//////اگر دانش انتخاباتی بالا برود امکان پیروزی افرادی مثل آقای احمدی نژاد بسیار بسیار کمتر خواهد شد. اگرچه او و تیمش دانش انتخاباتی مناسبی داشتند.
ایران یکی از پر انتخابات ترین کشورهای دنیا است، کشوری که به طور میانگین هر دو سال یک بار شاهد یک انتخابات است. علی رغم این کمیت اما کارشناسان زیادی معتقدند کیفیت انتخابات برگزار
شده قابلیت ارتقا بیشتری دارد. برخی از کارشناسان این مساله را به رفتارهای انتخاباتی غلط از سوی کاندیداهای انتخاباتی، احزاب و جریانهای حمایت کننده از آنها ارجاع می دهند.
به نظر می رسد که ورود دانش برند به عرصه سیاست ایران علاوه بر افزایش کیفیت انتخابات می تواند به چهره سازی برای نظام سیاسی و رونق فعالت احزاب
منتهی می گردد و لاغیر.
شاید باید اینگونه این مهم را تعریف نمود که برندسازی در زمینههای تجاری و بازرگانی موفقیتهای چشمگیری داشته و همین باعث شد تا متخصصان کمپینهای
انتخاباتی و مشاوران سیاسی از این تجربه در ساماندهی کمپینهای انتخاباتی و کنش سیاسیون و احزاب استفاده کنند.
برندسازی سیاسی برای یک نامزد انتخاباتی یا یک حزب به معنای ایجاد هویت ارزشمند بر اساس اعتماد رای دهندگان و مخاطبان مشخص است. به عبارتی
برندسازی سیاسی یک حزب و یا کاندیدا باعث تمایز سریع آنها نسبت به رقبا می شود. تمایزی که برای مخاطبان هدف آنها سودمند و ارزشمند است و باعث
ایجاد لایه هواداران وفادارمیشود ….
به نظر می رسد که برند سازی علاوه بر فوایدی که برای مردم و بازیگران سیاسی دارد، برای نظام سیاسی هم فوایدی دارد. از کشور خودمان مثال بزنم.رفتارهای
انتخاباتی نادرستی در بین بازیگران سیاسی و مردم وجود دارد که به نظر من به اصل انتخابات ضربه میزند و کیفیت آن را تحت الشعاع قرار میدهد. به برخی این
رفتارها در ادامه اشاره خواهم کرد.
اگر برند سازی سیاسی بتواند این رفتارهای نادرست یا حداقل بخشی از آنها را اصلاح کند و جایگزین شیوههای غلط فعلی شود، نظام سیاسی ما منتفع می
شود. اگر نمایندگان بر اساس رویههای غلط انتخاب شوند، سطح بازیگران سیاسی ما تنزل پیدا میکند و در نتیجه مسئولان ما افراد ضعیفی خواهند بود و کشور
در عرصه تصمیم گیری با مشکلات اساسی روبرو خواهد شد.
البته نقش مردم را هم فراموش نکنیم. درست است که مردم ما به حضور مستمر در پای صندوقهای رای عادت کردهاند اما در کنار این عادت کمی باید به کیفیت
حضور آنها هم توجه شود. برندسازی سیاسی تا حد زیادی ناظر به اصلاح رفتارهای انتخاباتی غلط هم می باشد و باعث افزایش کیفیت حضور مردم در انتخابات هم
میشود.
به طور طبیعی وقتی ما با چنین شرایطی روبرو هستیم یعنی انتخابات زیاد در بازه زمانی کم… پس باید به دانش برگزاری انتخابات هم مسلط شوید. بخشی از این
دانش مربوط به دستگاههای اجرایی
دخیل در انتخابات است و مباحثی هم درباره آن انجام شده از جمله اینکه انتخابات را الکترونیک کنیم یا انتخابات استانی شود و … اما بخشی از این دانش مربوط به
دیگر بازیگران انتخابات یعنی اشخاص، گروههای سیاسی و مردم است.
متاسفانه در این بخش کار زیادی در کشور ما انجام نشده و در نتیجه هزینههایی از این ناحیه متوجه جامعه و نظام سیاسی ما شده است. شاید با این مثال بهتر
موضوع روشن شود. هم اکنون در کشور رویههای نادرستی برای گرفتن رای مردم از سوی برخی اشخاص و احزاب وجود دارد. برخی کاندیداها و گروهها سعی
میکنند با روش هایی مثل دادن پول یا معوضهایی مثل شام و … رای مردم را به دست آورند.
این موضوع باعث ایجاد ذهنیت نامناسبی از انتخابات در مردم میشود یا در چنین شرایطی ممکن است آن شخصی که فقط پول بیشتری دارد در انتخابات پیروز
شود و این اصلا خبر خوبی برای نظام سیاسی و انتخاباتی کشور نیست.
به نظر می رسد که عناصر مختلف دانش انتخابات مثل همین برندسازی نامزد انتخاباتی یا دانش کمپین به ما کمک میکنند تا اجازه ندهیم ابتذال دامنگیر انتخابات
شود. اگر بازیگران سیاسی ما به دانش انتخابات مسلط شوند آنگاه این رویههای غلط انتخاباتی جمع یا کمرنگ میشوند وانتخابات به شکل اصولیتر و با کیفیت
بالاتری برگزار میشود. من معتقدم دانش برندسازی و کمپین میتوانند جایگزین برخی رویهها و رفتارهای نامناسب انتخاباتی شوند.
تاکید میکنم فقدان دانش انتخابات هزینههای را بر ما تحمیل کرده است؛ مثل هشت ساله ریاست جمهوری آقای احمدینژاد. اگر دانش انتخابات در بین بازیگران و
مردم نهادینه شود به اصطلاح سواد انتخاباتی به ویژه در بین مردم بالا برود امکان پیروزی افرادی مثل آقای احمدی نژاد کمتر خواهد شد. اگرچه تیم آقای احمدی
نژاد و خود ایشان دانش انتخاباتی مناسبی داشتند.