فکر یا تفکر مسئله این است
فکر یا تفکر مسئله
فکر یا تفکر مسئله
به عنوان یک مشاور کسب و کار همیشه شنیده یا دیدم که می گویند فکر و دهنت بکار بگیر و یا فکر کن اما به
راستی فکر کردن یعنی چه؟
به نظر می رسد که زنده بودن یعنی زندگی کردن و زندگی یعنی جوراب بافی به قصد هم نوعی مسالمت امیر و عاقلانه . اما شاید در کنارش افکار
آزاد است و همه ی شاهزاده های جادو شده می توانند بروند و در پارک های خودشان قدم بزنند. همزمان میل عاج بافتنی از قسمت انتهایی دوباره
و دوباره فرو می رود … فاصله …. و دیگر هیچ … .
ذهن مجموعه ای از تواناییهای فکری است که شامل هوشیاری، تصورات، ادراک، تفکر، قضاوت، زبان و حافظه میشود و معمولاً آن را وجود توانایی
هوشیار بودن و اندیشه تعریف میکنند. ذهن دربرگیرنده قدرت تصور، تشخیص و قدردانی است و مسئولیت پردازش احساسات و عواطف را برعهده
دارد که منجر به عملکرد و نوع رفتار افراد میشود.
همیشه فکر می کنم که آذم به هر جایی عادت می کند و دیگر برایش اصلا سخت نبست که از آنجا برود. نحوه فکر کردن انسانها هم بعد از مدتی
عادی می شوند و عوض کردنش بسیار بسیار سخت و شاید برای برخی افراد هم اساسا غیر ممکن است.
مازیار میر بشدت معتقد اشت که آدم ها در اصل توان تحمل خوشبختی را نداشته و ندارند ، خیلی خیلی آرزویش را دارند اما تا به ان می رسند
و دوباره حرص و جوش می زنند و خواب چیزهای دیگری را می بینند…..
از دیرباز بررسی اجزا تشکیل دهنده ذهن و خصوصیات انحصاری آن در فلسفه، مذهب، روانشناسی و حتی علوم ادراکی بسیار مرسوم بوده است.
به نظر می رسد که دوالیزم (اعتقاد به دوگانگی) و ایدهآلیزم (آرمانگرایی)، ذهن را غیر جسمانی متصورند
تحقیقات جدید اغلب بر فیزیکالیزم (اصالت فیزیک) و فانکشنالیزم (کاربرد گرایی) متمرکز شده اند که باور دارند ذهن مثل مغز در برابر پدیدههای
فیزیکی از قبیل فعالیتهای عصبی تقلیل پذیر است.
اگرچه دوالیزم و ایدهآلیزم هنوز هم حامیان بسیاری دارند. سؤال دیگر در این زمینه این است که کدامیک از موجودات قابل داشتن ذهن هستند؟
در سنتهای مذهبی و فرهنگی متفاوت، درک مفهوم ذهن گوناگون است. برخی داشتن ذهن را منحصر به انسانها میدانند در حالیکه برخی دیگر
(مثل انیمیزم و پانپسیخیزم) داشتن ذهن را به موجودات غیر زنده، حیوانها و خدایان نسبت میدهند. یک سری از مکاتب قبلی ذهن را (که بعضاً به
جای آن از کلمات روح و جان استفاده میکردند) با نظریههای زندگی بعد از مرگ یا فلسفه انتظام گیتی ربط میدادند. به عنوان مثال در
اصول زرتشت، بودا، افلاطون، ارسطو، یونان باستان، هند و بعدها اسلام و فیلسوفان قرون وسطی در اروپا و فیلسوفهای ذهنی مهم اعم از افلاطون،
پاتانجالی، دکارت، لیبنیتز، لوک، بکرلی، هام، کنت، هگل، شوپنهاور، سرل، دنت، فودور، نایگل و چالمرز. روانشناسانی از قبیل فروید و جیمز و
دانشمندان کامپیوتری از قبیل ترنینگ و پوتنام نظریات نافذی دربارهٔ طبیعت ذهن ارایه دادهاند. امکان اذهان درموجودات غیر زنده درمقوله هوش
مصنوعی مورد بررسی قرار میگیرد؛ که در ارتباط با فیزیولوژی دستگاه عصبی و نظریه اطلاعاتی کار میکند تا به راهی دست یابد تا ماشینهای غیر
زنده بتوانند اطلاعات را به نوعی مشابه ویا متفاوت با پدیده ذهنی بشر پردازش کنند
ذهن به صورت سیالی از خود آگاهی نیز به تصویر کشیده شده، جایی که ادراک حواس و پدیده فکری همواره در حال تغییر هستند. خواص تشکیل
دهنده ذهن مورد بحث قراردارند. بعضی از روانشناسان ادعا میکنند که فقط عملکردهای فکری «برتر» علیالخصوص منطق و حافظه، ذهن را
تشکیل میدهند. از این نظر احساساتی نظیر عشق، تنفر، ترس و لذت در طبیعت درونی و ابتدایی ترند و به همین دلیل میبایست متفاوت از ذهن
در نظر گرفته شوند
تفکر مصدر باب تفعّل، یا اسم مصدر باب تفعیل (تفکیر) از ریشه «ف ـ ک ـ ر»، در لغت به معنای تأمل و در اصطلاح، تصرف قلب هم معنی شده است
و در باب معانی اشیا هم بکار می رود.
فکر نیز از همین ریشه و در لغت به معنای تأمل و در اصطلاح حرکت نفس از مطالب (مجهولات) تصوری و تصدیقی به مبادی و سیر در معلومات
موجود است تا مجهولاتی که ملازم با آنهایند معلوم گردند این حرکت، نفس را برای افاضه صور عقلی از مبدأ قدسی آماده میکند
نیز فکر، نیرویی است در شخص که برای طلب معنا، در امری دقیق و باریک میگردد و تفکر جولان این نیرو بر حسب نظر عقل است و جز بر آنچه
صورت آن در قلب حاصل گردد گفته نمیشود. فکر در اصطلاح عامه مردم نیز عبارت است از هر انتقالی که برای نفس در ادراکات جزئی صورت گیرد.
واژه تفکر با واژههایی همچون اعتبار، تذکر ، تدبّر ، نظر، عقل و علم همسو و مرتبط است، گرچه تفاوتهایی نیز بین آنها وجود دارد، چنان که گفته
شده: حقیقت تفکر احضار دو معرفت در قلب برای نتیجه گرفتن معرفت سوم و «اعتبار» عبور از دو معرفت به معرفت سوم و تذکر برخورد به دو معرفت
است.
برخی در تفاوت تفکر با تذکر گفتهاند: «تفکر» شناخت چیزی است، هرچند قبلا هیچ گونه اطلاعی از آن وجود نداشته باشد؛ ولی «تذکر» در موردی
است که انسان قبلا با آن موضوع هرچند از طریق آگاهیهای فطری آشنایی داشته باشد. برخی هم تذکر را تفکر در اموری برای راه یافتن به
نتیجهای دانستهاند که مورد غفلت واقع شده یا پیش از آن مجهول بوده است.در تفاوت بین تفکر و تدبر هم گفته شده که «تدبر» تصرف قلب در توجه
به عواقب امور و رموز آن ولی «تفکر» تصرف قلب در توجه به ادله است. نظر نیز به معانی مختلفی مانند فکر و اندیشه کردن آمده است.
اَندیشه یا فِکر یا Thought یکی از نیروهای درونی انسان است که به مفاهیم مربوط است. ایمانوئل کانت از جمله فیلسوفانی است که در کتابش
با عنوان «سنجش خرد ناب» دربارهٔ فکر و مفاهیم به بحث پرداختهاست. تلاش ذهنی برای حل مسئله را فکر میگویند.
«اندیشیدن سازمان دادن و تجدید سازمان در یادگیری گذشته جهت استفاده در موقعیت فعلی یا آینده است.
«اندیشیدن فرایندی رمزی و درونی است که در ذهن اتفاق میافتد و منجر به یک حوزه شناختی میگردد که نظام شناختی شخص متفکر را تغییر
میدهد.
اندیشیدن فرایندی است که از طریق آن یک بازنمایی ذهنی جدید به وسیله تبدیل اطلاعات و تعامل بین خصوصیات ذهنی، قضاوت، انتزاع، استدلال و
حل مسئله ایجاد میگردد.
اندیشه و تفکر عبارتست از؛ آغاز یک فرایند و فعالیت ذهنی جهت طرح سؤال و پرسش، بررسی و تحلیل داد ههای مفروض، تعریف راهکار ملزوم
جهت نیل به مقصود است
تفکر با رویکرد منطق عبارت است از مرتب ساختن امور معلوم برای رسیدن به کشف مجهول. به عبارت دیگر فکر عبارت است از حرکت ذهن به سوی
امور و مقدمات معلوم و سپس حرکت از آن امور معلوم به سوی کشف مقصود.
تفکر با رویکرد رفتار
عامل یا ابزاری برای تحلیل و ارزیابی موضوعات مختلف از جمله (شرایط و رفتار) است که از این رو به عنوان نزدیکترین عامل به محاسبات رفتاری و
شرایطی و پایه ایترین عامل انجام آنها نیز محسوب میشود. این وسیله که بسیار مشهور است و بهکارگیری آن قبل از عرضهٔ هر رفتاری توسط افراد
عادی و اندیشمند توصیه میشود، کاراییای مبتنی بر شرایط روحی و روانی داشته که به جهت متعلق بودن کامل به ما (از بدو تولد)، قابلیت تحت
اختیار داشتن و دسترسی مناسب ما را دارد.
روشهای اندیشیدن یا تفکر
هر یک از روشهای اندیشیدن را میتوان روشهای دانست که به کمک آنها، بخشی از فرایند حل مسئله، با موفقیت طی میشود. تفکر برتر تفکری
است که از بهترین روشها به حل مسئله برسد
تفکر انتقادی یا تفکر نقادانه دارد که قادر است با قصد محک زدن مسئله یا مبحثی، در مورد آن مسئله یا مبحثی، پرسشهای مناسب بپرسد و
اطّلاعات مربوط به آن را جمعآوری کند. سپس آن دادهها را دستهبندی و با منطق استدلال کند؛ و در پایان به یک نتیجهٔ قابل اطمینان دربارهٔ مسئله
برسد .
ما با مهارت تفکر نقادانه به دنیا نمیآییم، بلکه مهارتیست که میتوانیم یاد بگیریم. کودکان با قدرت اندیشهٔ انتقادی به دنیا نمیآیند و این قابلیت را
بهطور طبیعی نیز ماورای اندازهای که برای زنده ماندن نیاز دارند، کسب نمیکنند. بسیاری از انسانها هیچگاه آن را یاد نمیگیرند. همچنین این روش
بهسادگی توسط والدین و آموزگاران معمولی قابل آموزش به دانشآموزان نیست؛ بلکه به مربیان ویژهای برای آموزش مهارتهای اندیشهٔ انتقادی نیاز
دارد .
در شروع هر آهنگی حالتی وجود دارد
حالتی که پیش از تاریخ موسیقی جهان وجود داشته است
دقیقا پیش از اولین پرسش تاریخ تمدن بشری و پیش از نخستین اندیشه
پیش از نخستین بازی با دورنمایه یا مضمون….
تفکر سیستمی
مدلی از تفکر که مجموعهای از اجزای مرتبط است که در کلیّت خویش برای ایفای وظیفهای مشخّص در کنش متقابل و هماهنگ با محیط است.
در تفکر سیستمی، سازمانها مانند سیستمهایی هستند که در دل یک مجموعهٔ محیطی بزرگتر قرار گرفتهاند. هر سیستم شامل ورودی،
خروجی، پردازش و بازخورد است، بنابراین داشتن تفکّر سیستمی برای یک مدیر بسیار حائز اهمیّت است. به کمک یک نظارت دقیق اگر خروجی ما از
خروجی مورد نظرمان فاصلهٔ کم و بیش چشمگیری داشت، با استفاده از بازخورد یا Feedback ورودی را تغییر داده و بازبرنامهریزی یا برنامهریزی مجدّد
یا اصطلاحا Replanning میکنیم.
چه شادي هايي كه زير پاي انسانها سركوب شدند،
زيرا بيشتر افراد به آسمان توجه دارند و آنچه را كه زير پاهايشان است ناديده مي گيرند.
یوهان ولفگانگ فون گوته
خلاقیت
خلاقبت یا آفرینندگی توان ساختن یا خلق نمودن چیزی نو است، راهکاری نو برای حل یک مشکل، یک روش یا یک دستگاه نو، یا یک شیء یا فرم نو
هنری.«خلاقیت بشر تعریفی از قابلیتهای اقتصاد، زندگی، فناوری، صنایع نو، ثروت نو و کلیهٔ چیزهایی است که از یک اقتصاد خوب جریان میگیرند.
خلاقیت چند وجهی و چند بعدی است. فقط محدود به یک نوآوری فناورانه یا یک مدل کسبوکار نوین نیست. چیزی نیست که بتوان آن را در یک جعبه
نگه داشت و هنگامی که کسی وارد دفتر کار میشود آن را باز نمود. خلاقیت شامل انواع متمایز فکرکردن و عاداتی است که بایستی هم در افراد و
هم در جامعه گرداگرد آنها کاشته شود….
همیشه فکر می کنم اگر هر انسانی فقط خوب فکر کند که برای پیروزی دقیقا به چه چیز هایی نیاز دارد، لاجرم پیروز می شود.