حکایت استاد و الاغ گم شده

حکایت استاد و الاغ گم شده
فروردین ۲۳, ۱۴۰۳
14 بازدید

حکایت استاد و الاغ گمشده معلمی در باب عقلى بودن زیبایى دوستى براى شاگردانش درس میگفت. پاى درس هم تعداد خیلی زیادی نشسته بودند که یک مرتبه از بیرون مدرسه یکی داد کشید:ایها الناس، من الاغم را گم کردم. هر کس آن را پیدا کنه حاضرم مژدگانى به او بدهم!معلم ، رو به شاگردانش گفت:چه […]

حکایت استاد و الاغ گمشده


معلمی در باب عقلى بودن زیبایى دوستى براى شاگردانش درس میگفت. پاى درس هم تعداد خیلی زیادی نشسته بودند که یک مرتبه از بیرون مدرسه یکی داد کشید:
ایها الناس، من الاغم را گم کردم. هر کس آن را پیدا کنه حاضرم مژدگانى به او بدهم!

معلم ، رو به شاگردانش گفت:

چه کسى از صداى خوب یا چهره خوب بدش می آید؟ از قضا، یکى از شاگردانش انگشتش را بلند کرد و گفت :مــــــن! معلم رو به یکى دیگر از شاگردانش کرد و گفت: برو و به آن مرد بگو: بیا الاغت پیدا شد

همیشه به یاد داشته باشید هیچ چیز و هیچ کس آنگونه که به نظر میرسد نیست برگرفته از کتاب زبان بدن ایرانی دکتر مازیار میر

مطالعات بیشتر:

زبان بدن

زبان بدن (تعابیر)

 موفقیت با زبان بدن

دکتر مازیار میر 

Views: 9

برچسب‌ها:, , ,