هوارد هیوز غول کارافرینی
مجله مذاکره و زبان بدن
بعنوان یک مدرس و مشاورکسب و کار امروز و بیاد بود تاریخ تولد هوارد هیوز غول کارافرینی جهان این مطالب را جمع اوری و منتشر نمود م تقریبا بیش از هفتاد سال پیش در چنین روزی یعنی ۲ نووامبر سال ۱۹۴۷ هواپیمای اچ ۴ هرکولس شرکت هیوز برای اولین و آخرین بار از روی آب به پرواز درآمد تا مردم شاهد کنده شدن این هواپیمای غول پیکر از سطح آب باشند. این هواپیمای ترابری فوق سنگین با هدف ترابری ارتش آمریکا در خلال جنگ جهانی دوم طراحی شده بود تا بتواند در زمانی کوتاه تدارکات جنگی نیروهای آمریکایی را در اروپا تامین کند. ولی با مشکلاتی که طراحی آن روبرو شد در زمان تعیین شده به پایان نرسید و با پایان جنگ در سال ۱۹۴۵ عملا دیگر نیازی به این هواپیما نبود. بخاطر مشکل تامین و محدودیت استفاده از آلومینیوم و همچنین موضوع وزن بیشتر از چوب در ساخت این هواپیما استفاده شده بود. از این هواپیما تنها یک نمونه ساخته شد و تنها یکبار به پرواز درآمد. هرکولس اچ ۴، بزرگترین هواپیمای آبی است که تا کنون ساخته شده و رکورد بلندترین بال در تمام هواپیماها را در اختیار دارد. طول بالهای این هواپیما حتی از طول بالهای هواپیمای آنتونوف ۲۲۵ هیولای ترابری شوروی که در سال ۱۹۸۸ ساخته شد نیز بزرگتر است.
اما سازنده این هواپیمای غول اسا کیست؟
هوارد روبارد هیوز جونیور ( Howard Hughes) متولد ۱۹۷۶ هوانورد، مهندس و کارگردان آمریکایی سینما بود. او در سن ۱۸ سالگی مدیریت مشاغل پدرش را به عهده گرفت. از وی در عصر خودش به عنوان ثروتمندترین فرد جهان نام برده میشد. وی علاوه بر اینکه در صنعت سینما در اواخر دههٔ ۲۰ و ابتدای دههٔ ۴۰ میلادی از پیشگامان صنعت سینما در ایالات متحدهٔ آمریکا محسوب میشد، به عنوان یک مهندس سازندهٔ هواپیما نیز شهرت داشت و با ساخت هواپیمای مشهور هرکولس، نام خود را در این صنعت جاودانه ساخت.از آنجا که هوارد علاقه چندانی به درس و مدرسه و اصول تئوری نداشت همیشه در تلاش بود تا فرصتی بیابد و این قضیه را با خانواده در میان گذارد و بالاخره یک روز هنگامیکه در یک شرط بندی از پدر برنده شده بود جایزه خود را تعلیم علوم هوانوردی اعلام کرد و علیرغم میل خانواده به این امر مشغول شد.
در سال ۱۹۲۲ پدر هوارد از دنیا رفت و در پائیز سال بعد مادرش نیز دار فانی را وداع گفت. حال جوان ۱۷ ساله ۷۵ درصد شرکت پدر را صاحب شده بود اما طبق وصیت پدر او زمانی میتوانست اداره امور را به دست گیرد که ۲۱ ساله شده باشد، ولی پسر جوان که هیچگاه تحمل شکست را نداشت و همیشه سعی داشت به هر طریقی به اهدافش دست یابد، علیه متن وصیت نامه به دادگاه شکایت کرد و توانست در سن ۱۸ سالگی مالکیت شرکت پدر را از آن خود نماید، حال او جوانی بود با درآمد سالانه ۲ میلیون دلار که میتوانست به آن کارهای مختلفی انجام دهد، هوارد به خوبی میدانست که اداره چنین شرکتی به تخصص بسیاری نیاز دارد و او از این امر بیبهره بود لذا درصدد برآمد تا فردی مطمئن را به عنوان مدیر شرکت معرفی نماید. او که در این مورد فردی لایقتر از حسابدار پدرش نمیشناخت تصمیم گرفت تا مدتی را هر چند کوتاه با او سیر کند تا از تواناییهای او اطمینان حاصل نماید بنابراین مدت یک هفته را به همراه حسابدار پدر به گشتوگذار در سراسر آمریکا پرداخت بدون اینکه کوچکترین اشارهای به موضوع اداره شرکت نماید. سرانجام در روز آخر هنگامیکه به خانه برگشتند، هوارد رسماً اداره شرکت را به وی پیشنهاد کرد و او نیز پذیرفت.
در سال ۱۹۲۵ هیوز به هالیوود روی آورد و اولین قرادادش را برای حمایت مالی از یک پروژه سینمایی امضا کرد. او چنان به این صنعت علاقهمند شده بود که هر روز از صبح تا شب به کنار استودیوهای سینمایی میرفت و از نزدیک کار آنها را مشاهده میکرد، حتی یک شب به دور از چشم بقیه به سراغ یکی از پروژکتورها رفت و آن را باز کرد و تمامی وسایل داخلش را بیرون آورد و سپس تا صبح توانست دوباره همه آنها را سرهم کند و به حالت اولیه بازگرداند. او که حال یک جوان ۲۰ ساله بود قراردادهای بسیاری را با فیلمسازان مختلف منعقد کرد و در تهیه بسیاری از فیلمهای رنگی آن دوران از هیچ کمک مالی دریغ نکرد، حتی تعدادی از فیلمهایی که با حمایت مالی او ساخته شده بودند توانستند جوایزی نیز کسب کنند.
پس از گذشت چند سال هوارد احساس کرد که دیگر صنعت سینما جذابیتهای پیشین را ندارد و تصمیم گرفت دوباره به صنعت هوانوردی بازگردد، از این رو در سال ۱۹۳۲ تحت عنوان چارلز هوارد در یک شرکت هواپیمایی با دستمزد هفتهای ۲۵۰ دلار به عنوان کمک خلبان مشغول به کار شد و هفته بعد یک هواپیمای آبی برای خود خریده پس از انجام تغییرات اساسی بر روی هواپیما به همراه دو تن از دوستانش که یکی کمک خلبان و دیگری تعمیرکار هواپیما بود، مسافرت ۱۸ ماهه خود را با آن آغاز کرد و تجارب گرانبهایی بدست آورد. سپس در تلاشی شبانهروزی و بدون وقفه به همراه دوستانش توانست در مدت نزدیک به دو سال اولین هواپیمای خودش را تولید کند و نام آن را ۱H. گذاشت. او که همیشه به دنبال انجام کارهای شگفتانگیز بود تصمیم گرفت تا نام خود را در کتاب رکورد داران جهان ثبت کند بنابراین در یک پرواز بی نظیر توانست رکورد بیشترین سرعت هواپیماهای آن زمان را با ۱H. بشکند و به شهرت جهانی دست یابد.
اقدام دیگری که شهرت هیوز را صد چندان میکرد خرید غالب سهام شرکت هوانوردی کوچک و محدود TWA بود که با تزریق سرمایه او به این شرکت دچار تحول عظیمی شد. او که قصد داشت این شرکت را به یک آژانس بینالمللی تبدیل کند و تمامی مسیرهای هوایی دنیا را از طریق آن ممکن سازد، سرانجام توانست به این مهم دست یابد و آن را به بزرگترین آژانس هوایی آن دوران تبدیل نماید. اما در اواخر دهه ۱۹۵۰ شرکت مذکور مشکل تازهای به خود گرفت و مدیران آن تصمیم گرفتند تا به هر نحوی که امکان دارد خودشان کنترل شرکت را برعهده گیرند و این از جلسات متمادی هیوز ناچار شد تا سهام خود را به آنان بفروشد و بالاخره بزرگترین قرارداد میلیونی آمریکا و جهان درآن زمان شکل گرفت هوارد بابت سهامش مبلغ ۷۵۰ میلیون دلار از شرکتTWA گرفت و نام خود را به عنوان ثروتمندترین مرد جهان ثبت کرد.
دوره پایانی زندگی هوارد به پرنشاطی دورههای پیشین نیست، او که برای فرار از دست مأموران مالیاتی از حضور در جامعه پرهیز میکرد و همیشه در مکانهای خلوت و دور از انظار عمومی به سر میبرد عادات ناپسندی پیدا کرده بود. سوق یافتن او به مواد مخدر و اعتیاد به مشروبات الکلی مهمترین عامل در از دست دادن تمرکز فکری و خلاقیت او بودهاست. در طول دوران زندگی دوبار ازدواج کرد که هر دوبار به شکست انجامیده بود. آن قدر حساس شده بود که هرگز به سراغ تلفن نمیرفت و هر چیزی را حتی قاشق و چنگال با دستمال برمیداشت چرا که میترسید از روی آثار انگشتش او را بیابند.از جمله کارهای شگفتانگیزی که در این دوران انجام دادهاست میتوان به دو مورد اشاره کرد: اولی زمانی که دوستانش در لاس و گاس، پنت هوس یک هتل را برای او اجاره کرده بودند، او با مشاهده نارضایتی صاحب هتل از اقامتش در آنجا، تمام هتل را خریداری کرد.
سرانجام این میلیاردر آمریکایی در ۵ آوریل ۱۹۷۶ بدون اینکه هیچ وصیت نامهای از خود برجای گذارد درگذشت. مؤسسه پزشکی هاورد هیوز از او بجای ماندهاست.در سال ۲۰۰۴ داستان زندگی وی توسط مارتین اسکورسیزی، کارگردان شهیر آمریکایی و با هنرمندی لئوناردو دی کاپریو در فیلمی به نام هوانورد به تصویر کشیده شد که من بارها این فیلم را که بر اساس واقعیت زندگی هیو است را دیدم و از ان لذت بردم و توصیه می کنم این فیلم راببینید.
شاید بد نباشد بدانید که نیروهای آمریکایی در خلال سالهای ۱۹۴۱ الی ۱۹۴۲ خسارتهای زیادی را با از دست دادن کشتیهای ترابری خود در مواجهه با کشتیهای آلمانی و زیردریاییهای آلمانی متحمل شدند و به همین دلیل به فکر استفاده از روش ترابری هوایی افتادند. هواپیمایی اچ ۴ هرکولس نیز با همین هدف قرار بود ساخته شود که با تاخیر در زمان ساخت و پایان جنگ تبدیل به پروژهای بلااستفاده شد. این هواپیما قادر به حمل ۷۵۰ سرباز کاملا مسلح به همراه تجهیزات و دو تانک شرمن بود. این هواپیما متعلق به هاوارد هیوز، مهندس ، فیلم ساز و هوانورد مشهور آمریکایی بود. از وی در عصر خودش به عنوان ثروتمندترین فرد جهان نام برده میشد. وی علاوه بر اینکه در صنعت سینما در اواخر دههی ۲۰ و ابتدای دههی ۴۰ میلادی از پیشگامان صنعت سینما در ایالات متحدهی آمریکا محسوب میشد، به عنوان یک مهندس سازندهی هواپیما نیز شهرت داشت و با ساخت هواپیمای مشهور هرکولس، نام خود را در این صنعت جاودانه کرد.
طول هواپیمای هرکولس، ۶۶ متر، طول بالهایش ۹۷ متر، وزن بدون بارش ۱۱۳٫۳۹۹ کیلوگرم و وزن با بارِ کاملش در حدود ۱۸۰٫۰۰۰ کیلوگرم بود. در این هواپیما از هشت موتور ملخی استفاده شده بود که نیروی لازم برای کنده شدن این غول بزرگ را فراهم میکرد. از داستان زندگی هاوارد هیوز و ساخت این هواپیما در سال ۲۰۰۴ فیلم معروف هوانورد ساخته شد.
شاید دست اوردهای هیوز را بتوان از انجایی شروع کرد و مرور کرد که هاوارد هیوز از سنین جوانی یک گلفباز بسیار حرفهای بود، او اغلب با بازیکنهای حرفهای گلف بازی میکرد، البته او به ندرت رقابتی بازی میکرد و اغلب سعی میکرد انرژیاش را صرف سایر زمینههایی که به آنها علاقه دارد کند. هاوارد هیوز در هر زمینهای که جزو علایقش بود توانست به یکی از بهترینها در کشور تبدیل شود.
بزرگ فکر کنید، کوچک عمل کنید
وقتی که هیوز در کودکی میگفت میخواهد ثروتمندترین مرد جهان شود، یک دیدگاه مشخص داشت نسبت به جایی که میخواست برود اما هنوز نمیدانست چگونه قرار است به این آنجا برسد. این اولین قدمی بود که هیوز برای دستیابی به رویاهایش برداشت.(هدف گذاری نوشتن و ترسیم رویاهایش)
برای هیوز این مهم بسیار اهمیت داشت که اهداف بزرگ را فهمیده بود و درباره احتمالاتی که در بلندمدت به نتیجه میرسیدند، میاندیشید و در تمام این مدت قدمهای کوچک برمیداشت تا به اهدافش برسد. هیوز تمایل بیحد و حصری نسبت به پرواز داشت و با هر هواپیمایی که میساخت و هر پرواز آزمایشی که انجام میداد، خودش را به هدفش که تبدیل شدن به یکی از بهترین خلبانهای جهان بود، نزدیکتر میکرد. او همیشه چنین هدف بزرگی را در پس ذهنش نگه میداشت و روی برداشتن قدمهایی که نیاز داشت تا به هدفش برسد تمرکز میکرد. با این جود حتی اهداف کوچکتر هاوارد هیوز برای یک فرد معمولی بیحد و حصر به نظر میرسد.
کمالگرا بودن ذاتی هیوز مثالی فوقالعاده از کوچک قدم برداشتن بود. برای هیوز هر جزئیاتی از یک پروژه باید کامل انجام میشد، پیش از اینکه محصول نهایی حتی بتواند کامل شود. حتی در بازی گلف، گروهی فیلمبردار داشت که بازی او را ضبط میکردند، بنابراین هیوز میتوانست ویدئوی آن بازی را تماشا کند تا متوجه اشتباهاتش شود و در جهت تکامل بازیاش گام بردارد. هیوز همیشه قدم به قدم یک فرآیند را دنبال کرد تا به سمت هدفش حرکت کند و هرگز دیدگاهش را نسبت به هدف نهاییاش از دست نمیداد.
دست در دست کارکنانتان داشته باشید
هاوارد هیوز علاوه بر اینکه اطرافش را با بهترین افراد پر کرده بود، یک اسلحه مخفی دیگر نیز داشت و آن هم شرکت در تمام جزئیات پروژههایش بود. با وجود انتخاب بهترینها در صنایعی که هیوز مشغول فعالیت بود، به راحتی میتوانست از اتفاقاتی که در شرکتهای مختلفش میافتاد، فاصله بگیرد اما در عوض او انتخاب کرده بود که در کوچکترین جزییات رویدادها شرکت کند.
از بودجه، بازاریابی، انتخاب کارکنان تا تکنیکهای فنی یک پروژه، هیوز خودش را در تمام پروژهها شرکت میداد. این کارآفرین موفق نهتنها میخواست بداند که چه اتفاقی در حال رخ دادن است، بلکه آنقدر انعطافپذیر بود که هر تغییر لازمی را اعمال کند. او حتی پروازهایی را که خودش در طراحیشان شرکت داشت، به صورت آزمایشی انجام میداد.
او همیشه زندگیاش را به خطر میانداخت تا خودش را شریک تولید محصولاتش کند و در عین حال آنها را بهبود بخشد. هیوز که به استقامت شناخته میشد، کسی نبود که وظایف را به دیگران محول کند.اصرارش برای مشارکت در همه کارها عامل اعتماد به نفس فوقالعاده هیوز برای حمایت از محصولاتش بود: «اگر من در طراحی مرتکب اشتباه شوم، کسی که باید تاوانش را بدهد خودم هستم.قطعا از کسی نخواهم خواست که با یک هواپیما پرواز کند، اگر خودم از انجام چنین کاری ترس داشته باشم.
منبع اینترنت
مازیارمیرمشاوروتحلیلگر