معنی ابتکار عمل چیست؟
معنی ابتکار عمل چیست؟ چگونه ابتکار عمل را در خود پرورش دهیم؟
در درس پرورش استعدادها، قرار است یک دفتر یادداشت را با عنوان داشتههای من به ثبت و بررسی توانمندیهای خودمان اختصاص دهیم و از آن، به عنوان ابزاری برای خودشناسی و برنامه ریزی برای توسعه توانمندیهایمان استفاده کنیم.
میخواهیم این دفتر یادداشت را با موضوع ابتکار عمل و آغازگر بودن آغاز کنیم. چون این ویژگی یکی از مهمترین توانمندیهایی است که میتواند ما را از دیگران متمایز کند.
همچنین بر خلاف استعدادهای تعریف شده توسط جانسون اوکانر، مطالعات و تحقیقات فراوان، نشان دادهاند که این توانمندی قابل پرورش است و اگر برایش وقت بگذاریم، میوه و حاصل این تلاشها را در کار و زندگیمان میبینیم.
معنی ابتکار عمل چیست؟
اصطلاح ابتکار عمل (به انگلیسی: Initiative) برای بسیاری از ما چندان آشنا نیست. آغازگر بودن را شاید بهتر بفهمیم و درک کنیم؛ اما ابتکار عمل به آغازگر بودن محدود نمیشود. بنابراین شاید بهتر باشد ابتدا کمی دربارهی این اصطلاح صحبت کنیم.
برای اینکار چند جملهی نسبتاً آشنا را انتخاب کردهایم تا آنها را بخوانید و کاربردهای اصطلاح ابتکار عمل را مرور کنید:
حالا کمی بیشتر فکر کنید و ببینید که آیا تا کنون به معنی ابتکار عمل یا بهدست گرفتن ابتکار عمل (به انگلیسی: Taking Initiative) فکر کردهاید؟ آیا آن را به شکلی آگاهانه بهکار بردهاید و در متنها خواندهاید؟ یا اینکه به سادگی از روی آن عبور کرده و هرگز به مفهومش فکر نکردهاید؟
چند مثال ساده از ابتکار عمل و آغازگر بودن
ابتکار عمل را در دو سطح ساده و پیچیده میتوان بررسی کرد.
منظور از سطح ساده، رفتارهای کوچکی است که در زندگی روزمره، در محیط خانه و محل کار از خود نشان میدهیم.
ابتدا چند مثال از این نوع ابتکار عمل یا رفتار آغازگرانه یا پیشقدم شدن را مرور میکنیم و سپس، به سراغ مصداق های پیچیدهتر میرویم:
برای بسیاری از ما پیش آمده که هنگام حضور در یک سخنرانی، شاهد قطع شدن برق سالن باشیم.
یا وقتی در کلاس درس حاضر شدهایم، ماژیک و تختهپاککن نباشد و لازم شود که کسی برای پیدا کردن و آوردن آنها اقدام کند.
کارهای ساده مانند پخشکردن کاغذها، فرمها و پرسشنامهها در جلسات هم، نمونهی دیگری از کارهایی هستند که اگر متصدی و مسئول مشخص نداشته باشند، لازم است فرد یا افرادی در جلسه، برای انجام آنها داوطلب شوند.
این سادهترین سطح ابتکار عمل (Initiative) است. سطحی که میتوان آن را به آغازگر بودن (Self-starter) تعبیر کرد.
چند مثال ابتکار عمل (از ساده به پیچیده)
بعد از مثالهای خیلی سادهی ماژیک و تختهپاککن، تعدادی مثال کاربردیتر در محیط کار را با هم مرور میکنیم.
قضاوت دربارهی سادگی و پیچیدگی مثالها، کمی ذهنی و سلیقهای است. اما کوشیدهایم مثالهای زیر، از ساده به پیچیده مرتب شده باشند:
آب معدنی نداریم
قرار است مدیر شرکت تا دقایقی دیگر، مهمان داشته باشد. معمولاً برای پذیرایی مهمانها از آب معدنی استفاده میشود و مسئول خرید آب معدنی هم آبدارچی شرکت است که امروز مرخصی است.
منشی یا مسئول دفتر مدیر، به محض اینکه متوجه میشوند آب در یخچال نیست، با سوپرمارکت نزدیک شرکت تماس میگیرد و آب سفارش میدهد.
تسمه پاره شده
تسمهی دستگاه سمبادهی کارگاه پاره شده است.
تعمیرکار کارگاه مشغول یک دستگاه دیگر است. کارگر میتواند به این بهانه کمی استراحت کند تا تعمیرکار بیاید و آن را تعویض کند.
اما با توجه به اینکه تعویض تسمه کاری تخصصی نیست و روش آن را هم از تعمیرکار آموخته است، خودش با هماهنگی تعمیرکار، تسمه را عوض میکند.
اجازه بدهید از چند جای دیگر هم استعلام بگیرم
در یک شرکت، سرپرست واحد اداری، مسئولیت خرید کاغذ را بر عهده دارد و معمولاً کاغذهای مصرفی را از فروشگاهی که چند خیابان پایینتر است، خریداری میکند.
با توجه به نوسانات ارزش ریال در برابر دلار، قیمتها پیوسته تغییر میکنند و قیمت متعارفی برای کاغذ وجود ندارد.
سرپرست اداری این بار وقتی به فروشنده مراجعه میکند و قیمت را میشنود، احساس میکند که بهتر است از چند فروشندهی دیگر هم استعلام بگیرد.
چون خرید کاغذ، یک خرید تکراری است و اگر جایی پیدا شود که قیمتها را کمتر گران کرده باشد، صرفهجویی قابلتوجهی انجام میشود.
بچهها مواظب باشید اشتباه من را تکرار نکنید
شرکت امروز ده دستگاه پرینتر جدید برای واحدهای مختلف خریده و تحویل آنها داده است.
یکی از همکاران شرکت، کاغذی را که کمی گوشهی آن خم شده در پرینتر قرار داده و ناخنهای مکانیکی پرینتر شکسته است. دستگاههای قبلی، قویتر بودند و در چنین حالتی، حداکثر اتفاقی که میافتاد گیر کردن سادهی کاغذ بود و میشد آن را به سرعت برطرف کرد.
کسی که این شکستن ناخن مکانیکی را تجربه کرده، به اتاقهای دیگر سر میزند و به واحدها میسپارد که لطفاً مراقب باشید کاغذهایی که تا شُدگی دارند را داخل پرینتر نگذارید. اینها از نسل قبلی حساستر هستند و ناخنهایشان سریع میشکند.
مشکل را همه میدانیم. راهکار چیست؟
همکاران داخل جلسهی شرکت نشستهاند و در مورد اینکه چقدر کیفیت نیروی انسانی بد شده و نمیشود هیچ فرد بهدردبخوری را پیدا کرد صحبت میکنند.
سفرهی دردِ دل باز شده و همه سرگرم شدهاند و و هر کس خاطرهای را از جایی نقل میکند.
بالاخره یک نفر میپرسد: خوب. حالا دقیقاً چه کار کنیم؟ باید سیستم آموزش خودمان را قویتر کنیم؟ یا واحد مدیریت منابع انسانی باید روشهای بهتری را برای جستجو و جذب به کار بگیرد؟ اگر هیچ کاری نمیتوانیم بکنیم، موافقید که فعلاً پروژهی جدیدی را که دیروز پیشنهاد شده، قبول نکنیم؟ درست است که سود آن خوب است، اما الان نمیشود برایش نیرو پیدا کرد.
به نظرم به جای آن، الان برنامهای برای جذب و توسعهی نیروی انسانی بنویسیم و اجرای آن را شروع کنیم.
همهی مثالهای فوق، مصداقهای بیرونی آغازگری هستند. اما مصداقهای درونی هم وجود دارند.
آیا ممکن است بدون هرگونه احساس نیاز، شروع کنم و زبان فرانسه بخوانم؟
آیا ممکن است یک نشریه معماری و دکوراسیون داخلی بخرم و مطالعه کنم؟
آیا ممکن است تصمیم به پیاده روی بگیرم؟ بدون اینکه احساس خستگی کرده باشم یا اینکه کسی این کار را به من پیشنهاد داده باشد؟
در ادامهی درس به تعریف ابتکار عمل و ابعاد ابتکار عمل میپردازیم و تعدادی نکته و سوال را مطرح میکنیم.
شما میتوانید به تدریج با خواندن این نکتهها و سوالها، ارزیابی خودتان را میزان ابتکار عمل خود برای خودتان یادداشت کنید.
یکی از بزرگترین نامها در زمینهی ابتکار عمل و مفاهیم وابسته به آن، مایکل فریزه است. او در مقالههای متعدد به بحث در اینباره پرداخته و ابتکار عمل و آغازگری را از زوایای مختلف بررسی کرده است (مثلاً این مقاله).
قویترین مفهوم پردازی انجام شده از ابتکار عمل یا Initiative هم توسط فریزه انجام شده است (البته فریزه، از اصطلاح ابتکار عمل فردی یا Personal Initiative استفاده میکند).