تاکتیکها و ترفندهای جدید انتخاباتی اصلاح طلبان

 

 

گرفتن آزادی از مردمی که نمی خواهند برده بمانند سخت است،

اما دادن آزادی به مردمی که می خواهند برده بمانند سخت تر است.

“مارتین لوتر کینگ”

 

این تحلیل را بخوانید ممکن است پیش بینی اش در مورد بازگشت خاتمی درست باشد و مردم بعد ازآن بتوانند با رایشان به جریان سکولار کننده کشور برای همیشه پایان دهند

 

 

با پیروزی اصولگرایان در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، اصلاح طلبان دچار انفعال بی‌سابقه‌ای شدند چراکه رأی مردم، آنها را پله به پله، از عرش به فرش قدرت کشید.
فتوح اصولگرایان در انتخابات شوراهای دوم و سوم، مجلس هفتم و هشتم و ریاست جمهوری نهم، حاصل توجه اصولگرایان به مردم و انجام وظیفه و روحیه خدمتگزاری آنان بود که سبب اقبال بیش از پیش مردم به اصولگرایان شد.

 

<**ادامه مطلب…**>

 

اصلاح طلبان که در دوران مدیرتی و تصدی مسئولیت، خدمت به حزب و گروه را بر خدمت به مردم ترجیح دادند، در برابر حجم عظیم خدمتگزاری دولت نهم که نمونه عینی آن سفرهای استانی بود دچار سردرگمی شدند.
دولت نهم در واقع کشور را به یک کارگاه بزرگ سازندگی تبدیل کرده و رایحه خوش خدمت رسانی را به تمام شهرهای ایران رساند.
دکتر احمدی نژاد با حضور در تمام شهرهای کشور هر روز خدمتی جدید از سوی دولت نهم را، برای مردم پرده برداری می‌کرد که این امر اصلاح طلبان را بیشتر در اغما فرو می‌برد.
اصلاح طلبان که طی ۱۶ سال پیش از دولت نهم تمام مناصب سیاسی و اقتصادی کشور را دست داشتند با تجلی دولت نهم به یکباره آب پاکی را بر دستان خود مشاهده کردند و به همین سبب با وجود همه اختلافات گسترده و عمیق در میان خودشان، در یک نقطه به اشتراک رسیدند؛ اشتراکی که کارگزاران، مشارکت، سازمان مجاهدین، همه و همه در آن هم نظر بودند و آن این بود که رئیس جمهور دهم هرکه باشد الا محمود احمدی نژاد!!! اصلاح‌طلبان با استفاده از مطبوعات و سایت‌های زنجیره‌ای خود با سیاه‌نمایی علیه دولت نهم، اینگونه وانمود می‌کردند که این تصمیم به نفع مردم و به خاطر مردم است و آنان نیز از این رهگذر چیزی جز مشقت خدمت، نصیبشان نخواهد شد!! اهانت‌های اصلاح طلبان به شعور مردم نه تنها بی‌سابقه، بلکه مطلب کم سابقه‌ای هم نیست اما همانطور که دروغگو فراموش کار است، اینان به گمان باطل خود مردم را نیز فراموش کار می‌دانند. گویا فراموش کرده‌اند چندی پیش بود، با همین دوستانی که بر مسند قدرت بودند، مردم را به لشگر قابلمه بدستی تشبیه کرده بودند که برای مرگ موش هم صف می‌کشند.
این هم از جریان پرونده خدمت رسانی دوم خرداد به مردم که البته مردم برای خاک سپاری خاطرات تلخ آن دوران به سال‌ها و بلکه قرن‌ها وقت نیاز دارند؛ بگذریم …
اما برای مقابله با احمدی‌نژاد چه باید کرد؟ در پاسخ به افکار عمومی چه باید گفت، از اینکه چرا میزان کار انجام شده برای مردم در طی این ۴ سال، بیش از ۱۶ سال پیش از آن است؟ و سؤالاتی مشابه که بر اثر خدمتگزاری دولت نهم به مردم در بخش‌های خاکستری رنگ مغزشان نقش بسته است.

 

 

در تلاش برای پاسخ به سؤالات پیش آمده کمیته‌ای به ریاست \”س-ح \” و با عضویت افرادی چون \”ب-ن \”، \”م-ت \”، \”م-خ \”، \”غ-ک \” و برخی از بزرگان اصلاحات تشکیل شد، تا سناریوی بازی گردانی اصلاح طلبان در انتخابات دهم ریاست جمهوری کلید بخورد.
در این کمیته همچنین مقرر شد، پس از به رشته تحریر درآمدن سناریو و تأیید کارگردان و بازیگردان اصلی، تمامی اصلاح طلبان از کارگزاران تا مشارکت، از سناریوی اصلی پیروی کرده و کسی فراتر از چهارچوب، به ایفای نقش نپردازد.
این سناریو در چند محور نگارش شد:
محور اول: تخریب و سیاه نمایی علیه دولت نهم علی الخصوص محمود احمدی نژاد به عنوان رئیس دولت
محور دوم: سعی به اجماع در اردوگاه پر مدعی و پر اختلاف اصلاح طلبان برای رسیدن به کاندیدای واحد
محور سوم: تلاش مضاعف در ایجاد تفرقه بین اصولگرایان برای معرفی کاندیداهای متعدد
سناریوی مذکور با بهره گیری از تکنیک خاص ۲ بازیگر اول، آنچنان طراحی شد که بیننده برای تشخیص بازیگر اصلی باید تا آخرین روز ثبت نام صبر پیشه کند، بر اساس همین تکنیک حضور بازیگر اصلی گاهی پر رنگ و گاهی کم رنگ می‌شود، اما هیچگاه محو نمی‌شود. اما بازیگران دوم و سوم بعد از حضور در چند سکانس کوتاه به کلی از صحنه بازی خارج می شوند.
بازی از خرداد ۱۳۸۷- یکسال مانده به انتخابات ـ با اصرار اطرافیان خاتمی برای حضور و انکار وی مبنی بر عدم حضور آغاز شد و روزنامه‌ها و سایت‌های زنجیره‌ای با تکیه بر محور اول و دوم سعی بر دمیدن تنور انتخابات را داشتند که این رفتار ها و برخوردها، سبب فرمایشات هشدارگونه رهبر معظم انقلاب در شهریور ماه ۱۳۸۷ شد: \”یک چیز دیگری که انسان این روزها مشاهده می‌کند که این را هم میخواهم بخصوص از نخبگان خواهش کنم که توجه کنند قضاوتهای درباره مسائل دولت و کارهای دولت است، البته این از آثار نزدیک شدن به دوره انتخابات است با اینکه خیلی هم نزدیک نیست و ما حدود ۹ ماه هنوز تا انتخابات فاصله داریم، اما خاصیت انتخابات این است که عناصر فعال می شوند، حرف می‌زنند، خوب حرف بزنند. حالا در باب انتخابات حرف‌های گفتنی متعددی هست که ان شاء‌الله در وقت خودش در فرصت مناسب خودش آنها را به ملت عزیزمان عرض خواهیم کرد حالا هنوز زود است. لیکن انسان احساس می‌کند در بین آنچه که امروز گفته می‌شود، بی‌انصافی‌هایی صورت می‌گیرد. اگر کسی برای آینده کشور برای آنچه که حل معضلات کشور می‌نامند برنامه‌ای دارد، آن حرف را بیان کند. تخریب کردن مسئولین، تخریب کردن دولت هیچ مصلحت نیست و جزو کارهای صحیح اسلامی نیست. \”
در ادامه اجرای پرده اول سناریو، که تا ۲۴ دیماه ادامه داشت، بجز میر حسین که حضورش تا آخر ادامه پیدا کرد، بازیگران متعددی از قبیل: عارف، روحانی، محمد هاشمی، کرباسچی، نوری و … یکی پس از دیگری وارد صحنه شدند، که هر کدام با تبعیت از سناریوی نوشته شده، نقش خود را ایفا و از صحنه خارج شدند.
در این میان حضور شیخ اصلاحات بعنوان کاندیدا، که خارج از چارچوب سناریوی نوشته شده بود، اندکی معادلات را بر هم زد و دست اندرکاران اجرائی سناریو نتوانستند با وی به تعامل برسند.
به ناچار همزمان با اجرای اصل سناریو، تبصره ای به آن افزوده شد و آن تلاش برای حذف کروبی از صحنه بود لذا شروع به فضاسازی علیه شیخ با بهره گیری از سایتها و روزنامه‌های زنجیره ای کردند، اما شیخ بر ماندن در صحنه انتخابات جدی تر و مصمم تر میشد.
محور سوم نیز قبل از اتمام سکانس‌های آخر پرده اول آغاز شد و آن مطرح کردن طرح دولت وحدت ملی بود.
کمیته نویسندگان پیگیری این طرح را به عهده کارگردان و بازیگردان اصلی صحنه گذاشت و وی با استفاده از برخی اصولگرایان در صدد اجرائی کردن آن بر آمد، اما اصولگرایان با هوشیاری و ذکاوت تمام، بازی خوانی کرده و هیچ گاه در زمین مطروحه از سوی اصلاح طلبان بازی نکردند. در حقیقت اصولگرایان به این نظر واحد رسیدند که معرفی یک نامزد در انتخابات آتی نشان از کثرت عقل و خرد است نه کمبود چهره مطرح.
۲۴ دی ماه زمان اجرای پرده دوم سناریو بود که تیتر روزنامه های اصلاح طلب این شد:خاتمی: یا من می آیم یا میرحسین.

 

پس از این تاریخ (۲۰ بهمن) اصلاح طلبان تأکید بیشتری بر موضوع تخریب دولت نهم و رئیس جمهوری کردند و عزم خود را جزم کردند که این سیاست را تا انتخابات به صورت قطعی ادامه دهند.
شادی اصلاح طلبان پیرامون خاتمی چندان هم عمیق نبود زیرا حضور کروبی، اجماع آنان را به نتیجه نمی رساند. از این رو با شانتاژ خبری علیه شیخ سعی بر منصرف کردن وی داشتند، اما چه سود…!! تکرار دروغ انصراف کروبی از سوی اصلاح طلبان، و تکذیب این انصراف از سوی شیخ.
پیگیری محور سوم بحث دولت وحدت ملی به عهده چهره نزدیک به بازیگردان اصلی واگذار شد و آن چهره کسی نبود جز محسن رضایی. این روند تا ۲۰ اسفند ماه ادامه داشته و تا این زمان تمام چشم‌ها رو به سید بود تا این که پرده چهارم با اعلام حضور میرحسین کلید خورد.
برخی اصلاح طلبان حضور همزمان دو سید را به فال نیک گرفتند و آن را گامی رو به جلو دانستند و برخی دیگر آن را بی اخلاقی از جانب میرحسین دانستند.
زمان اجرایی این پرده اندک بود و در ۲۷ اسفندماه پرده بعدی یعنی پرده پنجم با انصراف خاتمی آغاز شد. میرحسین پس از حضور، نخستین امتیاز را در کاسه خاتمی انداخت و اگر اتهام بی اخلاقی میرحسین را هم در نظر بگیریم، خاتمی به عنوان معلم اخلاق در صدر تریبون ها و رسانه های اصلاح طلبان نشست و همه به تمجید وی پرداختند.حال در ذهن برخی این سؤال مطرح شد. علت انصراف خاتمی؟ بر طبق سناریوی نگارشی با انصراف خاتمی باید ۲ هدف اصلی دنبال می شد:

 

۱- جبهه اصلاح طلب بر این باور بود که تا زمان حضور خاتمی اصولگرایان به گزینه ای جز احمدی نژاد فکر نمی کنند بنابراین با کنار رفتن خاتمی، خیال اصولگرایان آسوده تر شده و می توانند به گزینه ای غیر از احمدی نژاد یا تشکیل دولت ائتلافی بیشتر فکر کنند. اما اصولگرایان با تبعیت از امر ولی فقیه که حضور در صحنه انتخابات را زود می‌دانستند پاسخ به این مطلب را به بعد از ایام عید موکول کردند.
ایام عید فرصت خوبی برای فکر کردن اصولگرایان بود و نتیجه آن چیزی جز خنثی کردن این ترفند اصلاح طلبان نبود و در این مدت، کم کم رایزنی های انتخاباتی را شروع کردند. و بالاخره در هشتم اردیبهشت ماه در نشست هم اندیشی اصولگرایان که با حضور چهره های شاخص جبهه پیروان خط امام و رهبری، جمعیت ایثاگران، جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی و رایحه خوش خدمت برگزار شد، حمایت قاطع خود را از دکتر محمود احمدی نژاد رسماً اعلام کردند ـ البته این را هم باید گفت که اصولگرایان از ابتدا هم بر سر اجماع کاندیدای واحد مشکلی نداشتند ـ دو روز پیش از این جلسه هم باهنر در جلسه ماهانه جامعه مهندسین این مطلب را اعلام کرده که ما با قاطعیت از نامزدی احمدی نژاد حمایت
می کنیم. و در نهایت فراکسیون اصولگرایان مجلس نیز با حمایت قاطع از دکتر احمدی نژاد وی را بهترین و مناسب ترین گزینه برای اداره کشور دانستند.
طرح دولت وحدت ملی هم که با استقبال هیچ شخصیتی مواجه نشد، باعث دلسردی محسن رضایی شده و زمزمه‌های شکست این سکانس به گوش می رسید.در این مقطع شاهد خبرهای ضد و نقیضی مبنی بر حضور یا عدم حضور رضایی شنیده می شد.
این را هم باید مد نظر داشته باشیم که رضایی باید بر اساس سناریوی اصلی خود پیش می رفت. به رضایی گفته شده بود که حضور تو حداقل خواهد توانست مقداری از آراء احمدی نژاد را بکاهد. فلذا در نهم اردیبهشت بود که رضایی بالاجبار حضور خود در انتخابات را اعلام کرد.دلسردی رضایی از این حضور آن قدر مشهود بود که برای آنکه مانند دوره قبل انتخابات کنار نرود، بر اساس متن اضافه شده اعلام کرد که این بار تا پایان، در صحنه می مانم.

 

۲- الف) با حضور میرحسین موسوی و انصراف خاتمی، دیگر نگاه و نقدی به دنبال خاتمی نبود و از همین رو حضور موسوی بسیار پررنگ تر از قبل نمایان شد، تا خاتمی موتور روشن و چراغ خاموش به حرکت زیر پوستی خود ادامه دهد. بیش از ۲۰ سایت کاملاً حرفه‌ای که ماه‌ها قبل از این قضایا با هزینه‌هایی گزاف طراحی و آماده شده بود، اطلاع رسانی جریان میرحسین را به جان دل خریدار شدند. این نکته از قلم نیفتد که برای تکمیل روند سناریوی مطروحه در ۲۱ فروردین سازمان مجاهدین و مشارکت و از ۲۳ فروردین حزب کارگزاران، طی بیانیه‌هایی حمایت رسمی خود از میرحسین را اعلام کرده بودند.

 

ب) حضور موسوی به اصلاح طلبان این نوید را داده بود که شاید بتوان شیخ اصلاحات را راضی به انصراف کرد، چنانکه پس از کناره گیری خاتمی فشارها بر کروبی دوصد چندان شد. و کار تا جایی رسید که اصلاح طلبان مطرح کردند که \”ادب حکم می کند که کروبی به نفع میرحسین کناره گیری کند. \”
در پی گسترده شدن دوباره این فضاسازی ها و علیرغم تکذیب هایی مکرر شیخ مبنی بر عدم انصراف منتجب نیا قائم مقام حزب اعتماد ملی تأکید کرد: حتی با حضور موسوی هم کروبی کنار نخواهد رفت.
رئیس ستاد انتخاباتی موسوی هم برای آنکه شکاف بین اصلاح طلبان و کروبی بیش از این نشود مجبور شد در پاسخ به خبرنگاران اعلام کند: هیچ تلاشی مبنی بر انصراف کروبی از سوی ستاد موسوی انجام نشده است.
با همه بالا و پایین پریدن های اصلاح طلبان برای کناره گیری شیخ، حضور چهره های شاخص اصلاح طلب در ستاد کروبی تعجب همگان را بر انگیخت.
کرباسچی دبیرکل کارگزاران اولین نفر پیوسته شده به این قافله بود و به عنوان رئیس ستاد کروبی منصوب شد.ابطحی، دوست و همراه همیشگی خاتمی و رئیس دفتر سابق وی علیرغم حمایت خاتمی از موسوی به ستاد کروبی رفت و به عنوان مشاور شیخ منصوب شد.
چهره شاخص بعدی، عطاءالله لندن نشین بود و مهاجرانی هم از شیخ حکم مشاورت گرفت. گفتنی است حضور این افراد گرداگرد شیخ تاکنون نه تنها ثمری برای کروبی نداشته بلکه باعث جوسازی و شانتاژ های خبری اصلاح طلبان علیه کروبی هم شده‌اند.
خبرهای جعلی مبنی بر استعفای کرباسچی از ستاد کروبی، تلاش کرباسچی و ابطحی برای منصرف کردن شیخ، و … از اردوگاه اصلاح طلبان به گوش می رسید.
اما هیچ یک از سکانس های نوشته شده در سناریو برای انصراف شیخ از پیمودن مسیر، میسر واقع نشد حتی حمایت مجمع روحانیون مبارز از موسوی- که کروبی خود از بنیانگذاران اصلی آن بوده است و با این شرایط شیخ، نویسندگان سناریو مدام مجبور به تغییر سناریو می شدند.
پرده آخر: بازی اصلاح طلبان به انتها رسیده و پرده آخر باید آغاز شود و بازیگر اصلی ، چهره نمایان کند. این بازی، بازی مرگ و زندگی اصلاحات البته از نوع غربی آن است و ممکن است، کشتی شکسته قافله اصلاحات برای همیشه تاریخ، به گل بنشیند.
شاهد این مدعا را می‌توان اظهارات خاتمی و موسوی دانست که طی این مدت هر کدام طی اظهارات جداگانه ای شکست خود را شکست اصلاحات اعلام کرده بودند. ایفای نقش منفی برای هیچ سوپر استاری خوشایند نخواهد بود، مخصوصاً اگر آن سوپر استار احتمال این را بدهد که این بازی، آخرین بازی وی خواهد بود اما چه عرض کنم! این تصمیم کمیته مرکزی نگارش سناریو است و سوپر استار اصلاحات باید در تلخ ترین صحنه عمر سیاسی خود به بازی بپردازد؛ سوپر استار داستان ما کسی نیست جز \”سید محمد خاتمی \”.
اصلاحات با خاتمی به اوج رسید و شاید هم با دستان خاتمی به خاک سپرده شود. این خاتمی همان خاتمی است که با عبای شکلاتی خود، با اشکها و لبخندهای خود، یک قهرمان برای اصلاحات بحساب می آمد و می آید. اما اکنون، زمان، زمان دیگری است و همه باید دستان خود را در دست یکدیگر زنجیر کنند تا شاید کشتی اصلاحات به گل ننشیند. در واقع باید این طور بیان کرد که بازگشت خاتمی، آخرین پرده از تمام محورهای سناریوی اصلاح طلبان است. اما بازگشت خاتمی چرا و چگونه؟
پاسخ این است، اصلاً و در حقیقت خاتمی نرفته بود که حال بخواهد باز گردد؛ او فقط و فقط برای جلوگیری از نقادی شدنش حضورش را کمرنگ کرد . مؤید این مطلب بیانیه ستاد جوانان حامی خاتمی موسوم به \”ستاد ۸۸ \” در همان روز انصراف خاتمی است. در بخشی از این بیانیه که مورد تأکید این نوشتاراست آمده: \”همچنان اصرار داریم که خاتمی بهترین گزینه اصلاح طلبان در انتخابات سال آینده است. و تا آخرین گام تلاش خود را برای بازگشت خاتمی به عرصه انتخابات ادامه خواهیم داد باز هم تکرار می کنیم از آقایان کروبی و موسوی نیز انتظار داریم با در نظر گرفتن هدف اصلی که همانا پیروزی در عرصه انتخابات برای تحقق مطالبات اصلاح طلبانه است در کنار خاتمی و اکثریت عظیم اصلاح طلبان در کشور، برای رسیدن به اجماع تلاش کنند و در این راه با دعوت از خاتمی برای بازگشت مجدد به عرصه انتخابات کمک کنند. \”
همانطور که گفته شد انصراف خاتمی از همان ابتدا در هاله ای از ابهام بود لذا بر اساس سناریوی نوشته شده اخبار ضد و نقیضی، از سوی کمیته مرکزی مبنی بر بازگشت خاتمی منتشر می‌شد که اصلاح طلبان بصورت هماهنگ به موضع گیری در برابر اینگونه اخبار منتشر شده از سوی خود می پرداختند. البته در برخی موارد شاهد آن هستیم که برخی از اصلاح طلبان نیز به صراحت به لزوم بازگشت خاتمی اشاره می کنند از این رو با توجه به اجماع اصولگرایان مبنی بر حمایت از دکتر احمدی نژاد، هر چه به فضای آغاز ثبت نام کاندیداها نزدیک می شویم، جو رسانه ای دیگری مبنی بر ناتوانی میرحسین موسوی و عدم توانایی برای زورآزمایی با دکتر احمدی نژاد و اینکه موسوی مرد راه نیست و به راه انداخته شد تا افکار عمومی را آنگونه که خود می خواهند به سمت بازیگر اصلی و کاندیدای نهایی هدایت کنند.به اخبار منتشر شده از سوی اصلاح طلبان و تعابیر و کنایه های استفاده شده توسط آنها و روند مهندسی افکار عمومی از سوی آنها توجه کنید:
\”امین زاده \” قائم مقام ستاد خاتمی در دهم فروردین ماه می گوید: خاتمی با توجه به تعدد نامزدها تصمیم گرفت تا کناره گیری کند تا راه حل بهتری برای پیروزی در انتخابات فراهم شود! برگشت خاتمی کاملاً منتفی است و شرایط ایجاب نمی کند ایشان به عرصه انتخابات برگردد. ابطحی عضو مجمع روحانیون مبارز هم در ۲۲ فروردین بازگشت خاتمی را منتفی دانست و گفت: انتخابات با حضور خاتمی می توانست، وحدت کامل به صفوف جامعه ببخشد! اما حضور موسوی پیروزی قطعی خاتمی را دچار تردید و مشکل کرد!! در ادامه روند عملیات زمینه سازی برای حضور خاتمی؛ اول اردیبهشت ماه نیز طی یک پروژه هماهنگ، ۳تن از چهره های شاخص اصلاحات به این موضوع اشاره کردند: کواکبیان: بازگشت خاتمی شوخی سیاسی است، مجید انصاری: بازگشت خاتمی غیر ممکن است، خانجانی: بازگشت خاتمی جنگ روانی است. اما بازگشت خاتمی آنچنان هم که از سوی برخی اصلاح طلبان مطرح می شد شوخی و غیر ممکن و جنگ روانی نبود، زیرا داریوش قنبری سخنگوی فراکسیون اقلیت در ۲۵ فروردین در مصاحبه ای گفت: بسیاری از نیروهای جوان خواهان بازگشت خاتمی هستند. وی بعد از ۶ روز و در اول اردیبهشت ماه هم مجدداً اعلام کرد: اصلاح طلبان تمایل به بازگشت خاتمی دارند زیرا حضور همزمان موسوی و کروبی اصلاح طلبان را دچار سردرگمی کرده است.کار تا آنجایی بالا گرفت که محمد سلامتی دبیرکل سازمان مجاهدین برای آنکه اصلاح طلبان بیش از این دچارسردرگمی نشوند اعلام کرد: فشارهای فوق العاده زیادی از بدنه جامعه و شخصیت ها به خاتمی وارد می شود و ایشان در نهایت ناگزیر است مجدداً به صحنه وارد شود. در همین راستا شورای بزرگان جبهه دوم خرداد، با این دستور جلسه: بررسی \”بازگشت خاتمی و انصراف میرحسین \”، تشکیل شد. تاج زاده در این جلسه گزارش داد: از زمان اعلام کاندیداتوری میرحسین و بعد از انصراف خاتمی، تا ۱۸ فروردین رشد اقبال به موسوی ملایم و تقریباً خوب بود ولی از آن تاریخ تاکنون این رشد متوقف و گزارش های اخیر، از افت وی خبر می دهد. موسوی خوئینی ها نیز در این جلسه اعلام کرد، نباید ریسک کرد و تنها راه، بازگشت خاتمی است. خاتمی نیز در جلسه سران مشارکت و مجاهدین که با حضور برخی چهره های مجمع روحانیون برگزار شد مطرح کرد: طبق نظر سنجی ها میرحسین هنوز نتوانسته اقبال عمومی را به دست آورد و در این شرایط باید خیلی جدی کار کنیم تا حداقل بتوان به پیروزی در دور دوم امیدوار بود.
مصاحبه علیرضا بهشتی، مشاور ارشد میرحسین موسوی با خبرگزاری فارس در یازدهم اردیبهشت ماه شاهدی است بر جریانات پیش آمده تاکنون. بهشتی در این باره می گوید: اختلاف نظری که بین آقای خاتمی و موسوی وجود داشت اساساً در مورد آمدن یا نیامدن نبود، بلکه در مورد روال اعلام حضور موسوی بود و این به دلیل تقاضاهای گسترده نسبت به حضور آقای خاتمی برای حضور در انتخابات بود.
بهشتی در ادامه می‌افزاید: خاتمی اگر به صحنه برگردد مسلماً همه استقبال می کنند، خود میرحسین هم استقبال می کند، چرا که پیشنهاد میرحسین هم از ابتدا این بود که افراد مختلف وارد عرصه شوند و در هفته های آخر تصمیم گیری شود که کدامیک از افراد بمانند یا کناره گیری کنند!! آری زمان حضور میرحسین به آخر رسیده حتی قلم نیوز سایت خبری موسوی نیز در یادداشتی تهاجمی میرحسین را به باد انتقاد گرفت.
در بخشی از این یادادشت آمده است: \”میرحسین خاتمی نیست چون فن خطابه نمی داند، زیاد لبخند نمی زند، سخنرانی حماسی و شورانگیز نمی کند، حتی دستانش را هم به اصرار خبرنگاران بالا نمی برد، موسوی خاتمی نیست چون اصلاً نه کاریزمای او را دارد نه محبوبیت او را، و نه خاطره روشنی بعد از این همه سال در حافظه جمعی ایرانیان باقی مانده است \”. و البته نویسنده دیگر ادامه نداده که از جمله نقاط قوت احمدی نژاد، همان ضعف هایی است که برای میرحسین شمرده است.
برای ترسیم صحنه‌های آخر سناریو کافی است به عکس های توزیع شده در همایش موج سوم که توسط ستاد جوانان های خاتمی برگزار شد نگاهی گذار کنیم؛ در این عکس خاتمی یک قدم جلوتر از میرحسین ایستاده و آغوشش را باز کرده و لبخندی بر چهره دارد، اما میرحسین یک قدم عقب تر از خاتمی ایستاده و دست برسینه!!
آری نقش اول باید به خاتمی سپرده شود، زیرا به زعم اصلاح طلبان، خاتمی تنها کسی است که توانایی جذب آرای خاموش را دارد همانگونه که در سال ۷۶ موفق شد با استفاده از آرای خاموش ،گوی سبقت را از رقیب برباید. کرباسچی در همین راستا در جمع نمایندگان ادوار می‌گوید: ما باید به دنبال جلب آرای خاموش باشیم که در صورت موفقیت در جذب این آرا، نتیجه خوبی را کسب خواهیم کرد. پیش از این نیز عارف در تیرماه ۱۳۸۷ تأکید کرده بود، یکی از برنامه های جدی اصلاح طلبان باید جلب آراء خاموش باشد.
حتی کروبی نیز در جمع اعضای دفتر تحکیم وحدت دانشگاه همدان به آنان می‌گوید: باید به حمایت از فردی در عرصه انتخابات بپردازید که بتواند آرای خاموش را به پای صندوق بیاورد.
علیرضا بهشتی عضو شورای راهبردی ستاد میر حسین نیز در جمع کنگره ستاد جوانان حامی خاتمی در این باره اظهار می دارد: باید برای جذب آراء خاموش برنامه‌ای مشخص و تاکتیک داشته باشیم.
تاج زاده هم معتقد است که خاتمی آرای خاموش را جذب می کند و عبدالله ناصری با انتقاد از میرحسین اعلام می‌کند: گفتمان میرحسین مانند گفتمان خاتمی آرای خاموش جامعه را بیدار نمی‌کند.
طی روزهای آتی شاهد سیر صعودی انتقادات اصلاح طلبان از موسوی خواهیم بود و این وزنه تا روز آخر ثبت نام، سنگین و سنگین تر خواهد شد و در آخرین روز ثبت نام میرحسین همراه خاتمی به وزارت کشور مراجعه می کند، اما نه برای ثبت نام بلکه، انصراف خود را از حضور در انتخابات اعلام می کند خاتمی این بار نیز سعی خواهد کرد مانند انتخابات سال ۸۰ با اشکهای خود معجزه کند!!
میرحسین بعد از اعلام انصراف نقش خود را کامل خواهد کرد و برای پراکنده نشدن آرای اصلاح طلبان، از کروبی و اعضای ستاد وی خواهد خواست، تا همه اصلاح طلبان با رأی به خاتمی، آراء خود را یک کاسه کنند، تا شاید و شاید اصلاحات نمیرد. کرباسچی، ابطحی و …. نیز بخاطر اخلاق!! و البته بخاطر زنده ماندن اصلاحات طی یک بازی از پیش تعیین شده کروبی را تنها خواهند گذاشت تا شاید شیخ منصرف شود و اگر نیز کارگر نیفتاد شاید علیرغم آنکه شیخ اصلاحات چند روز پیش گفته بود هاشمی هیچ گاه برای من و خاتمی تعیین تکلیف نمی کند، این بار نیز برای او و خاتمی تعیین تکلیف کند… . ۲۴ دیماه به بعد بود که جبهه اصلاحات سرعت بیشتری به برنامه های انتخاباتی خود داده و سعی بر زیاد کردن آتش معرکه انتخابات داشتند که شعله این آتش در ۲۰ بهمن ماه به فلک الافلاک رسید و خاتمی بعد از اتمام ناز و کرشمه هایش بالاخره حضور خود را در بوق و کرنا کرد و پرده سوم آغاز شد.

یک پیشنهاد بسیار دوستانه

 

برنامه استثنایی برای کاندیداهای محترم مجلس شورای اسلامی و شورای شهر و همچنین اصناف سراسر کشور در نظر گرفته ایم که

 

به شرح زیر است:

 

۱-آموزش و مشاوره اصولی با برترین مدرسین ایران

 

۲- تحقیقات کاملا تخصصی توسط تیم فوق حرفه ای در منطقه استان و در سطح کشور جهت ارزیابی ضریب نفوذ دقیق کاندیداها

 

۳-تهیه و تبیین طرح تفضیلی و عملیاتی و همچنین تحقیقات چند لایه مطابق الگوهای کشورهای پیشرفته جهان

 

۴- طراحی و تدوین اطاق فکر حرفه ای برای درون و برون سازمان انتخاباتی کاندیداها و همچنین تربیت و آموزش دیده بانهای حرفه ای

 

۵-مشاوره و آموزش در زمینه تولید انواع خبر و فیلم و همچنین تقویت رزومه بصورت علمی و عملی برای کاندیداهای منتخب در حوزه

 

های انتخاباتی

 

۶- توسعه و بهبود وحدت رویه های انتخاباتی برای کاندیداهای انتخاباتی بهمراه تحلیل های ۳ بعدی از و ضعیت موجود کاندیداهای

 

منتخب و رقبای احتمالی

 

۷- آموزش پیشرفته اخلاق حرفه ای در انتخابات که ضامن موفقیت هر کاندیدایی است و بایدها و نبایدهای حرفه ای انتخابات و  تعیین

 

پیامها و شعارهای انتخاباتی

 

۸- تعیین استراتژی های برتر برای جذب و اقناع گروه رای دهندگان و  محصوصا بهترین گروه حامیان انتخابات و جذب ارای سفید و یا ارای

 

فراری

 

۹- تهیه و تبیین ساختار کاملا حرفه ای برای برنامه های ارتباطی با مردم و مخصوصا سلبریتیها و بلاگرها و همچنین نخبگان اقتصادی و

 

اجتماعی و هنری و سیاسی،مذهبی حوزه

 

۱۰-  نظارت دقیق و نامحسوس بر اجرای درست برنامه ا از سوی عوامل و نامزد انتخاباتی همچنین انتخاب اصلح ترین افراد در پستهای

 

حساس و کلیدی و آموزش تخصصی به هریکاز زیر مجموعه های انتخاباتی و همچنین ساخت دیواره آتش و استراتژی آتش به اختیار

 

۱۱- ساخت و تولید فیلمهای وایرال و ارسال در کلیه شبکه های اجتماعی و  همچنینارسال به هزاران صفحه شبکه های اجتماعی که به

 

پشتوانه سه دهه کار انتخاباتی و بصورت حرفه ای ساختار سازی گردیده است

 

۱۲- راهبردهای نوین طراحی و همچنین نگارش انواع ویژه نامه و مدیا و  روزنامه ویژه کاندیداهای انتخاباتی و  تهیه و تدوین راهبردهای

 

بلند و میان و کوتاه مدت استراتژیک برندسازی سیاسی و انتخاباتی لازم به ذکر است در هر استان و هر شهر این مجموعه فقط با یک

 

نفر کار خواهد نمود .

 

……

Views: 6

دسته‌ها: در حال ویرایش
برچسب‌ها: