خلاصه کتاب روانشناسی پول نوشته مورگان هاوزل
خلاصه کتاب روانشناسی پول
The Psychology of Money
آنچه در تصمیمگیریهای مالی نمیبینید!
#خلاصه_کتاب
روانشناسی پول نوشته مورگان هاوسل مجموعه ای از نکاتی است که به خواننده می آموزد چگونه پول را مدیریت کند و در مورد آن فکر کند. هیچ توصیه عملی سرمایه گذاری در کتاب وجود ندارد. هاوسل به شما نمی گوید که طلا بخرید یا در ارزهای دیجیتال سرمایه گذاری کنید. در عوض، او یک سری اصول را بیان می کند که خواننده می تواند از آنها برای هدایت خود به سمت اهداف مالی خود استفاده کند – این اهداف هر چه که باشد. هاوسل یک سرمایه گذار با تجربه و نویسنده تجاری است. او میتواند سر و صدای زیادی را در روانشناسی پول کاهش دهد تا توصیههای ساده و کاربردی ارائه دهد. روانشناسی پول برای هر کسی که به دنبال نظم بخشیدن به امور مالی و شروع استفاده هوشمندانه از پول خود است، خواندنی بسیار جالب است. خلاصه مبسوط روانشناسی پول با هدف بررسی نقاط ضعف در نگرش ذهنی ما در مورد پول و بررسی نگرش، در برخی موارد، افراد موفق به طور کلی – به عنوان یک گروه همگن – به پول است. در موارد دیگر، نویسنده اصول خود را در مورد چگونگی فکر کردن و مدیریت امور مالی خود بیان می کند. مورگان هاوسل شریک یک صندوق سرمایه گذاری است. او به عنوان یک متخصص در تاریخ امور مالی و مالی رفتاری شناخته می شود. او علاوه بر برنده شدن تعدادی جوایز به عنوان نویسنده و روزنامه نگار، در گذشته یک ستون نویس مالی برای نشریات بزرگ در این زمینه مانند The Motley Fool و The Wall Street Journal نیز بوده است. روانشناسی پول به 18 فصل تقسیم شده است. هر کدام از این فصل ها یک درس کوچک است. به این ترتیب، کتاب روایت کلی ندارد. چند موضوع کلیدی وجود دارد که در سراسر اهداف بلندمدت، بهره مرکب و نقش ریسک و شانس تکرار می شوند.
اولین درس این است که هیچکس دیوانه نیست.
مشخص نیست که هاول این عدد را از کجا می آورد، اما او بیان می کند که تجربیات شخصی یک فرد با پول 0.00000001٪ از آنچه در جهان اتفاق افتاده است را تشکیل می دهد، اما این تجربیات حدود 80٪ از آنچه ما درباره جهان فکر می کنیم را تشکیل می دهد.
نظریه هاوسل این است که رابطه ما با پول بر اساس تجربیاتی است که در گذشته با آن داشته ایم. هرکسی تجربیات متفاوتی داشته است. بنابراین، وقتی میبینید کسی تصمیم مالی میگیرد که شما نمیگیرید، او را قضاوت نکنید. تجربیات فرد به آنها یاد داده است که این تصمیم را بگیرند.
با این حال، هاوسل خواننده را از اتخاذ تصمیمات مالی صرفاً بر اساس تجربیات برحذر می دارد. در عوض، هاوسل پیشنهاد می کند که خواننده باید بر اساس اهداف و مقاصد تصمیمات مالی بگیرد.
درس دوم درباره شانس و ریسک است. هاوسل بیان می کند که اقدامات خارج از کنترل شما بیش از هر کاری که می توانید برای تأثیرگذاری بر آنها انجام دهید، بر سرمایه گذاری های شما تأثیر می گذارد. به عنوان نمونه، او به پرونده بیل گیتس نگاه می کند.
بیل گیتس نیز مانند موردی که مالکوم گلدول در فیلم Outliers ساخت، بسیار باهوش است و بسیار سخت کار کرده است. با این حال، او این شانس را هم داشت که به یکی از معدود مدارس جهان در آن زمان که اتفاقاً رایانه داشت، برود. این به او مزیت رقابتی داد. در آنجا شانسی وجود داشت که بدون مایکروسافت و بیل گیتس – ثروتمندترین مرد جهان – وجود نداشت
هاوسل خاطرنشان می کند که برای مبارزه با عنصر شانس، به جای تلاش برای بازسازی افسانه ای شبیه به بیل گیتس، باید روی آنچه به طور کلی برای گروه وسیعی از مردم کار می کند تمرکز کنیم.
درس سوم این است که بفهمید چه زمانی به اندازه کافی دارید. هاوسل می گوید که چگونه افراد ثروتمندی هستند که با پول کارهای دیوانه کننده انجام می دهند. تفکر این است که به محض اینکه ثروتمند شوند، اهدافشان تغییر می کند. آنها بیشتر و بیشتر می خواهند و این کار را به گونه ای انجام می دهند که هر چیزی را که قبلاً به دست آورده اند در معرض خطر قرار می دهد.
هاوسل می گوید برای شما بسیار مهم است که تشخیص دهید چه زمانی به اندازه کافی دارید و با خیال راحت شروع به بازی کنید. درس این است که آنچه دارید و برای چیزی که می خواهید و نیاز ندارید به خطر نیندازید.
درس چهارم شاید بیشترین تاکید کتاب را داشته باشد. همه چیز در مورد ترکیب و بهره مرکب است. هاوسل بیان می کند که درک قدرت ترکیب برای ذهن دشوار است. این واقعاً نکته اصلی توصیه هاوسل است – کلید سرمایه گذاری خوب این است که به آن زمان بدهید.
به عنوان یک سرمایه گذار، نیازی به بازده باورنکردنی ندارید. شما باید بازدهی معقولی در مدت زمان طولانی داشته باشید. اینجوری پولدار میشی
هاوسل وارن بافت را به عنوان مثال ذکر می کند. بافت در حال حاضر با بیش از 90 سال سن، بیش از 80 میلیارد دلار ثروت شخصی دارد. با این حال، او از 10 سالگی شروع به سرمایه گذاری کرد و بیش از 50 درصد از سرمایه او پس از تولد 50 سالگی انباشته شد.
هاوسل واقعاً معتقد است که ترکیب می تواند آزادی مالی را برای شما به ارمغان بیاورد.
درس پنجم بیان میکند که سرمایهگذار خوب بودن به معنای تصمیمگیری دائمی نیست. درعوض، این است که در مورد خراب نکردن ثابت قدم باشید. این دوباره به سود مرکب گره خورده است. هاوسل معتقد است که خراب نکردن به شما این امکان را می دهد که برای مدت طولانی تری در بازی سرمایه گذاری زنده بمانید، بنابراین به دارایی شما اجازه می دهد تا زمان ترکیب شود.
هاوسل پیشنهاد می کند که خواننده باید به جای تمرکز بر بازدهی کلان، بر روی شکل دادن به وضعیت مالی خود تمرکز کند تا نتوان آنها را شکست.
درس ششم به درس دو بازمی گردد و یک برنامه آماده مشابه دارد. هاوسل پیشنهاد می کند که می توانید نیمی از اوقات اشتباه کنید و همچنان ثروتمند شوید. در همان خطوطی که هاوسل با بیل گیتس ذکر کرد، هاوسل می گوید که فوق ثروتمندها داستانی یک در میلیون هستند.
ما به عنوان یک جامعه آنقدر به ابرثروتمندان توجه می کنیم که این را فراموش می کنیم. ما آنها را نگه می داریم و آنها را بت می کنیم، اما تقریباً غیرممکن است که کارهایی که انجام داده اند را تکرار کنیم.
بنابراین به جای تلاش برای بازسازی کارهایی که ایلان ماسک، رید هستینگز یا جف بزوس انجام می دهند، یک سرمایه گذار واضح کسی است که اصول اولیه را به درستی انجام می دهد. آنها با اتخاذ تصمیمات منطقی و منطقی که به آنها کمک می کند تا به جای تلاش برای بازسازی یک معجزه، به اهداف واقعی خود دست یابند، روندهای متوسط را دنبال می کنند.
درس هفتم درسی در مورد دیدگاه است. هاوسل می گوید که کنترل زمان خود – آزادی شما – بالاترین سودی است که پول می تواند بپردازد.
درس هشتم و نهم نیز در مورد دیدگاه است. درس 8 پارادوکس مرد در ماشین است. وقتی مردی را در فراری میبینید، فکر نمیکنید که میخواهید با آن پسر دوست باشید، بلکه فکر میکنید که میخواهید آن مرد باشید. بسیاری از مردم ثروت میسازند زیرا فکر میکنند که باعث میشود مردم آنها را دوست داشته باشند، اما تنها کاری که انجام میدهد این است که مردم بخواهند مانند آنها باشند که چیز بسیار متفاوتی است.
درس نهم در مورد خرج کردن پول برای چیزهای مهم است. هاوسل بیان می کند که ثروت چیزی است که شما نمی بینید. این به خودی خود ساعت های بی نظیر یا اتومبیل های شیک نیست. هاوسل به خواننده توصیه می کند که ثروت یک فرد را بر اساس آنچه می بیند و دارایی مردم است قضاوت نکند. هاوسل بیان می کند که ثروت واقعی این است که این گزینه را داشته باشید که بیشتر از آنچه اکنون می توانید خرید کنید…..