وکیل دادگستری و اخلاق حرفه ای قسمت چهارم
- وکیل دادگستری و اخلاق حرفه ای
در ادامه قسمتهای قبل می خواهیم به بایسته های وکیل دادگستری و اخلاق حرفه ای بپردازیم :
… بازخوانی سوگندنامه وکالت بازخوانی متون حقوقی ، اگر به وسیله اهل فن و صاحبان ذوق ودانش نوشته شده باشند ، همیشه آموزنده و گاه هشدار دهنده است .
متنسپوگندی که وکلا یاد می کنند و در ماده ۳۹ آئیننامه قانون وکالت آمدهاز اینگونه نوشتهها است . کثرت مشغله و این پندار که متن قسم را کاملا به یاد داریم و یا ـ خدای ناکرده
ـ کم اهمیت شمردن سوگند ، باعث میشود که سالهابگذرد و سوگندنامه بازخوانی نشود . متن تقطیع شده را با هممیخوانیم : ـ »در این موقع که میخواهم به شغل شریف وکالت
نائل شوم پس وکالت شغلی است که افراد پس از طی مراحل و احرازشایستگی به آن »نائل« میشوند و »شرافت« صفت ذاتی و لایتجزایاین حرفه است . ـ »
وکیل دادگستری و اخلاق حرفه ای قسمت چهارم
به خداوند متعال قسم یاد میکنم به اعتبار طبع شغل وکالت ، این سوگند ، بیواسطه ، در مقابل بالاترینمرجع هستی که عدالت محض و حسن محض و زیبائی محض و اولالاولین
است یاد میشود و در اتیان آن وکیل خود را مستقیما در مقابلخداوند متعهد و ملتزم میکند . ـ » . . . که همیشه قوانین و نظامات را محترم شمرده و جز عدالت واحقاق حق
منظوری نداشته و بر خلاف شرافت قضاوت و وکالت اقدامو اظهاری ننمایم .« در وکیل شرعا عدالت شرط نیست . اما سوگندنامه ما را مکلف میکند که در اقداماتمان صرفا عدالت را
ـ به مفهوم »وضعشی فی ما وضع له« در حد توان فکری و علمی خویش منظور نظرداشته باشیم .
رعایت این ضابطه از تعداد دعاوی خواهد کاست . اگر مادر برخورد با موکل ، پس از احراز اینکه دعوای او براساس موازین حقوقی و قضائی ( که در حرفه ما معیار عدالت است ) ، بر
حق نیست ، اورا از طرح و تعقیب آن منع و به مذاکره و صلح با طرف ترغیب کنیم . همباری از دوش دادگستری برخواهیم داشت ، هم بندگان خدا را از وروددر مسیری که انتهای آن
خسران است بازخواهیم داشت و هم ـ درتحلیل نهائی ـ موکل بالقوه و مبلغ متعصبی برای خود به دست خواهیم آورد . ـ » . . . و نسبت به اشخاص و مقامات قضائی و اداری و
همکاران واصحاب دعوی و سایر اشخاص رعایت احترام را نموده و از اعمال نظریات سیاسی و خصوصی و کینه توزی و انتقام جویی احتراز نموده . . . این قسمت از سوگندنامه را
وکیل دادگستری و اخلاق حرفه ای قسمت چهارم
چند بار باید خواند . ممکن است خیلی ها ـ حتی آنان که از ایشان انتظار نمیرود ـ در مقاطعی از زمان ، عنان زبان یا قلم را از کف بدهند و آنچه را که نباید ، بگویند و بنویسند ـ و
شاید در برخی امکنه و بعضی ازمنه قبح بد حرفی و هتاکی و هرزه درائی کم شود یا از بین برود .
اما تسلیم جریانهائی از این دست شدن و از عوام تبعیت کردن و یاوه گفتن و دشنام دادن از وکیل دادگستری پذیرفته نیست . همچنین ممکن است پاره ای از مردم ـ یا بسیاری از
آنها ـ برای پیش بردن اهداف خویش ، از متهم کردن دیگران یا آشکار کردن رازهایشان یا حمله به نقاط ضعف آنها ، ابائی نداشته باشند .اما چنین برخوردها و رفتارهائی از وکیل
دادگستری قابل قبول نیست .
همینطور ، شاید از مردم عادی بتوان پذیرفت که هرگاه در موضع قدرت قرار گرفتند و به خصم دست یافتند ، تا آنجا که غریزه حکم میکند ، برای تشفی خاطر بتازند . لکن وکیل
دادگستری باید خود را ازلذت حیوانی »تسلیم غریزه انتقامجویی شدن« محروم کند . پس وکیل دادگستری : ـ به طرف دعوی که یهودی است
لقب صهیونیست نمیدهد€ * ـ وابستگی طرف مقابل را به گروهها و احزاب و فرقی که انتساب به ایشان نقطه ضعف محسوب میشود ، وسیله ارعاب و اخافه و تضعیف حریف قرار
نمیدهد . * ـ خطای فاحش همکار خود را ، اعم از قاضی و وکیل ، در حکم یا لایحه و دادخواست یا مذاکرات شفاهی ، برای تمسخر و استهزا وریشخند کردن و شرمنده ساختن او
، وسیله و مستمسک نمیکند .* ـ به متهم به قتل یا کلاهبرداری که طرف موکل او است »جانیبیرحم« و راهزن و قطاع الطریق لقب نمیدهد . این قاتل و کلاهبردار ازنظر او »آقای
فلان« هستند که اعمالشان را با استفاده از الفاظ و عبارات حقوقی و قضائی توصیف و چنان استدلال میکند که ایشان را راهیپای چوبه دار و زندان کند . بدون اینکه چون عوام تحت
تاثیر غرایز واحساسات خود قرار گیرد . سعی و تلاش وکیل را برای احقاق حق موکلش در محدوده قانون و وجدان جمعی ، تا هر حدی که باشد ، اهل نظر میپذیرند . اما اینکه
مسائل شغلی برای وکیل جنبه شخصی پیدا کند و ـ از این بدتر ـ باعث تحریک او شود و به فحاشی یا مهمل گوئی وادارش کند مورد تایید اولوالالباب نیست .
وکیل دادگستری و اخلاق حرفه ای قسمت چهارم
از موفقیت و رفاه همکاران و حتی برتری مادی و معنوی ایشان بر خود شاد میشود ( و یا حداقل ناشاد نمیگردد ) و برای منتسب کردن این پیروزیها و کامروائیها به عوامل و علل
منفی و غیر اخلاقی ، تسلیم نفس اماره نمیشود . حسادت و تنگ نظری و کم بینی آفتی است که بیش از هر چیز دیگری صنف و حرفه ما را تهدید میکند و هر یک از مابرای نفی و
طرد این عوامل مخرب تکلیف شخصی داریم .
. . . و در امور شخصی و کارهائی که از طرف اشخاص انجام میدهم راستی و درستی را رویه خود قرار داده و مدافع حق باشیم . . . یکی از ویژگیهای
شغلی وکالت این است که زندگی حرفهای وکیل با زندگی خصوصی او آمیختگی غیر قابل انفکاک دارد . ارباب حرف دیگر شاید بتوانند زندگی خصوصی توجیه ناپذیر و رفتار و حرکات
مشکوک و قابل انتقاد داشته باشند بدون اینکه به زندگی حرفهای ایشان لطمهای وارد شود . اما بروز اولین آثار نامطلوب و منفی را در زندگی خصوصی وکیل دادگستری ، باید
نشانه »آغاز پایان« زندگی حرفهای اوتلقی کرد . به این ترتیب به طریق اولی رفتار وکیل در امور وکالتی هم باید ـ تاحدی که از انسان جایز الخطا توقع میتوان داشت ـ خالی از نقص
باشد . بنابراین : * ـ اینکه وکیل از اطلاعات قضائی و حقوقی خود در امور معاشیو مالی خویش سوء استفاده کند . ( البته »حسن استفاده« دراین موارد بههیچوجه مذموم نیست
) * ـ اینکه اسناد و مدارک موکل را در گرو دریافت حق الوکاله نگهدارد . * ـ اینکه نتیجه کار را ، حسب مورد ، بهتر یا بدتر از آنچه که واقعامیتواند باشد ، در نظر موکل جلوه گر کند .
* ـ اینکه در محاسبه هزینه ها و اعلام آن به موکل ، بین هزین هدادرسی و حق الوکاله قائل به تفکیک نشود یا از عبارات و توصیفات مبهم و نامفهوم استفاده کند . * ـ اینکه
محکومیت در دعوی را نه به ضعف ادله موکل یا ضعف استدلال خود ، و نه حتی به کج سلیقگی یا سوء استنباط قاضی ( درصورت وجود ) ، بلکه به انحراف قاضی و خروج محکمه از
راه راست وتشبث طرف به رشوه و توصیه و . . . الخ منتسب نماید . همه و همه برخلاف سوگندی است که وکیل یاد کرده است . در مورد قسمت اخیر مطلب این گفتنی است
که : اگر وکیل اعوجاج و انحرافی را دریافت و پس از تحقیق و استقصاءبه درستی یافته خود اطمینان یافت بر او است که بدون تعارف و مجامله و بدون ملاحظه و محافظه کاری ، با
موضوع برخورد قاطع قانونی داشته باشد و از همه عواقب و آثار کار هم استقبال کند که اقتضای شان وکالت همین است .
وکیل دادگستری و اخلاق حرفه ای قسمت چهارم
اما زمزمه های در گوشی کردن و به همکاران نسبتهای ناروا دادن و مفاهیم کلی را بدون ذکر مصداق مطرح کردن درشان وکیل و منطبق با مفاد قسم نیست . به عبارت دیگر
مبارزه وکیل دادگستری در راه حق باید »از روبرو وبا شمشیر« باشد نه آن سان که در خور عجزه و جاسوسان است . ـ » . . . و شرافت من وثیقه این قسم است . . . در پایان
سوگندنامه وکیل گرانبهاترین ـ و شاید ـ تنها دارائیش را ( بهاین اعتبار که اگر آن را از دست بدهد ، در واقع ، چیزی برایش باقی نمیماند ) وثیقه سوگند قرار میدهد . نوع وثیقه از
یک سو نشان دهنده اهمیت معنوی حرفه و از دیگر سوبی ییانگر مقام والای وکیل دادگستری است . بیائید با هم یکبار دیگر سوگندنامه را بخوانیم . و توجه داشته باشیم که
شرط اشتغال به تعداد اندکی از مشاغل ، ادای سوگند است .
۶ – ممنوعیت تبلیغ در اکثریت قریب به اتفاق مشاغل ، آوازه گری و تبلیغات قابل پذیرش و توجیه است ، چه هر صاحب حرفه ای باید وجود خود را اعلام و مهارت ها و
توانمندی هایش را ابراز کند . اما در برخی مشاغل ـ البته در بعضی جوامع ـ این کار پسندیده وقابل قبول نیست . وکالت دعاوی و پزشکی در زمره این مشاغل هستند . در بعضی
از نظامهای قضائی ـ مثل آمریکا ـ وکلا از تبلیغات منع نشده اند . این امر با توجه به تعداد زیاد وکلا در این کشورها وضعی راایجاد کرده که مسئولین آنها را به چاره جویی واداشته
است . در نظام قضائی ما ، وکلا از تبلیغ برای خود منع شده اند . مستند این ممنوعیت بند ۳ از ماده ۸۰ آئین نامه قانون استقلال کانون و نیزمصوبات هیات های مدیره کانون است
. صرف نظر از جنبه های قانونی و انتظامی موضوع ، از جهت اخلاقی نیزتبلیغ از جانب وکیل دادگستری قابل توجیه نیست . تجسم اینکه وکیل در جراید یا رادیو و تلویزیون برای خود
تبلیغ کند و شان خود را درحد عرضه پودر لباسشوئی وکلاه گیس پایین بیاورد ، چندش آور است . اینکه کارت ویزیت وکیل ( که صرفا حاوی نام و نشانی و شماره تلفن و ساعات
کار او باید باشد ) به دوستان و آشنایان او داده شود ، تبلیغ به معنی تخلف محسوب نمیشود اما : ـ درج آگهی در روزنامه ها و مجلات ـ تبلیغ از طریق رادیو و تلویزیون و سینما ـ
هر اقدامی که به ظاهر جنبه اخبار و در باطن وصف تبلیغ داشته باشد ـ چاپ و پخش اوراق تبلیغاتی ممنوع است و تخلف محسوب میشود . بنابراین کس یا کسانی که آگهی
هایی با مضامین زیر به روزنامه یامجله بدهند متخلف تلقی خواهند شد : دفتر وکالت . . . متخصص در امور مدنی و کیفری و مالیاتی وخانوادگی و موجر و مستاجر و غیره که از
سفر خارج مراجعت کرده است ، کماکان در نشانی ذیل دایر است : نشانی . . . تلفن . . . اوقات پذیرایی . . .پیش از هر اقدام حقوقی و قضائی با ما مشورت کنید تلفن . . .
خلاصه اینکه وکیل ایرانی از هر نوع تبلیغ یا هر اقدامی که قابل تعبیر به تبلیغ باشد یا هر کاری که نتیجه عملی آن تبلیغ باشد ، ممنوعاست . در کشورهائی که نظامهای قضائی
کهن و ریشه دار و فرهنگ وکالتی سنتی دارند ، این ضابطه متبع است . مثلا در انگلستان وکلای دادگستری حق دارند عنوان خود را ، در دفاتر راهنمای تلفن ، در مقابل شماره
تلفن دفترشان ذکر کنند .یادتان باشد هیچ چیز و هیچکس آنگونه که به نظر میرسد نیست.( برگرفته از کتاب زبان بدن ایرانی)…..
وکیل دادگستری و اخلاق حرفه ای قسمت چهارم
برخی با خواندن یک کتاب یا یک مقاله به دنبال یک شبه دکتر کاتوزیان و یا بهمن کشاورز و یا … شدن هستند اگر بدنبال چنین چیزی هستید باید عرض کنم
استادگرانمایه این کار امرری محال است و فقط باید دنبال وحدت رویه و مسلط شدن به ان و آنهم در طول مدت زمان باشید و لاغیر.برخی از بزرگان حقوق در
کشور هستند که در اوج بی نام و نشانی و متاسفانه در وضعیت نامطلوب مالی حتی از دنیا می روند در حالیکه برخی با بضاعت ناچیز علمی و در سایه مشاور
حرفه ای می توانند با طی وحدت رویه ذهنیت سازی و بحرانسازی و موکل شناسی و مخصوصا راه و رسم اشتی با مطبوعات و همچنین انواع رسانه های
تصویری پیدا و پنهان به اوج می رسند اگر علاقمند به افزایش دانش و مهارت خود در این خصوص هستید
Mazyar Mir professional consultant andanalyst
قسمت های دیگر این مقاله را میتوانید از اینجا دنبال کنید:وکیل دادگستری و اخلاق حرفه ای قسمت اولوکیل دادگستری و اخلاق حرفه ای قسمت دوموکیل دادگستری و اخلاق حرفه ای قسمت سوم