مهندسی ترفندهای نوین انتخاباتی
هیمن (۱۹۶۸) مفهوم «گروه مرجع» را نخستین بار مطرح کرد. وی در تعریف این مفهوم می گوید: موقعیّت یا منزلت اجتماعی فرد از طریق موقعیّت
نسبی افراد دیگر تعریف و توصیف می شود. بنابراین، تصوّر فرد از مقام و منزلت خود، بستگی به گروه مخصوصی از افراد دارد که وی خود را با آن
مقایسه می نماید.
گروه مرجع می تواند متعلّق به زمان حاضر نباشد و به زمان گذشته تعلق داشته باشد. برای مثال، پیروان یک مذهب معین، پیشوایان دینی خود را که
در گذشته ظهور و حضور یافته اند همچنان به عنوان گروه مرجع خود می پذیرند.
نظریه پردازان مکتب کلمبیا معتقدند آنچه نفوذ گروه های مرجع را بر رفتار رأی دهندگی فرد موجب می شود، پیوستگی هایی است که فرد به لحاظ
هویّتی یا منفعتی می تواند با گروه مرجع برقرار کند. این پیوستگی ها می تواند تعلّقات مذهبی، طبقاتی، علمی و شبیه آن را در برگیرد و سبب شود
که فرد با آن گروه ها احساس نزدیکی یا در واقع، همزادپنداری گروهی نماید. همزادپنداری گروهی به دلیل پیوستگی هویّتی یا منفعتی، می تواند در
نهایت فرد را در جهت پذیرش رفتار رأی دهندگیِ توصیه شده از سوی گروه مرجع یا قبول کاندیدای موردنظر گروه، ترغیب و تشویق نماید. البته به طور
غالب ابعاد هویّتی و منفعتی این همزادپنداری گروهی، در هم تنیده و تفکیک ناپذیرند (پورسعید، ۱۳۹۱: ۶۸).
گروه مرجع، گروهی اجتماعی است که افراد با آن احساس نزدیکی می کنند، آن را همزاد خود می پندارند و چارچوب های تعریف شده در آن را به
مثابه مرجعی برای «تعریف از خود» برمی گزینند. حتی گاهی ممکن است فرد، گروه غیرعضو (یعنی گروهی که عضو آن نیست) را به مثابه گروه
مرجع خود انتخاب کند. البته، به نظر می رسد افراد بیشتر تمایل دارند گروهی را که در آن عضو هستند به عنوان گروه مرجع به حساب آورند. البته
همیشه نیز چنین نیست، به این دلیل که گروه مرجع، بر پایه نوعی همزادپنداری روا نشناختی یا ذهنی ، نه براساس رده بندی عینی شکل می
گیرد.
گروه مرجع، دو کارکرد مهم ایفا می کند. کارکرد نخست را بیشتر کارکرد هنجاری می نامند. گروه مرجع در این چارچوب، فرصت هایی چون دوستی،
کمک، پرستیژ و حمایت اجتماعی را برای فرد فراهم می کند و گاه خدمات عینی تری همچون دادن پول یا حقوق اجتماعی را در اختیارش قرار می
دهد. کارکرد دوم را می توان «کارکرد مقایسه ای» نامید. در این چارچوب، گروه مرجع، بیشتر برای فرد «اطّلاعات» فراهم می کند. این اطّلاعات درباره
سطوح توانایی های فرد یا میزان درستی عقاید اوست (Lau, 1968).
به طور کلی می توان گفت، انتخاباتی که ساختار آن با نظام حزبی افراد هماهنگ نیست به طور معمول به سرگردانی رأی دهندگان می انجامد. در
نتیجه این آرای سرگردان است که می تواند سرنوشت انتخابات را تعیین کند. در چنین شرایطی همزادپنداری اجتماعیِ افرادِ غیرعضو، با گروه های
مرجع و میزان اعتبار و نفوذ سیاسی گروه های مرجع، نقش مهمی در رفتار رأی دهندگی جامعه و نتایج انتخابات ایفا می کند (پورسعید، ۱۳۹۱: ۷۱).
مهندسی ترفندهای نوین انتخاباتی