تحلیل و بررسی فیلم دوازده مرد خشمگین
تحلیل و بررسی فیلم
دکتر مازیار میر

حدود سه دهه است که برای آموزش اصول و فنون مذاکره و نمایش 12 شخصیت کاملا متمایز
و متفاوت و در سنین مختلف و با مشاغل گوناگون و علائق مختلف از این فیلم استفاده می کنم
به شدت معتقدم درک استراتزی ها و راهبردهای افراد در این فیلم می تواند هر فردی را به
مذاکره کننده در سطح قابل قبول تری رهنمون نماید و این وظیفه هر مدرس مذاکره ای
است.
شاید باید این فیلم را در دسته درام های حقوقی دسته بندی کنم . فیلم در سال 1955ت 57
تولید و سپس اکران شده است و نسخه کپی از روی کتابی با همی عنوان است و صد البته این
فیلم به شدت نظر منتقدین زیادیرا به سمت خود جلب نموده است.
بهتر است نگاهی گذرا داشته باشیم به روایت فیلم:
فیلم 12 مرد خشمگین روایتی ساده از یک هیئت منصفه در دادگاهی در ایالات متحده و در یک روز گرم و سپس بارانی است دادگاهی
که با 14 هیئت منصفه تشکیل و دو نفر علی البدل مرخص و سپس با 12 نفر قرار است حکم نهایی پسر جوانی که متهم به قتل
پدرش با یک چاقوی ضامن دار شده است را صادر کنند. اولین چیزی که همیشه توجه مرا به خود جلب کرد بدعت گذاری های فراوان
در فیلم است که در ادامه به تشریح آن خواهمو پرداخت:
اول
لوکیشن بسیار ساده و کاملا سیاه و سفید بدون محیط
دوم
شما در کل فیلم 99 درصد فقط یک نما از یک اطاق جلسه ساده بدون هیچ حاشیه اضافی می بینید از تیتراژ شروع تا پایان
سوم
99 درصد فیلم حول محور و نمایش فقط و فقط 12 نفر است .
چهارم
زاویه دوربین و میزانسن از یک الگوی تکراری و کاملا ساده پیروی می کند.
در ادامه چیزی که همیشه توجه مرا بسیار به خود جلب نموده است شخصیت مثبت فیلم با بازی بسیار تامل برانگیز آقای
هنری جینز فوندا که یک هنرپیشهٔ سرشناس سینما، تلویزیون و تئاتر اهل ایالات متحده آمریکا است . شخصیت محکم باهوش و
بسیار زیرک که منطبق بر دستورالعمل های علمی و عملی اصول و فنون مذاکره و با اکت های بسیار عالی خود مخاطب و بینندگان را با
خود همراه و گاه تحسین همه را بر می انگیزد به نظر من بود. فوندا بیش از هر چیزی بهخاطر نقشهایش به عنوان انسانی خردمند و
صریح الهجه و در نهایت بسیار آرمانگرا به شهرت رسید.شاید بد نباشد بدانید فوندا هم اینک در لیست پنجاه قهرمان
برتر تاریخ سینمای جهان و در بنیاد فیلم آمریکا (AFI) و در رتبه ۲۸ جهان جای دارد او همچنین از مؤسسهٔ فیلم آمریکا در سال ۱۹۹۹
عنوان برترین هنرپیشههای مرد تمام دوران را از آن خود نمود و سرانجام در سال 1982 فوت نمود.

شما فقط در بین 12 نفر بازیگر انام هنری
فوندا و جوزف سویینی را می توانید به زحمت و در انتهای فیلم کشف نمائید و بقیه برای همیشه برای بینندگان در پرده ابهام هستند
هستند که در انتهای فیلم تماشاگران را آگاه میکنند که نامشان به ترتیب دیویس و مک کاردل است.

جمله های مشهوری از فیلم درام 12 مرد خشمگین :
به نظرم می رسد که سیدنی لومت هم با تمهیدات کارگردانیاش و هم از زبان کاراکتر اصلیاش (که هنری فوندا نقش آن را به وجه
منحصر بفرد و ایده آل و واقعی بازی میکند) مدام به هر بیننده ای در هر سالی این پیام را مخابره می کند بله دقیقا بله و ….ما اعلام
میکند که ممکن است…
من این فیلم را بارها و بارها و از حدود 3 دهه پیش دیدم و جالبتر انکه هر گروه از دانشجویان در کلاس مذاکره برداشت ها و تفاسیر مختلف از روایت یکسان فیلم دارند…
تفاوت نسلها
تفاوت دیدگاه ها
تفاوت جنسیتی
و عوض شدن زمانه و تحلیل به رای
اما در نهایت همه به یک سلسله نکته کلیدی و اصولی در اصول و فنون مذاکره می رسیم

به نظر می رسد کارگردان هر هنر پیشه را مجزا و سپس در ترکیب از سر میز جدا و سپس به محیط بر می گرداند و این مهم شاید به
منظور شفافیت برای دست یابی به اختلاف سلیقه ها و اختلاف ابعاد شخصیتی افراد و اختلاف سطح تفکر و بعد کنکاش ان با کل
مجموعه و روابط و اختلافات فی مابین به وضوح به نمایش گذاشته شده است .
اوج قدرت کارگردانی سیدنی لومت در این فیلم ان است که حواس بیننده تحت هیچ شرایطی اصلا پرت نمی شود یک کارکتر با یک
نگاه و یک زاویه دید و بدون حواشی و کاملا متمرکز متمرکز ….
در این فیم شما شاهد فرارهای گاه بیگاه از بحث های منطقی در طی فیلم می شوید اما باید اذعان کنم همه آنها کاملا و بصورت معنی
داری در خدمت تنوع میزانس و دست یافتن به نوع جدیدی از ترکیب بندی ها است البته با دوربینی که از فرمول خاصی پیروی می
کند فرمولی که در آن از تعقیب سوژه به سوژه دیگر می رسیم…..
من 12 مرد خشمگین را متمرکز ترین فیلم تاریخ سینمای جهان ارزیابی می کنم . مازیار میر
به نظر می رسد که کارگردان آقای سیدنی لومت زاویه Low Angle را برای این مهم در نظر گرفته است که ضمن معرفی مکان، عظمت
ساختمان دادگاه را هوشمندانه نشان دهد و سپس با برعکس کردن همین فرمول طلایی کل عظمت را به سخره گرفته و همه آنچه را
ساخته و پرداخته است را نابود کند و ….
دیالوگ خلاصه قاضی دادگاه مبنی بر بسیار حیاتی و سرنوشت ساز بودن رای هیئت ، در همان شروع فیلم به
خوبی بینندگان را متوجه اهمیت موضوع می کنند.آری حیات یک آدم نیز می تواند به اندازه کافی یک مسئله جهان شمول و آرکی
تایپال باشد که رفته رفته همه را درگیر خود می کند.
پس از پایان سخنان قاضی هیات منصفه به اتاقی با پنجره های کوچک و مشکل دار و پنکه خراب و گرمای شدید و بیماری دو نفر که
انگار نفس تنگی دارند و… پیرمرد هایی که نیاز به دستشویی زیاد دارند…. و 12 نفر مردی کاملا متفاوت و انگار با درآمدهای مختلف
۱۲ مردی که هر کدام سن و طبقه تحصیلاتی و مدیریتی و شغلی و خانوادگی خاص خود را دارند….
اری 12 مرد پا به اتاقی گذاشتند تنگ و کوچک و خفه کنایه از زمان کوتاه برای اعلام نظر
مردانی که گرمای شدید و خرابی پنکه و پنجره ها تا گرسنگی و…..همه و همه قضاوت کاملا زودهنگام و گمراهی آنها را به جنون سوق
می دهد
کل فیلم 12 شخصیت 12 طبقه 12 تفکر و 12 تربیت خانوادگی و سطح جامعه و…. را به تصویر می کشد و تایید و تخریب می کند
….در اغلب فیلمنامه ها یک شخصیت و یک تغییر را ملاحظه می کنیم در این فیلم مانند صدها سنت شکنی دیگر شاهد سلسله
تغییرات ۱۲ شخصیت طی کل فیلم هستیم و شاهد تایید و تشویق و تنبیه و تقدیر و تخریب شخصیتها و در نهایت به بلوغ سطح تفکر
و دیدگاه تا استدلال و انتقاد و….هستیم

آغاز فیلم با ۱۲ نفر نیست بلکه فقط 10 نفر هستند و جالبتر غایب همان اولین حامی و به گمانم اتفاقا مسن ترین و عاقل ترین فرد
جلسه است که با استدلال های منطقی و عمیق خود اولین ضربه مهلک و سرنوشت ساز را به این تئوری مرگ می زند که شاید اشتباه
کرده باشیم شاید راه دیگری باشد شاید شهود اشتباه کرده باشند و یا سوگیری تایید یا سو گیری مطلوبیت انها را از اصل داستان دور
نموده یا حتی ما شاهد نوعی از دروغ و یا انحراف از مسیر هستیم و…..
در ادامه لباس ژست متفکرانه و حتی حالت عمیق تفکر هنری فوندا با کت و شلوار کاملا متمایز و سفیدش که انگار او را متقدس تر از دیگران و متفکر تر از دیگران نشان می دهد کاملا متمایز است.
فوندا از ابتدا روی دو استراتزی تمرکز دارد
اول
من نمی دانم گویی این استراتژی تمام داستان ها و شواهد شهود را در می نوردد
دوم
استراتژی من نمی خواهم نظر هیچکسی را عوض کنم استراتزی قطرات آبی که در طول زمان هر سنگی را سوراخ و خورد می کند اما
سر در ان نوشته است من اب هستم و قصد هیچ کاری را ندارم….
سوم
استراتژی من فقط می خواهم در مورد همه چیز و رخ داد ها و شواهد و نظرات و استدلال های حرف بزنیم و اگر شما مرا متقاعد
کردید من هم رای به اعدام پسرک می دهم.
سه استراتژی کاملا ساده اما قوی و به شدت تهاجمی که در ادامه 11 هیات منصفه رای به بیگناهی پسرک می دهند. فوندا تک به تک
دلایل و شواهد هر کس را ذره ذره مورد انتقاد تردید و شک در حلقه فشار عدم قطعیت و سپس پرس شدید قرار داد تا جایی که فرد
آخر در حالیکه به شدت اشک می ریزد و گریه می کند متقاعد می شود و به عنوان آخرین نفر با سختی هر چه تمام تر اعلام می کند
آری پسرک بیگناه است .
البته فوندا در انتهای فیلم شمشیر را کاملا از رو بسته و با شدت و حدت هرچه تمامتر و با استراتژی تحکم
آمیزی به نفر آخر ضربه سخت و یا بهتر است بگویم سیلی سختی زد …. مارا متقاعد کن… یا متقاعد شو ….
در این فیلم رد پای تمرکز بر مواضع به جای تمرکز روی منافع توسط فرد اخر کاملا به چشم می خورد و فکر می کنم فوندا هم پرچم دار
استراتژی اصولی و درست تمرکز روی منافع در هر ثانیه فیلم و پرچمدار تمرکز روی منافع بود…
فوندا نه مطمئن است که متهم گناهکار است و نه بیگناه، بلکه تنها میخواهد. فقط و فقط مسئولیت پذیر باشد و برای یافتن حقیقت
تمام تلاش خود را بکار ببندد.
آری همین عقیده خود چراغ مسیر را برای دیگر کسانی که بخواهند او را همراهی کنند روشن میسازد. جالب است که تمام
معماهای فیلم را هنری فوندا حل نمیکند. بهعنوان مثال فرضیه امکانپذیر نبودن دویدن یکی از شاهدان یا عینکی بودن شاهد دیگر را
دو مرد دیگر بیان میکنند که نقش بسزایی در روشن شدن حقیقت دارند.
فوندا همه را بکار می گیرد همه تفکرات و یا تجربیات افراد موافق و مخالف همه در خدمت یک تفکر ایای این انتخاب درست است یا
خیر؟
فوندا ذره ذره پیش رفت و در گام نخست ابتدا تنها و مهمترین رسالتش این بود که تسلیم ۱۱ رای مخالفش نشود و مصمم مسیرش را
ادامه دهد. پاداش او پیدا شدن حامیانی است که او را در پیروزی کامل کمک کنند. اینجا است که مسئله فیلم میتواند تعمیم پذیر
باشد و برای هر مسیر مشابهی راه گشا……
و اما خطاهای رایج و استراتژیک در مردم و مخصوصا فیلم 12 مرد خشمگین
خطای تصمیمگیری – تعمیم کل به جز
حتماً شما هم شنیدید که میگویند \”تمام اصفهانیها خسیس هستند\” یا \”یزدیها همگی مذهبی هستند\” یا عباراتی از همین دست که
باعث میشود براساس یک گذاره مصطلح، اکثریتی را به یک ویژگی نسبت داد. این تفکر باعث بروز خطا در تصمیمگیری است که به
آن تعمیم کل به جز میگویند. در فیلم ۱۲ مرد عصبانی، مضنون اهل محلهای در شهر بود که به محله شرورها معروف است و برخی از
اعضای هیئت منصفه معتقدند که مضنون نیز فردی شرور است!
خطای تصمیمگیری – تعمیم جز به کل
از ………ها آدرس نپرسید، همه آنها آدرس اشتباه میدهند.\” یا \”برنامهنویسها همگی دست شما را در پوست گردو میگذارند و با
آنها به مشکل خواهید خورد\” و جملات دیگری از همین دست که شاید بارها در طول عمر شنیده باشیم، یک نمونه دیگر از قضاوت و
یک خطای تصمیمگیری است. هیچوقت نباید یک تجربه را بسط داد و آن را به یک قانون تبدیل کرد. به این خطا تعمیم جز به کل
گفته میشود. اتفاقی که بارها در این فیلم شاهد آن بودیم. مردی که رای به گناهکاری مضنون میداد، به دلیل تجربه تلخ از برخورد
پسرش، تمام فرزندان این نسل را مقصر میدانست.
خطای تصمیمگیری – تکرار یک تفکر یا کار اشتباه آن را تبدیل به درست نمیکند
سازمانهای زیادی وجود دارند که در آنها، فرآیندهای غلط تبدیل به قوانین سازمانی شدهاند. این موضوع میتواند برگرفته از ساختار
ذهنی افراد باشد. در قسمتهای مختلفی از فیلم تکرار برخی موضوعات مانند شهادت شهود باعث شده بود تا تمام ابعاد حقیقت دیده
نشود و برخی جزئیات از قلم بیفتد.
احتمال اشتباه همه انسانها وجود دارد، حتی شاهدین عینی! این یک حقیقت علمی نیست ولی یک حقیقت است. بنابراین تمام
جزییات تکراری را هم بررسی کنید و در مقابل تغییر منطقی آنها مقاومت نشان ندهید.

تجربیات شخصی گذشته چقدر بر تصمیمات امروز ما اثرگذار هستند؟
یکی از نکات مهم در این فیلم تاثیر تجربیات افراد روی تصمیمشان بود. گاهی این موضوع تا جایی ادامه پیدا میکرد که تصمیمگیری علیرغم اینکه افراد ذینفع نبودند و به قول یکی از اعضای هیئت منصفه نه چیزی به دست میآوردند و نه چیزی از دست میدادند، شخصی میشد. باید دقت کنیم در تصمیمگیریها مخصوصاً در نقشی که برای یک سیستم یا سازمان بازی میکنیم فارغ از مسائل شخصی باشد.
برای حل هر مسأله چقدر زمان و انرژی بگذاریم؟
انسانی فوت شده و جان یک انسان دیگر در دستان هیئت منصفه است. این موضوع چقدر ارزش دارد؟ آیا با برگزاری یک جلسه 5 دقیقهای و استناد به مدارک دادگاه و شهادت شهود میتوان تصمیم قاطعی گرفت؟
برای بسیاری از ما پیش آمده که در بسیاری از مقاطع زندگی و یا در شغلی که داریم بدون توجه به ارزش یک تصمیم، زمان کافی خرج نکردهایم. برای مثال فرض کنید سازمان شما قصد دارد یک کمپین تبلیغاتی با بودجه چند میلیاردی اکران کند. برای برنامهریزی آن چقدر باید زمان و انرژی صرف شود تا تصمیمات درستی برای اجرای این کمپین گرفته شود؟
بهبود تصمیمگیری با استفاده از شبیهسازی
شبیهسازی یکی از تکنیکهای مهم حل مسأله و تصمیمگیری است. در این فیلم بارها از این تکنیک برای بررسی قتل استفاده شد. امروزه با پیشرفت تکنولوژی حتی امکان شبیهسازی عواقب یک تصمیم توسط نرمافزار ووجود دارد اگرچه بهتر است با تمرین درخصوص عواقب تصمیمات خود بیشتر تامل کنیم.
نکات آموزنده رهبری و کار تیمی براساس آموختههایی از فیلم ۱۲ مرد خشمگین
نحوه صحیح برخورد با تنش و پرخاشگری در کار تیمی
در طول فیلم بارها متوجه پرخاشگری افراد حاضر در جلسه بودیم. گاهی این درگیریها حاصل فضای جلسه بود طوری که حاضرین احساس میکردند در دو جبهه متمایز در مقابل هم قرار گرفتهاند و بدون توجه به هدف جلسه که تصمیمگیری در خصوص جان یک جوان ۱۸ ساله بود به مسابقه با هم میپرداختند. در این مواقع با گوشزد کردن اینکه موضوع شخصی نیست و یادآوری اهمیت هدف جلسه، مدیر جلسه سعی کرد تا روال مذاکرات را مدیریت کند.
نکته جالب دیگر استفاده از زبان بدن اعضای جلسه بود. ترجیح میدهم در این باره کمتر توضیح بدم تا با دقت بیشتری فیلم را تماشا کنید اما بلند شدن از پشت صندلیها و پشت کردن به فردی که بیمنطق بود و یا سکوتهای معنیدار بسیار حائز اهمیت بود.

نظم و تمرکز دو عامل موثر در راهبرد جلسات
رهبر جلسه اگرچه کمتر میزان دیالوگ را در فیلم داشت دقیقاً مانند یک مربی حرفهای با تعریف و تدوین قوانین جلسه، سعی کرد تا نظم و تمرکز جلسه را پایدار نگه دارد. اگر چه افراد میتوانستند به دلخواه خود صندلی و جایگاه خود را تغییر دهند، از همان نخست به درخواست مدیر جلسه مجبور شدند به ترتیب بنشیند. فراموش نکنیم همین نکات کوچک است که باعث برقراری نظم در جلسه میشود.
وقفههای زمانی برای استراحت – در زمان استراحت جلسات چکار کنیم؟
در طول فیلم شاهد چند زمان استراحت بودیم. در زمان استراحت مذاکرات متوقف شده و افراد در هر بازه زمانی رفتار مختلفی را نشان دادند. در اولین زمان استراحت، افراد سعی داشتند با لابی کردن سعی کنند تا جلسه را کوتاه کنند و فردی که رای به بیگناهی مضنون میداد را قانع کنند اما در زمان استراحت دوم افراد از موضوع فاصله گرفتند و درباره موضوعات دیگری صحبت کردند. به نظر میرسید در زمان استراحت بهتر است از موضوع فاصله بگیریم و سعی کنیم همدلی و همسویی را بین طرفین مذاکره برقرار کنیم.

تعیین و تکرار هدف و دستور جلسه حتی اگر بر همگان شفاف است
درس دیگری که از این فیلم گفتم، تکرار و یادآوری هدف جلسه و تدوین دستور جلسه و باقی ماندن در چارچوب آن بود. حتی اگر موضوع کاملاً شفاف باشد بهتر است در جلسات طولانی این تکرار اتفاق بیفتد تا برخی افراد تمرکز خود را از دست ندهند و برخی دیگر مانند آنچه در فیلم دیدیم مشغول بازی یا مطالعه روزنامه نشوند.
نقش تعیین محدودیتهای زمانی برای رسیدن به نتیجه در جلسات
تعیین محدودیت زمانی برای پیشرفت جلسه مهم است. جلسات باز نتایج باز دارند و معمولاً روال دستیابی به یک تصمیم در جلساتی که محدودیت زمانی ندارند کند است. رهبر جلسه با تعریف و تعیین این محدودیتهای زمانی ضمن حفظ تمرکز اعضای جلسه روی موضوع، سعی داشت تا در یک فرآیند قدم به قدم و تدریجی به نتیجه برسد.
مهارت مذاکره، مهندسی متقاعدسازی
در این فیلم از روشهای متقاعدسازی مختلفی استفاده شده است…..