معرفی کتاب استیو جابز مردی با دستهایی رو به اسمان
کتاب استیو جابز مردی با دستهایی رو به اسمان
معرفی کتاب استیو جابز مردی با دستهایی رو به
استیو جابز مردی با دستهایی رو به اسمان
لطفا فیلم نکات کلیدی زبان بدن درآپارات https://www.aparat.com/v/mRXar مشاهده فرمایید.
مرد ۵۶سالهای که هنوز بسیار علاقه دارد شلوار جین به پا کند مردی که مینیک صورت و عینک و ظاهر بسیار ساده اش و در همین ظاهر
ساده و غیر رسمی با یک بلوز یقه اسکی مشکی و با یک جفت کفش ورزشی در جلسات و کنفرانسهای مهم ظاهر می شود و ۵ صنعت
بزرگ جهان را با همین ظاهر ساده اش متحول کرد
او با کارها و استراتژیهایش صنعت سینما و صنعت انیمیشن صنعت تلفنهای همراه و صنعت کامپیوترهای قابل حمل لپ تاب و دنیای موسیقی
را کاملا دگرگون کرد
از این پس در هر شماره با توجه به رسالت ارامش به معرفی و تحلیل استیو جابز و بیو گرافی این پدیده بزرگ و خارق العاده در جهان کسب و
کار می پردازیم
هدف ما این است که بتوانیم از راه های پیشرفت استیو جابز به عنوان یک الگوی موفق نهایت بهره برداری را بنمائیم و خوانند گان خوب
ارامش را با ماورای انچه
تا کنون در مورد استیو جابز شنیده اید اشنا کنیم تا بتوانید از این الگوی موثر کارآفرین حداکثر استفاده را بنمائیم و از اشتباهاتش دوری بجوئیم
استیو جابز از پدری سوری بنام عبدالفتاح استاد دانشگاهی در زمینهٔ علوم سیاسی است و مادری به نام جواآنی سیمپسون در ایالت
ویسکانسین ایالات متحده به
دنیا آمد و به زوج دیگری سپرده شد و دلیل اینکه این فرزند را به خانواده دیگری سپردند این بود که پدر و مادر او زوجی ازدواج نکرده بودند و در
آن زمان داشتن
فرزند برای چنین زوجی از نظر جامعه قابل قبول نبود هرچند پدر و مادر اصلی او بعدها ازدواج کردند ازدواج پدر و مادر تنی جابز چند سال بعد با
طلاق پایان
گرفت والبته خواهر تنی جابز حاصل این ازدواج است اومونا سیمپسون نام دارد و رمان نویس است. مادر اصلی استیو جابز جواآنی تصمیم
گرفت فرزند خود را به
زوج دیگری واگذار کند ابتدا یک وکیل جوان دادگستری و همسرش برای این کار کاندید شدند اما پشیمان شدند.
در نهایت پل و کلارا جابز از سانتاکلارای ایالت کالیفرنیا سرپرستی او را برعهده گرفتند. مادرجابز فکر میکرد این دو دارای تحصیلات عالیه
هستند و بعدا که فهمید
آنها دارای تحصیلات عالی نیستند چند ماه در امضاء اسناد مربوط به سپردن استیو جابز به انها خود داری کرد و درنهایت با تضمین اینکه استیو
جابز را به دانشگاه خواهند فرستاد اسناد را امضاء نمود
استیو جابز کودکی بسیار شرور و شیطان که علیرغم تمامی بازیگوشیهای کودکانهاش با دیگر همسن وسالانش تفاوتهای زیادی داشت.
علاقه او به دستکاری لوازم الکتریکی اگر چه عصبانیتهای شدید اطرافیان را در پی داشت، اما مواقعی نیز پدید میآمد که سبب حیرت
دیگران می گردید
دوران مدرسه نیز با این شور و هیجان نسبت به ابزارآلات برقی سپری شد تا اینکه در سال ۱۹۷۲از دبیرستان فارغالتحصیل شد.
جابز علاقه چشمگیری به شرکت در سمینارهای الکترونیک در مکانهای مختلف شهر داشت و آنقدر در این زمینه زیاده روی نمود که در
نهایت سبب شد تا در همان ترم اول دانشگاه در کلاسهای درس حاضر نشود و سرانجام از دانشگاه اخراج گردید
از آنجا که در طول تابستان در یکی از کارگاههای الکترونیکی مشغول به کار شده بود، توانست دوستان خوبی در آنجا به دست آورد که
“استفان وزیناک” از بهترین آنها به شمار میرفت و بعدها فعالیتهای بسیاری را به همراه این مهندس جوان انجام داد.
شاید یکی از محرکهای اساسی استیو جابز این بود که پدر استفان وزیناک به جابز جوان که ترک تحصیل کرده بود گفت تو هیچی نیستی و
لی پسر من یک مهندس است .
مهمترین علتی که سبب علاقه شدید “استیو” به “وزیناک” گردید، دستگاه کوچکی بود که “وزیناک” ساخته بود. این دستگاه که نام آن را بلو
باکس گذاشته بودند
به دستگاه تلفن متصل میشد که با کپی دقیق از بوق تلفن به صاحب آن این امکان را میداد که تماسهای تلفنی خود را به طور رایگان
انجام دهد. در این مورد هم داستان جالب و آموزنده ای وجود دارد و آن این است که آنها برای چک کردن دستگاه آنرا به درون باجه های تلفن
عمومی میبرده اند و از انجا با مکانهای
مختلف تماس می گرفتند و جالب ترین این تماسها تماس با رم و با واتیکان بوده است که تقاضای تماس با پاپ را می کنند که منشی پاپ
مجاب نمیشود و طی این تماس های کوتاه که چند بار مکالمه قطع می شود استیو و وزیناک در پی چک کردن و کامل کردن دستگاه خود
هستند.
در یک ماجراجویی دیگر استیو و وزیناک دستگاه خود را به یک گروه مافیائی و گانگستر میفروشند و قرار معامله را در پارکینگ متروکی
می گذارند و پس از چک کردن و تحویل دستگاه طلب پول می کنند که طرف یک هفت تیر از جیب در میاورد و روی شکم استیو می گذارد و
تهدید می کند میکشمت بچه بزن به چاک و لی استیو جوان حاضر به ترک محل نمیشه اما وزیناک که بسیار ترسیده از استیو خواهش می
کند بیا برویم ولی استیو هم چنان با کاهش قیمت قصد دارد تا لحظه آخر تمام تلاش خود را بنماید جالب است که استیو حاضر است برای
کار خود و دوستش حتی جانش را به خطر بیندازد و این عشق و علاقه واقعی استیو را به محصول
خود می رساند سرانجام دستگاه را به آن گانگستر تحویل می دهند و به فکر طراحی و تولید اپل ۱ می افتند در این داستان کوتاه چند ویژگی
منحصر به فرد وجود دارد
تیم سازی و شروع به جمع اوری یک تیم کاری – علاقه و غیرت خاص نسبت به محصول و تولید خود – امتحان محصول و خدمت خود و نکته
اخر جابز را همه با آن شوهای تجاری خارقالعادهاش در مک ورلد میشناسیم و به یاد میآوریم ، در حالی که با انرژی خاص و وصف
ناشدنیش روی استیژ مخصوصیات محصولات جدیدش را هوشمندانه تبلیغ میکند و به رخ میکشد.
مطالب مزبوط:
بیندیشید تا ثروتمند شویم
بنویس تا اتفاق بیافتد
استراتژیهای حرفه ای استیو جابز برای فروش
مذاکره به شیوه استیو جابز قسمت اول
مذاکره به شیوه استیو جابز قسمت دوم
جملات تاثیرگذار انتونی رابینز
تحلیل مدل رهبری و زبان بدن استیو جابز – قسمت اول
استیو جابز مردی با دستهایی رو به آسمان