مدیریت و رهبری در عصر دیجیتال
مدیریت و رهبری در عصر
مدیریت و رهبری
به روز رسانی31اردیبهشت1398
مدیریت و رهبری در عصر دیجیتال
رهبری یا پادشاهی هم یک حوزه تحقیق است و هم یک مهارت عملی که شامل توانایی یک فرد یا سازمان برای «رهبری» یا راهنمایی افراد، تیمها یا
کل سازمان است. در دیدگاه تخصصی دیدگاههای مختلف در خصوص رهبری وجود دارد. از بارزترین این تضادها در خصوص رهبری رویکردهای شرقی و غربی است و
همچنین (در غرب) ایالات متحده در مقابل رویکردهای اروپایی دارای دیدگاههای متفاوتی در سطح کمتر است. محیطهای دانشگاهی ایالات متحده، رهبری را
«فرایندی از نفوذ اجتماعی میدانند که در آن فرد میتواند کمک و پشتیبانی دیگران را برای انجام یک کار مشترک ایجاد کند» تعریف میکند.
مطالعات مربوط به رهبری، نظریههایی را در بر میگیرد که شامل صفات، تعامل موقعیتی، عملکرد، رفتار،قدرت، بینایی و ارزشها،کاریزما و هوش در بین دیگران
است.
ادبیات سانسکریت ده نوع رهبر را مشخص میکند. مشخصههای ده نوع رهبر با داستانهای تاریخی و اساطیری توصیف شدهاست.
در زمینه رهبری سیاسی، دکترین چینی در مورد حکم بهشت، لزوم حاکمان را برای اداره عادلانه و حق زیردستان برای سرنگونی امپراتورانی که به نظر میرسید
فاقد صلاحیت هستند، مطرح شدهاست.
متفکران طرفدار اشرافیت فرض کردهاند که رهبری یک خصوصیت ژنتیکی است و بسیاری از ساختارهای سلطنتی نیز بر همین اساس برای خود حق الهی قائل
هستند (به حق الهی پادشاهان مراجعه کنید). از طرف دیگر، نظریه پردازان متمایل به تفکرات دموکراتیکتر به مثالهایی از رهبران شایسته سالاری، مانند ناپلئون که
به اتکا هوش و استعداد و توانمندی رشد کردهاند را روش مناسب رهبری میدانند.
متفکرین طرفدار یکه سالاری / قیم مابانه به سابقه تاریخی ساختار پدرسالارانه خانوادههای رومی استناد میکنند. از سوی دیگر، تفکر فمینیستی ممکن است نسبت به مدلهایی مانند پدرسالارانه اعتراض داشته باشد و هدایت همدلی دلسوزانه را راهکار اصلح بدانند که گاهی اوقات به زن سالاری منتهی میشود.[۱۱]
در کنار سنت رومی، دیدگاههای کنفوسیسیسم در مورد «زندگی درست» نیز بسیار متکی به فرد ایدهآل (مرد) به قامت محقق-رهبر و قاعده خیرخواهانه وی است
که تحت الشعاع سنت تقوی فلسفی قرار گرفتهاست.
رهبری یک امر هوشمندانه است که متکی به اعتماد به نفس، انسانیت، شجاعت و نظم و انضباط است … اعتماد به شعور به تنهایی منجر به عصیانگری میشود.
انسانیت به تنهایی باعث ضعف میشود. اعتماد پایدار حاصل حماقت است. وابستگی به قدرت شجاعت منجر به خشونت میشود. نظم و انضباط بیش از حد و
سختگیری در امر فرماندهی منجر به ظلم میشود. وقتی کسی هر پنج فضیلت را در کنار هم داشته باشد، هر یک متناسب با عملکرد خود باشد، میتوان یک
رهبر بود. – جیا لین، در تفسیر Sun Tsu , Art of
کتاب شهریار ماکیاولی که در اوایل قرن شانزدهم نوشته شده بود، روشهای دستیابی به قدرت و حفظ قدرت برای حاکمان (“شاهزادگان” یا “مستبدین” در
اصطلاحات ماکیاولی) را آموزش میدهد. در قرن نوزدهم تفکر آنارشیستی کل مفهوم رهبری را زیر سؤال برد. یکی از پاسخها به این انکار نخبه گرایی با
آمد لنینیسم – لنین (۱۸۷۰–۱۹۲۴) مطرح شد که خواستار یک گروه نخبه پیشرو سوسیالیستی شد و که عمل منجر به دیکتاتوری پرولتاریا شد.
سایر دیدگاههای تاریخی رهبری به تضادهای بین رهبری سکولار و مذهبی پرداختهاست. آموزههای سزار و پاپیسم در طی چندین قرن بارها به تناوب مورد توجه قرار
گرفتهاست و موجب آسیبها و اشکالات مختلفی شدهاست. تفکر مسیحیان در مورد رهبری، اغلب بر مباشرت بر منابع الهی طراحی شدهاست – انسانی و مادی –
و ادعا استقرار آنها مطابق با برنامه الهی را دارد
تجدید نظر در نظریه صفت
بعد از این بررسیهای مهم، روشها و اندازهگیریهای جدیدی ایجاد طراحی شد که در نهایت «تئوری صفت» را به عنوان یک رویکرد مناسب برای مطالعه رهبری
مجدد احیا کرد. به عنوان مثال، پیشرفت در استفاده محققان از روش طراحی تحقیق رابین، به محققان این امکان را میدهد تا ببینند که افراد میتوانند و به عنوان
رهبر در انواع موقعیتها و کارها مختلف مؤثر باشند.
علاوه بر این، در طول ۱۹۸۰s پیشرفتهای آماری به محققان اجازه داد، فرایندهای فراتحلیل را انجام دهند. این امکان به نظریه پردازان صفت این قابلیت را داد تا به
جای اتکا به بررسیهای کیفی گذشته، تصویری جامع از تحقیقات رهبری قبلی ایجاد کنند. از دستآوردهای این روش میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
- فراد میتوانند به عنوان رهبر در انواع موقعیتها و کارها ظاهر شوند.
- بین ظهور رهبری و خصوصیات فردی مانند:
- هوش
- تطابق پذیری
- برونگرایی
- وجدان
- علاقه به تجربه
- خودکارآمدی