ارتباط موثر ومهارت های مهم واستراتژیک مدرس دکترمازیارمیرمحقق وپژوهشگرارتباطات
مهارتهای ارتباطی یک رویه مشهود نیست بلکه می تواند نامشهود باشد. مازیارمیر
صحبت های منطق دار زمانی خوب هستند که یک مقدار فرضیه های مشابه قابل توجه
و تشخیصی وجود داشته باشد
نوام چامسکی
موضوع کارگاه آموزشی امروز ۲۷ دی ماه 1389 در وزارت ورزش و جوانان
فصل نخست
تعریف و اهمیت مهارتهای ارتباطی
تعریف
مازیارمیر مهارتهای ارتباطی را سلسله تواناییهای خطی و غیرخطی فردی در ارسال و دریافت انواع پیامها از طریق کلامی (صحبتکردن و نوشتن و… ) و غیرکلامی (زبان بدن، حالتهای صورت، تن صدا و غیره) اطلاق میشود. ارتباط مؤثر مستلزم مجموعه توانایی هایی برای انتقال اطلاعات، درک دقیق پیامها و وایجادپل ارتباطی است.
اهمیت مهارتهای ارتباطی
در دنیای امروز که ارتباطات بیش از پیش جهانی شدهاند، داشتن مهارتهای ارتباطی پیشرفته برای دستیابی به موفقیت در هر زمینهای ضروری است. از کسبوکارهای بینالمللی گرفته تا روابط فردی و اجتماعی، ارتباط خوب به عنوان یکی از ارکان اصلی موفقیت شناخته میشود. رهبرانی چون **ایلان ماسک**، **بیل گیتس** و **مارک زاکربرگ** توانستهاند با ارتباطات مؤثر خود، کسبوکارهای جهانی ایجاد کنند و روابط گستردهای را در سطح بینالمللی برقرار سازند.
– دیل کارنگی
“هنر ارتباط مؤثر باعث میشود که دیگران به ما گوش دهند و از ما پیروی کنند.”
– وارن بافت
“اگر شما میخواهید در زندگی موفق شوید، باید روی مهارتهای ارتباطی خود سرمایهگذاری کنید.”
چک لیست ۷ مرحلهای برای بهبود مهارتهای ارتباطی
اول
مطالعه و آموزش و یادگیری:
منابعی مانند کتابها و مقالات در زمینه مهارتهای ارتباطی را مطالعه کنید.
دوم
ارزیابی خود:
نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی کنید.
سوم
یادگیری از اساتید:
رهبران موفق و متخصصان را الگو قرار دهید.
چهارم
تمرین روزانه:
در تعاملات روزانه خود مهارتهای جدید را آزمایش کنید.
پنجم
دریافت بازخورد:
از دیگران بازخورد بگیرید و آن را بهبود دهید.
ششم
دورههای آموزشی:
در کارگاهها یا دورههای تخصصی شرکت کنید.
هفتم
استفاده از تکنولوژی:
از ابزارهای هوش مصنوعی برای تحلیل و بهبود ارتباطات خود بهره بگیرید.
داستانهای غلطهای فاحش و 40 مورد از اشتباهات رایج در خصوص مهارتهای ارتباطی
-
استفاده از اصطلاحات تخصصی بدون تعریف (مبتدی): توضیح: استفاده از کلمات یا عبارات تخصصی بدون توضیح در مخاطبان غیر متخصص باعث سردرگمی و عدم درک پیام میشود. مثال: یک پزشک که در مورد بیماری به بیمار خود توضیح میدهد از اصطلاحات تخصصی پزشکی استفاده میکند بدون اینکه مفهوم آنها را به زبان ساده توضیح دهد.
-
استفاده از اصطلاحات تخصصی بدون تعریف (پیشرفته): توضیح: حتی در جمع متخصصان، فرض بر آشنایی همه با تمام اصطلاحات تخصصی درست نیست. مثال: یک مهندس نرم افزار در یک کنفرانس تخصصی از اصطلاحات جدید مرتبط با یک کتابخانه خاص استفاده میکند بدون اینکه به نسخه یا مفهوم اصلی آن اشاره کند.
-
صحبت کردن بیش از حد و یکطرفه: توضیح: تسلط بیش از حد بر گفتگو و ندادن فرصت صحبت به دیگران نشان دهنده عدم احترام و گوش دادن فعال نیست. مثال: در یک جلسه کاری، مدیر پروژه تمام وقت را به توضیح جزئیات فنی اختصاص میدهد و فرصت پرسش و پاسخ را به اعضای تیم نمیدهد.
-
مطرح کردن موضوعات نامربوط: توضیح: انحراف از موضوع اصلی گفتگو باعث اتلاف وقت و سردرگمی مخاطبان میشود. مثال: در یک مصاحبه شغلی، متقاضی به طور مداوم درباره زندگی شخصی و علایق خود صحبت میکند و به سوالات مربوط به شغل پاسخ نمیدهد.
-
استفاده از لحن تند و تحکمآمیز: توضیح: لحن تند و پرخاشگرانه باعث ایجاد تنش و واکنش منفی میشود. مثال: رئیس یک شرکت، با لحنی تند و تحکم آمیز به کارمند خود در مورد اشتباهش دستور میدهد.
-
استفاده از لحن بیاحترامیآمیز (subtle): توضیح: لحنی تحقیرآمیز و غیر مستقیم میتواند به شدت مخرب باشد. مثال: در یک جلسه، فردی با استفاده از کلمات مانند “فقط” یا “خب” به گونهای که حاکی از بیاهمیت جلوه دادن حرف دیگران باشد، صحبت میکند.
-
استفاده از کلمات مبهم و دوپهلو: توضیح: عدم شفافیت در کلام باعث سوء تفاهم و سردرگمی میشود. مثال: در یک ایمیل، فردی به جای گفتن “قرارداد لغو شد” می نویسد: “ممکن است در مورد قرارداد تجدید نظر شود.”
-
استفاده از عبارات کلیشهای و تکراری: توضیح: استفاده از عبارات کلیشهای نشان دهنده عدم خلاقیت و عدم توجه به مخاطب است. مثال: یک فروشنده در تمام مکالمات خود از عبارات تکراری و آماده استفاده میکند.
-
عدم استفاده از مثالها و تشبیهات: توضیح: توضیح مفاهیم انتزاعی بدون استفاده از مثالها باعث کاهش درک و ماندگاری پیام میشود. مثال: یک استاد دانشگاه در مورد یک تئوری پیچیده توضیح میدهد بدون اینکه از مثالهای ساده و قابل فهم برای مخاطبان استفاده کند.
-
قطع کردن صحبت دیگران: توضیح: قطع کردن صحبت دیگران نشان دهنده عدم احترام و عدم توجه به حرف دیگران است. مثال: در یک بحث گروهی، فردی مدام صحبت دیگران را قطع میکند تا نظر خود را بیان کند.
چهل مورد خطاهای مهارتهای ارتباطات
ارتباط کلامی:
-
استفاده از اصطلاحات تخصصی بدون تعریف (مبتدی): مثال: در یک جلسه با مشتریان غیرمتخصص، از اصطلاحات فنی مربوط به محصول بدون توضیح استفاده میکنید. تفسیر: باعث سردرگمی و از دست رفتن اعتماد مشتری میشود. راه حل: قبل از استفاده از اصطلاحات تخصصی، آنها را به زبان ساده تعریف کنید.
-
استفاده از اصطلاحات تخصصی بدون تعریف (پیشرفته): مثال: در یک سمینار تخصصی، از اصطلاحی به ظاهر ساده استفاده میکنید اما فرض میکنید همه مخاطبان با مفهوم دقیق آن آشنا هستند در حالی که اینطور نیست. تفسیر: منجر به عدم درک کامل مفهوم و از دست رفتن بخشی از مخاطبان میشود.
-
صحبت کردن بیش از حد و یکطرفه: مثال: در یک گفتگو، فقط خودتان صحبت میکنید و به طرف مقابل فرصت حرف زدن نمیدهید. تفسیر: نشاندهنده عدم احترام و عدم توجه به دیدگاههای دیگران است.
-
مطرح کردن موضوعات نامربوط: مثال: در یک جلسه کاری، به طور ناگهانی به بحثی درباره علایق شخصی خود میپردازید. تفسیر: باعث اتلاف وقت و حواسپرتی میشود.
-
استفاده از لحن تند و تحکمآمیز: مثال: با لحنی تند و پرخاشگرانه به همکار خود انتقاد میکنید. تفسیر: باعث ایجاد تنش و خشم در طرف مقابل میشود.
-
استفاده از لحن بیاحترامیآمیز (subtle): مثال: از کلماتی مانند “فقط” یا “خب” با لحنی تحقیرآمیز استفاده میکنید. تفسیر: ممکن است به طور مستقیم توهین آمیز نباشد، اما بیاحترامی را انتقال میدهد.
-
استفاده از کلمات مبهم و دوپهلو: مثال: به جای گفتن “جلسه فردا لغو شد”، میگویید “شاید جلسه فردا برگزار نشود”. تفسیر: باعث ایجاد ابهام و سوءتفاهم میشود.
-
استفاده از عبارات کلیشهای و تکراری: مثال: در تمام ایمیلها از عباراتی مانند “با احترام” یا “از توجه شما سپاسگزارم” بدون هیچ تغییری استفاده میکنید. تفسیر: نشان دهنده کمبود خلاقیت و عدم توجه به جزئیات است.
-
عدم استفاده از مثالها و تشبیهات: مثال: در یک ارائه، فقط مفاهیم انتزاعی را بدون مثال توضیح میدهید. تفسیر: باعث کاهش درک و ماندگاری پیام میشود.
-
قطع کردن صحبت دیگران: مثال: در حین صحبت کردن یک نفر، ناگهان حرف او را قطع میکنید تا صحبت خودتان را آغاز کنید. تفسیر: نشاندهنده بیاحترامی و عدم توجه به سخنان دیگران است.
-
استفاده از جملات طولانی و پیچیده: مثال: جملهای طولانی و پیچیده را بدون هیچگونه مکثی بیان میکنید. تفسیر: باعث خستگی و سردرگمی مخاطب میشود.
-
عدم توجه به بازخورد مخاطب: مثال: در حین ارائه، به نظرات و سوالات مخاطبان توجهی نمیکنید. تفسیر: نشاندهنده عدم اهمیت به مخاطب و عدم تمایل به تعامل است.
-
عدم پاسخگویی به سوالات: مثال: از پاسخ دادن به سوالات مطرح شده توسط مخاطبان طفره میروید. تفسیر: باعث ایجاد سوءظن و نارضایتی میشود.
-
تکرار بیش از حد اطلاعات: مثال: بارها و بارها یک مطلب را بدون تغییر در ارائه خود تکرار میکنید. تفسیر: نشاندهنده عدم سازماندهی و دقت در ارائه اطلاعات است.
-
عدم تطبیق زبان با مخاطب (Formal vs. Informal): مثال: با رئیس خود به صورت غیررسمی و دوستانه صحبت میکنید، یا در یک محیط دوستانه از زبان رسمی و خشک استفاده میکنید. تفسیر: باعث ایجاد ناراحتی و بیاحترامی میشود.
ارتباط غیرکلامی:
-
تماس چشمی ضعیف یا بیش از حد: مثال: در حین صحبت، به چشم مخاطب نگاه نمیکنید یا بیش از حد به چشمهای او خیره میشوید. تفسیر: نشاندهنده عدم اعتماد به نفس یا بیاحترامی است.
-
وضعیت بدنی نامناسب: مثال: در طول جلسه، شل و ول روی صندلی مینشینید یا خمیده میایستید. تفسیر: بیحوصلگی و عدم علاقه را نشان میدهد.
-
حرکات عصبی و بیش از حد: مثال: مدام با دستانتان بازی میکنید یا پاهایتان را تکان میدهید. تفسیر: حواس مخاطب را پرت کرده و از تمرکز او میکاهد.
-
بیتوجهی به زبان بدن مخاطب: مثال: به زبان بدن مخاطب خود توجهی ندارید و متوجه تغییرات لحظهای او نمیشوید. تفسیر: منجر به سوءتفاهم و عدم درک احساسات مخاطب میشود.
-
فاصله نامناسب با مخاطب: مثال: بیش از حد به مخاطب نزدیک میشوید یا از او بسیار دور میمانید. تفسیر: باعث ناراحتی و بیراحتی مخاطب میشود.
-
عدم استفاده صحیح از زبان بدن برای تاکید: مثال: در یک ارائه، بدون هیچ گونه حرکات یا تغییرات در حالت بدن خود، مطالب مهم را بیان میکنید. تفسیر: باعث کاهش تاثیر گذاری ارائه میشود.
-
عدم هماهنگی زبان بدن و کلام: مثال: میگویید “بله، کاملاً موافقم”، اما زبان بدنتان نشان دهنده مخالفت است. تفسیر: منجر به سوءتفاهم و عدم اعتماد میشود.
ارتباط نوشتاری:
-
عدم رعایت قواعد نگارشی و ویرایش ضعیف: مثال: در یک ایمیل رسمی، غلطهای املایی و دستوری فراوانی وجود دارد. تفسیر: بیدقتی و عدم حرفهای بودن را نشان میدهد.
-
استفاده از فونت نامناسب: مثال: از فونتی که خواندن آن دشوار است، در یک گزارش استفاده میکنید. تفسیر: باعث خستگی چشم و کاهش تمرکز خواننده میشود.
-
عدم سازماندهی مناسب متن: مثال: در یک گزارش، اطلاعات به صورت نامنظم و بدون ترتیب منطقی ارائه شده است. تفسیر: درک مطلب را برای خواننده دشوار میکند.
-
عدم توجه به مخاطب هدف: مثال: از زبانی استفاده میکنید که مخاطب شما از آن آگاهی ندارد. تفسیر: باعث سردرگمی و عدم درک پیام میشود.
-
استفاده از عبارات کلیشهای و تکراری (نوشتاری): مثال: در تمامی نامهها از عبارات آماده و کلیشهای استفاده میکنید بدون اینکه آنها را متناسب با موضوع تنظیم کنید. تفسیر: نشان دهنده عدم خلاقیت و کمبود توجه به جزئیات است.
-
عدم استفاده از ساختار صحیح پاراگرافها: مثال: پارگرافهای طولانی و بدون نقطه گذاری صحیح استفاده میکنید. تفسیر: خواندن متن را برای مخاطب دشوار میکند.
ارتباط آنلاین:
-
استفاده از ایموجیهای نامناسب: مثال: در یک ایمیل رسمی از ایموجیهای خندهدار استفاده میکنید. تفسیر: بیاحترامی و عدم حرفهای بودن را نشان میدهد.
-
ارسال پیامهای طولانی و غیر ضروری: مثال: در یک چت، پیامهای طولانی و غیرمرتبط مینویسید. تفسیر: باعث حواس پرتی مخاطب و خستگی او میشود.
-
عدم استفاده از املا و نقطه گذاری صحیح (آنلاین): مثال: در پیامهای آنلاین، بدون توجه به قواعد املا و نقطه گذاری مینویسید. تفسیر: بیدقتی و عدم توجه به مخاطب را نشان میدهد.
-
پاسخ دادن با تاخیر: مثال: به ایمیلها و پیامها با تاخیر زیاد پاسخ میدهید. تفسیر: نشاندهنده عدم اهمیت به مخاطب و کارایی ضعیف است.
-
استفاده از لحن تند و تحکم آمیز در فضای آنلاین: مثال: در کامنت های آنلاین با لحنی تند و پرخاشگرانه به دیگران پاسخ میدهید. تفسیر: باعث ایجاد درگیری و تنش میشود.
مهارتهای ارتباطی عمومی
-
عدم گوش دادن فعال: مثال: در یک گفتگو، فقط به فکر پاسخ دادن خود هستید و به حرفهای طرف مقابل توجه نمیکنید. تفسیر: باعث سوءتفاهم و ناراحتی میشود.
-
عدم توانایی در بیان نظرات خود به طور شفاف: مثال: نظراتتان را به صورت مبهم و غیرمستقیم بیان میکنید. تفسیر: باعث سردرگمی مخاطب و عدم درک پیام میشود.
-
عدم توانایی در کنترل احساسات: مثال: در یک بحث، به راحتی عصبانی میشوید و کنترل خودتان را از دست میدهید. تفسیر: باعث آسیب به روابط و از بین رفتن اعتماد میشود.
-
عدم انعطافپذیری در ارتباط: مثال: فقط به دیدگاه خودتان توجه میکنید و دیدگاههای دیگران را نمیپذیرید. تفسیر: موجب بروز اختلاف و تنش میشود.
-
عدم توانایی در ارائه بازخورد سازنده: مثال: انتقادات خود را بدون ارائه راه حل و به صورت تند و زننده بیان میکنید. تفسیر: باعث ایجاد ناراحتی و دلخوری در طرف مقابل میشود.
-
عدم استفاده از زبان بدن مناسب در محیط مجازی (جزئیات بیشتر): مثال: در یک ویدئو کنفرانس، به طور مداوم به اطراف نگاه میکنید یا کارهای دیگری انجام میدهید که نشان دهنده عدم تمرکز شما بر روی جلسه است. تفسیر: باعث کاهش تمرکز و درگیری در جلسه میشود.
-
عدم توجه به تفاوتهای فرهنگی در ارتباط: مثال: از شوخیها یا اصطلاحاتی استفاده میکنید که در فرهنگ مخاطب شما مناسب نیست. تفسیر: میتواند توهینآمیز و ناراحتکننده باشد.
فصل دوم
ارتباط کلامی مؤثر
عناصر اصلی ارتباط کلامی
اول
صحبتکردن مؤثر
استفاده از جملات ساده و شفاف برای انتقال پیام به طور مستقیم و مؤثر. اعتماد به نفس و تسلط در صحبتکردن از عناصر کلیدی در این بخش است.
– یک مثال در کلاس جهانی
استیو پل جابز یکی از بزرگترین سخنرانان تاریخ است که توانست با سخنرانیهای شفاف و الهامبخش خود، مردم را برای خرید محصولات اپل و حمایت از ایدههای نوین جذب کند.
دوم
گوشدادن فعال
گوشدادن به دقت و بدون حواسپرتی به طرف مقابل، یکی از مهمترین ویژگیها در برقراری ارتباط مؤثر است. گوشدادن فعال به ما کمک میکند تا بتوانیم بازخوردهای مناسبی ارائه کنیم و درک بهتری از نیازهای طرف مقابل داشته باشیم.
چک لیست هفت مرحلهای دکترمیر برای تقویت مهارتهای کلامی
1. تمرین زبان ساده و واضح:
هنگام صحبتکردن از جملات ساده و کوتاه استفاده کنید.
2. بهرهگیری از تکنیکهای تأکید:
استفاده از لحن صدا و تأکید بر نقاط مهم گفتوگو.
3. گوشدادن فعال:
توجه کامل به سخنان طرف مقابل و بازخورد مناسب.
4.پاسخدهی مؤثر:
بعد از گوشدادن، پاسخهای مرتبط و دقیق ارائه دهید.
5. کاهش حواسپرتی:
در هنگام صحبتکردن یا گوشدادن، از حواسپرتیهای بیرونی خودداری کنید.
6. تمرین با گروه:
برای بهبود مهارتهای گفتاری، با گروهی از افراد تمرین کنید.
7. استفاده از بازخورد:
بازخورد گرفتن از دیگران و اصلاح نقاط ضعف
فصل سوم
ارتباط غیرکلامی (زبان بدن و نشانهها)
زبان بدن
ارتباط غیرکلامی شامل رفتارهایی چون حالت صورت، زبان بدن، فاصله اجتماعی و استفاده از فضا است. طبق تحقیقات، بیش از ۶۵ درصد از ارتباطات ما از طریق نشانههای غیرکلامی منتقل میشود. بنابراین، تسلط بر زبان بدن یکی از مهارتهای ضروری در ارتباطات است.
یک مثال در کلاس جهانی
*باراک اوباما*، رئیسجمهور پیشین آمریکا، توانست با زبان بدن مؤثر و استفاده هوشمندانه از حرکات دست و چهره، پیامی قدرتمند و موثر به جهان ارسال کند.البته در عکس زیر می توانید حس بد او را به ترامپ پس از پایان دوره ریاست جمهوری کاملا ببینید.
چک لیست هفت مرحلهای دکترمیر برای بهبود زبان بدن
اول
تمرین زبان بدن مثبت:
تمرین وضعیت بدن باز و مناسب (Power Stance).
دوم
ارتباط چشمی:
نگاه کردن به چشمهای طرف مقابل در حین مکالمه.
سوم
کنترل حرکات دست:
از حرکات دست اضافی خودداری کنید.
چهارم
حالات صورت:
از صورت خود برای تقویت پیام استفاده کنید.
پنجم
تنظیم فاصله فیزیکی:
فاصله مناسب با مخاطب را رعایت کنید.
ششم
پاسخ به زبان بدن طرف مقابل:
بر اساس زبان بدن مخاطب واکنش نشان دهید.
هفتم
آموزش از اساتید:
از فیلمها و ویدئوهای آموزشی در زمینه زبان بدن استفاده کنید.
فصل چهارم
ارتباط در محیط چندفرهنگی
نکات کلیدی
در محیطهای چندفرهنگی، حساسیت به تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی از اهمیت بالایی برخوردار است. آگاهی از
رفتارهای فرهنگی و نحوه ارتباط با افراد از فرهنگهای مختلف میتواند از بسیاری از مشکلات جلوگیری کند.
چک لیست هفت مرحلهای دکترمیربرای ارتباطات بینفرهنگی
اول
مطالعه فرهنگها:
مطالعه ویژگیهای فرهنگی دیگر کشورها و ملتها.
دوم
استفاده از زبان ساده:
بهکارگیری کلمات ساده و مستقیم در برابر افراد از فرهنگهای مختلف.
سوم
احترام به تفاوتها:
درک و احترام به باورها و سنتهای فرهنگی.
چهارم
استفاده از مترجم یا مشاور فرهنگی:
در صورت لزوم از افراد متخصص برای درک بهتر فرهنگهای مختلف بهره ببرید.
پنجم
آموزش به تیمها:
آموزش مهارتهای ارتباطی بینفرهنگی به اعضای تیمهای بینالمللی.
ششم
تمرین و تست در محیطهای جهانی:
در موقعیتهای جهانی و چندفرهنگی تمرین کنید.
هفتم
بهبود مستمر:
بازخورد گرفتن و بهبود مداوم در ارتباطات بینفرهنگی.
منابع پیشنهادی (کتابها، فیلمها، سریالها و وبسایتها)
کتابها
– چگونه دوست پیدا کنیم و در اجتماع نفوذ کنیم” – دیل کارنگی*:
این کتاب کلاسیک، اصول اولیه ارتباط مؤثر را با تمرکز بر روابط اجتماعی ارائه میدهد.
– “قدرت سکوت” – سوزان کین :
بررسی ارتباط غیرکلامی و تأثیر سکوت در ارتباطات.
– “هنر معاشرت” – رابین دریک :
کتابی کاربردی درباره مهارتهای ارتباطی در دنیای حرفهای.
فیلمها و سریالها
اول
“The Social Network”:
فیلمی که داستان بنیانگذاری فیسبوک را روایت میکند و نشان میدهد چگونه ارتباطات مؤثر در دنیای دیجیتال و شبکههای اجتماعی میتواند تأثیرگذار باشد.
دوم
*”The King’s Speech”:
فیلمی الهامبخش که تمرکز بر یادگیری صحبت کردن صحیح و موثر در برابر جمع دارد.
سوم
*”How to Win Friends and Influence People” (مستند)*: مستند بر اساس کتاب معروف دیل کارنگی، که مهارتهای ارتباطی را به شیوهای عملی آموزش میدهد.
سوم
“Suits”:
سریالی که در آن مهارتهای ارتباطی و مدیریت مذاکره بهطور خاص به نمایش گذاشته میشود.
5. lie to me بمن دروغ بگو:
Lie to me داستان پروفسور لایتمن محقق در حوزه زبان بدن و ارتباطات کلامی و غیر کلامی
وبسایتها
– LinkedIn Learnin
دورههای تخصصی در زمینه مهارتهای ارتباطی.
-Coursera
ارائه دورههای آنلاین از دانشگاههای معتبر در زمینه مهارتهای ارتباطی.
– MindTools
ابزارها و تکنیکهای کاربردی برای بهبود مهارتهای ارتباطی.
راه هایی برای تقویت مهارت گوش دادن :
راستش را بخواهید، قبل از هر چیز باید گفت که خوب گوش دادن بیشتر از هر چیز به منش و شخصیت آدم ها بستگی دارد. خیلی از ما بدون اینکه کوچک ترین چیزیی در مورد مهارت های ارتباط مؤثر در کتاب های بازاری موفقیت خوانده باشیم، در بین دوستانمان به عنوان سنگ صبور مشهوریم. سنگ صبور بودن بیشتر از هر چیز به خاطر این حفظ شده است که ما به خوبی به حرف های طرفمان گوش داده ایم و با ذات انسانی مان توانسته ایم آنها را منتقل کنیم. نوشتن این راه ها، بیش از هر چیز، کمک به منظم کردن این توانایی های ذاتی این گونه آدم هاست و کمتر از همه، به درد آدم هایی می خورد که شخصیت شنونده ای ندارند و مدام می خواهند آدم های دیگر حرف هایشان را بشنوند:
اول
وقتی که اصلا حسش را ندارید گوش ندهید
اگر فوریتی برای شنیدن این حرف ها وجود ندارد، خیلی ساده است که گوش دادن خوب به آنها را به چند ساعت بعد یا یک روز بعد منتقل کنید.
دوم
به زبان بدن طرفتان توجه کنید
همه چیز را که آدم ها توی کلامشان نمی گویند؛ شما وقتی که می بینید یک نفر دستش را مشت کرده و دارد با ناخن هایش پدر پوست دستش را در می آورد، دیگر نیازی نیست که بشنوید «من خشمگینم». تابلو است آدمی که مدام پاهایش را تکان می دهد، تپق می زند و کف دستش عرق کرده اضطراب دارد و چفت کردن دهان شاید نشان طفره رفتن از زدن بقیه حرف ها باشد. خانم ها معمولا بهتر این علامت ها را می گیرند. به هر حال برای گوش دادن بهتر، باید به این علامت ها توجه کنید و مستلزم این است که شما موقع شنیدن به طرف نگاه کنید.
سوم
در مورد گفته های طرف مقابلتان حرف بزنید
در مورد گفته های طرف مقابلتان حرف بزنید نه درباره خودتان.حتما شما هم تجربه داشته اید که تا کسی حرفی می زند تجربه های مشابه او یا فرق های خودمان با او به ذهنمان می آید. این تا حدی طبیعی است؛ بالاخره آدم است و خودخواهی هایش! اما مهم این است که آن فکر ها را به زبان نیاوریم. وقتی که هدف گوش دادن به طرف است، باید کاری کنیم که او به حرف هایش ادامه دهد نه اینکه با گفتن تجربه های مشابه مان، جریان حرف هایش را قطع کنیم.
چهارم
با کلامتان به طرف بفهمانید دارید توجه می کنید
بعد از هر چند جمله، یک جوری به طرفتان بفهمانید که دارید به حرف هایش گوش می دهید. مثلا می توانید نظر خودتان را در مورد تاثیری که این گفته ها می توانند بر هیجان طرف داشته باشند بگویید. مثلا «این اتفاق هایی که می گویی، باید غمگین ات کرده باشند»
سؤال کردن برای اینکه طرف حرف هایش را دقیق تر یا با تفصیل بیشتری بگوید هم حکایت از گوش دادن ما دارد. غیر از اینها، کلیشه های «خب، خب» و «بعد چیی شد» هم هستند که خودتان می دانید که تکرار بیش از حدشان چقدر لوس و دردآور است. یادتان باشد گفتن یک «خب» همراه با یک خنده کوچولو در موقع شنیدن یک مطلب با مزه، به هزار «بعد چی شد» بدون احساس می ارزد.
پنجم
با بدنتان به طرف بفهمانید دارید به حرف هایش گوش می دهید
این یکی را دیگر همه بلدند. سری که هر از گاهی به طرف پایین حرکت می کند، بدنی که به جلو مایل شده (به خاطر اینکه نزدیک ترشدن گوش به گوینده، استعاره از بیشتر گوش دادن است) و چشمی که فعالانه به چشم گوینده خیره شده است، همه نشانه های بدنی توجه کردن هستند. البته در مورد چشم هم باید حواستان به سطح فرهنگی و عقاید مذهبی جنس مخالف تان باشد. یادتان باشد که همه این علائم بدنی بدون گوش دادن هم می توانند آشکار شوند و برعکس. به قول سعدی؛ «دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست/ تا نفهمند رقیبان که تو منظور منی!».
ششم
با گفت و گوهای درونی، ذهنتان را مدیریت کنید
خودتان بهتر می دانید که وسط حرف های دیگران ما با خودمان حرف می زنیم؛ مونولوگ های درونی ای مثل اینکه «منظورش چیست؟»، «الان می خواهد چه حرفف هایی بزند؟» و… می توانید با این مونولوگ ها فرایند حرف های طرف مقابلتان را بهتر تحلیل کنید. فقط یادتان باشد که سرعت زیادتر تفکر نسبت به تکلم است که چنین اجازه ای به شما می دهد. آن قدر غرق حرف های ذهن خودتان نشوید که از شنیدن حرف های طرف مقابلتان عقب بمانید.
امام على علیهالسلام :
عَوِّدْ اُذُنـَکَ حُسْنَ الاِْسْتِماعِ وَ لا تُصغِ اِلى ما لا یَزیدُ فى صَلاحِکَ استِماعُهُ فَاِنَّ ذلِکَ یُصدِئُ الْقُلوبَ وَ یوجِبُ الْمَذامَّ؛
گوش خود را به شنیدن خوبىها عادت بده و به آنچه که به صلاح و درستى تو نمىافزاید گوش مسپار، زیرا این کار، دلها را زنگار مىزند و موجب سرزنش مىشود.
صریح و صادق بودن:لطفا و حتما علیجنابان جان صریح و رو راست باشید. حرفهای خود را به کسی که مد نظرتان است بزنید. اگر می خواهید به کسی چیزی بگوئید مستقیماً آن را به خودش بگوئید. به هیچ کس غیر از او حرفتان را نزنید. باید بدانید که صراحت و صداقت داشتن فرایندی است که در ارتباطات انسانی به شکل نامحسوس اما بسیار موثر نقش بسیار مهمی بازی می کند. تاکید میشود این فرآیند قابل دیدن یا شیندن بهیچ وجه نمی باشد. بلکه هر طرف و یا حتی باید گفت هر دو طرف درگیر ارتباط، آن را کاملا و با تمام وجود حس می کنند.
اگر ارتباطی فاقد صراحت و صداقت کامل باشد، بدون شک، یا قطع خواهد شد و یا به شکل مخدوش، مبهم و ناسالم ادامه می یابد. اگر نتوانیم یا نخواهیم منظور خود را با صراحت بیان نماییم طرف مقابل به اشتباه می افتد و به حدس و گمان متوسل می شود و از واقعیت دور می گردد.
به خاطر داشته باشیم ابهام و عدم صداقت در ارتباطات انسانی سرمنشاء بسیاری از مسائل و مشکلات در ارتباطات فردی است. اری به قول سهراب عزیز و خوبمان : باغ در ته چشمانش پیدا باشه و وجودش ، بیخبری خیامیمان را آشفته سازد؟
نمونه سوالات ارتباط موثر:
کدامیک از عوامل پیام، بیانگر شیوه ارائه پیام و تطبیق آن با ابزار انتقالی پیام می باشد ؟
2-ماهیت پیام
1- منبع پیام
4- محیط پیام
3- ویژگی های پیام
عناصر مادی پیام همچون تجهیزات فرستنده و گیرنده جزء کدام قسمت از ارتباط است؟
1-نرم افزارهای ارتباط
2- سخت افزارهای ارتباط
3-محتوای ارتباط
4- منبع ارتباط
تحقیق به چه وسیله ای انجام می پذیرد کدامیک از موارد زیر صحیح می باشد؟
1-بدست آوردن اطلاعات، دیدن، پرسیدن
2- پرسیدن، خواندن، تحقیق کتابخانه ای
3- دیدن، پرسیدن، تحقیق کتابخانه ای
4-دیدن، پرسیدن، خواندن
استدلالی است که ذهن را از امور جزئی به قوانین و اصول کلی راهنمایی کند.؟
1-قياس
2- تمثيل، قياس
3-استقراء قیاس
4- استقراء
دو اصلی که در سخنوری وجود دارد کدامیک از موارد زیر می باشد؟
1-آگاهی از تکنیکها، تاثیر گذاری موثر
2-اطلاعات لازم، آگاهی از تکنیکها
3- تأثیر نهادن در ذهن شنونده، آگاهی از تکنیکها
4- تاثیر نهادن در ذهن شنونده، اخلاق
سه مرحله اساسی که در فن سخنوری ضرروت دارد کدام است؟
1-باید گفت، با چه ترتیبی باید گفت، چگونه باید گفت
2- چه باید گفت، با چه تاثیری باید گفت، چگونه باید گفت
3- چه باید گفت، با چه ترتیبی باید گفت، با چه ابزاری باید گفت
4-چرا باید گفت، با چه ترتیبی باید گفت، چگونه باید گفت
هدف عمده روابط عمومی چیست؟
1- اطلاع رسانی به جامعه
2- رشد فرهنگ سازمانی
3- معرفی و جلب اعتماد در جامعه
4- نفوذ در افکار عمومی
جلب اعتماد جامعه توسط یک سازمان مستلزم چیست؟
1- شناخت عوامل محیطی
2- شناخت افکار عمومی
3- شناخت چالش های موجود در جامعه
4-همه موارد
فقدان یک برنامه منسجم اطلاع رسانی کدام مشکل را در سازمان ایجاد خواهد کرد؟
1- بروز انواع شایعه
2-تغییر نگرش ها
3-عدم شناخت کافی از عوامل محیطی
4-عدم هماهنگی لازم در بخش ها
در سازماندهی بر مبنای وظیفه پس از تعیین پست ها کدام اقدام انجام می گیرد؟
1-او تعیین پست های هم تراز
2- برقراری ارتباط و هماهنگی میان پست ها
3- سازماندهی واحدهای ستادی
4- سازماندهی واحدهای صفی
کدام نوع ارتباط از نفوذ و پایداری بیشتری برخودار است؟
1- ارتباط چهره به چهره
2- ارتباط از طریق تلویزیون و رادیو
3- ارتباط از طریق روز نامه ها و مجلات
4- ارتباط از طریق گزارش مکتوب
کدام گزینه از وظایف روابط عمومی ها نمی باشد؟
1- دفاع از جایگاه روابط عمومی در مقابل دخالت های غیرمسئولانه واحدها
2- ارائه مشاوره های مؤثر به مدیران ارشد سازمان
3- خروج روابط عمومی از موضع فعال به موضع انفعالی
4- توجه جدی به افکار همه کارکنان در ایجاد حرکت، اصلاح و جریان سازی سالم
نقش های اصلی روابط عمومی ها در دنیای نوین کدام یک از موارد زیر می باشد؟
1- مدیریتی، تعادلی، اطلاعاتی
2- ارتباطاتی، مدیریتی، اطلاعاتی
3- ارتباطاتی، تعادلی، اطلاعاتی
4-حسگری، تعادلی، اطلاعاتی
در اجرای هر برنامه کلي، عمومی، یا جزئی و مقطعی روابط عمومی ها، چهار مرحله وجود دارد. این مراحل به ترتیب در کدام مورد زیر آورده شده است
1- تهیه برنامه، ارتباط، اجرا، ارزیابی
2- تحقیق، تهیه برنامه، ارتباط، ارزيابي
3- تحقیق، اجرا، ارتباط، ارزیابی
4- تحقیق، تهیه برنامه، ارتباط، اجرا
فکر کردن و یا تفکر و اندیشیدن یا thinke در ساده ترین حالت ممکن فقط در یک کلمه چیست؟
مهارتهای ارتباطی
کلید موفقیت در زندگی و حرفه اشخاص
ارتباط مؤثر یکی از مهمترین مهارتهایی است که میتواند در تمامی جنبههای زندگی فردی و حرفهای تأثیرگذار باشد. این مهارتها نه تنها در تعاملات
روزمره بلکه در مذاکرات تجاری، روابط بینالمللی و حتی در دنیای دیجیتال نیز اهمیت دارند. در این مقاله، به بررسی جامع مهارتهای ارتباطی پرداخته و
به معرفی مثالهای جهانی، منابع و ابزارهایی که میتوانند به بهبود این مهارتها کمک کنند، خواهیم پرداخت.
خلاصه کتاب “شش کلاه تفکر” نوشته ادوارد د بوونو، یک روش نوین برای تفکر گروهی و فردی است که به کمک آن میتوان تفکر را از زوایای مختلف و متنوعی بررسی کرد. این روش بهویژه در حل مسائل پیچیده و تصمیمگیریهای گروهی کاربرد دارد و هدف آن کمک به توسعه تفکر خلاق و ساختاریافته است. در این کتاب، ادوارد د بوونو از شش کلاه بهعنوان یک ابزار آموزشی استفاده میکند که هر کلاه نمایانگر یک نوع خاص از تفکر است. در ادامه، خلاصهای از این روش و توضیح مفصل در مورد هر کلاه آورده میشود.
شش کلاه تفکر
1. **کلاه سفید**: کلاه اطلاعات
– **ویژگیها**: کلاه سفید نمایانگر تفکری منطقی و بیطرفانه است. در این حالت فرد تنها بر اساس اطلاعات موجود و دادههای عینی تفکر میکند.
– **هدف**: تمرکز بر حقایق و دادهها بدون هرگونه قضاوت و احساس. این کلاه بهویژه برای جمعآوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل وضعیت موجود مناسب است.
– **سوالات مربوطه**: چه اطلاعاتی در دسترس داریم؟ چه دادههایی به وضوح مشاهده میشوند؟
2. **کلاه قرمز**: کلاه احساسات
– **ویژگیها**: این کلاه نماد احساسات، عواطف و واکنشهای درونی است. در این حالت فرد میتواند بدون نیاز به توجیه منطقی، احساسات خود را بیان کند.
– **هدف**: به افراد اجازه میدهد احساسات و شهود خود را بیان کنند، حتی اگر این احساسات منطق پشت سر نداشته باشند.
– **سوالات مربوطه**: چگونه احساس میکنید؟ این موضوع چه احساسی در شما ایجاد میکند؟
3. **کلاه سیاه**: کلاه انتقاد
– **ویژگیها**: کلاه سیاه نمایانگر تفکر انتقادی و منفینگر است. در این حالت فرد باید به خطرات، مشکلات و عواقب منفی یک تصمیم یا راهحل احتمالی فکر کند.
– **هدف**: ارزیابی ریسکها، مشکلات و دلایلی که ممکن است یک ایده نامناسب باشد.
– **سوالات مربوطه**: چه مشکلاتی ممکن است ایجاد شود؟ چه ایراداتی در این ایده وجود دارد؟
4. **کلاه زرد**: کلاه خوشبینی
– **ویژگیها**: کلاه زرد نمایانگر تفکر مثبت و خوشبینانه است. فرد باید بر روی فرصتها و جنبههای مثبت یک ایده یا تصمیم تمرکز کند.
– **هدف**: به بررسی فرصتها، مزایا و نتایج مثبت ایدهها و تصمیمات پرداخته میشود.
– **سوالات مربوطه**: چه مزایایی این راهحل دارد؟ این ایده چه امکاناتی ایجاد میکند؟
5. **کلاه سبز**: کلاه خلاقیت
– **ویژگیها**: کلاه سبز نمایانگر تفکر خلاقانه و نوآورانه است. در این حالت فرد باید به دنبال راهحلهای جدید، ایدههای تازه و روشهای غیرمعمول باشد.
– **هدف**: تحریک خلاقیت و یافتن راهحلهای نوآورانه و متفاوت.
– **سوالات مربوطه**: چه ایدههای جدیدی میتوان به این موضوع اضافه کرد؟ آیا راهحلهای غیرمعمولی وجود دارند؟
6. **کلاه آبی**: کلاه مدیریت
– **ویژگیها**: کلاه آبی نماد تفکر مدیریتی و سازماندهی است. این کلاه مربوط به کنترل و هدایت فرآیند تفکر است.
– **هدف**: هدایت و نظارت بر فرآیند تفکر، تعیین اهداف، برنامهریزی و ارزیابی نتایج.
– **سوالات مربوطه**: چطور میتوانیم فرآیند تفکر را بهتر سازماندهی کنیم؟ مرحله بعدی چیست؟
### نحوه استفاده از شش کلاه تفکر
در این روش، از افراد خواسته میشود که در جلسات گروهی یا هنگام تفکر فردی، هر کلاه را بهطور جداگانه و بهنوبت به سر بگذارند. هر کلاه نمایانگر یک نوع خاص از تفکر است و بر اساس آن نوع تفکر، فرد یا گروه میتواند به حل مسئله یا تصمیمگیری بهتر دست یابد. مزیت استفاده از این کلاهها این است که افراد را تشویق میکند تا از زوایای مختلف به یک مسئله نگاه کنند و بدینوسیله تصمیمات جامعتر و منطقیتری بگیرند.
### مثالهایی از کاربرد شش کلاه تفکر:
– **کلاه سفید**: وقتی که گروهی تصمیم میگیرند برای یک پروژه جدید تحقیق کنند، از کلاه سفید استفاده میکنند تا اطلاعات مربوط به پروژه، بازار، رقبا و منابع موجود را جمعآوری کنند.
– **کلاه قرمز**: در بحثی که درباره انتخاب یک نام برای یک محصول جدید است، اعضای تیم ممکن است احساسات و شهود خود را درباره اینکه کدام نام بیشتر احساسات مثبت را در مخاطب ایجاد میکند، بیان کنند.
– **کلاه سیاه**: در ارزیابی یک ایده جدید، ممکن است از کلاه سیاه استفاده شود تا مشکلات احتمالی و ریسکهای اجرایی شناسایی شوند.
– **کلاه زرد**: در مراحل بعدی، کلاه زرد کمک میکند تا افراد به فرصتها و مزایای بالقوهای که ممکن است ایده جدید فراهم آورد، توجه کنند.
– **کلاه سبز**: کلاه سبز به تیم کمک میکند تا راهحلهای خلاقانه و نوآورانه را برای مسائل مختلف پیدا کنند.
– **کلاه آبی**: در نهایت، کلاه آبی برای هدایت بحثها و اطمینان از اینکه تمامی کلاهها بهدرستی استفاده شدهاند، به کار میرود.
### نتیجهگیری
کتاب “شش کلاه تفکر” بهطور کلی روشی ساده اما قدرتمند برای ساختاردهی به فرآیندهای فکری و تصمیمگیری ارائه میدهد. با استفاده از این روش، افراد و گروهها قادر خواهند بود که با دوری از تفکر یکجانبه و بدون تعصب، به یک تحلیل جامع و چندجانبه از مسائل مختلف بپردازند. این روش نه تنها در دنیای کسبوکار، بلکه در زندگی شخصی نیز میتواند مفید باشد و به افراد کمک کند تا در موقعیتهای مختلف تصمیمات بهتری بگیرند.
نتیجهگیری نهایی دکترمیر
مهارتهای ارتباطی پایه و اساس موفقیت های اشخاص موفق در دنیای امروز است. با تمرکز بر تقویت جنبههای کلامی، غیرکلامی و دیجیتالی ارتباط و استفاده از ابزارهای مدرن مانند هوش مصنوعی، میتوان به یک ارتباطگر حرفهای تبدیل شد. همانطور که بزرگان تأکید کردهاند، یادگیری مداوم در این زمینه سرمایهای است. که در طول زمان تأثیر عمیقی در زندگی فردی و حرفهای خواهد گذاشت و یک راه یا به عبارت ساده تر یک مسیر ادامه دار و بی انتها است…
دکترمازیارمیرمحقق مهارتهای ارتباطی