برند کارفرمایی (Employer Branding)
#برند کارفرمایی
به عنوان یک مشاور کسب و کار همیشه به برند کارفرمایی که به تصویر و شهرت یک سازمان بهعنوان یک محل کار مطلوب گفته میشود نگاه خاصی داشته و دارم.
فکر می کنم موفقیت و عدم موافقت یک کسب و کار به این مهم بستگی تامین دارد.
به نظر می رسد که این مفهوم نشاندهنده ارزشها، فرهنگ سازمانی، تجربه کارکنان و نحوه درک افراد از یک شرکت بهعنوان یک کارفرمای حرفه ای است. باید اذعان نمود که برند کارفرمایی قوی به جذب، نگهداشت و انگیزهبخشی به استعدادهای برتر کمک کند و در آینده شرکتها وموسسات نقش استراتژیک دارد.
یک برند کارفرمایی مثبت میتواند تأثیر چشمگیری بر موفقیت سازمان داشته باشد. شرکتهایی که برند کارفرمایی قوی دارند، میتوانند:
بهترین استعدادها را جذب کنند: متقاضیان کار ترجیح میدهند در شرکتهایی مشغول شوند که فرهنگ کاری مطلوب، رشد حرفهای و تعادل کار و زندگی را فراهم میکنند.
هزینههای جذب نیرو را کاهش دهند: با داشتن اعتبار قوی، سازمانها کمتر به تبلیغات گسترده برای جذب نیرو نیاز دارند.
تعهد و بهرهوری کارکنان را افزایش دهند: کارکنانی که در محیطی مثبت و حمایتگر کار میکنند، رضایت شغلی بالاتری دارند و بهرهوری بیشتری نشان میدهند.
وفاداری کارکنان را افزایش دهند: کارمندان کمتر به ترک شرکت تمایل دارند، که این امر هزینههای جایگزینی نیرو را کاهش میدهد.
عناصر کلیدی برند کارفرمایی
۱. فرهنگ سازمانی قوی: شرکتهایی که ارزشهای روشن و محیط کاری سالمی دارند، برند کارفرمایی بهتری ایجاد میکنند.
۲. تجربه مثبت کارکنان: ایجاد تجربه کاری مثبت از طریق مزایا، فرصتهای یادگیری و محیط کار حمایتی بسیار مهم است.
۳. ارتباطات شفاف: برندینگ کارفرمایی باید از طریق وبسایت شرکت، رسانههای اجتماعی و بازخورد کارکنان بهدرستی منتقل شود.
۴. فرصتهای رشد و توسعه: ارائه مسیرهای پیشرفت شغلی و برنامههای آموزشی به کارکنان کمک میکند تا در سازمان باقی بمانند.
⚪️چگونه برند کارفرمایی را تقویت کنیم؟
• ایجاد یک فرهنگ مثبت: بر ارزشها، احترام متقابل و حمایت از کارکنان تمرکز کنید.
• ارائه مزایای رقابتی: پرداختهای منصفانه، بیمه، تعادل کار و زندگی و مزایای ویژه به کارکنان ارائه دهید.
• داستانسرایی در مورد تجربه کارکنان: تجربیات مثبت کارکنان را از طریق ویدئوها، پستهای وبلاگ و شبکههای اجتماعی به اشتراک بگذارید.
• بازخورد مستمر: از نظرسنجیها و گفتوگوهای باز برای بهبود محیط کاری استفاده کنید.
نتیجهگیری نهایی:
برند کارفرمایی یک سرمایه ارزشمند برای هر سازمان است که به جذب و حفظ استعدادهای برتر کمک میکند. سازمانهایی که روی تجربه کارکنان، فرهنگ سازمانی و ارتباطات قوی سرمایهگذاری میکنند، میتوانند موقعیت رقابتی بهتری در بازار کار به دست آورند.
⚪️برند کارفرمایی یک سرمایه بسیار ارزشمند برای هر سازمانی است که به جذب و حفظ استعدادهای برتر کمک میکند. سازمانهایی که روی تجربه کارکنان، فرهنگ سازمانی و ارتباطات قوی سرمایهگذاری میکنند، میتوانند موقعیت رقابتی بهتری در بازار کار به دست آورند.
———
*۲. صرفه جویی استراتژیک در کسب و کار چیست؟*
🔴کسب و کارهای موفق از دو نوع صرفه جویی برخوردارند:
🔹صرفه جویی عملیاتی
🔸صرفه جویی استراتژیک
🟢صرفه جویی های عملیاتی از برتری سیستم ها و فرایندهای عملیاتی مثل فرایندهای مالی، تولید، فروش، بازاریابی، خدمات و… ناشی می شود؛ در حالی که صرفه جویی استراتژیک از فرایندهای عملیاتی ناشی نمی شود. آنها از خود مفهوم کسب و کار ناشی می شوند.
🔵اشکال صرفه جویی استراتژیک
کسب و کارها میتوانند از ۳ نوع صرفهجویی استراتژیک برخوردار باشند:
🔸الف- مقیاس
مقیاس می تواند به شیوه های مختلف کارایی را افزایش دهد.
🔻چرا فروشگاه های زنجیره ای نسبت به سوپرمارکت ها و خرده فروش ها برتری دارند؟
اینجا یک مورد است که براحتی می توان تاثیر مقیاس را در رقابت پذیری ملاحظه کرد که باعث برتری آنها شده است.
آنها با توانایی خرید عمده نه تنها به برتری قیمتی دست می یابند بلکه می توانند قدرت چانه زنی خود را در قبال تامین کنندگان افزایش دهند و در نتیجه هم با قیمت پایین تر خرید کنند و هم با شرایط بهتر.
امروزه شرایط پرداخت فروشگاه های زنجیره ای به تامین کنندگان در فاصله زمانی ۳ ماه تا ۶ ماه قرار دارد آنها با کمک مدل کسب و کار خود که از اقتصاد مقیاس برخوردار است هم می توانند ارزان بخرند و هم می توانند با پراخت اعتباری هزینه های تامین مالی خود را کاهش دهند (خرید اعتباری یک نوع تامین مالی با هزینه صفر درصد برای این فروشگاه هاست.)
🔹در این مثال ملاحظه فرمودید که برتری فروشگاه زنجیره ای ناشی ار فرایندهای عملیاتی آن نیست بلکه به ماهیت مدل کسب و کارش مربوط می شود.
🟠مثال دیگر:
یک مثال دیگر در مورد مقیاس، طراحی مدل کسب و کار بر پایه پلتفرم هاست. امروز چرا خودرو سازان ما نمی توانند محصولات جدید و متنوع متناسب با نیاز بازار تولید و عرضه کنند؟ خوب این سوال چندین پاسخ و علت دارد، لیکن یک علت مهم نداشتن پلت فرم های یکپارچه است.
این پلتفرم ها هم موجب صرفه جویی هزینه ای می شوند و هم موجب می شوند شرکت ها بدون نیاز به سرمایه گذاری جدید، محصولات و مدل های متنوع محصول را روی این پلتفرم ها به سرعت تولید و روانه بازار کنند …البته در بسیاری از صنایع و خدمات هم اینگونه است.
🟡مثال دیگر:
مدل های کسب و کار مبتنی بر اپلیکیشن ها نیز از قابلیت صرفه جویی استراتژیک برخوردارند و صاحبان کسب و کار بدون اینکه نیاز به سرمایه گذاری برای ایجاد زیرساخت های جدید داشته باشتد می توانند محصولات مختلف خود را بر روی پلتفرم خود عرضه کنند.
🟣مثال هایی متعددی را می توان از مزیت استراتژیک مقیاس بیان داشت که موجب برتری عملیاتی و رقابتی کسب و کار می شود. برای ایجاد مقیاس و صرفه جویی استراتژیک در کسب و کارتان سوالات زیر را از خود بپرسید:
• آیا مدل کسب و کار ما شانس برخورداری از مقیاس را دارد؟
• در کجای مدل کسب و کار ما اندازه می تواند مفید باشد و به صرفه جویی استراتژیک منجر شود؟
• چگونه می توانیم به اندازه مقیاس در بخش هایی از مدل کسب و کار دست یابیم ؟
• در چه بخش هایی از مدل کسب و کار برای دستیابی به مقیاس لازم است مشارکت کنیم؟ با چه اهدافی؟ با چه کسانی و چگونه؟
• چگونه می توانیم اندازه و مقیاس را در بخش هایی از کسب و کار بوجود آوریم و در عین حال، مانع از کاهش انعطاف پذیری و چابکی کسب و کار شویم؟
———
*۳. قانون همخوانی*
🔴برایان تریسی در کتاب خود به نام «۱۰۰ قانون موفقیت در تجارت» که مینویسد:
قانون همخوانی که به قانون مطابقت هم مشهور است، قانونی است که شادیها و غمها، موفقیتها و شکستها، و قوتها و ضعفهای ما در زندگی و کسب و کار را توضیح میدهد.
🟢طبق این قانون، اتفاقی در زندگی و کسب و کار شما نمیافتد، مگر آن که با چیزی در درون شما مطابقت و همخوانی داشته باشد.
🔵بنابراین، اگر میخواهید چیزی را در زندگی و کسب و کارتان تغییر بدهید یا اصلاح کنید، ابتدا باید جنبههای درونیتان را تغییر بدهید.
🟤به بیان دیگر، نمیتوانید در بیرون از خود به هدفی برسید، مگر آن که آن را قبلا در درون خود ایجاد کرده باشید.
🟠این قانون، به این میماند که زندگی شما یک آیینه ۳۶۰ درجهای است که به هر جا نگاه میکنید، فقط خودتان را میبینید و هیچ چیزی در اطرافتان، جز خودتان وجود ندارد.
🟡با این حال، پذیرش این قانون برای اکثر مردم دشوار است، چون اغلب انسانها فکر میکنند که مسائل زندگیشان، ناشی از دیگران و شرایط بیرونی است.
🟣به همین دلیل است که بیشتر انسانها برای رسیدن به شرایط مطلوب، میخواهند دیگران و شرایط محیطی را تغییر بدهند، در حالی که باید خودشان را تغییر بدهند.
⚫️بر همین اساس، اگر نتوانید خود را تغییر بدهیم نمیتوان هیچ چیزی را در دنیای بیرون تغییر داد. اما وقتی از فکر کردن به شرایط بیرونی و تغییر دادن آن خودداری میکنید، معمار سرنوشت و زندگی خود باشید…..