مدیریت حرفه ای استرس

مدیریت استرس

استرس

محکم ترین جسمی که در تن دارید
اندیشــه شماست…
بدنتان در قیاس با اندیشــه هایتان بسیار نرم، ملایم و انعطاف پذیر است..

 

 

‌استرس، یکی از مباحث مطرح در روان‌شناسی بوده و به معنای هر فشار روانی است که از داخل یا خارج باعث برهم‌خوردن تعادل

حیاتی ارگانیسم می‌شود. هر عاملی درونی یا بیرونی که بر ارگانیسم وارد شده و روان او را تحت تاثیر قرار می‌دهد، و

موجب اختلال، آشفتگی و از بین رفتن تعادل آن شود شخص را دچار فشار روانی یا استرس می‌کند. در این مقاله بعد از بیان تعریف

استرس و نظریات برخی دانشمندان پیرامون این موضوع به بررسی استرس مثبت و منفی، طبقه‌بندی رویدادهای استرس‌زا، عوامل

موثر در تشدید فشار روانی و روش‌های کاهش فشار روانی می‌پردازیم.

استرس مربوط به ذهن است. اگر دو فرد به یک روش دچار استرس شوند، یکی از آنها ممکن است دچار فروپاشی شود و دیگری ممکن

است در این چالش پیشرفت کند. پس اگر می‌خواهید فردی قوی و مقاوم باشید، باید افکار خود و تجزیه و تحلیل اتفاقی که می‌افتد

را کنترل کنید. این نکات طبق گفته‌های کوین کشمن، نویسنده‌ی کتاب “رهبری از درون به بیرون: تبدیل شدن به یک رهبر زندگی”

می‌باشد. در پایین  حرف‌های او در قالب سه سوال آورده شده است تا به شما کمک کند استرس را کنترل کنید.

 

چه چیزی را در این موقعیت می‌توانم کنترل کنم؟

 

هنگام مدیریت استرس “کنترل کردن”، بیشتر در مدیریت خودمان کاربرد دارد تا مدیریت دیگران. این کنترل شامل آگاهی عمیق‌تر از

واکنش‌های ما به استرس است. کنترل هر نوع رفتار واکنشی که موقعیت را بهتر نمی‌کند( یا در واقع موقعیت را بدتر می‌کند) مهم

است. شما نمی‌توانید اوضاع را کنترل کنید اما می‌توانید چگونگی واکنش به شرایط را کنترل کنید. به عهده گرفتن

مسئولیت تمرینات سلامت بدن ما (تناسب اندام، مراقبت از خود، خواب، رژیم و تمرین مدیتیشن برای مقاوم بودن) یک جنبه‌ی مهم

از مدیریت خود در هنگام استرس است. وقتی دچار استرس می‌شوید بهتر است خود را کنترل کنید تا دیگران را تحت تاثیر قرار دهید.

چه کاری برای تاثیر بر این موقعیت می‌توانم انجام دهم؟

 

بین کنترل کردن و تاثیر گذاشتن تفاوتی وجود دارد. شما نمی‌توانید اوضاع یا مردم اطراف یک موقعیت استرس‌زا  را کنترل کنید، اما

می‌توانید بر آنها تاثیر بگذارید. تاثیر، زبان هوش احساسی است. زبان هوش احساسی، موقعیت‌های استرس‌زا و ذاتا خطرناک را

تبدیل به فرصت‌هایی برای رشد و رسیدن به هدفها می‌کند. اگرچه برای اینکه موثر باشید و کنترل کننده نباشید، تاثیر شما باید معتبر،

بسیار مهم و مرتبط به دیگران باشد.

برای مثال، جیم، یک مدیر خشن و قدیمی را در نظر بگیرید که بسیار با استعداد بود و بیشتر اوقات نتایج استثنایی می‌گرفت. اما وقتی

استرس بالا بود و او مسئول هدایت تیم در زمان هرج و مرج و آشفتگی بود، افراد را بسیار ناراحت می‌کرد. حین مربیگری، متوجه

شدیم که او قصد نداشته چنین تاثیر منفی بر روی دیگران بگذارد. فقط راه دیگری نمی‌دانست و مانند الگوهای اطرافش عکس العمل

نشان می‌داد. مشخص شد که برخلاف رفتارش، درواقع یک فرد باملاحظه و نگران است. او فقط باید بین فردی که از درون بود و رهبر

باهوشی که از بیرون بود، تناسب برقرار کند. جیم به محض اینکه تغییر صحیحی در زندگی اش ایجاد کرد، او و تیمش موفق‌تر بودند.

چه چیزی را در اینجا باید بپذیرم؟

اگر کنترل و تاثیر آن نتیجه‌ای که انتظارش را داشتیم نداد، پس باید به مرحله‌ی تشخیص دادن برگردیم و چیزی را که ممکن است در

درون یا بیرون از ما باشد را بپذیریم. برای بیشتر افراد حرفه‌ای، این مرحله بزرگترین رهایی دهنده استرس است، چرا که مخالف اعمال

جهت‌دار جاه‌طلبانه ماست. وقتی گاهی اوقات اعتراف می‌کنیم که گذاشتن انرژی اضافه، زمان و دیگر منابع یک نتیجه قابل قبول

نخواهد داشت، به ما اجازه می‌دهد تا از همه‌ی آن منابع برای ایجاد دیدگاه‌های با ارزش و جدید استفاده کنیم.

پریشانی معمولا محصول تلف کردن وقت، در تلاش برای کنترل چیزهایی است که فقط می‌توانیم بر آن تاثیر بگذاریم یا قبول کنیم، و

یا قبول کردن چیزهایی است که می‌توانیم آنها را کنترل کنیم یا بر آنها تاثیر بگذاریم. برای کنترل یا تاثیر گذاشتن دست به کار شوید و

بیشتر با چیزی که باید بپذیرید رو به رو شوید.

Views: 8

دسته‌ها: اصول و فنون مذاکره , در حال ویرایش
برچسب‌ها: