اقتصاد توجه
دیروز از یکی از این اساتید کرواتی و وپوشالی فیلمی دیدمکه اقتصاد توجه را با بوی نارگیل و قهوه و…. قاطی کرده بود و به خورد خلق الله می داد افسوس که جای شیرانرا باید در محیط علمی کشور را هم کفتار ها بگیرند.
کلا این دوست عزیز که اقتصاد مقاومتی را با بوی لیمو برای جذب مشتری بهم گره زده بود معنی ومفهوم اقتصاد و در صدر ان اقتصاد توجه را هم درک نکرده ونفهمیده بود.
اصلا نفهمیده که اقتصاد یعنی چه توی مبحث اقتصاد توجه که فلسفه جدید ولی قدیمیه نظریه جدیدی دربارهٔ ماهیت اقتصاد به نام «اقتصاد توجه» تبلور یافته است.
اولا توی اقتصاد توجه می گویند که اطلاعات در عصر انفجار، دیگر خصوصیت کمیاب خودشو از دست داده ویا دارد به کلی از دست می دهد.
دوم در بیشتر ارکان جامعه و یا مخاطبان خاص و یا عام ما دچار سرریز اطلاعات شدیم
سوم ریشه اقتصاد تعریف هربرت سایمون، برنده جایزه نوبل اقتصاد است که می گوید ثروت اطلاعات، فقر توجه را بوجود می اورد.
شاید هم بد نباشه که چرای این پدیده را هم بدونیم این پدیده وقتی بروز می کنه که محدودیتی برای تولید اطلاعات وجود نداشته باشد.
البته باید اذعان نمود که اطلاعات، در درجه اول توجه افراد را متمرکز میکند و دوم میزان توجه افراد را هم بسیار محدود نی کتد.
و سوم افزایش اطلاعات باعث میشود که افراد با کمبود توجه هم مواجه شوند و به دنبال اولویت بندی توجهات خود هم برایند جراکه نا وقت و نه حوصله توجه به هر چیزی را د اختیار نداریم.
به نظر می رسد که اگر بخواهیم یک اسم خوب برای عصر حاضر برای خودمان انتخاب کنیم عنوان عصر پریشانی یا پریشانی فکری یا Age of Distraction به یک اسم خوب برمی خوردم .
آری در عصراقتصاد توجه ما لحظه ای ارام و قرار نداریم و هر روز و هر لحظه در شرف بمباران شدید اطلاعاتی هستیم که با ان روبرو هستیم
اقتصاد توجه اقتصادی برای تمام فصول
تقاضای فراوان در برابر عرضه محدود، باعث ارزشمند شدن منابع کمیاب میشود. هر آنچه کمیاب است، حکمران اصلی اقتصاد محسوب میشود. طلا، نقدینگی، انرژی، توجه، اطلاعات و… هرکدام میتوانند در این جایگاه قرار داشته باشند. کالاهای آزاد یا غیراقتصادی به قدری فراوانند که برای استفاده از آنها هیچ گونه کوششی لازم نیست. توجه کالای آزاد است یا کمیاب؟ در عصبشناسی، به جهتدار بودن و انتخابی بودن فرایندهای ذهنی، توجه میگویند. مغز از سازوکارهای توجهی برای انتخاب آنچه به نظر میرسد مناسبترین اطلاعات برای پردازش بیشتر باشد استفاده میکند. این فرایند گزینش را توجه انتخابی مینامند که طی آن از ۱۰ به توان ۹ بیت اطلاعاتی که در هر ثانیه از طریق حواس وارد مغز انسان میشود ۱۰ به توان ۲ بیت آن مورد توجه قرار میگیرد. پس میزان توجه موجود در جهان، به یقین محدود است. میتوان توجه را کمیابترین و ارزشمندترین منبع ذهنی انسان دانست. مجموع توجه قابل عرضه، منطبق با تقاضای آن در بازار توجه توسط رسانههای فراوان نیست. تنها تولید وسیع و توزیع درست اطلاعات کافی نیست؛ بلکه جلب توجه انسانها مهم است. اگر مخاطب توجه نکند یا توجهی سطحی نشان دهد تمام تلاشها بر باد رفتهاست. در اقتصاد توجه سخن از شیوهها و فنونی است که میتوان از طریق آن، دو دنیای متناهی ذهن آدمیان و نامتناهی اطلاعات را مورد تحلیل قرار داد. هربرت سایمون (۱۹۷۱) اولین کسی است که به کمیابی توجه اشاره کردهاست: در جهان غنی از اطلاعات، کثرت اطلاعات، به معنای کمبود منبعی دیگر است: کمبود آنچه اطلاعات به مصرف میرساند. به وضوح آنچه اطلاعات مصرف میکند توجه دریافتکنندگان اطلاعات است؛ بنابراین، غنای اطلاعات موجب فقر توجه میشود و نیاز به تخصیص کارآمد توجه میان دنیایی از منابع اطلاعاتی که آن را به مصرف میرسانند، ضروری است. حتی مایکل گولد هابر، پول توجه را در کنار پول صنعتی (اسکناس و مسکوکات) و پول اعتباری (وامهای اعتباری برای راهاندازی کسب و کار و…) مطرح کردهاست.
توجه، حلقه گمشده بین اغتشاش همهمه انفجارگونه (اصطلاحی که ویلیام جیمز برای توجه به کار بردهاست) دنیای اطراف ما و تصمیمها و کنشهای ضروری برای بهتر ساختن دنیا است. امروزه، توجه سکه رایج واقعی کسب و کارها و افراد است. پوریست اقتصاددان توجه را یک نوع «پول رایج» دانستهاست؛ که بسیاری از مشخصات پول را دارد. کسانی که آن را ندارند، آن را میخواهند. حتی کسانی که دارند بیشتر میخواهند. میتوانید آن را تجارت کنید؛ میتوانید آن را بخرید- مشاورههای شغلی از این نوع هستند؛ و توجه میتواند به پولهای رایج دیگر تبدیل شود، مثل جمع کردن \”نقاط الکترونیکی \” کافی از طریق مرور تبلیغات آنلاین برای به دست آوردن یک دستگاه دی وی دی خوان. در جوامع فراصنعتی، توجه ارزش خیلی بیشتری از آنچه در حسابهای بانکی ذخیره میکنید دارد. مشکلات بازرگانان در دو طرف معادله توجه پنهان شدهاست: چگونه توجه مشتریان، سهامداران، کارکنان بالقوه، و افراد مشابه را جلب و نگهداری کنند، و چگونه توجه جلب شده را در مواجهه با گزینههای مستغرق سازی توزیع کنند. افراد و شرکتهایی که این کار را انجام دادهاند موفق بودهاند. بقیه شکست خوردهاند. درک و مدیریت توجه اکنون تنها شاخص مهم¬ موفقیت در تجارت است
اقتصاد توجه از دریچه رسانه
هر رسانهای برای ارتباط با مخاطبانش از قالبها و روشهای مختلفی استفاده میکند، اگر این روشها ساختار خوبی داشته باشند و نکات مورد نیاز مخاطب را به او منتقل کنند، میتوانند در جذب او موثر واقع شوند و مخاطب میتواند از این پس با آن رسانه ارتباط برقرار کند.
فضای مجازی، همانند هر مقوله دیگری که در عالم واقع وجود دارد، باید از هر دو منظر تهدید و فرصت، دیده شود. فضای مجازی، سکهای است که باید دو روی آن را با هم دید. رویی که ناظر به فرصتها و نقاط قوت آن بوده و روی دیگر که ناظر به تهدیدهای این فضا است. باید دانست که شناخت صحیح فضای مجازی و به تبع آن، استفاده صحیح و در عین حال حداکثری از این پدیده دنیای مدرن، مستلزم شناخت و سپس در نظر گرفتن هر دو روی سکه است.
از زمانی که اینترنت وارد فضای زندگی انسان شده تا امروز، با وجود تمام محاسن و مزایای آن، دغدغهها و نگرانیهایی را برای خانوادهها به همراه آورده است. موضوعی که در تمام جوامع موضوعیت داشته و محدود به جامعه و یا اقلیتی خاص نمیشود. بهدلیل ویژگیهای خاص فضای مجازی و نو بودن این پدیده، بسیاری از والدین فرصت، امکان و یا توان کافی برای شناخت دقیق این فضا و کاربردهای آن را بهدست نیاوردهاند و نداشتن آشنایی مناسب آنها با این فضا و در مقابل استفاده روزمره نوجوانان و جوانان و حتی کودکان از این فضا باعث شده که یک فضای محرمانه و خصوصی در داخل خانه برای فرزندان ایجاد شود و آنها بدون دغدغه و بدون احساس وجود ناظر بیرونی به سایتهای مختلف در این فضا دسترسی یافته و گاه به دلیل ویژگیهای سنی و شخصیتی و کنجکاویهای خود متأثر از فضاهای ناسالم موجود در اینترنت شوند.
ما در عصر ارتباطات و رسانهها قرار داریم اما اینکه چگونه از این فضا استفاده کنیم و نحوه بهرهبرداری از آن به چه شکل باشد مورد بحث در فضای عمومی است. رسانههای دیجیتال سراسر دنیای امروز را در بر گرفته است و میتوان گفت فناوری بر فرهنگ سیطره پیدا کرده است به نحوی که میتواند روی آن تاثیر بگذارد. نحوه استفاده از این فضا را باید در فضای نمایشگاههایی همچون نمایشگاه مطبوعات جستوجو کرد که نسل جوان بتواند نسبت به اتفاقهای روز این حوزه اطلاعات کافی بهدست بیاورد و آگاهیبخشی در این سطح از طریق مجاری اصلی خودش به وقوع بپیوندد.
بحث اصلی در موضوع مدیریت رسانه مطرح است با عنوان «اقتصاد توجه». یعنی ما باید زیرساختهای دیجیتال خود را به نوعی آماده کنیم که محتوای درون آن مورد توجه قرار گیرد. نسل امروز و عصر فناوری مخاطب را بیحوصله کرده است، به نحوی که نمیتوان به فضای به وجود آمده درون آن اعتماد کرد و مخاطب موقعیت ذهنیاش آمادگی پذیرش هرگونه محتوایی را ندارد. برای همین شکل و چگونگی محتوا نسبت به اصل موضوع بیشتر اهمیت دارد. نحوه ارائه یک محصول بیشتر از محتوای مضمونی آن اهمیت دارد. مخاطب امروز دیگر دنبال مطالب طولانی و طول و تفسیر یک اتفاق نیست. او میخواهد همانطور که شبکههای اجتماعی او را عادت دادهاند تمامی مطالب را به نحوی که فکر میکند درست است بهرهبرداری کند…..
اقتصاد کالای اطلاعاتی
شاید بد نباشد در انتهای این مطلب به اقتصاد کالای اطلاعاتی هم نگاهی اجمالی داشته باشیم البته دربارهٔ اقتصاد کالای اطلاعاتی به منزله عرضه و تقاضای آن در بازار باید گفت که قیمتگذاری آنها دشوار بوده و قانون عرضه و تقاضای آنها نیز مانند سایر کالاهای اقتصادی نیست و تفاوتهایی دارد. چنانکه گاه عرضه اطلاعات بیشتر ارزش آن را بالاتر میبرد و حتی سود حاصل از آن را برای تولیدکننده افزایش میدهد، و این اتفاق در عرضه رایگان اطلاعات به امید کسب سود از مجاری دیگر مشاهده میشود…..
مازیارمیرمشاوروتحلیلگر