چرنوبیل مهندسی هزارتوی خطاها
چرنوبیل مهندسی هزارتوی خطاهای مدیریتی
https://www.aparat.com/mazyarmir
https://www.aparat.com/zabane_badan
https://www.instagram.com/maziyare_mir
چندی است که سریال چرنوبیل یا به نوعی فاجعه بار ترین اتفاق غیر نظامی ناشی از خطای انسانی توسط شبکه HBO اکران شده و با توجه به کرونا و اتفاقات رایج
چقدر جالب است که رد پای مدیریت چرنوبیلی را در وقایع پساکرونا به شدت می توان در سرتاسر جهان به سهولت دید.. تماشای سریال « چرنوبیل » بدور از از جذابیت
های بصری و تکنیکی، یک روایت تاریخی کامل و در عین حال ریز جزئی نگر است که شما را به ژرفای تاریخ و مخصوصا فاجعه چرنوبیل هدایت می کند .
چرنوبیل یکی از پر جزئیات ترین سریالها است که تاکنون درباره بدترین فاجعه غیر نظامی تاریخ جهان ساخته شده است.
در این مقاله سعی دارم اول به نقد و بررسی سریال چرنوبیل بپردازم و در درجه دوم هم به خطاهای انسانی ناشی از مدیریت چرنوبیلی نگاهی متفاوت داشته باشم
به شدت معتقدم که سریال چرنوبیل سریالی برای تمام فصول است مدیریت دانش و مدیریت پروژه و مدیریت زمان و در نهایت درسهای بسیاری از مدیریت و
رهبری در دل خود جای داده است.اما خوب اساسا چرنوبیل چه بود و فاجعه چرنوبیل از کجا شروع شد و تا کجا ادامه پیدا نمود.
فاجعه چرنوبیل یک رویداد هسته ای بود که در تاریخ ۲۶ آوریل ۱۹۸۶ یا ۶ اردیبهشت ۱۳۶۵در رآکتور هستهای شمارهٔ. ۴ در نیروگاه اتمی چرنوبیل که در نزدیکی
شهر پریپیات که در شمال کشور اوکراین امروزی قرار دارد بوقوع پیوست.
چرنوبیل مهندسی هزارتوی خطاها
به نظر می رسد که این فاجعه یکی از دو بحران بزرگ هستهای جهان است که بیش از تصور ما باعث تخریب محیط زیست و کشتار کوتاه میان و بلند مدت در جهان
شده و شاید این مهم را بتوان اینگونه معنی کرد که در چنین وقایعی ما شاهده انتشار عمدهٔ مواد رادیواکتیو با اثرات گستردهٔ بهداشتی و زیستمحیطی و….هستیم .
در این سلسله وقایع که نیازمند اقدامات برنامهریزی شدهٔ بسیار سریع و بدون فوت وقت و صد البته بسیار بلند مدت در جهت کاهش اثرات آتی ان هستیم را شما از
دریچه یک حقیقت تاثر برانگیز و انهم سریال چرنوبیل میتوانید مشاهده نمائید.
این حادثه در جریان آزمایش ایمنی در یک راکتور نوع آربیامکی که در شوروی رایج بود، آغاز شد. این آزمایش شبیهسازی یک قطعی برق الکتریکی بود. هدف از این
آزمایش کمک به توسعهٔ یک روش ایمنی جهت نگه داشتن گردش آب خنککننده در صورت قطع برق تا زمانی که ژنراتورهای پشتیبان بتوانند برق را تأمین کنند، بود. این
وقفهٔ عملیاتی حدود یک دقیقه بود و به عنوان یک مشکل امنیتی بالقوه شناخته شده بود که میتوانست باعث گرم شدن بیش از حد هستهٔ راکتور شود. سه آزمون این
چنینی از سال ۱۹۸۲ انجام شده بود اما هیچکدام موفق به ارائه یک راه حل نشده بودند. در این تلاش چهارم، آزمون به مدت ۱۰ ساعت به تعویق افتاد، بنابراین شیفت
عملیاتی که برای این آزمایش آموزش دیده بودند، حضور نداشتند. سپس سرپرست آزمایش موفق به پیروی از دستورالعمل اجرایی فرایند نشد و شرایط عملیاتی
ناپایداری را ایجاد کرد که همراه با نقصهای ذاتی در طراحی آربیامکی و غیرفعال بودن چندین سیستم ایمنی اضطراری، منجر به وقوع واکنشهای زنجیرهای کنترل
نشده گردید.
چرنوبیل مهندسی هزارتوی خطاها
مقدار زیادی انرژی بهطور ناگهانی آزاد شد و باعث بخار شدن آب خنککنندهای شد که از قبل هم به شدت گرم شده بود. این اتفاق باعث شد که مخزن تحت فشار
رآکتور در اثر یک انفجار بخاری مخرب بهطور کامل از بین برود. این اتفاق بلافاصله با آتشسوزی سرباز در هستهٔ رآکتور ادامه پیدا کرد که در حدود ۹ روز آلایندههای هوایی
رادیواکتیو قابل ملاحظهای را وارد هوا کرد. این آلایندهها قبل از اینکه در نهایت در ۴ مه ۱۹۸۶ بهطور کامل کنترل شود، به قسمتهایی از اتحاد جماهیر شوروی و غرب
اروپا منتقل شد.
آلودگی منتشر شده از آتشسوزی با مقدار آلودگیای که در اثر انفجار اول منتشر شد، برابر بود. سی و شش ساعت پس از حادثه، یک ناحیهٔ قرنطینهٔ ۱۰ کیلومتری با
تخلیهٔ سریع ۴۹۰۰۰ نفر که عمدتاً از پریپیات بودند، ایجاد شد. شعاع این ناحیه پس از اینکه ۶۸۰۰۰ نفر دیگر نیز از منطقهای وسیع تر تخلیه شدند، به سرعت به ۳۰
کیلومتر افزایش یافت. باید این مهم را اذعان کنم که در موقع حادثه بیش از ۱۹۰ تن مواد رادیواکتیو در راکتور شماره ۴ موجود بود و پس از انفجاری که در این نیروگاه
صورت گرفت، این مواد در وسعتی بیش از ۲۰۰ هزار کیلومتر مربع بصورت گسترده پراکنده شد که شامل اوکراین و روسیه و بخش هایی از اروپا می شد. گفته می شود
که آمار قربانیان فاجعه اتمی چرنوبیل چیزی بین ۱۰ هزار تا بیش از یکصد هزار نفر بوده است.
داستان سریال چرنوبیل از دادگاه محاکمه ۳تن از مدیران نیروگاه شروع شده و درنهایت با کمک پروفسوری از مسکو بهمراه یکی از عالی ترین مشاوران رهبر شوروی
سابق یعنی میخائیل گورباچف تا پایان ختم این فاجعه و زجرها وکشت و کشتارهای این فاجعه و اشتباهات فاحش مدیریتی ادامه می یابد سریالی بسیار خوش ساخت
و البته تعمق برانگیز با نگاهی متفاوت که در زیر پوست خود مسائل متفاوتی را به ذهن بینندگان خود القا می نماید.
در ادامه تیزر این سریال را لطفا مشاهده فرمائید
چرنوبیل مهندسی هزارتوی خطاها
جهت کاهش انتشار آلودگی رادیواکتیو از مخروبهها و محافظت از محل در برابر فرسایش بیشتر در اثر هوا، بقایای راکتور شمارهٔ. ۴ نیازمند یک حصار بود که به سرعت در
طی ماههای بعد ساخته شد و تا دسامبر ۱۹۸۶ به پایان رسید. این پناهگاه «تابوت سنگ آهکی» همچنین حفاظت تشعشعاتی لازم برای خدمههای دیگر راکتورهای
سالم در نیروگاه و امنیت لازم برای رآکتور شمارهٔ. ۳ تا همچنان به تولید برق تا سال ۲۰۰۰ ادامه دهد، را فراهم میکرد.
با توجه به ادامهٔ زوال تابوت سنگ آهکی، این حصار و راکتور شمارهٔ. ۴ در سال ۲۰۱۷ توسط حصار ایمنی جدید چرنوبیل مورد حفاظت قرار گرفت؛ محوطه ای بزرگتر
که حذف تابوت سنگ آهکی و باقیماندههای راکتور را، در حالی که آلایندهها را همچنان در خود نگه میدارد، ممکن میسازد. با توجه به اتفاق چرنوبیل دو نیروگاه شماره
۵ و ۶ هرگز تکمیل و به بهره برداری نرسید
طی آن سالها اتحاد جماهیر شوروی تصمیم گرفت برای حل مشکلات بوجود آمده نزدیک به یک میلیون نفر را برای پاکسازی منطقه راهی چرنوبیل نماید. سربازانی که به
آنها اطلاعی از وضعیت منطقه و خطرات تماس با رادیواکتیو داده نشد. شایان ذکر است که براساس اطلاعات منتشر شده، طی ۲۵ سال گذشته از هر ۱۰ نفری که در
منطقه چرنوبیل حضور داشته و وظیفه پاکسازی برعهده داشته، ۹ نفر به بیماری های کشنده مانند سرطان مبتلا شده اند و بیش از ۱۰۰ هزار نفر نیز درگذشته اند.
حال که داستان واقعی فاجعه چرنوبیل را با شما مطرح نمودیم بهتر است به تحلیل و بررسی مینی سریال چرنوبیل که از شبکه HBO پخش گردید بپردازیم
« چرنوبیل » از همان دقایق اولیه با اظهارات متناقضی می پردازد که انسان را کاملا شگفت زده می نماید .
مخصوصا که مدیر راکتور شماره ۴ فردی بسیار نادان و خود رای مانند اکثر کمونیستهای ان زمان با فشار و با حالتی کاملا عصبی در حالیکه دائما پکهای عمیق و عصبی
به سیگار خود می زند و دود را پیوسته به پایین می فرستد کاری که در این فیلم همیشه و همه جا شاهد ان هستیم . اری او می خواهد با کمک نیروهای آموزش
ندیده کاری که شیفت آموزش دیده قبل نتوانسته اند انجام دهد را انجام دهد اما از خطرات ان و عمق فاجعه ای که در پیش رو دارند اساسا بی اطلاع است او فردی
بسیار نادان و نالایق است که به طمع قدرت و اخذ پست بالاتر می خواهد همه چیز را وادار به کاری بسیار احمقانه نماید.
عرق کردنها نگاه ها و بازی درخشان این لحظات در اطاق کنترل راکتور شماره چهار کاملا قابل تامل است . در دقایق اولیه ما شاهد انبوهی از اتفاقات دومینویی هستیم
که یکی پس از دیگری باعث خلق هولناک ترین اتفاق تاریخ بشری می شود ای کاش ما بتوانیم از این سریال درس بگیریم درسی که بابت ان جهان تاوان بسیار
سنگینی را پرداخت نمود.
شاید جالب ترین اتفاق این سریال جایی است که مدیران ارشد نیروگاه ابدا اعتقادی به انفجار نیروگاه ندارند و سرسختانه بر سر موضع ابلهانه خویش پافشاری می کنند
و یا شاید هم صبح تازه فهمیده بودند که…..
به نظر می رسد که از همان لحظات اولیه کارگردان و تیم سازنده این سریال این مهم را سعی دارد به بیننده منتقل نماید که مشکلات نیروگاه چرنوبیل نه به دلایل
طبیعی بلکه براساس اشتباهات مدیریت و بالاتر از ان بر اساس اشتباهات فاحش انسانی و محاسباتی رخ داده که منجر به گسترش این فاجعه بزرگ انسانی و زیست
محیطی در این ابعاد گردیده است .
چرنوبیل مهندسی هزارتوی خطاها
به نظر می رسد انقدر در ساخت این سریال دقت نظر شده که گاه ادم فکر می کند که سریال HBO یک مستند واقعی است مخصوصا از برخی عکسهای واقعی و صحنه
های واقعی و بازسازی انها با نور و حال و هوای ان روزگاران اتحاد جماهیر شوری سوسیالیستی حداکثر بهره برداری شده است.
در این سریال همه چیز حال و هوای فیلمهای تاریک ترسناک را دارد منهای ژانر وحشت اینجا وحشت دولت کمونیست و ک گ ب است و پرتوهای نامرئی نیروگاه اتمی
چرنوبیل . در این سریال دقت به جزئیات و دقت به فضای دیکتاتور موابانه و خفقان گسترده انزمان شوروی سابق و دقت وسواس گونه به نور پردازی در این سریال بسیار
بسیار نظر بینندگان و منتقدین را برانگیخته است و در تمامی نقدهای این سریال به این مهم پرداخته شده بود
در این سریال همه جا در تاریکی و در روشنایی در مه و در خفقان است آکنده از حسی تلخ و مرده اما چرا و قرار است ما چه نتیجه ای بگیریم؟
برای اینکه کارگردان و عوامل به موفقیت در این طرح دست پیدا کنند توجه به جزئیات در این مینی سریال واقعا خیره کننده است لباس و خودرو و هلیکوپتر که زیر ان کثیف
و روغنی است تا لباس خلبانهای دهه هشتاد شوروی که هنوز مانند جنگ جهانی دوم است و بسیار عقب افتاده به نظر می رسد
در این سریال منطقه چرنوبیل و حتی پل معروف به پل مرگ دقیقا مانند مستندهای اصلی بازسازی شده غبار و دود راکتور همه و همه منطبق بر مستندهای واقعی تهیه
و تدوین شده است و در این زمینه کارگردان و عوامل به موفقیت بسیار بسیار زیادی دست پیدا کرده اند که این مهم را علاوه بر منتقدین بیشتر مقالات حرفه ای و غیر
حرفه ای پیرامون ان به توضیح و تفسیر پرداخته اند و دلیل اصلی را هم همه در فیلم نامه بسیار حرفه ای و دقیق این فیلم جستجو نموده اند.
چرنوبیل مهندسی هزارتوی خطاها
آنچه که توجه مرا بسیار به خود معطوف نمود این مهم است که نقش رهبران و دولتمردان و مخصوصا نقش کلیدی رئیس KGB و عوامل او بسیار محوری بود و در نهایت
دامن زدن به فاجعه اتمی چرنوبیل بدست همین مدیران و رهبران نالایق و غیر علمی و خود مختار و خودشیفته ومخصوصا خودشیفته مزمن رخ داد و بسیار گسترش
یافت.
به نظر می رسد که این سریال بهترین نمای کلی را از وقایع ان روزگار به ما ارائه می نماید چرا که همه چیز در حال فداشدن بر سر آرمانهای شوروی سابق و مخفی
نگهداشتن این فاجعه بزرگ از چشم جهانیان و مخصوصا غربیها و آمریکائیها و دشمن فرضی و…. است.
بسیاری از افراد با نقد من مخالف بودند این بود که چرا از کلمه وحشت و یا ژانر فیلمهای ترسناک استفاده نموده ای اما باید اذعان کنم که مهمترین ترس من و بسیاری
از بینندگان این بود که نکنه از پشت این مونتیتور هم ما دچار تابش اشعه های خطرناک اتمی شویم .
و یا وقتی بالای سر راکتورشماره چهار که باز شده بود دو کارشناس رفتند انچه دیدند آنقدر ترسناک بود که از یک فیلم وحشتناک هم دلهره آور تر و ترسناکتر بود آری
تلفیق اتش و حالت میله ها و اینکه انگار این اتش و این اژده های که سر برآورده و می خواهد حتی ما را از پشت مانیتورهایمان کاملا ببلعد.
یکی از بخشهای جالب این سریال و زبان بدن خوب دونالد سامپتر در نقش ژارکوف مقام بلند پایه موجود در شهر سخنرانی پرشور و احساسی او بود و رفتارهای که
معمولا این مدل از افراد ارائه می دهند ژارکوف میگوید:
رفقا شهر را کاملا قرنطینه و اجازه رفت و امد نمی دهیم تلفن و تلگرام را قطع می کنیم تا اطلاعات غلط منتشر نشود. با این کار، نمیگذاریم مردم ثمره زحمت یک
عمرشان را تباه نموده و به دشمن اطلاعاتی درز نماید ….. به همین راحتی…..
آری این بیانیه هر آنچه را لازم است به نمایش میگذارد: جنبه بروکراتیک جلسات مدیریت بحران در شوروی، ابهام و پیچیدگی در موضعگیریهای رسمی، بها دادن به
«ثمره زحمات» بیش از مردمی که با تلاششان نتیجه مذکور را حاصل کردهاند و البته، بیتوجهی کامل به بهای جان انسان.
چرنوبیل مهندسی هزارتوی خطاها
«چرنوبیل»سریال خوش ساختی بود که جذبه ان مرا وادار کرد تا آخر هر ۵ قسمت را ببینم و هرچند برخی مواقع کشش ان کم می شد اما روایت مسائل علمی بصورت
داستان و گلوله و تیر و …. باعث شد مسائل پیچیده با ماکت و یک جعبه ساده بسیار بسیار ساده به نظر بیاید و قابل فهم باشد.
در تصویر زیر یکی از درخشان ترین صحنه های احساسی این فیلم را می بینیم که همزمان با تفسیر اقای پروفسور همان اتفاقات برای این اتش نشان بروز می کند و در
حالیکه همسر باردارش می داند رفتن پیش همسر در حال احتضارش برای او و فرزندش ممنوع و خطرناک است اما داخل اطاق می شود و از زیر پرده اکسیژن رد می
شود و برای آخرین بار دست همسر در حال احتضارش را در دست می گیرد و فردای انروز هم همسرش فوت می کند و در تابوتی سربی دفن شده و روی انرا بتن می
ریزند.
چرنوبیل و خطاهای مدیریتی
«چرنوبیل» شاید در ژانر فاجعهای قرار بگیرد، ولی وقتی فاجعه اتفاق میافتد اینطور به نظر نمیرسد. وقتی مردم شهرِ پریپیات از دور با آتشسوزی نیروگاه هستهای و
نورِ آبیرنگی که همچون یک نورافکنِ قدرتمند به اعماقِ آسمان شلیک میشود روبهرو میشوند، در حال جیغ و فریاد زدن پا به فرار نمیگذارند، بلکه با آن همچون یک
آتشبازی شبانه رفتار میکنند: مردان و زنان دستِ بچههایشان را میگیرند و به تماشای آن میروند. بزرگسالان در حالی مشغولِ لذت بُردن از نیمهشبِ
هیجانانگیزشان هستند و بچهها مشغولِ بازی کردن با خاکسترهای رادیواکتیو معلق در هوا در حالی مشغولِ لذت بردن از فرصت بادآوردهشان برای دیرتر خوابیدن
هستند و آتشنشانان در حالی با هدفِ خاموش کردن یک آتشِ معمولی دیگر به نیروگاه اعزام میشوند که تمامی آنها در آن لحظه در حال نفس کشیدن در فضایی
هستند که حدود ۳۰۰ بار مرگبارتر از بمبارانِ اتمی هیروشما و ناکازاکی است. چون برای کشوری که سیستم حکومتیاش براساس غرور بیجا و تفکراتِ ناسیونالیستی
ترسناک بنا شده است، برای کشوری که به هر کاری برای حفظِ ظاهر قَلدرش دست میزند، برای کشوری که افرادی را در جایگاه قدرت گذاشته است که هیچ تخصصی
ندارند، برای کشوری که از حقارت، وحشت دارد، اعتراف کردن به این فاجعه سخت است.
پروفسور لگاسوف در نهایت این سریال را پایان می دهد او میگوید:
براستی بهای دروغها تا چه حد و چقدر است؟
البته در پاسخ به این سوال، برخی دروغ بیشت و بزرگتر را بهای دروغ می دانند اما ایا واقعا اینطور است. برخی هم، حاشیههایی که اطراف هر دروغ و یا داستانی
ساخته می شود و تحریف حقایق را بهای دروغ ارزیابی می کنند اما ایا این است بهای دروغ
اما لگاسوف بسیار تامل برانگیز جمله ای را می گوید که مهم این است که «بهای دروغ» پرداخته میشود بدون اینکه کمکی به «روشن شدن حقیقت» بنماید.