کارگاه تحلیل و بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی
کارگاه تحلیل و بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی(س) در محل موسسه مطالعات دانش خاورمیانه به همت اساتید برتر و فرهیختگان بصورت ویدئو
کنفرانس برگزار گردید.
در ادامه بخشهای از سخنرانی دکتر سید مازیار میر را برایتان انتخاب و منتشر می نمائیم:
قبل از هر مطلبی به نظر می رسد که باید به سراغ مفهوم واقعی اقتصاد اسلامی برویم ما معتقدیم اقتصاد اسلامی عبارتی است که برای اشاره به فقه معاملات در
میان مسلمانان رایج گردیده و با استفاده از ان مسائل اقتصادی در میان مسلمانان تحلیل و بررسی میشود.
اکثر طرفداران اقتصاد اسلامی پیوسته آن را به صورتِ نه سوسیالیستی و نه سرمایه داری،معرفی می کنند آنان با ایجاد راه جدیدی به سمت خلق،طریقی ایده آل که
هیچکدام از معایب دو سیستم دیگر را نداشته باشد.
باید اذعان کنم که در میان ادعاهایی که توسط تجددطلبان و فعالان اسلامی برای سیستم اقتصاد اسلامی انجام شدهاست مهمترین انان این است که شکاف بین غنی
و فقیر کاهش پیدا کند و رفاه افزایش پیدا نموده و از سوی دیگر باعث محدود نمودن رشد مضاعف ثروتمندان شود.
از سوی دیگر مهمترین بخش اقتصاد اسلامی از بین بردن احتکار و نزول خواری است.
به نظر می رسد که عبارت «اقتصاد اسلامی» در زمینههای گوناگونی استفاده میشود که به شرح زیر است:
ا-علم اقتصاد اسلامی
۲-مکتب اقتصاد اسلامی
۳-نظام اقتصاد اسلامی
۴-دانش اقتصاد اسلامی و….
به نظر می رسد که از دیدگاه امام(ره)، اقتصاد اسلامی نه سرمایه داری است و نه کمونیستی یعنی هیچ کدام از این دو مکتب اساسا هیچ مشروعیتی نداشته و
ندارند.موضوع مالکیت فردی که محل نزاع این دو دیدگاه است در حد معقول و مشروع در اسلام عزیز وجود دارد و خیلی هم صد البته گسترده است و محدود به آنچه
که پیروان مکتب سوسیالیستی می گویند هم نیست.
در اصل اسلام،ناب محمدی محدودیت مالکیت فردی را پیوسته بر اساس رعایت حلال و حرام و مشروع و نامشروع دسته بندی می نماید . این حد از مشروعیت، کنترل
بسیار شدیدی در ثروت چه از لحاظ کمیت و چه ار لحاظ کیفیت خلق می نماید رویه ای کاملا متفاوت و متمایز.
بنیاینگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی ره به عنوان پاسدار ارزش های اسلام و برای استقرار کتاب کلام الله مجید در همه جوانب اداره جامعه و مخصوصا
از لحاظ اقتصادی که برای امام ره از اهمیت بسزایی برخوردار بوده است تمام عمر و هستی خود را مصروف نمود.
امام ره با همه وجود به دنبال پایه ریزی نظام اقتصاد اسلامی در ایران و جهان بوده اند و این مهم را می توان در نامه ایشان به گورباچف قبل از فرو پاشی شوروی سابق
به سهولت کاملا مشاهده نمود.
به نظر می رسد که نظام اقتصادی اسلام دارای سمت و سو و اهداف مادی و معنوی معینی است که می توان کلیات ان را به شرح زیر دسته بندی نمود که در ادامه
تیتر وار انها را ارائه خواهیم نمود:
اول
از بین بردن فقر در کل جامعه اسلامی و جوامع دیگر
دوم
تشویق و ترغیب و هدایت آحاد مردم به سمت اخلاق کریمه و ارزشهای معنوی و اسلامی
سوم
ترجیح بندی منافع و مصالح مستضعفان و محرومان و رسیدگی تخصصی به کل جامعه بر اساس نیاز انها
چهارم
بوجود آوردن بستر مناسب برای رفاه، آسایش و امنیت اقتصادی در جوامع اسلامی
پنجم
استقرار و تفکر وایجاد حس عدالت اجتماعی و اقتصادی در تمام لایه های جامعه اسلامی
ششم
گسترش مشارکت عمومی مردم بویژه اقشار ضعیف درسایه رشد استعدادها و شکوفایی قدرت ابتکار و خلاقیت
هفتم
برآوردن نیازهای اقتصادی مشروع و معقول و پرهیز از وابستگی اقتصادی و نفی سلطه اجانب
به نظر می رسد که هفت دستور العمل مهم خلاصه و چکیده تفکر امام ره پیرامون اقتصاد اسلامی است و دقیقا این مهم در تمامی عمر پر برکت امام در زمینه هدایت
جامعه اسلامی به چشم می خورد حتی در سخت ترین وضعیت جنگی بازهم ما شاهده اولویت دادن براساس چنین تفکراتی در بیانات و دستورات حضرت امام هستیم
یکی از همراهان امام و از دوستان مرحوم پدرم نقل می کنند که امام ره برای حاج سید احمد آقا تنها پدر نبود بلکه رهبری دلسوز و رساله ای ناطق و مرجعی قلبی و
اعتقادی بود که ایشان سالهای متمادی در کنار و همراه ایشان فعالیتهای مختلفی را داشتند
من از ایشان شنیده بودم که کفته بودند من تاکنون کاری را که بر خلاف و دستور حضرت اامام باشد انجام ندادهام و حتی اگر در معدود مسائلی نظرم مخالف بود باز هم
نظر حضرت امام قدس سره را اعمال میکردم.
حاج سید احمد اقا تا چهل روز بعد از فوت امام هر شب بصورت کاملا ناشناس به حرم مقدس میرفتند و از فاصله ۵۰۰ متری از قبر مطهر،روی زمین مینشستند از ما
میخواستند که ایشان را تنها بگذاریم تا بتوانند به پدر و مرجع و مولای خود راحت درد و دل و راز و نیاز کنند و پس از آن نیز حاج احمد آقا تا زمان
رحلت هر شب جمعه در مرقد امام حضور مییافتند و پیوسته می فرمودند امام تا لحظه عروج ملکوتی پیوسته نگران این هفت اصل اقتصاد اسلامی بودند و توصیه اکید
نمودند مبادا مردم از لحاظ اقتصادی مورد فشار و تنگنا قرار بگیرند اری تا لحظه فوت اما دلنگران اقتصاد و معیشت جامعه اسلامی بودند ایا این برای ما درسی در دلخود
ندارد ایا وظیفه ای سنگین امام بر دوش ما قرار نداده است.
از نظر حضرت امام (ره) اقتصاد، اصولاً در اسلام بعنوان هدف نبوده و نیست بلکه وسیله و ابزاری برای تکامل معنوی جامعه برای حرکت به سوی اهداف اصلی است شکی نیست منظور غفلت از اقتصاد نبوده بلکه توجه به غایت اصلی شان انسانی افراد است و لاغیر
به نظر می رسد امام ره با تبیین و پیاده کردن نظام اقتصادی اسلام توسط بعهده علما و اقتصاد دانان و همچنین محققین اسلامی و کارشناسان مسلمان و متعهد به دو
مهم می اندیشیده است .
اول
نظام اقتصاد اسلامی را مطابق با نیازها، شرایط و مقتضیات روز از منابع اسلامیاستخراج، تبیین و تدوین و عملیاتی نمودند
دوم
با بهره گیری از اقتصادانان و محققان دوشادوش علما طرحها و برنامه هایی برای تحقق این وحدت رویه ها اراده نمایند
شاید از این رو بود که حضرت امام (ره)، انقلاب اسلامی را پیوسته انقلاب محرومین و مستضعفین می دانست. در واقع انقلاب اسلامی اصولاً از جانب مستضعف علیه
مستکبرین متبلور گردیده که انهم نتیجه یک اقتصاد بیمار و ضعیف است که این غایت اندیشه های بلند و بالای حضرت امام است.
از دیدگاه امام (ره)، اقتصاد اسلامی هرگز و هرگز نه سرمایه داری است و نه کمونیستی است به عبارت ساده تر یعنی هیچ کدام از این دو تفکر رایج جهان امروز
هیچ وقت مشروعیت نداشته و ندارند.
آری موضوع مالکیت فردی که محل نزاع این دو دیدگاه است در حد معقول و مشروع در اسلام وجود دارد و خیلی هم گسترده است و محدود به آنچه سوسیالیستها
میگویند نیست. در اصل اسلام، محدودیت مالکیت فردی تنها بر اساس رعایت حلال و حرام و مشروع و نامشروع است، این حد مشروعیت، کنترل شدیدی در ثروت از
لحاظ کمی و کیفی بوجود میآورد.
«مسئله مالکیت به یک معنا – مالکیت هم مشروع، هم مشروط – محترم است، لکن معنا این نیست که هر کس هر کاری میخواهد بکند و مالکیت از هر جا بخواهد پیدا
بشود. مشروع بودن معنایش این است که روی موازین شرعی باشد، ربا در کار نباشد، مال مردم، استثمار بی جهت نباشد. اگر به من نسبت دادند که حد و مرزی ندارد؛
اگر مقصودشان این است که حد و مرزی ندارد، یعنی نه قیدی دارد و نه حدی دارد، این را غلط نسبت دادند. من نمیدانم این کس که گفتید نسبت داده است، کی است
و چرا نسبت داده است؟
مالکیت در صورتی که مشروع باشد، روی موازین باشد، محترم است- چه ما مرتجع باشیم، چه نباشیم. و مالکیت غیر مشروع محترم نیست …»
در دیدگاه امام دین مبین اسلام اهمیت زیادی برای معنویات قائل است و توجه به مادیات را تا جایی مشروع می داند که مانع از رشد وسعادت انسان نشود و همین
موضوع به خودی خود مانع از کسب حرام خواهد شد و اگر تأکید اسلام به پرداخت خمس و زکات و البته بخشش در راه خدا را در نظر بگیریم، خواهیم دید که حتی
ثروتهای از راه مشروع بدست آمده در دست انسانهای متعهد باقی نمیماند، و در راه خیر صرف میشود.
«… همه اش وابستگی، همه اش خرابی … این دهات و قصبات و آن جاهای دورافتاده یک نظر به آن نشد. این بدبختها باید با الاغ از این ور آن ور بروند بین راه هم
بمیرند…..
امام بر عدالت اجتماعی و دفاع از مستضعفین و مقابله با مستکبرین تأکید داشتند و این را یکی از اصول مکتب اسلامی می دانستند که به نوبه خود، در تعدیل ثروت و
برابری تقریبی سطح زندگی جامعه بسیار نقش دارد و نیاز به توضیح نیست که باید عدالت اجتماعی را در همه ابعاد و سطوح اقتصادی از جمله در واگذاری و تقسیم
اراضی دولتی و انفال گسترش بدهیم .
«…پیغمبرها تاریخشان معلوم است، اینها آمده اند که بسیج کنند این مستمندان را که بروند و این غارتگرها را سر جای خودشان بنشانند، و عدالت اجتماعی درست
کنند….
تأکید همیشگی امام بر ساده زیستی مسئولین و البته تقید خود ایشان بر یک زندگی ساده نشان از اهمیت ایشان به یکی دیگر از اصول اقتصاد اسلامی است.همگی
ما روایات بسیاری از ائمه معصومین علیهم اسلام در این مورد در ذهن داریم.
«حضرت امیر- سلام الله علیه- که خلیفه مسلمین بود، خلیفه یک مملکتی که شاید ده مقابل مملکت ایران بود، از حجاز تا مصر، آفریقا، کذا [و] یک مقدار هم از اروپا، این
خلیفه الهی وقتی توی جمعیت بود مثل همه ما که نشسته ایم با هم، این هم زیر پایش نبود … پیغمبر هم همین شیوه را داشت. اسلام این است، آنی که ما می
خواهیم این است. البته هیچ کس قدرت ندارد مثل او باشد اما ما می خواهیم یک خرده نزدیک، یک بویی از اسلام بیاید در ایران ما می خواهیم این طور بشود که وقتی
رئیس یک مملکتی فرض کنید رئیس جمهور، نخست وزیرش توی جمعیت می آید همچو امتیازی نباشد که مردم کنار بروند…» (صحیفه امام؛ ج ۸، ص ۴۲۹ – ۴۳۰)
ناگفته پیداست که دستیابی به استقلال از اهداف اولیه انقلاب شکوهمند اسلامی بوده است و طبعاً توجه به خودکفایی اقتصادی و در نتیجه حصول استقلال همواره مد
نظر حضرت امام بوده است.
«…همه اش وابستگی، همه اش خرابی …این دهات و قصبات و آن جاهای دور افتاده یک نظر به آن نشد. این بدبختها باید با الاغ از این ور آن ور بروند ….
بر اساس مطالبی که در بالا ذکر شد، یکی از مهمترین اصول و مبانی توسعه در اندیشه امام راحل، جاودانگی و جامعیت دین اسلام می باشد. با توجه به این اصل مهم
به خوبی مشخص می شود که توسعه جامعه الهی ذاتاً با توسعه جوامع غیر الهی متفاوت خواهد بود. بنا به همین نگاه حضرت امام خمینی (س) شاخص و معیار
جدیدی برای توسعه مطرح می کنند.
از نظر امام اقتصاد تنها یک وسیله برای رسیدن به اهداف غایی بشر است و نه هدفی که همه فعالیتهای انسان بر مبنای آن تنظیم شود.به عبارت دیگر بر اساس بینش
الهی که کمال انسان را در قرب هرچه بیشتر نسبت به خداوند و بالاترین ابتهاج ممکن برای انسان را در بندگی خداوند می داند، محور اصولی توسعه، ایجاد و توسعه
بستر رشد عبودیت و بندگی در همه ابعاد به صورتی هماهنگ و برای رسیدن به قرب الهی و ایجاد شرح صدر برای تسلیم و تعبد است.با توجه به این بینش الهی، امام
راحل (س) همواره به این بعد اساسی از توسعه توجه داشتند و تمامی برنامه ریزان را توصیه و تنبه می دادند که هدف اساسی اسلام و جوامع الهی، تربیت انسان در
تمام ابعاد می باشد:
«همه اموری که در نظر این حکومتها مقصد است، در نظر انبیا راه است. تمام دنیا در نظر انبیا خودش یک مقصود نیست. خودش یک محراب و مقصد نیست. خودش یک
راه است که از این راه باید برسند به مرتبه ای که آن مرتبه، مرتبه عالی انسانی است که اگر یک موجودی، یک انسانی این مرتبه عالی انسانی را به آن رسید، این
سعادت دارد…
مهمترین عامل در کسب خودکفایی و بازسازی توسعه مراکز علمی و تحقیقاتی و تمرکز و هدایت امکانات و تشویق کامل و همه جانبه مخترعان و مکتشفان و نیروهای
متعهد و متخصصی است که شهامت مبارزه با جهل را دارند و از لاک نگرش انحصاری علم به غرب و شرق به در آمده و نشان داده اند که می توانند کشور را روی پای
خود نگه دارند.
بنابر آن چه گذشت مسئولان تهیه برنامه توسعه اجتماعی که وظیفه ای جز فراهم ساختن زمینه رشد و تکامل انسانها ندارند باید قبل از هرگونه تصمیم گیری پیرامون
توسعه، تصویر روشنی از رشد و کمال انسان داشته باشند.
بر اساس اندیشه امام راحل (س)، استراتژی حیات اسلام در نفی نظام کفر و استکباری در همه ابعاد است و توسعه نظام کفر در همه ابعاد موجب تضییق نظام حقه
الهی می شود. لذا یک تنازع دائمی بین کفر و ایمان وجود دارد، لذا درگیری این دو اجتناب ناپذیر است. امام راحل با توجه به این مطلب همواره با توصیه به اسلامی
شدن دانشگاه ها و بالندگی حوزه های علمیه، راه مبارزه با این ترفند دشمن را چنین می دانستند:
«مهمترین عامل در کسب خودکفایی و بازسازی توسعه مراکز علمی و تحقیقات و تمرکز و هدایت امکانات و تشویق کامل و همه جانبه مخترعین و مکتشفین و نیروهای
متعهد و متخصصی است که شهامت مبارزه با جهل را دارند و از لاک نگرش انحصاری علم به غرب و شرق به در آمده و نشان داده اند که می توانند کشور را روی پای
خود نگه دارند…
نتیجه سخن این که در صورتی می توان اداره نظام را، اداره ای اسلامی دانست که تمامی الگوها، مدلهای توسعه و ساختارهای اجتماعی بر اساس مبانی دینی شکل
گرفته باشد و تحقق این امر خطیر بر عهده نهادهای فرهنگ ساز جامعه است، به دیگر سخن فقط در صورتی می توان امید به تحقق نظام کامل اسلامی داشت که حوزه
های علمیه به استنباط احکام اجتماعی اسلام و دانشگاه به تولید معادلات کاربردی اسلامی همت گمارند.
کارگاه تحلیل و بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی