کارگاه تخصصی تکنیکهای مدیریت و رهبری در کلاس جهانی
مدیریت
نوشته دکتر مازیار میر محقق و پژوهشگر
#مازیارمیر
بعضی از صاحب نظران مدیریت، رمز موفقیت مدیر را در توان هدایت نیروی انسانی تحت سرپرستی وی می دانند و از این رو مدیریت را کار با دیگران و
از طریق آنان در جهت کسب اهداف سازمان دانسته اند. متفکران علوم انسانی، مفهوم مدیریت یارهبری را از ابعاد مختلفی مورد بحث قرار می
دهند، گروهی رهبری را بخشی از وظایف مدیریت می دانند و گروهی دیگر برای رهبری مفهوم وسیع تری نسبت به مدیریت قائلند و آن را توانایی
ترغیب دیگران به کوشش مشتاقانه جهت هدف های معین می دانند.
سخن کوتاه این که اگر رهبری نفود در دیگران جهت کسب هدف خود باشد، مدیریت، نفوذ در دیگران جهت کسب اهداف سازمانی است.
رهبری هم یک حوزه تحقیق است و هم یک مهارت عملی که شامل توانایی یک فرد یا سازمان برای «رهبری» یا راهنمایی افراد، تیمها یا
کل سازمان است. در دیدگاه تخصصی دیدگاههای مختلف در خصوص رهبری وجود دارد. از بارزترین این تضادها در خصوص رهبری رویکردهای شرقی
و غربی است و همچنین (در غرب) ایالات متحده در مقابل رویکردهای اروپایی دارای دیدگاههای متفاوتی در سطح کمتر است. محیطهای دانشگاهی
ایالات متحده، رهبری را «فرایندی از نفوذ اجتماعی میدانند که در آن فرد میتواند کمک و پشتیبانی دیگران را برای انجام یک کار مشترک ایجاد
کند» تعریف میکند.
مدیریت به فراگرد بهکارگیری کارامد و اثربخش منابع مادی و انسانی زیر نظام ارزشی پذیرفته شده آن جامعه با عنایت به اصولی چون برنامهریزی،
سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل و نظارت بر اساس هدفهای از پیش تعیین شده گفته میشود. تعاریفی ازمدیریت:
- هنر انجام کار به وسیله دیگران یا تفویض کار
- فرایندی که طی آن تصمیمگیری در سازمانها صورت میپذیرد.
- انجام وظایف برنامهریزی، سازماندهی، رهبری، هماهنگی و کنترل
- علم و هنر هماهنگی کوششها و مساعی اعضای سازمان و استفاده از منابع برای نیل به اهداف سازمانی
- بازی کردن نقش رهبر، منبع اطلاعاتی، تصمیمگیرنده و رابط برای اعضای سازمان
- مجموعهای از عملیات آگاهانه و مستمر برای موفقیت یک سازمان میباشد.
- مدیریت عبارتست از عملی که بهصورت آگاهانه و مستمر انجام میشود و به سازمان شکل میدهد.
تعریف ذیل، مفاهیم کلیدی مدیریت را دربردارد:
- مدیریت یک فرایند است.
- مفهوم نهفتهٔ مدیریت، هدایت تشکیلات انسانی است.
- مدیریت مؤثر، گرفتن تصمیمات مناسب و دستیابی به نتایج مطلوب.
- مدیریت کارا به تخصیص و مصرف مدبرانه میگویند.
- مدیریت بر فعالیتهای هدفدار تمرکز دارد
● سبک رهبری
طریقی که رهبر از نفوذش برای کسب اهداف استفاده می کند، سبک رهبری نامیده می شود.
اکنون این سوال به ذهن می آید که چگونه می توان در دیگران نفوذ کرد؟
در جواب باید گفت که راه نفوذ، داشتن قدرت است که به طور کلی به دو بخش قدرت پست و مقام و قدرت شخصی تقسیم می گردد.
مطالعات زیادی در طول سال های گذشته شده است که به برخی از آنها اشاره می شود:
الف) خصوصیات رهبر
۱) هوش : معمولا رهبران باهوش تر از پیروان خود هستند، زیرا کار رهبری نیازمند تجربه و تحلیل مشکلات و مسائل پیچیده است.
۲) بیان رسا: علاوه بر هوش، رهبر برای نفوذ در پیروان و ترغیب آنان به متابعت از خود باید از بیان رسایی نیز برخوردار باشد.
۳) رشد اجتماعی و وسعت نظر به ظرفیت فکری و نفسانی رهبر باید به گونه ای باشد که از لحاظ روحی، مغلوب ناکامی ها یا مغرور از
موفقیت نگردد، از این رو باید در مقابل موانع و تلخی ها، قدرت عمل زیادی داشته باشد و دشمنی و عداوت با دیگران را در
کار رهبری دخالت ندهد.
۴) انگیزش درونی: رهبران میل زیادی به موفقیت دارند، پس از دست یافتن به یک هدف توقعات آنها زیاد شده، به کسب هدف های
بالاتری می اندیشند. هر موقعیتی موجب موفقیت دیگری برای آنها می گردد. اگر چه تلاش های آنان، بیشتر متوجه برآوردن تمایلات
و اهداف ایشان است، اغلب دوست دارند که به نحو منصفانه ای از پاداش های مالی نیز بهره مند گردند. رهبر، طرز تلقی و ارزش های
درونی خویش را نمی تواند از کارکنانش پنهان بدارد. زیرا باید با اندیشه و عملش ایشان را تحت تاثیر قرار دهد، بنابراین رهبر باید
ارزش هایی را به کارکنان ارائه دهد که ضمن حفظ احترام ایشان در آنان تاثیر بگذارد، چون اگر رهبری فقط به ارضای تمایلات خود
بیاندیشد و کارکنان خود را محکوم به انجام اوامر خود بداند، دچار مشکلات فراوانی خواهد شد.
ب) نظریه های رفتار رهبری
به طور کلی دو نوع رفتار برای رهبران مورد تاکید قرار گرفت
الف) سبک آمرانه سنتی
ب) سبک دموکراتیک که بر روابط انسانی تاکید دارد. استفاده از هر سبک، مبتنی بر مفروضات رهبر درباره منشا قدرت خود و طبیعت
انسان است. رهبری که قدرتش را ناشی از مقام خود می داند و انسان را ذاتا تنبل و غیرقابل اعتماد می شناسد، رفتاری آمرانه خواهد
داشت و در صورتی که قدرت خود را ناشی از پیروانش بداند و انسان را به عنوان موجودی خودجوش و مسئولیت پذیر که می تواند به
طرز شایسته ای انگیزش پیدا کند، بشناسد، سبک دموکراتیک را پیش خواهد گرفت، البته سبک های رهبری دیگری نیز میان این دو
حالت وجود دارد.
● سیستم های مدیریتی
۱) سیستم آمرانه و سازمان یافته: مدیریت، اعتماد و اطمینان به زیردستان ندارد. بیشتر تصمیم ها و تعیین اهداف، در رده های بالای
سازمان اتخاد می شود.
۲) سیستم دلسوزانه: مدیریت اعتماد و اطمینان زیادی به زیردستان دارد. ارتباط میان مافوق ومادون ، همراه با ترحم و دلسوزی و از
جانب مادون، همراه با ترس و احتیاط است.
۳) سیستم بر مبنای مشاوره: در این سیستم مدیریت نه به طور کامل، ولی اعتماد و اطمینان قابل ملاحظه ای به زیردستان دارد، تعیین
خط مشی و تصمیم گیری های عمومی، در سطح بالا انجام می گیرد، ولی ارتباط زیردستان در سلسله مراتب دو طرفه است.
۴) سیستم روابط انسانی: در این سیستم مدیریت اعتماد و اطمینان کامل نسبت به زیردستان دارد. تصمیم گیری به طور گسترده ای
در سراسر سازمان پخش است.
از آنجایی که الگوهایی که نظریه پردازان رفتار رهبری ارائه داده بودند، نتوانسته بود، فرآیند رهبری را به طور کامل و دقیق توصیف کند،
بحث انطباق رفتار رهبر با شرایط، به میان آمد. بعضی از صاحب نظران، رهبری را تابعی از سه دسته عوامل مربوط به رهبر، پیرو و
متغیرهای وصفی می دانند که به صورت زیر می توان نمایش داد.
متغیرهای وضعی× پیرو× رهبر f= رهبری
اگر شرایط برای مدیریت رهبری کاملا مناسب باشد، یعنی مدیر از قدرت شخصی و پست و مقام بسیار بالایی برخوردار باشد و ابعاد کار
نیز کاملا مشخص باشد، یا برعکس اگر مدیر مورد قبول کارکنان نباشد و نتوانسته باشد حمایت مافوق ها را جلب نماید و کار نیز کاملا
نو باشد، در هر دو حالت سبک کارگرا و آمرانه بسیار موثر است و اگر شرایط بین این دو، نهایت مطلوب و نامطلوب باشد، در آن
صورت سبک لیبرال (روابط انسانی) کارساز است. نمودار زیر رابطه میان سبک و متغیرهای سه گانه را نشان می دهد.
بیشتر مدیران، دارای سبکی هستند که با ویژگی های خودشان انطباق دارد یا برایشان سهل تر است و تنها معدودی از مدیران می
توانند سبک خود را با شرایط افراد گوناگون منطبق سازند. تمامی صاحب نظران مدیریت، حتی طرفداران سبک لیبرال اذعان دارند،
سبکی که در گذشته و حال در جهان غلبه داشته، سبک محافظه کار بوده است. گو این که طرف داران سبک لیبرال پیش بینی می کنند
که در آینده سبک لیبرال غلبه خواهد کرد.
گذشته از دو سبک عمده بالا، سبک میانه ای نیز هست، سبکی که آمیزه ای از هر دو سبک است در سبک میانه، مدیریت به بعضی از
جبنه های شغل مدیریت محافظه ک ار و نسبت به جنبه های دیگر لیبرال است.
● انگیزش
عده ای، انگیزه ها را نیازها، خواسته ها، تمایلات، یا قوای درونی افراد تعریف می کنند. انگیزه را چرایی رفتار گویند. به دیگر سخن هیچ
رفتاری را فرد انجام نمی دهد که انگیزه ای یا نیازی محرک آن نباشد.
مقاله منتور و منتورینگ چیست؟ را بخوانید
▪ نظریه سلسله مراتب نیازهای مازلو:
در این نظریه، احتیاجات بشری به پنج طبقه تقسیم بندی شده است و آن را سلسله مراتب نیازها می نامند.
منظور از سلسله مراتب نیازها این است که وقتی یکی از احتیاجات تا حدی بر طرف شد، احتیاجات دیگری پدیدار می شود. برای مثال
وقتی احتیاجات جسمانی یک فرد برطرف شد، یا به بیان دیگر شخصی از نظر خوراک، پوشاک و مسکن مشکلی نداشت، دیگر این نیاز
در ایجاد حرکت در شخص نقش مهمی نخواهد داشت بلکه بلافاصله احتیاج دیگری از طبقه بعدی ظهور می کند که آن نیاز در انسان
ایجاد حرکت می کند.
دانشمندان معتقدند اگر احتیاجات جسمانی کارکنان برآورده شود، آنان حداکثر تلاش خود را برای کسب هدف های سازمان به کار
خواهند برد. این گونه مدیران معمولا از خود سوال می کنند که چرا بر کارایی سازمان اضافه نمی شود، در حالی که ما پول خوبی می
پردازیم و شرایط کار عالی است. در حقیقت پولی که به کارمندان یک سازمان پرداخت می شود تا احتیاجات جسمانی خود را از قبیل
خوراک، پوشاک و مسکن تامین کند، وقتی به مصرف می رسد که آنها در خارج از محیط سازمان خود هستند و معمولا هر کس پول را
موقع کار خرج نمی کند. بنابراین پول به تنهایی نمی تواند انگیزه ای در کارمندان سازمان ایجاد کند.
ارضای نیاز قدرت و منزلت، یکی از ابعاد درونی نیاز احترام است. احساساتی مانند اتکای به نفس ارزش داشتن، صلاحیت، قابلیت
داشتن و مانند آن را در فرد به وجود می آورد. حال آن که عدم ارضای این نیازها باعث می شود که شخص احساس خود کم بینی،
ضعف و بی پناهی کند و احتمالا ناراحتی های عصبی در شخص ایجاد گردد.
مقاله مدیریت تعارض مدیریتی برای تمام فصول حتما مطالعه نمایید.
آنچه تا کنون گفته شد، چکیده ای از تحقیقات پژوهش گران در مورد چگونگی رفتار مدیران با زیردستان یا بحث کلی از انگیزه های
انسانی بود که در واقع در آن به علت انگیزش فردی مدیران توجهی نشده بود بنابراین آخرین مطلب گفتار انگیزش را با تحقیقی در
مورد عواملی که موجب انگیزش در مدیران می شود به پایان می بریم.
۱) چالشی بودن کار: در صورتی که انجام نه چندان آسان و نه محال باشد، گفته می شود، چالشی است. وظایف، مسئولیت ها و قدرت
مجریان باید متناسب با نیاز و توانایی های ایشان در کار باشد.
۲) مقام: یکی از انگیزه های آدمی داشتن موقعیت اجتماعی است که این موقعیت اجتماعی در یک سازمان اداری به صورت پست
سازمانی جلوه گر می شود.
۳) انگیزه رهبری: احساس نیاز فرد به این که در میان همکاران و هم ردیفانش رهبر باشد.
۴) رقابت: تلاش آدمی را برای کسب مزایای سازمانی بیشتر که دیگران نیز خواهان آن هستند، رقابت گویند.
۵) پول: پول را عامل انگیزش مهمی می دانند زیرا به آن وسیله میزان قدردانی سرپرست از نحوه فعالیت فرد، مقام، موقعیت وقدرت او
سنجیده می شود.
کارگاه تکنیکهای مدیریت و رهبری دکتر مازیارمیر
تکنیکهای مدیریت و رهبری در کلاس جهانی
در دنیای پویای کسبوکار امروز، مدیریت و رهبری مؤثر نقشی حیاتی در موفقیت سازمانها ایفا میکنند. دیگر کافی نیست که فقط یک مدیر خوب
باشید؛ بلکه باید یک رهبر الهامبخش و توانمند باشید که بتواند تیم خود را به سوی اهداف عالی هدایت کند. این مقاله به بررسی تکنیکهای مدیریت
و رهبری در کلاس جهانی میپردازد و با ارائه چک لیستی 6 مرحلهای برای استقرار این تکنیکها و مثالهای عملی از برندهای برتر جهان، به شما
کمک میکند تا در این مسیر گامهای استواری بردارید.
بخش نخست
تکنیکهای مدیریت در کلاس جهانی
- برنامهریزی استراتژیک:
- تعریف: برنامهریزی استراتژیک، فرایندی است که در آن اهداف بلندمدت سازمان تعیین میشود و مسیر دستیابی به این اهداف مشخص میگردد.
- تکنیکها: تحلیل SWOT، تحلیل PESTLE، کارت امتیازی متوازن (BSC)، تدوین بیانیه ماموریت و چشمانداز
- مثال: شرکت اپل با برنامهریزی استراتژیک قوی خود توانسته است محصولات نوآورانه و پرطرفدار را به بازار عرضه کند.
- مدیریت عملکرد:
- تعریف: مدیریت عملکرد، فرایندی است که در آن عملکرد کارکنان به طور مستمر ارزیابی میشود و بازخورد لازم به آنها ارائه میگردد.
- تکنیکها: تعیین شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI)، ارزیابی 360 درجه، جلسات بازخورد منظم
- مثال: شرکت گوگل با سیستم ارزیابی عملکرد شفاف و دقیق خود، توانسته است کارکنان خود را به بهترین شکل هدایت کند.
- مدیریت تغییر:
- تعریف: مدیریت تغییر، فرایندی است که در آن سازمان خود را با تغییرات محیطی سازگار میکند.
- تکنیکها: مدل تغییر کاتر، ارتباطات موثر، آموزش کارکنان، مدیریت مقاومت در برابر تغییر
- مثال: شرکت نتفلیکس با مدیریت تغییر به موقع، توانست از یک شرکت اجاره DVD به یک شرکت استریم آنلاین موفق تبدیل شود.
- مدیریت کیفیت:
- تعریف: مدیریت کیفیت، فرایندی است که در آن تلاش میشود تا کیفیت محصولات و خدمات به طور مستمر بهبود یابد.
- تکنیکها: TQM (مدیریت کیفیت جامع)، شش سیگما، کایزن
- مثال: شرکت تویوتا با رویکرد مدیریت کیفیت خود، توانسته است به یکی از معتبرترین خودروسازان جهان تبدیل شود.
- مدیریت پروژه:
- تعریف: مدیریت پروژه، فرایندی است که در آن برنامهریزی، اجرا و کنترل پروژهها انجام میشود.
- تکنیکها: چارت گانت، PERT، متدولوژی اسکرام
- مثال: شرکت تسلا با مدیریت پروژه دقیق خود، توانسته است محصولات پیچیدهای مانند خودروهای برقی را با موفقیت روانه بازار کند.
بخش دوم
تکنیکهای رهبری در کلاس جهانی
- رهبری تحولآفرین:
- تعریف: رهبری تحولآفرین، سبکی از رهبری است که در آن رهبر با الهام بخشیدن به کارکنان، آنها را به سوی اهداف عالی هدایت میکند.
- تکنیکها: ایجاد چشمانداز، الهامبخشی، تحریک فکری، توجه فردی
- مثال: استیو جابز با رهبری تحولآفرین خود توانست اپل را به یکی از نوآورترین شرکتهای جهان تبدیل کند.
- رهبری خدمتگزار:
- تعریف: رهبری خدمتگزار، سبکی از رهبری است که در آن رهبر به نیازهای کارکنان خود توجه میکند و به آنها کمک میکند تا به اهداف خود دست یابند.
- تکنیکها: همدلی، گوش دادن فعال، توسعه کارکنان، ایجاد جامعه
- مثال: رابرت گرینلیف، بنیانگذار نظریه رهبری خدمتگزار، با تأکید بر خدمت به دیگران، تاثیر بسزایی در سبک رهبری نوین داشت.
- رهبری اقتضایی:
- تعریف: رهبری اقتضایی، سبکی از رهبری است که در آن رهبر سبک رهبری خود را با توجه به شرایط و موقعیت تغییر میدهد.
- تکنیکها: تشخیص سطح بلوغ کارکنان، استفاده از سبکهای رهبری دستوری، حمایتی، مشورتی و تفویضی
- مثال: جک ولش با رهبری اقتضایی خود توانست جنرال الکتریک را در دورههای مختلف با موفقیت رهبری کند.
- رهبری اصیل:
- تعریف: رهبری اصیل، سبکی از رهبری است که در آن رهبر بر اساس ارزشها و باورهای خود عمل میکند و با صداقت و شفافیت رفتار میکند.
- تکنیکها: خودآگاهی، صداقت، شفافیت، رفتار اخلاقی
- مثال: برن براون با تأکید بر آسیبپذیری و اصالت، به افراد کمک کرده است تا رهبران بهتری باشند.
- رهبری نوآورانه:
- تعریف: رهبری نوآورانه، سبکی از رهبری است که در آن رهبر فضایی را برای نوآوری و خلاقیت ایجاد میکند.
- تکنیکها: تشویق ایدهها، ریسکپذیری، یادگیری مستمر، فرهنگ نوآوری
- مثال: شرکت گوگل با فرهنگ نوآورانه خود، توانسته است محصولات و خدمات نوآورانهای را به بازار عرضه کند.
به روز رسانی های مکتب مدیریت و رهبری سال 1403
تکنیکهای تخصصی مدیریت
اول
مدیریت بر اساس شایستگی (Competency-Based Management):**
تعریف:** رویکردی که بر شناسایی، توسعه و ارزیابی مهارتها و تواناییهای کلیدی مورد نیاز برای موفقیت در نقشهای مختلف تمرکز دارد.
تکنیکها:** مدلسازی شایستگی، ارزیابی عملکرد مبتنی بر شایستگی، برنامههای توسعه فردی، مدیریت استعداد.
مثال جهانی:** شرکتهای مشاورهای بزرگ مانند McKinsey و Bain از این رویکرد به طور گسترده استفاده میکنند. آنها با شناسایی و توسعه
مهارتهای مشاوران خود، به آنها کمک میکنند تا در سطح جهانی عمل کنند.
دوم
مدیریت دانش ضمنی (Tacit Knowledge Management):**
تعریف:** مدیریت دانش نهفته و غیرمستقیم که در تجربه، مهارتها و بینشهای افراد سازمان نهفته است.
تکنیکها:** یادگیری مشارکتی، مربیگری، منتورینگ، اشتراک گذاری تجربه، داستانسرایی.
مثال جهانی:** شرکتهای ژاپنی مانند تویوتا به دلیل توجه به مدیریت دانش ضمنی و انتقال آن از طریق مربیگری و یادگیری مشارکتی، شناخته
شدهاند.
سوم
مدیریت پروژه با روش های چابک (Agile Project Management):**
تعریف:** به کارگیری اصول چابکی در مدیریت پروژهها برای افزایش انعطافپذیری، همکاری و سرعت تحویل.
تکنیکها:** اسکرام، Kanban، XP (Extreme Programming)، Lean Software Development.
مثال جهانی:** شرکتهای فناوری مانند Google و Facebook از روشهای چابک برای مدیریت پروژههای نرمافزاری خود به طور گسترده استفاده
میکنند.
تکنیکهای تخصصی رهبری
اول
رهبری بر مبنای اعتماد (Trust-Based Leadership):**
تعریف:** ایجاد و حفظ اعتماد بین رهبر و اعضای تیم از طریق شفافیت، صداقت، و احترام متقابل.
تکنیکها:** گوش دادن فعال، ارتباط شفاف، احترام به نظرات دیگران، عمل به تعهدات، و قابل پیشبینی بودن.
مثال جهانی:** رهبران موفق مانند Bill Gates و Warren Buffett با ایجاد جو اعتماد در تیمهای خود، به همکاری و موفقیتهای شگفت انگیز دست
یافتهاند.
دوم
رهبری مشارکتی (Participative Leadership):**
تعریف:** رویکردی که در آن رهبر تصمیمگیری را با اعضای تیم به اشتراک میگذارد و از مشارکت آنها در فرآیند تصمیمگیری استفاده میکند.
تکنیکها:** ایجاد فرصت برای مشارکت، اعتماد به نظر اعضای تیم، به رسمیت شناختن نقش و نظرات اعضای تیم، ایجاد فضای باز و شفاف.
مثال جهانی:** مدیریت دموکراتیک در شرکتهای سوئدی، نمونهای از رهبری مشارکتی است.
سوم
رهبری خدمتگزار (Servant Leadership):**
تعریف:
رویکردی که در آن رهبر به عنوان یک خدمتگزار برای اعضای تیم عمل میکند و هدف اصلی او، رشد و توسعه اعضای تیم است.
تکنیکها:
گوش دادن فعال، کمک به دیگران، حمایت از اعضای تیم، ایجاد فرصت برای رشد، پیشرو بودن در خدمت.
مثال جهانی:
مدیریت شرکت هایی مانند Southwest Airlines که بر روی رضایت کارکنان و مشتریان تمرکز دارند، به خوبی از این مدل رهبری
استفاده میکنند.
چهارم
رهبری با هوش هیجانی بالا (High Emotional Intelligence Leadership):**
تعریف:
رهبری که توانایی بالایی در درک، مدیریت و استفاده از احساسات خود و دیگران دارد.
تکنیکها:
خودآگاهی، خودتنظیمی، همدلی، مهارتهای اجتماعی، مدیریت روابط.
مثال هایی در کلاس جهانی
رهبران موفق مانند Steve Jobs که با درک عمیق از احساسات خود و دیگران توانستند تیم های کاری قوی را ایجاد کنند.
این تکنیکها به طور گسترده مورد استفاده قرار میگیرند و ارائه مثالهای کلاس جهانی برای همهی آنها ممکن است کمی طولانی شود. اما امیدوارم
این اطلاعات برای شما مفید باشد. لطفاً اگر سوالی داشتید بپرسید.
بخش سوم
چک لیست 6 مرحلهای برای استقرار و اجرای تکنیکهای مدیریت و رهبری در کلاس جهانی
- ارزیابی وضعیت موجود:
- تحلیل نقاط قوت و ضعف مدیریت و رهبری فعلی سازمان
- شناسایی شکافها و فرصتهای بهبود
- تعیین اهداف و معیارهای موفقیت
- تدوین برنامه جامع:
- انتخاب تکنیکهای مدیریت و رهبری مناسب برای سازمان
- تدوین برنامه زمانبندی شده برای استقرار تکنیکها
- تعیین مسئولیتها و منابع لازم
- آموزش و توسعه کارکنان:
- برگزاری دورههای آموزشی برای مدیران و کارکنان
- ارائه مربیگری و راهنمایی
- توسعه فرهنگ یادگیری مستمر
- پیادهسازی تکنیکها:
- اجرای گام به گام برنامه تدوین شده
- استفاده از ابزارها و فناوریهای مناسب
- ایجاد ساختارهای حمایتی
- ارزیابی و بازخورد:
- ارزیابی منظم عملکرد تکنیکهای پیادهسازی شده
- جمعآوری بازخورد از کارکنان و ذینفعان
- اصلاح و بهبود مستمر
- تثبیت و ترویج:
- نهادینه کردن تکنیکهای موفق
- توسعه فرهنگ مدیریت و رهبری در کلاس جهانی
- به اشتراک گذاشتن دستاوردها با سایر سازمانها
بخش چهارم
مثالهای عملی از برندهای برتر جهان
- اپل:
- رهبری: استیو جابز با رهبری تحولآفرین خود، اپل را به یک شرکت پیشرو در زمینه نوآوری تبدیل کرد.
- مدیریت: اپل با برنامهریزی استراتژیک دقیق خود، توانسته است محصولات باکیفیت و پرطرفدار را به بازار عرضه کند.
- گوگل:
- رهبری: گوگل با رهبری نوآورانه خود، فضایی را برای خلاقیت و ایدهپردازی کارکنان ایجاد کرده است.
- مدیریت: گوگل با سیستم ارزیابی عملکرد شفاف و دقیق خود، توانسته است کارکنان خود را به بهترین شکل هدایت کند.
- تویوتا:
- رهبری: تویوتا با رهبری خدمتگزار خود، به نیازهای کارکنان خود توجه میکند و به آنها کمک میکند تا به اهداف خود دست یابند.
- مدیریت: تویوتا با رویکرد مدیریت کیفیت خود، توانسته است به یکی از معتبرترین خودروسازان جهان تبدیل شود.
- آمازون:
- رهبری: جف بزوس با رهبری تحولآفرین خود، آمازون را به یک شرکت پیشرو در زمینه تجارت الکترونیک تبدیل کرد.
- مدیریت: آمازون با مدیریت داده محور خود، توانسته است تجربه خرید مشتریان را به طور مستمر بهبود بخشد.
- مایکروسافت:
- رهبری: ساتیا نادلا با رهبری تحولآفرین خود، مایکروسافت را از یک شرکت نرمافزاری به یک شرکت پیشرو در زمینه فناوری تبدیل کرد.
- مدیریت: مایکروسافت با تمرکز بر نوآوری و توسعه محصولات جدید، توانسته است جایگاه خود را در بازار جهانی حفظ کند.
نتیجهگیری نهایی این قسمت
مدیریت و رهبری در کلاس جهانی نیازمند تلاش کاملا هوشمند علمی و مستمر، یادگیری مداوم و توجه شدید فقط و فقط به جزئیات است. با
پیادهسازی تکنیکهای موثر، استفاده از چک لیست ارائه شده و یادگیری از تجربیات برندهای برتر جهان، میتوانید سازمان خود را به سوی موفقیت
هدایت کنید و در دنیای رقابتی امروز، جایگاه ویژهای کسب نمایید.
چند قانون رفتاری و مدیریتی معروف در جهان_قانون مورفی
هر چه بیشتر از یک اتفاق بترسی احتمال وقوعش بیشتر میشود
_قانون کیدلین
اگر بتوانی مشکل را واضح بنویسی تقریباً نصف آن را حل کردی
_قانون گیلبرت
وقتی کاری را قبول کردی پیدا کردن بهترین روش مسئولیت توست
_قانون ۲۰/۸۰
تنها ۲۰ درصد از فعالیتهای شما ۸۰ درصد نتایج را رقم میزند
_قانون ویلسون
اگر دانشی و هدفی را اولویت قرار دهی برای هم خلق خواهد شد
_قانون فالکلند
اگر مجبور نیستی در مورد چیزی تصمیم بگیری پس تصمیم نگیر
_قانون نسبیت
هیچ چیزی تا زمانی که در مقام مقایسه قرار نگیرد خوب یا بد نیست
_قانون ریتم
هیچ چیزی همیشگی نیست پس تا هست بهترین استفاده را ببرید
_قانون قطعیت
هر چیزی مطلقی دارد و همین سبب فهم زندگی میشود
_قانون ۵ ساعت
هر چقدر شلوغ باشی باز هم هفته ای ۵ ساعت برای یادگیری و تمرین وقت بگذار
_قانون پارکینسون
هر کاری به اندازه زمانی که برای آن تخصیص دادی طول میکشد
_قانون تکامل
هیچ چیز ارزشمندی هرگز و تأ ابد یک شبه ایجاد نمیشود و باید پله پله قدم بردارید…..
در این بخش، منابعی را برای شما فراهم میکنم که میتوانید از آنها برای اطلاعات بیشتر استفاده کنید
کتابها
-
- “رهبری تحولآفرین” اثر جیمز مکگرگور برنز
- “اول خودت را رهبری کن” اثر رابین شرما
- “مدیریت بر مبنای نتایج” اثر اندی گرو
- “خوب به عالی” اثر جیم کالینز
- “چالش رهبری” اثر جیمز کوزس و بری پازنر
- “مدیریت پروژه” اثر هارولد کرزنر
- “مدیریت کیفیت جامع” اثر جوزف جورن
فیلمها
-
- “شبکه اجتماعی” (The Social Network) – درباره رهبری و نوآوری در فیسبوک
- “مانیبال” (Moneyball) – درباره مدیریت بر مبنای داده
- “بنیانگذار” (The Founder) – درباره بنیانگذاری و توسعه مکدونالد
- “استیو جابز” (Steve Jobs) – درباره رهبری تحولآفرین
- “هواپیماهای کاغذی” (Paper Planes) – درباره مدیریت پروژه و هدفگذاری
- “تایتنز را به یاد آور” (Remember the Titans) – درباره رهبری تیمی و مدیریت تغییر
- “گرگ وال استریت” (The Wolf of Wall Street) – مثال منفی از رهبری و فرهنگ سازمانی
سریالها
-
- “ماده 5” (The Five) – درباره مدیریت بحران و حل مسئله
- “سیلیکون ولی” (Silicon Valley) – درباره مدیریت نوآوری و کسبوکار
- “وراثت” (Succession) – درباره رهبری سازمانی و روابط خانوادگی
- “ماد من” (Mad Men) – درباره مدیریت بازاریابی و تبلیغات
- “وست وینگ” (The West Wing) – درباره رهبری سیاسی و مدیریت تیم
- “بیلینها” (Billions) – درباره مدیریت مالی و رهبری استراتژیک
- “بهتره با ساول تماس بگیری” (Better Call Saul) – درباره رهبری و مدیریت در شرایط سخت
- هوش مصنوعیهای تخصصی
-
- Lensa: این هوش مصنوعی در زمینه ویرایش عکس ها و ساخت آواتار های حرفه ای کاربرد دارد و میتواند در زمینه ایجاد تصاویر مختلف مربوط به مدیریت به شما کمک کند
- Midjourney: یک هوش مصنوعی تولید تصویر که از متن ورودی تصاویر خلاقانه تولید می کند.
- Jasper: این ابزار هوش مصنوعی به شما در تولید محتوا، نوشتن مقاله و خلاصه نویسی کمک می کند.
- Grammarly: به شما کمک می کند تا متون خود را با رعایت اصول نگارشی بهینه کنید.
- Trello: ابزار مدیریت پروژه که با هوش مصنوعی برای مدیریت بهتر پروژهها کمک می کند.
- Asana: ابزار مدیریت کارها و پروژهها که به تیمها کمک می کند تا بهتر همکاری کنند.
- Crystal: این هوش مصنوعی با استفاده از تحلیل رفتار، به شما کمک می کند تا با افراد مختلف بهتر ارتباط برقرار کنید.
- وبسایتهای تخصصی
- Harvard Business Review: (hbr.org) مقالات و تحقیقاتی در زمینه مدیریت و رهبری
- MIT Sloan Management Review: (sloanreview.mit.edu) مقالات تخصصی در حوزه مدیریت
- Forbes: (forbes.com) اخبار و مقالات کسبوکار
- McKinsey & Company: (mckinsey.com) بینشها و مقالات مدیریتی
- Gallup: (gallup.com) تحقیقات و آمار در مورد عملکرد کارکنان
- Project Management Institute (PMI): (pmi.org) منبعی برای مدیریت پروژه
- ISO: (iso.org) وبسایت سازمان بینالمللی استانداردسازی
نکته بسیار مهم :
- برای دسترسی به تصاویر مورد نظر، میتوانید از ابزارهای تولید تصویر با هوش مصنوعی مانند Midjourney یا DALL-E استفاده کنید. همچنین میتوانید از موتورهای جستجوی تصویر مانند گوگل ایمیج یا پینترست استفاده کنید.
- برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد هر یک از تکنیکها و مفاهیم، میتوانید از کتابها، مقالات و وبسایتهای معرفی شده استفاده کنید.
- همچنین در صورت نیاز، می توانید از هوش مصنوعی های معرفی شده برای بهبود درک و مدیریت خود استفاده کنید.
دکتر مازیار میر مدرس و مشاور عالی کسب و کار و کارافرینی
نوشته تیم دکتر مازیار میر مدرس و مشاور عالی کسب و کار
مقالاتی برای مطالعه بیشتر :
بهترین فیلم هایی که هر کارافرینی باید ببیند
کارگاه اصول و فنون برای مدیران ارشد سازمان سازمان هواپیمایی
معرفی بهترین اپلیکیشن های کتابخوان جهان و ایران
تکنیک استراتژیک زوپاzopaو فریب زوپا در مذاکره چیست و چه کاربردی دارد.
وزن در مذاکره ها و بایدها و نبایدهای آن در ارتباطات حرفه ای
وزن در مذاکره و بایدها و نبایدها
دوره آموزشی مذاکره و ارتباطات غیرکلامی