کارگاه پیشرفته حل مسئله و خلاقیت شرکت گاز ایران
مدرسه تخصصی رهبری ایرانیان
به روز رسانی جمعه 12 آذر 1400
جمع آوری و تنظیم دکترمازیارمیر
سرفصلهای عنوان شده در این کارگاه آموزشی به شرح زیر است:
تعریف مسئله
مهارت حل مسئله
چهار گام حل مسئله
دلایل ناتوانی در حل مساله
تاثیرات ناتوانی در حل مساله
انواع تکنیکهای جدید حل مسئله
مهارت حل مسئله برای مدیران و کارشناسان
به عنوان یک محقق و پژوهشگر سالها است به مدیران ارشد کشوری و لشکری تکنیکهای حل مسئله و خلاقیت را به روشی خلاقانه
آموزش می دهم و باید اذعان کنم که تکنیهای حل مسئله بسیار زیاد است اما در این کارگاه آموزشی کوتاه شماری از این تکنیکها را با
هم به صورت اجمالی مرور می کنیم در این کارگاه اموزشی نگاهی اجمالی خواهیم داشت به حل مسئله. که شاید راه گشا باشد . در
طول سالها دوره حل مسئله و تکنیکهای خلاقیت به این مسئله پی بردم که افرادی که دوره حل مسئله و خلاقیت را بگذرانند کارایی
بیشتری خواهند داشت و بهره وری افراد بصورت مضاعفی افزوده خواهد شد.
در عصر ارتباطات سریع و بیوتکنولوژی، در این سیاره کوچک ما نسبت به کل هستی لایتناهی، چه تعدا و چقدر انواع مشکلات ما را
احاطه نموده ؟ ایا راهکاری برای جوابگویی به مشکلات پیرامون خود داریم؟ چگونه ما به جواب برسیم آنهم در جهان و کشوری که هر
روز در کسب و کار و زندگی با سوال و سطح جدیدی از اطلاعات روبرو هستیم و امکان پاسخگویی هم وجود نداد پس چه باید کرد؟
ایا با رسیدن به سطح محدودیت های طبیعی خود باید دست از تلاش برداشت؟
در ابتدا بهتر است بدانیم تفکر چیست؟
اَندیشه یا فِکر، یکی از نیروهای درونی انسان است که به مفاهیم مربوط است. ایمانوئل کانت از جمله فیلسوفانی است که در کتابش با عنوان «سنجش خرد ناب» دربارهٔ فکر و مفاهیم به بحث پرداختهاست. تلاش ذهنی برای حل مساله را فکر میگویند
«اندیشیدن سازمان دادن و تجدید سازمان در یادگیری گذشته جهت استفاده در موقعیت فعلی است.»
«اندیشیدن فرایندی رمزی و درونی است که منجر به یک حوزه شناختی میگردد که نظام
شناختی شخص متفکر را تغییر میدهد.»
«اندیشیدن فرایندی است که از طریق آن یک بازنمایی ذهنی جدید به وسیله تبدیل
اطلاعات و تعامل بین خصوصیات ذهنی، قضاوت، انتزاع، استدلال و حل مسئله ایجاد
میگردد.»
اندیشه و تفکر عبارتست از؛ آغاز یک فرایند و فعالیت ذهنی جهت طرح سؤال و پرسش، بررسی و تحلیل داد ههای مفروض، تعریف
راهکار ملزوم جهت نیل به مقصود است .یا دیگری گفته است تفکر عبارت است از مرتب ساختن امور معلوم برای رسیدن به کشف
مجهول. به عبارت دیگر فکر عبارت است از حرکت ذهن به سوی امور و مقدمات معلوم و سپس حرکت از آن امور معلوم به سوی کشف
مقصود.
روشهای مختلف تفکر
هر یک از روشهای تفکری را میتوان متدهایی دانست که به کمک آنها، قسمتی از فرایند حل مسئله، با موفقیت طی میشود. تفکر برتر تفکری است که از بهترین روشها به حل مسئله برسد.
انواع روشهای تفکری
اندیشیدن (تفکر) تحلیلی
اندیشیدن (تفکر) انتقادی
اندیشیدن (تفکر) اجرایی
اندیشیدن (تفکر) راهبردی
اندیشیدن (تفکر) جانبی
اندیشیدن (تفکر) خلاق
اندیشیدن (تفکر) سیستمی
تصمیم گیری چیست؟
تصمیم گیری به فرایند های ذهنی (شناختی) گفته می شود که به انتخاب یک اقدام در میان اقدامات جایگزین می انجامند. تصمیم
گیری در دو نوع تجویزی و توصیفی تعریف می گردد. دانیل کاهن من برنده نوبل در سال ۲۰۰۲ میلادی، در کتاب خود تحت عنوان
Thinking, Fast and Slow به بررسی جنبههای توصیفی تصمیمگیری پرداخته است.
اما چطور و چرا باید از حل مسئله خلاقانه استفاده کنیم؟
مقابله با موانع و چالشها بخشی از زندگی است و غلبه بر آنها همیشه ساده نیست. برای بهبود محصولات، خدمات، ا
رتباطات و تواناییهای میانفردی و برای اینکه خود و شرکتمان برتری داشته باشید،
CPS از شما میخواهد که تفکرات «واگرا» و «همگرا» را به عنوان روشی برای فکر کردن از هم جدا کنید. تفکر واگرا، فرایند تولید
راهحلهای بالقوه و امکانات فراوان است، که با عنوان طوفان فکری نیز شناخته میشود. تفکر همگرا شامل ارزیابی این گزینهها و
انتخاب نویدبخشترین آنها است. معمولا برای توسعهی ایدهها و راهحلهای جدید از ترکیب این دو روش استفاده میکنیم. اما
استفادهی همزمان از آنها میتواند منجر به تصمیمات نامتعادل یا جهتدار و خفه شدن ایدههای جدید در نطفه شود.
اصول محوری حل مسئله خلاقانه
CPS چهار اصل محوری دارد، اجازه بدهید تا هر کدام را با جزئيات بیشتری شرح دهیم:
- تفکر واگرا و همگرا باید متعادل باشند. نکتهی کلیدی برای خلاقیت، یادگیری این مسئله است که چگونه تفکر واگرا و همگرا را تشخیص دهیم و متعادل کنیم (این کار باید بهصورت مجزا انجام شود) و بدانیم که چه موقع باید به هر کدام از آنها عمل کنیم.
- مسائل را بهصورت پرسش مطرح کنید. زمانی که مسائل و چالشها را به شکل پرسشهای باز و همراه با امکانات متعدد بیان میکنید، رسیدن به راهحل آسانتر میشود. مطرح کردن چنین پرسشهایی اطلاعات بسیار ارزشمندی تولید میکند، در حالی که مطرح کردن پرسشهای بسته، پاسخهایی کوتاه همچون تأیید یا مخالفت به دست میدهد. بیانیهی مسئله تمایل دارد تا پاسخهایی محدود تولید کند یا اساسا پاسخی تولید نکند.
- به تأخیر انداختن یا تعلیق داوری. همانطور که الکس اسبورن (Alex Osborn) از کار بر طوفان فکری آموخت، داوریِ زود هنگامِ راهحلها، باعث خاموش شدن تولید ایده میشود. در عوض در مرحلهی همگرایی زمان مناسبی وجود دارد که داوری ایدهها در آن ضروری است.
- به جای تمرکز بر روی «نه، اما» بر روی «بله، و» تمرکز کنید. زمانی که مشغول تولید اطلاعات و ایدهها هستید، چگونگی استفاده از زبان اهمیت دارد. «بله، و» افراد را تشویق میکند تا افکار خود را گسترش دهند، کاری که در مراحل مشخصی از CPS ضروری است. استفاده از واژهی «اما» که همراه با «بله» یا «خبر» میآید، به گفتوگو پایان میدهد و معمولا چیزی را که پیش از آن آمده است، نفی میکند.
انواع تصمیم گیری
تصمیم گیری را بر اساس فاکتورهای گوناگونی می توان تقسیم بندی نمود، ولی به طور کلی می توان از سه دیدگاه زمان؛ پیچیدگی و
میزان تفکر بر آن نگاه کرد که هر یک از این سه دسته خود شامل مواردی به شرح زیر می باشند:
بر اساس زمان
- فوری
- تأخیری
- تقدیری
بر اساس پیچیدگی
- ساده
- پیچیده
بر اساس میزان تفکر
- احساسی
- منطقی
- مشار کتی
الگوی کلاسیک بهترین طرز تصمیم گیری
- تحلیل موقعیت یا مسئله
- شناسایی چند راه حل مناسب
- انتخاب راه حل مناسب
- در میان گذاشتن راه حل مناسب با مخاطبان
- تجزیه و تحلیل نتایج ناشی از راه حل
حل مسئله بخشی از تفکر است. حل مسئله که پیچیدهترین بخش هر عملیات فکری تصور میشود، به عنوان یک روند مهم شناختی تعریف میگردد که محتاج تلفیق و مهار یک سری مهارتهای بنیادین و معمولی است. حلّ مسئله وقتی مطرح میشود که
اول یک موجود زنده
دوم یک سامانهٔ هوش مصنوعی
نداند که برای رفتن از یک موقعیت به موقعیت دیگر باید چه مسیری را بپیماید. این نیز خود بخشی از روند یک مسئلهٔ بزرگتر است که یافتن مسئله و شکلدهی مسئله بخشی از آن میباشد.
گامهای تخصصی برای حل مسئله
۱. فهم مسئله :
دراین مرحله میباید درک کاملی از مسئله در ذهن خواننده به وجود آورید. این یعنی باید بفهمیم مسئله چه معلوماتی به ما دادهاست و چه مواردی را از ما خواستهاست.
۲. انتخاب روش:
پدر این مرحله با استفاده از درکی که از مسئله در ذهن ما وجود دارد یکی از روشهای حل مسئله مناسب با این مسئله را انتخاب میکنیم.
۳. اجرای روش:
حال که روش مناسب را انتخاب کردیم آن را اجرا میکنیم.
۴. بازگشت به عقب:
جوابهای بدست آمده را با صورت مسئله مقایسه کرده و یکبار دیگر مراحل بالا را مرور میکنیم تا مطمئن شویم قسمتی از مسئله را اشتباه نرفته یا جا نینداخته باشیم.
یکی از روشهایی که ما را در مرحله فهم مسئله یاری میدهد و کمک میکند تا مسئله به خوبی و نگاه سیستمی تحلیل شود، تحلیل مسئله با رویکرد آیسبرگ است.
مازیار میر در کارگاههای اموزشی تصمیم گیری و حل مسئله سعی خواهد نمود یک راه موثر برای برخورد با مشکلاتی که به طور فزاینده ای در سطح شخصی و سازمانیی با ان روبرو هستیم برای ما خلق نماید.
باید اذعان نمایم که مشکلات ما متعلق به آینده است، اری نه خیلی دور و نه خیلی نزدیک اما ابزار ما و حل آنها متعلق به آینده نیست و الزاما گذشته هم نیست بلکه باز می گردد به یک خلق رویه جدید آنهم امروز.
در این کتاب بصورت خلاصه و بعد از این مقدمه ما شمارا با تکنیک پی. ام.آی (P.M.I/Plus Minus Interesting) اشنا خواهیم نمود تکنیکی که نویسنده از آن بسیار استفاده نموده است.
یکی از برترین مزیت پی ام آی سیستم ارزش های این تکنیک این است که انسان را مجبور می سازد تا دقایقی بر خلاف قالب های ذهنی اش تفکر کند و به مرور نسبت به قالب های ذهنی خود آگاه تر و مسلط تر شود، لذا آمادگی ذهنی بیشتری برای خلاقیت پیدا می کند. اما شاید بد نباشد همین جا نام این تکنیک را موشکافی نموده و تشریح نمایم پی ام ای بر گرفته ازحروف اول سه کلمه Plus به معنی افزودنی،Minus به معنی کاستن وInteresting به معنی جالب و یا مورد توجه می باشد.
اما بصورت بسیار خلاصه روش کار چنین است که ابتدا فرد توجهش را به نکات مثبت موضوع یا پیشنهاد و سپس به نکات منفی و نهایتاً به نکات جالب و تازه آن که نه مثبت است و نه منفی، معطوف می کند و در پایان نسبت به تهیه لیست نکات مثبت یا مزایای موضوع، لیست موانع، محدودیت ها و نکات منفی موضوع و لیست نکات جالب و تازه موضوع اقدام می کند.
یکی از مهمترین کاربردهای این تکنیک زمانی است که نسبت به یک قضیه اطمینان داریم، نه مواردی که نسبت به آن دودلی داشته و یا مشکوک هستیم و ابهام موردی کلی و یا جزئی داریم.
به عبارت دیگر هر چه نسبت به موضوعی بیشتر بدبین یا خوش بین باشیم استفاده از این تکنیک کارگشاتر و اثر بخش تر خواهد بود. برای یافتن نکات جالب کافی است که جمله ی “چقدر جالب می شود اگر….. را در ذهن خودتان راهگشایی نموده و کامل فرمائید مانند چرای مقدس که در مقالات قبل نسبت به آن توضیحات کامل داده شد کتبی که مولف مقاله از آنها الهام گرفته به ترتیب در این مقاله هم گذاشته خواهد شد که برای مطالعات گسترده رفرنس علمی مناسب در اختیار داشته باشید.
تکنیک گروه اسمی
فن گروه اسمی جنبه های رأی دادن بدون بحث های محدود ترکیب می کند که توافق به دست می آید و شما بتوانید به یک تصمیم گروهی برسید.
چه موقع از فن تکنیک گروه اسمی استفاده می شود ؟
۱ با موضوعی بحث انگیز، حساس، دارای موافق و مخالف یا بسیاری برجسته مواجه هستید و تصور می کنید عقیده های ضد و نقیض و دهها دلیل جزئی و تفصیلی ممکن است بحث را فلج سازد.
۲ می خواهید مشارکت مساوی همهی اعضا را تضمین کنید.
۳ علت اساسی و ریشه ای یک مسئله را شناخته، ولی شناخت نحوه ی اقدام و انتخاب یک گزینه از میان گزینه های بسیار مشکل است.
تکنیک سینکتیکس – Synectics
تکنیک سینکتیکس در سال ۱۹۷۶ توسط گوردون و پرینس معرفی گردید. واژه سینکتیکس از ریشه یونانی الاصلsynetikos به معنی فشار دادن دو چیز به یکدیگر و یا متصل کردن چند چیز مختلف گرفته شده است این واژه به این دلیل انتخاب شده است که خلاقیت نیز نوعی هماهنگ کردن چیزهای مختلف در یک قالب یا ساختار جدید است و هر اندیشه خلاقی از تفکر سینکتیکس بیبهره نمی باشد این تکنیک روشی است برای برانگیختن تفکر خلاق در میان گروهی از افراد که گرد هم می آیند.
به طور کلی فرآیند به کار گیری این روش عبارت است از:
۱٫ شناسایی و تعریف مشکل و تجزیه و تحلیل آن به منظور رسیدن به ماهیت و شناخت جوهرهی آن
۲٫ ارتباط دادن جوهرهی به دست آمده با موضوع غیر مرتبط (ساختن وضعیت مشابه)
۳٫ کشف راه حل هایی برای موضوع مشابه (راه حل های مشابه)
۴٫ تلاش برای تبدیل راه حل های به دست آمده به راه حل های نهایی برای مشکل اصلی
شکل زیر بیانگر مراحل فوق بصورت شماتیک به منظور استفاده از روش سینکتیکس می باشد.
تکنیک فوق العاده چرا؟
تکنیک “چرا” دقیقا مثل چراهای مکرر کودکی است که کودکان برای گسترش فهم خود از دنیای اطرافشان از والدین می پرسند. اما با این تفاوت که در بزرگسالی باید یاد گرفته هایمان را زیر سوال ببریم. سادگی این تکنیک باعث شده است، بسیاری از مردم متوجه اهمیت و نقش آن نشوند و این تکنیک برای ایده یابی و ایده پردازی به کار می رود. به عنوان مثال برای شناسایی و تعریف درست و کامل مسئله می توان از این تکنیک استفاده کرد. بلکه استفاده از این تکنیک به ما کمک می کند تا موقعیت و وضعیت را بهتر و روشن تر مشخص کنیم و در فرآیند آن به ایده های جدیدی دست یابیم.
تکنیک توهم خلّاق
خیلی اوقات آنچه را که فکر می کنیم واقعیت است، واقعیت نیست. واقعیت ها با پنج حس انسان درک می شوند. چیزهایی که چشم می بیند و طوری که مغز آن را تفسیر می کند باعث این خطا می شود. چشم می بیند، اما وظیفه ی ذهن چیز دیگری است. کار ذهن مرتب کردن، دسته بندی و قابل فهم کردن جرقه هایی است که پس از دیدن، مغز آن را ایجاد می کند بنابراین تصاویری که در ذهن است، کپی مستقیم اشیاء نیست بلکه کدهای خلاصه ای است که از طریق شبکه ی عصبی مغز می رسد. منظور و هدف این تکنیک این است که شما بتوانید با قدرت توهم بعضی از اوقات با خطاهای عمدی طور دیگری به مسائل نگاه کرده تا بدین وسیله اصل و واقعیت موضوع را دریابید. این سعی باعث می شود مقداری اطلاعات از شکاف های موجود در بافت های عصبی، آزاد شده و به وسیله پیوند با اطلاعات قبلی، الگوی ذهنی جدیدی ساخته شود و یا موضوع از الگوی ذهنی قبلی به الگوی دیگری انتقال یابد.
تکنیک – DOIT
نام این تکنیک از حروف اول چهار کلمه ی Define به معنی تعریف کردن Open به معنی باز کردنIdentify به معنی شناسایی Transform به معنی تبدیل کردن، تشکیل شده است. منظور از انتخاب این واژگان این است که برای حل مشکل لازم است ابتدا موضوع و مسئله را دقیق تعریف و مشخص نمود. سپس ذهن را برای راه حل های مختلف باز نگه داشته تا بهترین راه حل شناسایی و در نهایت آن را به عمل تبدیل کرد.
تکنیک شکوفه ی نیلوفر آبی
این تکنیک توسط یاسوآماتسومورا طراحی و ارائه شده است. طرح این ایده بر گرفته از شکوفه نیلوفر آبی میباشد بدین صورت که گلبرگ های شکوفه نیلوفر آبی به دور یک هسته مرکزی خوشه می زنند و از آن نقطه گسترش می یابند. با ایجاد پنجره هایی مشابه با پنجره های مورد استفاده در برنامه کامپیوتری، بخش هایی از یک تابلوی ایده را می توان به صورتی تقسیم بندی کرد که یک موضوع اصلی برای استخراج ایده در پنجره های جانبی، مورد استفاده قرار گیرد به نوبه خود مراکز مجموعه های جدید پنجره را تشکیل می دهد.
تکنیک چه می شد اگر….؟
به طور کلی برای خلاقیت باید فکر، از قالب های ذهنی، شرایط موجود، پیش فرض ها، عادات و استانداردها آزاد شود تا بتواند موضوع را از زوایای مختلف رویت و ایده های جدیدی را تداعی کند. بر همین اساس این تکنیک کمک شایانی به آزاد سازی فکر برای جمع آوری ایده های جدید می کند. در این روش توصیه می شود برای یافتن ایده های جدید از سوالات “چه می شود اگر…؟” استفاده کنید و آن را به قدری تکرار و تمرین کنید که برایتان یک عادت شود. از این تکنیک می توان برای یافتن افزایش قدرت خلاقیت بدون داشتن موضوع به خصوصی استفاده کرد،ضمن اینکه به عنوان یک تفریح یا شوخی و سرگرمی در همه ی اوقات قابل استفاده است.
تکنیک اسکمپر – SCAMPER
در طول روز ایده های جدید زیادی در ذهن انسان موج می زند که بعضی از آن ها واقعا با ارزش و بعضی بی ارزشند. اما تا زمانی که آن ها را شکار نکنیم نمی توانیم بگوییم کدام ارزشمند است. چرا که فرآیند خلاقیت و نوآوری از تصور شروع می شود و پس از مهندسی، تصور تبدیل به ایده می گردد. برای رسیدن به یک ایده لازم است ابتدا اجازه دهیم تصورمان به آسمان صعود کند، سپس آن را به زمین آورده و مهندسی کنیم. یعنی آن را بررسی، ارزیابی، تجزیه، تحلیل، ترکیب، تکمیل و تصحیح نماییم تا به یک تصور مهار شده یعنی «ایده» دست یابیم و این ایده وقتی ارزش بررسی و تجزیه و تحلیل دارد که خواب را از شما گرفته باشد. اگر ایده ها مدیریت نشوند، این قدرت خلاقه به سرعت می تواند تبدیل به یک ضعف شود و کاری را که باید انجام دهیم ، کنترل و سازماندهی ایده هاست.
کاربرد اصلی این تکنیک بر پایه ایدهیابی فردی طراحی شده است که می تواند به نحو بسیار اثر بخشی برای گروه ها نیز مفید باشد. هدف اصلی این تکنیک قدرت تصور است تا آن را در جهات و ابعاد مختلف و ضروری به حرکت درآورد. این تحریک به وسیله یک سری سوألات تیپ و ایده برانگیز صورت می گیرد که شخص در رابطه با مسئله مورد نظرش، از خود سوأل می کند و در نهایت با افزایش ایده ها، کیفیت ایده ها تضمین و ارتقاء می یابد. واژهSCAMPER از ابتدای حروف واژه های سوأل برانگیز گرفته شده که در دستیابی ایده های نو بسیار موثر است.
_ حرف S بر گرفته از کلمه Substitutie به معنی جانشین سازی است. اینکه
چه مواردی را می توان به جای موارد فعلی به کار برد؟
به جای او چه کسی را میتوان به کار گمارد؟
از چه فرآیند دیگری می توانیم استفاده کنیم؟
_ حرف C بر گرفته از کلمه Combine به معنی ترکیب کردن است. اینکه :
موقعیت و وضعیت فعلی با چه چیز دیگری می تواند مخلوط شود؟
مثال : اگر در زندگی روزمره به پیرامون خود دقت کنید به ایده برانگیز بودن این سوال پی خواهید برد. کالاهایی چون دستمال کاغذی با رایحه ی دل انگیز، کفش های کودکان که هنگام راه رفتن صدا می دهند، یا چراغی که در پاشنه ی کفش روشن می شود، همه حاصل این سوال است.
_ حرف A بر گرفته از کلمه Adapt به معنی رفاه، سازگاری و تعدیل کردن است. پاسخ به اینکه :
آن را شبیه چه چیزی می توانیم بسازیم؟
مثال : ایده ی نوشیدن نوشابه با نی ، یک ایده ی خلاق است که خمیده کردن و به صورت L در آوردن نی سبب راحتی و زیبایی بیشتر شده است.
_ حرف M بر گرفته از کلمه Maginfy/Modify به معنی تغییر/بزرگ سازی است. اینکه :
اگر رنگ، سرعت، شکل و .. را تغییر دهیم چطور می شود؟
آیا باید بزرگ تر، قوی تر و با ارزش تر گردد؟
چرا آن را چند برابر نکنیم؟
برای مثال : چند مداد بزرگ و غول پیکر می تواند طرح بسیار زیبایی به ورودی یک دانشگاه بدهد، یا یک کپسول آنتی بیوتیک را می توان چند هزار برابر کرد و به عنوان تابلو یک داروخانه مورد استفاده قرار داد.
_ حرف P بر گرفته از کلمه Put to other purposes/Uses به معنی استفاده در سایر موارد است. پاسخ به اینکه :
چه استفاده ای از مواد زاید آن می توان کرد؟
با محصولات مردود شده یا ایده های شکست خورده چه می توان کرد؟
مثال: روزی نوجوانی این سوال را از خود پرسید که «چه استفاده ای می توانم از این ماشین چمن زنی خراب بکنم؟» سپس ماشین چمن زنی را به دوچرخه ی خود وصل کرد و بدین طریق اولین موتور گازی دنیا متولد شد. آن نوجوان “سویی شیرو هوندا” بود که اکنون یکی از بزرگترین خودروسازان جهان است.
_ حرف E بر گرفته از کلمه Eliminate به معنی حذف کردن است.
چگونه می توان آن را متراکم تر و فشرده تر کرد؟
چه می شود اگر کوچک تر شود؟
چه چیزی را می توان حذف کرد؟
آیا می توان این عمل را سریع تر انجام داد؟
مثال : حذف سیستم میکروفن سبب ساخت میکروفن های یقه ای و حذف سیم تلفن موجب ساخت گوشی های تلفن همراه شد.
_ حرف R بر گرفته از کلمه Reverse/Rearrenge به معنی بازآرایی/معکوس سازی است.
مثال : اگر به جای جمله ی “بعد از فروش پس گرفته نمی شود.” در مقابل مشتری ها بنویسیم “بعد از فروش پس گرفته می شود” چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا مشتری با اطمینان بیشتری خرید نخواهد کرد؟ ‘
کشف قانون جاذبه توسط نیوتن نیز حاصل این سوال ساده بود “چرا وقتی سیب از درخت جدا شد، به طرف پایین آمد و بالا نرفت؟ “
در نظر داشته باشیم که در بعضی از کتاب های خلاقیت، حرف ابتدای کلمه ی rearrange برای R آمده است که به معنی چیدمان دوباره و تغییر در ترکیب است و سوالات زیر را می توان برای آن به کار برد:
به چه نحو دیگری می توان در ترتیب قرار گرفتن این ها تغییر ایجاد کرد؟
چه زمان دیگری برای آن کار بهتر است؟
به یاد داشته باشید که اگر دو روش برای انجام کاری وجود دارد، شما باید بدنبال روش سوم برای انجام آن بگردید!
تکنیک در هم شکستن مفروضات
یکی از موانع مهم خلاقیت، مفروضات قبلی است که نا خودآگاه اجازه نمی دهد فکر در همه جهات به حرکت در آید بسیاری از مفروضات قبلی ممکن است در اصل همان زمانی که در ذهن ما ایجاد شده اند، غلط باشند، مثل خطر ناک بودن دوچرخه در ذهن کسی که خواب تصادف شدید با دوچرخه را دیده است. بسیاری از آن ها به مرور زمان اعتبارشان را از دست داده اند یا بسیاری از آن ها به دلیل تغییر شرایط بی اعتبار شده اند. اما مسئله این است که فرد متوجه این تغییرات و اشتباهات نیست و هنوز با مفروضات قبلی به مسئله نگاه می کند. از آنجائی که مفروضات مربوط به قسمت درونی ذهن می شوند و به عبارت دیگر چون آن ها امری درونی هستند نمی توانیم آن ها را به تنهایی فسخ یا از فکر خود جدا سازیم. مثل آن چاقو که نمی تواند دسته اش را ببرد. شناسایی مفروضات خود و دیگران، اولین قدم برای تغییر مفروضات است.
تکنیک تجزیه و تحلیل مورفولوژیک
تکنیک تجزیه و تحلیل مورفولوژیک یا ریخت شناسانه که توسط فریتززویکی ابداع شد، فنی است که بر اساس آن پدیده ی مورد نظر از جهت ساختار کلی و ابعاد مختلف مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. به این منظور ابتدا سطوح و ابعاد مختلف موضوع را شناسایی و فهرست می کنیم. برای مثال اگر بخواهیم در مورد بازاریابی یک کالا راه های جدید و بدیعی بیابیم ابتدا باید ابعاد مختلف کالا مثل شکل ظاهری، کاربردهای آن، خواص و فواید آن، وضعیت مشتریان و بازار کالا تبیین و تدوین نمائیم. در این مرحله بایستی سعی کرد ابعاد کالا را بیشتر مشخص کرد. برای اینکه بتوان ابعاد یک موضوع و اجزای متشکله (متغیرهای) آن را با یکدیگر مقایسه و مرتبط نمود، می توان ابعاد اصلی و اجزای آنها را بر روی دایره ای متحد المرکز نوشته و با چرخاندن دایره های مختلف، ابعاد و اجزای آن ها را با هم مقایسه و ارتباط آن ها را حدس زد.
تکنیک – دلفی
این تکنیک در سال ۱۹۶۴ توسط نورمن دالکی، اولاف هلمر و نیکولاس رشر معرفی شد. این متد بسیار شبیه به تکنیک طوفان ذهنی است با این تفاوت که افراد هیچ گاه به صورت گروه در یک جلسه و دور یک میز جمع نمی شوند و در واقع رویارویی مستقیم رخ نمی دهد. اساس و فلسفه این تکنیک این است که افراد در تکنیک طوفان فکری به علت شرم و خجالت نمی توانستند بعضی از ایده هایشان را مطرح نمایند، لذا در این روش افراد به صورت کلامی و رو در رو درگیر بحث نمی شوند. بلکه رئیس گروه موضوع را به همه اعلام می کند و سپس هریک از افراد به طور جداگانه ایده هایشان را به صورت کتبی (حتی می تواند بدون ذکر نام باشد) برای رئیس گروه ارسال می کنند. سپس رئیس گروه تمام ایده های پیشنهادی را برای تک تک اعضا ارسال می کند و از آن ها می خواهد که نسبت به ایده های پیشنهادی دیگران فکر کنند و اگر ایده ی جدیدی به نظرشان می رسد به آن ها اضافه کنند. این عمل چندین بار تکرار می شود تا درنهایت اتفاق آرا به دست آید. فن دلفی شامل دعوت به مشورت و مقایسه ی قضاوت های بی نام چند نوبتی اعضا ی یک تیم در باره تصمیم یا مسئله می شود.
چه موقع از فن دلفی استفاده می شود ؟
۱٫ هنگامی که می خواهید نظر اعضای یک تیم را در مورد شخصی به دست آورید بی آنکه روبرو شدن آنان سبب احتمال خطا در قضاوت شود.
۲٫ هنگامی که اعضای یک تیم در یک جا مستقر نباشند.
۳٫ زمانی که لازم است اعضای تیم نسبت به تصمیمی که می گیرند و عواقب آن به طور کامل آگاه و مسئول باشند.
۴٫ هنگامی که حضور چهره های بالادست و فشار همتایان بر تصمیم گیری اثر می گذارد.
تکنیک استخوان ماهی ( Fishbone Diagram / علت و معلول )
یکی از روش های بسیار سودمند برای شناسایی مسائل نمودار استخوان ماهی است. نمودار استخوان ماهی که گاهی به آن نمودار ایشیکاوا نیز می گویند توسط پرفسور کائور ایشکاوا از دانشگاه توکیو طراحی شد. هدف اصلی این تکنیک، شناسایی و تهیه فهرستی از کلیه علل احتمالی مسئله مورد نظر است. این تکنیک در درجه اول یک تکنیک گروهی شناسایی مسئله است اما توسط افراد قابل استفاده میباشد.
تکنیک بازگشت به مشتری
می توانیم با روی برگرداندن از مسائل مربوط به تولید و روی آوردن به مسائل مربوط به بازاریابی، رابطه بین فعالیت های خود و مشتریان را به لحاظ محصول، قیمت، تبلیغ، توزیع و بازار مورد نظر، بررسی می کنیم.
برترین تکنیک حل مسئله طوفان ، ذهنی
طوفان ذهنی برترین تکنیک حل مسئله که یکی از شیوه های برگزاری جلسات و مشاوره و دستیابی به انبوهی از ایده ها برای حل خلاق مسائل می باشد در سال ۱۹۳۸ توسط الکس اس اسبورن ابداع شد. این واژه هم اکنون در واژه نامه بین المللی وبستر اینگونه تعریف می شود:اجرای یک تکنیک گردهمایی که از طریق آن گروهی میکوشند راه حلی برای یک مسئله به خصوص با انباشتن تمام ایده هایی که به طور خود به خود و درجا به وسیله اعضا ارائه می شود بیابند.
تفاوت های طوفان ذهنی فردی و گروهی:طوفان ذهنی فردی با تولید طیف گسترده تری از ایده ها همراه است و کمتر منجر به ایده هایی کارا و عملی می شود. نکته ی جالب توجه این است که فرد به هنگام انزوا از گروه دیگر ترسی از انتقاد ندارد و بدون هیچ گونه محدودیتی از طرف اعضا برای تجزیه ایده ها آزاد می باشد. اما مزیت طوفان گروهی این است که مشکلات ایده ی فرد به وسیله تجربه و خلاقیت افراد دیگر حل می شود و از بین می رود. اگر بخواهیم نتیجه مطلوب تری از طوفان ذهنی داشته باشیم می توانیم این دو نوع طوفان ذهنی را ترکیب کنیم….
قطعا تکنیکهای حل مسئله و خلاقیت در اینجا پایان نمی یابد اما آشنایی با این تکنیکها قدرت شما را تضمین می کنم که دو چندان می نماید .
شش کلاه تفکر چیست
شما با تکنیک شش کلاه تفکر آشنایی دارید؟
در سال 1985، ادوارد دو بونو کتابی تحت عنوان “شش کلاه تفکر” .
او یک پزشک، نویسنده و مشاور بود. وی طرفدار آموزش تفکر به عنوان یک موضوع در مدارس به شمار میرود.
همچنین عقیده داشت تفکر به افراد کمک میکند تا در تجارت و زندگی موفقتر باشند.
ادوارد دو بونو تکنیک شش کلاه تفکر را به عنوان راهی برای برگزاری بهتر جلسات و تصمیمگیری بهتر برای شما معرفی کرد.
قبل از اینکه به خواندن ادامه دهید، به وبسایت محمدرضا یونسی خوشآمدید!
شما در این سایت به مطالب مفیدی پیرامون کسب و کار، بازاریابی و برندسازی دسترسی دارید.
آنچه در ادامه این مقاله میخوانید:
- تکنیک شش کلاه تفکر ادوارد دوبونو
- روش شش کلاه تفکر برای یک مسئله واقعی
- انواع کلاه تفکر
- مثال برای شش کلاه تفکر
- نتیجهگیری و جمعبندی
لطفا این مطلب را با دوستان علاقهمند خود به اشتراک بگذارید.
تکنیک شش کلاه تفکر ادوارد دوبونو
تکنیک شش کلاه تفکر ادوارد دوبونو به روشهای تقویت خلاقیت میپردازد.
افراد به هنگام روبرو شدن با مشکلات رویکردهای متفاوتی از خود نشان میدهند.
برای بهبود عملکرد و حل مشکل باید از انعطاف پذیری برای توسعه و اصلاح ایدهها استفاده کرد.
هرکدام از این ایدهها نقاط قوت و ضعف خود را دارند.
با استفاده از خلاقیت، میتوان ایدههای جدید و کارآمد ارائه داد و آنها را بهبود بخشید.
ادوارد دوبونو در روش شش کلاه تفکر هر کلاه را با رنگهای مختلف معرفی میکند.
هر کدام از این رنگها یک زاویه دید برای حل مسئله ارائه میدهند.
با پوشیدن هر کلاه، یاد میگیرید که چگونه به روشهای مختلف جوانب مشکلات را در نظر بگیرید و خود را برای تجزیه و تحلیل مسائل آماده کنید.
همچنین برای مطالعه عمیقتر، میتوانید کتاب شش کلاه تفکر ادوارد دوبونو را تهیه کنید.
کلاه تفکر سفید
روش شش کلاه تفکر برای یک مسئله واقعی در کلاه تفکر سفید به چشم میخورد.
کلاه تفکر سفید مانند کارآگاهی است که اطلاعات فعلی را جمع آوری میکند.
سپس اطلاعات را سازماندهی میکند و به تجزیه و تحلیل آن میپردازد.
کارآگاهان سرنخها و حقایق را مطالعه میکنند و سعی میکنند بدون تعصب به مسائل نگاه کنند و از قضاوت عجولانه بپرهیزند.
آنها سعی میکنند تمام جوانب را بررسی کنند و از درستی اطلاعات اطمینان حاصل کنند.
بعد از این مرحله به موارد دیگر از جمله مشکلات و دلایلشان میپردازند.
روش شش کلاه تفکر در این مسیر به شما کمک میکند.
به همین ترتیب، در حالی که کلاه سفید را بر سر دارید باید اطلاعات حقیقی را جمع آوری کرده و آنها را تجزیه و تحلیل کنید تا به راه حلهای مبتنی بر واقعیت برسید.
تجزیه و تحلیل دادههای جمعآوری شده به شما کمک میکند تا شکافها را پیدا کنید.
بنابراین میتوانید به دنبال راههایی برای برطرف کردن آنها باشید یا حداقل آنها را یادداشت کنید؛
تا ایدهها و راهحلهای بهتری به ذهنتان برسد.
شما در این مرحله میتوانید سوالهای زیر را از خود بپرسید:
- درباره این موضوع چه میدانم؟
- درباره این موضوع چه چیزی نمیدانم؟
- از این وضعیت چه چیزی میتوانم یاد بگیرم؟
- برای حل این مشکل به چه اطلاعاتی نیاز دارم؟
- آیا راهحلهای بالقوهای وجود دارد که بتوانم از آنها برای حل این مشکل استفاده کنم؟
همچنین به همراه یک تیم به این سوالها پاسخ دهید.
تمام جوانب را بسنجید و ایدهها و نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.
کلاه تفکر زرد
این کلاه نشان دهنده اشتیاق و خوش بینی است. این کلاه مانند یک روز آفتابی و روشن است و برای ایجاد انرژی مثبت و امید در هر ایده استفاده میشود. با پوشیدن کلاه زرد، به مزایا و ارزش هر ایده فکر میکنید. محدودیتها و سختیها نباید مانع شما شوند. باید باور داشته باشید که تا وقتی اراده دارید، راهی نیز برای حل مشکل وجود دارد. وقتی کلاه زرد را به سر دارید، این سوالات را از خود بپرسید:
بهترین راه برای در نظر گرفتن یک مشکل چیست؟
برای اینکه راه حل ما جواب دهد لازم است چه کارهایی انجام دهیم؟
چه مزایای طولانی مدتی در این کار وجود دارد؟
این سوالات فقط یک نقطه شروع است. همانطور که در حال انجام تکنیکهای شش کلاه تفکر هستید، ممکن است سوالات بیشتری در این مورد به ذهنتان خطور کند.
برای مطالعه خلاصه کتابهای دیگر، روی هفت عادت مردمان موثر کلیک کنید.
شش کلاه تفکر : کلاه تفکر سیاه
کلاه سیاه نقطه مقابل کلاه زرد است و نشان دهنده قضاوت است. کسانی که این کلاه را به سر دارد، عوامل خطاها را بررسی میکنند و جوانب منفی را در نظر میگیرند. از کلاه سیاه برای آشکار کردن نقصها، ضعف و خطرات احتمالی ایدههای پیشنهادی استفاده میشود. ایدهها در جلسات کلاه زرد ممکن است به ظاهر عالی و پربازده به نظر برسند، ولی با پوشیدن کلاه سیاه میتوانید واقعیتها و معایب احتمالی را نیز ببینید. با کلاه سیاه میتوانید از بروز یک فاجعه و ضررهای زیاد جلوگیری کنید. با این حال، نقش کلاه سیاه فقط این نیست که فقط به نکات منفی فکر کنید و همه چیز را قضاوت کنید. کلاه سیاه به شما کمک میکند تا منابع لازم برای تحقق اهدافتان را پیدا کنید. سوالاتی که به شما کمک میکند از منظر کلاه سیاه فکر کنید در این قسمت ذکر شده اند:
چگونه احتمالاً این ایده شکست خواهد خورد؟
نقص مهلک این ایده چیست؟
خطرات و پیامدهای احتمالی چیست؟
آیا ما منابع، مهارتها و توانایی انجام این کار را داریم؟
کلاه تفکر قرمز
در حالی که کلاه تفکر قرمز بر سر دارید، هدف اصلی شما این است که پیشنهادات و برنامهها را با کمک احساسات و حس ششم خود ارائه دهید. این کلاه برای فکر کردن با ذهن باز و بدون هرگونه پیش داوری است. با استفاده از حس ششم خود، باید بتوانید این احساسات را برای دریافتن ایدههای جدید و پیدا کردن راه حلهای بهتر هدایت کنید. وقتی کلاه تفکر قرمز را به سر دارید, سعی کنید موارد زیر را در نظر بگیرید:
حس ششم خود را مشخص کنید.
احساسات و نظرات هم تیمیهای خود را در نظر بگیرید.
نقاط قوت پنهان یک ایده را مشخص کنید.
برای شناسایی نقاط ضعف احتمالی از غریزه خود استفاده کنید.
ایرادهای ایده را پیدا کنید.
به عنوان مثال، برخی از ایدهها و برنامهها ممکن است ضعیف یا غیر عملی به نظر برسند، اما اگر کسی با کلاه تفکر قرمز بتواند ایده یا طرحی جدید را مناسب تشخیص دهد، این ایده باید بحث و بررسی شود و فرصتهای بیشتری را به بررسی آن اختصاص داد. سوالات کلاه تفکر قرمز به شرح زیر است:
حس سوم من دربارهی این راهحل و ایده چیست؟
بر اساس احساسات، آیا روش دیگری برای رفع این مشکل وجود دارد؟
احساسات ما درباره انتخابی که انجام میدهیم چیست؟
آیا حس ششم ما میگوید که این راه حل درست است؟
کلاه تفکر سبز
از کلاه سبز برای تفکر خلاق استفاده میشود.
استفاده از این کلاه به شما این امکان را میدهد تا خارج از چارچوب فکر کنید و احتمالات بیشتری را در نظر بگیرید و قوانین حل مسئله را تغییر دهید. این تفکر خلاق باید فارغ از قضاوت و انتقاد باشد. در این مرحله میتوانید فراتر از محدودیتهای موجود بیندیشید. کلاه سبز به شما امکان را میدهد یک جلسه افکار خود را تجزیه و تحلیل کنید. تمام ایدههایی که به ذهنتان خطور میکند را بنویسید. نگران نباشید که ایدهها عملی نباشند و یا ساده لوحانه به نظر برسند. با پوشیدن کلاه سبز، باید از انتقاد و قضاوت در مورد ایدهها یا پیشنهادهای مطرح شده بپرهیزید. باید هنگام جستجوی راهحلهای ممکن، افق دید خود را وسیعتر کنید.در این قسمت سوالهای زیر را از خود بپرسید:
آیا ایده جایگزینی وجود دارد؟
آیا انجام این کار با روش دیگری امکانپذیر است؟
چگونه میتوانیم از منظر دیگر به این مسئله نگاه کنیم؟
چگونه خارج از چارچوب فکر کنیم؟
به خاطر داشته باشید که وقتی کلاه سبز بر سر دارید، آزادید هر ایدهای را که به ذهنتان خطور میکند بیان کنید. حتی ایدههایی که ممکن است دیوانهوار به نظر برسند، میتوانند کاربردی باشند و مشکل شما را حل کنند.
برای مطالعه بیشتر، به کتاب نوآفرینی مراجعه نمایید.
شش کلاه تفکر : کلاه تفکر آبی
این کلاه نقش مدیریتی را فراهم میکند و به شما در تحلیل وضعیت کمک میکند. هنگام استفاده از کلاه آبی وظیفه شما مدیریت تفکر سایر کلاهها است تا اطمینان حاصل شود که تیم، تمرکز خود را حفظ کرده و با کارآیی بیشتری به دنبال یک راه حل مناسب است. این تکنیک به شما این اطمینان را میدهد که از کلاههای دیگر به درستی استفاده شده است. به طور کلی، کلاه آبی به دنبال موارد زیر است:
به طور موثر فرآیند تفکر پیشرفت کند و اصلاح شود.
سوالات مناسب برای جهت دهی تفکر وتمرکز بپرسد.
دستورالعملها، قوانین، اهداف و وظایف را حفظ و مدیریت کند.
ایدهها و پیشنهادها را سازماندهی کند و برنامههای عملیاتی را تنظیم کند.
سوالاتی که به شما در تکنیک کلاه آبی کمک میکند، شامل موارد زیر است:
مشکل چیست؟
چگونه مسئله را تعریف کنیم؟
هدف و نتیجه مطلوب ما چیست؟
با حل مسئله به چه نتیجهای خواهیم رسید؟
بهترین روش برای پیشرفت چیست؟
میتوانید از لوسیدچارت برای فعالیتهای مربوط به شش کلاه تفکر استفاده کنید.
میتوانید از تکنیک شش کلاه تفکر به صورت تکنفره برای یافتن تمام راه حلها و جنبههای ممکن یک مسئله استفاده کنید. البته این روش هنگام کار با یک تیم حتی موثرترمیشود. از لوسیدچارت به عنوان تخته سفید آنلاین خود استفاده کنید. این پلتفرم به شما کمک میکند تا ایدههای تیم خود را در صورت حضوری یا آنلاین در هر کجا که باشید با هم تیمیها و افراد دیگر به اشتراک بگذارید.
ادوارد دوبونو به شما میگوید:
“تفکر خلاق استعداد نیست، بلکه مهارتی است که قابل یادگیری است. این مهارت نیرویی است که توانایی افراد در کار تیمی را بهبود میبخشد. همچنین به سودآوری بیشتر کمک میکند.”
مثال برای شش کلاه تفکر
برای درک بهتر این موضوع به مثال هایی برای شش کلاه تفکر در قسمت زیر توجه نمایید.
مشکل و موقعیت: آیا شرکت باید به مکانی بزرگتر منتقل شود؟
اعضای: تیم اجرایی و مدیران
کلاه تفکر سفید
ما 195 کارمند داریم.
مکان فعلی ما برای 275 نفر کافی است.
قرار است 100 دیگر استخدام کنیم.
به تازگی مکان فعلی را خریدیم.
شرکتی بزرگتر برای 500 نفر چقدر هزینه خواهد داشت؟
چقدر میتوانیم برای مکان جدید هزینه کنیم؟
کلاه تفکر زرد
جابهجایی آسان و ساده است.
در فضای فعلی جای کمی داریم.
میتوانیم جایی پیدا کنیم که مانند مکان فعلی در منطقهی خوبی باشد.
شرکتهایی که به دنبال پیشرفت هستند نیاز به فضای بیشتری دارند.
تیم ما توانایی کامل برای مدیریت این جابهجایی را دارد.
کلاه سیاه
در ادامه مثال برای شش کلاه تفکر داریم:
آیا این تصمیم عملی است؟
این کار مانند کابوس است.
آیا واقعا مجبور به انجام این کار هستیم؟
میتوانیم افراد کمتری استخدام کنیم.
جابه جایی این تعداد کارمند ساده نیست.
آیا اصلا میتوانیم جایی پیدا کنیم.
جابه جایی سختتر از آن است که ما تصور میکنیم.
کلاه تفکر قرمز
نگرانیم که نتوانیم مکان مناسبی بیابیم.
نگرانیم که بعضی کارمندان بخاطر جابهجایی استعفا دهند.
حس میکنم این کار به نفع شرکت است.
حس میکنم این جابهجایی مانند دفعه قبل آسان خواهد بود.
کلاه تفکر سبز
آیا لازم است تمام افراد را جابهجا کنیم؟
میتوانیم فقط بخشی از شرکت را منتقل کنیم.
شاید بتوانیم از صاحب طبقه پایین، بخواهیم آن را به ما اجاره دهد.
میتوانیم میزها را در آشپز خانه هم بگذاریم.
در شرکت فعلی از میزهای کوچکتر استفاده کنیم.
میتوانیم از کارمندان بخواهیم دور کاری کنند.
کلاه تفکر آبی
از تکنیک شش کلاه تفکر چه استفادههای خواهیم کرد؟
چرا میخواهیم جا به جا شویم؟
اهدافمان چیست؟
چگونه به این نتیجه رسیدیم؟
چه راهکارهایی به موفقیت ما در این زمینه کمک میکنند؟
تکنیک تاپسیس
معرفی نرم افزار
نرم افزار تاپسیس یکی از بهترین نرم افزارها برای حل روش تاپسیس است. تاپسیس (Topsis) به دلیل سادگی و ماهیت قابل برنامه ریزی آن به عنوان یکی از تکنیک های MADM به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد. این تکنیک اولین بار توسط هوانگ و یون در سال 1981 میلادی مطرح و برای رتبه بندی گزینه ها با کار گرفته شد.
اساس این تکنیک، تعیین بهترین گزینه بر مبنای مفهوم راه حل ایده آل است. بدین صورت که گزینه ای که بیشترین فاصله را با راه حل منفی و کمترین فاصله را از ایده آل مثبت دارا باشد، در اولویت بالاتری قرار می گیرد.
نرم افزار تاپسیس (BT Topsis Solver) به عنوان یکی از بهترین نرم افزارهای تاپسیس برای حل این روش به کار گرفته می شود.
اطلاعات دریافتی شامل معیار ها، وزن ها، گزینه ها و داده های ماتریس تصمیم گیری می باشد. این نرم افزار به صورت خودکار 6 مرحله ( 1- نرمالایز کردن ماتریس تصمیم 2- وزن دهی به ماتریس نرمالایز شده 3- تعیین راه حل ایده آل و راه حل ایده آل منفی 4- به دست آوردن اندازه فاصله ها 5- محاسبه نزدیکی نسبی به راه حل ایده آل 6- رتبه بندی گزینه ها ) برای حل روش تاپسیس را انجام می دهد.
از جمله ویژگی های نرم افزار تاپسیس سولور (BT TopSis SolVer):
- توانایی حل ماتریس بدون محدودیت در تعداد
- امکان ذخیره و انجام تغییرات در اکسل
- امکان باز کردن و انجام محاسبات از اکسل
- امکان پرینت مستقیم از داخل برنامه
- پشتیبانی از انتروپی شانون برای وزن دهی خودکار
- رسم انواع نمودار گرافیکی
- امکان افزایش و کاهش تعداد معیار و گزینه ها با یک کلید ساده
- قابل نصب روی همه انواع ویندوز از جمله Xp,7,8,server,vista و ویندوز 10
- امکان اجرای آزمایشی قبل از فعال سازی نرم افزار
- امکان نصب مجدد با همان کد فعال سازی (فقط برای یک کامپیوتر)
- ذخیره در WORD به همراه مراحل محاسبه
- امکان جدید : کپی و Paste از اکسل به نرم افزار و برعکس
- امکان جدید: تعریف خبرگان
آموزش تکنیک تاپسیس (TOPSIS)
تکنیک تاپسیس (Topsis) یا اولویت بندی بر اساس شباهت به راه حل ایده آل از روشهای تصمیم گیری چند معیاره است، که نخستین بار بوسیله ونگ و یون در سال 1981 معرفی شد، یکی از روش های تصمیم گیری چند معیاره مانند AHP است. از این تکنیک می توان برای رتبه بندی و مقایسه گزینه های مختلف و انتخاب بهترین گزینه و تعیین فواصل بین گزینه ها و گروه بندی آنها استفاده نمود.
از جمله مزیت های این روش آن است که معیارها یا شاخص های به کار رفته برای مقایسه می توانند دارای واحدهای سنجش متفاوتی بوده و طبیعت منفی و مثبت داشته باشند. به عبارات دیگر می توان از شاخص های منفی و مثبت به شکل ترکیبی در این تکنیک استفاده نمود.
بر اساس این روش، بهترین گزینه یا راه حل، نزدیک ترین راه حل به راه حل یا گزینه ایده آل و دورترین از راه حل غیر ایده آل است. راه حل ایده آل، راه حلی است که بیشترین سود و کمترین هزینه را داشته باشد، در حالی که راه حل غیر ایده آل، راه حلی است که بالاترین هزینه و کمترین سود را داشته باشد. به طور خلاصه، راه حل ایده آل از مجموع مقادیر حداکثر هر یک از معیارها به دست می آید، در حالی که راه حل غیر ایده آل از مجموع پایین ترین مقادیر هر یک از معیار ها حاصل می گردد.
این تکنیک شامل 6 گام است:
گام 1) تشکیل ماتریس تصمیم
گام 2) نرمال نمودن ماتریس تصمیم گیری است.
گام 3) تعیین راه حل ایده آل مثبت و راه حل ایده آل منفی
گام 4) بدست آوردن میزان فاصله هر گزینه تا ایده آلهای مثبت و منفی
گام 5) تعیین ضریب نزدیکی برای هر یک از گزینه ها
گام 6) رتبه بندی گزینه ها بر اساس ضریب نزدیکی
در مثال زیر مراحل و نحوه استفاده از روش تاپسیس نشان داده شده است:
مثال: قرار است که ساخت یک سد به یکی از سه پیمانکار موجود واگذار شود. این پیمانکاران هر یک طرحی را برای ساخت سد پیشنهاد دادهاند. پیمانکار اول متشکل از پرسنل اجرایی وزارتخانه است (A1)، پیمانکار دوم یک شرکت داخلی است (A2) و پیمانکار سوم یک پیمانکار خارجی است (A3). تصمیمگیری برای انتخاب پیمانکار باتوجه به هزینه اجرای طرح (X1)، استحکام طرح (X2)، وجه ملی (X3)، ظرفیت سد (X4) و سختی اجرا (X5) صورت میگیرد و ماتریس تصمیمگیری زیر اطلاعات مسئله را نشان میدهد.
ماتریس تصمیم گیری تاپسیس
باید توجه شود که هزینه و سختی، شاخصهای منفی هستند