کارگاه تخصصی مدیریت کلاننگری دکترمازیارمیر
اصول، دیدگاهها، تجربیات و پیشتازان مدیریت کلانگری
سرفصلهای پیشنهادی برای کارگاه کلاننگری دکتر میر
1. مقدمه و اهمیت کلاننگری
- تعریف کلاننگری و جایگاه آن در مدیریت
- تفاوت کلاننگری و جزئینگری
- اهمیت کلاننگری در سازمانها و زندگی شخصی
2. مبانی نظری کلاننگری
- تفکر سیستمی و اصول آن
- ارتباط کلاننگری با آیندهپژوهی
- تأثیر کلاننگری در تصمیمگیری استراتژیک
3. مهارتهای لازم برای کلاننگری
- مهارت تحلیل محیط (PESTLE)
- مدیریت ذینفعان و اولویتبندی آنها
- توانایی پیشبینی روندها و سناریوسازی
4. ابزارها و روشهای کلاننگری
- مدلهای تحلیلی ( نیروی پورتر)
- تکنیکهای تصویربرداری ذهنی (Mind Mapping)
- استفاده از دادههای کلان (Big Data) در تحلیل سیستمها
5. طراحی چشمانداز و مأموریت کلاننگرانه
- اصول تدوین چشمانداز
- تعریف مأموریت سازمانی با رویکرد کلاننگر
- مثالهای موفق جهانی (گوگل، اپل، تسلا)
6. اجرای استراتژیهای کلاننگری
- نحوه تدوین برنامههای جامع
- مدیریت منابع انسانی و مالی با دید کلاننگر
- ریسکها و فرصتها در کلاننگری
7. چالشها و موانع کلاننگری
- مقاومت در برابر تغییر
- مشکلات فرهنگی و سازمانی
- کمبود دانش و مهارت مدیران
8. تمرینهای عملی و موردکاوی (Case Studies)
- تحلیل کلاننگری در شرکتهای موفق
- شبیهسازی سناریوهای استراتژیک
- تمرین طراحی چشمانداز برای یک پروژه واقعی
9. توسعه فردی و سازمانی با کلاننگری
- ارتباط کلاننگری با توسعه رهبری
- نقش کلاننگری در بهبود بهرهوری سازمان
- ایجاد فرهنگ کلاننگر در سازمان
10. نتیجهگیری و ارائه برنامه عملیاتی
- مرور آموختهها
- طراحی برنامه عملیاتی برای سازمانها
- معرفی منابع و ابزارهای یادگیری بیشتر
ویژگیهای کارگاه
- ارائه مثالهای واقعی و جهانی برای هر بخش
- چک لیست و نمونه مثالهایی در کلاس جهانی و . ..
- استفاده از سخنان بزرگان مدیریت مانند پیتر دراکر، استیون کاوی و راسل اکاف
- تمرینها و مشارکت فعال شرکتکنندگان در کارگاه پرسش و پاسخ و …..
خلاصه تخصصی کارگاه کلان نگری
مقدمه
کلاننگری یکی از بنیادیترین اصول مدیریت است که به مدیران کمک میکند تا فراتر از مسائل جزئی، تصویر جامعتری از اهداف و چالشها داشته
باشند. این رویکرد، هنر دیدن روابط میان اجزای سیستم، پیشبینی تأثیرات بلندمدت و اتخاذ تصمیمات استراتژیک است. به گفته پیتر دراکر، پدر مدیریت
مدرن:
“مدیریت یعنی انجام درست کارها؛ اما کلاننگری یعنی انتخاب درست کارها برای انجام.”
در این مقاله، مفاهیم کلاننگری، اصول مهم، سخنان بزرگان، معرفی پیشتازان این عرصه و چکلیستهای کاربردی برای هر قسمت بررسی میشود.
همچنین نمونههای موفق جهانی و دیدگاههای موافق و مخالف ارائه خواهد شد.
مفاهیم پایه و پیرامونی کلاننگری
- تعریف کلاننگری:
کلاننگری به معنای تحلیل مسائل از دیدگاهی وسیعتر است که بتواند ارتباط میان اجزای سیستم را درک کند. آلبرت اینشتین معتقد بود:“تفکر کلاننگرانه به ما کمک میکند تا راهحلها را نه از دریچه مشکلات، بلکه از چشمانداز فرصتها ببینیم.”
- تفکر سیستمی:
در این نگرش، سازمان بهعنوان سیستمی پویا و در تعامل با محیط در نظر گرفته میشود. راسل اکاف، از پیشگامان تفکر سیستمی، میگوید:“مشکلات سیستمها زمانی حل میشوند که آنها را بهعنوان یک کل بررسی کنیم، نه بهعنوان مجموعهای از اجزا.”
- آیندهنگری:
آیندهنگری، بخش جداییناپذیر کلاننگری است. جان اف. کندی معتقد بود:“فردی که آینده را نمیبیند، نمیتواند به موفقیتهای بزرگ دست یابد.”
- تفاوت با جزئینگری:
برخلاف جزئینگری که تمرکز بر مسائل روزمره دارد، کلاننگری به تصویر کلیتر میپردازد. وارن بافت، سرمایهگذار مشهور، میگوید:“به جای غرق شدن در جزئیات، باید تصویر بزرگتر را دید و بر آن تمرکز کرد.”
سرفصلها و اصول مهم کلاننگری
1. تعیین چشمانداز و مأموریت:
تعریف چشمانداز روشن و مأموریت سازمان، پایه کلاننگری است. جیم کالینز، نویسنده کتاب “ساختن برای ماندن”، تأکید میکند:
“چشمانداز، ستاره شمالی سازمان است که مسیر حرکت را مشخص میکند.”
پیشتاز: شرکت مایکروسافت با چشمانداز “توانمندسازی هر فرد و سازمان برای رسیدن به بیشتر” نمونهای از یک سازمان کلاننگر است.
2. تحلیل محیط کلان:
تحلیل محیطی شامل بررسی عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فناوری، زیستمحیطی و قانونی (PESTLE) است. مایکل پورتر، پدر استراتژی رقابتی، میگوید:
“تحلیل محیط، کلید پیشبینی تغییرات و انطباق با آنهاست.”
پیشتاز: شرکت تسلا با درک اهمیت تغییرات زیستمحیطی، نوآوری در تولید خودروهای برقی را پیش گرفت.
3. شناسایی ذینفعان:
کلاننگری بدون درک نیازها و تأثیرات ذینفعان ممکن نیست. ادوارد فریمن، نظریهپرداز مدیریت ذینفعان، میگوید:
“موفقیت سازمان در گرو هماهنگی منافع ذینفعان است.”
پیشتاز: شرکت دیزنی که توانسته رضایت مشتریان، کارکنان و سرمایهگذاران خود را بهطور همزمان مدیریت کند.
4. طراحی استراتژیهای جامع:
استراتژیهای جامع باید بر مبنای تحلیل عمیق و دید کلان تدوین شوند. هنری مینتزبرگ، نظریهپرداز مدیریت استراتژیک، تأکید میکند:
“استراتژی چیزی نیست که فقط روی کاغذ باشد؛ بلکه باید در عملکرد کلی سازمان دیده شود.”
پیشتاز: شرکت آمازون با استراتژی “مشتریمحوری” نمونهای موفق از کلاننگری است.
5. مدیریت ریسکها:
کلاننگری به شناسایی ریسکها و مدیریت آنها کمک میکند. بنجامین فرانکلین میگوید:
“پیشگیری بهتر از درمان است؛ مدیریت ریسک یعنی پیشگیری.”
پیشتاز: بانک HSBC با رویکردی جامع در مدیریت ریسکهای بینالمللی، به موفقیت دست یافته است.
چکلیست 10 مرحلهای دکتر میر برای کلاننگری
1. تعیین چشمانداز:
- تعریف مأموریت و اهداف کلی.
- هماهنگی اهداف با ارزشهای سازمان.
2. تحلیل محیطی:
- بررسی عوامل PESTLE.
- شناسایی فرصتها و تهدیدها.
3. درک نیازهای ذینفعان:
- شناسایی گروههای کلیدی.
- تحلیل انتظارات و تأثیرات.
4. تدوین استراتژی:
- استفاده از مدل SWOT.
- تعیین اولویتهای استراتژیک.
5. مدیریت منابع:
- تخصیص منابع بر اساس اهداف کلان.
- ارزیابی بهرهوری منابع.
6. مدیریت تغییر:
- ایجاد آمادگی در کارکنان.
- برنامهریزی برای سناریوهای مختلف.
7. اندازهگیری عملکرد:
- تعیین شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI).
- ارزیابی نتایج با اهداف.
8. ایجاد نوآوری:
- حمایت از خلاقیت در تیمها.
- سرمایهگذاری روی فناوریهای جدید.
9. ارتباطات شفاف:
- ایجاد کانالهای ارتباطی باز.
- مشارکت دادن کارکنان در تصمیمات.
10. پایش مداوم:
- ارزیابی دورهای محیط داخلی و خارجی.
- اصلاح استراتژیها بر اساس تغییرات.
موانع کلاننگری
- مقاومت فرهنگی: تغییر رویکردها ممکن است با مقاومت کارکنان مواجه شود.
- تمرکز بیشازحد بر جزئیات: ممکن است تصویر کلی فراموش شود.
- کمبود منابع: اجرای کلاننگری نیازمند منابع انسانی و مالی است.
- نبود آموزش: بسیاری از مدیران درک درستی از اصول کلاننگری ندارند.
دیدگاههای موافق و مخالف
موافقان:
- کلاننگری به بهبود تصمیمگیری و استراتژیهای پایدار کمک میکند.
- سازمان را در برابر تغییرات محیطی آمادهتر میسازد.
- موجب بهرهوری و رشد در بلندمدت میشود.
مخالفان:
- کلاننگری ممکن است به نادیده گرفتن جزئیات منجر شود.
- اجرای آن در سازمانهای کوچک و نوپا دشوار است.
- ممکن است زمانبر و پرهزینه باشد.
نتیجهگیری و راهکارهای نهایی
کلاننگری، مسیری برای موفقیت پایدار سازمانها در دنیای پیچیده و پرچالش امروز است. این رویکرد با استفاده از تفکر سیستمی، آیندهنگری و تحلیل
محیطی، به سازمانها کمک میکند تا بر چالشها غلبه کنند و فرصتهای جدید را شناسایی کنند.
راهکارها:
- آموزش مدیران: آموزش اصول کلاننگری به مدیران.
- سرمایهگذاری روی فناوری: بهرهگیری از ابزارهای تحلیل داده.
- ایجاد فرهنگ سازمانی: تقویت تفکر کلاننگرانه در تمامی سطوح سازمان.
- پایش مداوم: بهروزرسانی استراتژیها بر اساس تغییرات محیطی.
به قول رالف والدو امرسون:
“هیچ چیز بزرگ بدون داشتن دیدی کلان و آرمانگرا حاصل نمیشود.”
کلاننگری، ابزاری است که سازمانها را به سوی موفقیت بلندمدت و پایدار هدایت میکند.
مقدمه
کلاننگری یکی از بنیادیترین اصول مدیریت است که به مدیران کمک میکند تا فراتر از مسائل جزئی، تصویر جامعتری از اهداف و چالشها داشته
باشند. این رویکرد، هنر دیدن روابط میان اجزای سیستم، پیشبینی تأثیرات بلندمدت و اتخاذ تصمیمات استراتژیک است. به گفته پیتر دراکر، پدر مدیریت
مدرن:
“مدیریت یعنی انجام درست کارها؛ اما کلاننگری یعنی انتخاب درست کارها برای انجام.”
در این مقاله، مفاهیم کلاننگری، اصول مهم، سخنان بزرگان، معرفی پیشتازان این عرصه و چکلیستهای کاربردی برای هر قسمت بررسی میشود.
همچنین نمونههای موفق جهانی و دیدگاههای موافق و مخالف ارائه خواهد شد.
مفاهیم پایه و پیرامونی کلاننگری
- تعریف کلاننگری:
کلاننگری به معنای تحلیل مسائل از دیدگاهی وسیعتر است که بتواند ارتباط میان اجزای سیستم را درک کند. آلبرت اینشتین معتقد بود:“تفکر کلاننگرانه به ما کمک میکند تا راهحلها را نه از دریچه مشکلات، بلکه از چشمانداز فرصتها ببینیم.”
- تفکر سیستمی:
در این نگرش، سازمان بهعنوان سیستمی پویا و در تعامل با محیط در نظر گرفته میشود. راسل اکاف، از پیشگامان تفکر سیستمی، میگوید:“مشکلات سیستمها زمانی حل میشوند که آنها را بهعنوان یک کل بررسی کنیم، نه بهعنوان مجموعهای از اجزا.”
- آیندهنگری:
آیندهنگری، بخش جداییناپذیر کلاننگری است. جان اف. کندی معتقد بود:“فردی که آینده را نمیبیند، نمیتواند به موفقیتهای بزرگ دست یابد.”
- تفاوت با جزئینگری:
برخلاف جزئینگری که تمرکز بر مسائل روزمره دارد، کلاننگری به تصویر کلیتر میپردازد. وارن بافت، سرمایهگذار مشهور، میگوید:“به جای غرق شدن در جزئیات، باید تصویر بزرگتر را دید و بر آن تمرکز کرد.”
سرفصلها و اصول مهم کلاننگری
1. تعیین چشمانداز و مأموریت:
تعریف چشمانداز روشن و مأموریت سازمان، پایه کلاننگری است. جیم کالینز، نویسنده کتاب “ساختن برای ماندن”، تأکید میکند:
“چشمانداز، ستاره شمالی سازمان است که مسیر حرکت را مشخص میکند.”
پیشتاز: شرکت مایکروسافت با چشمانداز “توانمندسازی هر فرد و سازمان برای رسیدن به بیشتر” نمونهای از یک سازمان کلاننگر است.
2. تحلیل محیط کلان:
تحلیل محیطی شامل بررسی عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فناوری، زیستمحیطی و قانونی (PESTLE) است. مایکل پورتر، پدر استراتژی رقابتی، میگوید:
“تحلیل محیط، کلید پیشبینی تغییرات و انطباق با آنهاست.”
پیشتاز: شرکت تسلا با درک اهمیت تغییرات زیستمحیطی، نوآوری در تولید خودروهای برقی را پیش گرفت.
3. شناسایی ذینفعان:
کلاننگری بدون درک نیازها و تأثیرات ذینفعان ممکن نیست. ادوارد فریمن، نظریهپرداز مدیریت ذینفعان، میگوید:
“موفقیت سازمان در گرو هماهنگی منافع ذینفعان است.”
پیشتاز: شرکت دیزنی که توانسته رضایت مشتریان، کارکنان و سرمایهگذاران خود را بهطور همزمان مدیریت کند.
4. طراحی استراتژیهای جامع:
استراتژیهای جامع باید بر مبنای تحلیل عمیق و دید کلان تدوین شوند. هنری مینتزبرگ، نظریهپرداز مدیریت استراتژیک، تأکید میکند:
“استراتژی چیزی نیست که فقط روی کاغذ باشد؛ بلکه باید در عملکرد کلی سازمان دیده شود.”
پیشتاز: شرکت آمازون با استراتژی “مشتریمحوری” نمونهای موفق از کلاننگری است.
5. مدیریت ریسکها:
کلاننگری به شناسایی ریسکها و مدیریت آنها کمک میکند. بنجامین فرانکلین میگوید:
“پیشگیری بهتر از درمان است؛ مدیریت ریسک یعنی پیشگیری.”
پیشتاز: بانک HSBC با رویکردی جامع در مدیریت ریسکهای بینالمللی، به موفقیت دست یافته است.
چکلیست 10 مرحلهای کلاننگری
1. تعیین چشمانداز:
- تعریف مأموریت و اهداف کلی.
- هماهنگی اهداف با ارزشهای سازمان.
2. تحلیل محیطی:
- بررسی عوامل PESTLE.
- شناسایی فرصتها و تهدیدها.
3. درک نیازهای ذینفعان:
- شناسایی گروههای کلیدی.
- تحلیل انتظارات و تأثیرات.
4. تدوین استراتژی:
- استفاده از مدل SWOT.
- تعیین اولویتهای استراتژیک.
5. مدیریت منابع:
- تخصیص منابع بر اساس اهداف کلان.
- ارزیابی بهرهوری منابع.
6. مدیریت تغییر:
- ایجاد آمادگی در کارکنان.
- برنامهریزی برای سناریوهای مختلف.
7. اندازهگیری عملکرد:
- تعیین شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI).
- ارزیابی نتایج با اهداف.
8. ایجاد نوآوری:
- حمایت از خلاقیت در تیمها.
- سرمایهگذاری روی فناوریهای جدید.
9. ارتباطات شفاف:
- ایجاد کانالهای ارتباطی باز.
- مشارکت دادن کارکنان در تصمیمات.
10. پایش مداوم:
- ارزیابی دورهای محیط داخلی و خارجی.
- اصلاح استراتژیها بر اساس تغییرات.
موانع کلاننگری
- مقاومت فرهنگی: تغییر رویکردها ممکن است با مقاومت کارکنان مواجه شود.
- تمرکز بیشازحد بر جزئیات: ممکن است تصویر کلی فراموش شود.
- کمبود منابع: اجرای کلاننگری نیازمند منابع انسانی و مالی است.
- نبود آموزش: بسیاری از مدیران درک درستی از اصول کلاننگری ندارند.
دیدگاههای موافق و مخالف
موافقان:
- کلاننگری به بهبود تصمیمگیری و استراتژیهای پایدار کمک میکند.
- سازمان را در برابر تغییرات محیطی آمادهتر میسازد.
- موجب بهرهوری و رشد در بلندمدت میشود.
مخالفان:
- کلاننگری ممکن است به نادیده گرفتن جزئیات منجر شود.
- اجرای آن در سازمانهای کوچک و نوپا دشوار است.
- ممکن است زمانبر و پرهزینه باشد.
نتیجهگیری و راهکارها
کلاننگری، مسیری برای موفقیت پایدار سازمانها در دنیای پیچیده و پرچالش امروز است. این رویکرد با استفاده از تفکر سیستمی، آیندهنگری و تحلیل
محیطی، به سازمانها کمک میکند تا بر چالشها غلبه کنند و فرصتهای جدید را شناسایی کنند.
راهکارها:
- آموزش مدیران: آموزش اصول کلاننگری به مدیران.
- سرمایهگذاری روی فناوری: بهرهگیری از ابزارهای تحلیل داده.
- ایجاد فرهنگ سازمانی: تقویت تفکر کلاننگرانه در تمامی سطوح سازمان.
- پایش مداوم: بهروزرسانی استراتژیها بر اساس تغییرات محیطی.
به قول رالف والدو امرسون:
“هیچ چیز بزرگ بدون داشتن دیدی کلان و آرمانگرا حاصل نمیشود.”
کل
اننگری، ابزاری است که سازمانها را به سوی موفقیت بلندمدت و پایدار هدایت میکند.