مدیریت یعنی کارها را درست انجام دادن ولی رهبری یعنی کار درست را انجام دادن.
Peter Drucker
- هنر انجام کار به وسیله دیگران
- فرایندی که طی آن تصمیمگیری در سازمانها صورت میپذیرد
- انجام وظایف برنامهریزی، سازماندهی، رهبری، هماهنگی و کنترل
- علم و هنر هماهنگی کوششها و مساعی اعضای سازمان و استفاده از منابع برای نیل به اهداف سازمانی
- بازی کردن نقش رهبر، منبع اطلاعاتی، تصمیمگیرنده و رابط برای اعضای سازمان
مدیریت از دید کارکردی شامل وظایفی همچون برنامهریزی، تصمیمگیری، سازماندهی، نوآوری، هماهنگی، ارتباطات، رهبری، انگیزش و کنترل میگردد. این نوع تعاریف از مدیریت اگر چه با کمی و کاستی یا فزونیهایی در واژههای بیانکنندهٔ وظایف روبروست، اما به نظر روانتر از تعاریفی است که میکوشند مدیریت را محصور به یک ویژگی خاص نمایند یا ارزش فلسفی خاصی به مفهوم بیفزایند. بااینحال، تعاریف متعدد از مدیریت با توجه به کارکردهای آن از سوی محققانی چون فایول یا گیولیک دارای تفاوتهایی است که بهسادگی نمیتوان از آنها گذر کرد. آنچه واضح است علم مدیریت هنوز نتوانستهاست تعریف خود را مدیریت کند.
تعریف ذیل، مفاهیم کلیدی مدیریت را دربردارد:
- مدیریت یک فرایند است.
- مفهوم نهفتهٔ مدیریت، هدایت تشکیلات انسانی است.
- مدیریت مؤثر، گرفتن تصمیمات مناسب و دست یابی به نتایج مطلوب.
- مدیریت کارا به تخصیص و مصرف مدبرانه میگویند.
- مدیریت بر فعالیتهای هدفدار تمرکز دارد.
- مدیریت عبارتست از عملی که بهصورت آگاهانه و مستمر انجام میشود و به سازمان شکل میدهد.
به نظر می رسد که به جای برنامه های راهبردی به تفکر ات راهبردی باید روی آورد
مازیار میر
وظایف یک مدیر حرفه ای کدام است
هنری فایول، صنعتگر فرانسوی، چنین اظهار داشت که همه مدیران، پنج وظیفه یا کار، انجام میدهند: برنامهریزی، سازماندهی، رهبری، هماهنگی و کنترل. امروزه، این کارها را به صورت چهار وظیفه زیر بیان می نماید؟
- برنامهریزی
- سازماندهی
- رهبری
- هماهنگی
- کنترل
پیتر دراکر، وظیفه مدیران را بازاریابی و نوآوری میداند. در عین حال، متون جدیدتر عمده وظایف مدیران را برنامهریزی، سازماندهی، رهبری، استخدام و کنترل میدانند.
برخی از منابع، استخدام را از فهرست فوق حذف کردهاند و برخی نیز هماهنگی را جایگزین آن نمودهاند.
مدیریت از دید کارکردی شامل وظایفی همچون برنامهریزی، تصمیمگیری، سازماندهی، نوآوری، هماهنگی، ارتباطات، رهبری، انگیزش و کنترل میگردد. مازیار میر
برنامهریزی حرفه ای
برنامهریزی یا طرحریزی یعنی اندیشیدن از پیش. متخصصین از زوایای متعدد برای برنامهریزی تعاریف متعددی ارائه کردهاند که برخی از آنها از این قرار است:
- تعیین هدف، یافتن و ساختن راه وصول به آن،
- تصمیمگیری در مورد اینکه چه کارهایی باید انجام گیرد،
- تجسم و طراحی وضعیت مطلوب در آینده و یافتن و ساختن راهها و وسایلی که رسیدن به آن را فراهم کند،
- طراحی عملیاتی که شی ء یا موضوعی را بر مبنای شیوهای که از پیش تعریف شده، تغییر بدهد.
در گزینش و تعیین هدف، مدیر باید امکانپذیر بودن و قابل قبول بودن آنها را از نظر مدیران و کارکنان، مورد توجه قرار دهد.
برنامه آموزشی بازاریابی باید با ارزیابی نیازهای آموزشی شما آغاز گردد. بهطور کلی این نیازها در مناطقی که شما در آن عملکرد ضعیفی دارید بیشتر نمایان میشوند.
بهطور مثال اگر میزان وفاداری مشتریان به کسب و کار کاهش بیابد یا فروشندهای قادر به فروش در اندازه استاندارد و معمول نباشد. این محدودهها همچنین شامل
فرصتها و تغییرات نیز میشوند.
سازماندهی حرفه ی
سازماندهی فرایندی است که طی آن تقسیم کار میان افراد و گروههای کاری و هماهنگی میان آنان، به منظور کسب اهداف صورت میگیرد.[۸]
در رابطه با سازماندهی، مدیر باید هم ساختار سازمان را متناسب با اهداف و منابع سازمان ایجاد نماید(طراحی سازمان) و هم به دنبال فراهم نمودن افراد مناسب برای ساختار تعیین شده (تأمین منابع) باشد. در صورت لزوم، مدیر، مسئولیت، اختیار و قدرت خود را به فرد دیگری تفویض میکند.
انگیزش ۲۴ ساعته
رهبری یا هدایت یعنی تلاش مدیر برای ایجاد انگیزه و رغبت در زیردستان جهت دست یافتن به اهداف سازمان.
ارزیابی حرفه ای
کنترل، تلاش منظمی است در جهت رسیدن به اهداف استاندارد، طراحی سیستم بازخورد اطلاعات، مقایسهٔ اجزای واقعی با استانداردهای از پیش تعیین شده و سرانجام تعیین انحرافات احتمالی و سنجش ارزش آنها بر روند اجرایی که در بر گیرندهٔ حداکثر کارایی است.[۱۰]
۱۰ اصل راهبردی و استراتژیک و مهم در مدیریت
- تقسیم کار مناسب، به منظور یک مسئولیت ویژه برای هریک از کارمندان.
- اطلاع رسانی دقیق درمورد قوانین و مقررات موجود در سازمان به کارمندان.
- تیم پروژه فقط و فقط از یک نفر دستورالعمل گرفته و آن را اجرایی کند و هر گروه بصورت جداگانه یک رئیس داشته باشد.
- اطمینان کامل از پیشروی درست اعضای سازمان در یک راستا و برای یک هدف.
- اطمینان از وجود منافع مشترک برای سازمان در بین کارکنان هر گروه.
- اطمینان از وجود پاداش مناسب برای اعضای سازمان.
- آگاهی از تصمیم گیری های مدیران گروه های زیر مجموعه شرکت.
- ایجاد امنیت شغلی برای کارکنان.
- تشویق کارکنان به داشتن خلاقیت و انگیزه در کار.
- تقویت روحیه ی تیم پروژه و تلاش برای هماهنگی و انسجام گروه
مروری بر سیر اندیشههای مدیریت حرفه ای
اندیشههای نخستین مدیریتی
تمامی مسائل مدیریتی مطرح از ابتدای تاریخ بشر تا سال ۱۸۸۰ در این قسمت طبقهبندی میشود. مسائلی نظیر سیستمهای اداری و مدیریتی سومریها، مصریها، ایرانیان باستان و مواردی نظیر ساخت اهرام ثلاثه مصر و ساخت دیوار چین در این حوزه طبقهبندی میشود.
مکتب کلاسیک
این نظریهها از سال ۱۸۸۰ تا ۱۹۲۰ شروع شدند و به ۳ دستهٔ کلی تقسیم میشوند:
- مکتب مدیریت علمی فردریک تیلور
- مکتب مدیریت اداری (اصولگرایان) هنری فایول
- نظریهٔ بروکراسی آرمانی ماکس وبر
محوریت بحث نظریههای مدیریت کلاسیک دستیابی به حداکثر کارایی در سازمان است. کلاسیکها به سازمان رسمی توجه داشتند و وجود سازمان غیررسمی را مضر میدانستند. دیدگاههای کلاسیک شامل نگرشی صرفاً مکانیکی به سازمان و افراد بودهاست. کلاسیکها انسان را همردیف با سایر عناصر تولید میدانستند و برایش هویت مستقل قائل نبودند.
مکتب نئوکلاسیک یا (روابط انسانی)
در سال ۱۹۲۰ تا ۱۹۵۰، در حالی که غرب رکود اقتصادی را تجربه میکرد، برخی از دانشمندان علوم اجتماعی به رهبری التون مایو مطالعاتی را دربارهٔ چگونگی واکنش کارکنان به میزان تولید در صورت تغییر شرایط کاری، طراحی شغل و محرکهای مدیری آغاز کردند. بخش اعظم این مطالعات در یکی از واحدهای شرکت وسترن الکتریک در شهر هاثورن صورت گرفت که بعدها به مطالعات هاثورن مشهور شد.
نئوکلاسیکها بر جنبههای انسانی مدیریت تأکید میکردند. طرفداران این روش معتقد بودند که مدیریت باید توجه خود را بر افراد متمرکز کند؛ به بیان دیگر متغیرهای اجتماعی را مؤثرتر از متغیرهای فیزیکی میدانستند. عمده فعالیتهایی که در این دوره انجام شد، به دو دستهٔ زیر تقسیم میشود:
- مطالعات هاثورن
- نگرش رفتاری (مدیریت) که بر این مبنا استوار بود که مدیرانی که روابط انسانی خوبی در محیط کار برقرار میکنند، میتوانند به بهرهوری دست یابند. به علاوه، جنبش روابط انسانی مرحلهای را ایجاد کرد که تکامل یافتهٔ آن امروز بهعنوان رشتهٔ رفتار سازمانی، یعنی مطالعهٔ افراد و گروهها در سازمان مطرح است.
مکتب سیستمهای اجتماعی
نگرش سیستمی، که تقریباً از دهه ۱۹۵۰ (میلادی) در مدیریت مرسوم شد. طرفداران این نظریه معتقدند نگرش سیستمی بهترین طریق برای وحدت بخشیدن به
مفاهیم و نظریههای مدیریت و دستیابی به نظریهای جامع است.مکتب سیستمهای اجتماعی باعث شد که مطالعهٔ مسائل سازمانها به صورت چند بعدی شود و نیز
باعث پیدایش و تکامل تئوری سیستمها شد.
مکتب اقتضایی
مکتب اقتضایی (رهیافت اقتضایی)(۱۹۶۰ تاکنون) این مکتب با عناوین دیگری چون موقعیتگرایی، محیطگرایی و شرایطگرایی آمدهاست. این مکتب که بیشتر طرز فکری دربارهٔ سازمان، مدیریت و پدیدههاست، به این موضوع اشاره دارد که در شرایط گوناگون و بسته به اقتضائات زمانی، مکانی و موقعیتی است که میتوان دربارهٔ موضوعی اظهار نظر کرد. به عبارتی، در حالیکه اندیشمندان مکاتب کلاسیک و نئوکلاسیک به اصول جهانشمول و همیشگی باور داشتند و راهکارهای ارائهشده توسط خودشان را برای همهٔ شرایط مناسب میدانستند، در مکتب اقتضائی چیزی به نام بهترین وجود ندارد. بلکه این اقتضائات است که نشان میدهد در «آن مورد خاص» چه چیز بهترین است. برای مثال، در حالیکه در بعضی از شرایط مدیریت مکانیکی برای سازمان راهگشا و مفید است، ممکن است با تغییر شرایط به سبک دیگری از مدیریت (مدیریت ارگانیک) احتیاج باشد.
مکتب نوگرایی
در مطالعات مدیریت امروز بسیاری از نظریهها از ترکیب تئوریهای کلاسیکها و نئوکلاسیکها شکل گرفتهاست. پیروان جدید جنبش مدیریت علمی بر تصمیمگیریهای علمی، بهکارگیری رایانه و ابزارهای تصمیمگیری تأکید دارند. گروه نظریهپردازان امروزی روابط انسانی، از بهبود و بازسازی سازمان صحبت میکنند و جای اصولگرایان را کسانی گرفتهاند که معتقدند قبل از آنکه بتوان به اصولی پایبند شد لازم است مدیران زیادی را بهطور عملی مورد مطالعه قرار داد.[۱۶] نظریات این دوره را میتوان به دستههای زیر تقسیم کرد:
- نگرش کمی مدیریت، که هدفش کاربرد روش علمی برای حل مسائل فنی در سطح وسیع است. مدیریت کمی سه شاخهٔ اصلی دارد: علم مدیریت یا تحقیق در عملیات، مدیریت عملیاتی و سیستمهای اطلاعاتی مدیریت
- نگرش اقتضایی. اساس این نگرش که به آن نگرش موقعیتی نیز گفته میشود بر این استوار است که یک الگوی مدیریت برای همهٔ موقعیتها بهعنوان بهترین راه وجود ندارد. وظیفهٔ مدیر این است که تعیین کند چه روشی، در چه موقعیت خاصی، تحت چه شرایط ویژهای و در چه زمان بخصوصی بهترین زمینه را برای نیل به اهداف مدیریت فراهم میکند.
- جنبش جدید روابط انسانی. در طول بیست سال گذشته نظریههای دیگری در مدیریت معاصر با نگرش روابط انسانی پدید آمدهاست که از این قبیل نظریهها میتوان به نظریه زد اشاره کرد.
سطوح مدیریتی
مدیریت در سازمانهای بزرگ معمولاً از سه سطح برخوردار است:
- مدیریت عملیاتی (سرپرستی)
- مدیریت میانی
- مدیریت عالی
مدیریت عملیاتی
برنامه عملیاتی نوعی برنامهٔ تفصیلی و کوتاهمدت است که موجب مراجعه کمتر زیردستان به مدیران جهت کسب تکلیف و همچنین کم کردن مراجعهٔ مدیران به کارکنان جهت نظارت بر عملکرد آنان میباشد. مدیران رده عملیاتی بیشتر وقتشان را با زیردستان، مقداری از آن را با همکاران و اندک زمانی را با مافوقها یا خارج از سازمان میگذرانند.
مدیریت میانی
مدیران میانی بهطور مستقیم به مدیران رده بالا گزارش میدهند. کارشان مدیریت بر سرپرستان است و نقش حلقه واسط را میان مدیریت عالی و مدیران عملیاتی به عهده دارند. بیشتر وقت مدیران میانی به تحلیل دادهها، آماده کردن اطلاعات برای تصمیمگیری، تبدیل تصمیمهای مدیریت به پروژههای معین برای سرپرستان و جهت دادن به نتایج کار مدیران عملیاتی اختصاص مییابد. مدیران میانی برنامهریزیهای میان مدت نموده و برای اظهارنظر مدیریت عالی، برنامههای جامع و بلندمدت آماده مینمایند.
مدیریت عالی
استراتژیها و خط مشیهای سازمانی توسط رئیس سازمان، مدیر کل و معاونین تدوین میگردند. مدیری که در نقشهای عملیاتی و میانی بوده میتواند به مدیریت عالی راه یابد. بخش اعظم کار مدیران عالی از نظر پویایی و مشغله نظیر کار مدیران عملیاتی میباشد. تصمیمات استراتژیک، جامع و بلندمدت در این سطح انجام میگیرد.
گرایشهای مدیریت
- مدیریت دولتی
- مدیریت صنعتی
- مدیریت بازرگانی
- مدیریت شهری
- مدیریت رسانه
- مدیریت استراتژیک
- مدیریت تحول
- مدیریت منابع انسانی
- مدیریت ریسک
- مدیریت بحران
- مدیریت آموزشی
- مدیریت کارآفرینی
- مدیریت بازاریابی
- مدیریت مالی
- مدیریت پروژه
- مدیریت کشاورزی
- مدیریت برنامه
- مدیریت هتلداری و جهانگردی
- مدیریت گمرکی
- مدیریت کیفیت
- مدیریت تکنولوژی
- پژوهش عملیاتی (علم مدیریت)
- مدیریت ورزشی
- مدیریت فناوری اطلاعات
- مدیریت پرستاری
- مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی
- مدیریت محیط زیست
رهبر کیست؟
رهبری (در برخی از متون هدایت) یکی از پنج وظیفه اصلی مدیران محسوب میشود.
رهبری یعنی هنر نفوذ بر زیردستان به نحوی که آنها بهصورت داوطلبانه و از روی رغبت فعالیتهای از پیش تعیینشدهای را در چارچوب اهداف معینی انجام دهند. برخی
از صاحبنظران، رهبری را یکی از وظایف مدیران قلمداد میکنند.
درحالیکه در مقابل، برخی، رهبری را بسیار فراتر از مدیریت میدانند و معتقدند که رهبران سازمانها الزاماً مدیران سازمانها نیستند. فرایندی که مدیریت میکوشد با
ایجاد انگیزه و ارتباطی مؤثر انجام سایر وظایف خود را در تحقق اهداف سازمانی تسهیل و کارکنان را از روی میل و علاقه به انجام وظایفشان ترغیب کند؛ بنابراین رهبری
جزئی از مدیریت است و این وظیفه مانند برنامهریزی، سازماندهی و کنترل نیز از وظایف مدیر است.
مهمترین نکته در رهبری نفوذ و اثرگذاری است. اصولاً قدرت عبارت
است از توانایی اعمال نفوذ بر دیگران و نفوذ عبارت از اعمالی است که مستقیم یا غیر مستقیم باعث تغییر در رفتار یا نظرات دیگران میشود. رهبری با نفوذ بر دیگران
تحقق مییابد و نفوذ نیز از قدرت سر چشمه میگیرد
دیدگاه تاریخی پیرامون رهبر و رهبری
ادبیات سانسکریت ده نوع رهبر را مشخص میکند. مشخصههای ده نوع رهبر با داستانهای تاریخی و اساطیری توصیف شدهاست.[۶]
در زمینه رهبری سیاسی، دکترین چینی در مورد حکم بهشت، لزوم حاکمان را برای اداره عادلانه و حق زیردستان برای سرنگونی امپراتورانی که به نظر میرسید فاقد صلاحیت هستند، مطرح شدهاست.[۷]
متفکران طرفدار اشرافیت[۸] فرض کردهاند که رهبری یک خصوصیت ژنتیکی است.[۹] و بسیاری از ساختارهای سلطنتی نیز بر همین اساس برای خود حق الهی قائل هستند (به حق الهی پادشاهان مراجعه کنید). از طرف دیگر، نظریه پردازان متمایل به تفکرات دموکراتیک تر به مثالهایی از رهبران شایسته سالاری، مانند ناپلئون که به اتکا هوش و استعداد و توانمندی رشد کردهاند را روش مناسب رهبری میدانند.[۱۰]
متفکرین طرفدار یکه سالاری / قیم مابانه به سابقه تاریخی ساختار پدرسالارانه خانوادههای رومی استناد میکنند. از سوی دیگر، تفکر فمینیستی ممکن است نسبت به مدلهایی مانند پدرسالارانه اعتراض داشته باشد و هدایت همدلی دلسوزانه را راهکار اصلح بدانند که گاهی اوقات به زن سالاری منتهی میشود.[۱۱]
در کنار سنت رومی، دیدگاههای کنفوسیسیسم در مورد «زندگی درست» نیز بسیار متکی به فرد ایدهآل (مرد) به قامت محقق-رهبر و قاعده خیرخواهانه وی است که تحت الشعاع سنت تقوی فلسفی قرار گرفتهاست.[۱۲]
رهبری یک امر هوشمندانه است که متکی به اعتماد به نفس، انسانیت، شجاعت و نظم و انضباط است … اعتماد به شعور به تنهایی منجر به عصیانگری میشود. انسانیت به تنهایی باعث ضعف میشود. اعتماد پایدار حاصل حماقت است. وابستگی به قدرت شجاعت منجر به خشونت میشود. نظم و انضباط بیش از حد و سختگیری در امر فرماندهی منجر به ظلم میشود. وقتی کسی هر پنج فضیلت را در کنار هم داشته باشد، هر یک متناسب با عملکرد خود باشد، میتوان یک رهبر بود. – جیا لین، در تفسیر Sun Tsu , Art of War[۱۳]
کتاب شهریار ماکیاولی که در اوایل قرن شانزدهم نوشته شده بود، روشهای دستیابی به قدرت و حفظ قدرت برای حاکمان (\”شاهزادگان\” یا \”مستبدین\” در اصطلاحات ماکیاولی) را آموزش میدهد. در قرن نوزدهم تفکر آنارشیستی کل مفهوم رهبری را زیر سؤال برد.[۱۴] یکی از پاسخها به این انکار نخبه گرایی با آمد لنینیسم – لنین (۱۸۷۰–۱۹۲۴) مطرح شد که خواستار یک گروه نخبه پیشرو سوسیالیستی شد و که عمل منجر به دیکتاتوری پرولتاریا شد.
سایر دیدگاههای تاریخی رهبری به تضادهای بین رهبری سکولار و مذهبی پرداختهاست. آموزههای سزار و پاپیسم در طی چندین قرن بارها به تناوب مورد توجه قرار گرفتهاست و موجب آسیبها و اشکالات مختلفی شدهاست. تفکر مسیحیان در مورد رهبری، اغلب بر مباشرت بر منابع الهی طراحی شدهاست – انسانی و مادی – و ادعا استقرار آنها مطابق با برنامه الهی را دارد
۲٫ برای هر کار محدودیت زمانی قرار بدین.
۳٫ از تقویم استفاده کنین.
۴٫ از ابزاری برای سازماندهی استفاده کنین.
۵٫ موعد تحویل و اتمام کاری رو بدونین.
۶٫ نه گفتن رو یاد بگیرین.
۷٫ خوش قول باشین
۸٫ فعالیتهاتون رو زمان بندی کنین.
۹٫ ساعتی رو مقابل خودتون قرار بدین.
۱۰٫ ۱۵ دقیقه زودتر ریمایندر (reminder) رو تنظیم کنین.
۱۱٫ تمرکز کنین.
۱۲٫ عوامل حواس پرتی رو کنار بزارین.
۱۳٫ زمان صرف شده رو رهگیری کنین.
۱۴٫ خودتون رو به چیزهای بی اهمیت مشغول نکنین.
۱۵٫ اولویت بندی کنین.
۱۶٫ برخی از کارها رو به دیگران محول کنین.
۱۷٫ کارهای مشابه رو درکنار هم قرار بدین
۱۸٫ عوامل تلف کننده وقتتون رو کنار بزارین.
۱۹٫ در صورت نیاز وقفه ای ایجاد کنین.
۲۰٫ برای بعضی از کارها زمان مازاد در نظر بگیرین
راهکارهای برای مدیریت بهتر زمان
نکته دیگر در راستای مدیریت زمان، این است که فرد بایستی ارزش زمان را درک کند و اجزای زمان را به خوبی بشناسد. به دنبال شناسایی زمان به راهبردهای عملیتر دست بزند که در این میان، موارد زیر حائز اهمیت میباشند:
- نوشتن و تفکیک کردن کارها
- اولویت بندی کارها
- تقسیمبندی و تفکیک زمان انجام کارها
- تعیین مدت زمان مشخص برای هر کار
سیستمهای روانشناسی ( Systems psychology)
در کارگاه های آموزشی مهارتهای مدیریت و رهبری پیوسته روی سیستمهای سیستمهای روانشناسی بسیار تاکید دارم.
اشنایی با همه این سیستمها کمک می کند که شما در سازمان و یا شرکت و یا موسسه خود مدیر و رهبر و یا فرد بسیار مفیدتر و کاراتری باشید.
روانشناسی سیستمی یا رفتار سیستمها، شاخهای از روانشناسی نظری و روانشناسی کاربردی است، که رفتار و تجربههای انسانی را در سیستمهای پیچیده را
تحلیل و بررسی میکند. این شاخه از دانش روانشناسی، مفاهیم پایه خود را از نظریه سیستمها و تفکر سیستمی الهام گرفتهاست و حاصل فعالیت نظری راجر
بارکر، گرگوری بیتسون و هامبرتو ماتورانا میباشد.
در ادامه نگاهی خواهیم داشت به مهمترین موارد در علم سیستمهای روانشناسی
- نظریه آشوب
- سامانه پیچیده
- شناختشناسی ساختگرا
- نظریه انتقادی
- روانشناسی محیطی
- واسط مغز و رایانه
- روانشناسی اجتماعی
- سیستم فنیاجتماعی
- لو ویگوتسکی
- فریجوف کاپرا
- کن ویلبر
- گرگوری بیتسون
- جان بالبی
- کورت لوین
- تالکوت پارسونز
- جفری ساتینوور
- لودویگ ون برتلنفی
- مایکل وایت
- آگاهی
- سامانه مفهومی
- خودآگاهی
- همپایانی
- خودلگامی
- شبکه اجتماعی
- سیستم اجتماعی
ادامه دارد ….