خلاصه کتاب کاندید یا خوش‌باوری نوشته ولتر

شهریور ۲۱, ۱۴۰۲
21 بازدید

خلاصه کتاب کاندید یا خوش‌باوری نوشته ولتر #خلاصه_کتاب   کاندید یا خوش‌باوری اثری از فرانسوا مآری آروئه ملقب به ولتر یک نویسنده و اندیشمند قرن هجدهم فرانسه که از سردمداران عصر روشنگری و پایه‌گذاران فکری انقلاب کبیر این کشور است. ولتر در این کتاب موضوعات مختلفی از جمله کلیسا، نیروی ویرانگر شر، سادگی و خوش‌بینی […]

خلاصه کتاب کاندید یا خوش‌باوری نوشته ولتر

#خلاصه_کتاب

 

کاندید یا خوش‌باوری اثری از فرانسوا مآری آروئه ملقب به ولتر یک نویسنده و اندیشمند قرن هجدهم فرانسه که از سردمداران عصر روشنگری و پایه‌گذاران فکری انقلاب کبیر این

کشور است. ولتر در این کتاب موضوعات مختلفی از جمله کلیسا، نیروی ویرانگر شر، سادگی و خوش‌بینی را مورد نقد قرار داده است.

ولتر آثار ارجمند زیادی در زمینه تاریخ و ادبیات خلق کرده است که کتاب کاندید یا خوش‌باوری از مشهورتری آن‌ها به شمار می‌آید. داستان‌های این نویسنده فرانسوی در قالب طنز،

گزنده‌ترین انتقادها را به دستگاه دین و دولت زمانه‌اش وارد می‌سازد. چیزی که در کتاب حاضر نیز به وضوح دیده می‌شود.

همان‌طور که اشاره شد، ولتر از نامدارترین فیلسوفان و نویسندگان فرانسوی عصر روشنگری است. شهرت او به خاطر ذکاوت خارق‌العاده‌اش، مخالفت‌هایش با کلیسای، حمایتش از

آزادی مذهب، آزادی بیان و جدایی دین از سیاست و شجاعتش در بیان نظریات بی‌پرده است. تمام شور زندگی او در جستجوی عدالت بود.

یکی از اندیشمندان برجسته فرانسه که بر تفکر مردم دوره خود و پس‌از آن مردم ایران تأثیرگذار بودند تنها آثاری از ولتر در دوره ناصرالدین‌شاه و در دارالترجمه ناصری ترجمه‌شده است.

ولتر آثار بسیار متعددی در ژانرهای مختلف ادبی اعم از شعر، نمایشنامه، رمان، آثار تاریخی و علمی دارد. از بین آثار متعدد وی، آثار تاریخی وی در دوره قاجار ترجمه‌ شده‌اند. کتاب

عقیده ولتر در باب ایران و هند در سال 1301ق توسط اوانس‌خان ارمنی مترجم دارالترجمه ناصری، به فارسی برگردانده شده است. در این کتاب ولتر اطلاعاتی از ایران زمان خود یعنی

نادرشاه می‌آورد که هرچند ناقص ولی درخور توجه است. در این میان اعتمادالسلطنه نیز دو کتاب در معرفی ولتر با نام‌های غصن مثمر در ترجمه ولتر و هدیۀ البریۀ فی التعریفۀ

الولتریه در سال 1304ق تألیف می‌کند. از آثار مهم ولتر همچون ساده‌دل (کاندید) و فرهنگ فلسفی هیچ‌یک در دارالترجمه ناصری ترجمه نشده‌اند.

اما اساسا ولتر کیست ؟

وُلتِر  Voltaire متولد ۱۶۹۴ از نامدارترین فیلسوفان و نویسندگان فرانسوی عصر روشنگری است. شهرت او به خاطر ذکاوت خارق‌العاده‌اش، مخالفت‌هایش با کلیسای کاتولیک،

حمایتش از آزادی مذهب، آزادی بیان، و جدایی دین از سیاست و شجاعتش در بیان نظریات بی‌پرده است.

ولتر در تمام سبک‌های ادبی و نوشتاری از جمله نمایشنامه، شعر، رمان، مقاله، و نوشته‌های تاریخی و علمی دست داشت. او بیش از ۲۰ هزار نامه و بیش از ۲ هزار کتاب و کتابچه

نوشت. او مانند بسیاری از متفکران عصر روشنگری دئیست بود و در آثارش اغلب به نقد عدم مدارا، تعصب مذهبی، و ساختار قدرت در فرانسهٔ عصر خود می‌پرداخت

در قسمتی از متن پشت جلد کتاب کاندید یا خوش‌باوری آمده است .

کاندید پرسید:

«حقیقت دارد که مردم همیشه در پاریس خندان‌اند؟»

 

کشیش پاسخ گفت: «بله، اما از روی دلخوری و عصبانیت؛ چون مردم با قهقهه‌های بلند از همه‌چیز می‌نالند. اینجا حتی نفرت‌انگیزترین کارها را با خنده انجام می‌دهند.»

 

خلاصه کتاب کاندید یا خوش‌باوری نوشته ولتر 

کتاب کاندید یا خوش‌باوری

 

کاندید نام جوانی صاف و صادق و بی‌شیله‌پیله است که خوش‌باوری از ویژگی‌های اصلی اوست. او در «وستفالن» در قلعه آقای بارون زندگی می‌کند و تحت تاثیر آموزش‌های استاد

«پانگلس» است. آموزش‌های پانگلس تاثیر عمیقی روی کاندید گذاشته و او را به این باور رسانده است که جهان در بهترین شکل خودش خلق شده و هیچ‌چیز طور دیگری نمی‌تواند

باشد. پانگلس در قسمتی از کتاب فلسفه خودش را چنین توضیح می‌دهد:

 

می‌گفت: «اثبات شده که امور دنیا ممکن نیست به شیوه‌ای دیگر باشد؛ از آنجا که هر چیز برای هدفی ساخته شده، پس الزاماً برای بهترین هدف ساخته شده است. دقت

بفرمایید که بینی برای حمل عینک آفریده شده؛ به همین دلیل عینک می‌زنیم. بدیهی است که پاها برای این خلق شده‌اند تا پای‌افزار بپوشند، بنابراین ما پای‌افزار داریم.

سنگ‌ها شکل گرفته‌اند تا تراشیده شوند و با آن‌ها قلعه بنا کنیم.» (کتاب کاندید یا خوش‌باوری اثر ولتر – صفحه ۸)

 

بنابراین کاندید هم با عشق و علاقه و با این آگاهی که قلعه آقای بارون بهترین مکان دنیاست دل به زندگی و دوشیزه «کونه‌گند» می‌بندد اما هنگامی که آقای بارون می‌بیند که کاندید

«دست دختر جوان را معصومانه، با شور و احساس و وقاری بسیار خاص بوسید» با اردنگی او را از قلعه بیرون کرد.

اینجا نقطه عطف داستان کتاب است. کاندید خیلی سریع از بهشت زمینی رانده می‌شود – چون فقط عاشق شده بود – و ماجراهای بسیار زیادی را از سر می‌گذراند. او تقریبا تمام این

کره خاکی را با انواع و اقسام مصیبت‌ها و بدبختی‌‌هایش از جنگ و خون‌ریزی روی خشکی و دریا گرفته تا اعدام و تفتیش عقاید پشت‌سر می‌گذارد اما همچنان خوش‌باور، امیدوار و

عاشق است.

کاکامبو گفت: «خوش‌باوری چیست؟» کاندید گفت: «دریغا! خوش‌باوری یعنی جنون اصرار بر اینکه همه چیز خوب است، آن هم وقتی که اوضاع خراب است.» (کتاب

کاندید یا خوش‌باوری اثر ولتر – صفحه ۷۴)

در مسیر این ماجراجویی افراد دیگری هستند که خلاف کاندید و استاد پانگلس فکر می‌کنند و عقیده دارند این جهان نماد تاریکی و پلیدی است و در حقیقت خداوند آن را به دست

موجودی بدسرشت سپرده است. بنابراین دیدگاه‌های مختلفی در کتاب مطرح می‌شود و نویسنده با کنار هم قرار دادن این موارد به خواننده نشان می‌دهد که با دیدی وسیع‌تر به

مسائل زندگی نگاه کند.

 

خلاصه کتاب کاندید یا خوش‌باوری نوشته ولتر 

 

\"کاندید

درباره کتاب ولتر

 

 

کتاب کاندید یا خوش‌باوری یک داستان کلاسیک خوش‌خوان و ارزشمند است که با تیزبینی و همراه با چاشنی طنز موضوعات مختلفی را مورد نقد قرار می‌دهد. این کتاب را را یک

رمان فلسفی نیز می‌دانند که در آن ولتر به فلسوفان خوش‌باور می‌تازد و در سراسر کتاب شوخی با خوشبختی و بدبختی آدم‌ها را می‌توان مشاهده کرد.

شخصیت کاندید نیز در نوع خود بی‌نظیر است. او از ابتدای کتاب تا انتهای آن بسیار رشد می‌کند. ممکن است به نظر برسد کاندید آدمی ساده‌لوح است که با وجود همه سختی‌ها و

مصیبت‌ها همچنان به این دنیا خوش‌بین است. اما او در واقع بسیار هم زرنگ و پرسش‌گر است.

در واقع شوق دیدار دوشیزه کونه‌گند چیزی است که کاندید را سراپا نگه داشته است.

کاندید در تمام طول کتاب در کشمکش است و همواره از خود می‌پرسد که آیا با وجود این همه سختی و آشفتگی باز هم دنیا در بهترین حالت ممکن خود قرار دارد؟ آیا همچنان هیچ

معلولی بی‌علت نیست؟

در قسمتی از کتاب فیلسوف دیگری با کاندید همراه می‌شود که مارتن نام دارد و پیرو آیین مانوی است. آن‌ها باور دارند جنگ میان دو جهان تاریکی و

روشنایی به نابودی ماده و رهایی روح منجر می‌شود و جهان مادی در دین مانوی نماد تاریکی و پلیدی است. یعنی دیدگاهی کاملا مخالف دیدگاه استاد پانگلس که کاندید بر

آموزه‌های او اصرار دارد.

درنهایت ولتر بر چند نکته تاکید بیشتری دارد. مثلا اینکه زندگی در دنیا سخت است و قرار نیست همه‌چیز مانند قلعه آقای بارون خوب پیش برود. ضمن اینکه باید در دنیا سفر کرد تا

مکان‌های بهتر و بدتر را هم به چشم ببینیم. مهم‌تر از همه اینکه سختی‌ها و مشکلات ممکن است پیش روی انسان قرار گیرد اما این‌ها دلیلی برای تسلیم شدن نیست. در واقع در

مواجهه با مسائل زندگی بهتر است منفعل نباشیم چرا که فقط این طوری می‌شود زندگی را تحمل‌پذیر کرد.

کتاب کاندید یا خوش‌باوری ترجمه‌های مختلفی دارد که ترجمه محمود گودرزی که از زبان اصلی (فرانسوی) ترجمه شده است بدون تردید یکی از بهترین گزینه‌های ممکن است.

 

خلاصه کتاب کاندید یا خوش‌باوری نوشته ولتر 

 

جملاتی از متن کاندید یا خوش‌باوری

 

انسان‌ها برای این آفریده شده‌اند که به یکدیگر کمک کنند. (کتاب کاندید یا خوش‌باوری – صفحه ۱۰)

می‌گفت:

«آدمیان بی‌تردید طبیعت را اندکی فاسد کرده‌اند، چون گرگ به دنیا نیامده‌اند اما گرگ شده‌اند. خداوند نه به آن‌ها توپ بیست و چهار پوندی داده است و نه سرنیزه، اما

آن‌ها سرنیزه و توپ ساخته‌اند تا یکدیگر را از بین ببرند. مصداقی دیگر برای این مسئله، ورشکستگی افراد و دادگاهی است که اموال ورشکستگان را تصاحب می‌کند تا

طلبکاران را محروم سازد.» (کتاب کاندید یا خوش‌باوری – صفحه ۱۹)

کاندید از کادیس با خود نوکری آورده بود که در سواحل اسپانیا و مستعمرات نظیرشان فراوان یافت می‌شود. یک‌چهارمش اسپانیایی بود، فرزندِ مردی دورگه در استان

توکومان؛ او پیش‌تر در مقام عضو همسرایان کلیسا، خادم کلیسا، جاشو، راهب، نامه‌رسان، سرباز و نوکر کارکرده بود. کاکامبو نام داشت و به اربابش بسیار مهر می‌ورزید،

چون ارباب او مردی سخت خوش‌قلب و مهربان بود. (کتاب کاندید یا خوش‌باوری – صفحه ۵۰)

خوش‌باوری یعنی جنون اصرار بر اینکه همه چیز خوب است، آن هم وقتی که اوضاع خراب است. (کتاب کاندید یا خوش‌باوری – صفحه ۷۴)

من شهری ندیده‌ام که ویرانی شهر مجاور را نخواهد، یا خانواده‌ای که خواستار نابودی خانواده‌ای دیگر نباشد. همه جا مستضعفان از مقتدران بیزارند، اما جلوی‌شان

پیشانی به خاک می‌سایند و مقتدران نیز با آنان مانند رمه‌هایی رفتار می‌کنند که پشم و گوشتشان فروختنی است. یک میلیون آدمکش به خدمت ارتش درآمده‌اند، از این

سو به آن سوی اروپا می‌دوند، با نظم و قاعده دست به قتل و غارت می‌زنند تا امرار معاش کنند، چون شغلی شریف‌تر از این سراغ ندارند؛ و در شهرهایی که به ظاهر از

نعمت صلح برخوردارند و در آن‌ها هنر رونق دارد، آن‌قدر که آدمیان از حسد، جلب نظر و تشویش آسیب می‌بینند، شهری در محاصره از آفات و بلاها نمی‌بیند. اندوه‌ها

پنهانی بی‌رحم‌تر از مصیبت‌های عمومی‌اند. (کتاب کاندید یا خوش‌باوری – صفحه ۸۰)

کاندید گفت: «پس این دنیا به چه منظور ساخته شده است؟» مارتن پاسخ داد: «به‌منظور اینکه لج ما را درآورد.» (کتاب کاندید یا خوش‌باوری – صفحه ۸۳)

کاندید گفت: «ولی آیا لذت ندارد که از هر چیزی عیب‌جویی کنی و در جاهایی که دیگران گمان می‌کنند زیبایی می‌بینند، نواقص را ببینی؟» مارتن جواب داد: «یعنی لذت

نبردن لذت دارد؟» (کتاب کاندید یا خوش‌باوری – صفحه ۱۰۹)

در آن محل درویشی بلندآوازه بود که به عنوان بهترین فیلسوف ترکیه شناخته می‌شد؛ رفتند نظر او را بپرسند؛ پانگلس سخنگوی جمع شد و به او گفت: «استاد، آمده‌ایم از

شما بخواهیم به ما بگویید چرا حیوانی عجیب مانند بشر ساخته شده است.» درویش به او گفت: «این فضولی‌ها به تو نیامده! مگر به تو مربوط است؟» (کتاب کاندید یا

خوش‌باوری – صفحه ۱۲۵)

خلاصه کتاب کاندید یا خوش‌باوری نوشته ولتر 

 

\"\"
 

 

کتاب کاندید از شهر وستفالن آلمان آغاز می‌شود. کاندید، مرد جوانی‌ست که در قلعه بارون زندگی می‌کند. یک فیلسوف برجسته به نام دکتر پانگلوس، به اشراف‌زاده‌ها و اعیان‌زاده‌های

شهر درمورد خوش‌بینی به این ایده فلسفی که بهترین دنیا، دنیایی‌ست که همه‌چیز متعلق به بهترین‌ها باشد، آموزش می‌دهد. کاندید، جوانی ساده‌لوح است که ابتدا این فلسفه را

می‌پذیرد؛ اما همزمان با داشتن تجربه وحشت جنگ، فقر، شرارت انسان‌ها و ریا و دورویی کلیسا، شروع به تردید در نادرستی نظریه پانگلوس می‌کند. بنابراین، خوش‌بینی فلسفی، تا

حد زیادی زیر سؤال می‌رود. نظریات ضد جنگ و ضد کلیسا نیز در سراسر رمان به چشم می‌خورد. در فصل اول، دکتر پانگلوس با پکت، خدمتکار یکی از اتاق‌های کلیسا، رابطه

نامشروع دارد. دختر زیبای قلعه، شاهد این ماجرا است و تصمیم می‌گیرد رابطه‌ای مشابه را با کاندید تجربه کند؛ اما وقتی این قضیه برملا می‌شود، کاندید از قلعه رانده می‌شود.

کاندید درحالی‌که شدیداً احساس سرما و گرسنگی می‌کند، خودش را به شهر مجاور می‌رساند و در آن‌جا دو سرباز به او کمک می‌کنند. او تحت فشار قرار گرفته و از دست مافوق خود

کتک می‌خورد و سپس می‌گریزد. در این تعقیب و گریزها به روستاهای جنگ‌زده برخورد می‌کند و از نزدیک شاهد رعب و وحشت ناشی از جنگ است. کاندید راهی منطقه

مسیحی‌نشین هلند می‌شود؛ جایی که امیدوار است بتواند خودش را به موسسه خیریه برساند اما با افراد خون‌گرم و مهربانی ملاقات می‌کند. سپس شخصی به نام آناباپتیست را

نجات می‌دهد که این موضوع مهربانی و سخاوت کاندید را نشان می‌دهد.

سپس کاندید با گدایی که از یک بیماری صعب‌العلاج رنج می‌برد ملاقات می‌کند و به زودی درمی‌یابد که این گدا همان دکتر پانگلوس است. پانگلوس تجربیات تلخ اخیر خود از جمله

مرگ همسر و خانواده‌اش به‌دست سربازان را بازگو می‌کند. علی‌رغم شرایط ناگوار پانگلوس و رنج‌هایی که گریبان او را گرفته، همچنان به خوش‌بینی فلسفی اعتقاد دارد. آناباپتیست تا

بهبودی پانگلوس، از او مراقبت می‌کند و سپس او و کاندید را از طریق کشتی به لیسبون می‌برد. دریا را طوفانی سهمگین دربرمی‌گیرد، آناباپتیست درتلاش برای نجات یک ملوان کشته

می‌شود. کشتی شکسته شده و در دریا غرق می‌شود و کاندید، پانگلوس و ملوان نجات‌یافته تنها بازماندگانی از این حادثه هستند که زنده می‌مانند. آن‌ها خیلی فوری خودشان را به

ساحل لیسبون می‌رسانند. ناگهان اتفاق مهمی در این شهر رخ می‌دهد و رهبران کلیسا تصمیم می‌گیرند دست به کاری بزنند که بیان‌گر شجاعت و فداکاری مردم باشد و روحیه

قهرمان‌پروری آن‌ها را به تصویر کشد. پانگلوس به دار آویخته می‌شود، اما کاندید زنده می‌ماند و یک پیرزن به او کمک می‌کند.

 

 

خلاصه کتاب کاندید یا خوش‌باوری نوشته ولتر 

بوینس آیرس

 

پیرزن از کاندید مراقبت و پرستاری می‌کند و سپس او را به کانگه، دختر زیبای قلعه، می‌رساند که از حمله وحشیانه به خانواده بارون جان سالم به‌در برده است. او با دو مرد قدرتمند

زندگی می‌کند که سعی می‌کنند قلب او را تسخیر کرده و محبتش را جلب کنند. کانگه همچنین قبلاً یک‌بار کاندید را از مرگ حتمی نجات می‌دهد. این دو مرد به قصد کشتن کانگه و

کاندید به سراغ آن‌ها می‌آیند و کاندید هر دو را می‌کشد. کانگه و کاندید و پیرزن که به‌شدت ترسیده‌اند، به یک شهر بندری فرار می‌کنند؛ جایی که یک کشتی نظامی در حال بارگیری

برای اعزام به مأموریتی در پاراگوئه است. آموزش‌های نظامیِ کاندید ژنرال اسپانیایی را تحت تأثیر قرار می‌دهد و کاندید با فرماندهی پیاده‌نظام به عنوان یک کاپیتان شناخته می‌شود.

کاندید به همراه کانگه و پیرزن به آمریکای جنوبی می‌رود. در طول سفر، پیرزن داستان تلخ و درعین‌حال وحشتناک خود را تعریف می‌کند، او بیش از هر کس دیگری از وقایع اخیر رنج

دیده است. کاندید شروع به زیر سؤال بردن نظریه خوش‌بینی فلسفی پانگلوس می‌کند.

در بوینس آیرس، فرماندار شهر، دون فرناندو را ملاقات می‌کنند که به کانگه علاقه‌مند می‌شود و خواستار ازدواج با وی می‌شود. کاندید از این موضوع بسیار دل‌شکسته می‌شود، اما

نمی‌تواند بماند و برای به دست آوردن کانگه بجنگد؛ زیرا باید از دست افسران پلیس که کاندید را در منطقه تعقیب می‌کنند، فرار کند. کاندید با کمک کاکامبو، یک سرباز ساده، فرار

می‌کند و به زودی با یک فرمانده ارشد، رهبر ارتش یسوییت در پاراگوئه ملاقات می‌کند. کاندید متوجه می‌شود که فرمانده برادر کانگه است که هنگام کشته شدن مادر و پدرش در

وستفالن، مفقود شده است. این دو نفر به هم می‌رسند تا این‌که کاندید به فرمانده اعلام می‌کند که عاشق کانگه است و امیدوار است روزی با او ازدواج کند. پسر بارون از شنیدن این

قضیه به حدی عصبانی می‌شود که درگیری شدیدی میان او و کاندید درگرفته و کاندید او را می‌کشد.

 

 

خلاصه کتاب کاندید یا خوش‌باوری نوشته ولتر 

فرار به ونیز

 

مجدداً، کاندید با کاکامبو می‌گریزد و دیری نپایید که این دو با اریلون روبرو می‌شوند. او در ابتدا با کاندید با خشونت برخورد می‌کند اما خیلی زود رفتار گرم و محبت‌آمیزی از خود

نشان می‌دهد. کاندید و کاکامبو از یکدیگر جدا می‌شوند و به الدورادو می‌آیند؛ کشوری پر از طلا و جواهرات که شهروندانش از آن هیچ بهره‌ای نمی‌برند، زیرا نیازهای روزمره همه مردم

توسط دولت تأمین می‌شود. الدورادو همچنین هیچ اتاق دادگاه یا زندان ندارد، زیرا شهروندان با یکدیگر منصفانه رفتار می‌کنند و قوانین را زیر پا نمی‌گذارند. شهروندان الدورادو به خدا

ایمان دارند اما هرگز به درگاه خدا عجز و لابه نمی‌کنند. آن‌ها فقط خدا را شکر می‌کنند زیرا تمام نعمات مورد نیاز خود را دارند.

کاندید و کاکامبو با اشتیاق برای یافتن کانگه، الدورادو را با گله‌ای از گوسفندانِ قرمز که پر از طلا، جواهرات و سایر وسایل است ترک می‌کنند. هنگامی که آن‌ها به سورینام می‌رسند، دو

همسفر از هم جدا می‌شوند، کاکامبو برای آزادی کانگه مخفیانه به بوینس آیرس و کاندید به ونیز می‌رود؛ جایی که پلیس به دنبال او نخواهد بود. کاندید توسط کاپیتان یک کشتی،

یک مرد بی‌رحم به نام مینهیر وندرمور و قاضی شهر که کاندید از او درخواست کمک می‌کند، محاکمه می‌شود. کاندید از این قضیه به‌شدت دلخور می‌شود و به دنبال همسفری جدید

می‌گردد تا او را در این مسیر همراهی کند. پیر دانا و خردمندی به نام مارتین او را در این مسیر همراهی می‌کند و تبدیل به همسفر جدید کاندید می‌شود. این دو از طریق ونیز راهی

فرانسه می‌شوند.

خلاصه کتاب کاندید یا خوش‌باوری نوشته ولتر 

 

چوبه‌ی اعدام

 

در پاریس، کاندید بیمار می‌شود و افراد مختلفی دور او جمع می‌شوند که همه این افراد به دنبال بخشی از ثروت او هستند. او بهبود می‌یابد، اما توسط یک بازیگر زن فریب می‌خورد

که بسیاری از ثروت خود را از دست می‌دهد و سرانجام توسط پلیس که هر غریبه‌ای که وارد پاریس شود را در معرض اتهام قرار می‌دهد، دستگیر می‌شود. از آنجا کاندید و مارتین به

انگلیس می‌روند و در آنجا شاهد خشونت‌های بیشتری هستند و سرانجام به ونیز می‌رسند. از طریق گفتگوها و مشاغل مختلف با مارتین و همچنین جلسات با افراد مختلف، کاندید

ایمان خود را نسبت به خوش‌بینی فلسفی از دست می‌دهد. به زودی، کاندید کاکامبو، که اکنون برده است را پیدا می‌کند و به کاندید اطلاع داد که کانگه در قسطنطنیه است و به

عنوان خدمتکار مشغول کار است.

کاندید کاکامبو را آزاد می‌کند و این سه نفر به سمت قسطنطنیه سفر می‌کنند. آن‌ها به زودی با پانگلوس و پسر بارون که گویا هر دو مرده بودند، ملاقات می‌کنند و متوجه می‌شوند که

در لیسبون، حلقه اعدام گردن پانگلوس لیز می‌خورد و او از مرگ نجات می‌یابد در حالی که پسر بارون از زخم چاقوی کاندید بهبود می‌یابد. پنج نفر برای یافتن کانگه، که با پیرزن زندگی

می‌کند و دیگر زیبایی سابق را ندارد، به راه افتادند و کاندید آن‌ها را نیز آزاد می‌کند. هنگامی که پسر بارون بار دیگر قدم در کاباره می‌گذارد ازدواج کاندید با کانگه (ازدواجی که کاندید

دیگر آرزو نمی‌کند)، کاندید پسر بارون را می‌کشد.

کاندید با کانگه ازدواج می‌کند و با آخرین ثروت باقی‌مانده از الدورادو، یک مزرعه کوچک می‌خرد. کل میهمانان عروسی شامل کاندید، کانگه، کاکامبو، مارتین، پانگلوس و پیرزن است.

کاندید و کانگه در آنجا باهم زندگی می‌کنند و به‌زودی پکت و همراه او، فریار ژیروفلی، به آن‌ها ملحق می‌شوند. آن‌ها در مورد خوش‌بینی فلسفی با یکدیگر بحث می‌کنند و کاملاً در

زندگی احساس بدبختی می‌کنند تا اینکه با فرد ترک‌تبار خوشبختی که زیر درخت استراحت می‌کند روبه‌رو می‌شوند. مرد ترک توضیح می‌دهد که او فقط یک مزرعه کوچک دارد اما

خوشحال است زیرا این کار را در کنار فرزندانش انجام می‌دهد. مزرعه نیازهای او را برآورده می‌کند و او را از کسالت و آرزوهای پست دنیوی نجات می‌دهد. کاندید تصمیم می‌گیرد که

گروه کوچک او از این طریق سعادت را به دست آورند و آن‌ها کار خود را در مزرعه آغاز کنند……….

 

خلاصه کتاب کاندید یا خوش‌باوری نوشته ولتر 

 

 

کتاب بعدی

خلاصه کتاب ولتر عاشق اثر نانسی می تفورد

 

رمانی تاریخی درباره رابطه «ولتر» با مادام دوشاتل در خلال سال‌های میانی زندگی فیلسوف بزرگ عصر روشنگری.
پاریس باشکوه اواسط قرن هجدهم… ولتر شاعر، نمایشنامه‌نویس و فیلسوف بلندآوازه و از مخالفان سرسخت حکومت وقت فرانسه – که مدت زیادی را در زندان و تبعید گذرانده است
– با زنی جوان و فرهیخته به نام امیلی دوشاتل آشنا می‌شود. عشقی فیلسوفانه و پر فرازونشیب که شانزده سال به طول می‌انجامد و دستاوردهایی مثال‌زدنی برای هر دو آن‌ها و البته
تاریخ فرانسه به یادگار می‌گذارد و نویسنده در این کتاب تلاش می‌کند در کنار پرداختن به سوژه اصلی، تصویری جامع از زندگی و روابط این دو نفر با شخصیت‌های شناخته‌شده علمی
و فرهنگی آن دوران ارائه دهد که همین موضوع، ولتر عاشق را فراتر از داستانی رمانتیک، به اثری تاریخی مبدل می‌سازد….
.
.
.

Views: 11

برچسب‌ها:, , , , , , , , , ,