آخرین نامه به دختر و پسرم
آخرین نامه به دخترم
اخرین نامه
نوشته خرداد 1389به روز رسانی مرداد1401
32013 رای
دکتر مازیار میر مشاور و تحلیلگر تخصصی
آخرین نامه به دختر و پسر دلبندم نوشته دکتر مازیار میر
نگارش واپسین روزهای اردیبهشت سال یکهزار و سیصد و هشتاد و نه – ۱۳۸۹
آخرین نامه به دخترم و پسر دلبندم نوشته دکتر مازیار میر
این مجموعه نامه های پراکنده را خطاب به پسرم و دخترم البته اول هم به پسرم می نویسم چرا که میترسم دوباره با یکدیگر
دعوایتان شود…..
آری این مجموعه نامه ها را طی دهه نود تا کنون نوشته ام . نکاتی که فکر می کنم با عمر کوتاهی که دارم و پس از مرگ و بعنوان تنها
یادگاری ابدی برای پسران و دختران سرزمینم هم بتواند به یادگار بماند و تا ابد قابل استفاده خواهد بود ….. من مرگ را کاملا
پذیرفتم دیگر چیزی نمی خواهم دیگر آرزوی جز کنارتان بودن ندارم آه چقدر زندگی کوتاه است هیچکس از من نپرسید خوشحالی یا نه
مشکل داری یانه پول داری یانه این قطار سرساعت میاد و میره ایستگاهش پیدا و پنهان شایدم دور و شایدم نزدیک درهر حال اینو
یادتون باشه.
نازنین جان دلبندم روی سنگ قبرم فقط همین جمله را بنویسید
منتور و کوچ ایرانی دکتر مازیار میر
در این جا مازیار میر آرمیده است
زندگی کوتاهه و فرصتها بسیار محدودتر هر چیزی زمانی داره و زمان هم به عقب باز نمیگرده پس حداکثر تلاشتون بکنید من فکر
میکنم به رسالت خودم رسیدم و جامعه عمل بهش پوشاندم اما شاید در این مسیر میتونستم مثمر ثمر تر باشم….
اگر دلتنگ شدید به دنبال علاقمندی هایتات بروید من آنجا هستم مسافرت به دور جهان و ایران و مطالعه و دیگر هیچ ….
فرزندان دلبندم لطفا مادرتان را همیشه بیش از من خیلی خیلی بیشتر از من دوست داشته باشید چراکه او زمین است من کوه…..
و کوه علت و معنی و مفهومی بجز زمین نداشته و ندارد….
راهکارهایی که دراین نامه برایتان می نویسم شباهت زیادی به دستگاه تردمیل دارد،هرچقدر بیشتر روی آن بدوید ،بیشتر سود خواهید
کرد….. *آنچه را که ذهن بتواند تصور و باور کند،می تواند به آن دسترسی پیدا کند.
به روز رسانی توسط ادمین دکتر مازیار میر فروردین
1399
یادمان باشد دروغ و دروغگو تا بدانجا قدرت میابد که هزاران حقیقت را در نطفه به تباهی بکشاند
پس حقیقت تلخ و سخت پیروزی را متبلور می کند و دروغ روح را تباه می سازد – دکتر مازیار میر ستادکل نیروهای مسلح 1389
————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————–
لطفا فیلم تعریف جهانی وبین المللی زبان بدن از زبان دکتر مازیار میر در آپارات https://www.aparat.com/v/zCJUhمشاهده فرمایید.
.
آخرین نامه به دختر و پسر دلبندم
منتور و کوچ ایرانی مازیارمیر
سلام امین و نازی خوبم می دانم که وقتی این نامه ها را می خوانید من دیگر زنده نیستم تا بزرگ شدنتان را ببینم و به وجودتان
افتخار کنم هرچند همیشه و همه جا به وجود پاک و سرشار از محبتتان افتخار می کنم
پسر و دختر عزیزم از صمیم قلبم عاشقانه و پاک و بی ریا دوستتان دارم تا ابد و تا همیشه و هرگز کسی شما را اینچنین پاک و بی منت
دوست نخواهد داشت عاشقتر از من مادرتان است که عاشقتر و شیدا تر از من شما را بحد پرستش دوست دارد پس تحت هیچ
شرایطی این مادر مهربان و عاشق و دلسوز را ناراحت نکنید پس از من تنها کسی که می توانید به او اطمینان کنید مادر مهربانان است .
اما سخن از اعتماد به میان آمد جمله ای دارم و آن این است.
اعتماد راهی است به سوی تباهی و به هرکس اعتماد کردم جیبم را خالی کرد و یا قلبم را جریحه دار کرد یا از اعتمادم سو استفاده
کرد…..پس هرگز اعتماد نکنید اعتماد یعنی قرار دادی کاملا انسجام یافته و مکتوب به همراه نکات ریز……
یادتان باشد کمرنگ ترین قلم ها و جوهرها از بهترین قولها و قرار ها بهتر است نه ضامن شوید و نه دیگری را به ضمانت به طلبید چرا
که ضمانت راهی است به سوی تباهی
فرزندانم شما مانند خون در رگهایم و مانند روح در تنم و مانند جان برای کالبد خاکیم تا ابد و تا همیشه خواهید ماند و عشق من به
شما دلبندانم بالاتر از هر عشقی در عالم هستی است. شما و مادرتان تنها کسانی هستید که برایم در این دنیا مانده اید سه گل بی خار
سه عزیز دل و سه فرشته پاک و معصوم شما عزیزتر از جان و شاید بهتر است بگویم مثلث طلایی عشق در زندگی این جهان و آن
جهان من هستید.
آخرین نامه به دختر و پسر دلبندم …
دلبندانم مولانای بزرگ تعابیر زیبایی دارد حتما کتاب
پله پله تا ملاقات با خدا نوشته استاد عبدالحسین زرینکوب، را چند ین بار مطالعه کنید این کتاب که از این بیت مشهور مولانا اقنباس
شده زندگی مرا کاملا دستخوش تحول اساسی کرد
از مقامات تبتل تا فنا، پلهپله تا ملاقات با خدا
این کتاب دوران کودکی مولانا تا سالهای بزرگسالی او
را به تصویر می کشد و البته نیمنگاهی هم به اوضاع
سیاسی و اجتماعی زمان این شاعر بزرگ دارد.
اما یکی از بهترین یافته های من از مولانای بزرگ این است که می فرماید:
عاقل هم به درستی درک کرد و هم دانست و هم در گام بعد پرسش کرد و من نادان نه درک کردم نه دانستم و نه هرگز از کسی
پرسیدم
آمریکایی ها اسمش را گذاشته اند سوال مقدس بپرسید تحقیق کنید و جستجو کنید و هرچقدر جسارت در این امور داشته باشید باز
هم کم و ناچيز است.
یادتان باشد که همیشه با پرسش های خوب به جوابهای بسیار خوب می رسید و نقاب از حیله گران می رباید و کار درست تر را انجام
می دهید و یادتان باشد همیشه آری همیشه یک راه بهتر هست. راستی عزیز دلم وقتی نمی تونی چیزی رو تغییر بدی سعی کن عصبانی نشوی و تعادل خودت از دست ندهی و
زیادهم حرص هم نخوری…..
راستی چی شد بابا این نامه ها را نوشتی؟ سوال بسیار خوبی است من کتابی خواندم که بسیار برایم تکان دهنده بود .
آخرین نامه به دختر و پسر دلبندم
آخرین سخنرانی
پروفسور رندی پاش دارای سه فرزند و استاد علوم کامپیوتر کارنگی ملون و متخصص در مورد دنیاهای مجازی. دارای سابقه کار با
الکترونیک آرتس، والت دیزنی و گوگل و….
باری آنچه برایم بسیار جالب و هیجان انگیز بود ان است که پزشکان به او گفته اند در چند ماه آینده خواهید مرد کارت تمومه آنچه
یک بار بمن گفتند اما غلط از آب در آمد.
آنچه پاش را برایم کاملا متمایز می کند ان است که زمانی که پاش در ۲۰۰۷ این سخنرانی را انجام داد، واقعاً می دانست که آخرین
سخنرانی او است من فیلم سخنرانی او را چندین بار به دقت دیدم. چند صدنفری که در سالن دانشگاه نشسته اند در ابتدای سخنرانی
با تصاویر اسکن شکم پاش روبرو می شوند.
نکته جالب تر این است که میگه الان سالمم و دلتان برایم نسوزد دلتون برای خودتون بسوزه و در مورد بیماری خود هیچ سخنی هم
نمی گوید. او فقط می خواهد در مورد اهمیت رویاها و تلاش برای رسیدن به آنها سخنرانی کند و در مورد اهمیت بلندپروازی سخنرانی
کند.
دیوارهای بلند را نساختهاند تا مانع رسیدن ما به رویاهایمان شود. آری دیوارها را ساختهاند تا با سخت کوشی و عبور از آنها،
به خود و دیگران ثابت کنبم که رویاهایمان چقدر مهم هستند این کتاب به همراه سه شنبه ها با موری مرا وادار کرد که این کتاب را
برای شما دلبندان عزیز تر از جانم بنویسم و حتما این دو کتاب را بخوانید من خلاصه هر دو کتاب را در سایتم برایتان نوشته ام.
عزیزتربن دلبندان زیبایم
زندگی بسیار کوتاه تر از ان است که فکر می کنید شما چه از ۵۰ ساله و چه از ۱۰۰ ساله بپرسید همه همین را می گویند مثل برق و باد
گدشت اما وقتی از ۵۰ سال عبور کنید سالها خیلی عزیز می شوند کم کم فصلها و ماه ها و هفته ها و روزها و کم کم ساعت ها و
دقایق و حتی ثانیه ها هم بسیار ارزشمند و گرانقیمت هستند.
حیف که این را خیلی دیر فهمیدم پس پیوسته زمانتان را مدیریت کنید .
آخرین نامه به دختر و پسر دلبندم
دلبندانم میوه های زندگانیم
من جهان را گشتم از مکه تا مدینه و از شوروی سابق تا آسیای دور و میانه و کشورهای همسایه و……. اما تنها یک چیز را یافتم که می
تواند یک نقشه و با یک چراغ راه باشد بالاتر از هر دینی که خود دین هم در نهایت می خواهد این نکته را یاد آور شود .انسانیت و
دیگر هیچ
سربازی قبل از تیرباران کردن چریک انقلابی و آزادیخواه ارنستو چگوارا پرسید واقعا راست می گویند خدا را قبول نداری او جواب نداد
و توجیح نکرد و فقط گفت من به انسانیت اعتقاد دارم .آری انسانیت هرچند نظرات دربارهٔ چه گوارا و میراثش کاملا متفاوت است؛ او
برای گروهی شخصیتی محترم و برای گروهی دیگر منفور است و این تناقض را میتوان در بسیاری از زندگینامهها، خاطرات، مقالات،
مستندها، آهنگها و فیلمهای مرتبط با او کاملا مشاهده کرد .
عزیزانم توصیه می کنم کتاب خاطرات موتور سیکلت که چه گوارا دربارهٔ خاطرات سفر خودش با موتور سیکلت، همراه آلبرتو گراندو در
۱۹۵۲ به کشورهای آمریکای لاتین نوشته را چندبار بخوانید و توصیه اکید میکنم که حتما بخوانید توی سایت خودم براتون خلاصه آنرا
گذاشته ام.
آخرین نامه به دختر و پسر دلبندم
کتاب دیگری که توصیه میکنم کتاب رفیق – زندگی و مرگ ارنستو چه گوارا است که به بررسی زندگی چه گوارا پرداخته. اما نکته این
کتاب این است که از چه گوارا یک ابرمرد معصوم عاری از اشتباه نساخته بلکه انسانی با تمام نقطه ضعف ها و قدرت های انسان
معمولی خلف کرده و جذابیت کار نویسنده به نظرمن دقیقا همین است. کاستانیدا در این کتاب از تحقیقات بسیار و مصاحبه با افراد
زیادی استفاده کرده . افرادی که به هر نحوی با زندگی چه گوارا در ارتباط بوده اند.
شاید در این گفتگوی کوتاه قبل تیرباران چه گوارا به تفکری بسیار بالاتر رسیده بود. اینجا بود که من یاد سخنان مولا علی افتادم که
فرمود بحث کردن با نادان خود اوج نادانی است.آری اوج نادانی لطفا با هیچکس بحث نکن مخصوصا با تندر های افراطی سیاسی و
مذهبی و حتی ورزشی و ……
دلبندانم نازی و امینم
پیوسته یادتان باشد کسی که خود را به خواب زده است را هرگز نمی توان بیدار کرد چرا که منفعتش در خوابیدن است ولی کسی که
خواب است را به سهولت می توان بیدار کرد.لطفا هرگز سراغ آدمهایی که خودشان را به خواب زده اند نروید.
آخرین نامه به دختر و پسر دلبندم
منتور و کوچ ایرانی مازیارمیرنوردیگانم امین و نازنیم
نمی دانم درست است یا نه، وقتی خوشحالم فکر می کنم بدنیا آمدنم خیلی درست بوده و من کلا تخم دو زرده و بومی هستم و وقتی
غمگینم فکر می کنم بدنیا آمدنم اشتباه محض بوده فریاد میزنم از عمق جانم مادر چرا مرا زائیدی…..امروز اما به این نتیجه رسیده ام
که هيچ چیزی در این عالم هستی بدتر از نبودن نیست و من قدر تک تک ثانیه های زندگیم را با تمامی سلول های بدنم هم اینک و
هر لحظه کاملا حس می کنم پس سعی کنید از زندگیتان لذت ببرید با تمام وجودتان زندگی کنید برای زندگی نه زندگی برای آینده و
بخاطر آینده که آینده همین حالا است و همین لحظه است.
کتاب مرداب روح نوشته دکتر جیمز هالیس، جایگاه و نقش تاثیرگذار رنجها و سختیها در رشد روحی نسل بشر را مورد بررسی همه
جانبه قرار داده و نشان میدهد در گذر از این رنجها است که هدف، شان و عمیقترین معنای زندگی بر نسل بشر و بشریت عیان می
گرد.
آخرین نامه به دختر و پسر دلبندم
دلبندانم این کتاب حکایت مکرر همۀ آدمهایی است که در این روزگار که نومیدى و احساس درماندگى، واقعیتى همهگیر شده، تصور
آرامش و شادى ماندگار و ناب، معنایى کاملا دور از ذهن و غیر ملموس شده و یا به ناگزیر در تسخیر سرگرمىهای مخرب و بسیار
سطحى و زود گذر و وابسته به نمونههایى که خود ناقص و گذرا هستند تغییر شکل یافته است.
اری این کتاب تفکرات مرا کاملا بهم ریخت کتاب در قالب جملاتی شیوا و روان برایت بسیار خوب و عالی همه چیز را توضیح می دهد
من هم نقدی بر آن نوشته ام
یادتان باشد هر زمان در ماه چیزی رویت می شود ، آن دقیقا سیاست است آری آن زمان که روی ماه دیده شد، به نظر می رسد که
عید باید گرفت.عید آن زمان است.
داستانی تکان دهنده و زیبا از چرچیل
اول سریال نقابدار را ببینید تا واقعیت چرچیل را بفهمید که آدم حیوان صفتی بوده و کینه عالم و آدم را داشته و بجز هموطنانش
دیگران را آدم نمی داند و خیانتها وقتل عام های بزرگ و جنابتهای بزرگی را در ایران و المان رقم می زند.
می گویند چرچیل برای بازدید از بیمارستان جدیدی به آنجا می رود همه پزشکان و مدیران بیمارستان از او می پر سند سیاست
چیست؟او از پاسخ امتناع می کند آنها اصرار می ورزند کلیه پرسنل را مرخص می کند و فقط مدیریت بیمارستان را در سردخانه نگه می
دارد و یک جسد را بر می گرداند و انگشت اشاره خود را به پشت جسد فرو می کند و لی درنگ آنرا در دهان خود فرو می کند و از آنها
هم می خواهد همین کار را انجام دهند و آنها نیز با اکراه این کار را تکرا می کنند و در پایان چرچیل می گوید من انگشت کوچک ر در
پشت جنازها فرو کردم و انگشت اشاره را به دهان بردم این است سیاسیت آری من کاری با این داستان و صحت و سقم آن ندارم
واقعا سیاست همین است و نه هیچ چیز دیگر
آخرین نامه به دختر و پسر دلبندم
این کلام اوریانا فالاچی را دوست دارم که هرگز لجن را هَم نمیزنند. تو هم هرگز هَم نزن. فقط بویش را بیشتر در فضای اطراف
پراکنده میکنی. خصوصن اگر در گذشتهت گوشهای خرابکاری کرده باشی و لجنی بوده باشد و….. آری لطفا انقدر به گذشته خودت را
نمال من هم تمامی این کارها را سهوا و عمدا مرتکب شده ام من هم روزی ثروتمند بودم و سپس ورشکست شدم و فقیر اما هرگز
هیچکدام را به خاطر نمی آورم و به هیچکدام هم افتخار نمی کنم
دلبندانم،
دلبندانم
هرچه بدبختی کشیدم و کشیدیم از دو مسئله نشات می گیرد اول بدون فکر کار کردن وتصمیم گرفتن و انتخاب کردن و دوم فکر کردن
و فکر کردن و بازهم فقط فقط فکر کردن و کاری نکردن و … دلبندانم
گر در یمنی چو با منی پیش منی
گر پیش منی چو بی منی در یمنی
من با تو چنانم ای نگار یمنی
خود در غلطم که من توام یا تو منی
باری بین نزدیکترین آدم ها، فاصله نامحدودی وجود داره. تنها در صورتی میتوان زندگی شگفت
انگیز داشت که عاشق این مسافتهای نامحدود بین هم شد چرا که انگار یک دیگر را در آسمان می ببینیم.
راستی هروقت دلتون برام تنگ شد به ماه نگاه کنید چون منم همین کار می کنم اه هرگز برای گفتن
دوستت دارم دستدست نکنید من با همه وجود دوستتان دارم. دوستت دارم دختر زیبا و پسر باهوشم. بیش از هر آنچه که حتی…..
فکرش بکنید
دلبندترین دلبندانم
من عاشق آلبرت اینشتین هستم نگاهش و سخنانش خاص است خاص تر از آنکه بتوان قبول کرد به نظرم او فقط دانشمند و متفکر
نبود، بلکه شگفتزده و مسحور زندگی بوده و در تمام عمرش، حس تعجبی ماجراجویانه داشت او به نوعی پاکی و خلوص فوقالعاده
درسیده بود صد البته تفکری خاص داشت گویی از دریچه ای خاص به دنیا و پیرامون ان نگاه می کرد .اما همه را گفتم تا به این جمله
برسم که میگوید :
آموزش همان چیزی است که پس از فراموش کردن چیزهایی که در مدرسه آموختهایم، میتوانیم بهیاد بیاوریم.
دلبندانم،
هرگز هیچ کسی از من دلبری نکرد البته در دوران جوانی
هر کسی برایم بت بود و و از من دلبری میکرد اما کم کم به …