نقد و بررسی سریال سیلو قسمت دهم نوشته مازیار میر

تیر ۱۸, ۱۴۰۲
33 بازدید

نقد و بررسی سریال سیلو قسمت دهم نوشته مازیار میر نقد و بررسی سریال سیلو قسمت دهم نقد و بررسی سریال سیلو   نقد و بررسی پیشرفته سریال سیلو   #مازیارمیر   بعنوان یک مشاور کسب و کار به شدت علاقمند به فیلمها و سریالهای مطرح در کلاس جهانی هستم و از ابتدااین سریال را […]

نقد و بررسی سریال سیلو قسمت دهم نوشته مازیار میر

نقد و بررسی سریال سیلو قسمت دهم

نقد و بررسی سریال سیلو

 

\"Silo

نقد و بررسی پیشرفته سریال سیلو

 

#مازیارمیر

 

بعنوان یک مشاور کسب و کار به شدت علاقمند به فیلمها و سریالهای مطرح در کلاس جهانی هستم و از ابتدااین سریال را دنبال کرده

ام و در پایان فصل اول بسیار تحت تاثیر قرار گرفته ام و بر ان شدم نقد و بررسی خود را به زیور طبع هم برای علاقمندان اراسته کنم

قسمت 10 سیلو  در حالی شروع شد که ژولیت سریال ما خانم فرگوسن در حال دیدن است. دیدن فیلمی به ظاهر واقعی از بیرون

سیلو اما با واقعیتی بسیار تلخ و کشنده . اری واقعیتی که در ادامه متوجه می شویم شاید فریبی بیش نبوده است.

او به شدت معتقد است که باید آنچه را که در هاردی که پیدا کرده و دیده است را برای کل مردم سیلو به نمایش بگذارد که در ادامه هم متوجه می شود به لحاظ فنی انگار این کار اساسا میسر نبوده و نیست…

چیزی که به نظرم می رسد هیچ توضیحی برای آن یافت نمی شود و نکته دیگر کندی سرعتی که در این سریال موج می زند در این

قسمت اساسا وجود ندارد.

با وجود امنیت شدید که در هر طبقه برقرار است و انگار که برنارد اسرار آمیز فکر همه چیز را کرده . پس بلافاصله انها به دنبال درخواست

جولیت دنبال راه دیگری می روند .

محیط غبار آلود و فضای تاریک و بسته درون خانه و کوچه ها و خیابانها و پله های سیلو حکایت از کره شمالی غمبار دیگری در سطح

سیلو دارد سه

نفر با علم به اینکه در نهایت به آپارتمان آنها ردیابی می شود، مجبور می شوند برای جلوگیری از شناسایی با هم پایین بیایند.

آیا ژولیت ویدیو را برای سیلو پخش می کند؟

در حالی که همه مهاجمان به طبقه 22 می روند، این سه نفر مجبور می شوند برای فرار از مهاجمان از سطل زباله عبور کنند. سیمز

پیامی در مورد رفتن بیلینگز به آپارتمان جولیت دریافت می کند، بنابراین به ناچار ناامیدی او به سمت معاون کلانتر تخلیه می شود. در

حین بازجویی، بیلینگز دروغ می‌گوید و ادعا می‌کند که چیزی مشکوک در داخل پیدا نکرده است، حتی وقتی سیمز خشم خود را روی

صندلی فقیر اتاق بیرون می‌کشد. در گرمای لحظه، او متوجه دست لرزان پل می شود و او را در مورد آن مورد سوال قرار می دهد.

سه نفر فراری به 126 می رسند اما برنارد خیلی سریع آنها را در دوربین ها پیدا می کند. با این حال، خیلی دیر است، زیرا ژولیت هارد

دیسک را متصل می کند و موفق می شود آن را به تمام صفحه های مختلف پیوند دهد. و دقیقاً مانند آن، مانیتورها با دنیای \”بیرون\”

ظاهر می شوند و مناظر زیبای سبز را نشان می دهند. برنارد تمام سرور را خاموش و مجدداً راه اندازی می کند تا از خروج این موارد

جلوگیری شود.

ژولیت در جهت مخالف این دو نفر حرکت می کند، در حالی که برنارد به همه کارگرانش هشدار می دهد که باید آنچه را که همه دیده اند

ببینند. سطح کاملاً خاموش است و مهاجمان مطمئن هستند که او را خواهند گرفت. برنارد متوجه می شود که ژولیت در سطل زباله

است و بالا و پایین می رود. متأسفانه، آنها تصمیم می گیرند شروع به پرتاب زباله های سنگین کنند تا او را بیرون بیاورند. در واقع، آنها

یک واحد AC سنگین را به سمت او پرتاب می کنند.

ژولیت، با چاره‌ای جزئی، نردبانی را که روی آن نگه داشته است رها می‌کند و به مکانیکال سقوط می‌کند. خوشبختانه، قبل از اینکه

مانند یک پنکیک صاف شود، به مکان امنی منتقل شده است.

آیا ژولیت قرارداد برنارد را قبول می کند؟

قاضی بلافاصله بعد از آن ظاهر می شود، اما درست قبل از اینکه آنها وارد شوند، ژولیت یک دقیقه با مارتا خلوت می کند. ما در حال

حاضر نمی‌دانیم که آن‌ها در مورد چه چیزی صحبت کرده‌اند، اما نکاتی در این مورد بعداً در قسمت دریافت می‌کنیم. سیمز و برنارد وارد

شدند و او را دستگیر کردند و دومی هارد دیسک را تکه تکه کرد. او همچنین قرار است ژولیت را به غل و زنجیر بکشد تا او را بیرون بیاورد،

بیشتر برای نمایش به دیگر اعضای سیلو. با این حال، او ابتدا یک معامله برای او دارد.

اگر ژولیت از حق خود برای رسیدگی قضایی چشم پوشی کند و بپذیرد که برای تمیز کردن به بیرون برود، از همه دوستانش چشم

پوشی می کند و آنها را مجازات نمی کند. با انتخاب کمی دیگر، او با شرایط موافقت می کند. در واقع، برنارد حتی می پذیرد که اگر با

توپ بازی کند، به او نشان دهد چه اتفاقی برای جورج افتاده است.

در حالی که ژولیت از طریق سیلو هدایت می شود، مارتا برای اولین بار در 25 سال گذشته گامی بیرون از کارگاه خود برمی دارد. او

متوجه می شود که ژولیت به او تکیه می کند، بنابراین با خودش صحبت می کند و شروع به بالا رفتن از پله ها می کند. همانطور که او

انجام می دهد، کارلا را در سطح عرضه ملاقات می کند. آنها در مورد شکست نوار حرارتی در گذشته بحث می کنند، که به روشی

نسبتاً منظم به انتهای این قسمت پیوند می خورد.

واقعا چه اتفاقی برای جورج ویلکینز افتاد؟

به هر حال، با ژولیت، او را به امنیت آورده اند تا خودش همه مانیتورها را ببیند. برنارد می‌داند که این نقض پروتکل است و وقتی کارگران

شوکه شده ورود او را تماشا می‌کنند، همین‌طور به کارگران می‌گوید. قبل از اینکه برای تمیز کردن فرستاده شود، او فیلم های نظارتی

جورج ویلکینز را از پله ها نشان داد.

جورج در واقع جلوی دوربین ها می ایستد و تصمیم می گیرد برای آسیب رساندن به سیلو و جلوگیری از شکنجه شدن خود برای افشای

اطلاعات مهم، بپرد. داگ، افسر قضایی، فقط می تواند بایستد و شوکه شده تماشا کند.

چه اتفاقی برای لوکاس می افتد؟

پس از دیدن فیلم، ژولیت یک کت و شلوار جدید برای کار نظافتش می پوشد. در حالی که لوکاس آماده خروج است، لوکاس به کلین

فرستاده نمی شود… اما او به مدت 10 سال به معادن تبعید می شود. برنارد او را مجبور می‌کند تا در طول مدت تصدی خود، سنگ آهن

را حمل کند، و او نمی‌تواند از آنجا هم بیرون را ببیند.

مارتا در حالی که ژولیت در سلول نگهدارنده است مقداری غذا می آورد. با تماشای دوربین‌ها، ژولیت متوجه می‌شود که یادداشتی در

داخل آن وجود دارد و قبل از خواندن آنچه داخل آن است، پشت به آن می‌کند. با باز کردن یادداشت، او می بیند که در آن نوشته شده

است: «تو حقیقت را می خواستی. حقیقتش اینه که عاشقتم. نترس، آنها در عرضه خوب هستند.

 

\"\"

 

پولس به همسرش چه می گوید؟

در جای دیگر، پل تصمیم می گیرد به کت حقیقت را در مورد آنچه در حال وقوع است بگوید. او می گوید که سیمز می داند که او این

سندرم را دارد اما نه اخراج شده است و نه آنها نیازی به جابجایی دارند. قرار است شهردار و قوه قضائیه به او معافیت بدهند. با این حال،

به نظر می رسد که او چندان از این موضوع خوشحال نیست و ما باید منتظر بمانیم و ببینیم که او چه چیزی به آنها گفته است.

پل پس از در آغوش گرفتن همسرش، برای پذیرش شغل کلانتری برمی گردد. برنارد نیز آنجاست و در نهایت با ژولیت زمان تنهایی می

گذراند. در آنجا، او اعتراف می کند که ژولیت زمانی که شروع به پرسیدن و یادگیری حقیقت کرد، به یک تهدید مرگبار برای بقای آنها در

سیلو تبدیل شد.

شب قبل از رفتن ژولیت برای تمیز کردن چه اتفاقی می افتد؟

ژولیت از بهانه های خود دوری می کند، زیرا برنارد مسائل این فصل اول را به عنوان \”تعدیل\” تشبیه می کند. سپس توجه به بیرون

معطوف می‌شود، جایی که برنارد ادعا می‌کند که بنیانگذاران «اسرارهای زیادی» برای آنها باقی گذاشته‌اند. اما او هیچ چیز خاصی را

فاش نمی کند، به جز پیام های مرموز تر. او فاش می‌کند که جمعیت عظیمی وجود دارد – بزرگتر از هر زمان دیگری – برای تماشای رفتن

ژولیت به کلین. و در آخرین اقدام خود، برنارد نشان هولستون، از جمله کلمه \”حقیقت\” که روی آن حک شده است را تحویل می دهد.

در سالن غذاخوری، همه تماشا می‌کنند و آماده هستند تا ژولیت به بیرون برود. و در واقع، مارتا به دیگران ملحق می شود، که برای

دیدن رفتن ژولیت به سمت بالا می رود. برنارد آخرین کلمات را برای او می خواند و نگاه می کند که ژولیت به بیرون می رود. در سالن

غذاخوری، ژولیت را نشان می دهد که به سمت درخت در دوردست می رود. برای ژولیت، او نمایشگر را می بیند … اما همه اینها دروغ

است. این دقیقاً همان ویدیوی قبلی است، با پرندگانی که بالای سرشان پرواز می کنند. این در واقع یک ویدیو از قبل ضبط شده از زمان

دیگری است.

در واقع در خارج از سیلو چه چیزی وجود دارد؟ آیا واقعاً بهشت است؟

ژولیت به جای تمیز کردن، پارچه را رها می کند و تصمیم می گیرد که برود. برنارد از درون می‌گوید: «دیگر طول نخواهد کشید»، با این

باور که ژولیت نمی‌تواند پیشرفت کند. و سپس این اتفاق می افتد. به نظر می رسد ژولیت به ناحیه دیگری برخورد می کند، که صفحه را

مانند یک هولوگرام به داخل و خارج می کند. او نشان کلانتر را روی جسد هلستون در همان نزدیکی قرار می دهد که اتفاقاً خارج از

محیط است و تصمیم می گیرد بیشتر از این پیش نرود.

یعنی تا زمانی که ژولیت یادداشت مارتا و این جمله را به یاد آورد: \”آنها در عرضه خوب هستند\”. این به کت و شلوار برمی گردد، که کاملا

هوابند و بدون شکاف است، همانطور که سایر کت و شلوارها داشتند. این نیز هلستون را توضیح می دهد. او متوجه شد که گیره

مهندسی شده است (با توضیح جستجوی خود برای \”حقیقت\”) و با برداشتن کلاه خود، جهان را به همان شکلی که واقعاً بود دید.

متأسفانه با مسموم شدن هوای اطرافش سقوط کرد و جان باخت.

فصل 1 سیلو چگونه به پایان می رسد؟

با این حال، نسخه ژولیت از رویدادهای خارج، بسیار متفاوت است. برنارد متوجه می‌شود که چیزی پیش آمده است و کلیدی را با

برچسب «18» می‌گیرد و منتظر می‌ماند تا چراغ‌ها روشن شوند. در مورد ژولیت، او بیشتر به جلو حرکت می کند و جهان را به گونه ای

می بیند که واقعاً فراتر از منطقه هولوگرافیک است. این منطقه زیبایی که ما تصور می کردیم نیست، بلکه یک زمین بایر وحشتناک

است.

ژولیت در حالی که خانه دیگری برای بازگشت به آن وجود ندارد، از تپه بالا می رود و از روی تپه ناپدید می شود. اما ما هنوز برای

شوکرها تمام نشده‌ایم، زیرا معلوم شد سیلو ما تنها سیلو نیست. تعداد زیادی کشش دیگر وجود دارد که تا جایی که چشم می بیند

کشش می دهند. این ما را به این باور می رساند که کلید برنارد با نوشته \”18\” در کنارش به این معنی است که آنها در سیلو هجدهم

حضور دارند، هر چند که بسیاری دیگر.

بررسی اپیزود

وای چه پایانی سیلو با یک فینال تکان دهنده باز می گردد، یکی که در نهایت به بزرگترین سؤالات ما پاسخ می دهد، اما همچنین

چیزهای زیادی را برای فصل دوم روی میز باقی می گذارد، که احتمالاً شیفت، کتاب دوم این سه گانه را اقتباس می کند.

حقیقت دنیای بیرون فاش می‌شود و معلوم می‌شود که دنیای ایده‌آل و عالی فقط یک توهم است. هوا به وضوح مسموم است و به نظر

می‌رسد لباس‌ها طوری طراحی شده‌اند که از هواگیری برای مردن در اثر مسمومیت اطمینان حاصل کنند، که بیانیه برنارد را توضیح

می‌دهد که «اکنون زیاد نخواهد بود».

به وضوح مشکلاتی در مورد کت و شلوارها وجود دارد، و این واقعیت که مارتا توانست با کارلا به توافق برسد، زیرا \”آنها در تامین خوب

هستند\”، به این معنی است که کت و شلوار ژولیت بهترین رفتار ممکن را داشته است.

این برای سیلو نیز چه معنایی دارد؟

با دیدن رفتن ژولیت، مطمئناً دیگران وسوسه می شوند که ترک کنند و با این کار آن را کاملاً نابود

خواهند کرد.

 

Views: 4

برچسب‌ها:, , , , , , , , , , , , , , , , ,