فیلم موضوع اش نوجوانانی از طبقۀ محروم جامعه است. این فیلم، که لگویزمائو خود ایفاگر یکی از نقشهای آن هم است، داستانی دلنشین را دربارۀ راهیابی نوجوانانی به مسابقات کشوری شطرنج در ایالات متحده آمریکا را روایت میکند.
به نظرم مسابقات جذاب است چه ورزشی و چه علمی و یا مهارتی اساسا فرقی ندارد که موضوع مسابقه چه چیزهایی باشد.
به شدت معتقدم که در موفقیت هر بازیگر یا هنرمند یا دانش آموز یا دانشجوی رد پای یک استاد یک کوچ یا منتور و یا معلم کاملا به چشم میخورد؛ آن هم معلمی که انگیزه و شور بسیار زیادی دارد.
آری به نظر می رسد که استاد و معلم یا مدرس نقش تعیین کننده ای برای زنده کردن این شور و نشاط در دانش آموزان و دانشجویان و حتی نسل جدید دارد.
شاید روایات استاد و شاگردی داستانی بسیار تکراری کلیشه ای و چیپ به نظر بیاید. فیلم تفکر انتقادی (باعنوان اصلی Critical Thinking) برای رهاکردن خود از این ساختار کلیشهای هم در حلقه تکرار و کلیشه دست و پا می زند و مازیارمیر به شدت معتقد است که سازندگان کمترین زحمت را برای خروج از این دور باطل کلیشه های رایج استاد و شاگردی متحمل شده اند و صد البته کاملا هم در این مسیر ناموفق بوده اند اما آنچه نظر من را به عنوان یک منتقد بسیار بخود جلب کرد یک جنس خاص در فیلم تفکر انتقادی بود یک نوع از لطافت زیبا و غیر تکراری و یا یک سلسه احساسات عمیق در سیر داستان فیلم هرچند کند و نا متقارن اما جاری است. به همین دلیل هم دنبالکردن مسیر نوجوانان دبیرستانی داستان به مذاق ما بسیار جذاب و شیرین آمد.
جوانان و نوجوانانی از جنس دست یافتنی و جامعه عوام و ضعیف و شکننده جامعه و در شرایطی گاها بسیار سخت که نتیجۀ فقر و مسائل بغرنج اجتماعی آمریکا است،آری آنان راه خود را به مسابقات ملی شطرنج میگشایند و رشد میکنند. این پیشرفت چنان زیباست که بیشتر نقایص فیلم را پوشش میدهد.
اما اساسا تفکر انتقادی چیست؟
باید بدانیم که فیلم تفکر انتقادی براساس ماجرایی کاملا واقعی ساخته و پرداخته شده است که در محلهای محروم و فقیرنشین در دهه ۹۰ و در یکی از شهرهای ایالات متحده یعنی میامی به وقوع می پیوندد و در انتهای فیلم هم همه شخصیتها با حضور در فیلم و جملاتی از خود فیلم را به پایان زیبایی ختم به خیر می کنند.
فیلم شما را به کلاس پُرشروشور مارتینز میبرد که نقش او را کارگردان فیلم، جان لگویزمائو ایفا میکند البته جان همیشه در فیلمها نقشهای منفی داشته یا شبه منفی اما در این فیلم کسوت مربی دارد و هرچند ضعیف اما توانسته است کار را دربیاورد.
شاید امتیاز منفی من به او عدم شور و هیجان در لحظاتسخت و سرنوشت ساز فیلم است که با قبل و بعد تفاوت چندانی ندارد.
. او برای آموزش شیوۀ تفکر انتقادی به شاگردانش، که از ملیتهایی گوناگوناند، از شطرنج استفاده میکند. معلم کلاس که از تبعیضنژادی حاکم بر مدرسه دلسرد شده به همه میگوید:
«شطرنج برای ایجاد نظم و هماهنگی در تفکر معجزه میکنه.»