مدیریت و رهبری پیشرفته برای مدیران گهر روش سیرجان
مدیریت و رهبری پیشرفته برای مدیران
مدرس دکتر مازیار میر
این کارگاه که برای مدیران ارشد شرکت گهر روش سیرجان در مرکز آموزش وزارت نیرو در شیراز در تاریخ ۲۲ و۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۱ بر گزار
گردید.
سر فصل های این کارگاه تخصصی به شرح زیر است
مفاهیم مدیریت و رهبری
انواع تفکر و تفکر انتقادی و سیستمی
مدیریت زمان و شیوه های مدیریت بهینه
مدیریت و رهبری استراتژیک با رویکرد نوین
نگاهی نوین به مدیریت ترس خشم و استرس
مدیریت و رهبری پیشرفته سرمایه های انسانی
ارتباطات کلامی و غیرکلامی و تفاسیر ویژه
تکنیکها و تاکتیکهای تشخیص دروغ و ریا کاری و استراتژی های مقابله
معرفی نرم افزارها و سخت افزار های مدیریت و رهبری
شیوه های پیشرفته برای اقناع و متقاعد سازی
آموزش با رویکرد بازی و نمایش فیلم بهمراه نمایش آثار برتر سینمای جهان و مستندهای علمی و….
شیوه های متقاعد سازی و هیپنوتیزم
کلامی و غیر کلام
سالها است که در جلسات متعدد داخل و خارج کشور حضور داشته و دارم و یک مسئله پیوسته ذهن مرا درگیر می کند چرا با دیدن برخی مدیران و سرپرستان و یا کارکنان تحت تاثیر قرارمی گیریم
چرا برخی مارا جذب می کنند و چرا یاد و نام و خاره آنان بسیار ماندگار می شود… به راستی چرا؟ یا حتی می گوییم با زبانش مار را از
لانه بیرون می کشد. این سلسله مهارتها را می توان در یک جمله خلاصه کرد و انهم شیوه های متقاعد سازی است/
به نظر می رسد که دانستن این علم باعث شده تا این افراد در وجه اجتماعی خود بسیار تاثیرگذار تر باشند.
آنان به راحتی هر چه تمامتر در هر جایی کلام خود و نظر اتشان را بیان می کنند و دیگران هم نظرات آنها را قبول کرده و در اکثر موارد
هم از آن استقبال هم می کنند.
مازیار میر به شدت معتقد است که برای آموختن یک مهارت جدید و اصولی بایستی مسیر عصبی در ذهن انسان
شکل گرفته و. با شکل گیری مسیر عصبی انجام دادن امور و یا مهارت های جدید بسیار بسیار ساده خواهد بود.
قبل از هر سخنی پیرامون متقاعد سازی بهتر است به سراغ اقناع برویم که اساسا اقناع چیست؟
اقناع(راضی کردن) نقطه اوج مبحث ارتباطات است. مصدر آن قناعت است و قناعت یعنی بسندگی، سیری، اشباع، بینیازی و به ثمر
نشستن و کامل شدن؛ و اینها همه نشانههایی از پیروزی و رضایت مندی است. بهطور کلی اقناع هدف اساسی و پایانی همه نوع
رفتارهای ارتباطی است. ارتباط موفق و مؤثر آن گونه ارتباطی است که نتیجه دلخواه یعنی اقناع را بدنبال داشته باشد. در این صورت
میتوانیم به آن ارتباط متعالی نیز بگوییم
من پیامی میفرستم و مخاطبین با دریافت این پیام سه نوع واکنش میتوانند داشته باشند:
رد و نفی، بیتفاوتی و خنثی، پذیرش و رضایت مندی.زمانی که حالت پذیرش رخ میدهد، میتوان گفت که گیرنده و مخاطب اقناع
شده است.
اقناع به عنوان فرایند ارتباطاتی تعریف میشود که در آن یک منبع شواهد و نتایجی را بیان میکند و هدف وی غالب آمدن بر
دریافتکننده و ایجاد تغییری در وی است.
اقناع دارای صفاتی است که اشکال دیگر قدرت فاقد آن هستند زیرا دربردارنده خاصیت روان شناختی آزادی است و ترغیب شوندگان
احساس میکنند که موافق میل خود اهداف و رهنمودهای تعیین شده را انجام میدهند. به نوعی اقناع عبارت است از تلاش صادقانه
برای مجاب ساختن مخاطبین به پذیرش موضوع و خواستهای به وسیلهٔ ارائه مناسب اطلاعات مربوط
برخی احساس میکنند که اقناع و ترغیب واژهای منفی است و حکایت از دخالتی غیرمنصفانه در افراد دارد. ما میخواهیم بیان کنیم
که این واژه مثبت است و چنین نیست. اقناع متقاعد کردن افراد برای نگریستنی متفاوت و عمیق در مفاهیم و اشیاء است. زمانی که
ما دیگران را قانع میکنیم ما بدنبال تغییر در رفتار، ادراک، قضاوت و … سایرین هستیم.
بهطور کلی، ارتباط متقاعدگرایانه عبارت است از طرح هر پیامی که به قصد شکلدادن، تقویت یا تغییر پاسخهای شناختی، عاطفی و
رفتاری دیگران طراحی شده باشد.
در اقناع ما به نوعی دنبال ترغیب مخاطب هستیم. ترغیب عبارت است از؛ تمهیدپردازی و آمادهسازی، انگیزهسازی و برانگیختن
مخاطبین در راستای متحقق ساختن اهداف عمدتاً تبلیغی. ابزارهای ترغیب عبارتند از شعر، موسیقی، آواز، دکور، آمار و ارقام و غیره.
فعالیتهای شناخته شده رسمی و غیررسمی متعددی در جامعه رواج دارند که خواسته یا ناخواسته از فنون ارتباط متقاعدگرایانه
استفاده میکنند و همواره هدفشان تأثیرگذاری بر مردم است. اطلاعرسانی، خبر، آموزش، مشاوره، تبلیغ، جنگ روانی، در ردیف شناخته
شدهترین انواع اینگونه ارتباطات محسوب میشوند. در این راستا، نزدیکترین واژه به بحث اقناع، تبلیغ است.در این راستا
اشارهای مختصر به بحث تبلیغ خواهیم کرد تا مرز بین آنها روشن شود.
از نظر دفلور و دنیس، تبلیغ شکل کنترل شدهای از ارتباط متقاعدگرانه است که با توسل به راهبردهای مختلف میکوشد مخاطب خود
را به خرید کالا یا خدمات متقاعد کند.
فرستادن پیام از سوی فرستنده و سازنده آن برای دیگران با هدف صورت میگیرد.بیشترین هدف از ارتباط با دیگران و فرستادن
پیام،تشویق گیرنده به تغییر رفتار،نگرش،باور،ارزش یا دیدگاه،مطابق نظر فرستنده است که به آن «اقناع»میگویند.
5 اصل ارسطو در زمینه اقناع و متقاعد سازی
بیش از دو هزار سال از تدوین اصول متقاعدسازی ارسطو می گذرد اما این اصول همچنان موثر هستند. توانایی متقاعدسازی،
یعنی تغییر ذهنیت دیگران و به دست آوردن دل آنها، شاید مهمترین مهارتی باشد که سبب برتری شما در اقتصاد دانشبنیان
میشود، آن هم در عصری که ایدهها بیش از پیش اهمیت دارند.
برخی اقتصاددانان معتقدند که متقاعدسازی مسئول یک چهارم یا مقدار بیشتری از تمام درآمد ملی آمریکا است. امروزه
موفقترین افراد در هر حرفه کسانی هستند که به خوبی قادرند دیگران را متقاعد سازند ایدههایشان را بپذیرند. کافیست به
نقش متقاعدسازی در زندگی روزمره مان نگاهی بیندازیم:
- کارآفرینان سرمایهگذاران را متقاعد میسازند از استارتاپهای آنها حمایت کنند.
- کارجویان مسئولان گزینش را متقاعد میسازند که آنها را استخدام کنند.
- سیاستمداران مردم را متقاعد میکنند به آنها رای بدهند.
- رهبران کارمندان را متقعد میسازند که از برنامههای عملیاتی بخصوصی پیروی کنند.
- مدیران عامل تحلیلگران را متقاعد میسازند گزارشهای خوشایندی در مورد شرکتهایشان بنویسند.
- فروشندگان مشتریان را متقاعد میشازند محصولاتشان را به پیشنهادات رقیب ترجیح بدهند.
متقاعدسازی دیگر یک “مهارت نرم” نیست، بلکه مهارتی بنیادی است که کمک میکند سرمایهگذاران را جذب کنید، محصولاتتان
را بفروشید، برندسازی کنید، الهامبخش تیمهایتان باشید، و جنبشهایی را به راه بیندازید. این مهارت به قدری برای وارن بافت
مهم است که تنها مدرکی که با افتخار از دیوار دفترش آویزان کرده است مدرک سخنوری در جمع از دیل کارنگی است. حتی به
دانشجویانش گفته است که بهبود مهارتهای ارتباطیشان ارزش حرفهای آنها را تا ۵۰٪ ارتقا خواهد داد!
بیش از دو هزار سال پیش ارسطو در کتاب خطابه خود فرمولی برای چگونگی کسب مهارت در هنر متقاعدسازی تدوین کرد که
بسیاری از سخنوران قابل در طول اعصار گذشته برای اجرای تاثیرگذارترین سخنرانیها از آن بهره بردهاند. شما هم میتوانید
این پنج ابزار بلاغی را در حرفه و حیطه موردنظر خود به کار بگیرید:
۱. اصول متقاعدسازی ارسطو؛ اتوس یا شخصیت
این همان بخشی از سخنرانی یا ارائه شما است که مخاطب درباره اعتبار شما بینشی کسب میکند. به عقیده ارسطو، اگر
اعمال فرد سخنگو از کلامش حمایت نکند اعتبارش را از دست داده و در نهایت بحث خود را تضعیف میکند.
برای مثال، در یکی از سخنرانیهای TED، وکیل حقوق بشر، برایان استیونسون اینگونه آغاز می کند که “بیشتر طول عمرم را در
زندانها، ندامتگاهها، و بند اعدامیها میگذرانم. من بخش عمدهای از وقتم را در جوامع بسیار کمدرآمد در پروژهها و مکانهایی
میگذرانم که ناامیدی فوقالعاده زیادی در آنها موج میزند.” اگر دقت کنید میبینید که استیونسون مدارک، دستاوردها، و
جوایزش را مانند یک رزومه کاری فهرست نمیکند. بلکه شخصیتش را برای مخاطبانی که او را نمیشناسند بازگو میکند. با این
کار، نوعی حس اعتماد را بین خود و شنوندگانش به وجود میآورد.
ذهن ما انسانها به گونهای تنظیم شده است که همواره به دنبال دلایلی برای اعتماد به دیگران باشد، و این اتفاق بسیار سریع
رخ میدهد. هرچه باشد اجداد ما غریزهای برای دوست یا دشمن پنداشتن یک غریبه داشتهاند. یک یادآوری ساده که شما
متعهد به تامین رفاه دیگران هستید، پیش از آنکه بحثتان را آغاز کنید به شما اعتبار میبخشد.
۲. لوگوس یا منطق
به محض ایجاد شخصیت و اعتبار، وقت آن است که به منطق رجوع کنیم. چرا مخاطب باید به ایده شما اهمیت دهد؟ برای مثال،
اگر در هزینههای مخاطبتان صرفهجویی خواهد کرد، میخواهند بدانند چقدر خواهد بود و این صرفهجویی چگونه به دست
میآید. همین استدلال در مورد درآمدسازی نیز صادق است. ایده شما چطور به شنوندگان کمک میکند سود کنند؟ چه مراحلی
را باید طی کنند؟ تمام اینها اشارات منطقی هستند که کمک میکنند حمایت لازم را به دست آورید. از دادهها، شواهد، و
حقایق استفاده کنید تا بحث و استدلالی منطقی داشته باشید.
۳. اصول متقاعدسازی ارسطو :
عرف ( ثابت کنید که حرفتان درست است )
احساس ( چیزهایی بگویید که احساسی شوند )
منطق ( لابلای احساس منطق را هم مخلوط کنید )
پاتوس یا احساس
بنابر گفتههای ارسطو، متقاعدسازی نمیتواند بدون احساس رخ بدهد. مردم با توجه به احساسی که گوینده در آنها ایجاد
میکند دست به عمل خواهند زد. ارسطو معتقد بود که بهترین روش انتقال احساس از یک فرد به دیگری، ابزار بلاغی
داستانسرای است. بیش از دو هزار سال بعد، متخصصان علوم اعصاب دریافتهاند که فرضیه او درست است. مطالعات نشان
داده است روایتها باعث ترشح مقدار زیادی از مواد شیمیایی عصبی در مغز میشوند، به ویژه اکسیتوسین یا “هورمون
عشق” که افراد را در یک سطح عاطفی و عمیقتر به یکدیگر پیوند میدهد.
در تحلیل 500 محبوبترین سخنرانی TED تا به امروز، متوجه شدیم که روایتها ۶۵٪ از سخنرانی گویندگان را تشکیل میداد در
حالی که ۲۵٪ لوگوس، و ۱۰٪ اتوس بوده است. به عبارت دیگر، فرمول برنده یک سخنرانی TED گیرا این است که بخش زیادی
از آن را به یک داستان یا روایت اختصاص دهید.
ده اصل طلایی برای هیپنوتیزم طرف مقابل
1 – کپی سرعت بیان طرف مقابل
2 – کپی بی عیب و نقص حجم صدای طرف مقابل
3 – کپی بی عیب و نقص از کلمات و جملات
تبصره
حداقل 8 – 10 ثانیه بعد….
4 – کپی بی عیب و نقص از زبان بدن طرف مقابل
5 – کم گوی و گزیده گویی چون در
6 – تورات قران زبور و…… با داستان مطلب خودتون بیان کنید
7 – لطفا متبسم و گشاده رو باشید…..
تبصره
به شرطها و شروطها ……
8 – لطفا و حتما شماره ای صحبت کنید…..
9 – منطق با داستان با کپی و با…..
10 – احساسات طرف مقابل تحت تاثیر قرار بدهید و ……
یادمان باشد برای متقاعد سازی باید دوبال برای پرواز داشته باشیم
اول علم
دوم هنر
نکته مهم
اول برای متقاعد سازی این است که هیچ خط مستقیمی در عرصه وجود خارجی
دوم عسل برای شیرخواره حرام است
تحت هیچ شرایطی به نوزادان زیر یکسال عسل داده نشود، عسل برای نوزادان بسیار خطرناک و حتی کشنده است.
نکته صبر صبر و بازهم صبر…..
شش اصل متقاعدسازی و تاثیرگذاری
سالدینی/ چالدینی در کتاب خود، شش اصل کلیدی برای نفوذ و تاثیرگذاری بر دیگران مطرح میکند:
اصل عمل متقابل (Reciprocity)
اصل تعهد و ثبات (Commitment and Consistency)
اصل اثبات اجتماعی (Social Proof)
اصل علاقه و دوست داشتن (Liking)
اصل آتوریته و اقتدار (Authority)
اصل کمیابی (Scarcity)
22 تکنیک طلایی برای متقاعد سازی
شما در زندگی شخصی و عاطفی و یا سازمانی همیشه به متقاعد کردن طرف یا طرفهای مقابل نیاز دارید و مهمترین ارکان
زندگی نسل بشر در طول تاریخ به نظر می رسد که علم و هنر متقاعد سازی و اقناع مخاطب است؛ در بسیاری از مذاکره ها و
ارتباطات، ممکن است با وجود تایید مخاطب، اقناع صورت نپذیرد و آن واکنش و کنشی که باید بعد از مذاکره صورت پذیرد، شکل
نگیرد، این مرحله، جایی است که اقناع مخاطب به طور کامل شکل نگرفته است. متقاعد سازی مخاطب نه یک اتفاق و تکنیک
که فرآیند و پروسه ای است که هم تغییر در رفتار مخاطب و هم تغییر در نگرش مخاطب را دنبال می کند و حسی که لازم است
در فرد مقابل ایجاد گردد تا رفتار مناسب اعمال شود یا نشود را ایجاد می نماید.
ما در بحث متقاعد سازی مخاطب و اقناع فرد یا گروه مقابل، لازم است اصول و قوانینی را پی ریزی و پیگیری کنیم تا به هدف
مطلوب برسیم. اولین نکته در این میان توجه به پارامترهای ارتباطی است و این که برای پروسه اقناع، لازم است مخاطب را
بشناسیم، نوع ارتباط را طرح ریزی کنیم، هدف از ارتباط را مشخص نماییم و مدت زمان آن را نیز از قبل طرح ریزی کنیم، در این
میان، رسانه های ارتباطی، شیوه ارتباط مستقیم یا رو در رو، رمزگذاری و کدینگ پیام ها، و مشترکات فیمابین همگی نقشی
مهم در شکل دهی ارتباط ایفا می کنند که بررسی این موارد، مقالی دیگر می طلبد.
امروزه با عنایت به وجود ده ها کتاب و مقاله و برگزاری صدها کنفرانس و سمینار در رابطه با مذاکره، ارتباطات موثر، زبان بدن و…
موارد و تکنیک های مختلفی در جهت برگزاری هر چه بهتر جلسات مذاکره و متقاعد سازی مخاطب ارائه می شود که این تکنیک
ها در مذاکرات سیاسی، فرهنگی، تجاری و حتی ارتباط میان همسران و یا والدین و فرزندان می تواند تاثیرگذار باشد، اما نکته
اینجاست که استفاده از این تکنیکها نباید آزاردهنده و از پیش تعیین شده باشد، نباید فرد، حس در دام افتادن کند و لازم است
که مخاطب نیز نقش فعالی در ارتباط ایفا کند تا در نهایت، پروسه متقاعد شدن و اقناع، به شکل واقعی و حقیقی و نه صوری و
شکلی ایجاد شود. با این مقدمات در ادامه به بررسی ۲۰ تکنیک طلایی در جهت اقناع مخاطب و متقاعد سازی می پردازیم؛
گرچه تکنیک ها و اصول مرتبط با این موضوع می تواند بسیار فراتر از تکنیک های ذکر شده باشد و اساتید و افراد باتجربه هر یک
می توانند، قوانین و اصولی بهتر از موارد ذکر شده را نیز به این موارد اضافه کنند.
۱ – آگاهی و تجربه مشترک
مذاکره کننده موفق در نگاه اول لازم است همیشه، همه جا و از همه کس، کسب آگاهی کند و با پیوند دادن آگاهی ها و تحلیل
و آنالیز آنها، به شناخت لازم درباره موارد مختلف دست پیدا کند.
این آگاهی می تواند از نیاز مخاطب، تاریخچه و گذشته او و موضوع مورد مذاکره، برنامه و هدف مخاطب، سلایق و ویژگی های
شخصیتی، آمال و آرزوهای او و ویژگی های محیطی باشد. و بی گمان این کسب آگاهی (که لازم است از طرق صحیح به
دست آید) می تواند ما را در دستیابی به هدف، در ارضای نیازهای شخص و پاسخگویی به سوالات او، یاری کند.
در کنار این موضوع، تجربه و فهم مشترک و پیدا کردن اشتراکات (چه یافتن اشتراکات و چه ساختن اشتراکات) نیز میتواند ما را در
نزدیکی به مخاطب و اقناع او، یاری کند. به زبان دیگر، یا شباهت و ویژگی های مشترک وجود دارد و ما باید آنها را کشف کنیم، یا
این ویژگی ها و فهم مشترک و اشتراکات وجود ندارد و ما باید آنها را خلق کنیم.
۲ – شکار فرصتها
مذاکره کننده موفق، در هر زمان و هر مکانی برای شکار فرصتها و استفاده از موقعیت ها آماده است. بهره گیری از موقعیت ها و
شرایط مناسب در جهت شناسایی افراد، آگاهی از شخصیت آنها (حتی در میهمانی و ورزش و میهمانی و…)، مذاکره با افراد،
پیام های تبریک و تسلیت، عضویت در گروه های اجتماعی و… همگی می تواند ما را در شکار فرصتها برای مذاکره بهتر و نزدیک
تر شدن به مخاطب یاری رساند.
یکی از موضوعاتی که در این زمینه مطرح شده، مفهوم The elevator Pitch گیر انداختن در آسانسور است! یعنی باید بتوانیم
حتی در کمتر از ۳۰ ثانیه با مخاطب ارتباط بگیریم و مذاکره اولیه را پیش ببریم و یا حداقل بتوانیم یک جلسه مذاکره خوب را
درخواست نماییم.
۳ – برخورد اول
همواره این نکته ذکر شده که برخورد اول و ارتباطی که در ۳ تا ۱۲ ثانیه اول بین مخاطبین ایجاد می شود، بسیار قدرتمند و
تاثیرگذار است و ماندگاری زیادی دارد. گرچه بسیاری از مذاکرات، تکرار می شود و یا بین افرادی برگزار می شود که همدیگر را از
قبل می شناسند و یا برخورد اول ممکن است به صورت تلفنی، ایمیلی و یا به شکلی دیگر ایجاد شود، اما در مذاکراتی که
برخورد اول معنا دارد، توجه به این موضوع، حائز اهمیت فراوانی است.
تاخیر نداشتن، لبخند زدن، کنترل روی رفتار، دست دادن به صورت اصولی، لباس مناسب، از مواردی است که در برخورد اول میان
مخاطبین، تاثیر فراوانی برجای می گذارد و اگر خوب مدیریت نشود، اصلاح و تغییر آن، زمان و انرژی زیادی لازم دارد.
۴ – تمایز
در ارتباطات، وجه نادر و نقطه تمایز، اهمیت وافری دارد. بالتبع هرچیز که کمیاب است، مطلوب می شود و یکی از تکنیک های
مهم در متقاعد سازی استفاده از این موضوع، کنترل عرضه، محدودیت زمانی و عدم دسترسی است که یا این مورد وجود دارد و
ما باید به خوبی آن را اظهار کنیم، یا باید به شکلی مزیت رقابتی و کمیابی را ایجاد نماییم.
تمایز در کیفیت، زمان، کیفیت، قیمت و… در مذاکرات تجاری موضوعات مهمی است که به عنوان عوامل مهم تصمیم گیری مطرح
می باشد و به قولی معجزه تمایز، اقناع کامل را در پی خواهد داشت.
۵ – تکنیک پل طلایی
یکی از راهکارهای موثر در مذاکره، خصوصا وقتی قصد آن داریم که مخاطب، خلاف نظرات قبلی خود، عمل کند، استفاده از
تکنیک پل طلایی است؛ به این شکل که اگر قرار است طرف مقابل را متقاعد کنیم که عملی را انجام دهد یا عقب نشینی کند،
باید مسیر را برای او هموار کنیم و یک پل طلایی برای او احداث کنیم که به راحتی عقب نشینی کند و کمک کنیم که این عقب
نشینی آبرومندانه و حداقل در ظاهر افتخار آمیز باشد.
۶ – تشویق کردن و ابراز محبت
در مذاکره و برای اقناع مخاطب، خوب است که با استفاده از تقویت کننده های کلامی مثل تصدیق و تایید و تحسین و حمایت،
فرد را تشویق نماییم. استفاده از کلمات ((درست است))، ((بله))، ((صحیح است))، ((آفرین))، ((کاملا موافقم)) و یا توسعه
کلام مخاطب و بسط آنها از جمله تکنیک های موثری است که همراه با تقویت کننده های غیرکلامی مثل زبان بدن، ژست
مناسب، لبخند زدن و تایید کردن با سر، تاثیر گذار خواهد بود.
ما می دانیم که انسانها ذاتا دوست دارند که تشویق شوند، تایید شوند و محبت ببینند. اگر محبت کردن ما صادقانه باشد و
ظاهر سازی نباشد و به رخ کشیده نشود، تاثیر زیادی بر مخاطب می گذارد و ما با پیش قدم شدن در محبت کردن در اکثر اوقات
(چه زود و چه دیر) جبران محبت را از سوی طرف مقابل خواهیم دید.
۷ – سازگاری و ایجاد فضای مناسب
این نکته ای اساسی است که هرگونه ناسازگاری، تنش ایجاد می کند و تنش، متقاعد سازی را با مشکل مواجه می سازد. ما
باید توجه داشته باشیم که در یک گفتگوی مناسب مهم این نیست که حق با کیست، مهم آن است که ناسازگاری ایجاد نشود.
ایجاد سازگاری و همراهی فردی و اجتماعی و کلامی و رفتاری و حتی ایجاد فضای تطبیقی ناخودآگاه برای کسب سازگاری
بیشتر، می تواند تنش را کم کرده و فضای تاثیرگذاری را بیش از پیش سازد. برای مثال انتخاب روز مناسب، ساعت مناسب،
مکان مناسب، رنگ بندی مناسب فضا، نورمناسب و پذیرایی مناسب همگی می تواند آثاری به صورت ناخودآگاه بر مخاطب
داشته باشد تا ما را به هدف مان راهبری کند.
۸ – تعهد اولیه
ایجاد تعهد اولیه در مخاطب به شکل های مختلف، فضای مذاکره را خودبخود به سمت اقناع پیش خواهد برد. اگر مخاطب به
یکی از مزایا یا خدمات ما اعتراف کند، هر چند هم کوچک، این موضوع ما را به سمت جلو پیش خواهد برد. در کنار این شاه کلید،
بهره گیری از نوعی تفاهم اولیه و یا قرارداد باز اولیه، می تواند در ایجاد آن تعهد اولیه و اقناع بیشتر مخاطب، ما را یاری رساند.
۹ – قدرت
همواره قدرت، تاثیرگذاری فراوانی روی رفتار و نگرش انسانها داشته است، در عین حال که بسیاری از افراد می خواهند قدرتی
وجود داشته باشد تا بر آن تکیه کنند، لذا در مذاکرات و در بحث متقاعد سازی، طرفی که قدرت بیشتری داشته باشد، قدرت
بیشتری بتواند اعمال کند یا قدرت بیشتری را بتواند به نمایش بگذارد، می تواند در بحث اقناع موفق تر عمل نماید.
منشا قدرت در یک فرد یا گروه می تواند هم موارد واقعی از جمله: ثروت، شهرت، تحصیلات، ارتباطات و اعتبار باشد و هم موارد
ظاهری مثل لباس فرم، درجه و نشان، قد و قامت و…
۱۰ – عضویت در گروه ها
از دیگر تکنیک های مهم در متقاعد سازی مخاطب، به عضویت درآوردن فرد در گروه است. انسانها همواره نیاز به هویت و نقش
اجتماعی دارند که این موضوع با عضویت در گروه ها عملی می شود. در عین حال که در گروه، با ایجاد مفهوم واگیری فکری،
رفتار را می توان به اعضای گروه سرایت داد؛ از این حیث گروه، بهترین فضا برای تاثیرگذاری و متقاعد سازی می تواند باشد.
عضویت در گروه هم می تواند قبل از مذاکره برای تاثیرگذاری و اعمال نفوذ مدنظر باشد و هم بعد از مذاکره و برای فراهم آوردن
رضایت همیشگی و ایجاد حس دائمی تعلق.
۱۱ – مدیریت حواس و احساسات مخاطب
یکی از راه های اساسی در اقناع مخاطب، توجه به احساسات مخاطب است. ما با بهره گیری از آمار و ارقام، برانگیختن واکنش
های احساسی، بیان سرگذشت ها و داستان ها می توانیم احساسات مخاطب را برانگیزیم و رفتار لازم را در او ایجاد کنیم.
در کنار این موضوع، لازم است ما بر حواس مخاطب نیز مدیریت داشته باشیم و با ایجاد درگیری ذهنی برای او یا رفع درگیری
های ذهنی وی، به نقطه مطلوب دست پیدا کنیم. ما می توانیم مثل شعبده بازها، حواس مخاطب را به موضوع دیگری جلب
کنیم و امتیازات لازم را دریافت کنیم و یا با تمرکز بر جذابیت های مورد انتظار مخاطب، هم شخص را به ایده آلش برسانیم و هم
خودمان به هدف مطلوب برسیم. نکته اینجاست که رعایت اخلاق در این موضوع نیز جایگاه ویژه ای دارد که باید بدان توجه نمود.
۱۲ – مدیریت نقاط ضعف
به هر حال هر مذاکره کننده ای در اغلب اوقات، دارای نقاط ضعف و مشکلات و نواقصی هست؛ این که چگونه این نقاط ضعف را
مدیریت کنیم تا در متقاعد سازی مخاطب با مشکل مواجه نشویم، خود، تکنیکی است که باید آن را آموخت. در وهله اول ما باید
بر نقاط ضعف خود، آگاه باشیم، در عین حال باید بر آنها مسلط باشیم و در نهایت باید اجازه بهره برداری از این موضوع را به طرف
مقابل ندهیم.
اگر ما خودمان نقاط ضعف را برشماریم و آن را اعلام کنیم، دارای چند مزیت است: نشانه صداقت و یکرنگی است، از سوی طرف
مقابل به رخ کشیده نخواهد شد و روی آن مانور نخواهد داد، از واکنشهای احساسی و ایجاد ضعف بیشتر جلوگیری می کند و
به مخاطب این موضوع را القا می کند که ما خودمان نقاط ضعف را شناخته ایم، به آن فکر کرده ایم و در پی حل آن هستیم.
۱۳ – دوست و مشتری و دشمن مشترک
یکی از تکنیک های موثر در متقاعدسازی، ایجاد یا شناسایی دشمن مشترک است. دشمن مشترک موجب همدلی، کم رنگ
شدن اختلافات، کاهش تحلیل و نقد و تشکیل ((ما)) مشترک می شود. این دشمن مشترک می تواند رقیب ما، طرف قبلی
مخاطب ما، و یا موارد انتزاعی مثل مشکلات اداری و تجاری و نوسانات نرخ و تورم و… نیز باشد.
۱۴ – مهارت گوش دادن
یک تکنیک مهم در متقاعد سازی، مهارت گوش دادن است. در این مسیر نیز لازم است ما اصول و قوانینی را رعایت کنیم تا
اثرگذاری بیشتر و بهتری روی مخاطب داشته باشیم.
یک شنونده خوب، بدون پیش فرض است – سخنان هر شخص حتی اگر اشتباه است را به طور کامل رد نمی کند – به گوش
دادن تظاهر نمی کند و واقعا گوش فرا می دهد – بر محتوای کلام تمرکز می کند نه بر ادبیات مذاکره – در جزییات غرق نمی
شود – سخنان مخاطب را تخفیف نمی دهد و کم ارزش نمی کند و از بخش های مهم گفتگو رد نمی شود – کلام مخاطب را
قطع نمی کند – سعی می کند سرحال و بانشاط باشد – به موضوعات بیرونی و حاشیه ای اشتیاق نشان نمی دهد و حتما به
سوالات پاسخ می دهد.
۱۵ – تاثیرگذاری کلامی و غیر کلامی
از ویژگی های مذاکره کننده موفق، استفاده از تاثیرگذاری یا هیپنوتیزم کلامی است. با این روش، صورت مسئله تغییر می کند و
شخص مخاطب بدون این که متوجه شود به سمتی که ما می خواهیم حرکت کند. برای مثال می گوییم قبل از امضای قرارداد،
موافق نوشیدن چای هستی؟ با این روش، امضای قرارداد، موضوع ثانویه تلقی شده و چای نوشیدن، به عنوان موضوع اصلی
مطرح می شود! در مذاکره فروش نیز همواره توصیه می شود با خریدار به گونه ای صحبت شود که خرید، قطعی شده و درباره
رنگ و کیفیت و سایز و شرایط بعد از خرید گفتگو صورت پذیرد.
در هیپنوتیزم کلامی استفاده از ارقام و اعداد خاص (مثلا ۳۹۹۷ به جای ۴۰۰۰) یا استفاده عمومی از عدد ۷ نیز توصیه می شود.
همچنین استفاده از سوالات به جا می تواند هم نشان از تسلط فرد به بحث باشد و به چالش کشیدن فرد مخاطب و از سوی
دیگر، انتظار جواب نیز خودش به تاثیرگذاری کلام کمک می کند.
برای تاثیرگذاری مناسب کلام، تلفظ صحیح و آهنگ کلمات، تلفظ صحیح آواها، قدرت مکث، تمرکز مناسب، خروج صدا از حنجره و
افزایش دایره لغات نیز می تواند ما را یاری رساند.
۱۶ – اتیکت و دیسیپلین
د یسیپلین یا خود انضباطی به توانایی انجام کاری گفته می شود که باید در زمان مناسب
انجام شود Discipline)
اتیکت، نوعی بسته بندی رفتار و برچسب وجودی ماست که به شکل تشریفاتی برای ارتباط با ما ظهور پیدا کرده و نوعی برند
شخصی ایجاد می نماید. باید توجه کرد که اتیکت ما گرچه نوعی ژست است، اما باید در ظاهر و باطن یکی باشد، آزار دهنده
نباشد و ما را به دیگران نزدیک کند. نوع خاص کلام و لحن، عدم لهجه خاص، نوع خاص پوشش و رفتار، بج سینه، قراردادن پرچم
روی میز، لباس متحدالشکل پرسنل، رنگ سازمانی مناسب، زودتر یا به موقع رسیدن به قرار، پذیرایی خاص، معرفی همه افراد
حاضر در جلسه، تدوین گزارش جلسه، بدرقه و احترام و تواضع و… از جمله اتیکت هایی است که در مذاکره به عنوان تکنیک
های و آداب مناسب می تواند مورد توجه قرار گیرد.
۱۷ – همراه شدن با روایت مخاطب
در اکثر مذاکرات، وقتی که هدف ما متقاعد سازی مخاطب است باید توجه کنیم که طرف مقابل به ما گوش می دهد تا با ما
مخالفت کند و هدف او در وهله اول، متقاعد شدن و تسلیم شدن نیست. لذا یکی از راه های موثر در اقناع وی، این است که از
ابتدا روایت خودمان را مطرح نکنیم. بلکه بهتر است که اول روایت دیگران را مطرح کنیم، سپس با روایت مخاطب بحث را جلو
ببریم و در نهایت به سمت هدف خودمان، فضا را پیش ببریم.
۱۸ – فرار از دام تقابل
با وجود تمامی تکنیک های ذکر شده، ممکن است فضای مذاکره به سمتی برود که تقابل میان دو طرف ایجاد شود، بی گمان
یکی از مهم ترین تکنیک ها در رابطه دو طرفه، فرار از این دام است که حتما اقناع و متقاعد سازی را با مشکل مواجه خواهد
ساخت. ما با استفاده از تکنیک های مختلف مثل ریش سفیدی، عدم توجه به تقابل و نزاع، نگاه از زاویه ای دیگر، انجام یک
شوخی و یا ارائه یک داستان و… مسیر دو طرفه تقابل را تغییر داده و راه دیگری برگزینیم.
۱۹ – توجه به نیازها و انگیزه های مخاطب
در جای جای گفتگو و مذاکره لازم است ما نیازها و انگیزه های مخاطب از گفتگو یا از تعامل دو طرفه را مد نظر قرار دهیم و
معطوف به آنها مذاکره کنیم. ما در متقاعد سازی بعد از تغییر نگرش، در پی تغییر رفتار یا تصمیم گیری هستیم و باید بدانیم که
تصمیم هر فرد از انگیزه او یا رفع نیاز او نشات می گیرد. از یکسو لازم است که بدانیم و درک کنیم که چه انگیزه ای مخاطب ما را
وادار به اتخاذ تصمیم می کند و از دیگر سو باید به طرف مقابل بفهمانیم که نگرش جدید چه نیازی از او را برآورده خواهد ساخت.
این که این نیازها در چه سطحی از نیازهای بیولوژیک، زیستی، جسمی، روانی، عدم رنج، دستیابی لذت و… طرف مقابل است
باید مورد توجه قرار گیرد و حرکت ما، نگاه ما و هدف ما به گونه ای کمک به رفع این نیازها و ایجاد انگیزه در مخاطب باشد. ما باید
بدانیم که خیلی از مذاکره کننده ها در طول مذاکره به W3IFM فکر می کنند یعنی what is in it for me? و از خود می پرسند در
این مذاکره چه چیزی برای من وجود دارد؟ و ما اگر نتوانیم این سوال را پاسخ دهیم در مسیر اقناع با مشکل مواجه خواهیم شد.
۲۰ – اخلاق
با وجود تمامی موارد ذکر شده در مورد تکنیک های متقاعد سازی، مسئله مهم در ارتباط اجتماعی و دستیابی به اهداف، عنایت
ویژه به اخلاق است. ما لازم است در کسب آگاهی از طرف مقابل، در شکار فرصتها، در ایجاد ارتباط صمیمی، در ارائه فضایل
خودمان و ایجاد مزیت رقابتی، در اعمال قدرت، در ایجاد دشمن مشترک و در تاثیرگذاری هایمان، اخلاق را فراموش نکنیم. اخلاق
بهترین و والاترین تکنیک است که به ما کمک می کند تا بهتر از تکنیک های دیگر بهره مند شویم و چون طرف مقابل هم به هر
حال اخلاق مداری ما را حس خواهد کرد، استفاده از تکنیک ها نه تنها برای او آزار دهنده نخواهد بود که تاثیر بیشتری در وی
خواهد گذاشت و اگر هم نتوانستیم تکنیک های دیگر را به خوبی رعایت کنیم، اخلاق مداری ما، موجب چشم پوشی او خواهد
شد و فضای مذاکره به نحو مطلوب پیش خواهد رفت.
به نظر می رسد اگر هم اخلاق مداری، ما را از دستیابی به اقناع و متقاعد سازی مخاطب بازدارد، لیکن خود اخلاق مداری،
هدفی عمده است که در مذاکرات بعدی و شرایط دیگر، بر وزن برند شخصی ما خواهد افزود و ما را در بلند مدت بیش از پیش
کمک خواهد کرد. از این روست که شیوه های غیر اخلاقی و مذاکرات شیطانی و دروغ و خیانت و… که متاسفانه در برخی
مقالات و نوشته ها و سمینارها به عنوان تکنیک های مذاکره و متقاعد کردن مخاطب از آنها یاد می شود، اگر هم از لحاظ
ظاهری و کوتاه مدت مفید باشد، در بلند مدت و در متقاعد سازی مخاطب به طور….
=========================================
معرفی و خلاصه 20 کتاب مدیریت برای مدیران موفق
معرفی و خلاصه 20 کتاب مدیریت برای مدیران موفق که هر مدیری باید بخواند و در زندگی و شغل خود استفاده کند. اگر مدیر سازمان هستید و قصد دارید مهارت های خود را در محیط کار و تصمیم گیری و همچنین ارتباط با کارکنان افزایش دهید و اگر کارآفرین هستید و یک استارت آپ را راه اندازی کرده اید در مرحله رشد و توسعه بازار هستید، و اگر در زمینه منابع انسانی فعالیت می کنید و علاقمند به سیستم های رهبری و هدایت پرسنل هستید، لیست بهترین کتابهای مدیریت جهان را مطالعه کنید.
انواع کتاب های رشته مدیریت
کتاب های مدیریت منابع انسانی
کتاب های مدیریت استراتژیک
کتاب های مدیریت بازرگانی
کتاب های مدیریت مالی
کتاب های مدیریت کسب و کار
کتاب های مدیریت آموزشی
کتاب های مدیریت صنعت بیمه
معرفی و خلاصه 20 کتاب مدیریت برای مدیران موفق در یک نگاه
1- کتاب تفکر سریع و آهسته
2- کتاب نوپای ناب
3- کتاب خلق مدل کسب و کار
4- کتاب دوره عمر سازمان
5- کتاب مدیریت رفتار سازمانی رابینز
6- کتاب پنج دشمن کار تیمی Five Dysfunctions of a Team
7- کتاب در جستجوی برتری
8- کتاب جنگل استراتژی Strategy safari
9- کتاب رقص تغییر
10- کتاب همکاری Collaboration
11- کتاب انتخاب عالی
12- کتاب اصل پیشرفت
13- کتاب ای کاش وقتی 20 سالم بود می دانستم (What I Wish I Knew When I Was 20 )
14- کتاب مدیریت استراتژیک برند
15- کتاب داد و ستد Give and Take
16- کتاب معظل نوآوران The Innovator’s Dilemma
17- کتاب پنجمین فرمان
18- کتاب کتاب هنر شفاف اندیشیدن The art of thinking clearly
19- کتاب ساختن برای ماندن
20- کتاب چرخش گلوله پشمی بزرگ Orbiting the Giant Hairball
معرفی رفرانسهای آموزشی
کتاب تفکر سریع و کند Thinking Fast and Slow
کتاب تفکر سریع و کند Thinking Fast and Slow یکی از شاهکارهای مدیریت و حوزه تفکر سیستمی است. دانیل کانمن در مقدمه این کتاب می گوید: امیدوارم بتوانم بر روی کسانی که در هر زمینه ای از جمله سایت های شرکت ها و موقعیت های سرمایه گذاری جدید، به قضاوت یا شایعه بپردازند تاثیر مطلوبی بگذارم. واقعیت این است که شایعه برای افراد مهم و بزرگ است زیرا آگاهی یافتن از خطاها و عیوب دیگران، جالبتر و جذابتر از رسیدگی به عیب خودمان است.
فرض کنید شما از انسان های اولیه هستید و به همراه فرزند خود بیرون می روید و ناگهان یک شیر را می بینید. شما شناختی از شیر ندارید و او فرزند شما را می خورد. شما بسیار ناراحت هستید و به خانه باز می گردید. اما اشکالی ندارد، همسر شما بازهم باردار می شود و 5 سال دیگر به همراه فرزند دوم خود بازهم به بیرون از خانه می روید. دوباره یک شیر را می بینید و اینبار در جایی قایم میشوید و جان سالم به در می برید اما یک پرنده از بالای سر شما رد می شود و ناگهان فرزند شما جان خود را از دست می دهد. دوباره با حالتی غمگین به خانه بر می گردید و تصمیم می گیرید فرزندان خود را از شیر و پرندگان دور نگه دارید.
همسر شما برای بار سوم باردار میشود. در این حالت شما دو راه در پیش دارید: سیستم 1 که شامل دو تصمیمی میشود که گرفتید و بسیار سریع و بصورت خودکار است. سیستم 1 وقتی است که می فهمیم چقدر غیر منطقی و ابله هستیم. اما اگر از یک تفکر آرام تر و عقلانی تر استفاده کنیم، متوجه میشویم که ماجرای شیر درست بوده ولی پرواز پرنده هیچ ربطی به مرگ فرزند ما ندارد. از اینرو 2 استراتژی فکری سریع و آهسته ما را در تصمیم گیری ها هدایت می کند.
کتاب نوپای ناب The Lean Startup
کتاب نوپای ناب یکی از معروفترین کتابهای کارآفرینی است که توسط ستکا منتشر شده است. کلمه lean یا ناب در فارسی به معنای چابک و انعطاف پذیر است که متضاد چاق و فربه است. این اصطلاح نشان میدهد سازمانهایی که چابک هستند را می توان با این صفت صدا کرد. این کتاب مسیری جدید در مقابل سازمان ها ایجاد می کند تا قابلیت سازگاری با تغییرات اطراف خود را پیدا کنند.
جالب است بدانید شرکت تویوتا مبدع مفهوم تولید ناب در جهان است. آنها سه مفهوم زیر را در دستیابی یک سازمان به موفقیت بکار می برند. این سه عامل باعث گردید تا شرکت تویوتا با کمترین هزینه به بیشترین بازدهی در مقیاس خود دست یابد.
1- استفاده از دانش و خلاقیت افراد
2- تولید به هنگام
3- سرعت بخشیدن به زمان چرخه
اریک ریس نویسنده این کتاب در سال 2011 باور دارد برای موفقیت و شکل گیری یک کسب و کار قدرتمند، باید تجربه کسب کرد و مسیر را بدون ترس از شکست طی کرد. منظور او از موفقیت استارت آپ این است که در آن سازمان آموزش، یادگیری و سازماندهی نیروی کار تواما باشد. یکی از اهداف اصلی lean startup کاهش هزینه ها و شناخت نیاز مشتری است. این کتاب در سال 2012 به انتخاب سایت آمازون بعنوان کتاب سال معرفی شد.
کتاب نوپای ناب مفهوم کارآفرینی را به چالش کشیده است و بقول تام اینسمن استاد دانشگاه هاروارد: این کتاب به ما نشان میدهد چگونه بر فضای عدم قطعیت کسب و کارهای نوپا غلبه کنیم. اریک ریس در این کتاب به اصول 5 گانه مدیریت که هر مدیر موفقی باید آنرا بداند اشاره کرده است:
1- کارآفرینان در همه جا وجود دارند.
از نظر اریک استارتاپ ایجاد محصول یا خدمتی جدید در شرایط عدم قطعیت است و هر فردی که بخواهد در این شرایط کار کند، کارآفرین است. از نظر او کارآفرین میتواند از یک گاراژ منزل شروع کند و حتی یک مدیر در یک شرکت بزرگ هم میتواند دست به کارآفرینی بزند.
2- کارآفرینی یک نوع مدیریت است.
در این کتاب یک چهره دیگر از مدیران و کارآفرینان ترسم میکند. اگر در گذشته کارآفرینان را افراد بسیار فعال و با انرژی میدانستند و مدیران را افرادی پشت میز نشین، اما در این کتاب می گوید هر شرکت به مدیرانی کارآفرین نیاز دارد و کارآفرنی را جزئی جدایی ناپذیر از مدیریت می داند.
3- یادگیری معتبر
یکی از آفت های کسب و کارهایی که با شکست روبرو میشوند، یادگیری است. اگر شما در حال انجام فعالیتی تکراری هستید و به علت بی دقتی ضرر کنید، نمی توانید با این جمله که ما از شکست ها درس گرفته ایم، آنرا توجیح کنید. در چنین شرایطی نباید از شکست بهراسیم و فقط به دنبال درآمد نباشیم بلکه هدفمان ایجاد کسب و کاری پایدار باشد.
4- بساز – بسنج – یاد بگیر
بجای کمال طلبی و منتظر ماندن برای موقعیت ایده آل، با قدم های کوچک شروع کنید. بجای شناسایی مشتریان معمولی به دنبال پذیرندگان اولیه باشید. ین افراد بدنبال محصولاتی با نوآوری بالا هستند و به نواقص کمتر توجه می کنند.
5- حسابداری نوآوری
دیگر شیوه سنتی حسابداری پاسخگو نیست زیرا عوامل پیش بینی نشده را لحاظ نمی کند.
کتاب خلق مدل کسب و کار
کتاب خلق مدل کسب و کار Business Model با قلم استروالدر از انتشارات آریانا قلم یکی از تاثیر گذارترین کتاب های مدیریت است. این کتاب با مطرح کردن 9 سئوال به ما کمک می کند به دید شفاف تری در کسب و کار برسیم. همراه با تولد هر سازمانی، مدل کسب و کار آن هم متولد میشود و این امر نشان دهنده اهمیت طراحی کسب و کار است. افراد کارآفرین باید خود را به ابزار طراحی کسب و کار مجهز کنند تا بتوانند ایده های خود را در قالب طرحی درآمدزا ارائه کنند و سرمایه گذاران را قانع کنند تا با آنها همکاری کنند.
فصل های مختلف کتاب
1- بخش بندی مشتریان
2- ارزش پیشنهادی
3- از چه کانال هایی به مشتریان دست پیدا می کنیم؟
4- نحوه ارتباط با افرادی که به مشتریان ما تبدیل شده اند.
5- جریان درآمد در کسب و کار ما
6- منابع کلیدی که کسب و کار ما بر اساس آن شکل می گیرد.
7- فعالیت های کلیدی که کسب و کار ما ار تعریف می کند.
8- شرکای اصلی و کلیدی در شکل گیری کسب و کار ما
9- ساختار هزینه ها در کسب و کار ما
اگر با مفهوم مدیریت کلاسیک آشنایی داشته باشید، حتما چرخه عمر محصول، برندها و سازمان را می شناسید. مولف این کتاب ایساک ادیزس و انتشارات دانشگاه امیر کبیر و با ترجمه کاوه محمد سیروس است. سازمان ها همانند سایر موجودات زنده دارای منحنی و سیکل حیات هستند. اساسا هر سازمانی در روند حرکتی خود با مشکلات مختلفی روبرو است که اغلب آن با نیروهای درون سازمانی حل میشود ولی گاهی مسائلی پیش می آید که مشاوره خارج از سازمان کار ساز است.
این کتاب به اصول کللی هر آنچه که مدیران موفق به آن نیاز دارند را در تعیین استراتژی سازمان بیان می کند و به 4 بخش کلی تقسیم بندی میشود:
بخش اول: دوره های عمر سازمان ها
بخش دوم: تئوری مدیریت ADIZES
بخش سوم: تصمیم و اجرا
بخش چهارم: تغییر سازمان
کتاب مدیریت رفتار سازمانی رابینز
استیون رابینز استاد دانشگاه سن دیه گو یکی از پرفروش ترین کتاب های مدیریت جهان را نوشته است تا اصول کلی تقسیم کار، بهبود کیفیت، مدیریت استراتزیک، مبانی مدیریت و رفتار سازمانی را به بهترین شکل ارائه دهد. این کتاب منبع بسیاری از دروس مدیریت دانشگاهی محسوب می شود. او در فصل اول کتاب یک سازمان را اینگونه مورد بررسی قرار میدهد:
رفتار سازمانی شامل چندین علوم مختلف مانند روانشناسی، جامعه شناسی، علوم سیاسی و… است که رفتار سازمانی نامیده میشود. همچنین رفتار سازمانی در یک جمله عبارتست از مطالعه منظم عملیات، اقداات، نگرش های افرادی که سازمان را تشکیل میدهند. همچنین وظایف مدیران موفق در رضایت کارمنان را در سه بخش زیر بررسی می کند:
1- میتوان بین رضایت شغلی فرد و تولید یا بهره وری، یک رابطه مستقیم برقرار کرد.
2- رضایت شغلی فرد با میزان غیبت و جابجایی او رابطه عکس دارد.
3- مدیران باید در برابر کارکنان احساس مسئولیت انسانی کنند.
کتاب پنج دشمن کار تیمی
کتاب پنج دشمن کار تیمی Five Dysfunctions of a Team اثر پاتریک لنچیونی در سال 2002 منتشر شد. در این کتاب که بصورت داستانی روایت میشود، کاترین پترسن که مدیرعامل شرکت decision tech با چالش های ارتباطی در سازمان روبرو میشود و افراد را در چالش های کار تیمی هدایت می کند. 5 دشمن کار تیمی از نظر لنچیونی به شرح زیر است:
1- بی اعتمادی: بی اعتمادی زمانی بیشتر میشود و به روابط درون گروهی آسیب میزند که فرد تصور کند در برابر تیم آسیب پذیر است.
2- ترس از درگیری: گاهی اوقات افراد ترجیح میدهند یک آرامش تصنعی را در محیط کار ایجاد کنند و این کار باعث میشود که درگیری های موثر و نتیجه بخش در نطفه خفه شود.
3- بی مسئولیتی: هنگامی که فعالیت های اعضای گروه شفاف نباشد، تصمیمات آنها مفید نخواهد بود و در دراز مدت کار تیمی را به حاشیه خواهد کشاند.
4- طفره رفتن از پاسخگویی: گاهی اوقات بی مسئولیتی و ترس از دست دادن اعتبار باعث میشود برخی از اعضای گروه، مشکلات و تقصیر را به گردن افراد دیگر بپردازد.
5- بی توجهی به نتیجه: هنگامی که اعضا بدنیال منافع و اهداف شخصی باشند، اهداف کلی گروه را از یاد می برند و موفقیت تیم برای آنها مفهومی ندارد.
کتاب در جستجوی برتری
تام پیترز و رابرت واترمن نویسندگان کتاب در جستجوی برتری با سابقه 7 سال فعالیت و مشاوره در شرکت مکنزی، به بازنمایی تجارب خود می پردازند. جالب است بدانید این کتاب در دهه 80 میلادی به مدت سه سال در صدر پرفروش ترین کتاب های مدیریت جهان قرار گرفت. در این کتاب به تحلیل ویژگی های شرکت های موفق پرداخته و در هفت زمینه آنها را بررسی میکنند.
1- استراتژی
2- ساختار
3- سیستم ها
4- سبک ها
5- ارزش های مشترک
6- نیروی انسانی
7- مهارت های موجود
کتاب جنگل استراتژی Strategy Safari
کتاب جنکل استراتژی Strategy safari الگوی مناسبی از کتاب های مدیریت استراتژیک در جهان است. مدیران موفق در واقع استراتژیست های موفقی هستند که همانند صفحه شطرنج هریک از راهکارها و ایده های خود را متناسب با زمان و شرایط، ارائه می کنند. در سالهای گذشته واژه استراتژی از ادبیات نظامی وارد مدیریت شده است و بیانگر شباهت این دو موضوع است. همانطور که یک ژنرال ارتش باید استراتژی مناسبی در جنگ اتخاذ کند تا با کمترین تلفات مواجه شود، مدیران موفق نیز باید در چند زمینه (جبهه) بتوانند همانند یک ژنرال عمل کنند.
هنری مینتزبرگ در بخشی از این کتاب به مشخصات مدیران استراتژیک اشاره میکند و آنها را افرادی هوشمند و کل نگر توصیف می کند که آینده و میزان پیشرفت کسب و کار خود را میتوانند پیش بینی کنند. این کتاب که در سال 1998 منتشر شده و تا اکنون نیز جزء بهترین کتاب های رشته مدیریت است.
کتابی با طعم اتاق تاریک و فیل
حتما داستان اتاق تاریک و فیل را شنیده اید که هر فردی فقط با لمس بخشی از بدن فیل، آنرا به گونه ای متفاوت توصیف می کرد. در این کتاب هم مینتزبرگ استراتژی را به یک فیل در اتاق تاریک توصیف میکند که هر مدیری فقط بخشی از آنرا میتواند درک و اجرا کند. وقتی ما از نزدیک به یک فیل نگاه میکنیم، نمی توانیم تمام آنرا مشاهده کنیم و بخشی را که میبینیم قبول میکنیم. اما اگر قطعه های مختلف فیل را که هر فردی آنرا مشاهده کرده است بهم بچسبانیم، قطعا یک فیل پدید نمی آید. شاید فیل در یک خرطوم خلاصه نشود اما قطعا نمی شود یک فیل را بدون خرطوم تصور کرد. ماهم در این کتاب شاید نتوانیم فیل استراتژی را به شما نشان دهیم اما شاید راه یافتن آنرا جلوی پای شما قرار دهیم.
کتاب جنکل استراتژی در 6 فصل به بررسی مفهوم مدیریت استراتژیک می پردازد:
فصل اول: مدیریت استراتژیک
فصل دوم: مکتب طراحی
فصل سوم: مکتب برنامه ریزی
فصل چهارم: مکتب موقعیت یابی
فصل پنجم: مکتب کارآفرینی
فصل ششم: مکتب شناختی
بعضی از آدما بازدید از باغ وحش را از تابلوی ورود، شروع میکنند و به سرعت از کنار قفس ها عبور میکنند تا به درب خروج برسند. اما آدمهای خوبتر مستقیم به سراغ حیوانی که دوست دارند میروند و در کنار او می مانند.
کتاب رقص تغییر
بازهم پیتر سنگه و بازهم یک کتاب بینظیر در زمینه مدیریت تحول در سازمان. اگر کتاب پنجمین فرمان را مطالعه کرده باشید، این کتاب هم در ادامه آن و با مثالهای کاربردی ارائه شده است. پیتر سنگه و همکاران در این کتاب سعی دارند تفکر سیستمی و مفهوم تغییر را در سازمان به گونه ای کاربردی ارائه دهند. ،نها مفهوم انتقال دستور عمودی که از بالا به پایین که در سازمان های سنتی کاربرد دارد را به” تغییر با اتکا بر الگوهای یادگیری ” تغییر داده اند.
مدیرعامل قهرمان که قرار است بیاید و تغییرات بنیادین را ایجاد کند، افسانه ای بیش نیست.
او اعتقاد دارد تغییر از بالا به پایین و بصورت تجویزی اتفاق نمی افتد، بلکه بصورت فراگیر در بخش های مختلف مجموعه و با اقدام و ایده های اجزاء مجموعه رخ میدهد. خلاصه کتاب رقص تغییر این است که تغییرات بزرگ نمی تواند از سوی مدیریت ارشد اعمال شود و مدیران ارشد چنین توانایی را ندارند و تنها میتوانند تغییرات کوچک را اعمال کنند. حرف اصلی کتاب این است که مدیران ارشد تنها میتوانند از طریق شکل گیری فرآیند تغییر مبتنی بر یادگیری حمایت کنند و باقی مسیر توسط اجزاء خود سازمان پیش خواهد رفت.
در سازمان ها معمولا دو نوع چالش وجود دارد. چالش اول گله مندی مدیران است که می گویند ضعف منابع انسانی در سازمان موجود است و نمی توانند تغییرات مد نظر را اعمال کنند و چالش دوم هم مربوط به کارکنان است که مدیران را بزرگترین مانع تغییرات بزرگ در سازمان می دانند. اما پیتر سنگه برای این شرایط یک راه حل خوب ارائه داده است و از گروهی بنام پیشاهنگ ها نام میبرد که با حمایت مدیران بالا دستی، اغییرات کوچکی را آغاز میکنند. این تغییرات در صورت موفق شدن میتوانند به بخش های دیگر سازمان هم منتقل شوند. او فرآیند تغییر را در سه مرحله بررسی میکند:
مرحله اول: آغاز تغییر – مشکل اصلی در این مرحله قانع کردن و شکل گیری اولیه نطفه تغییر است.
مرحله دوم: تغییرات پایدار – چالش های مربوط به فراگیر شدن تغییر بررسی میشود.
مرحله سوم: باز طراحی و بازنگری – در این مرحله تغییرات فراگیر شده و در این مرحله باید مدیران ارشد تغییرات و اصلاحات را بر اساس خواست بدنه سازمان اصلاح کنند.
کتاب همکاری (Collaboration)
در ادامه مقاله معرفی و خلاصه 20 کتاب مدیریت برای مدیران موفق به یکی از کتاب های مفید Collaboration در زمینه مدیریت منابع انسانی میپردازیم. از انجایی که قصد داریم از هر زمینه مدیریت یک یا چند عنوان کتاب مطرح را معرفی کنیم، بنابراین تصمیم گرفتیم در زمینه مدیریت منابع انسانی و کار تیمی این اثر فاخر دانیل گلمن را ارائه کنیم. دانیل گلمن را میتوانی یکی از متفکرین حوزه مدیریت ارتباطات و رهبری دانست. اغلب خوانندگان او را با کتاب هوش هیجانی (EQ) میشناسند. او در بخشی از کتاب خود می گوید:
رفتار شما میتواند باعث نیرو گرفتن کل سازمان شود و این خلق و خو به همه اجزا سرایت می کند. اگر شما در اکثر اوقات از تن صدای مناسب و رفتار ملایم استفاده کنید، همین سبک برخورد در بین سایر اعضا نیز تکرار خواهد شد. رفتارهای مشترک باعث وحدت و عملکرد بالای کارکنان میشود. رفتارهای مثبت باعث همانند همدلی باعث ایجاد اتصال شیمیایی بین مغز مدیران و پرسنل میشود.
بطور مثال در شرکت فورچون هنگامی که یک مدیر اجرایی توانست با یک مربی، الگوهای رفتاری خود را تغییر دهد، نرخ بقاء و تعهد کارکنان افزایش یافت و فروش سالیانه به بالای 6% رسید. از اینرو کتاب همکاری را میتوان ابزاری برای سنجش ارتباطات درون سازمانی و سرنخی برای اهداف مدیران موفق دانست. او در این کتاب به سراغ سازمان های پویا رفته و راز موفقیت آنها را بررسی کرده و به این نتیجه رسیده که عواملی که در موفقیت یک برند یا محصول دخیل هستند، شامل ارتباطات و تنش موجود در سازمان، کیفیت محصول و ارتباط با مشتری است. اما چیزی که بیش از همه بر آن توصیه شده است، ارتباط مدیران با پرسنل و افزایش سطح رضایت آنها از کار است که تاثیر مستقیمی بر افزایش کیفیت و رضایت مشتریان دارد.
کتاب انتخاب عالی
کتاب انتخاب عالی اثر جیم کالینز را میتوان یکی از ماندگارترین آثار مدیریت دانست زیرا بر اساس تحقیقاتی که کالینز بر روی شرکت های بزرگ که در مشکلات اقتصادی توانسته اند به پیشرفت خود ادامه دهند، رازهایی را از این پایداری بیان کرده اند و به آنان لقب 10X داده اند. در این کتاب کلینز بارها مثالهایی از کوهنوردی و افرادی که در قطب و مسیرهای سخت دچار مشکل شده اند را مطرح میکند و وضعیت آنها را با استراتژی شرکت های امروزی مقایسه میکند.
شرکت های 10X
بطور مثال او داستان 2 تیم اکتشاف را بیان می کند که راهی قطب جنوب شده اند. تیم A و تیم B با شرایط و تجهیزات تقریبا یکسانی راهی این سفرش شدهند اما در میانه راه تیم B دچار مشکل شده و جان خود را از دست داده بودند. علت این امر این بود که تیم A سالها برای چنین شرایطی آماده شده بودند و با ورزش های سنگین و تحمل تمرینات سخت، این روزها را پیش بینی کرده بودند. بنابراین سازمان ها و افراد موفق ، نه ریسک پذیرتر بودند و نه خوش شانس تر بلکه آنها دور اندیشی دارند و سخت کار میکنند. در ادامه به سه ویژگی بارز 10X ها اشاره خواهیم کرد:
ویژگی اول: انظباط معتصبانه
ویژگی دوم: خلاقیت تجربی
ویژگی سوم: بدگمانی سازنده
10X ها با بدگمانی های سازنده و ریزبینی هایی که دارند، همیشه در مسیر باقی می مانند و رویدادهای پیش بینی نشده را مدیریت می کنند. آنها دارای روحیه جنگنده و اهداف بزرگ هستند که در نهایت باعث میشود سازمان به طرز عجیبی رشد کند. شاید افرادی که آنان را می بینند، گمان کنند خودخواه هستند اما در واقع خودخواهی آنان صرف پیشرفت سازمان میشود. جالب است بدانید 10X ها آنقدرها هم ریسک پذیر نیستند و بجای ریسک ها و اشتباهات زیاد، به تجربیات خود بسنده میکنند.
20 مایل تا موفقیت
کالینز در بخشی از کتاب داستان دو کوهنورد را بیان می کند که قصد دارند یک مسیر 20 مایلی تا نقطه کوه را طی کنند. نفر اول طبق برنامه ریزی که داشته، بخوبی مسیر را طی میکند و آمادگی رویارویی با اتفاقات را نیز داشته است و نفر دوم بعلت اتخاذ تصمیمات هیجانی و هدفگذاری بیش از توان خود، از نظر بدنی افت کرده و در مسیر قله از بین می رود. او با این مثال به ما متذکر میشود که علیرغم داشتن پلن و فرصت های زیاد در سازمان خود، به راهپیمایی 20 مایلی خود فکر کنید و روی برنامه های خود متمرکز شوید و هیجان زده تصمیم نگیرید.
آیا مدیران موفق خوش شانس هستند؟
در این فصل کالینز به تفاوت شانس و بازده شانس میپردازد. همه افراد کم و بیش در زندگی خود شانس را تجربه کرده اند اما از آن بازدهی و نتیجه خاصی نگرفته اند. 10X ها در شرایط بدشانسی نیز بدنبال بازدهی و گرفتن درس از آن هستند و بعنوان یک فرصت استفاده میکنند. درصورت نداشتن آمادگی شاید خوش شانسی کمکی به شما نکند اما بدشانسی به شدت ضربه خواهد زد.
کتاب اصل پیشرفت
کتاب اصل پیشرفت نوشته ترزا امابایل و استیون کرامر به اصل پیشرفت تدریجی اعتقاد دارد و نکات کوچک را دارای ارزش بالایی میداند. نویسندگان معتقد هستند که تسهیل شرایط پیشرفت تدریجی، موثرترین راه مدیران موفق برای انگیزه دادن به پرسنل است. اگر بدنبال افزایش برانگیختگی و انگیزه پرسنل هستید، از پیشرفت و شادی های کوچک غافل نشوید.
یکی از وظایف مهم مدیران در سازمان ها، مدیریت پیشرفت کارکنان است اما قوانین متعارف این موضوع را نادیده میگیرند. اگر میخواهید جزء مدیران موفق باشید، بر روی ویژگی های فردی پرسنل و میزان پیشرفت آنها تمرکز کنید. در این حالت مدیریت بر آنها راحت تر شده و میزان پیشرفت و انگیزه شان به طرز چشم گیری افزایش میابد. لازم نیست روان انسان ها را تحلیل کنید، بلکه کمک کردن به موفقیت آنها، زندگی کاری خوب و عملکرد قوی آنها را تضمین می کند. این شیوه بسیار بهتر از اتکای مصرف بر انگیزه است. او بیان می کند اگر شیوه مدیریت شما بر مینای پیشرفت نباشد، هوش یا برنامه ریزی افزایش انگیزه کارکنان باعث نجات سازمان شما نمی شود.
کتاب ای کاش وقتی 20 سالم بود می دانستم
کتاب ای کاش وقتی 20 سالم بود می دانستم (What I Wish I Knew When I Was 20 )داستان زندگی بسیاری از ما است که آرزو داشتیم با تجارب و دانش فعلی به زمان جوانی خود بازگردیم و به موفقیت های بزرگ برسیم. تینا سیلیگ نویسنده این کتاب و استاد دانشگاه استفورد است و با اصول نوآوری و خلاقیت به ما یادآور میشود، لزوما رشته تحصیلی و تخصص و استعداد نمیتواند در یک راستا یاشد و باید به پرورش استعداد ذاتی پرداخت. با اینکه او در دوران تحصیل عصب شناسی خوانده است اما اکنون در زمینه مدیریت و کارآفرینی مشغول است و او را یکی از فعالین جسور استارتاپ ها میشناسند.
سیلیگ سخنران و مدرس بسیاری از دوره ها و همایش های کارآفرینی است و در اغلب کتاب های خود، از تکنیک های جالبی برای تغییر دیدگاه ها استفاده می کند. یکی از تمرینات جالب او که در فصل چهار همین کتاب بدان اشاره شده است، تمرین کیف پول است. او می گوید بعنوان تمرین در کلاس هایم به شرکت کنندگان می گویم باید از زاویه ای دیگر به کیف پول نگاه کنند. هر کس باید بگوید کیف پولش را چطور توصیف می کند و چه چیزهایی در آن قرار می دهد؟
کتاب داد و ستد
کتاب داد و ستد Give and Take توسط آدام گرنت که بعنوان محقق و مدرس مدیریت منابع انسانی فعالیت میکند، نوشته شده است. او در این کتاب نحوه تعامل با اطرافیان و حتی کودکان را بررسی میکند. آدام گرنت با سابقه مشاوره در شرکت هایی نظیر گوگل، فیسبوک، پیکسار و ارتش آمریکا به خلق چنین اثری پرداخته است. این کتاب مناسب چه کسانی است:
دسته اول: مدیران سازمان های تولیدی و خدماتی
دسته دوم: صاحبان کسب و کارهای نوپا
دسته سوم: افرادی که علاقمند هستند کسب و کار خود را مجددا احیا کنند.
کتاب معضل نوآوران
رسیدیم به یکی دیگر از کتاب های معروف مدیریت و نوآوری که تحسین استیو جابز را نیز بهمراه داشته است و همواره یکی از پرفروش ترین کتاب های وال استریت ژورنال بوده است. کتاب معظل نوآوران The Innovator’s Dilemma یکی از کتاب هایی است که صاحبان کسب و کار قبل از مرحله رشد و توسعه محصول خود باید بخوانند. این کتاب در مورد سازمان هایی است که با تمرکز بر روی موفقیت های خود نابود میشوند و به محصولی متعهد می مانند که تکنولوژی و مشتریان دیگر به آن اهمیت نمی دهند.
کلیتون کریستنسن نویسنده این کتاب اذعان می کند حتی بزرگترین کمپانی های جهان هم ممکن است از بازار حذف شوند. یکی از خطراتی که آنها را تهدید می کند، ورود محصولات جدید و یا تغییر ذائقه مشتریان است.
کتاب در 11 فصل به شرح زیر نوشته شده است:
فصل اول: چرا شرکت های بزرگ میتوانند شکست بخورند؟
فصل دوم: شبکه های ارزش و انگیزه جهت نوآوری
فصل سوم: تغییرات مضر در نوآوری و ساخت بیل های مکانیکی
فصل چهارم: آنچه بالا می رود دیگر پایین نخواهد آمد.
فصل پنجم: مسئولیت فن آوری های مخل را به عهده شرکت ها بگذارید که مشتریان اش به آن نیاز دارند.
فصل ششم: اندازه سازمان را با اندازه بازار یکی کنید.
فصل هفتم: کشف بازارهای نوظهور
فصل هشتم: چگونه قابلیت ها و ناتوانی سازمان خود را ارزیابی کنیم؟
فصل نهم: عملکرد، تقاضای بازار و چرخه عمر محصول
فصل دهم: مدیریت تغییر فناوری مخل
فصل یازدهم: خلاصه معماهای نوآوری
کتاب پنجمین فرمان
پیتر سنگه در این کتاب به مشخصات سازمان های یادگیرنده می پردازد. کتاب پنجمین فرمان یا The Fifth Discipline را میتوان سرآمد کتاب های تفکر سیستمی دانست. این کتاب در سال 1990 منتشر و در سال 2006 بازنگری شد و صد صفحه به آن اضافه گردید. او از مثال قورباغه پخته درباره مدیران و سازمان هایی استفاده می کند که به وضعیت فعلی عادت کرده اند و احساس نگرانی نمی کنند و بخاطر بزگ شدن کسب و کار آنرا جدی نمی گیرند.
او اعتقاد دارد اگر به تیم های مدیریتی فعالیت هایی سپرده شود که ب اصول آن آشنایی نداشته باشیم، میتواند خطر ساز باشد. بسیاری از تیم های مدیریتی به صورت حرفه ای برای هیچ کاری نکردن و همزمان ایجاد تصویری از کار سنگین، تربیت شده اند. آنها می توانند ساعت ها جلسه بگذارند و عرق بریزند و صورتجلسه امضا کنند و از سوی دیگر میدانند که قرار نیست اتفاق خاصی بیفتد و این صرفا یک نمایش است.
او پنج حوزه را برای ارتقاء یک سازمان یادگیرنده بیان میکند:
تفکر سیستمی
قابلیت های شخصی
مدل های ذهنی
چشم انداز مشترک
یادگیری تیمی
کتاب هنر شفاف اندیشیدن
اولین بار در عمرم کتاب پیش خرید کردم و ان کتاب همین کتاب است.اری این بار عادل فردوسی پور یکی از شخصیت های محبوب کشور به ترجمه کتابی پرداخته که در زمینه مدیریت و حتی موفقیت فردی موثر است. نویسنده این کتاب رولف دوبلی رمان نویس و کارآفرین سوئیسی است که فارغ التحصیل رشته MBA بوده و در این کتاب به اشتباهات تصمیم گیری و عملکرد می پردازد که در کشور آلمان مورد استقبال زیادی قرار گرفته است.
کتاب هنر شفاف اندیشیدن The art of thinking clearly
اگر ما انسان ها بتوانیم بزرگترین خطاهای فکری را بشناسیم و از آنها در زندگی و محیط کار بپرهیزیم، ممکن است شاهد جهشی در زندگی خود باشیم. نیازی به حیطه های جدید، طرح های نوین و کارهای طاقت فرسا نیست. تمام آنچه ما بدان نیاز داریم، پرهیز از بی خردی است.
ما انسان ها معمولا در طول روز در حال فکر کردن، تصمیم گیری و انتخاب کردن هستیم. اما سئوال اینجاست که آیا همیشه این تصمیمات و افکار دست هستند؟
در مقدمه ای از عادل فردوسی پور آمده است: تصور کنید در زمین هیچ خطایی اتفاق نمی افتاد. آنوقت واژه ای بنام پنالتی وجود نداشت. اشک ها و لبخندها محو میشدند و زیبایی فوتبال هم رنگ می باخت. آدم ها همانند ربات های برنامه ریزی میشدند که وظیفه شان بردن بازی بدون کوچکترین اشتباه. حالا تصور کنید در این جهان که هزاران زمین بازی دارد نیز قرار میشد هیچ خطا و اشتباهی رخ ندهد. آیا جنگ افروزی ها به پایان میرسید؟ آیا ارتباط بین انسان ها بهتر می شد؟
این کتاب به 99 خطای شناختی پرداخته شده است که در زندگی اغلب ما تکرار میشود. در ادامه به برخی از سرفصل های این کتاب اشاره خواهیم کرد:
- چرا باید به قبرستانها سری بزنی؟ -خطای بقا
- آیا دانشگاه هاروارد شما را باهوشتر جلوه میدهد؟ -توهم بدن شناگر
- چرا ابرها را به شکلهای مختلف میبینی؟ -توهم دستهبندی
- چرا مرتب دانش و تواناییهایت را دستبالا میگیری؟ اثر بیش اعتمادی
- کمتر از آن چیزی که تصور میکنی در اختیار توست. توهم کنترل
- چرا آخرین شیرینی جعبه دهان تو را آب میاندازد؟ خطای کمبود
- هرکسی در اوج، زیبا به نظر میرسد. -اثر هالهای
- بهتر تصمیم بگیر – کمتر تصمیم بگیر. خستگی تصمیمگیری
- چرا باید کشتیهای خود را آتش بزنید؟ ناتوانی در بستن درها
- چرا تصمیمهای سال جدید نتیجه نمیدهند؟
- کسی که چکش به دست دارد فقط میخ را میبیند. تغییر شکل حرفهای
- چرا نباید اخبار را دنبال کنی؟ توهم اخبار
شاید برای شما سخت باشد این کتاب را بخوانید و طرز فکر شما تغییری نکند. مثلا یاد می گیرید طبق مد و هنجارهای کلی جامعه فکر نکنید و بر اساس شواهد و تفکر خود پیش بروید. فرض کنید در مسیر یک کنسرت سر یک چهار راه با گروهی از آدمها مواجه شده اید که همگی به آسمان خیر شده اند. بدون آنکه فکر کنید، به آسمان نگاه می کنید. چرا؟ بدلیل تایید اجتماعی.
در کنسرت نیز اولین نفری که در اوج صدای خواننده شروع به کف زدن می کند، همه حضار را با خود همراه می کند. پس از کنسرت به رختکن می روید تا کت خود را بردارید و می بینید مردم سکه ای را بعنوان انعام در بشقاب می اندازند، هر چند هزینه خدمات در پول بلیط کنسرت لحاظ شده، اما بازهم انعام میدهید؟ چرا. بدلیل تایید اجتماعی…
کتاب شناخته شده برای بقاء
کتاب ساختن برای ماندن (ساخته شده برای بقاء ) یک اثر فاخر دیگر از نویسنده مشهور آمریکایی جیم کاینز است که در سال 1994 منتشر شده است و تاکنون بعنوان یکی از منابع و مراجع کتاب های مدیریت کلاسیک شناخته میشود. کالینز و پوراس در این کتاب به بررسی شرکت های پرداختند که دارای صفت آنده بینی هستند و مشخصات آنها را چنین ذکر کردند:
در صنعت خود برتر باشند.
فعالان مطلع کسب و کار، آنها را بشناسند و تحسین کنند.
نقشی ماندگار از خود در جهان بجا گذاشته باشند.
چند مدیر عامل را تجربه کرده باشند.
چند بار چرخه عمر محصول را تجربه کرده باشند.
قبل از سال 1950 تاسیس شده باشند.
کتاب چرخش گلوله پشمی بزرگ
این کتاب با اسم عجیبی که دارد Orbiting the Giant Hairball توجه هر خواننده را به خود جلب می کند. نویسنده این کتاب گوردون مکنزی به بررسی مشارکت مدیران و کارکنان در سازمان ها می پردازد و می گوید: باوجود اینکه اظهار نظر در سازمان، با موانع زیادی مواجه است اما برای یافتن راه های جدید و خلاقیت در محیط کار باید بر این موانع چیره شد.
در انتهای مقاله معرفی و خلاصه 20 کتاب مدیریت برای مدیران موفق خاطر نشان میکنم کتاب های بسیاری در حوطه مدیریت میتوانستند در این لیت جای داشته باشند اما به دلیل محدودیت مطلب از ارائه خلاصه آنها صرف نظر شد. اگر خوانندگان عزیز کتابی را مد نظر دارند، میتوانند در کامنت ذکر کنند تا به بررسی آن بپردازیم.
کتاب 5 سطح از رهبری – جان ماکسول
یکی از اصیل ترین و بهترین کتاب های مدیریت و رهبری در جهان متعلق به جان سی ماکسول است که امروزه یکی از منابع عالی در دروس مدیریت در دانشگاه هاست. اگر در سازمان و شرکت هایی هستید که پرسنل نسبتا زیادی دارد و نیازمند یک سازماندهی اصولی است، این کتاب بهترین دیدگاه را به مدیران عالی و یا مدیران میانی و کارشناسان خواهد داد.
فصل دوم
فصل سوم
معرفی برتربن اپلیکیشن های کتابخوان جهان و ایران – دکتر …
فصل چهارم