واکاوی یک ترفند جدید انتخابات ریاست جمهوری آمریکا
واکاوی یک ترفند جدید انتخابات
ابراز برائت از امریکا ترفند جدید انتخابات ریاست جمهوری
انتخابات اولیه (مرحله مقدماتی) یا درون حزبی انتخابات ریاستجمهوری امریکا در ایالت نیویورک، که در روز سهشنبه ۱۹ آوریل ۲۰۱۲ (۳۱ فروردین ۹۵) برگزار شد، با پیروزی قاطع
هیلاری کلینتون (کسب بیش از ۵۰ درصد آراء) به انجام رسید.
و به این ترتیب خانم کلینتون چنان به کسب پیروزی نهایی نزدیک شد که رسانههای جمعی رسماً او را \”نامزد مفروض\” حزب دموکرات اعلام کردند. این در حالی است که من از روز اول
به شدت معتقد بودم و هستم که دلارهای ترامپ و داماد صهیونیست و یهودی ترامپ فاکتور شانس را مانند الگوی فکری و رفتاریش یعنی دونالد ریگان رقم خواهد زد و باید منتظر
ماند و دید این تفسیر من واقعیت دارد یا خیر…. مازیار میر
به نظر می رسد که در مورد حزب جمهوری خواه نیز، دونالد ترامپ با پیروزی قاطع بر رقبای خود (کسب بیش از ۵۰ درصد آراء) در همین ایالت نیویورک، حرکت به سوی کسب
نامزدی حزب جمهوریخواه در مرحله نهایی را شتابان و سراسیمه شروع کرده است مصاحبه ها و حرفهای ازار دهنده این روزهایش دلیل من برای این تعبیر است.
دونالد ترامپ با بهرهبرداری حداکثری از پیروزی قاطع در ایالت نیویورک، در عرض هفته بعد در پنج ایالت شمال شرقی امریکا پیروزی نیویورک را مجددا دوباره رقم زد
و سهشنبه هفته بعد هم در کمال ناباوری بسیاری از منتقدین با شکست قاطع رقبای خود در انتخابات درون حزبی ایالت ایندیانا رسماً \”نامزد مفروض\” حزب جمهوری خواه ایالات
متحده آمریکا معرفی گردد.
فکر می کنم که هرچندانتخابات مقدماتی هنوز در تعدادی از ایالتها ــ مانند ایالت کالیفرنیا و اورگان و غیره ــ انجام نشده، ولی نتیجه انتخابات آنها هرچه باشد دیگر تأثیری در
نامزدی دونالد ترامپ از حزب جمهوری خواه اساسا نخواهد داشت.
مازیار میر به شدت معتقد است که نتیجه انتخابات در ایالتهای باقی مانده ممکن است در تعیین نامزدهای حزب دموکرات تأثیرگذار باشد.خانم کلینتون تاکنون با پیروزیهایی که در
ایالتهای مختلف به دست آورده توانسته ۱۷۱۶ نماینده عادی برای خود کسب نماید. (( حداقل تعداد آرائ باید حدود 2500 فقره باشد))
با نظر مساعدی که تشکیلات رهبری حزب دموکرات دارد از ۷۹۴ نمایندهای که به نام سوپرنماینده (Super Delegato ) در اختیار خود دارد و میتواند به تصمیم اتفاقاً در انتخابات سهشنبه ماه مه ۲۰۱۶برنی ساندرز توانست در انتخابات درون حزبی ایالت ویرجینیای غربی خانم کلینتون را به نحو قاطع (با کسب بیش از ۵۰
درصد آراء) شکست سختی بدهد. به این ترتیب تصمیم تشکیلات حزب در مورد انتخاب نامزد نهایی نقش اساسی بازی میکند.
در مورد حزب جمهوری خواه وضع اما کاملا متفاوت است دونالد ترامپ تاکنون کلیه رقبای خود را بصورت کامل شکست داده و حتی می توان گفت رقبا را کاملا وادار به ترک میدان
کرده ولی تشکیلات حزب نظر مساعدی نسبت به او نداشته و ندارد شاید بخاطر قماربازی ها و یا شومن بازی در مسابقات کشتی کج و یا اظهارات جنجالیش در مورد……
آری با سابقه درخشان ترامپ هنوز حزب از اعلام حمایت شفاف و قطعی خود از او خودداری کرده و چنانچه تشکیلات حزب فرد دیگری را ــ احیاناً در کنگره حزب به عنوان نامزد
نهایی حزب انتخاب و معرفی نماید – حزب رسماً دچار انشعاب میشود.
ساندرز سگ گله و حزب دموکرات
برنی ساندرز که نقش \”سگ چوپان\” را در انتخابات درون حزبی بازی می کند و به این وسیله با طرح برنامه و شعارهایی کاملاً در موضع چپ حزب دموکرات و خانم کلینتون، کسانی که ازسیاستهای احزاب حاکم و دولت و نظام انتخاباتی امریکا
سرخورده شده و به حزب دموکرات پشت کرده و یا به طور کلی از سیاست بریدهاند را به دور خود جمع کند و مانند سگ گله آنها را از نو به حزب بازگرداند. او با طرح سه
شعار و برنامه اصلی ــ عدم دریافت کمک مالی از شرکتهای غولپیکر و کلان سرمایهداران، بیمه درمانی و دارویی همگانی برای مردم امریکا و بالاخره تحصیلات رایگان در
دانشگاههای دولتی برای جوانان ــ و همچنین با ابراز مخالفت با برخی از سیاستهای خارجی امریکا به مبارزه انتخاباتی پرداخت گام نهاد.
ساندرز مستقل
ساندرز کاندیدای سوسیالیست
برنی ساندرز سوسیالیست دموکرات
آنچه همیشه گفته و می گویم شما باید در لیست باشی حالا هرچه لیست و حمایت حزبی بیشتر شانس موفقیت شما بیشتر و بهتر خواهد بود.
آری با این ترفند برنی ساندرز سوسیالیست دموکرات موفق شد هزاران هزار آمریکایی منتقد و ناراضی و از طبقات مختلف جامعه آمریکایی را از کلیه اقوام و گروهها و مذاهب به دور
خود جمع نموده و محبوبیت شعارهای تبلیغاتی خودش را دوچندان نماید. او با این ترفند ساده اما کار آمد در تعداد زیادی از ایالتها به پیروزی قابل قبولی رسید و حتی موقعیت
خانم هیلاری کلینتون را شدیدا به خطر انداخت.
به نظر می رسد که انتخابات درون حزبی به نتایج نهایی خود نزدیکشده و به یمن نظر مساعد تشکیلات حزب خانم کلینتون می توان اینگونه فرض کرد که در حال حاضر بابی ساندرز
کاندیدای جانشین خواهد بود و حتی تشکیلات حزب این را تلویحا پذیرفته است.
مطابق تکلیف محوله، آخرین وظیفه لازم را انجام دهد و لژیون جوانان ناراضی را که به دور خود جمع کرده به حزب دموکرات تحویل دهد. ولی این کار به سادگی قابل انجام نیست.
چراکه هواداران او مخالف سیاستهای دولت اوباما و برنامه سیاسی و اقتصادی خانم کلینتون ــ که تفاوتی با برنامههای اوباما ندارد ــ میباشند و از او انتظار دارند به مبارزه ادامه
دهد.
ساندرز و خواسته غیر متعارف
ولی سناتور ساندرز ابتدا پشتیبانی خود از هیلاری کلینتون را مشروط به این نمود که خانم کلینتون متن سخنرانی (یا سخنرانیهای) خود برای غولهای بانکی را که در سالهای بحران
بزرگ اقتصادی در ازاء دریافت \”حقالزحمه\” کلان ایراد کرده بود علنی نموده و انتشار دهد. چرا که در آن سالها بانکها عملاً ورشکسته شده بودند و از دولت انتظار داشتند از جیب
مردم کمکهای میلیاردی به آنها بکند. ولی تقاضای ساندرز برای علنی شدن این سخنرانیها با مخالفت خانم کلینتون مواجه شد و وی امتناع خود از انجام این کار را اعلام کرد.
مضافا اینکه حتی تشکیلات حزب به ساندرز تذکر داد از تبلیغ منفی درباره دریافت کمک مالی از شرکتهای بزرگ و کلان سرمایهداران خودداری کند. این در حالی است که دریافت
کمکهای مالی انتخاباتی از شرکتها و سرمایهداران بزرگ در واقع چیزی جز دریافت رشوه قانونی از آنها نیست و این حرکت، بهخصوص در انتخابات سال جاری، بسیار مذموم و
ناپسند خوانده شده است.
سناتور ساندرز اعلام جنگ نمود.
سناتور ساندرز اعلام کرده مبارزه انتخاباتی خود را تا برگزاری کنگره حزب دموکرات ــ که قرار است در تابستان امسال در فیلادلفیا در ایالت پنسیلوانیا تشکیل شود ــ ادامه خواهد داد .
لذا برای اینکه نظر مساعد تشکیلات حزب را به سوی خود جلب کند و از سوی دیگر آب پاکی را بر دست بخشی از هواداران خود که در مخالفت با سیاستهای دولت و مواضع خود
او بسیار سرسختی میکنند بریزد، اخیراً تلاش نموده مواضع خود را در حوزه سیاسی به مواضع دولت اوباما نزدیک کند.
ساندرز اخیراً پشتیبانی خود را از سیاست اوباما مبنی بر اعزام ۲۵۰ نظامی امریکایی دیگر به سوریه اعلام داشت . او همچنین از جنگ غیرقانونی پهپادهای امریکایی در افغانستان، یمن،
پاکستان و سایر کشورها، همچنین اشغال ۱۵ ساله افغانستان حمایت نمود. او اعلام کرد، مانند اوباما، معتقد است \”باید سربازان امریکایی را برای آموزش نظامیان مسلمان به منطقه
اعزام کرد و برای آنها تجهیزات نظامی لازم را ارسال داشت.\” او، در واقع، به زبان دیگری، اعلام میدارد که با سیاست تغییر رژیم کشورهای مختلف توسط اوباما موافق است و چنانچه
وارد کاخ سفید شود، درست مانند اوباما، روزهای سهشنبه هر هفته لیست اهداف و افرادی که باید توسط پهپادها مورد حمله قرار گیرند و به \”لیست کشتن\” معروف است را تعیین و
تصویب خواهد کرد. این کشتاری است که به اقرار خود مقامات امریکایی، درصد بزرگی از آن را افراد غیرنظامی و بیگناه تشکیل میدهند. ساندرز هم، درست مانند اسرائیل که
فلسطینیان را قتلعام میکند، به همان دستاویز متوسل میشود و خواهد گفت \”در آنجا کسانی هستند که میخواهند امریکاییها را بکشند، به امریکا حمله کنند و ما حق داریم از
خودمان دفاع کنیم.\” (مصاحبه ساندرز با کریس هایز MSNBC) و این در حالی است که قبلاً در مناظره با خانم کلینتون در ایالت نیوهمپشایر اعلام کرده بود سرنگونی صدام \”تمام
منطقه را بیثبات کرد\” و سرنگونی قذافی \”در لیبی باعث خلاء قدرت و در نتیجه به نفع داعش تمام شد.\” او در ماه فوریه در رابطه با سرنگونی بشاراسد گفته بود \”بله ما میتوانیم او را
سرنگون کنیم ولی این باعث بروز خلاء قدرت در سوریه خواهد شد که به نفع داعش خواهد بود.\”
از سوی دیگر ساندرز برای اینکه لژیون جوانانی که به دور خود جمع کرده را وارد حزب دموکرات کند به آنها اعلام کرده چنانچه در نهایت از هیلاری کلینتون شکست هم بخورند و از
کسب نامزدی حزب در انتخابات نهایی باز بماند، باز هم میتواند با حضور یافتن در کنگره برنامه مترقی و تقاضاهای به حق خود را در برنامه دولت کلینتون بگنجاند. از طرف دیگر آنها
نباید به هیچ وجه اجازه دهند دونالد ترامپ پیروز شود. وبرای این کار لازم است به خانم کلینتون رای بدهند.
ساندرز، از سر ریاکاری، به هواداران خود اعلام میکند که حزب دموکرات را میتوان از داخل اصلاح کرد. ولی واقعیت این است که این حزب ــ و همچنین حزب جمهوریخواه ــ ابزار
سلطه و حکومت الیگارشی (حکومت خاندان ثروتمند) در امریکا میباشند.
تکلیف سیاهپوستان آمریکا چه خواهد شد؟
آیا این حزب میتواند از اعضاء اتحادیههای کارگری بخواهد از باند سرمایهداران عضو آن که مشاغل آنها را به
خارج صادر کرده دفاع کنند؟ به قول ملکم ایکس مسئله بر سر این است که بالاخره مرغ و خروسها در حزبی که روباهها و شغالها و گرگها در آن خانه کردهاند باقی خواهند ماند؟
شواهد موجود حاکی از این است که لژیون جوانان ناراضی، در مقابل این ریاکاری، دست به مقاومت خواهند زد و به تظاهرات اعتراضی در مقابل کنگره دموکراتها توسل خواهند
جست . آخرین باری که دموکراتها سعی کردهاند، در زمان وجود اعتراضات اجتماعی این تاکتیک را به اجرا بگذارند در انتخابات سال ۱۹۶۸ بود. در آن سال نامزد رسمی حزب دموکرات
سناتور جورج مک گاورن از ایالت داکوتای جنوبی بود که در مقابل ریچارد نیکسون از حزب جمهوریخواه قرار داشت. سناتور یوجین مککارتی از ایالت مینهسوتا در آن دوره ، درست
مانند سناتور ساندرز، وظیفه بازی در نقش \”سگ چوپان\” را برعهده داشت و درست در اوج جنبش اعتراضی ضد جنگ ویتنام وظیفه داشت با مخالفت با جنگ ویتنام این جوانان را به
دور خود جمع کند و سپس آنها را وارد حزب دموکرات نماید. ولی آنان به مقاومت برخاستند و در مقابل کنگره حزب دموکرات که در شیکاگو برگزار میشد دست به تظاهرات و
اعتراضات سنگین زدند. در مقابل مقامات دولتی با فراخواندن پلیس ضدشورش و نیروهای سرکوبگر دست به مقابله با جمعیت کثیر معترضان و سرکوب شدید تظاهرات و مردم زدند.
مشاهده آن صحنهها توسط مردم امریکا ابداً به نفع دولت امریکا نبود. در نهایت حزب دموکرات در اجرای پروژه خود شکست خورد، انتخابات را هم با شکستی سنگین به نیکسون
واگذار کرد.
آنچه این دوره انتخاباتی را از انتخابات دورانهای گذشته متمایز میسازد وجود بحران در هر دو این احزاب دوگانه و همچنین نظام دوحزبی است که به هیئت حاکمه و
کلانسرمایهداران تعلق دارد. موضوع بر سر این است که آیا امکان دارد این نظام دوحزبی به نحوی متلاشی شود که دیگر قابل ترمیم نباشد و به این ترتیب این امکان برای فعالیت
وسیع سیاستهای چپ اصیل و انقلابی فراهم آید؟
واقعیت این است که حزب دموکرات نیز ــ مانند حزب جمهوریخواه ــ دچار شکاف شده و با چشمانداز انشعاب روبروست. اختلافنظر مابین تشکیلات حزب و اعضاء آن، بهخصوص
جوانان معترض مخالف سیاستهای جاری حزب چنان شدید است که بعید است رهبری حزب بتواند بر آن اختلافها فائق آید.
ترامپ و حزب جمهوریخواه
اکنون دیگر واضح شده که دونالد ترامپ منتخب صفوف اعضاء حزب جمهوریخواه برای رقابت در مرحله نهایی انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ میباشد. ولی تشکیلات و نخبگان
حزب مذکور از پذیرفتن او به عنوان نامزد حزب امتناع میکنند. به عنوان مثال، جورج اچ دبلیو بوش پدر رئیسجمهور اسبق و جورج دبلیو بوش پسر، رئیسجمهور سابق از حمایت از
ترامپ خودداری کردهاند. بوش پدر اعلام داشته که او دیگر بازنشسته شده است. در صورتی که دوسه ماه پیش در حمایت از نامزدی پسر کوچکتر خود جب بوش (Jeb Bush) همراه
همسر پیرش رسماً وارد گود انتخابات شده بود. جورج دبلیو بوش پسر نیز اعلام نموده آمادگی ندارد از ترامپ حمایت کند و اضافه کرده \”هرکس صدایش در اتاق بلندتر است لزوماً
قویترین فرد نیست\”. نخبگان و رهبران دیگر حزب نیز هریک به طریقی عدم موافقت خود را با ترامپ ابراز داشتهاند. برخی از آنها حتی اعلام کرده اند به کاندید دموکراتها ــ خانم
کلینتون ــ رأی خواهند داد.
مروری اجمالی بر شیوه سخن گفتن و مبارزات انتخاباتی ترامپ روشن میسازد که او از همان آغاز فعالیتاش تمام تلاش خود را به کار برد تا خود را از سیاستمداران واشنگتن و
همچنین از تشکیلات حزب حمهوریخواه جدا کند و متمایز نشان دهد. بنابراین، از همان ابتدای کار که از جمله ۱۷ کاندیدای حزب جمهوریخواه بود سیاستهای واشنگتن و
سیاستمداران و حتی رسانههای بزرگ را به شدت به باد انتقاد گرفت. او، همچنین، به شدت به سیاستهای اقتصادی، قراردادهای تجاری امریکا با دیگر کشورها و همچنین سیاست
خارجی امریکا حمله برد. او به تشکیلات و رهبران حزب جمهوریخواه به شدت حمله کرد و آنها را فاسد و تابع سرمایهداران نامید. او حتی در همان مناظرههای اولیه با اشاره به سایر
نامزدها ــ سناتورها و فرمانداران حاضر در مناظره ــ رسماً اعلام کرد که به آنها کمک مالی میکرده و حتی رسانههای گروهی را که متعلق به شرکتهای بزرگ وآل استریت میباشند،
دروغگو خواند.
او حتی پا را از این هم فراتر گذارد و هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه و حتی نظام دو حزبی را مسئول بیکاری وسیع و وضع بد اقتصادی مردم معرفی کرد. او احزاب و نظام
دوحزبی را نظامی فاسد خواند که رسماً دنبال منافع خود و اجرای برنامههایی میباشند که منافعی برای مردم امریکا ندارد. او اعلام کرد که نظام دوحزبی هیچ نگرانی در مورد وضع بد
طبقه متوسط و طبقه کارگر امریکا ندارد. و لذا، نظام مذکور، نزد مردم عادی، هم از نظر سیاسی و هم از نظر اقتصادی ناکارامد بوده و توجهی به تأمین نیازهای اکثریت طبقه متوسط و
طبقات کمدرآمد و کارگر ندارد. او اعلام کرد احزاب دوگانه امریکا برخلاف ادعای خود به هیچ وجه دموکراتیک نمیباشند و در واقع فقط طرفدار منافع بانکداران، شرکتهای غولپیکر و
همان قشر ا% ثروتمند کشور میباشند.
این واقعیت دهها سال است نزد اهل نظر جاافتاده که احزاب دوگانه امریکا در واقع دو بال یک حزب واحد متعلق به بانکداران و شرکتهای غولپیکر در نظام امریکا میباشند . هر دو
بال این حزب واحد ــ هم حزب دموکرات و هم حزب جمهوریخواه ــ از سال ۱۹۸۰ به بعد الگوی نولیبرالی اقتصادی را اتخاذ کردند و با به اجرا گذاردن آن سطح زندگی مردم عادی
امریکا را به شدت کاهش داده و نابود کردند و در عین حال ثروتمندترین خانوادهها (همان ا% معروف) و شرکتهای متعلق به آنان را به حد غیرقابل تصوری ثروتمند کردند.
اخیراً امانوئل سائز (Emmanuel Saez)استاد دانشگاه کالیفرنیا در برکلی، با استفاده از آمار مربوط به \”اداره خدمات مالیاتی\” (Internal Revenue Services-IRS) تحقیقاتی انجام داده
که طی آن، از جمله، به این نتیجه رسیده که دستکم ۹۷ درصد کل افزایش خالص درآمد ملی از سال ۲۰۰۸ تاکنون (۲۰۱۶) توسط ثروتمندترین خانوادهها تصاحب شده است. این رقم
برای سالهای ۲۰۰۸ـ۲۰۰۰ مقدار ۶۵ درصد میباشد ولی در دوره سالهای ۹۳ تا ۹۹ این رقم ۴۸ درصد بوده است. لذا ابداً تعجبی ندارد که مطابق نظرپرسی انجام شده نزدیک به نیمی
از کارگران جوان امریکا نسبت به سوسیالیسم ابراز همبستگی کنند و یا اعلام دارند که بطور کلی پیرو آن میباشند .
علیرغم تنفر مردم عادی امریکا از سیاستهای اقتصادی و سیاسی دولت امریکا، تشکیلات و نخبگان حزب جمهوریخواه اصرار دارند که نامزد حزب برنامه زیر را اجرا کند:
ــ برنامه اقتصادی نولیبرالیستی تجارت آزاد
ــ کاهش سطح مستمریهای پرداختی بیمه اجتماعی به بازنشستگان
ــ کاهش بیشتر مالیات دریافتی از کلان سرمایهداران و شرکتهای بزرگ جهت تشویق آنان به سرمایهگذاری
ــ تداوم برنامه بیمه خدمات درمانی مصوب دولت اوباما به نام Obamacare (مراقبتهای پزشکی اوباما) که بسیار ناکافی و ناکارآمد میباشد .
ــ تداوم و حفظ قراردادهای تجاری با سایر کشورها مانند نفتا NAFTA (مابین امریکا و کشورهای امریکا لاتین) و
ــ ادامه مذاکره با اتحادیه اروپا برای نهایی کردن قرارداد تجاری و سرمایهگذاری متقابل مابین امریکا و اتحادیه اروپا به نامTrans-Atlantic Trade & Investment Partnership –TTI
) ) و (Trans- Pacific Trade & Investment Partnership- TPTIP) با کشورهای(آسهآن)ASEAN
ــ و در نهایت حمایت از برنامههای نظامی و سیاست خارجی استیلاگرانه امریکا در سرتاسر جهان
این به هیچ وجه به این معنی نیست که تشکیلات حزب و نخبگان آن از عدم رضایت مردم امریکا از سیاستهای اقتصادی و سیاسی دولت در واشنگتن بیاطلاع میباشند، بلکه هدف
آنها اجرای سیاستهای اقتصادی، نظامی و سیاسی به نفع طبقه حاکمه امریکاست و در این راه از اینکه مردم امریکا را تحمیق و یا سرکوب کنند هیچ باکی ندارد.
از طرف دیگر، ترامپ نیز به هیچ وجه در نظر ندارد برنامهای سیاسی خلاف منافع طبقه حاکمه به اجرا بگذارد. واقعیت این است که حتی اگر او بخواهد سیاستی اقتصادی غیر از
سیاست اقتصادی حاکم را به اجرا بگذارد در چارچوب نظام حاکم سرمایهداری گزینه چندانی در اختیار ندارد. او چنانچه بخواهد از تولیدات امریکایی در مقابل کالاهای خارجی حمایت
کند باید به افزایش حقوق و سود بازرگانی و بالاخره ایجاد دیوار تعرفه روی بیاورد. و این به سرعت منجر به وضع حقوق و سود بازرگانی و ایجاد تعرفه متقابل از جانب کشورهای دیگر
خواهد شد که نهایتاً منجر به بروز جنگی تجاری مابین امریکا و رقبای آن خواهد شد. و این به هیچ وجه به نفع امریکا نیست. در رابطه با سیاست خارجی و برنامههای سلطهگری
امریکا هم بسیار روشن است که عقبنشینی از این سیاستها حتی مطرح هم نمیتواند بشود.
در واقع هدف نهایی ترامپ و تشکیلات حزب جمهوریخواه ــ و همچنین حزب دموکرات ــ در نهایت یکی است و آن حفظ منافع طبقه حاکمه سرمایهدار در داخل کشور و سطح جهان
است . اختلاف آنها در واقع فقط بر سر اینست که چگونه آن را به مردم امریکا حقنه کنند…
باید دید در اینده چه پیش خواهد آمد و چه خواهد شد و آینده آبستن چه حوادثی است و دلارهای بی شمار دونالد ترامپ به همراه تیم یهودی داماد ترامپ برنده خواهد شد ….
جمع آوری و تنظیم مازیار میر