داستان شرکتهای چندملیتی که نابود شدند
بعنوان یک مشاور کسب و کار به شدت معتقدم که داستان شرکتهای بزرگ و رویدادهای صعود تا افول آنها درس های بسیار بزرگی برای
کسب و کارهای ایرانی در دل خود جای داده است
.
است.
شرکت بلاک باستر یا (Blockbuster) شرکتی با فعالیت گسترده در حوزه کرایه ویدئو و بازیهای ویدئویی در ایالات متحده بود که در دهه
۱۹۹۰ به اوج موفقیت و شهرت خود رسید بهطوری که بیش از ۶۰ هزار کارمند رسمی داشت و درآمد سالانهای ان به بیش از ۹/ ۵ میلیارد
دلار رسید که در نوع خود بی نظیر و منحصر به فرد بود.
اما در نهایت بلاک باستر بهدلیل بیتوجهی رهبران و مدیران شرکت به تغییر و تحولات تکنولوژیکی که در دهه ۱۹۹۰ در حال رویداد بود این
شرکت خیلی سریع و در بهت ناباوری همگان برای همیشه نابود شد و از صحنه رقابت های کسب و کاری حذف شدند.
بلاک باستر در آستانه سال ۲۰۰۰ اعلام ورشکستگی کرد. رهبران شرکت بلاک باستر حتی به پیشنهاد طلایی و سرنوشت ساز شراکت با
نتفلیکس نیز پاسخ منفی دادند. این مورد از دو جهت قابل ارزیابی است .
اول : چرا
چرا نپذیرفتند غرور و یا خود بزرگ بینی و یا مسائل دیگر …
دوم : اگر
اگر می پذیرفتند امروز کجای بازار بودند و چگونه رشد می کردند و به حدی از رشد و پویایی می رسیدند که ….
تراژدی بلاک در سال ۲۰۰۰ شرکت نتفلیکس تصمیم گرفت با هدف استفاده از شبکه گسترده مشتریان شرکت بلاک باستر به این شرکت
پیشنهاد یک شراکت خوب را بدهد در اوج ناباوری و پس از دریافت جواب منفی از جانب مدیران بلاک باستر پیشنهاد خرید آن شرکت به مبلغ
۵۰ میلیون دلار را نیز ارائه دادند که باز هم با پاسخ منفی صاحبان بلاک باستر روبهرو شدند. البته این لجاجت و مقاومت بیدلیل شرکت
بلاکباستر در برابر این پیشنهادهای سازنده برای خود آنها گران تمام شد؛ چرا که درحالحاضر شرکت نتفلیکس یکی از موفقترین و
ثروتمندترین شرکتهای دنیا با بیش از ۱۶۰ میلیارد دلار سرمایه است حال آنکه امروزه شرکتی به نام بلاک باستر اصلا وجود خارجی ندارد و
فقط نامی از آن باقی مانده است آن هم فقط به این دلیل که شرکت نتفلیکس در همان دورانی که بلاک باستر خود را با کرایه دادن بازیهای
ویدئویی مشغول کرده بود به تغییر و تحولات درحال وقوع در دنیای تکنولوژی توجه بیشتری کرد و با تنوع بخشیدن به فعالیتها و حوزههای
کاریاش توانست آن تغییر و تحولات را به فرصتی برای جهش بزرگ خود تبدیل کند.
اما شرکت یاهو داستان غم انگیزتری دارد من و بسیاری در ایران از سرویس ایمیل یاهو سود برده اند انها در سال ۲۰۰۰ حرفهای زیادی برای
گفتن داشتند و به نوعی، معرف اینترنت به جهانیان هم بودند.
آری شرکت یاهو در آن سالها ارزشی معادل ۱۲۵ میلیارد دلار داشت و با پولی که در اختیار داشت میتوانست هم گوگل و هم فیسبوک را
سریعت بخرد اما بهخاطر عدم توافق بر سر قیمت این کار را انجام نداد جالب است بدانید که قیمتی که در آن زمان از طرف مالکان گوگل به
یاهو پیشنهاد شده بود ۳ میلیارد دلار بود. در دهه نخست قرن بیست و یکم شرکت یاهو همچنان به حرکت کند و بیتوجه به تغییر و تحولات
تکنولوژیک و بازار ادامه میداد تا اینکه شرکت مایکروسافت در سال ۲۰۰۸ پیشنهاد خرید یاهو با قیمت ۴۵ میلیارد دلار را ارائه داد که رهبران
یاهو این پیشنهاد خوب را هم نپذیرفتند و به مسیر نادرستی که از چند سال قبل درحال طی کردنش بودند ادامه دادند و این اشتباه را تا سال
۲۰۱۶ ادامه دادند یعنی زمانی که مجبور شدند چوب حراج به یاهو بزنند و نتیجه آن شد که شرکتی به نام وریزون، یاهو را با قیمت ۸/ ۴
میلیارد دلار خریداری کرد. اما چه بر سر شرکتی که روزگاری یکه تاز میدان اینترنت بود و حرف اول را در دنیای اینترنت میزد افتاد که به چنین
سرنوشت غم انگیزی دچار شد؟
پاسخ این سوال در بیتوجهی به دگرگونیهای درحال وقوع در زمینه اینترنت نهفته است. در واقع رهبران
یاهو در دهه نخست قرن بیست و یکم به تحولاتی همچون موبایلی شدن اینترنت و اجتماعی شدن آن توجه کافی نداشتند حال آنکه رقبای
تازه نفس و جسور یاهو یعنی گوگل و فیسبوک این تحولات را به خوبی رصد کردند و واکنش به موقعی نسبت به آن نشان دادند و به
ابرشرکتهایی تبدیل شدند که امروزه ۸۴۰ میلیارد دلار و ۵۰۰ میلیارد دلار ارزش دارند و همه جای جهان نامشان بر سر زبانها جاری است.
حال آنکه کمتر نشانی از اولین غول دنیای اینترنت یعنی یاهو به چشم میخورد.
شرکت بوردرز یک شرکت فروش کتاب در آمریکاست که در سال ۲۰۰۳ بیش از ۱۲۴۹ فروشگاه در آمریکا و سایر کشورهای جهان در اختیار
داشت و درآمد سرشاری را از طریق خرده فروشی کتاب به خود اختصاص میداد. یکی از بزرگترین و هولناکترین اشتباهاتی که این شرکت
بهدلیل بیتوجهی به تغییر و تحولات آینده مرتکب شد برمیگرددت به سال ۲۰۰۱ که شرکت بوردرز اقدام به واگذاری بخش تجارت الکترونیک
خود به شرکت آمازون کرد و این شرکت را از ورود به حوزه الکترونیک و حضور آنلاین در بازارها محروم کرد. در واقع آنچه شرکت مشهور و موفق
بوردرز را از پا انداخت و تمام درها را به روی آن بست همان بیتوجهی به روند دگرگونیهای آیندهسازی بود.
در تمام این داستانها یک نکته بسیار مهمی که وجود دارد عدم موفقیت در مذاکره یا نبودن تیم مذاکره کننده قوی و با درایت موج می زند
لحظات حساس و سرنوشت سازی که منتهی به از دست رفتن فرصتها شده و در نهایت امروز شاهد نابودی یک کسب و کار چند میلیارد
دلاری هستیم.
نکته مهمتر مدیران و مذاکره کنندگان در چه سطحی بودند و چرا نپذیرفتند و استدلال انها چه بوده است؟
ایا تیم مذاکره کننده امروز تاوان مذاکره غلط خود را پس می دهد و چرا ؟
چگونه به این اجماع در پاسخ های بسیار غلط رسیدند ….