را احساس کنید که فوری بیخیال خلاقیت شوید و به مسیر روتین برگردید. غلبه بر یک رکود خلاقیت آسان نیست. اما اصلاً غیرممکن نیست و نیازی به یک لحظه «یورکا» (یافتم) ندارد.
به نظر می رسد که برای غلبه بر رکود خلاقیت چه میتوان کرد؟
پیوسته به خود یادآوری کنید که همه میتوانند خلاق باشند.
خلاقیت فقط مربوط به هنرهای تجسمی یا موسیقی یا ادبیات نیست و برای رسیدن به آن نیازی نیست که دانشمند باشید.
خلاقیت میتواند چیز سادهای مانند یافتن مسیری سریعتر برای رسیدن به خانه، مدیریت برنامه تیمتان یا افزودن یک ماده به یک دستور غذای روتین باشد. اگر تعریف گستردهتری از خلاقیت داشته باشید، ذهنتان تشویق میشود.
لطفا درک کنید که مغز چطور خلاق میشود.
بعد از اینکه به خود یادآوری کردید که یک موجود خلاق هستید، قدم بعدی این است که یاد بگیرید خلاقیت چگونه به مغز راه مییابد.
تحقیقات نشان میدهد که سرگردانی ذهنی، گامی حیاتی در تفکر خلاق است، بهویژه برای کسانی که به موانعی برخوردهاند.
طبق گفته انجمن روانشناسی آمریکا، سرگردانی در ذهن زمانی اتفاق میافتد که مغز شما شروع به فکر کردن در مورد چیزهایی میکند که مستقیما به کاری که رویش تمرکز کردهاید، ربطی ندارد. این لحظات ممکن است برای شما آزاردهنده باشد، اما ممکن است مقدمه خلاقیت باشند.
استراحتهای عمدی داشته باشید.
استراحت انواع مختلفی دارد و برخی از آنها برای سلامتی ما مهمتر از بقیه هستند. “آنچه مغز ما در واقع به آن نیاز دارد دورههای بیتحریکی است، یعنی بدون صفحه نمایش، بدون ایمیل، بدون کتاب صوتی باید سر کنید. مغز شما به یک ثانیه نیاز دارد تا نفس بکشد، به عقب برگردد و تمام محتوایی را که مصرف کردهایم یکپارچه کند.
هرگز خودتان را مجبور به ادامه نکنید
استرس و فشار گرچه در ابتدا ممکن است نیروی جلوبرنده ظاهری شما برای انجام پروژهها باشند، اما سرانجام زمانی بیاثر میشوند.
تکیه بیش از حد به آنها به عنوان محرک میتواند باعث افت خلاقیت، اضطراب و افسردگی شما شود و بدتر از همه، میتواند منجر به فرسودگی شغلی مزمن در آینده شود.
وقتی احساس آرامش میکنید، انجام کاری را شروع کنید.
اگر امیدوارید دوباره در کاری خلاق شوید: یک جوک جدید بنویسید، در یک کلاس یک روزه شرکت کنید، یک چیز احمقانه را طراحی کنید. فقط مطمئن شوید که از این فرآیند لذت میبرید، نه اینکه سعی کنید هر انتظاری را برآورده کنید. ایجاد یک چیز – هرچیز که باشد – اولین قدم برای گذر از رکود خلاقیت است.
سوم
تقویت رفتار در مذاکره
لیگ تامپسون در کتاب «۵۳ اصل مذاکره» مینویسد: گروهی از دانشجویان زیرک، قبل از کلاس دور هم جمع شدند و تصمیم گرفتند قدرت اصل «تقویت رفتار» را امتحان کنند، به این ترتیب که هر وقت استاد در سمت راست کلاس قرار گرفت، آنها به سمت جلو خم شوند، با علاقه به او نگاه کنند و لبخند بزنند
اما زمانی که استاد به سمت چپ کلاس حرکت کرد، راحت تکیه بدهند، به نقاط مختلف نگاه کنند و به درس گوش ندهند. به نظر شما، استاد بیشترین وقت کلاس را در کدام سمت ایستاد؟ بدون شک، در سمت راست کلاس.
البته استاد نمیدانست که چرا زمانی که کلاس پایان یافت، بیشتر در سمت راست کلاس ایستاده بود و این «ندانستن» مهمترین نکته در «تقویت رفتار» است که نشان میدهد این اتفاق در ضمیر ناخودآگاه ما رخ میدهد.
این مثال، قدرت «تقویت رفتار» را به خوبی نشان میدهد و به ما تاکید میکند میتوانیم از این اصل در مذاکره نیز استفاده کنیم.
در مذاکره، هر وقت که میخواهیم طرف مقابلمان، رفتار مطلوبی را بیشتر تکرار کند، میتوانیم با کمک این روشها از تئوری تقویت رفتار کمک بگیریم:
سریع پاسخگوباشید
وقتی طرف مقابلمان یک رفتار مطلوب انجام داد، به رفتار او سریع پاسخ بدهیم. مثلا اگر یکی از خواستههای ما را پذیرفت، خیلی سریع به او لبخند بزنیم یا سرمان را به نشانه موافقت تکان بدهیم.
ابهام در رفتار ممنوع
پاسخ مثبتی که به طرف مقابلمان نشان میدهیم، باید ساده، شفاف و قطعی باشد. مثلا به جلو خم شدن و حالت تهاجمی گرفتن، رفتار قطعی برای ابراز مخالفت با حرف طرف مقابل هستند چون طرف مقابل معنای رفتارمان را به خوبی درک میکند.
رفتار طرفمان را تقویت کنیم نه نگرش را
برخی از مذاکرهکنندگان به اشتباه میخواهند نگرش طرف مقابل را تقویت کنند. مثلا میخواهند دیدگاه او درباره محصول را با کمک روشهایی که گفتیم، تقویت کنند. این کار نشدنی است چون اصل تقویت رفتار فقط مختص تقویت رفتارهای آشکار طرف مقابل است، نه نوع نگرش و تفکر او. برای مثال، اگر طرف مقابل، اطلاعاتی که میخواهیم را صادقانه ارائه کرد، میتوانیم این رفتار او را با گفتن جملهای مثل «چه اطلاعات عالی!» تقویت کنیم.
سازگاری رفتاری
اگر یک بار یک رفتار طرف مقابل را تشویق و تقویت کنیم و بار دیگر، در برابر همان رفتار هیچ عکسالعملی نشان ندهیم، موجب سردرگمی طرف مقابل خواهیم شد و در نتیجه نمیتوانیم رفتار مطلوب او را تقویت کنیم. پس در طول مذاکره، هر بار که طرف مقابلمان رفتار مطلوبی از خودش نشان داد، آن را تقویت کنیم.
دکترسیدمازیارمیر
مشاورعالی کسب و کار ، اولین نوآورشتابدهنده ایران