شایستگیهای یک رهبر
دکتر مازیار میر
من یک رویا دارم که روزی در تپه های قرمز جورجیا، پسران بردگان سابق و پسران مالکان برده دار سابق قادر به نشستن کنار یکدیگر در یک میز باشند مارتین لوترکینگ
bpm چیست و چه کاربردی دارد؟
اساسا مدیریت فرایند و فرایندها چیست؟
مدیریت فرایند کسب و کار و سوالاتی از این دست در این مطلب پوشش داده خواهند شد.
مطالبی که در مورد مدیریت فرایند در این کارگاه آموزشی تدریس می گردد، حاصل 3 دهه تجربه علمی و عملیاتی است. خلاصه علم
مدیریت و رهبری و همچنین طراحی یک فرایند حرفه ای کسب و کار در دستور کار ما قرار خواهد گرفت.
امروزه دغدغههای اصلی سازمانها، دستیابی به راهها و روشهایی برای اتوماسیون و بهبود فرآیندهای کسب و کار است. تعداد قابل
ملاحظهای که روند رشد فزایندهای نیز دارند، از مدیریت فرآیند کسب و کار (BPM) برای بهبود مؤثر استفاده میکنند.
مدیریت فرآیند کسب و کار (Business Process Management = BPM)، شامل متدها، تکنیکها و ابزاری است که برای پشتیبانی
از طراحی، اجرا، مدیریت و آنالیز فرآیندهای عملیاتی کسب و کار بکار میرود.
مدیریت فرآیند کسب و کار با داشتن الگوهای متعدد مورد نیاز سازمانها، روشی یکپارچه برای تعریف، اجرا، بازبینی و مدیریت
فرآیندهای کسب و کار سازمان ها را ارایه میکند و با استفاده از متدها و ابزارهای مربوطه، حجم کار توسعه راه کارها را به حداقل
رسانده و مدیریت امور را سهل و کارآمد میکند. بر این اساس میتوان گفت مدیریت فرایند کسب و کار مجموعهای است از رویکردهای
مدیریتی و فناوری مدرن که به نحوی ساختاریافته، منسجم و هماهنگ، برای درک و مستند سازی، مدلسازی، تحلیل و بهبود مستمر
فرایندهای کسب و کار مورد استفاده قرار می گیرد BPM مزایای ذیل را بدنبال دارد:
- توسعه و تعالی سازمانی
- ایجاد مزیت رقابتی و جریان ارزش پایدار
- جلب رضایت مشتریان
- چابکی سازمان و فرایندهای سازمانی
- یکپارچه سازی سازمان و فرایندهای سازمانی
در ابتدای این دوره شما با مفاهیم اصولی مدیریت فرآیند کسب و کار، چرخه حیات فرآیند و عناصر مهم دیگر آن آشنا شدید. در ادامه
این دوره آموزشی مدل سازی تصمیم و فرآیند کسب و کار می خواهیم روی جنبه های BPMN تمرکز کنیم که نشانه گذاری اصلی مدل
سازی در این قسمت از دوره آموزش داده می شود و مورد استفاده قرار می گیرد. به عبارت دیگر در این قسمت از دوره آموزشی مدل
سازی تصمیم و فرآیند کسب و کار به فعالیت ها و توالی جریان آنها می پردازیم. همچنین درگاه ها و رویدادهای فرآیند را نیز بررسی
می کنیم. زبان های مدل سازی فرایندهای کسب و کار
سایر مباحث دوره آموزشی مدل سازی تصمیم و فرآیند کسب و کار
در بخش آخر از این دوره آموزشی مدل سازی تصمیم و فرآیند کسب و کار قرار است رفتار فرآیند کسب و کار را مورد بررسی و تحلیل
قرار دهیم که یک مقدمه ای غیر رسمی در مورد چگونگی تحلیل رفتار فرآیند کسب و کار می باشد و در آن از ویژگی درست بودن
استفاده می شود. در فصل مرتبطه نیز به صورت جزئی به موضوع ویژگی درست بودن خواهیم پرداخت. در فصل چهارم از یک دیدگاه
دیگر، به موضوع BPMN می پردازیم که عناصر مدل سازی پیشرفته تری از قبیل زیر فرآیندها، فعالیت های چند نمونه ای و رویدادهای
پیچیده تر در این فصل معرفی می شود.
از آنجا نقش داده ها در فرآیندهای کسب و کار بسیار مهم است، در فصل پنجم به تعریف داده در مدل های فرآیندی اشاره می شود
زیرا اساسا تمام فرآیندهای کسب و کار مبتنی بر استفاده از داده هستند که در BPMN می توان داده ها و محل ذخیره کردن آنها را
مشخص کرد. همچنین در این فصل به پیوستگی بین داده ها و چرخه حیات داده ها پرداخته می شود. در فصل ششم مدل سازی
تصمیم یا DMN مورد بحث و گفت و گو قرار می گیرد که در این قسمت از دوره آموزشی مدل سازی تصمیم و فرآیند کسب و
کار مشخص می شود که منظور از DMN چیست و چگونه از آن استفاده می شود تا تصمیمات را بر سطوح مختلف موانع کسب و کار
بررسی کرد. بر روی نمودار الزامات تصمیم در سطح فنی تر و همچنین منطقی تر و حول جداول تصمیم تمرکز می شود.
فرایندهای کسبوکار رفتار افراد، سیستمها، اطلاعات و موارد دیگر را به شکلی هماهنگ میکند که خروجیهای کسب و کار در جهت
استراتژی شرکت باشند. سازمانهایی که از این فرایند استفاده میکنند، میتوانند یکی از روشهای متعدد اجرای آن را انتخاب کنند. ۲
مورد از مشهورترین این روشها «روش ناب» و «شش سیگما» هستند.
مدیریت فرایند کسب و کار چه چیزی نیست؟
نرمافزار نیست
ابزارهای مدیریت کسبوکاری وجود دارند که در اجرای فرایندهای خودکار و استاندارد کسبوکار به کار میروند. برای مثال، هپی
فاکس ورکفلوز (HappyFox Workflows) به کسبوکارها کمک میکند تا فرایندهای پیچیده و چندمرحلهای را که تکرار میشوند،
خودکار کند. با این حال، خودِ مدیریت فرایند کسب و کار نرمافزار نیست.
مدیریت وظایف نیست
مدیریت وظایف یا پروژهها با سازماندهی یا شکلدهی به مجموعهای از فعالیتها سروکار دارد. نرمافزارهای مدیریت پروژه،
مانند مایکروسافت پروژه (Microsoft Project)، جیرا (Jira)، اسانا(Asana) یا ترلو (Trello)، مدیریت وظایف یا پروژههای های
ادهاک (Ad hoc) را تسهیل میکنند. از طرف دیگر، مدیریت فرایند کسب و کار بیشتر بر فرایندهای تکرارشونده و ادامهداری متمرکز
است که از الگوها یا روشهای مدیریت فرایند پیشبینیپذیر پیروی میکنند.
فایدهی مدیریت فرایند کسب و کار چیست؟
فرایندهای بینظم و مدیریتنشده به بیزینس آسیب میرسانند و به یک یا چند مورد از موارد زیر منجر میشوند:
- اتلاف زمان؛
- خطاهای بیشتر؛
- افزایش مقصر شناختن؛
- نبودِ داده؛
- کارکنان بیروحیه.
با استفاده از مدیریت فرایند کسب و کار، سازمانها میتوانند فرایندهای خود را بهبود بخشند و تمام جوانب بهینهی اجرای عملیات را
حفظ کنند.
مدیریت فرایند کسب و کار به سازمانها کمک میکند که همگام با پیشرفت تکنولوژی حرکت کنند و از اهداف سازمانی بزرگتر آگاه
شوند. در ادامه بعضی از مزایای کلیدی استفاده از آن را برمیشماریم:
آگاهی تجاری بیشتر
تغییر دادن و بهینه کردن فرایندهای کسب و کار برای پیشروی همگام با بازار لازم است. این مدیریت به سازمانها این امکان را
میدهد که فرایندهایشان را متوقف کنند، آنها را تغییر دهند و دوباره اجرا کنند. تغییر دادن جریان کار، استفادهی دوباره از آنها و
اختصاصی کردنشان، به کسبوکارها این توانایی را میدهد که به تغییرات سریعتر پاسخ دهند و همچنین بینش عمیقتری را
دربارهی اثرات تغییر فرایند به سازمان میدهد.
کاهش هزینهها و افزایش درآمدها
ابزارهای مدیریت فرایند کسب و کار گلوگاهها را از بین میبرد و از این طریق، طی زمان، باعث کاهش هزینه در سازمان میشود. یکی
از تأثیرات این موضوع کاهش یافتن زمان لازم برای ایجاد سرنخ فروش و دستیابی سریعتر مشتریان به محصولات و خدمات است. به
این ترتیب، فروش و درآمد افزایش مییابد. سیستم مدیریت فرایندهای کسب و کار نحوهی اختصاص یافتن منابع را تعیین، و آنها
را رهگیری میکند تا از اتلاف جلوگیری شود.
بازدهی بالاتر
جمعآوری فرایندهای کسب و کار در یک مجموعه، پتانسیل افزایش بازدهی را در تمام فرایند ایجاد میکند. صاحبان فرایند با دستیابی
به اطلاعات لازم میتوانند بر تأخیرها نظارت کنند و در صورت نیاز، منابع جدیدی را به فرایند اختصاص دهند. اتوماسیون و از میان
برداشتن وظایف تکراری کارایی فرایندهای کسب و کار را افزایش میدهد.
شفافیت بیشتر
سیستم مدیریت فرایندهای کسب و کار امکان خودکارسازی و نظارت آنی را بر معیارهای مهم عملکرد برای ما فراهم میکند. شفافیت
بیشتر به مدیریت بهتر منجر میشود؛ بهعلاوه، امکان تغییر دادن ساختارها و فرایندها و رهگیری نتایج نیز فراهم میشود.
پیروی از استانداردها، امنیت و ایمنی
سیستم فراگیر مدیریت فرایندهای کسب و کار، پیروی سازمانها از استانداردها و قوانین را تضمین میکند. این سیستمها
با مستندسازی فرایندها و تسهیل پیروی از استانداردها امنیت و ایمنی را نیز افزایش میدهند؛ در نتیجه، سازمانها میتوانند
کارمندانشان را تشویق کنند، از اموال سازمان، مانند اطلاعات محرمانه و منابع فیزیکی حفاظت کنند تا نادرست به کار نروند، از بین
نروند یا دزدیده نشوند.
انواع مختلف سیستمهای مدیریت فرایند کسب و کار کداماند؟
حال که توضیح دادیم مدیریت فرایند کسب و کار چیست و چه کاربردی دارد، در ادامه قصد داریم به انواع آن نیز بپردازیم. این نوع
سیستمها را میتوان بر اساس اهدافشان طبقهبندی کرد. در اینجا ۳ نوع مدیریت فرایند کسب و کار را معرفی میکنیم:
مدیریت فرایند کسب و کار یکپارچهمحور (Integration-centric BPM)
این نمونه از سیستم مدیریت فرایند کسب و کار فرایندهایی را کنترل میکند که در درجهی اول بین سیستمهای موجود شما (HRMS،
CRM و ERP)، بدون دخالت انسان، انتقال مییابند. سیستمهای مدیریت فرایند کسب و کار یکپارچهمحور، اتصالدهندههای
گستردهای دارند که به API (رابط برنامهنویسی اپلیکیشن) دسترسی دارند و قادر به ساخت فرایندهایی چابک هستند.
مدیریت فرایند کسب و کار سندمحور (Document-centric BPM)
مدیریت فرایند کسب و کار سندمحور زمانی موردنیاز است که یک سند، (مثل یک قرارداد یا توافق)، هدف فرایند باشد. آنها
مسیریابی، قالببندی، تأیید و دریافت سند امضاشده را به عنوان وظایف در طول گردش کار ممکن میسازند. بیشتر سیستمهای
مدیریت فرایند کسب و کار قادرند عناصر هریک از این موارد را ترکیب کنند، اما هریک از آنها معمولا یک ویژگی دارند.
مدیریت فرایند کسب و کار انسانمحور (Human-centric BPM)
مدیریت فرایند کسب و کار انسانمحور، افراد را در اولویت اول قرار میدهد. کارکردهای مختلف اتوماسیون از این سیستمها پشتیبانی
میکنند. این روش مربوط به فرایندهایی است که در بیشتر موارد انسانها آنها اجرا میکنند و نمیتوان بهراحتی آنها را با
اتوماسیون جایگزین کرد. معمولا این فرایندها نیازمند اجرای وظایف و تأیید آنها از سوی افراد است. فرایندهای انسانمحور مواردی
مانند خدمات مشتری، بررسی شکایات، آنبردینگ یا پذیرش سازمانی کارمندان، هدایت فعالیتهای تجارت الکترونیک و پر کردن
گزارش هزینهها را در بر میگیرند.
چرخهی حیات BPM: مراحل مدیریت فرایند کسب و کار چیست؟
گام اول: طراحی
تحلیلگران کسبوکار قوانین فعلی کسبوکار را بررسی، با چند نفر از ذینفعان مصاحبه، و دربارهی دستاوردهای مطلوب با مدیریت
گفتوگو میکنند. هدف مرحلهی طراحی فرایند شناسایی قوانین کسبوکار و تضمین انطباق نتایج با اهداف سازمان است.
گام دوم: مدل
مدلسازی بهمعنای شناسایی، تعریف و ایجاد بازنمایی از فرایند جدید است که از قوانین فعلی کسبوکار و ذینفعان بسیاری حمایت
میکند.
گام سوم: اجرا
اجرای فرایند کسب و کار با آزمودن آن در گروهی کوچک از کاربران آغاز میشود و با پیوستن سایر کاربران ادامه مییابد. برای بهبود
گردش کاری خودکارشده، به صورت مصنوعی در فرایند اختلال ایجاد کنید تا خطاها کشف شوند و به حداقل برسند.
گام چهارم: زیر نظر گرفتن
با استفاده از گزارشها و داشبوردها، شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) را مشخص، و نتایج را با آنها مقایسه کنید. لازم است بر یکی
از شاخصههای بزرگمقیاس یا خُردمقیاس تمرکز کنید. تمام فرایند و اجزای آن را ببینید.
گام پنجم: بهینهسازی
وقتی از یک سیستم گزارشدهی کارآمد استفاده کنید، سازمان بهراحتی میتواند عملیات خود را با کارایی لازم به سمت بهینهسازی و
بهبود فرایند حرکت دهد. بهینهسازی فرایند کسب و کار (BPO) طراحی دوبارهی فرایندهای کسبوکار به منظور آسانسازی جریان کار،
افزایش کارایی فرایند و تطابق هریک از فرایندهای کسب و کار با استراتژی کلی است.
چه زمانی سازمانها باید این سیستم را به کار ببرند؟
در ادامه نمونههایی از فرایندهای کسبوکاری را مطرح میکنیم که به کار بستن سیستم مدیریت فرایند برایشان نتایج مالی بالایی به
همراه میآورد.
- فرایندهای پویایی که نیازمند تغییر در دستورالعملها هستند، مثل تغییر در مدیریت اطلاعات مشتری که نیازمند تغییراتی در امور مالی یا قوانین حریم شخصی است؛
- فرایندهای پیچیدهی کسبوکار که به هماهنگی میان چندین واحد، بخش، دپارتمانها یا کارگروههای کسبوکار دارند؛
- فرایندهای بسیار مهم و ضروری کسبوکار که به طور مستقیم یکی از خروجیهای عملکردی و ضروری را بهبود میبخشند؛
- فرایندهای کسبوکاری که برای به انجام رسیدن، نیازمند یک یا چند مورد سامانهی موروثی (legacy applications) هستند؛
- فرایندهای کسبوکاری که بخشهایی دارند که به صورت دستی انجام میشوند یا نیازمند چرخش سریع کار (quick turnarounds) هستند.
یک ابزار مدیریت فرایند کسب و کار خوب باید چه ویژگیهایی داشتهباشد؟
اکنون که دقیقا میدانید چرا سیستم مدیریت فرایند کسب و کار ضروری است، در اینجا فهرستی از ویژگیهایی که یک سیستم مدیریت فرایند کسب و کار خوب تهیه کردهایم:
- ترسیم نمودار فرایند بهصورت تصویری؛
- قابلیت کشیدن و رها کردن (drag and drop) در طراحی برنامه؛
- محدود کردن دسترسی بر اساس نقش؛
- پشتیبانی موبایل؛
- احراز هویت یکپارچه (SSO)؛
- یکپارچهسازی با سیستمهای نرمافزاری موجود؛
- گزارشها و تجزیهوتحلیلها؛
- معیارهای عملکرد فرایند.
نمونههای مدیریت فرایند کسب و کار
منابع انسانی (HR)
آیا تا به حال احساس کردهاید که فرایند آنبردینگ در سازمان شما بسیار پیچیده و بینظم است؟ آیا سازمان منابع انسانی شما از داوطلبان میخواهد که فرمهای کاغذیای را پر کنند که آنها را خسته میکند؟ این مشکلات به این دلیل است که منابع انسانی سازمان شما اصولی برای مدیریت فرایند کسب و کار ندارد. بهکار بردن این مدیریت به شما کمک میکند تا فرایندهای منابع انسانی خود را به شکل سراسری خودکار کنید و از این طریق، هزینه، زمان و فرمهای کاغذی را کاهش دهید.
فروش
در اغلب سازمانها، تیم فروش زمان بسیاری را برای هماهنگی با تیم حسابهای دریافتنی یا طلب از مشتری صرف میکند تا فاکتورهای فروش تأیید شوند. حتی یک اشتباه کوچک در صورتحسابها، برای فروشندگان مشکلساز میکند. اینجاست که مدیریت فرایند کسب و کار نشان داده میشود؛ زیرا فرایند تأیید صورتحساب را به صورت خودکار درمیآورد؛ در نتیجه، احتمال خطاهای دستی و توضیحات ناهماهنگ بین فروشندگان و تیم حذف میشوند.
بودجه
یک تیم مالی هر روز با فرمهای کاغذی و ایمیلها بمباران میشود، زیرا هر چیزی که شامل پول باشد، باید بررسی شود. به عنوان مثال، اگر تیم مدیریت دارایی بخواهد ۵۰ لپتاپ بخرد، قیمتهایی را که از فروشنده دریافت کردهاند، برای تأیید به تیم مالی میفرستند. این فقط یک مورد است. تصور کنید که روزانه چه تعداد ایمیل و فرمهای کاغذی را از تیمهای مختلف دریافت میکنند. یک سیستم مدیریت فرایند کسب و کار به آنها کمک میکند تا همهی این موارد را مدیریت کنند.
تفاوت بین اتوماسیون فرایندهای کسب و کار و مدیریت فرایند کسب و کار چیست؟
اتوماسیون فرایند کسب و کار (BPA) و مدیریت فرایند کسب و کار با یکدیگر مرتبط و از بعضی جهات، مکمل یکدیگرند؛ اما با هم یکسان نیستند. اتوماسیون فرایند کسب و کار بر خودکار کردن فرایندها تمرکز میکند، در حالی که مدیریت فرایند کسب و کار به مدیریت فرایندها مرتبط است و احتمال دارد اتوماسیون را در بر بگیرد یا نگیرد. به زبان ساده، اتوماسیونِ فرایندِ کسب و کار را میتوان نوعی مدیریت فرایندهای کسب و کار دانست، اما همهی انواع مدیریت کسب و کار شامل اتوماسیون فرایند کسب و کار نیستند.
اتوماسیون فرایند کسب و کار به روشهایی اشاره دارد که برای ساده سازی فرایندها در سازمان از طریق خودکارسازی استفاده میشوند؛ همچنین، میتواند طیف وسیعی از کاربردها و ابزارهایی را شامل شود که با هدف افزایش بازدهی، چابکی، کارایی و پیروی از قوانین در امور روزمرهی کسبوکار به کار میروند.
نمونههای معمول فرایندهایی که از اتوماسیون فرایند کسب و کار سود میبرند عبارتاند از:
- آنبردینگ و خروج کارمندان؛
- درخواست مرخصی؛
- درخواستهای منابع انسانی؛
- بایگانی هزینهها؛
- درخواست تجهیزات جدید؛
- درخواست پشتیبانی از متخصصان فناوری اطلاعات.
فرایندهای کسبوکاری که مناسب اتوماسیون هستند، معمولا با رخداد خاصی راهاندازی میشوند. برای مثال، ارائهی گزارش هزینهها و بایگانی آن، مجموعهای از مراحل ازپیشتعیینشده را ایجاد میکنند که با دریافت پول توسط کارمند مدنظر به پایان میرسد.
شایستگیهای یک رهبر حرفه ای
شایستگیهای رهبری، مهارتها و رفتارهای رهبری هستند که به عملکرد برتر کمک میکنند. سازمانها با
استفاده از رویکرد شایستگیسالاری برای رهبری بهتر میتوانند نسل بعدی رهبران خود را شناسایی کرده و توسعه دهند. پژوهشگران
شایستگیهای ضروری رهبری و شایستگیهای جهانی را تعریف کردهاند. با این حال، روندها و راهبرد آتی کسبوکار باید توسعهی
شایستگیهای رهبری جدید را به پیش ببرد. در حالی که برخی شایستگیهای رهبری برای همه شرکتها ضروری است، سازمانها نیز
باید مشخص کنند که چه ویژگیهای رهبری برای آن سازمان خاص به منظور ایجاد مزیت رقابتی متمایز است.
شایستگیهای ضروری رهبری
تمرکز بر شایستگیهای رهبری و توسعهی مهارتها، باعث ایجاد رهبری بهتر میشود. با این حال، مهارتهای مورد نیاز برای یک سِمَت
خاص ممکن است بسته به سطح رهبری خاص آن سازمان تغییر کند. سازمانها با استفاده از رویکرد شایستگی میتوانند تعیین کنند
که چه سمتهایی و در چه سطوحی نیاز به شایستگیهای خاص دارند. پژوهشگران مرکز رهبری خلاق برخی از شایستگیهای ضروری
رهبری را که در بین سازمانها ثابت است، شناسایی کردهاند. آنها ساختار کلی را به شایستگیهای رهبری سازمانی، رهبری خود و
رهبری دیگران در سازمان را مطابق دستهبندی زیر تقسیم میکنند.
رهبری دیگران:
- ارتباط موثر
- ایجاد و حفظ روابط
- توسعه و پیشرفت دیگران
- ارزش دادن به تنوع و تفاوت
- مدیریت تیمهای موثر و گروههای کاری
رهبری خود:
- نشان دادن اصول اخلاقی و یکپارچگی
- نمایش انگیزه و هدف
- نمایش مقام رهبری
- افزایش ظرفیت برای یادگیری
- مدیریت خود
- افزایش خودآگاهی
- توسعه سازگاری
رهبری سازمان:
- مدیریت کار
- مدیریت تغییر
- ریسکپذیری و نوآوری
- درک و بررسی سازمان
- تعیین چشم انداز و راهبرد
- حل مشکلات و تصمیمگیری
- مدیریت سیاستها و تأثیرگذاری بر دیگران
- افزایش مهارتها و دانش کسبوکار
شایستگیهای رهبری جهانی
توسعه رهبران موفق جهانی، مزیتی رقابتی برای سازمانهای چند ملیتی است. رهبران جهانی با چالشهای خاصی مواجه هستند
بنابراین علاوه بر شایستگیهای لازم برای رهبری، به شایستگیهای دیگری نیاز دارند. واضحتر آنکه رهبر جهانی معمولا به عنوان کسی
تعریف میشود که کسبوکار را در بازار خارجی رواج میدهد، راهبرد کسبوکار را در سطح جهانی تعیین میکند و تیمهای متنوع و
مختلف جهانی را مدیریت میکند. بر اساس گزارش تحقیقات هیئت مدیره کنفرانس، 73٪ مدیران موافقند که رهبری کسبوکار داخلی
و رهبری جهانی از نظر شایستگیهای مورد نیاز متفاوت است. شاید بد نباشد که با شایستگیهای مدیران اجرایی در کلاسجهانی هم
آشنا شویم.
شایستگیهای مدیران اجرایی جهانی
- صداقت اصل عمومی
- شخصیت وزندگی شخصی سالم
- توانایی مقابله با پیچیدگی
- علاقه و حساسیت فرهنگی
- کارشناسی با تجربیات ومهارتهای کلیدی
- کاملا منعطف، کاردان،مثبت اندیش و پرانرژی
- بسیار سریع النتقال روشنفکر و انعطافپذیر در تفکر و تاکتیک
برخی از چالشهایی که رهبران جهانی ممکن است با آن مواجه شوند، عبارتند از مدیریت گروه متنوعی از کارکنان و فرایندهای تجاری؛
برخورد سازگارانه با مشکلات و چالشها؛ انطباق با ارزشها و فرهنگهای جدید و سازگاری با انواع مختلف تنشزاهای تجاری و
شخصی.
پژوهشگران برای رسیدگی به چالشهای منحصر به فرد رهبران جهانی، شایستگیهای رهبری جهانی را که به موفقیت کمک میکنند،
شناسایی کردهاند. در میان این شایستگیهای جهانی، توسعهی ذهنیت جهانی، مهارتهای ارتباطی میان فرهنگی و احترام به تنوع
فرهنگی، برای موفقیت در محل کار جهانی حائز اهمیت است. مورگان مک کال و جورج هولنبک، رهبران جهانی موفق را مطالعه کرده
و لیستی از شایستگیهای مشترک را که مخصوص رهبر جهانی است، تهیه کردند. کارشناسان منابع انسانی میتوانند از شایستگیهای
رهبری جهانی برای حمایت از توسعه رهبران و در نتیجه راهبرد کلی کسبوکار جهانی استفاده کنند
روندها و راهبرد کسبوکار، شایستگیهای رهبری جدید را به پیش میبرد
بر اساس گزارش سال 2008 SHRM، با عنوان تغییر راهبردهای رهبری، افزایش رقابت ناشی از اقتصاد دانش و جهانی شدن، تغییرات
مهمی در راهبردهای رهبری سازمانها به بار خواهد آورد. محققان بر این باورند که با توجه به روندهای آتی محیط کسبوکار،
مهمترین شایستگیهای رهبری شامل مدیریت تغییر موثر، توسعه استعداد/ تیمها و سازندهی موثر همکار/ شبکه خواهد بود. در
حقیقت، از آنجا که راهبرد آتی کسبوکار باید محرک شایستگیها باشد، مهم است که روندهای اصلی کسبوکار در آینده را مورد توجه
قرار دهیم. مرکز رهبری خلاق برخی از روندهای کسبوکار آتی را مشخص کرد که بر مهارتهای رهبری موردنیاز برای حمایت از
کسبوکار تاثیر میگذارد و در زیر قابل مشاهده هستند.
شایستگیهای مدیران اجرایی جهانی
- روشنفکر و انعطافپذیر در تفکر و تاکتیک
- علاقه و حساسیت فرهنگی
- توانایی مقابله با پیچیدگی
- انعطافپذیر، کاردان، خوشبین و پرانرژی
- صداقت و درستکاری
- زندگی شخصی پایدار
- مهارتهای فنی یا تجاری ارزشمند
سازمانها همچنین علاوه بر روندهای کسبوکار آتی برای شکل دادن به توسعهی شایستگیهای رهبری باید به راهبرد خاص و نتایج
کسبوکار مورد نظر آن سازمان خاص نگاه کنند. با ایجاد مدلهای شایستگی که راهبرد آتی کسب و کار و نتایج مهم برای ذینفعان
(یعنی مشتریان، سهامداران، سرمایهگذاران) را بازتاب میدهند، سازمانها میتوانند با موفقیت برند رهبری را ایجاد کنند. دیو اولریچ و
نورم اسمالوود برند رهبری را به صورت «شهرتی برای توسعه مدیران استثنایی با مجموعهای از استعدادهای متمایز که منحصرا به
برآوردن انتظارات مشتریان و سرمایهگذاران سوق داده شده است» تعریف میکنند. پژوهشگران دریافتهاند که وقتی سرمایهگذاران به
استعداد رهبری سازمان اعتماد میکنند، قیمت سهام افزایش خواهد یافت. سازمانها با خلق برند رهبری منحصر به فرد از طریق
شایستگیهای رهبری که نتایجی برای ذینفعان به ارمغان میآورد، مزیت رقابتی به دست میآورند.
استراتپلکس مهارتهای رهبری: الزامات مهارت رهبری در سطوح سازمانی
نویسندگان این مقاله، مدل استراتپلکس را برای مهارتهای رهبری مفهومسازی کرده و به طور تجربی آزمودند. مهارتهای رهبری به
چهار دستهی گسترده تقسیم میشوند: شناختی، بینفردی، کسبوکاری و راهبردی. مدل «استراتپلکس» بیان میکند که این چهار
دستهی اصلی مهارتها در سطوح مختلف مدیریت یک سازمان چطور تغییر میکنند. پژوهشگران این مدل را روی بیش از 1000 مدیر
جدید، میانی و ارشد آزمایش کردند. نتايج نشان داد که سطوح بالاتر مديريت در سازمان نياز به مهارتهاي رهبری بالاتري دارند.
مهمترین مهارت در تمام سطوح رهبری، مهارت شناختی بود. به نظر میرسد این مهارت اساس تمام مهارتهای رهبری باشد، زیرا این
مهارت توانایی کسب دانش جدید و یادگیری راههای جدید حل مسائل است. جالب توجه است که مهارتهای کسبوکار و
مهارتهای راهبردی، دو مهارت مهم برای دستیابی به سطوح بالای رهبری بودند. این پژوهش مهم است زیرا به طور تجربی نشان
میدهد که مهارتهای رهبری در سطوح مدیریتی مختلف در نردبان شغلی با هم تفاوت دارند. مهمتر از همه، فراست کسبوکار و
مهارتهای راهبردی باید به دست آید تا در سطوح بالاتر مدیریت/ رهبری موثر باشد. متخصصان منابع انسانی بایستی تغییر در
شایستگیهای موردنظر را همزمان با حرکت مدیران به سمتهای رهبری سطح بالاتر در نظر بگیرند.
درک صحیح مدیران از اقدامات شناسایی افراد دارای تواناییهای بالقوه بالا
افراد دارای تواناییهای بالقوه اغلب به عنوان رهبران احتمالی آتی یک سازمان در نظر گرفته میشود. در نتیجه، فرایند شناسایی
تواناییهای بالقوه هم برای برنامهریزی پیدرپی و شیوههای توسعهی رهبری در یک سازمان بسیار مهم است. هدف از این پژوهش،
شناسایی فرایندهای مختلفی بود که سازمانها برای شناسایی رهبرانی با تواناییهای بالقوه بالا و نحوهی درک کارکنان از عادلانه بودن
این فرآیند به کار میبرند. پژوهشگران نظرسنجی را در یک کنفرانس رهبری بین رهبران سازمانها و صنایعی با اندازههای مختلف
توزیع کردند. این نظرسنجی سوالاتی را در رابطه با فرآیند شناسایی تواناییهای بالقوه و همچنین عادلانه بودن این فرایند میپرسید.
یافتهها نشان داد که شایستگیها در 69 درصد اوقات برای شناسایی تواناییهای بالقوه استفاده میشد. مهمترین شایستگیهای مورد
استفاده برای شناسایی تواناییهای بالقوه جهتگیری به نتایج، مهارتهای ارتباطی، سازگاری، مهارتهای راهبردی و توانایی
تصمیمگیری بود. علاوه بر این، این نظرسنجی نشان داد که فرایند شناسایی تواناییهای بالقوه، نحوهی اطلاعرسانی فرایند و ارزیابی به
طور معناداری با برداشت افراد از عادلانه بودن آن مرتبط بود. این مثال نشان میدهد که چگونه شایستگیهای رهبری میتواند در
محل کار استفاده شود. یک فرآیند عادلانه مانند رویکرد شایستگی برای شناسایی تواناییهای بالقوه، حس عدالت بیشتری به کارکنان
منتقل میکند.
رهبری تحولگرا و جهتگیری بازار: مفاهیمی برای اجرای راهبردهای رقابتی و عملکرد واحد کسبوکار
این مقاله به بررسی رابطهی بین شایستگیهای سازمان و عملکرد شرکت میپردازد. پژوهشگران فرض میکنند که راهبردهای رقابتی
شایستگیهای سازمان را به عملکرد شرکت پیوند میدهد. به طور خاص، این مطالعه ارتباط بین رهبری تحولگرا را به عنوان شایستگی
سازمانی و راهبردهای رقابتی تمایز بازاری، تمایز نوآوری و راهبردهای کمهزینه مورد بررسی قرار داد. به نظر میرسد این راهبردهای
رقابتی مزایای مثبتی در عملکرد شرکت داشته باشند.
بیش از 200 سازمان از طیف وسیعی از صنایع در نمونه پژوهش گنجانده شد. نتایج نشان داد که رهبری تحولگرا به طور معناداری به
جهتگیری بازار مرتبط است.
در این مطالعه، نویسندگان جهتگیری بازار را از لحاظ فرهنگ تعریف میکنند. فرهنگ سازمان، ارزشها و هنجارهایی را مشخص
میکند که به رضایت و ارزش مشتری کمک مثبتی میکند. رهبران تحولگرا فکر میکنند که فرهنگ سازمانی را تحت تاثیر قرار داده و
به شکلگیری آن کمک میکنند. رهبری تحول آفرین همچنین به طور مثبتی به تمایز بازاریابی و راهبردهای کم هزینه مرتبط بود. علاوه
بر این، تمایز بازار با معیارهای عملکرد شرکت رابطه مثبت داشت. در نتیجه، مشخص شد شایستگی رهبری تحولگرا تاثیر مثبتی بر
عملکرد شرکت از طریق تمایز بازار داشت. نتایج حاکی از آن است که یکی از راههای پیشبرد جهتگیری بازار، توسعهی شایستگی
رهبری تحولگرا است. این مطالعه نشان میدهد که شایستگیهای رهبری میتواند از طریق راهبردهای رقابتی بر پایهی سازمانها
تاثیر بگذارد. متخصصان منابع انسانی میتوانند با شناسایی و توسعهی شایستگیهای اصلی رهبری در سازمان، عملکرد شرکت را
تحت تاثیر قرار دهند.
شایستگیهای رهبری میتواند برای انتخاب، توسعه و ارتقای موثر رهبران در سازمان مورد استفاده قرار گیرد. باید هنگام ایجاد
شایستگیهای رهبری، عوامل مشخصی مثل راهبرد کسبوکار و روندهای آتی در نظر گرفته شوند. تمام راهبردهای کسبوکار متفاوتند
و متخصصان منابع انسانی باید از راهبرد کسبوکار از جمله راهبرد کسبوکار جهانی استفاده کنند تا استفاده از شایستگیها را در
انتخاب و توسعه رهبران به پیش برند. با ساخت موثر مجموعهی منحصری از مهارتها برای رهبران سازمانی، شرکت مزیت رقابتی را
حفظ خواهد کرد.