رازهای رهبری

رازهای رهبری
اردیبهشت ۱۸, ۱۴۰۳
19 بازدید

رازهای رهبری رازهای رهبری این کتاب سعی بر این دارد تا ما را با ویژگیهای یک رهبر موثر آشنا سازد، ویژگیهایی که هر شخص در هر مقام و منصب، نه فقط بعنوان رهبر یک جامعه بزرگ بلکه حتی بعنوان یک مدیر لایق و توانا در یک شرکت کوچک هم به آنها نیاز دارد تا بتواند […]

رازهای رهبری

رازهای رهبری

این کتاب سعی بر این دارد تا ما را با ویژگیهای یک رهبر موثر آشنا سازد، ویژگیهایی که هر شخص در هر مقام و منصب، نه فقط بعنوان رهبر یک جامعه بزرگ بلکه حتی بعنوان یک مدیر لایق و توانا در یک شرکت کوچک هم به آنها نیاز دارد تا بتواند حداکثر توانمندی های خود را بروز دهد. در این کتاب با ۲۱ ویژگی رهبران برجسته آشنا می شویم، خصوصیاتی که اگر آنها را در خود پرورش داده و درونی سازی کنیم بهتر و سریعتر می توانیم به آرزوهای خود جامه عمل بپوشانیم. این ویژگیها تنها ابزارهایی هستند که به ما می گویند رهبران چگونه کار می کنند، اما درک کردن رهبری و رهبری کردن در عمل دو مقوله کاملاً متفاوتند.

فصل  ۱                               شخصیت:

قطعه ای از یک تخته سنگ باشید رهبران بزرگ در بحرانها و سختی ها با کمال میل به استقبال خطر می روند و از خود منشی عالی نشان می دهند البته باید گفت که بحران ها لزوماً منش سازی نمی کنند، اما منش و شخصیت را نشان می دهند و هرگاه در یکی از این شرایط بحرانی قرار بگیریم دو راه در پیش رو داریم: استفاده از منش و شخصیت  و یا سازش و مصالحه.منش و شخصیت یک رهبر را نمی توانیم از اعمال و رفتارش جدا کنیم و هرگاه گفتار و کردار یک رهبر با هم تناقض داشته باشد بایستی علت را در شخصیت او بیابیم. برای بهبود شخصیتی خود باید به دنبال شکاف ها و اشکالات شخصیتی خود در زمینه های مختلف (کار، ازدواج، خانواده، …. ) بگردیم و آنها را فهرست کرده و بدنبال راه حل مناسب برای آنها باشیم. سعی کنیم اشتباهات خود را تکرار نکنیم. فهرستی از همه کسانی که به سبب رفتارمان به آنها یک عذر خواهی بدهکاریم تهیه کرده وصمیمانه از آنها عذرخواهی کنیم تا اگر در شخصیت و منش ما شکافی بوجود آمده و یا در حال تخریب است آن را ترمیم و بازسازی کنیم.

فصل ۲                                   جذبه:

تأثیر اول می تواند معامله را جوش دهدما همه فکر می کنیم که جذبه داشتن یک ویژگی مادرزادی است که در همه وجود ندارد اما اینگونه نیست و جذبه یا توانایی جذب کردن را نیز میتوان مانند سایر ویژگیهای شخصیتی رشد و پرورش داد. اما چگونه: اول از همه عاشق زندگی باشیم، و روحیه ای شاداب، سرزنده و خنده رو داشته باشیم. ما هنگامی که میخواهیم با کسی صحبت کنیم یا روز خود را بگذرانیم به سراغ چه کسی می رویم یک شخص بد خلق افسرده و تلخ یا یک انسان خوش رو و خوش رفتار ؟ پس ما نیز اگر می خواهیم یک رهبر یا مدیر موثر باشیم باید بتوانیم دیگران را جذب کنیم و این امر از طریق خوشرویی و خوش رفتاری با مردم میسر است. نکته دیگر اینکه نقاط مثبت طرف مقابل خود را ببینیم و آنها را پر رنگ کنیم. به دیگران امید بدهیم. ناپلئون بنا پارت رهبران را «دلالان امید» توصیف کرده است. سرمایه های وجودی و تجربه های شخصی خود را (خرد، درایت، منابع و حتی فرصت های استثنایی) با دیگران قسمت کنیم. به این ترتیب می توانیم ارزش وجودی دیگران را ارتقا داده و آنها را نیز به رشد و تعالی برسانیم. اگر می بینیم که اشخاص از ما دوری می کنند احتمالاً یکی از مشکلات زیر در شخصیت ما وجود دارد. غرور، عدم امنیت خاطر، دمدمی مزاج بودن، بدبینی و عیب جویی .پس باید جذبه شخصی را در خود پرورش دهیم.

فصل ۳                                   تعهد:

مفهومی که اهل عمل را از رویایی ها جدا می کنددنیا تا کنون رهبر بزرگی که تعهد نداشته باشد به خود ندیده است و اصولاً بدون تعهد و احساس مسئولیت نمی توان رهبری کرد. تعهد به ما قدرتی می دهد که در همه شرایط و سختیها مقاومت کرده و چشم از هدف خود بر نداریم. باید بدانیم که تنها معیار تعهد عمل است. آرتور گوردون می گوید: « کاری از حرف زدن ساده تر نیست و کاری دشوارتر از این نیست که روز بعد حرفتان را به مرحله عمل در آورید.» تعهد تنها عاملی است که به هنگام مشکلات و بحرانها ما را به جلو حرکت می دهد. دیوید مک نالی می گوید: «تعهد سبب می شود هربار که نقش زمین شدید از جای برخیزید و روی پا بایستید». اگر بخواهیم میزان تعهد خود را بالا ببریم باید از خود بپرسیم برای چه کاری حاضرم جانم را بدهم؟ و سپس ببینیم که آیا اعمال و رفتارمان با این ایده آل ها همخوانی دارد یا خیر؟ پس بهترین کار برای ایجاد تعهد در خود این است که برنامه های خود را عملی کنیم، تا زمانیکه فقط به آن فکر می کنیم هیچگونه کار مفیدی نمی توانیم انجام دهیم. تنها زمانی که آنرا به اجرا در آوریم به تعهد خود عمل کرده ایم. روش ادیسون در این زمینه روش مناسبی است. او وقتی که ایده مناسبی برای یک اختراع پیدا می کرد. از خبرنگاران مطبوعات می خواست با او جلسه ای تشکیل بدهند و بعد خبر را به همه اعلام کنند و سپس به آزمایشگاه می رفت و آن را اختراع می کرد. عملی کردن ایده ها راه حل بسیار مناسبی برای ایجاد تعهد است.

فصل ۴                                 ارتباط:

بدون آن تنها سفر می کنیدما اگر حتی نخواهیم رهبر یک کشور یا مدیر یک شرکت باشیم باز هم بایستی توانای ایجاد ارتباط با دیگران را داشته باشیم. موفقیت در بسیاری از امور از جمله ازدواج، کار، حرفه و روابط شخصی ما تا حدود زیادی به ارتباطات ما بستگی دارد و هر چقدر مهارت ایجاد ارتباط را در خود بیشتر تقویت کنیم به موفقیت بیشتری نائل خواهیم شد. بهترین نکته در برقراری یک ارتباط مناسب این است که پیام خود را ساده کنیم. مطلب خود را به شکل ساده، کوتاه، مستقیم و بدون عبارات پیچیده و دشوار بیان کنیم، بطوری که برای مخاطب کاملاً قابل درک باشد. ناپلئون بناپارت به وزیران خود قویاً توصیه می کرد: «حرفتان را واضح بیان کنید.» نکته دیگر اینکه به هنگام برقراری ارتباط دقیق و متمرکز باشیم یعنی به موضوع مورد بحث بها داده و روی آن تمرکز کنیم نه روی حواشی موضوع، نسبت به موضوع شناخت کافی داشته باشیم که مخاطب احساس کند با یک کارشناس سروکار دارد تا اعتماد و اطمینان او افزایش یابد.

فصل ۵                               صلاحیت:

با داشتن صلاحیت موفق می شویدهمه ما کسانی را که از خود لیاقت فراوان نشان می دهند، تحسین می کنیم. مهم نیست که این افراد در چه زمینه هایی از صلاحیت و شایستگی برخوردارند مهم این است که آنها با جدیت زیاد به آنچه که می خواسته اند دست یافته اند. پس برای اینکه بتوانیم صلاحیت خود را افزایش دهیم بایستی پیوسته در جستجوی راههایی برای یادگیری، رشد و ترقی باشیم و همواره به پیشرفت خود ادامه دهیم. همچنین در انجام کارها پیگیر، کوشا و جدی بوده و تا رسیدن به نتیجه مورد نظر، کار خود را دنبال کنیم. دیگر اینکه همیشه یک قدم جلوتر از هدف نهایی خویش باشیم و بیش از حدی که از ما انتظار دارند ظاهر شویم. زیرا از نظر افراد با صلاحیت، «به اندازه کافی خوب» هیچگاه خوب نیست آنها همیشه  می خواهند کارشان را به نحو احسن انجام دهند. استعدادهای خود را پنهان نکنیم، دل به کار بدهیم تا آنها را شکوفا کنیم و به صلاحیت و شایستگی برسیم. جان گاردنر می گوید: «جامعه ای که مهارتی چون لوله کشی را به این دلیل که کاری پیش پا افتاده است تحقیر می کند و بعد هر سخن مبتذل فلسفی را به این دلیل که فلسفه مقام شامخی دارد می پذیرد، نه لوله کش خوبی خواهد داشت و نه فیلسوف متبحری»

فصل ۶                                شجاعت:

شجاع در اکثریت استیکی از صفات برجسته رهبران بزرگ شجاعت است. به واقع می توان گفت که موقعیت رهبر بودن به شخص شجاعت نمی دهد، بلکه این شجاعت است که او را به مقام رهبری می رساند. لاری آز بودن می گوید: «رهبران ممکن است وجوه اشتراک چندانی با یکدیگر نداشته  باشند اما همگی یک ویژگی مشترک دارند و آن تمایل به ریسک کردن است.» شجاعت به معنای نبود ترس نیست بلکه به معنای انجام کارهایی است که از آن می ترسیم. در واقع شجاعت با یک نبرد درونی برای غلبه به ترس آغاز می گردد. بیلی گراهام روحانی مسیحی می گوید: «شجاعت واگیردار است وقتی رهبر از خود شجاعت نشان می دهد. پیروان او هم شجاعت پیدا می کنند.پس اگر قرار است بر هراس ها وتردیدهای خود غلبه کنیم باید دل به دریا بزنیم و نگران مسائل جزئی و پیش پا افتاده نباشیم، شجاعت ریسک کردن داشته باشیم و کارهایی را که خود را عاجز از انجام آنها  می بینیم انجام دهیم. النور روز ولت می گفت: «هر جا که در برابر ترس می ایستید به توانمندی، شجاعت و اعتماد به نفس می رسید.» برای افزایش شجاعت خود باید کار متهورانه ای انجام دهیم بطور مثال در یک نمایشنامه ایفای نقش کنیم و یا در برابر عده زیادی حرف بزنیم. مهم خود آن کار نیست هدف این است که با ترسی واقعی دست و پنجه نرم کنیم.

فصل ۷                                  بصیرت:

به معماهای حل ناشده پایان بدهیدبصیرت را می توان دستیابی به کنه مسائل دانست. رهبران موثر به بینش و بصیرت احتیاج دارند تا اثر بخشی خود را به حداکثر برسانند. بصیرت تنها براساس شم و شهود نیست تنها متکی بر عقل و منطق هم نیست، فراست حکم می کند که از هر دوی آنها با هم استفاده کنیم. اگر هنگامی که با مباحث پیچیده روبرو می شویم بتوانیم به کنه مطلب پی ببریم و یا بدون اینکه به همه اجزا مسئله بپردازیم بتوانیم ریشه های آن را پیدا کنیم می توانیم به شم خود اعتماد کنیم. باید بدانیم شم مازمانی قوی می شود که از آن استفاده کنیم و به اندازه عقل و شعور و منطق خود به آن نیز بها بدهیم و این کار زمانی میسر می شود که به ندای درونی خود گوش فرا دهیم و بپذیریم که گاهی اوقات بینش و بصیرت ما می تواند ما را در ریشه یابی مسائل کمک کند نه عقل و هوش. روبرت هلر، مشاور مدیریت می گوید: «هرگز از شم خود غافل نشوید اما در ضمن هرگز گمان نکنید که این کافیست» برای بهبود بخشیدن به این ویژگی همچنین بایستی بیاموزیم که دیگران چگونه فکر می کنند؛ کسانی که کار و حرفه و استعدادشان شبیه ما باشد. وقتی یاد بگیریم که افراد بصیر و با کیاست چگونه فکر می کنند می توانیم از فراست بیشتری برخوردار شویم.

فصل ۸                                   توجه:

هر چه دقیق تر باشید، موفق تر می شویداگر در آن واحد دو خرگوش را تعقیب کنید هر دو از دستتان در می رود. کلید اصلی موفقیت داشتن توجه و تمرکز حواس است. گاهی اوقات افراد به موضوعات فرعی بیش از موضوعات اصلی توجه می کنند و این مساله باعث عدم تمرکز و دقت می شود. رهبری که اولویت های خود را می شناسد اما فاقد تمرکز است در واقع می داند چه کاری باید انجام دهد، اما هرگز انجام نمی دهد چون تمرکز ندارد؛ اگر تمرکز داشته باشد اما اولویتی نداشته باشد باز هم پیشرفت نمی کند. پس رعایت اولویت ها و داشتن تمرکز دو ویژگی اساسی برای رسیدن به اهداف مهم است و تشتت و تقسیم شدن، توجه ما را فلج می کند و تمرکز ما را از بین می برد. برای بهبود توجه بایستی به نقاط قوت خود بپردازیم و ۷۰ درصد توجه و تمرکز خود را صرف کارهایی بکنیم که در آنها قوی هستیم به این ترتیب اعتماد به نفس خود را نیز بالا می بریم. ۲۵ درصد به چیزهای جدید توجه کنیم زیرا برای پیشرفت پیوسته باید تغییر کرد و بهتر شد. ۵ درصد به نقاط ضعف خود توجه کنیم آنها را شناسایی کرده و به حداقل برسانیم.

فصل ۹                                 سخاوت:

شمع شما وقتی شمع دیگری را روشن می کند چیزی را از دست نمی دهدبرای رهبر چیزی مهم تر از سخاوت نیست، سخاوت از دل بر می خیزد و تمامی ابعاد زندگی رهبر را در بر می گیرد. رهبران موثر تنها برای خود نمی اندوزند، آنها می اندوزند تا آن را به دیگران بدهند. برای کسی که از آنچه دارند راضی نیست سخاوتمند بودن دشوار است. سخاوت از رضایت نشأت می گیرد: همانگونه که جان راکفلر میلیونر معروف اذعان کرد: «من میلیونها دلار درآمد داشته ام اما اینها برایم خوشبختی نیاورده اند.» اگر به کم راضی نباشیم به زیاد هم راضی نخواهیم شد و اگر با کم سخاوت نداشته باشیم با ثروت زیاد نیز یکباره تغییر نخواهیم کرد و سخاوتمند نخواهیم شد. سخاوت حکم می کند که دیگران را در اولویت قرار دهیم. نباید اجازه دهیم مال و منال سررشته زندگی ما را به دست گیرد و ما را کنترل کند. تنها راه برخورد درست با پول این است که آن را محکم نچسبیم و برای انجام کارهای درست و ارزشمند دست و دلبازانه با آن برخورد کنیم. همانطور که استانلی جونز می گوید: «پول خدمتگزاری بسیار خوب و در عین حال ارباب وحشتناکی است. اگر پول بر شما مسلط گردد برده او می شوید.» ما باید به بذل و بخشش عادت کنیم زیرا تنها راه سخی بودن عادت به بذل و بخشش است. اندرو کارنگی صنعتگر میلیونر در مقاله ای با عنوان اصول ثروت می نویسد: «زندگی ثروتمندان باید از دو دوره تشکیل شود بخشی کسب ثروت و بخش دیگر توزیع مجدد آن»

فصل ۱۰                              ابتکار عمل:

بدون آن خانه را ترک نکنیدیکی دیگر از ویژگیهای رهبران موثر ابتکار عمل است. اگر بخواهیم رهبر موثری باشیم باید دقیقاً بدانیم که چه می خواهیم تا در فرصت مناسب بتوانیم ابتکار عمل را در دست بگیریم و اقدام درستی انجام بدهیم. البته باید اذعان کرد که یک مبتکر موفق پیوسته بدنبال فرصت های مناسب است نه اینکه صبر کند تا فرصت ها به سراغ او بیایند. او خود جستجوگر و خلاق است. ضرب المثلی قدیمی می گوید:«خواستن توانستن است.» مبتکران منتظر نمی مانند تا دیگران به آنها انگیزه بدهند آنها می دانند که این مسئولیت آنهاست که از آسایش و آرامش خود بزنند تا بتوانند کار جدیدی انجام دهند. با آنکه رهبران متبکر شکست بیشتری را تجربه می کنند اما خم به ابرو نمی آورند و تحت تأثیر شکست ها قرار نگرفته و از راهی که در پیش گرفته اند پشیمان نمی شوند. اگر فاقد ابتکار عمل هستیم باید بدانیم که این مسئله مربوط به درون ماست و به دیگران ربطی ندارد. پس بایستی ذهنیت خود را تغییر بدهیم. منتظر فرصت مناسب نباشیم بلکه خود به دنبال فرصتهای مناسب برویم و از استعدادها و توانمندی های خود غافل نشویم. ترس از ریسک کردن باعث عدم ابتکار عمل است. امروز باید گامی شجاعانه برداریم تا فردا به اوج قابلیت و توانایی خود دست پیدا کنیم.

فصل   ۱۱                               گوش دادن:

برای برقرار کردن ارتباط با دل مردم از گوش هایتان استفاده کنید. رهبران ضعیف تمایلی به گوش دادن ندارند. پیتر دروکر پدر مدیریت آمریکا معتقد است که ۶۰ درصد همه مشکلات ناشی از ارتباط برقرار کردن نادرست است، اما جان ماکسول نویسنده کتاب می گوید بخش اعظم مسائل ارتباطی ناشی از خوب گوش ندادن است. دو خدمتی که گوش دادن به ما می کند این است: ۱- تماس برقرار کردن با اشخاص ۲- یادگیری. به همین دلیل باید با گوشهای باز به اشخاص گوش داد زیرا بسیاری از مردم ترجیح می دهند به جای اینکه درخواست آنها رابرآورده کنیم به صحبت هایشان گوش دهیم. در میان جوامع سرخ پوستی ضرب المثلی هست که می گوید: «به نجواها گوش دهید تا مجبور نباشید فریادها را بشنوید.» مدیرانی که نگرانی ها، شکایات یا مشکلات مشتریان خود را نمی شنوند در واقع برای خود اسباب دردسر و نگرانی درست می کنند. راهکار چیست؟ اول اینکه باید با مشتریان، رقبا و مشاوران خود جلسات منظم، روزانه یا هفتگی یا ماهانه گذاشت و به حرفها و صحبت های آنان توجه کافی مبذول داشت. راه دیگر این است که مستمع خوبی باشیم تا با دیگران زمینه های مشترک پیدا کنیم و آنها را بهتر بشناسیم و با ایجاد علائق مشترک بین خود و آنها پیوندی ایجاد کنیم.

فصل ۱۲                                اشتیاق:

به استقبال زندگی بروید و آن را عاشقانه دوست بداریددیوید سارنوف معتقد است کسی نمی تواند موفق شود مگر اینکه کارش را دوست داشته باشد. اینکه اشخاص عادی می توانند به موقعیت های بزرگ دست یابند فقط به دلیل شور و اشتیاق درونی آنهاست. هیچ چیز جای اشتیاق را نمی گیرد اشتیاق در حکم سوخت اراده ماست. اگر چیزی را با تمام وجود بخواهید اراده دستیابی به آن را پیدا می کنید. تنها راه رسیدن به خواسته ایجاد شور و اشتیاق است. شور و اشتیاق غیر ممکن را به ممکن تبدیل می کند و بهمین دلیل رهبرانی که دارای شور و اشتیاق هستند موفق تر از رهبرانی هستند که مهارت کافی دارند اما شور و اشتیاق ندارند. اگر ما نسبت به اشخاص شور و اشتیاق نداشته باشیم نمی توانیم آنها را رهبری کنیم. پس باید این شور و اشتیاق را در خود ایجاد کنیم. باید ببینیم چه عواملی ما را به نشاط می آورد؟ شور و اشتیاق واگیردار است .پس با کسانی معاشرت کنیم که ما را به این بیماری خوشایند آلوده کنند. اشتیاق قدم اول برای موفق شدن است. هرچه آتش اشتیاق ما فروزان تر باشد،امکان موفقیت ما بیشتر است.

فصل          ۱۳                             نگرش مثبت:

اگر معتقد باشید که می توانید حتماً می توانیددلیل این که بعضی از افراد در حرفه های مختلف همواره موفق هستند این است که آنها همیشه در زندگی خود چشم انداز مثبتی دارند. پس اگر می خواهیم رهبر موثری باشیم داشتن نگرش مثبت ضروری است. اشخاص معمولی به دنبال این هستند که کسی به آنها انگیزه بدهد اما افراد موفق خود دارای انگیزه و نگرش مثبت هستند. نگرش یعنی خلق موفقیت. باید بدانیم موفقیت اشخاص به دلیل استعداد و بهره هوشی بالای آنها نیست بلکه بخاطر نوع نگرش آنهاست. اگر دارای نگرش ضعیفی باشیم، این امر در روحیه اطرافیان ما تأثیر گذاشته، آنها هم بی انگیزه می شوند و برعکس اگر در کارها نگرش مثبت و اشتیاق داشته باشیم به دیگران نیز این روحیه را انتقال می دهیم. برای بهتر کردن نگرش خود باید یاد بگیریم که به خود تلقین مثبت بدهیم و از منفی بافی بپرهیزیم. هر چه منفی تر باشیم سخت تر می توانیم نگرش خود را تغییر دهیم. موارد مثبت خود را همواره برای خود یادآوری کنیم تا به انگاره ای از اندیشه مثبت برسیم و البته این نگرش مثبت را همیشه حفظ کنیم و این ویژگی کوتاه مدت و دوره ای نباشد.

فصل          ۱۴                              حل مسئله:

نمی توانید مسائل خود را به شکل مسئله به حال خود رها کنید. موانع دست و پاگیر نباید سد راه ما برای رسیدن به رویاهایمان باشد. یکی از ویژگیهایی که به تفاوت میان برندگان و بازندگان اشاره می کند حل مسائل و مشکلات است. رهبران موثر همواره در مقابل مشکلات ایستادگی کرده و با خلاقیت آنها را از میان بر می دارند. باید بدانیم در راهی که قدم گذاشته ایم ممکن است با مسائل پیچیده ای روبرو شویم. اگر فکر کنیم مسیرساده و راحتی در پیش رو داریم مطمئناً به دردسر خواهیم افتاد. پس باید از قبل احتمال بروز مشکلات را پیش بینی کنیم. در این صورت می توانیم با بدترین اتفاقات ممکنه درست برخورد کرده و آنها را از میان برداریم. رهبران موثر سعی می کنند در مقابل مسائل اینگونه واکنش نشان بدهند: آنها را پذیرفته و بدنبال شرایط بهتر باشند نه اینکه با آنها کنار بیایند و به این دل خوش کنند که خود به خود از بین خواهد رفت. مطلب دیگر اینکه اگر با مسائل و مشکلات مختلفی روبرو هستیم بایستی به نوبت و یکی یکی به حل و فصل آنها بپردازیم. زیرا اغلب آنهایی که تحت تأثیر انبوه مشکلات مختلف قرار می گیرند کلافه می شوند و به دردسر می افتند. نکته دیگر اینکه از حل مسائل گریزان نباشیم بلکه مشتاقانه به استقبال مسائل برویم، زیرا هر بار که مسئله ای را حل می کنیم تجربه و مهارت بیشتری پیدا می کنیم و تا زمانی که بدنبال رو به رو شدن با آنها و حل آنها نباشیم توانایی حل موثر مسائل را پیدا نخواهیم کرد.

فصل ۱۵                                   روابط:

اگرشمابادیگران رابطه خوبی داشته باشیدآنها هم باشما رابطه خوبی خواهند داشتتوانایی کار کردن با دیگران و ایجاد رابطه از ارکان رهبری موثر است. بدون داشتن ارتباط مردمی خوب کسی نمی تواند رهبر خوبی باشد. پس بایستی دیگران را درک کرده و بدانیم که آنها چه احساسی در دل و چه فکری در سر دارند. توجه را از روی خودمان برداشته و به تک تک افراد توجه کنیم. با آنها ارتباط برقرار کرده و با هر کس به اقتضای خصوصیات و تفاوت های فردی او برخورد کنیم. باید بدانیم نقطه قوت رهبران موثر علاقه بیش از حد آنها به مردم است. پس نمی توانیم رهبر موثری باشیم مگر اینکه دیگران را دوست بداریم. آلبرت انیشتین می گوید: «ما آدم ها اینجا روی این کره خاکی وضعیت عجیبی داریم هر کدام از ما برای ملاقات کوتاهی به این دنیا می آئیم اما نمی دانیم چرا به دنیا می آئیم و با این حال بنظر می رسد که رسالتی الهی داریم. به لحاظ زندگی روزانه از یک چیز مطمئن هستیم و آن اینکه انسان ها به خاطر انسان ها خلق می شوند.» پس برای بهبود روابط خود نباید منتظر باشیم تا میل به کمک کردن در ما ایجاد شود. با کمک کردن به مردم خود به خود این میل در ما بوجود می آید و با این کار محبت خود را تقویت می کنیم. دیگر اینکه اگر روابط ما با نزدیکان، دوستان و همکاران دچار اشکال شده و یا محو و کم رنگ شده است سعی کنیم پیوند دوباره ای برقرار سازیم و اگر اشکال از طرف ماست در مقام عذرخواهی برآئیم. اگر مهارت های رابطه ای ما ضعیف باشد رهبری ماهمواره آسیب پذیر خواهدبود پس هرگز قدرت روابط را بر زندگی مردم دست کم نگیریم.

فصل ۱۶                               مسئوولیت

اگر وارد گود نشوید نمی توانید دیگران را رهبری کنیداشخاص موفق و مسئول احساس می کنند که برای خودشان کار می کنند پس کار را به انجام می رسانند و در انجام کارها عذر و بهانه نمی آورند، یا توجیه نمی کنند و اینگونه حس مسئولیت پذیری را در خود تقویت می کنند. آنها هرگز نمی گویند این وظیفه من نیست. اگر بخواهیم موفق شویم باید همیشه رفتار مسئوولانه ای داشته باشیم. با تمامی وجود از خود مایه بگذاریم تا کاری را که برعهده ما گذاشته اند به انجام برسانیم و اینگونه احساس آرامش می کنیم. جیم رون کارشناس موفقیت می گوید: «استرس وقتی به سراغتان می آید که کمتر از حد خود عمل کنید». اگر کیفیت عالی را هدف خود قرار دهیم مسئوولیت خود به خود از راه خواهد رسید. برای اینکه حس مسئوولیت پذیری را در خود تقویت کنیم بایستی مداومت به خرج دهیم و کارها را نیمه تمام رها نکنیم. برای رسیدن به بهترین ها تغییراتی ایجاد کرده و سطح معیارهای خود را بالا ببریم.

فصل  ۱۷                              امنیت خاطر:

لیاقت و شایستگی هرگز جبران عدم امنیت را نمی کندرهبران بزرگ نسبت به باورهای خود کمترین تردیدی ندارند و به همین دلیل از امنیت خاطر فراوانی برخوردارند. اگر کسی خود را بازنده ببیند راهی هم برای باختن پیدا می کند. رهبرانی که امنیت خاطر ندارند هم برای خود و هم برای پیروان خود خطرناکند. زیرا به دیگران هم احساس عدم امنیت خاطر می دهند. کسانی که فاقد احساس امنیت خاطرند پیوسته دنبال تأئید و تصدیق دیگران هستند و همه تلاش آنها این است که از دیگران احساس امنیت خاطر بگیرند نه اینکه این احساس را به آنها بدهند و اینگونه افراد رهبران خوبی از کار در نمی آیند. رهبران موفق، موفقیت زیردستان خود را جشن می گیرند و رهبران ناموفق که همان رهبرانی هستند که فاقد احساس امنیت خاطر هستند حتی اسبابی فراهم می کنند که دیگران نتوانند به موفقیت برسند زیرا هر چقدر افرادشان بهتر ظاهر شوند آنها احساس تهدید موقعیت و عدم امنیت خاطر بیشتری می کنند. چگونه می توانیم این ویژگی را در خود بهبود بخشیم؟ بایستی خود و شخصیت خود را بخوبی بشناسیم. از استعدادها و نقاط ضعف خود با خبر شویم و درباره آنها فکر کنیم. از اینکه گروه دوستان و همکاران ما بخاطر موفقیتی که بدست آورده اند تشویق می شوند ناراحت نشویم و موفقیت آنها را موفقیت خود بدانیم، زیرا در غیر اینصورت هم خودمان و هم گروهمان تضعیف می شوند. به دیگران اعتقاد داشته باشیم و از آنها حمایت کنیم نه اینکه ایده های آنها بدلیل اینکه ایده خود را برتر می دانیم سرکوب کنیم. خودرأی، خودبین و متکبر نباشیم.

فصل             ۱۸                       نظم و انضباط شخصی:

اولین کسی که او را رهبری می کنید خودتان هستیدجکسون براون نویسنده معتقد است: «استعداد بدون نظم و ترتیب شبیه به هشت پایی ست که روی اسکیت رفته است. حرکت ها زیاد است اما هرگز متوجه نمی شوید قرار است به کدام سمت به جلو، عقب، چپ یا راست حرکت کنید». پس رهبر هر قدر هم با استعداد باشد بدون نظم و انضباط شخصی راه به جایی نمی برد.می دانیم که رهبران معمولاً وقت بسیار کمی دارند بنابراین تنها چیزی که می تواند به آنها کمک کند برنامه ریزی بر اساس اولویت بندی هاست. اگر بتوانیم اولویت های خود را مشخص کنیم و دیگر مسائل حاشیه ای را حذف کنیم به راحتی می توانیم کارهای مهم خود را انجام دهیم و این همان جوهر نظم و انضباط شخصی است. ضمناً باید گفت که نظم و انضباط شخصی نبایستی حادثه ای موقتی و یکبار مصرف در زندگی ما باشد بلکه  باید جزئی از زندگی همیشگی ما شود. برای ایجاد این نظم و انضباط باید اولویت های خود را مشخص کنیم و طبق برنامه عمل نمائیم.هر نوع توجیه و عذر و بهانه را از میان برداریم و بخاطر سخت بودن بعضی از کارها آنها را به تعویق نیندازیم. پس بیائیم از همین امروز درخت نظم و ترتیب را در زندگی خود بکاریم.

فصل ۱۹                             خدمتگزاری:

برای اینکه پیشرفت کنید دیگران را مقدم بشماریدبهترین رهبران کسانی هستند که می خواهند به جای اینکه به خود خدمت کنند به دیگران خدمت کنند. آلبرت شوایتزر مدبرانه می گوید: «نمی دانم چه سرنوشتی انتظارتان را می کشد اما یک چیز را حتم دارم و آن اینکه کسانی در میان شما به واقع خوشبخت خواهند شد که راه خدمتگزاری را آموخته باشند. اگر می خواهید رهبر خوبی باشید به پائین ترین اقشار جامعه خدمت کنید.» خدمتگزاری ارتباطی با مقام و منصب ندارد. هر کس در هر مقام و منصبی اگر روحیه خدمتگزاری داشته باشد می تواند به همنوع خود خدمت کند. اگر بخواهیم روحیه خدمتگزاری را در خود تقویت کنیم قبل از هر چیز بایستی دیگران را به خود مقدم بداریم و خواسته های آنها را محترم بشماریم. ضمناً باید از امنیت خاطر خوبی برخوردار باشیم تا بتوانیم خدمت کنیم زیرا اگر کسی فکر می کند مهم تر از آن است که خدمتگزار دیگران باشد فاقد احساس امنیت خاطر است. بدون هیچ چشمداشتی و نه به خاطر مزایای اجتماعی به دیگران خدمت کنیم. و در رفع نیاز آنها بکوشیم. از روی عشق و محبت خدمت کنیم و نه از روی سلطه جویی و تکبر. به هر صورت که می توانیم به دیگران خدمت کنیم تا این ویژگی ملکه ذهنمان شود.

فصل           ۲۰                            آموزش پذیری:

برای ادامه رهبری، به یادگیری ادامه دهیدرهبران موفق پیوسته در جهت رشد، یادگیری و کامل شدن تلاش می کنند و هیچ گاه به وضع موجود رضایت نمی دهند. میل به رشد و بالندگی در آنها زیاد است. به مقصد رسیدگی از نظر آنها یک بیماری است. به عقیده رهبران روزی که فکر کنند به حداکثر توانمندی خود رسیده اند روز سقوط آنهاست. ری کراک می گوید: «تا زمانی که سبز هستید رشد می کنید اما به محض آنکه رسیدید می پوسید». باید گفت شرط آموزش پذیری این است که بدانیم که همه چیز را نمی دانیم، پس غرور را کنار گذاشته و بدنبال ندانسته ها برویم و هیچگاه خود را دانای مطلق ندانیم. اگر به راستی می خواهیم رشد کنیم باید چالش های جدید را به بخشی از زندگی خود مبدل سازیم تا برای رفع آن چالشها مجبور شویم مطالب جدیدتری بیاموزیم. اگر بخواهیم سازمان خود را ارتقا بخشیم بایستی آموزش پذیری و فراگیرندگی خود را حفظ کنیم زیرا برای هر چیز ارزشمند در زندگی باید بهایی پرداخت.

فصل              ۲۱                           دور نمای ذهنی:

تنها آنچه را که می بینید می توانید اندازه بگیریددور نمای ذهنی برای یک رهبر در حکم همه چیز است و رهبری که فاقد آن است به جایی نمی رسد این ویژگی بشدت ضروری است زیرا این دور نماست که رهبر را راهنمایی می کند، هدفش را مشخص می سازد. آتش درون را جرقه می زند و او را به جلو حرکت می دهد. این دورنمای ذهنی چگونه بوجود می آید؟ نارضایتی از شرایط حاضر و وضعیت موجود یکی از مهم ترین عوامل رسیدن به دورنمای ذهنی است. زیرا می خواهیم دنیای پیرامون خود را عوض کنیم. باید گفت دورنمای ذهنی را کسی نمی تواند برای ما تعیین کند. دورنمای ذهنی باید از درون ما نشأت بگیرد. اگر فاقد این دورنما هستیم بایستی به رهبران موفق دیگر رجوع کنیم و ببینیم افق دید کدامیک مناسب ماست تا از آن استفاده کنیم. هر چه دورنمای ذهنی ما بزرگتر باشد امکان اینکه موفقیت بیشتری نصیب ما بشود بیشتر است و همچنین هر چقدر این دورنما چالشی تر باشد برای تحقق آن بیشتر تلاش می کنیم. پس بایستی به دور نمای ذهنی خود فکر کنیم، اگر ارزش آن را دارد که زندگی خود را وقف آن کنیم، با تمام وجود آن را تعقیب کنیم. نکته دیگر اینکه دورنمای ذهنی خود را مکتوب کنیم زیرا با نوشتن اندیشه ما شفاف می شود و بهتر و سریعتر به اهداف خود می رسیم.

دکترمازیار میر مشاور و تحلیلگر

توصیه میشود مطالب زیر را مطالعه نمایید:

اصول مذاکره موفق

اصول مذاکره

رزومه سید مازیار میر

رازهای جذب و اقناع

دوره هوش هیجانی EQ و راههای بکارگیری آن در مدیریت و رهبری نوین

تحلیل مدل رهبری و زبان بدن استیو جابز( قسمتی از سخنرانی سالن همایشهای بین المللی صداو سیماقسمت ۲)

استراتژیهای حرفه ای بازاریابی و بازار سازی و فروش در بازارهای رقابتی

اصول و فنون مذاکره ، اداره جلسات و سخنرانی حرفه ای

Views: 6

برچسب‌ها:, , , , , , , ,