اضطراب و استرس چیست و انواع آن کدامند
اضطراب چیست و چه علائمی دارد؟
همه ما گاهی نگران می شویم، اما اگر این نگرانی شروع به تاثیر گذاری منفی روی زندگی تان کند ممکن است مشکل اختلال اضطراب داشته
باشید. در صورت تشخیص چنین اختلالی باید به یک متخصص مشورت کنید. در این مقاله می خواهم علائم وجود اختلالات اضطرابی را به شما
معرفی کنم. این نشانه ها می گویند اختلالات اضطرابی دارید. در انواع روزنامه ماهنامه و یا هفته نامه ها سلامت و یا حتی مجله سلامت و یا
حتی سایتهای سلامت و وابسته به سلامت مطالب متعدد و گسترده ایی پیرامون سلامت و سلامتی روحی و روانی خوانده اید و قسمت اعظم
این مبحث به استرس و اضطراب پرداخته شده است . در این خصوص مقاله زیر مستند به تجربیات شخصی نویسندهدر این حوزه و طب سنتی به
همراه جمع آوری و بازنویسی و باز نشر شده است که آرزو می کنم برای عموم علاقه مندان مفید باشد.
نگرانی دیگر کمک کننده نیست
اگر هرگز نگران نمی شدیم هرگز در کارهای زندگی مان عملکرد خوبی نداشتیم. فشاری که از درون خودمان حس می کنیم به ما انگیزه می دهد
که وظایفمان در طول روز را انجام دهیم و زندگی مان را روی روال نگه داریم. با این حال نگرانی بیش از حد یکی از نشانه های اختلالات اضطرابی
است ک متأسفانه آمار بسیار بالایی بدون اینکه بدانند به آن مبتلا هستند. نگرانی تا حدی خوب است و همانطور که گفتیم مجبورمان می کند
عملکردی بهتر داشته باشیم، اما اگر نگرانی آنقدر زیاد باشد که فلجمان کند و نتوانیم کاری کنیم مشکل ساز خواهد بود. به این فکر کنید که
نگرانی تان برایتان مفید است یا از آن ضربه می خورید. اگر ضررش بیشتر از نفعش است نشان از آن دارد که با کاهش نگرانی می توانید زندگی
بهتری داشته باشید.
همیشه نگران بودید
با اینکه اختلالات اضطرابی می تواند در هر سنی بروز کند، اما بسیاری از محققان برای این موضوع رفتارهایی خاص را در طول زندگی دنبال می
کنند، حتی رفتارهای دوران جوانی. اختلالات اضطرابی معمولاً بیشتر در دوران جوانی رخ می دهد و معمولا در کودکان و نوجوانان هم قابل
مشاهده است. افرادی که مبتلا به اختلالات اضطرابی هستند معمولا خود را به عنوان کسانی که زیاد نگران هستند توصیف می کنند. برای دیگر
افراد ممکن است به این شکل باشد که با شرایط کنونی کاملا وفق پیدا کرده اند و هیچگونه اضطراب شدیدی را تجربه نمی کنند تا زمانی که یک
تحول بزرگ برایشان پیش می آید یا عواملل استرس زای دیگری وارد زندگی شان می شود. بسیاری هستند که پس از مناسبت های بزرگ
زندگی مانند شغل جدید، بچه دارشدن و یا نقل مکان کردن دچار اختلالات اضطرابی می شوند.
تازه رویدادی ناراحت کننده را تجربه کرده اید
با اینکه بعضی روانشناسان اختلال استرس پس از سانحه را در دسته اختلالات اضطرابی قرار نمی دهند، یک تجربه بسیار منفی یا دلهره آور می
تواند تاثیر ویژه ای روی سطح اضطراب یک فرد داشته باشد. حتی اگر به اندازه استرس پس از سانحه شدید نباشد، ممکن است افراد پس از یک
رویداد استرس زا دچار نگرانی هایی جدید شوند. برخی افراد پس از یک تصادف رانندگی دیگر نمی توانند جلوی نگرانی خود درباره رانندگی را
بگیرند.
حمله عصبی دارید
یک حمله عصبی ضرورتاً نشان دهنده وجود اختلالات اضطرابی نیست، چون حمله عصبی پاسخی تکاملی به وحشت شدید است. بسیاری از
افراد تعداد حملات عصبی بیشتری از کسانی که دچار اختلال هراس هستند دارند. بسیار مهم است که بدانید حمله عصبی به چه معنا است:
برنامه کاملی است از پاسخ جنگ یا گریز شما. شتاب گرفتن ضربان قلب، احساس درد و وحشت شدید در حمله عصبی یک دلیل خارجی دارد اما
اگر شخصی بدون هیچ دلیل قانع کننده ای این نشانه ها را تجربه کند و یا فقط ترسش از حمله عصبی باعث این مشکل شود، ممکن است از
اختلالات اضطرابی رنج ببرد.
تفاوت میان استرس و اضطراب دو واژه ایی که همیشه باهم استفاده می شوند
درست است اگر اینگونه فرض کنیم که بیشتر ما استرس را به شکلی تجربه کردهایم، چه مربوط به یک ضربالعجل کاری باشد، چه یک اختلاف خانوادگی و یا یک تصمیم مهم. ترسی نفسگیر و محدودکننده که انگار هرگز تمام نمیشود و میتواند بیقرار و مشوشمان کند.
با عوامل استرسبرانگیزی که در ذهنمان میخروشد، نظم و ترتیب دادن به احساسمان و از همه مهمتر، تشخیص سطح استرسی که تجربه میکنیم، کار سختی خواهد بود. بزرگنمایی، طبیعت بشر است، بنابراین، خیلی وقتها احساسمان درمورد چیزی را بیشتر از مقدار واقعی آن ابراز میکنیم. بیان جملاتی مانند ” این موقعیت مضطربم میکند” و ” این موضوع دارد مرا میکشد”.
بنابراین از کجا بدانیم چه زمانی استرس ما واقعا دارد به چنین شرایطی میرسد؟ دیوید اسپیگل، کرسیدار علوم روانپزشکی و رفتاری در دانشگاه استنفورد میگوید، هرچند تفاوت میان استرس و اضطراب اغلب قابل تشخیص نیست اما نکات قطعی و آشکاری وجود دارند که باید به آنها آگاه باشیم، شامل اینکه این هیجانات چگونه بدن را تحت تاثیر قرار میدهند و علت ریشهای هرکدامشان چیست. در ادامه، پنج نکتهای را که باید درباره اضطراب و استرس و نحوه مقایسهشان بدانید برایتان میگوییم.
استرس و اضطراب، علائم فیزیکی مشابه زیادی دارند.
به گفته اسپیگل، چه عصبی و پرتنش باشید و چه از چیزی رنج ببرید، احساسات پراسترس و تشویشانگیز هردو منجر به احساس برانگیختگی میشوند. احساسات پرتنش یا تشویشبرانگیز، ضربان قلب را بالا برده، تنفس سریع را موجب شده و باعث کشیدگی عضلات میشوند. زمانی که اضطراب، حملات آسیمگی را در بر داشته باشد این تشابهات کاهش پیدا میکنند چون علائم در نوع خود شدیدتر میشوند، شامل لرز، سردرد، گرگرفتگی و درد قفسه سینه.
دلیل استرس حاد، کاملا با دلیل اضطراب تفاوت دارد
هرچند تداخل حتمی میان استرس و اضطراب وجود دارد، اما به گفته اسپیگل، نهایتا این دو احساس از دو منشا متفاوت میآیند. در مورد استرس، ما میدانیم چه چیزی نگرانمان میکند اما در مورد اضطراب، آگاهی کمتری نسبت به چیزی که مضطربمان میکند داریم(در لحظه) و واکنش نشان دادن تبدیل به یک معضل میشود و شروع میکنیم به احساس اضطراب کردن درباره مضطرب بودن!
بخش عمده اضطراب میتواند ناشی از ترس باشد
فوبیای حوادث، فعالیتها یا موقعیتهای اجتماعی همگی ریشه در وحشت دارند و باعث میشوند وقتی فرد با این عامل استرس روبرو میشود، از اختلا آسیمگی رنج ببرد. اسپیگل اینطور توضیح میدهد که، اضطراب مانند یک گلوله برفی است و ترس را به احساسات تبدیل میکند، کسانی که از این حالت رنج میبرند میخواهند از چیزهایی که ترس و دلهرهشان را دربر دارد اجتناب کنند و همین، اضطراب را تشدید میکند.
مگان دوین، مشاور بالینی، در هافینگتون پست مینویسد و توضیح میدهد که ترس همیشگیاش ازمنبعی ناشناخته، چطور باعث اضطرابی فلج کننده شده بود. او توصیه میکند، برای غلبه بر این ترس با آن شاخ به شاخ شوید و سپس از آنجا شروع کنید. یادتان باشد فرونشاندن اضطرابتان کوچکترین ارتباطی به این ندارد که آیا چیزی غیرمنتظره روی میدهد یا نه، آرام کردن اضطراب تنها مربوط به آرام کردن اضطراب است! سلسله ترسهای احمقانه، شما را از حضور داشتن در چیزی که هست باز داشته و مطمئنا مانع لذت بردن شما از چیزی که در این لحظه وجود دارد میشود.
هرچند بخش عمده استرس حاد، از مسائل بیرونی ناشی میشود…
اسپیگل میگوید:” در مورد استرس، شما میدانید که با چه چیزی سرکار دارید؛ ضربالعجلی که رو به اتمام است، صورتحسابها، دنبال بچهها رفتن،… . اینها استرسبرانگیزهای بیرونی هستند که میتوانند الویت بندی شده و هرکدام در زمان خودشان مورد رسیدگی قرار گیرند.
اسپیگل توصیه میکند فکر انجام همزمان چندکار را از سر بیرون کنید تا بتوانید استرس را بهتر مدیریت کرده و از این ایده که باید همهچیز را حل و فصل نمایید رها شوید. ببینید چه کاری میتوانید انجام دهید و چهکاری را نمیتوانید انجام دهید. کارهایی را که میتوانید انجام دهید در پیش بگیرید و وقتی کاری را به انجام رساندید تاحدودی خودتان را باور کنید.
اضطراب و استرس معمولا بهجای هم بهکار برده میشوند، اما دو تجربه متفاوت هستند.
از نظر تعریفی، اضطراب و استرس با احساسات جداگانه طبقهبندی میشوند. استرسی که در زندگی روزمرهمان تجربه میکنیم همراه با استیصال و بیقراری است، اما اضطراب معمولا از ترس، ناراحتی و نگرانی ناشی میشود. علی رغم این تفاوتها، بسیاری از افراد از این دو کلمه بهجای هم استفاده میکنند. در مقالهای در Psychology Today، هریت لرنر، روانشناس و روانپزشک، توضیح میدهد که چرا ما مایلیم راجع به واکنشهای هیجانی، این دو را باهم یکی کنیم:
“در مکالمات روزمره، زبانی از هیجانات را استفاده میکنیم که با آن راحتیم و این با نهاد و شخصیت روانشناسی ما تناسب دارد. من با مراجعهکنندگانی کار کردهام که احساس اضطراب یا ترس را گزارش نکردند: ” من استرس عجیبی دارم…” زبانی است که انتخاب میکنند. ” استرس”، رمزواژهای برای ” کلا ازخودبیخود شدن” آنهایی است که از شناسایی و به اشتراک گذاشتن آسیبپذیری خودشان گریزانند. یا درحالتی دیگر از زبانشناختی نامتعارف، خانمی هنگام درمان به من میگفت، وقتی به این فکر میکرد که لباس عروسی دخترش ممکن است کاملا اندازهاش نباشد، احساس” وحشت محض” میکرده است. من به اندازه کافی او را میشناختم تا بتوانم ” وحشت محض” را به “واقعا واقعا نگران” ترجمه کنم. واژهنامه احساسی شما هرچه که باشد، هیچکس آن را به اضطراب، ترس و شرمندگی و یا هرنوع سختی و هیجان ناراحتکنندهای تعبیر نمیکند. اما ما از این احساسات هم نمیتوانیم اجتناب کنیم.”
اسپیگل توضیح میدهد:” تفاوت کلیدی بین این دو، حس درماندگی و ناتوانی است. وقتی استرس داشته باشید، میتوانید به امور رسیدگی کنید و آنها را تحت کنترل درآورید. آستینهایتان را بالا بزنید و استرس را مهار کنید تا کمتر احساس درماندگی کنید.
چیزهایی که میتواند به سلامت روان آسیب برساند را بررسی میکنیم:
فکر کردن در شرایط مطلق
اغلب اوقات ، افراد مبتلا به اضطراب و یا افسردگی سیاه و سفید فکر میکنند. آنها هیچ ناحیهای را بین این دو در نظر نمیگیرند و معتقد هستند که یا از نظر روانی بیمارند و یا اینکه کاملا سالم هستند. اگرچه شما در حال حاضر ، احساس خوبی ندارید و از بیماری روانی و روحی رنج میبرید اما این بدین معنی نیست که شما کاملا بیمار هستید. به یاد داشته باشید که هر چیزی که به آن بیندیشید به سراغ شما خواهد آمد بنابراین هرچقدر مثبت فکر کنید میتوانید افسردگی ، اضطراب و استرس را از خود دور کنید و زندگی راحتتری داشته باشید. افکار خود را به چالش بکشید. از خود بپرسید آیا این واقعا صحیح است ؟ در بیشتر مواقع افکار میتوانند کنترل بدن ما را به طور کامل در دست بگیرند. پس سعی کنید از افکار خود سوالهای متعدد بپرسید و به یاد داشته باشید که بیشتر افراد خود را جایی بین سلامتی و بیماری ذهنی قرار میدهند. در حقیقت ، بر اساس یافتههای وزارت بهداشت آمریکا، تنها ۱۷ درصد از افراد بزرگسال در آمریکا سلامت روانی مطلوب برای خود در نظر میگیرند.
اضطراب و استرس چیست و انواع آن کدامند
هرگز نمیتوانم به سلامتی روانی مطلوب دست یابید
بیشتر افرادی که دارای مشکلات روحی و روانی هستند معتقدند که برای همیشه در این وضعیت باقی خواهند ماند و هرگز نور امیدی وجود نخواهد داشت. این افکار سیاه و سفید میتواند فرد را نیز به یک انسان ناامید و سیاه تبدیل کند.بنابراین اجازهی ورود این افکار به ذهن را ندهید. اگرچه رسیدن به پایداری ذهنی میتواند زمانبر باشد و به تلاش فراوان نیاز داشته باشد اما این بدین معنی نیست که راهی برای برگشت به زندگی عادی وجود ندارد. شما میتوانید سلامتی خود را به طور کامل بدست بیاورید اما باید اراده کنید. باید کنترل زندگی خود را در دست بگیرید و بتوانید شرایط را به نفع خود تغییر دهید. به یاد داشته باشید که اعتقاد داشتن همانند دیدن است اگر شما یک زندگی شاد ، سالم و زیبا را متصور شوید همین موضوع در واقعیت نیز برایتان رخ خواهد داد. هرگز تسلیم نشوید زیرا هر چیزی در زندگی ارزش تلاش را دارد.
اعتقاد به اینکه نمیتوانم به تنهایی مشکل را حل کنم
در حالیکه داروها میتوانند وضعیت روانی فرد را بهبود ببخشند، اما بیشتر این موارد دارای لیست طولانی از مواد مضری هستند که میتواند عوارض جانبی بر روی فرد داشته باشد.همچنین بیشتر این داروها به شدت اعتیاد آور هستند ، بیشتر افرادی که از آنها استفاده میکنند به سختی میتوانند از آن خارج شوند. مطالعات انجام شده نشان میدهد که مراقبه و تمرکز حواس بسیار موثر تر از دارو بوده و میتواند اثرات معجزه اسایی در درمان اضطراب و افسردگی داشته باشد. همچنین یک رژیم غذایی سالم و متعادل، ورزش، روابط سالم ، یک شغل خوب و خودمراقبتی میتواند بیماری روحی را بهتر کند.شما بسیار قدرتمند هستید بنابراین به جای استفاده از داروهای شیمیایی ، سبک زندگی خود را تغییر دهید و سپس شاهد بهبود مشکلات روحی خود باشید. به همین سادگی !
زمانی که به کمک نیاز داریم از کسی کمک نمیگیریم
به خاطر ننگی که در مورد مشکلات روحی وجود دارد ، بیشتر بیماران احساس شرمندگی و ترس دارند و به همین خاطر نیز از کسی درخواست کمک نمیکنند. آنها در سکوت رنج میبرند و بعد از حاد شدن مشکل به یک فرد متخصص مراجعه میکنند. با اینحال، شما نباید به خاطر اضطراب و یا افسردگی احساس شرمندگی داشته باشید زیرا بیشتر افراد بزرگسال در جامعه تجربهی چنین بیماریهایی را در طول زندگی خود داشتهاند.باید یاد بگیرید که به تنهایی نمیتوانید با تمامی مشکلات زندگی بجنگید.دوستان، اشنایان و حتی یک پزشک میتواند به شما کمک کند تا حس بهتری داشته باشید. شک نکنید.
احساس پستی در مقابل دیگران
باید به خاطر داشته باشید که شما ارزش کمتری نسبت به دیگران ندارید. هر انسانی بر روی کره خاکی ، دارای ارزش والایی است. خود را دوست داشته باشید زیرا این موضوع به شما کمک میکند روند درمان سریعتری داشته باشید. اضطراب، افسردگی و استرس به دلایل متعدد افراد را درگیر میکند اما تمرکز حواس، پذیرفتن واقعیت و عشق به خود میتواند شروع درمان باشد. به یاد داشته باشید که سایر افراد نیز ممکن است همین مشکل را داشته باشند ، هر کسی ممکن است با مشکلی در زندگی مبارزه کند ، بنابراین هیچ کس ارزش بیشتری نسبت به دیگری ندارد. هرگز خود را پست نشمارید. شما نیز همانند سایر افراد جامعه حقی برای خود دارید بنابراین به خاطر داشتن مشکلات روحی خود را از این حق محروم نکنید. بیشتر افراد در زندگی با مشکلات مختلفی مواجه میشوند اما این موضوع باعث تبدیل آنها به یک فرد بد و پست نخواهد شد. در حقیقت، این مشکلات هستند که از شما یک انسان قوی ، محکم، زیبا و چند وجهی میسازند. همیشه به خاطر داشته باشید که الماس حاصل فشار بیش از حد است و همین امر نیز آن را به سنگی قیمتی تبدیل کرده است. جنگی که در درون شما وجود دارد میتواند شما را به یک فرد با ارزش، مناسب وشجاع تبدیل کند. پس خود را باور داشته باشید. اجازه ندهید این مشکلات از ارزش درونی شما بکاهد.