برندسازی سیاسی کاندیدی برای کاندیداهای انتخابات
نوشته دکتر مازیار میر مشاور عالی انتخابات و برندسازی سیاسی
نامزدی برای نامزدی: استراتژی های بازاریابی برای به دست آوردن رأی شما برای تقویت رای دهندگان برای تبدیل شدن به مصرف کنندگان
سیاسی واضح تر و آگاه تر نوشته شده است. این کار با نگاهی دقیق به استراتژی های بازاریابی سیاسی ، به ویژه مواردی که در انتخابات
ریاست جمهوری اوباما استفاده می شود ، انجام می شود که بازاریابی را به سطح جدیدی از پیشرفت تبدیل کرده است.
برندسازی سیاسی
لطفا فیلم دکتر مازیار میر حرفه ای ترین مشاور انتخاباتی کشور درآپارات https://www.aparat.com/v/LXUk2مشاهده فرمایید.
برندسازی سیاسی کاندیدی برای کاندیداهای انتخابات
اما برند اساسا چیست؟ برند یا به فارسی نمانام یا مارک ) یا برند brand یک اسم و یا یک نام، عبارت، طرح، نماد یا هر ویژگی دیگری است که مشخصکنندهٔ خدمات یا فروشندهٔ محصولی خاص باشد که به وسیلهٔ آن از دیگر محصولات و خدمات مشابه متمایز میگردد. عنوان قانونی برای برند، نشان تجاری است.
اما برندسیاسی یک مجموعه گرههای ذهنی یا تداعیات کارکردی، احساسی، عقلی و مزیتهایی است که ذهن بازار هدف سیاسی و یا جامعه سیاسی را باید درگیر خود نماید. را اشغال نمودهاست. تداعی معانی پیوند دادن تصاویر و نشانهها با برند یا مزایا و فواید یک برند است. این مزایا یا فواید برند است که مبنای تصمیمگیری برای خرید آن واقع خواهد شد
برند همان چیزی است که مخاطب با دیدن، شنیدن، حس کردن یا هرگونه ارتباطی با آن به صورت مفهومی، دیداری یا لفظی صفات و ویژگیهای خود را در ذهن و قلب مخاطب تداعی میکند.
لطفا فیلم راه های رسیدن به موفقیت یک کاندید در انتخابات از نگاه دکتر مازیار میر در آپارات https://www.aparat.com/v/k589gمشاهده فرمایید.
به طور خاص ، این کتاب درباره ایجاد برند اوباما بحث می کند. چگونه مبارزات انتخاباتی اوباما برای دستیابی به بخش های مختلف بازار از رسانه
های دیجیتالی مبتنی بر دیتابیس ، خرد کاری و سیاسی و رسانه ای پیشرفته استفاده کرد. و توسعه و اجرای کمپین از تکنیک های جدید جمع
آوری کمک های سیاسی. این کتاب همچنین در مورد چگونگی نامزدی که به عنوان \”برند\” ایجاد می شود ، بحث می کند که چگونه باید یک بار
در قدرت با چالش های \”مدیریت برند\” کنار بیاید. سرانجام ، نویسندگان به رای دهندگان توصیه می کنند که چگونه خود را در مقابل روشهای
مارکینگ و بازاریابی که در انتخابات ۲۰۱۲ توسط نامزدها به کار گرفته می شوند ، مسلح کنند ، و درباره اینکه این گسترش گسترده این روشها به
روند سیاسی برای دموکراسی آمریکا چیست ، تأمل می کنند.
لطفا فیلم بهترین مشاوره نامزدهای انتخاباتی مجلس شورای اسلامی در آپارات https://www.aparat.com/v/SysrCمشاهده فرمایید.
برندسازی سیاسی
لطفا فیلم آموزش فرآیندهای مدیریتی جهت کاندیدای انتخاباتی در آپارات https://www.aparat.com/v/ZX6woمشاهده فرمایید.
امروزه در دموکراسیهای غربی، شاهد استفاده روزافزون برندسازی سیاسی بهمنزله نوعی استراتژی(راهبرد) در رقابتهای انتخاباتی و
حکومتی هستیم.این کتاب، روایتی از برندسازی حزب کارگر استرالیااست. روایتی از برگزاری سه انتخابات عمومی و همچنین ظهور و فرودِ دو
رهبر این حزب که ۷ سال به طول انجامید. بعد از انتخابات فدرال در سال ۲۰۰۷، برندسازی حزب کارگر بسیار پیچیده و در عینحال موفقیتآمیز
بود. اما ۶ سال بعد؛ کارگران دوباره حزبکارگر را رها کردند و برند حزب بهشدت آسیب دید. این کتاب، حکایتِ استفاده ماهرانه از استراتژیهای
فراگیر برندسازی و هزینه گزاف بیتوجهی به اصول اولیه برندسازی است. نگارنده در این کتاب، در نظر دارد با استفاده از چارچوب نظری نوین و
درعینحال با تلفیق رویکردهای موضوعی و ارزیابی مستقل این موارد، به توضیحی در خصوص ایجاد و مدیریت برندهای سیاسی بپردازد.
برندسازی سیاسی چیست و چه عواملی روی آن تأثیر میگذارند؟
برندسازی سیاسی یعنی چگونه یک فرد یا سازمان سیاسی توسط عموم مردم درک شود. برند سیاسی احساس، ادراک و یا تصویری که
مردم نسبت به یک سیاستمدار، سازمان سیاسی و یا یک ملت دارند را شامل میشود. همچنین کمک میکند یک اعتماد بین سیاستمداران و
مخاطبان به وجود بیاید.
تاثیر نماد و یا آرم در برندسازی سیاسی
به نظر می رسد که همیشه نمادها و آرم و نشانه ها نشان دهندهی هویت، احساسات و مشروعیت یک فرد گروه و یا یک حزب و یا مردم و
موسسه و یا سازمان هستند، افراد اگر با تصویر موجه و خوبی مواجه شدند واکنش بسیار سریعتر و مناسب تری از خود بروز خواهند داد.
بعنوان یک مشاور انتخاباتی بسیار معتقدم که یک سیاستمدار حرفه ای برای برند سازی باید به سمت این مهم امتداد پیدا کند که احساسات
را با ایدهی تصویر برند ارتباط میدهند.
باید این مهم را اذعان نمود که سیاستمداران به شدت برای موفقیت در کارزار انتخاباتی به برندسازی تخصصی و آرم و نماد ویژه ای نیاز دارند.
تا بتوانند سرانجام رأی دهندگان را با خود همراه نموده و متقاعد کنند .
یک سیاستمدار حرفه ای و تیم مشاوران او باید در نمایش تصویری از سیاستمداران مورد طرفداری خود به سمتی بروند که مورد تأیید مخاطبان
قرار گیرند. در دنیای امروز، نماد حرف اول را می زند رنگ بنفش و یا رنگ سبز و یا علامت ویکتوریا و یا….
ارم و یا لوگو ی انتخاباتی موضوعی است که اکثر سیاستمداران در سراسر گیتی از آن خیلی خیلی سود می برند.
این نکته را بسیار واجب می دانم که بدانید نام سبز در ادبیات سیاسی جهان برای یک دسته و یا گروه و یا مخصوصا احزاب سیاسی
یعنی این که این حزب از احزاب آزادی خواه و آزاد است و با طبیعت و مخصوصا محیط زیست رابطهی مستقیم و معنی داری دارد و حامی
حفاظت از آن است.
لطفا فیلم رهبری کردن مهمترین مولفه ی موفقیت در کاندیدای انتخاباتی از نظر دکتر مازیار میر در آپارات https://www.aparat.com/v/Akouf مشاهده فرمایید.
ابزار برندسازی سیاسی
به عنوان یک مشاور برند سازی سیاسی که سه دهه از عمر خود را صرف این مهم نموده ام برای برندسازی سیاسی به دو ابزار بسیار بسیار
مهم نیاز داریم:
اول تبلیغات غیر رسانهای:
از جمله تهیه و چاپ مطالب و موضوعاتی که باعث اطلاع رسانی شود. همچنین نشریه و یا مجلههای ویژهی حزب
سیاسی، حضور سیساتمداران در همایشها و سخنرانی در محافل عمومی مختلف از جمله راههای تبلیغات غیر رسانهای محسوب میشوند.
دوم تبلیغات رسانهای:
از جمله رادیو و تلویزیون که قدرتمندترین بخش برای شناساندن یک نهاد سیاسی، برنامههای آن نهاد و سیاستهایش
میباشند. در تبلیغات باید رسالت تبلیغ مشخص باشد.
اهمیت شخصیت در برند سیاسی
مخاطب برند سیاسی، بهوسیلهی رفتارهایی که برند از خود نشان میدهد شخصیت برند را شناسایی میکند. بنابراین بهتر است برندهای
سیاسی همیشه در یک موضع باشند و رفتار خود را تغییر ندهند. بهطور کلی تصویری که مردم از یک برند سیاسی در ذهن خود دارند بسیار حائز
اهمیت است. بهعنوان مثال: اگر یک برند سیاسی به صورت قوی در ذهن مردم ثبت شده باشد، مردم با شنیدن نام آن برند بهدلیل تصویر ذهنی
که از آن برند دارند یک سری از سیاستهای خوب آن برند در ذهنشان تداعی میشود و آن برند سیاسی را بهعنوان یک نهاد قابل قبول
میشناسند.
برند شخصی در حوزهی سیاسی
در دنیا امروز سیاستمداران تلاش میکنند که از خود برندی معتبر در میان مخاطبانشان نشان دهند که به این کار برندسازی شخصی در حوزهی
سیاسی میگویند.
اساسی ترین ابزارهای مهم در ساخت یک برند سیاسی:
اعتقادات و طرز فکر سیاستمداران یعنی سیاستمدار باید جهتگیری مشخصی در هر موضعی برای خودش داشته باشد. بهعنوان مثال: در
مورد موضوعهای خشکسالی، کودکان کار، جنگ و… سیاستمدار باید موضع خود را تعیین کند و در این راستا به مسئولیت اجتماعی خود عمل
کند.
ارتباط تصویری که سیاستمداران با مخاطبان برقرار میکنند و بسیار مهم است.
ارتباط سمعی مخاطبان با سیاستمداران مانند: نحوهی صحبت، فن بیان، تن صدا و… در برندسازی شخصی سیاستمدار اهمیت زیادی دارد.
وعدههای سیاستمدار این مورد اهمیت ویژهای در حوزهی سیاست دارد. سیاستمداران باید بر ادعاهای خود پایبند باشند و به آنها عمل نمایند
زیرا در غیر این صورت برند شخصی آنها در ذهن مخاطب تصویر نادرستی ایجاد میکند.
بهطور کلی برندهایی در سیاست ماندگارند که به ادعاهای خود وفادار باشند، یعنی فریبکاری نکنند زیرا مخاطبان به سرعت متوجه این موضوع
میشوند و پس از مدت کوتاهی آن برند شخصی در ذهن مخاطبان کمرنگ میشود و در حوزهی سیاست به فراموشی سپرده میشود.
برند سازی در انتخابات 2024 آمریکا
برای بررسی کاملتر کمپینهای دونالد ترامپ و کامالا هریس از منظر برندسازی، میتوان آنها را با توجه به عناصر کلیدی برندسازی سیاسی، استراتژیهای ارتباطی و تبلیغاتی، بازخورد مخاطبان، و عوامل موفقیت و شکست تحلیل کرد. در این مقاله جامع و دقیق، به این عوامل میپردازیم تا درک بهتری از نقاط قوت و ضعف این دو کمپین و استراتژیهای متفاوت آنها به دست آوریم.
۱. برندسازی شخصی و نقش نمادگرایی
برندسازی شخصی یا سیاسی به معنای ساخت تصویری جذاب و قابل شناسایی است که مخاطبان را به سوی یک شخصیت جذب کند. این تصویر باید با ارزشها، اهداف و شخصیتی که فرد میخواهد به نمایش بگذارد هماهنگ باشد.
دونالد ترامپ: برندسازی بهعنوان یک آنتی-استبلیشمنت
ترامپ از همان آغاز کمپین ریاستجمهوری خود، تلاش کرد تصویری از خود به نمایش بگذارد که در تقابل با نظام سنتی سیاسی آمریکا باشد. شعار معروف او، **«آمریکا را دوباره بزرگ کنیم»** (Make America Great Again)، یک پیام قوی و قابل شناسایی داشت. این پیام، به احساسات ناسیونالیستی و نارضایتی اجتماعی پاسخ میداد، که به ویژه در میان رایدهندگان سفیدپوست طبقه کارگر آمریکا محبوبیت زیادی پیدا کرد. این شعار نه تنها نمادی از هویت کمپین او شد، بلکه خود را به عنوان یک برند در جامعه آمریکا مطرح کرد.
مثال کاربردی: ترامپ در طول کارزار انتخاباتی خود، در سفرهای مختلف به مناطق کم برخوردار اقتصادی میرفت و به مردم میگفت که قصد دارد شغلهای از دست رفته را به آنها بازگرداند و اقتصاد محلی را تقویت کند. او تأکید میکرد که سیاستهای بینالمللی به ضرر آمریکاییها بوده و او قصد دارد این روند را معکوس کند. این رویکرد، تصویری از او به عنوان «حامی مردم عادی» و دشمن سیاستمداران طبقه حاکم به نمایش گذاشت.
کامالا هریس: برندسازی مبتنی بر تاریخسازی و نمایندگی اقلیتها
هریس به عنوان اولین زن سیاهپوست و آسیایی-آمریکایی که به سمت معاونت ریاستجمهوری رسید، خود را به عنوان نماینده تنوع و تغییرات اجتماعی معرفی کرد. شعارهای او بیشتر بر **همبستگی، عدالت اجتماعی و پیشرفت ملی** تمرکز داشت. تصویر هریس به عنوان فردی که نماینده زنان، اقلیتها و جوانان است، به کمپین او هویتی مثبت و نوآورانه بخشید.
مثال کاربردی: هریس در صحبتهای خود با جوانان و اقلیتها، اغلب بر اهمیت «شنیده شدن صدای آنها» و نیاز به عدالت اجتماعی تأکید داشت. در یکی از سخنرانیهای خود گفت: «من اولین نفر هستم، اما امیدوارم آخرین نفر نباشم»، که به نمادی از تاریخسازی و ایجاد یک مسیر جدید برای زنان و اقلیتها تبدیل شد.
۲. استراتژیهای ارتباطی و تبلیغاتی
استراتژیهای تبلیغاتی نقش مهمی در موفقیت یا شکست هر کمپین ایفا میکنند و نوع ارتباط کاندیدا با رایدهندگان را تعیین میکنند. هر یک از این دو چهره از استراتژیهای متفاوتی بهره بردند.
استراتژی ترامپ: رسانههای اجتماعی و ایجاد بحث و جنجال
ترامپ از رسانههای اجتماعی، به ویژه توییتر، به عنوان ابزاری برای ارتباط مستقیم و بدون واسطه با رایدهندگان استفاده کرد. او از زبانی ساده و صریح، همراه با جملات بحثبرانگیز استفاده میکرد که به راحتی در میان مخاطبان نفوذ میکرد. رویکرد او به ایجاد جنجال و جلب توجه از طریق پیامهای چالشبرانگیز بود.
مثال کاربردی: در زمان شیوع کرونا، ترامپ در توییتر به شدت از واکنشهای رسانهها و سازمانهای بهداشت جهانی انتقاد کرد و در مورد روشهای مختلف درمانی اظهار نظرهای جنجالی میکرد. این رویکرد باعث شد رسانهها و مردم به طور مداوم به او توجه کنند، اگرچه بسیاری از اظهارات او جنجالی و حتی علمی نبودند، اما به عنوان بخشی از برند «بدون فیلتر» او شناخته شدند.
استراتژی هریس: کمپین همبستگی و دعوت به وحدت
هریس از تاکتیکهای ارتباطی ملایمتر و مثبتتری بهره برد. کمپین او با محوریت ایجاد وحدت ملی و ترغیب مردم به مشارکت اجتماعی بود. هریس بیشتر از زبان عاطفی و ارزشهای مشترک اجتماعی برای برقراری ارتباط استفاده میکرد و سعی داشت تصویر مثبتی از امید و آینده بهتر ارائه دهد.
مثال کاربردی: هریس در مناظرهها و مصاحبههای خود به مسائل مهمی مانند تغییرات اقلیمی، عدالت اقتصادی و نژادی، و حقوق زنان اشاره کرد. او معمولاً سعی داشت با لحنی امیدوارکننده و مهربان سخن بگوید تا حس همبستگی را تقویت کند.
۳. بازخورد و واکنشها: نظرات منتقدان و موافقان
بازخورد و واکنشها به این دو کمپین، بازتابی از موفقیت و چالشهای هر یک در جلب اعتماد و علاقه رایدهندگان است. این بازخوردها میتواند شاخصی از اثربخشی کمپینها و تأثیر استراتژیهای آنها باشد.
دونالد ترامپ
– **موافقان**: طرفداران ترامپ او را فردی جسور میدانستند که بدون ترس و با شفافیت از منافع ملی دفاع میکند. بسیاری از آنها معتقد بودند که سیاستهای ترامپ برای تقویت اقتصاد داخلی و کاهش وابستگی به سایر کشورها مفید است.
– **منتقدان**: منتقدان او بر این باور بودند که ترامپ با استفاده از زبان تفرقهانگیز، جامعه را به دوقطبیهای شدیدتر سوق میدهد و زمینه اختلافات نژادی، مذهبی و اجتماعی را تشدید میکند. همچنین، بسیاری از منتقدان معتقد بودند که او به دنبال جلب توجه و تضعیف رسانههاست و اظهارات بیپایهای را به زبان میآورد که باعث گمراهی مخاطبان میشود.
کامالا هریس
– **موافقان**: طرفداران هریس او را نمادی از پیشرفت و تغییرات مثبت اجتماعی میدانستند و معتقد بودند که او میتواند به ایجاد همبستگی در جامعه کمک کند. جوانان، اقلیتها و زنان اغلب با پیامهای هریس همذاتپنداری کرده و از او حمایت میکردند.
– **منتقدان**: برخی از منتقدان هریس بر این باور بودند که او بیشتر به نمادگرایی پرداخته است تا سیاستهای عملی. آنها معتقد بودند که هریس به جای تمرکز بر مسائل اقتصادی و شغلی، بیشتر به مسائل اجتماعی پرداخته و برخی از شعارهای او نیز تکراری و سطحی هستند.
۴. نقاط قوت و ضعف هر کمپین
نقاط قوت و ضعف هر کمپین در موفقیت یا شکست آنها تأثیر مستقیمی دارد و میتواند دیدگاه بهتری نسبت به کارایی استراتژیهای آنها ارائه دهد.
نقاط قوت و ضعف ترامپ
– **نقاط قوت**: توانایی در جلب توجه رسانهها، نفوذ بالا در میان مخاطبان خاص، و پیامهای محکم و قابل فهم.
– **نقاط ضعف**: عدم جذب طبقات متوسط و تحصیلکرده، ایجاد جنجالهای بیپایان، و سیاستهای تنشآمیز که ممکن است به نارضایتی عمومی منجر شوند.
نقاط قوت و ضعف هریس
– **نقاط قوت**: توانایی در جذب جوانان، زنان، و اقلیتها؛ تصویری مثبت و امیدبخش از خود ارائه دادن؛ و استفاده از ارزشهای مشترک برای ایجاد همبستگی.
– **نقاط ضعف**: انتقادات مبنی بر نداشتن برنامههای مشخص برای اقتصاد و شغلها، و نیز تمرکز بیش از حد بر نمادگرایی به جای سیاستهای کاربردی.
۵. نتیجهگیری: درسهایی برای برندسازی سیاسی
تحلیل کمپینهای ترامپ و هریس نشان میدهد که برندسازی سیاسی موفق نیازمند تعادل بین اهداف شخصی و نیازهای جامعه است. درسی که از کمپین این دو شخصیت میتوان گرفت، این است که هر کمپین برای موفقیت نیاز دارد هم در سطح استراتژیک (مانند استفاده از رسانهها و مخاطبگذاری مناسب) و هم در سطح احساسی (ایجاد همذاتپنداری و اعتماد) قوی عمل کند.
ترامپ نشان داد که استفاده از جنجال و تصویر ضدسیستم میتواند در جلب توجه موثر باشد، اما اگر به درستی کنترل نشود، میتواند منجر به قطبیشدن جامعه و کاهش حمایت عمومی شود. از سوی دیگر، هریس با تمرکز بر نمادگرایی و ارزشهای مشترک، توانست
تصویری مثبت ارائه دهد، اما انتقادات به او نشان میدهد که تمرکز بیش از حد بر نمادگرایی و عدم ارائه برنامههای عملی میتواند محدودیتهایی برای موفقیت یک کمپین ایجاد کند.
نوشته دکتر مازیار میر مشاور عالی انتخابات و برندسازی سیاسی