تفاوت بنیادی مدیریت و رهبری چیست؟
تاکنون، تعاریف متعددی برای مدیریت ارائه شدهاست. برخی از مهمترین تعاریفی که ارائه شده، به قرار زیر است:
- هنر انجام کار به وسیله دیگران یا تفویض کار
- فرایندی که طی آن تصمیمگیری در سازمانها صورت میپذیرد.
- انجام وظایف برنامهریزی، سازماندهی، رهبری، هماهنگی و کنترل
- علم و هنر هماهنگی کوششها و مساعی اعضای سازمان و استفاده از منابع برای نیل به اهداف سازمانی
- بازی کردن نقش رهبر، منبع اطلاعاتی، تصمیمگیرنده و رابط برای اعضای سازمان[۱]
- مجموعهای از عملیات آگاهانه و مستمر برای موفقیت یک سازمان میباشد.
- مدیریت عبارتست از عملی که بهصورت آگاهانه و مستمر انجام میشود و به سازمان شکل میدهد.
تعریف ذیل، مفاهیم کلیدی مدیریت را دربردارد:
- مدیریت یک فرایند است.
- مفهوم نهفتهٔ مدیریت، هدایت تشکیلات انسانی است.
- مدیریت مؤثر، گرفتن تصمیمات مناسب و دستیابی به نتایج مطلوب.
- مدیریت کارا به تخصیص و مصرف مدبرانه میگویند.
- مدیریت بر فعالیتهای هدفدار تمرکز دارد.
رهبری (در برخی از متون هدایت) یکی از پنج وظیفه اصلی مدیران محسوب میشود. رهبری یعنی هنر نفوذ بر زیردستان به نحوی که آنها
بهصورت داوطلبانه و از روی رغبت فعالیتهای از پیش تعیینشدهای را در چارچوب اهداف معینی انجام دهند. برخی از صاحبنظران، رهبری را
یکی از وظایف مدیران قلمداد میکنند درحالیکه در مقابل، برخی، رهبری را بسیار فراتر از مدیریت میدانند و معتقدند که رهبران سازمانها
الزاماً مدیران سازمانها نیستند. فرایندی که مدیریت میکوشد با ایجاد انگیزه و ارتباطی مؤثر انجام سایر وظایف خود را در تحقق اهداف
سازمانی تسهیل و کارکنان را از روی میل و علاقه به انجام وظایفشان ترغیب کند؛ بنابراین رهبری جزئی از مدیریت است و این وظیفه مانند
برنامهریزی، سازماندهی و کنترل نیز از وظایف مدیر است. مهمترین نکته در رهبری نفوذ و اثرگذاری است. اصولاً قدرت عبارت است از توانایی
اعمال نفوذ بر دیگران و نفوذ عبارت از اعمالی است که مستقیم یا غیر مستقیم باعث تغییر در رفتار یا نظرات دیگران میشود. رهبری با نفوذ
بر دیگران تحقق مییابد و نفوذ نیز از قدرت سر چشمه میگیرد.
مهارتهای مدیران آینده
با توجه به اینکه مدیر مسئول نظارت بر کارهای کلی شرکت است، پس از مهارتهای زیر بهره میبرد:
حل مساله و خلاقیت
یکی از مهارتهای برجسته مدیر تیم، مهارت حل مساله به بهترین شکل ممکن است. مدیر مسئول پیدا کردن راهحلهای خلاقانه با منابع
محدود است. رهبر تیم اغلب وقتی نمیداند چطور مشکلی را حل کند، پیش مدیر تیم میرود و از او کمک میخواهد. پس خیلی مهم است
که مدیر بداند چطور با مشکلات پیشبینی نشده برخورد کند.
مهارتهای مالی
بسته به صنعت و اندازه شرکت، مدیر مسئولیت انجام یک سری کارهای مالی را به عهده دارد. مثلا ممکن است هزینهها را تجزیهوتحلیل
کرده یا به یک پروژه خاص، بودجهای اختصاص دهد.
برنامهریزی استراتژیک
مدیر تیم از مهارت برنامهریزی استراتژیک برخوردار است تا به افراد کمک کند رشد شرکت را بالا ببرند. مثلا ممکن است مدیر، مسئول تعیین
معیارهای عملکرد باشد تا بتواند مشخص کند عملکرد شرکت چقدر خوب است.
رهبر تیم چه کسی است؟
یک رهبر تیم معمولاً به مدیر گزارش میدهد و با اعضای تیم در تعامل است تا به حل مسائل روزانه کمک کند. همچنین رهبر در راستای
همان اهداف سازمانی مدیر کار میکند و عملیات روزانه و وظایف گروه کوچکتری از افراد را هماهنگ میکند. به جای تمرکز بر کارایی و
اثربخشی کلی خروجی تیم، رهبر تیم ممکن است بیشتر بر انگیزه دادن و حمایت از اعضای تیم برای رسیدن به اهدافشان تمرکز کند.
مهارتهای رهبری یک تیم حرفه ای
از آنجاییکه رهبر تیم اساسا با اعضای تیم کار میکند، باید یک سری مهارتهای خاص داشته باشد، از جمله:
تیمسازی نوین راهی برای پیشبرد آینده
رهبر تیم تعامل و ارتباط مستقیمی با اعضای تیم دارد، در نتیجه باید مهارت خوبی در تیمسازی داشته باشد. رهبر تیم باید بداند چطور رابطه بلندمدتی بین کارکنان برقرار کند تا بهرهوری تیم را بالا ببرد. همچنین رهبر تیم میتواند محیط کاری خوبی را ایجاد کند تا کارکنان مایل باشند در شرکت بمانند.
مثبت اندیشی
یک رهبر تیم خوب، مثبت اندیشی و طرزفکر مثبت را در محل کار به نمایش میگذارد. همچنین رهبر، نگرش و دید مثبت را بین کارکنان هم ترویج میدهد. رهبر تیم میداند در مواجهه با چالشها چطور دید مثبت خودش را حفظ کند تا بتواند بر مشکلات فائق آید.
انگیزه دادن
رهبر تیم میداند چطور به کارکنان انگیزه بدهد و آنها را تشویق کند. او کارکنان را تشویق میکند پیشرفت کنند و مهارتهای خود را توسعه دهند. رهبر برای انگیزه دادن به کارکنان از سیستم پاداش و تشویق استفاده میکند.
چند تفاوت رهبری و مدیریت
1. تفاوت در چشمانداز
رهبران را افراد رویاپرداز میدانند. آنها مسیر را هموار میکنند تا سازمان رشد کند. رهبران همیشه در حال بررسی این هستند که جایگاه سازمانشان کجاست، به کجا میخواهند برسند و چگونه میتوانند به آن هدف دست پیدا کنند.
در مقابل، مدیران برای دستیابی به اهداف سازمانی از طریق پیادهسازی فرآیندهایی مثل بودجهبندی، ساختار سازمانی و نیروی کار اقدام میکنند. چشم انداز مدیران به اجرای استراتژیها، برنامهریزی و سازماندهی محدود است تا به اهداف تعیین شده توسط رهبران برسند. با این حال، در متن محیط کسبوکار، هر دو نقش به یک اندازه مهم هستند و لازم است که هر دو در کنار هم تلاش کنند.
2. تفاوت در پرسشها
رهبر میپرسد چه چیزی و چرا، در حالی که مدیر روی سوالات چطور و چه موقع تمرکز دارد. رهبر برای اجرای عادلانه وظایفش، ممکن است برای تغییر تصمیماتی که ممکن است به نفع تیم نباشد، اقتدارش را زیر سوال برده و به چالش بکشد. اگر یک شرکت مانعی پیش رو داشته باشد، رهبر اولین کسی خواهد بود که شروع به سوال پرسیدن میکند. از این موقعیت چه درسی میگیریم؟ چرا این اتفاق افتاد؟
از طرفی، لازم نیست مدیر شکستها و نقصها را بررسی و تجزیهوتحلیل کند. شرح وظایف مدیر بر این تاکید دارد که بپرسد چطور و چه موقع؛ که کمک میکند مطمئن شود برنامهها به درستی اجرا میشوند. آنها ترجیح میدهند وضع موجود را بپذیرند و هیچ تلاشی برای تغییر آن نکنند.
3. مدیر تعیین میکند، رهبر به اجرا درمیآورد
اولین تفاوت مدیر و رهبر در نقش آنها است. درواقع یک مدیر تعیین میکند که چه کسی رهبری تیم را به عهده بگیرد. مدیر معمولاً یکی از افراد تیم که استحقاق بیشتری دارد را انتخاب میکند و از او میخواهد که هدایت اجرای یک پروژه خاص را به عهده بگیرد. بهطورکلی وظایف رهبر تیم، مشخص کردن دستورالعملها، راهنمایی و هدایت یک تیم برای رسیدن به اهداف از پیش تعیینشده است.
رهبر تیم معمولاً در کنار گروه خود کار میکند. رهبر تیم موظف است گزارشهای پیشرفت پروژه را تدوین و در اختیار مدیر تیم قرار دهد. یک فرد بسیار کوشا که ثابت کرده است رهبر موفقی در پروژههای مختلف بوده، میتواند در نهایت برای یک پست مدیریتی در نظر گرفته شود.
هدایت و سرپرستی همزمان مدیر و رهبر، برای موفقیت فرایندهای تجاری، رسیدن به اهداف و رشد حرفهای یک کسبوکار ضروری است.
4. مدیر دستور میدهد، رهبر الهامبخش است
اغلب افراد، نقشهای مدیریتی را با رهبری اشتباه میگیرند. واقعیت این است که مدیریت و رهبری، وظایف کاملاً متفاوتی هستند. چگونه میتوانیم «مهارتهای رهبری» را تعریف کنیم؟ توانایی فرد برای الهامبخشیدن و تشویق دیگران، تلاش برای کار سخت و ارائهی نتیجهای کارآمد و در نتیجه افزایش موفقیت تیم یا سازمان، همگی جزء مهارتهای رهبری هستند. توجه داشته باشید که هم مدیر و هم رهبر، به مهارتهای رهبری نیاز دارند.
سبک شخصیتی مناسب برای رهبری تیم یا مدیریت چیست؟ این ویژگی احتمالاً با اعتمادبهنفس و جذابیتی که شخص از خود به نمایش میگذارد، شناخته میشود. جالب اینجاست که هر دو شغل نقاط مشترک زیادی دارند. هر دو آنها ریسکپذیرند و با چالشهای مشابهی در حین انجام وظیفه روبرو میشوند. هدف آنها تلاش برای دستیابی به اهداف و مقاصد مشابه است.
پس فرق بین مدیر و رهبر چیست؟ رهبران تیم بیشتر بر تشویق بهجای تحمیل تمرکز دارند. آنها میخواهند کارمندان در کارشان پیشرفت کنند و وقتی هرکدام از زیردستانشان موفق میشوند، به آنها افتخار میکنند. نقش مدیر، بر خلاف رهبری، رویکردهای سردتری در راهنمایی کارمندان برای دستیابی به نتایج را به همراه دارد. وظیفهی مدیر، کنترل و هدایت گروه برای دستیابی به یک هدف سازمانی جمعی است.
5. مدیر شرکت برای دستیابی به نتیجه اصرار میکند، رهبر تیم حمایت میکند.
بهطورکلی انتظار میرود مدیران برای شرکت کار کنند. در مقابل، رهبران تیم تلاش میکنند برای رفاه و رضایت کارکنان مبارزه کنند. اکثر مدیران در تحلیل موقعیتها مهارت بالایی دارند و کارمندان خود را برای رسیدن به اهداف شرکت راهنمایی میکنند.
یکی از ویژگیهای کلیدی مدیر، تمایل به پایبندی به یک اصل یا قاعده است؛ صرفنظر از اینکه کارکنان با آن موافق هستند یا خیر. مدیران بیشتر به دستیابی به اهداف شرکت اهمیت میدهند و احساسات افراد را در درجهی دوم و یا سوم قرار میدهند. به همین دلیل است که ما میگوییم مدیران از رویکرد سردتری نسبت به کار استفاده میکنند. درنتیجه، طبیعی است که آنها بیشتر بر نتایج متمرکز باشند.
6. مدیران برنامهریزی میکنند، رهبران تیم الهام میبخشد
رهبری به چه معناست؟ این عبارت به توانایی یک فرد در تشویق و تحریک دیگران در دستیابی به اهداف جمعی سازمانی اشاره دارد. چنین رهبری تیم را در کار، حل مسئله و تکمیل وظایف محوله با موفقیت و بهموقع قدرت میبخشد و به آنها انگیزه میدهد.
بعضیها میپرسند که کدام یک برای یک شرکت بهتر است، رهبری یا مدیریت؟ برای رسیدن به پاسخ این سؤال درک این نکته ضروری است که هردوی این نقشها بههمپیوستهاند و باید مکمل یکدیگر باشند. هدف اصلی کارکنان، دستیابی به اهداف شرکت است. و این دستیابی یا تحت نظر رهبر و یا مدیر صورت میپذیرد.
نحوهی برخورد یک مدیر و یک رهبر در زمان حل مسئله و تکمیل وظایف، تفاوتهایی دارد. بهطورکلی، افراد – به دلیل نقش حمایتی رهبر در محیط کاری – همیشه رهبر را دنبال میکنند. از سوی دیگر، مدیر وظیفه دارد برنامهریزیها را انجام دهد و اطمینان حاصل کند که همهچیز بهطور کارآمد اجرا میشود. در نتیجه، همیشه یک خط باریکی وجود دارد که رهبر و مدیر را از هم جدا میکند.
7. مدیر برای رشد میجنگد، رهبر تیم باعث رشد کارمندان میشود و صمیمیت ایجاد میکند
دیگر تفاوت رهبر و مدیر اینجاست که یک مدیر بیشتر به رشد شخصی خود و شرکت تمایل دارد. او معمولاً به رشد کارمندان اهمیت چندانی نمیدهد. مدیر سخت تلاش میکند تا از کارکنان حداکثر بهرهبرداری را بکند و شرکت یا تجارت را به موفقیت برساند.
در مقابل، رهبر تیم اعضای تیم را در کارشان تشویق میکند. در نتیجه رفاه و علایق رشد شخصی وی در مرحله دوم اهمیت قرار دارد. رهبر خستگیناپذیر است، مدام تلاش میکند تا الهامبخش کارمندان باشد و میخواهد افرادی را که نظرات مشابهی دارند، گرد هم آورد.
8. مدیران اهداف کوتاهمدت دارند، رهبران خیراندیش هستند
مدیران بیشتر روی انجام وظایف و کارهایی تمرکز دارد که از سوی مدیران عالی به آنها محول شده است؛ بنابراین اهداف اصلی مدیر کوتاهمدت است و بر اساس دستورالعملها و قوانین شرکت ایجاد میشود.
یک جمله معروف در این مورد وجود دارد که میگوید، رهبر تغییر ایجاد میکند و مدیر اعتقادی به تغییر ندارد. در عوض مدیر سعی دارد تا جای ممکن وضعیت را همانطور که هست نگه دارد.
9. مدیر تداوم میخواهد و رهبر تغییر
چرا عموماً مدیران ترجیح میدهند که منافع موجود را تا جای ممکن ثابت نگهدارند؟ یکی از دلایلی که باعث میشود بیشتر مدیران از چنین الگویی پیروی کنند، تمایل آنها به رشد شرکت و اهداف شخصی خودشان با استفاده از خدمات کارمندان است؛ بنابراین آنها دوست ندارند روشهای متداولی را که تاکنون موفق بوده، تغییر دهند. از سوی دیگر، رهبران تلاش میکنند که تغییر ایجاد کنند و رویکردهای خود را مدام توسعه دهند و بهتر کنند.
چه چیزی باعث میشود که این روشها تفاوتهای چشمگیری داشته باشند؟ دلیل اصلی آن است که مدیر به دنبال ثبات است. در عوض رهبر تیم سعی دارد درحالیکه به نتیجه میرسد، تغییر هم ایجاد کند. بیشتر رهبران دوست دارند تغییری ایجاد کنند که نتایج طولانیمدت داشته و به نفع کارمندان هم باشد.
10. رهبر تیم یک مربی است، مدیر به دنبال کارایی است
رهبر باید دقیقاً همانند مربی فوتبال، تیم خود را برای رسیدن به موفقیت راهنمایی کند. در عوض مدیر معمولاً روی نقش مدیریتی و اجرایی خود که باعث ایجاد کارایی در محیط کار میشود، تمرکز دارد. این امر نشان میدهد که چرا کارمندان بیشتر به رهبران علاقه دارند و آنها را ستایش میکنند.
یک مدیر تمایل دارد بار کاری خود را به کارمندان خود منتقل کند. یک رهبر تا جایی که امکان دارد به اعضای تیم کمک میکند تا وظایف خود را بهدرستی انجام بدهند و بار کاری را تقسیم میکند. همه این مسائل به ما برای درک تفاوت بین نقش مدیر و رهبر و همینطور رویکردهای کاری آنها کمک میکند.
11. رهبر پرشور است و مدیر سرمایهگرا
رهبران تیم معمولاً به خاطر هیجان و اشتیاق خودشکوفا میشوند. این ویژگی ممکن است با نقش مدیران که آنها را ملزم به هدایت زیردستان و کارکنان خود میکند متضاد باشد، درحالیکه هر دو طرف برای ایجاد توازن بین رضایت شرکتی و شخصی تلاش میکنند. در این شرایط تفاوت رهبر و مدیر در یک نکته دیده میشود که، رهبر تیم بیشتر ترجیح میدهد اعضای تیم به دستاوردهای شخصی برسند درحالیکه مدیر برای کسب سرمایه بیشتر تلاش میکند.
12. مدیر دنبال اعتبار است، رهبر تیم به دنبال نوعدوستی
معمولاً یک مدیر سعی میکند تمام اعتبار کار انجامشده را بگیرد. درحالیکه رهبر تیم رفاه اعضای تیم خود را در اولویت قرار میدهد. البته این ساختار ثابت و همیشگی نیست. مدیر هم میتواند در ارتباط با کارکنان مهربان باشد.
هرچند امکان ندارد که این روند ادامه یابد، زیرا انگیزههای درونی مدیر طبیعتاً خودخواهانه است. این موضع به او کمک میکند تا در بلندمدت رشد شغلی خود را به دست آورد. همانطور که قبلاً ذکر شد، یک رهبر همیشه منافع تیم خود را در اولویت قرار میدهد.
یک رهبر معمولاً اعضای تیم خود را با کلمات تشویقی برای انجام بهتر کار بمباران میکند. در مقایسه، مدیران بهسرعت اعتبار کامل کاری را که با موفقیت انجام دادهاند، مطالبه میکنند یا برای شریک شدن با اعتبار کارکنانی که با سختکوشی کاری را به انجام رساندهاند، میجنگند.
13. مدیر به دنبال مقصر است، رهبر تیم تقصیرها را به گردن میگیرد
وقتی اشتباهی رخ میدهد، مدیر به دنبال سرزنش کارمندان است، چه مقصر باشند چه نباشند. یک رهبر مسئولیت اشتباهی که در تیم رخداده را به عهده میگیرد. رهبر جام پیروزی را به تیم موفق میدهد و مدام از آنها تمجید و ستایش میکند. برخلاف مدیر، یک رهبر اعتبار یک کار خوب را برای خودش نمیگیرد. او میخواهد که تیم را توانمند کند، به آنها انگیزه دهد و به خاطر کارهای خوبشان آنها را تشویق نماید.
در این مورد فرق مدیر و رهبر در آن است که یک مدیر اقتدار و اختیار خود را بر کارکنان زیرمجموعه خود تحمیل میکند درحالیکه رهبر تیم عمدتاً به اعمال قدرت علاقهای ندارد. در عوض، او میخواهد صلاحیت را در بین اعضای تیم تکامل دهد.
14. مدیر قدرت میدهد، رهبر تیم اختیار
برخی از مدیران ناخواسته تمایل دارند در محیط کار از قدرت و اقتدار خود برای تنزل زیردستان استفاده کنند و درنتیجه اعتمادبهنفس کارمندان را تضعیف کنند. چنین مدیرانی در مورد مسائلی که موقعیت آنها را تهدید میکند، ابتدا شغل خود را نجات میدهند و ممکن است زیردستان خود را قربانی کنند. رهبر چنین کاری نمیکند. درصورتیکه مشکلی پیش بیاید او سعی میکند همچنان تیم را کنار هم نگه دارد. یک رهبر خوب، قدرت را بین اعضای تیم تقسیم میکند که اگر در آینده با مشکلی روبرو شدند، بتوانند بدون نیاز به رهبر آن را حل کنند.
متأسفانه برخی مدیران اینطور نشان میدهند که قدرت یک اختیار رسمی است که به آنها دادهشده است و این حق را دارند بر هر کسی که پایینتر از آنها است ریاست کنند. چنین آدمهایی بیشتر تمایل دارند که برای رسیدن به اهداف خودخواهانه خود به قدرت برسند.
رهبران این کار را نمیکنند، آنها قدرت را بهعنوان بخشی از شخصیت خود میدانند. و به قدرت بهعنوان یک تعهد رسمی اعطاشده برای مصارف خودخواهانه، نگاه نمیکنند. بنابراین، آنها تلاش میکنند تا فعالانه عمل کنند و درعینحال، تیم خود را هدایت و مربیگری نمایند.
15. رهبران تیم به دنبال فرصتها هستند، مدیران مدام ارزیابی میکنند
بدون تردید مشخص کردن عوامل منفی در رفتار کاری مدیر آسان است. بااینحال، درک این نکته ضروری است که پاسخهای انتقادی یک مدیر میتواند به کارکنان کمک کند تا محدودیتهای خود را در حین کار کمتر کنند.
بیشتر رهبران تیم، بهنوبه خود، مشتاق هستند تا با تشویق اعضای تیم برای دستیابی به اهداف و آرمانهای مشخص، از فرصتها برای ایجاد موقعیتی قوی در داخل شرکت استفاده کنند.
رهبر تیم سعی میکند که از همه منابع موجود برای پیشگیری از تعارضهای بیمورد بین کارمندان و همکاران استفاده کنند. از این لحاظ، رهبر عامل اصلی ایجاد صلح است. در طرف مقابل، یک مدیر پیش از آنکه تصمیم بگیرد، ابتدا موقعیتها را ارزیابی میکند که آیا کارمندها برای انجام یک وظیفه معین مناسب هستند یا خیر.
16. رهبر تیم قدردانی میکند، مدیر به دنبال نتایج است
وقتی یکی از اعضای تیم، کارش را در شرکت شروع میکند، معمولاً خیلی هیجانزده است. بیشک شخص در چنین شرایطی حساس است و به توجه و مثبت نگری زیادی نیاز دارد.
مدیران در اکثر موارد، به نتایج توجه میکنند. علاوه بر این بیش از اندازه به ارزش آن اهمیت میدهند؛ بدون آنکه به تلاشهای فرد تازهوارد در انجام وظایفش توجه کنند.
درنتیجه، رهبران تیم باید از تلاشهای متصدیان خود قدردانی کنند. این امر به افراد تازهکار کمک میکند تا در انجام کار خود انگیزه داشته باشند زیرا متوجه میشوند کسی تلاشهای آنها را میبیند.
چطور رهبری موثر را بسنجیم؟
با بررسی میزان مشارکت کارکنان، نرخ جابجایی کارمندان و معیارهای عملکرد، میتوان رهبری موثر را سنجید. یک رهبر موثر، محیط کاری مثبت را ترویج داده و بین اعضای تیم اعتمادسازی میکند.
چگونه مدیریت موثر را ارزیابی کنیم
میتوان از یک سری متغیرها مثل میزان رضایت کارکنان، بهرهوری، کارایی و عملکرد مالی برای سنجش مدیریت موثر استفاده کرد. یک مدیر
موثر، وظایف هر یک از اعضای تیم را به طور دقیق مشخص میکند، اهداف و انتظارات را شفاف تعیین میکند و یک روش موثر برای مدیریت
تیم اتخاذ میکند. با استفاده از شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) مثل ارقام فروش، میزان رضایت مشتریان و نرخ تولید میتوان به اثربخشی
مدیریت پی برد.