نقد و بررسی مجموعه تلویزیونی روزی روزگاری Once Upon a Time
مجموعه تلویزیونی روزی روزگاری Once Upon a Time
نقد و بررسی مجموعه تلویزیونی روزی روزگاری
نقد و بررسی مجموعه تلویزیونی روزی روزگاری
نقد و بررسی مجموعه تلویزیونی روزی روزگاری
#مازیارمیر
توصیه اکید می کنم این سریال ببینید …
اول برای رشد و توسعه قدرت تخیل و دوم داشتن ایده های نو و سوم سری به دوره کودکی و نوجوانی با ان خواهید زد از علی بابا و چهل دزد بغداد تا چراغ جادو و پیترپن تا سند باد
و سیندرلا و سفید برفی و…. خلاصه همه دور هم جمع شدند….
برای اما سوان، زندگی چیزی جز یک پایان خوش بوده است. اما وقتی او دوباره با هنری – پسری که ده سال پیش به فرزندخواندگی سپرد – در شب تولد 28 سالگی اش، همه چیز
تغییر می کند. هنری 10 ساله که اکنون به کمک اما نیاز مبرم دارد، زیرا از خواندن کتاب افسانه ها معتقد است که او دختر سفید برفی و شاهزاده جذاب است – که او را از جنگل طلسم
فرستاده تا در برابر یک افسانه محافظت شود. نفرینی که توسط ملکه شیطانی وضع شد. اما در ابتدا از باور کردن کلمه ای از داستان هنری امتناع می ورزد اما به زودی متوجه می شود
که زادگاهش استوریبروک، مین، بیش از چیزی است که به نظر می رسد. زیرا در استوری بروک است که همه شخصیتهای کلاسیکی که میشناسیم در زمان منجمد شدهاند و هیچ
خاطرهای از خود سابقشان ندارند – به جز ملکه شیطانی، که شهردار استوریبروک و مادر خوانده هنری، رجینا میلز است. اکنون، با نزدیک شدن به حماسه \”نبرد نهایی\” برای آینده هر دو
جهان، اما باید سرنوشت خود را بپذیرد و رمز و راز پشت مکانی را که باید افسانه ها را باور کرد، کشف کند.
خلاصه داستان
داستان در شهری غیر واقعی به نام استوریبروک در ایالت مین رخ میدهد، که ساکنان آن در حقیقت شخصیتهای داستانهای افسانهای مختلف هستند که به دنیای واقعی آورده
شدهاند. ملکه شیطانی رجینا (لانا پاریلا) با استفاده از نفرینی قدرتمند که از پوست چروکین (رابرت کارلایل) گرفته، خاطرات اصلی آنها را ربودهاست. ساکنان استوریبروک که رجینا
شهردار آن است، بیست و هشت سال بهطور تکراری و بدون اتفاق جدید زندگی کردهاند، بدون آنکه خودشان بفهمند سنشان تغییر نمیکند. تنها امید شهر به دختری به نام اِما سوان
(جنیفر موریسون) بستگی دارد، دختر سفیدبرفی (جینیفر گودوین) و شاهزاده دلربا (جاش دالاس)، که در نوزادی قبل از اینکه طلسم اجرا شود از جنگل سحرآمیز با یک کمد جادویی به
دنیای حقیقی فرستاده شدهاست. بخاطر همین او تنها کسی است که میتواند طلسم را بشکند و خاطرات از دست رفته شخصیتها را به آنها برگرداند. پسرش هنری (جرد اس.
گیلمور) که او را رها کرده بود، در رسیدن او به هدف مورد نظر یاریاش میکند، همراه با کتاب افسانههایش «روزی روزگاری» که کلید شکستن طلسم است. هنری فرزندخوانده
رجیناست که باعث ایجاد تنشها و علایق مشترکی بین رجینا و اِما میشود.
نقد و بررسی مجموعه تلویزیونی روزی روزگاری Once Upon a Time
فصل اول
فصل با برهم زدن عروسی سفیدبرفی و شاهزاده دلربا توسط ملکه شیطانی آغاز میشود، او اعلام میکند که نفرینی را راه خواهد انداخت که خوشبختی همه را میگیرد. شخصیتهای
افسانهای به شهر استوریبروک در ایالت مین آمریکا فرستاده میشوند، جایی که خاطرات اصلی و هویتشان از آنها گرفته میشود. در روز تولد ۲۸سالگیاش اِما، دختر سفید برفی و
شاهزاده دلربا، توسط پسرش هنری میلز به استوریبروک آورده میشود، به امید اینکه طلسمی را که مادر خواندهاش ملکهشیطانی رجینا اجرا کرده بشکند.
فصل دوم
با اینکه اما طلسم را شکسته شخصیتها به دنیای افسانهای بازنگشتهاند، و باید با هویتهای دوگانهشان کنار بیایند. پوست چروکین با استفاده از یک شبح سعی میکند رجینا را به
خاطر زندانی کردن بل بکشد. رجینا به همراه اما و سفیدبرفی و شاهزاده چارمینگ میخواهند شبح را به جنگل سحر آمیز بفرستند اما اوضاع خوب پیش نمیرود و اِما و سفیدبرفی هم
به جنگل سحر آمیز میروند و در ادامه تهدیدهای جدیدی از طرف کاپیتانهوک (کالین اودانهیو)، مادر رجینا، کورا (باربارا هرشی) یا ملکه قلبها برای استوریبروک به وجود میآید
همچنین افرار شرور و مرموزی هم با هدف نابود کردن جادو به استوریبروک میآیند.
نقد و بررسی مجموعه تلویزیونی روزی روزگاری Once Upon a Time
فصل سوم
در بخش اول، شخصیتهای اصلی به سرزمین عدم (Neverland) میروند تا هنری را که توسط پیتر پن روبی کی دزدیده شده نجات دهند. پیتر پن قصد دارد که «قلب راسخترین
معتقد» را بهدست بیاورد. در ادامه معلوم میشود پن پدر پوستچروکین است و وقتی پوستچروکین بچه بوده او را رها کرده. کشمکش آنها با پن در استوریبروک ادامه پیدا
میکند که نتیجهاش به کار افتادن برعکس نفرین اولیه است. همه شخصیتها به دنیای خودشان برمیگردند، درحالی که اِما و هنری ناچارند به نیویورک بروند.
دربخش دوم، شخصیتها بهطور مرموزی به استوریبروک بازگردانده میشوند، در حالی که خاطراتشان از یک سال گذشته پاک شده، و جادوگر خبیث غرب(ربکا میدر) از سرزمین اُز
وارد میشود. معلوم میشود جادوگر شرور خواهر رجینا است و برای تغییر گذشته و رسیدن به خوشبختی به استوریبروک آمدهاست و میخواهد برای انجام طلسم سفر در زمان بچهٔ
سفیدبرفی و شاهزاده چارمینگ را قربانی کند.
نقد و بررسی مجموعه تلویزیونی روزی روزگاری Once Upon a Time
فصل چهارم
با سفر در زمان فصل قبل، داستان جدیدی با عناصر فیلم منجمد آغاز میشود که منجر به آمدن السا (جورجینا هگ) از جنگل سحرآمیز به استوریبروک میشود. او با کمک
شخصیتهای اصلی به دنبال خواهرش آنا (الیزابت لیل) میگردد که به اینگرید، ملکهبرفی (الیزابت میچل) برمیخورند. در همان زمان رجینا به دنبال نویسنده کتاب «روزی روزگاری»
هنری میگردد تا بتواند بالاخره پایان خوشش را بهدستآورد. با این حال آقایگلد با کمک کروئلا دویل مربوط به فیلم ۱۰۱ سگ خالدار (ویکتوریا اسمورفیت)، شخصیت
ملفیسنت(کریستین باور وان استراتن) و اورسلا ملکهٔ دریا (مرین دانجی) برای خودش نقشه دارد تا قوانین سرنوشت قهرمانان و بدذاتان را توسط نویسنده (ایزاک) تغییر دهد. هنری
و اِما به بازگرداندن حقیقت میشتابند، قبل از اینکه داستان وارونه شده دائمی شود؛ ولی در نهایت، بهایش فداکاری عظیمی است.
نقد و بررسی مجموعه تلویزیونی روزی روزگاری Once Upon a Time
فصل پنجم
شخصیتها در مأموریتی به کملوت میروند تا جادوگر مرلین (الیوت نایت) را پیدا کنند و اِما را از قدرتهای تاریکی کهن که همه چیز را تهدید میکند نجات دهند. برای پیچیدهتر
شدن اوضاع، شاه آرتور (لیام گریگان) مصمم است تا توازن نور و تاریکی را با استفاده از شمشیر افسانهای اکسکالیبور تغییر دهد. با پیوند خوردن تاریخ و سرنوشت، نتیجه کار آنها را
به دنیای زیرین میکشاند، که در آنجا با ارواح کسانی روبرو میشوند که کارهای ناتمامی دارند و باید با هادس (گریگ گرمن) روبرو شوند. در تلاش برگرداندن نظم و درست کردن
اوضاع، استفاده نادرست شخصیتها از جادو به جنگ خطرناکی میان نور و تاریکی منجر میشود و دکتر جکیل (ساموئل هریس) و آقای هاید (ساموئل ویتور) وارد میشوند.[۲] همین
امر باعث شرور شدن دوباره برخی از شخصیتها میشود که میتوان به رجینا اشاره کرد.
نقد و بررسی مجموعه تلویزیونی روزی روزگاری Once Upon a Time
فصل ششم
با ورود آقای هاید و ملکه شیطانی به استوری بروک، دردسرهای بیشتری به سراغشان میآید. اما الهاماتی از آینده غمگینش بدست آورده و در پی تغییر دادن آن است. زلینا با ملکه
همدست میشود تا رجینا را نابود کند و در این بین، جاسمین و علا الدین (ناجی سابق) وارد داستان میشوند. سرانجام به دنیا آمدن فرزند بل و به وجود آمدن یک دنیای
موازی، اما را به نبرد نهایی نزدیک میکند.
فصل هفتم
چند سال از ترک استوری بروک توسط هنری میگذرد. هنری در «جنگل سحرآمیز جدید» با سیندرلا آشنا میشود و آنها به همراه رجینا و هوک ماجراهایی برای شکست دادن بانو
ترمین و دریزیلا پشت سر میگذرانند. تمام کسانی که در جنگل سحرآمیز جدید بودند نفرین میشوند. دختر هنری میلز، لوسی، او را به هایپریون هایتز میاورد. جایی که خطرات بیشتر
از همه جا در کمین نشستهاند… ولی تعداد نفرات نفرین شده خیلی بیشتر است چرا که ملکه تیانا، آلیس، دکتر فاسیلیر، زلینا و زن مرموز قدرتمندی در این فصل نقشی اساسی دارند.
همه اینها داستان را با محقق شدن پیشگویی دربارهٔ هنری و پوست چروکین، به سمت پایانش هدایت میکنند.
نقد و بررسی مجموعه تلویزیونی روزی روزگاری Once Upon a Time
طبق جدیدترین اخبار سینما و تلویزیون و صحبتهای خالق مجموعه تلویزیونی روزی روزگاری (Once Upon a Time)، آدام هوروویتس، این سریال پس از اتمام پخش فصل هفتم،
به پایان راه خود میرسد. هوروویتس که این خبر را طی بیانیهای در توییتر منتشر کرده، رسماً اعلام کرد که دیگر دنبالهای برای سریال ساخته نخواهد شد. وی در این بیانیه اذعان کرد:
هفت سال قبل، ما میخواستیم مجموعهای را درباره امید درست کنیم؛ جایی که حتی در بدترین شرایط هم یک پایان خوب ممکن باشد. سالها ماجراجویی، عشق، جادو
و امید. ما از همه همکارهایمان – بازیگران، خدمه و نویسندگان – متشکریم؛ همچنین از افراد حاضر در استودیو و شبکه که باعث شدند این ماجراجویی، شکل واقعیت
بهخود بگیرد و نهایتاً از طرفداران که وفاداری و تعلق خاطر آنها، عامل اصلی این سریال بود.
سریال روزی روزگاری که توسط آدام هوروویتس و ادوارد کیتسیس خلق شده، در سال ۲۰۱۱ به روی آنتن رفت و استقبال بسیار خوبی از آن صورت گرفت. نهایتاً با گذشت هفت سال از
شروع کار، پرونده سریال برای همیشه بسته خواهد شد. کار پخش فصل آخر Once Upon a Time در تاریخ ۲ مارس (جمعه، ۱۱ اسفند) از سر گرفته میشود.
داستان سریال ذکرشده در شهر خیالی استوری بروک در ایالت مینِ آمریکا صورت میگیرد و شخصیتهای داستان آن مقتبس از اساطیر و افسانههای کلاسیکی هستند که توسط
نفرینی کشنده به دنیای واقعی آورده شدهاند و خاطرات آنها بهصورت کلی پاک شده است.
من سریال 1-6 را کاملا دوست داشتم. نمی توانستم از تماشا کردن دست بردارم. فکر می کنم در کمتر از یک ماه همه آنها را تماشا کرده ام. من را به سرزمینی دور برد، و به آن دنیای
فانتزی کوچکی که دنیای واقعیت نیست. ولی. من متاسفم که بگویم سریال 7 چنین ناامید کننده است. من فقط در قسمت 6 هستم و به جای تماشای آن، این نقد را می نویسم.
کاش من هم یکی از این افراد بودم که می توانستم تسلیم شوم و مجبور نبودم کل مجموعه برنامه ها را ببینم. من بعد از تماشای سریال 7 وانمود می کنم که همه آنها بعد از سریال 6
با خوشبختی زندگی کردند.
یک مفهوم بسیار جالب برای یک برنامه، فصل اول نسبتا جالب بود و داستانی جذاب داشت. نحوه آمیخته شدن دنیای افسانه با دنیای واقعی زیباست. شخصیت های اصلی فصل
اول، رجینا و اِما، جالب هستند و خط داستانی تا پایان فصل به خوبی به پایان می رسد. در فصل دوم، کاراکترهای زیادی توسعه مییابد و افسانههای بیشتری با شخصیتها مرتبط
میشود، باز هم به زیبایی انجام میشود، افسانهها در هم تنیده میشوند که منجر به یک داستان هیجانانگیز میشود. در فصل سوم شخصیت های جدیدی معرفی می شوند و به
مکان های جدیدی سفر می کنند. این فصل در کل نسبت به فصل اول و دوم جذابیت کمتری دارد و سرعت آن کندتر است، اما همچنان تماشای آن لذت بخش است. اگرچه نیمه اول
فصل 4 هنوز محتوای لذت بخشی را نشان می دهد، اما این نقطه عطف سریال است، پس از این به نظر می رسد که سریال فقط به خاطر ادامه دادن ادامه دارد. فصل 5 اصلاً جذاب
نیست و به نظر می رسد ایده های آنها تمام شده است. فصل 6 نسخه ضعیف تری از فصل 5 است و فصل 7 کاملا خسته کننده است. بیش از 3 فصل اول را تماشا نکنید، و شاید
فصل 4 را هم تماشا کنید.