جنگ حنگ تا پیروزی نوشته دکتر میر
«در دنیایی که در آن سلاحها قویتر از کلماتند، هر چه به جنگ میپردازیم، انسانیت را فراموش میکنیم.»
آلبرت اینشتین
این روزها و در حالیکه در اوج درگیری با غرب و اسرائیل قرار داریم فکر می کنم به عنوان یک وظیفه دینی و اسلامی و ملی باید به راهکارها و تحلیل
هایی که سالها در این حوزه به تحقیق و مطالعه و تدریس اهتمام ورزیده ام کمی باید نگاهی تازه داشت این مطلب بدون هیچ جبهه گیری و دسته بندی
سیاسی تهیه شده و امید دارم که مسئولین و دست اندرکاران و دلسوزان بتوانند در آن به یک تفکر مدرن و استراتژیک دست پیدا کنند.
صدای خون در صفحات تاریخ
به نظر می رسد که در تمام طول تاریخ ، جنگها نقشی کلیدی و بسیار محوری در رقم زدن حوادث بزرگ ایفا نموده اند. گاهی به عنوان ابزاری برای دفاع از
وجود، گاهی به عنوان اسباب گسترش قدرت و گاهی نیز تنها به خاطر یک شعار بلند و گاهی توهمی: **«جنگ حنگ تا پیروزی»**.
این شعار، در واقع، آوازی است که در دورانهای بحران از دستان سیاستمداران و نظامیان بلند میشود تا مردم را به تسلیم شدن در برابر خون، مرگ و
نابودی فراموشنشدنی تشویق کند. ولی در مقابل این صدای بلند، صدای دیگری نیز در تاریخ به گوش میرسد؛ صدایی که از لب خاندان فلاسفه،
نویسندگان، الهیدانان و متفکران بشریت سرچشمه میگیرد. صدایی که جنگ را نه به عنوان راه حل، بلکه به عنوان بزرگترین فاجعهٔ انسانی میشناسد.
در این مقاله، ضمن بررسی شعار «جنگ حنگ تا پیروزی» در قالب تاریخی-جامعهشناختی، افکار بزرگان تاریخ را دربارهٔ جنگ مرور خواهیم کرد و نقش
ویرانگر جنگها بر تمدنها و کشورها را در عمق تاریخ برجسته خواهیم کرد. این مقاله نه فقط یک بررسی علمی است، بلکه یک واکاوی اخلاقی، فرهنگی و
انسانی از یکی از قدیمیترین آسیبهای بشریت: **جنگ**.
فصل اول
شعار «جنگ حنگ تا پیروزی»؛ معنا، منشأ و کاربرد تاریخی**
عبارت «جنگ حنگ تا پیروزی» در لغت به معنای «جنگ کردن تا زمانی که پیروزی حاصل شود» است. این شعار نوعی تعهد کامل به دستیابی به اهداف
نظامی بدون در نظر گرفتن هزینههاست. اما در عمل، این شعار بیش از یک جملهٔ انگیزشی است؛ این شعار یک **ایدهآل نظامی-سیاسی** است که
دولتها از آن به عنوان ابزاری برای تقویت روحیه عمومی و توجیه ادامهٔ جنگ استفاده میکنند.
تاریخچهٔ شعار در جهان امروز
این شعار در بسیاری از جنگهای بزرگ تاریخ بشریت ظاهر شده است:
– **جنگهای صلیبی (قرن ۱۱ تا ۱۳ میلادی):** شعارهای مذهبی مثل «جنگ مقدس» شبیه به این مضمون بود.
– **جنگ جهانی اول و دوم:** دولتهای متخاصم، از جمله نازیسم و فاشیسم، از شعارهای مشابهی مانند «پیروزی تا آخر» استفاده کردند.
– **جنگ داخلی ایران (دوران صفوی–عثمانی):** در جنگهای ایران و عثمانی، شعارهای مذهبی و ملی از این دست مطرح شد.
– **جنگ ایران و عراق (۱۹۸۰–۱۹۸۸):** در این جنگ، شعار «جنگ حنگ تا پیروزی» به صورت گسترده مورد استفاده قرار گرفت.
این شعار در واقع ابزاری روانی و سیاسی است که دولتها و نظامهای حاکم از آن برای حفظ معنویات نیروهای نظامی و مردم استفاده میکنند.
جذبهٔ شعار و خطر آن
چرا شعار «جنگ حنگ تا پیروزی» اینقدر جذاب شد؟
– **احساس غلبه بر بحران**: این شعار احساسی از قدرت و مقاومت را القا میکند.
– **تحکیم هویت ملی و نظامی**: افراد را به عنوان بخشی از یک مجموعهٔ بزرگتر احساس میکند.
– **تخفیف هزینههای انسانی**: مردم را به باور میآورد که «هزینههای جنگ» قابل چشمپوشی است.
اما خطر این شعار در این است که:
– **منطق را کاملا فراموش میکند**: تصمیمات نظامی و سیاسی تحت فشار احساسات و شعارهای بلند گرفته میشوند.
– **انسانیت را از بین میبرد**: جنگ به عنوان یک ضرورت طبیعی معرفی میشود.
– **عدمامکان مذاکره**: این شعار مانع از حل مسالمتآمیز اختلافات میشود.
نکوهش چنگها و جنگهای بزرگ در منظر بزرگان تاریخ
در مقابل شعارهای جنگی، بزرگان بشریت، اعم از فلاسفه، نویسندگان، دینپژوهان و رهبران سیاسی، بارها جنگ را نکوهیدهاند.
فلاسفه و منتقدان جنگ
افلاطون و ارسطو
افلاطون در کتاب «دولت» و ارسطو در «اخلاق نیکوماخوس» اشاره میکنند که هدف اصلی دولت، رسیدن به زندگی اخلاقی و عقلایی است، نه دستیابی به
قدرت از طریق جنگ.
**توماس هابز**
هرچند او دولت را به عنوان ابزاری برای جلوگیری از فوضی معرفی کرده است، اما دربارهٔ جنگهای بیوقفه هشدار داده است:
> «زندگی در دوران جنگ، تنها، فقیر، زشت، سفت و کوتاه است.»
**ایمانوئل کانت**
کانت در «صداهای صلح دائمی»، جنگ را نقض بنیادین حقوق بشر میداند و معتقد است که صلح مستلزم اتحاد بینالمللی و حکومت قانون است.
**۲.۲. نویسندگان و شاعران**
**لئو تولستوی**
در رمان «جنگ و صلح»، جنگ را به عنوان یک فجایع غیرقابل کنترل و غیرمنطقی تصویر میکند. او معتقد است جنگ نه تنها انسانیت را از بین میبرد، بلکه
معنای انسانیت را نیز فراموش میکند.
**ارنست همنگوی**
در رمان «صبح بخیر، دنیا»، جنگ را به عنوان یک تضاد بین انسان و قدرت نظامی معرفی میکند.
**۲.۳. رهبران سیاسی و فعالان صلح**
**مارتن لوثر کینگ جونیور**
در خطبههای خود، کینگ جنگ را «دشمن حقیقی انسانیت» میداند و میگوید:
> «ما باید یاد بگیریم که در زبان بشریت صحبت کنیم، نه در زبان گلوله و بمب.»
**آلبرت اینشتین**
اینشتین در نامهای معروف در سال ۱۹۳۲ میگوید:
> «جنگ راه حلی نیست، بلکه بحرانی است که تمامی تمدن را در معرض خطر قرار میدهد.»
**۳. آثار زیانبار جنگها بر تمدنها و کشورها**
جنگها از نظر تاریخی همواره باعث ویرانیهای گسترده شدهاند. در ادامه به برخی از مهمترین آثار زیانبار جنگها اشاره میکنیم:
۳.۱. تخریب زیرساختهای تمدنی**
– **تخریب کتابخانه اسکندریه**
– **تخریب بغداد توسط مغولان (۶۵۶ ه.ق.)**
– **نابودی باغستانهای بابل**
۳.۲. نابودی جمعیت و فراموشی فرهنگها**
– **فرهنگ مایا و آزتک به دست اسپانیاییها**
– **فرهنگ اقوام بومی آمریکا بعد از استعمار اروپایی**
۳.۳. بحرانهای اقتصادی و اجتماعی**
– **بحران اقتصادی پس از جنگ جهانی اول در آلمان** که به ظهور هیتلر منجر شد.
– **تبعات اقتصادی جنگ ویتنام بر آمریکا**
۳.۴. آسیبهای روانی و فرهنگی**
– ** PTSD (اختلال استرس پس از سانحه) در سربازان**
– **تغییر در ساختار خانواده و هویت فرهنگی**
– **فراموشی ارزشهای انسانی و افزایش خشونت**
۳.۵. تغییر در مرزهای سیاسی و تسلط نظامی**
– **تقسیم اروپا پس از جنگ جهانی دوم**
– **تغییرات مرزی در خاورمیانه پس از جنگ جهانی اول**
تحلیل علمی:
آیا جنگ میتواند راهحلی منطقی و هوشمندانه باشد؟
با وجود ادعاهایی که گاهی درباره “جنگ به عنوان فرصت توسعه” مطرح میشود، دادههای تاریخی و علوم اجتماعی نشان میدهند که:
1. **جنگها بیشتر تخریبکننده هستند**: بیش از ۹۰٪ از جنگهای تاریخ، باعث نابودی بیشتر از ایجاد ثروت یا پیشرفت شدهاند.
2. **هزینههای انسانی و اقتصادی بالاست**: هر سال هزاران میلیارد دلار صرف جنگ میشود که میتواند به توسعه و تحول اختصاص یابد.
3. **جنگها ناپایداری ایجاد میکنند**: در بلندمدت، جنگها بیشتر ایجاد بحران میکنند تا آنها را حل کنند.
—
## **نتیجهگیری: آیندهای بدون جنگ، آیندهای با انسانیت**
شعار «جنگ حنگ تا پیروزی» اگرچه در مواقع بحرانی میتواند ابزاری روانی و انگیزشی باشد، اما تاریخ بارها ثابت کرده که جنگهای بزرگ و خونین، به جای حل مسائل، باعث افزایش فراموشی انسانیت، نابودی تمدنها و ایجاد ناامنی در جهان میشوند.
نکوهش چنگها و تأکید بر صلح و گفتوگو، در منظر بزرگان تاریخ، راهکاری معقول و انسانیتر محسوب میشود. امروزه، با وجود پیشرفتهای علمی و فناوری، ضرورت توجه به جایگزینهای صلحآمیز و دیپلماتیک برای حل تعارضات بیش از پیش احساس میشود.
در پایان، باید به این نکته توجه کرد که تاریخ فقط به ما میآموزد، ولی تصمیمگیری در مورد آینده با ما است. آیا میخواهیم تاریخ تکرار شود یا میخواهیم از آن درس بگیریم؟
—
## **منابع**
1. Gibbon, E. (1776). *The History of the Decline and Fall of the Roman Empire*.
2. Tolstoy, L. (1869). *War and Peace*.
3. Einstein, A. (1932). *Letter to Sigmund Freud on War*.
4. King, M. L. (1967). *Beyond Vietnam – A Time to Break Silence*.
5. Thucydides. *History of the Peloponnesian War*.
6. Huntington, S. (1996). *The Clash of Civilizations and the Remaking of World Order*.
7. Wright, Q. (1942). *A Study of War*.
—
**نویسنده:** [نام نویسنده]
**تاریخ نگارش:** ۲۷ مهر ۱۴۰۳
**موضوع:** تاریخ، جامعهشناسی، سیاست، فلسفه