خلاصه کتاب ۲۱ کیفیت لازمالاجرای رهبری، نوشته جان سی مکسول
جان سی مکسول (John C Maxwell) چندین کتاب در زمینه رهبری تألیف کرده است. او معتقد است که هر شخصی میتواند رهبر شود اما باید خصوصیات و قوانین رهبری را بشناسد و مهمتر
از آن که اصل روندرهبرشدن را رعایت کند.
یعنی بداند که ایجاد قابلیت رهبری کار یک روزه نیست بلکه به زمان نیاز داشته و به مرور زمان شکل میگیرد. البته مطمئنا شدت و حدت این رهبریها متفاوت است و نمیتوان گفت که هر
شخصی میتواند رهبر هر جایی شود.
جان مکسول در کتاب «The 21 indispensable «qualities of a leader یا «۲۱ کیفیت لازمالاجرای رهبری» به بیان ۲۱ ویژگی پرداخته است که برای شکل گرفتن قابلیت رهبری در افراد لازم
است. در این مقاله میخواهیم چکیدهای از این کتاب را برایتان بیان کنیم. پس با ما همراه شوید.
ضمنا توجه کنید نکاتی را که نظر شخصی نویسنده خلاصه کتاب احسان مهدینژاد است را در پرانتز قرار دادهایم.
—***—
در مقدمه کتاب ۲۱ کیفیت لازمالاجرای رهبری، جان مکسول بیان میکند که این کتاب مکمل کتاب معروف دیگر او یعنی « The 21 Irrefutable Laws of Leadership» یا «21 قانون غیرقابل انکار
رهبری» است. همچنین او پیشنهاد میکند که که هرگز کل این کتاب را یک جا نخوانید. حتما کتاب را درچند روز خوانده و مهمتر این که کتاب را حتما دو یا سهبار مرور کنید. اما بپردازیم به
معرفی کیفیات بایسته رهبری از نظر جان مکسول.
کیفیت اول:
شخصیت
- شخصیت، حرف و ادعا نیست بلکه عمل است.
- شخصیت آموختنی و انتخابکردنی است و مثل استعداد خدادادی نیست.
- شخصیت میتواند روابط ماندگاری برای شما به وجود بیاورد.
افراد اگر دارای شخصیت واقعی نباشند در برابر موفقیتهای احتمالی دچار یکی از خطاهای زیر میشوند:
الف: غرور
ب: تنهایی
ج: ماجراجویی خطرناک
د: بیوفایی به تعهد در ازدواج، شراکت، کسب وکار و …..
این موارد را استیون برگلاس روانشناس هاروارد در کتاب سندروم موفقیت بیان کرده است. اگر احساس میکنید که دچار هر کدام از این موارد هستید ترمز دستی را کشیده و به خود
استراحتی بدهید.
کمبودهای خود را کشف کنید. الگوهای ضعف خود را پیدا کنید. فهرست اشتباهات خود را یافته و از افراد عذرخواهی کنید. همهچیز را از ابتدا شروع کنید. از درون بزرگ باشید.
به داستان زیر توجه کنید تا اهمیت شخصیت را در هنگام بحرانها متوجه شوید.
داستان بیل لیر و هواپیمای لیر جت
یک خلبان مخترع به نام بیل لیر در سال ۱۹۶۴ معادل ۱۳۴۵ شمسی هواپیمای پنج-شش نفرهای با موتور جت اختراع کرد که سرعت سفرهای هوایی را به شدت افزایش داد. این هواپیمای
کوچک لیرجت (Lear Jet) نامیده شد.
بعد از فروش ۵۵ دستگاه از هواپیماهای لیرجت بود که دو فروند از آنها سقوط کردند. بیل لیر برای کشف عیب ناچار بود که تست خطرناکی را فقط در آسمان انجام دهد!
بیل لیر به تمام مشتریان پیام داد که از هواپیماها استفاده نکنند تا او بتواند مشکل را حل کند. اتفاقی که میتوانست او را تا مرز ورشکستگی و مرگ پیش ببرد اما به هر صورت شخصیت او
اجازه نمیداد که از زیر بار این مسئولیت شانه خالی کند.
بحرانها شخصیت را نمیسازند اما مطمئنا شخصیت را آشکار میکنند!
کیفیت دوم: قدرت جذبکنندگی شخصی
جان ماکسول میگوید برای رهبری باید قدرت جذبکنندگی شخصی داشته باشید و به دیگران احساس خوب بدهید. او برای نشان دادن اهمیت این موضوع داستانی درباره دو سیاستمدار
انگلیسی در قرن نوزدهم میلادی بیان میکند.
باهوشترین فرد در انگلستان
دیزرایلی و گلدستون دو تن از سیاستمداران قرن نوزدهم انگلیس بودند. در حالی که هر دو انسانهای بزرگ و موثری بودند اما در ارتباط با مردم با یکدیگر متفاوت بودند. بانوی جوانی که با
هردوی این افراد شبی شام صرف کرده بود درباره آنها این گونه گفته است:
«زمانی که با آقای گلدستون صحبت کردم متوجه شدم که او باهوشترین فرد انگلستان است اما زمانی که با آقای بنجامین دیزرایلی همصحبت بودم احساس کردم که:
من باهوشترین زن در انگلستان هستم!» این شخصیت قدرتمند دیزرایلی بود که مردم را به خود جذب میکرد.
اما شاخصههایی که میتوان با آنها جاذبه شخصیتی ساخت:
- عاشق زندگی باشید
- یک نمره ۲۰ روی پیشانی دیگران قرار دهید. مردم را دستبالا بگیرید. تواناییهای افراد را برای آنها آشکار کنید.
- به مردم امیدواری بدهید. ناپلئون این واژه را سوداگران امید نامیده بود که خصلت رهبران است.
- داستان زندگی خانوادگی خود را با مردم قسمت کنید. با همسر و فرزندان خود در جامعه حضور داشته باشید.
- ارزش زندگی حداقل پنج نفر را در اولین فرصت بالا ببرید.
اما یادتان باشد که مغرور نباشید، مطمئن باشید. دمدمی مزاج نباشید. کمالگرای غیر منطقی نباشید. بدگمان نباشید. همچنین به تاثیر بالای برخورد اول توجه کنید. نمره ۲۰ را فراموش نکنید.
خانم پرل مستا که میزبان بزرگ کاخ سفید بوده است میگوید: «جان ارتباط کلامی ما در خوشامدگوییها و خداحافظیها نهفته است:
- بالاخره شما تشریففرما شدید!
- متأسف هستیم که دارید به این زودی میروید!»
چند نفر از ما که ادعای مدیریت و رهبری داریم واقعا این گونه رفتار میکنیم؟
کیفیت سوم:
تعهد
جهان هرگز رهبری بدون تعهد به خود ندیده است. تعهد برای یک بوکسور بلند شدن دوباره بعد از خوردن هر مشت است. برای یک دونده ماراتن دویدن ۱۰کیلومتر اضافه است زمانی که دیگر
جانی برایش باقی نمانده است.
برای یک سرباز رسیدن بالای تپه در زمانی است که از آن طرف مطمئن نیست. اما برای یک رهبر و مدیر بزرگ بیش از تمام موارد بالا است چون پیروانش به او چشم دارند.
داستان میکل آنژ مجمسه ساز بزرگ ایتالیایی
پاپ ژولیوس دوم از آنژ مجسمهساز میخواهد که پروژه ۴۰۰ نقاشی سقف کلیسای سیستین را قبول کند.
وی با تمام سختیهای این عمل آن را انجام داد و ۹ صفحه از کتاب آفرینش و ۱۲ تن حواریون عیسی را نیز بر سقف کلیسا کشید. پس از پایان این اثر ماندگار تاریخی بیناییش به شدت ضعیف
شد. همچنین هر کسی که او میدید تصور میکرد که او بیشتر از ۵۰سال دارد در حالی که او فقط ۳۷ سالش بود!
اما این تعهد بینظیر او بود که اثری چنین شگرف و ماندگار در تاریخ و هنر داشته است.
(زمانی که داشتم این قسمت کتاب را میخواندم به یاد خودم افتادم. درست زمانی که درحال نوشتن کتاب نامهای تجاری تنبل زرنگ خنثی بودم دچار ضعف بینایی شدیدی شدم!
به چشمپزشکم مراجعه کردم و متوجه شدم که دو نمره ضعف بینایی پیدا کردهام. مجبور به زدن دو عینک شدم. اما پروژه سنگین کتاب را همچنان انجام دادم. چون معتقد بودم اگر این موضوع
باعث به تعویقافتادن این کتاب شود من به خودم و دوستانی که به آنها قول کتاب را دادهام بیتعهد میشوم.
پیشنهاد می کنم حتما خلاصه کتاب شیوه های رهبری برای نسل جدید را حتنما مطالعه فرمائید.
ماهیت واقعی تعهد در رهبری و مدیریت در سه جمله زیر نقش بسته است:
- تعهد باید از دلتان برخیزد. اسب برنده بعد از ۵۰۰ متر اول دچار کمبود اکسیژن میشود اما مابقی مسابقه را با قلبش میدود. قلب شما تفاوت بین خوببودن و بزرگ بودن است.
- تعهد مدیر و رهبر با عمل سنجیده میشود. حرفزدن را همه بلد هستند عمل کنید.
- تعهد مدیر و رهبر دروازهای به سوی موفقیت است. تعهد قول محکمی است برای از جا برخواستن بدون توجه به زمینخوردنهای شما
جان ماکسول میگوید که چهار دسته انسان در برابر تعهد وجود دارند:
الف: افراد بیمصرف بدون هدف و بدون تعهد
ب: مرددها که همواره تردید دارند و از تعهد بیزار هستند.
ج: افرادی با نفس ضعیف که به محض روبرو شدن با شرایط مشکل میایستند.
د: بزرگمنشها که اهداف را انتخاب میکنند و به آن تعهد دارند.
شما جزو کدام دسته هستید؟
کارعملی
میزان تعهد خود را بسنجید. پول و وقتتان را کجا خرج میکنید؟
چه چیزی در زندگیتان وجود دارد که ارزش دارد برایش بمیرید؟
روش ادیسون برای ایجاد تعهد
نقشهتان را به همه اعلام کنید تا بدین صورت مجبور به انجام تعهد خود شوید!
(مثل من که در زمان شروع نوشتن کتاب نامهای تجاری تنبل، زرنگ، خنثی به همه اعلام کردم که مشغول نوشتن آن هستم!)
اگر شما تمام تلاش خود را نکنید شخص دیگری همین حالا مشغول به انجام این کار است و به زودی شما دو تا روبری هم قرار خواهید گرفت و او از شما قدرتمندتر خواهد بود.
کیفیت چهارم: مهارتهای ارتباطی
چیزهای پیچیده را یاد گرفته و ساده کنید و نه برعکس. کِنِدی، گاندی، ماندلا همگی استادان سادهسازی بودهاند.
رونالد ریگان گفته بود: جان کلام ما پنج کلمه ساده و صمیمی است: خانواده، کار، محله زندگی، آزادی و صلح!
جان مکسول چهار راهکار در کتابش ارائه داده برای این که یک رهبر ارتباطساز باشید:
- پیام خودتان را به شدت ساده کنید. ناپلئون به منشیهایش: به دور از ابهام باشید.
- به افراد مقابل توجه داشته باش. حاضران که هستند، پرسشهای آنان چیست؟ شنونده محور باشید. کاری که سخنرانان بزرگ انجام میدهند.
- حقیقت را آشکار کنید. به آنچه میگویید باور داشته باشید. خودتان هم به آن عمل کنید که این برای شما اعتبار میآورد.
- در ارتباطات چیزی به مردم بدهید که به خاطر داشته باشند، احساسش کنند و به آن عمل کنند.
(شاید شبیه به مفهوم تنبل، زرنگ، خنثی در کتاب نامهای تجاری ما که اغلب افراد به سرعت متوجه میشوند که منظور از این مفاهیم چیست. آنها میپرسند که اسم تجاری یا حتی اسم شخصیشان جزو کدام دسته است؟ تنبل؟ زرنگ؟ خنثی؟)
کار عملی
الف: واضح و بدون ابهام سخن بگویید. نوشتههای قبلیتان را بررسی کنید. کار سختی است و بدتر این که مورد مواخذه برخی از افراد قرار میگیرید که شما را به خاطر سادهگویی کوچک میشمارند.
ب: تمرکز خودتان را به روی پیروانتان بگذارید. به آنها فکر کنید.
ج: تمرین کنید که نظرات همسر، همکار و مشاورتان را بپذیرید.
کیفیت پنجم: کفایت
این اقدامات را برای با کفایت بودن انجام دهید:
- همیشه خدا آماده باشید. هم از لحاظ ذهنی و هم از لحاظ فیزیکی. حتما شنیدهاید که میگویند: شانس واقعی ترکیب موقعیت و آمادگی است.
- ادامه مستمر به پیشرفت. دائما به دنبال رشد و یادگیری باشید. بپرسید چرا؟
- دنبال برتری باشید. سعی کنید هر چیز که به دنبالش هستید را در سطح موجود، ماهرانه اجرا کنید.
- همواره بیش از انتظارات کار کنید. به دنبال انجام کار در حد اخراج نشدن نباشید! کار اضافی را فراموش نکنید.
- الهام بخش دیگران باشید.
- به کار یورش ببرید. افراد با کفایت این خصلتها را دارند: میدانند که باید چکار کنند. باعث انجام کارها هستند به عبارتی عامل هستند. به موقع انجام میدهند.
کار عملی
الف: توجهتان را به کار معطوف کنید. به عبارتی متمرکز باشید.
ب: اگر که نتیجه رضایتبخش نیست معیارهای کاری خود را دوباره تعریف کنید.
ج: حداقل سه راه برای بهبود شرایط خود پیدا کنید
جمله طلایی:
آخرین باری که تمام تلاش خود را برای انجام کاری به کار بستهاید که کسی ناظر بر آن نبوده است کی بوده است؟
کیفیت ششم: شجاعت
هر زمان که پیشرفت قابل ملاحظهای در یک سازمان مشاهده کردید باید بفهمید که رهبر آن سازمان تصمیمات شجاعانهای گرفته است. شغل رهبری به کسی شجاعت نمیدهند این شجاعت است که به شما رهبری میدهد!
تمایل به ریسک کردن شاید مخرج مشترک تمام رهبران قدرتمند دنیا باشد.
ادی رکن باخر خلبان کمسواد آمریکایی در زمان جنگ جهانی بود که بعدها به تکخال آمریکایی معروف شد. او علیرغم تمامی محدودیتها همواره جنگید و موفقیتهای نظامی و سپس تجاری به دست آورد. شعارش این بود: همواره مثل یک گربه وحشی میجنگم
حقایقی درباره شجاعت:
- شجاعت نبرد درونی است. شجاعت فقدان ترس نیست بلکه دست زدن به عملی است که از آن واهمه دارید ولی انجامش میدهید. شجاعت ترسی است که فاتحهاش خوانده شده است.
- شجاعت کماهمیت جلوه دادن کارها نیست، انجام درست آنهاست. در رفاه و آرامش همه کار درست را انجام میدهند این شرایط سخت است که نیاز به شجاعت دارد. اصول را پیدا کنید و نه استنباط.
- شجاعت یک رهبر، موجب تعهد پیروان اوست.
- پیشرفت شما در زندگی ارتباط مستقیمی با شجاعت دارد. میگویند که تمایل زیاد به امنیت با اقدامات بزرگ در تضاد است.
- یک نکته را لازم است من احسان مهدینژاد به این تعاریف شجاعت اضافه میکنم که نسیم نیکلاس طالب در کتاب ارزشمند قوی سیاه آورده است، شجاعت صدها سال است که در تمدنهای بشری مصداق داشته و آن این است: جان خود را فدای نجات جان همسر، فرزند یا قبیله خود کردن. حال تصور کنید که امروز چقدر این مفهوم متفاوت به کار برده میشود!
- کسی که خانهاش را میفروشد و امنیت زن و بچهاش را به خطر میاندازد تا وارد یک کسب وکار جدید شود!دوست من این شجاعت نیست مراقب باش حماقت نکنی
چند اقدام برای شجاع بودن:
الف: خود را به زحمت بیندازید. تمرین سقوط آزاد بانجی جامپینگ، سخنرانی در جمع، بازی در نمایش، قایق سواری و صخره نوردی
ب: با شخص مورد نظر خود صحبت کنید. اگر کارهای بالا را انجام داده باشید این کار سختی ندارد
ج: یک قدم بزرگ بردارید. به ندای قلبتان توجه کنید. مشورت کنید و انجام دهید.
کیفیت هفتم: بصیرت
رهبران داری بصیرت میدانند که کدام قسمت ماجرا را باور کنند. اما رهبران بدون بصیرت کارشان به نابودی کشیده شده است مثل سرنوشت ناپلئون و هیتلر در برابر حمله به روسیه.
(صدام و قذافی در برابر دولتهای بزرگ دنیا و شرکتهای پرمدعایی که ورشکست شده و میشوند.)
هنگامی که در یک چاله گیر افتادهاید به کندن ادامه ندهید. (قانون دوم چالهها دنیس هیلی)
(پیشنهاد شخصی: وقتی که درگیر بدهی بانکی یا پول بهرهای هستید دیگر وام جدید نگیرید و تمام تلاش خود را به کار ببندید تا از شر وامها خلاص شوید)
مادام کوری: در زندگی از هیچ چیز نباید ترسید فقط باید آن را درک کرد.
(علمی وجود دارد به نام متا کاگنیشن یعنی اندیشیدن به اندیشیدن. رهبران دارای بصیرت این گونه هستند. توانایی درک ریشه موضوعات که میتواند ترکیبی از شم و تفکر منطقی باشد).
اما چندین اقدام برای بصیرت:
- ریشه امور را کشف کنید، ساده و زودباور و در عین حال خیلی هم بدبین نباشید.
- نیروی حل مساله خود را تقویت کنید. در حیطه استعدادها و تواناییهای خود حرکت کنید.
- حس غریزی خود را نادیده نگیرید. هم از عقل و هم از شهود استفاده کنید.
- شانس را برای خود خلق میکنید. اقدام مناسب در زمان مناسب.
کار عملی
الف: موفقیتهای گذشتهتان را بررسی مجدد کنید (وقت بگذارید و همین الان این را انجام دهید) دلایلش را پیدا کنید.
(تجربه شخصی: روزگاری که من بیشترین پیشرفت مالی را داشتم زمانی بود که دخل و خرجم را هر روزه کنترل میکردم.
و تجربه جدیدترم، تمرکز زیاد روی بهترین خدمات به همین مشتریان فعلی، تا وقتی نیازهای اینها را هنوز نتوانستهاید به درستی مرتفع کنید حریصانه به دنبال مشتریان جدید و ورود به کسب وکارهای جدید نباشید، به قول مولانا در اغلب موارد گنج در خانه خودتان و در زیر درختی نزدیک مدفون شده است )
ب: طرز تفکر دیگران را فرا بگیرید. زندگینامه بزرگان را بخوانید.
ج: به غریزه خود گوش فرا بدهید. موارد مشابه قبلی خود را به خاطر بیاورید که غریزه راه درست را به شما نشان داده بود.
(نکته شخصی: زمانی که شخصی برای اولین بار فتوکپی روی کاغذ معمولی را ابداع کرد این اقدامی احمقانه جلوه میکرد چون هزینهای ده برابر چاپ روی کاغذ مخصوص داشت. اما همانطور که دیدیم زیراکس به یکی از قدرتمندترینها بدل شد.)
کیفیت هشتم: تمرکز
جان ماکسول در کتاب ۲۱ کیفیت لازم الاجرای رهبری از بیسبالیستی نام میبرد که بر خلاف فیزیک نامناسبش یک ورزشکار موفق شده است چون متمرکز کار کرده. او تمرکز را در خودش پرورش داده است.
باید بدانیم که شکار دو خرگوش همزمان غیر ممکن است.
(تجربه شخصی: دوستی داشتم که از دوران کودکی دارای ضعف بدنی و ضعف استعداد درسی بود. اما امروز او یک تاجر موفق و بزرگ و ثروتمند است هر چند که تحصیلات دانشگاهی ندارد.
دوست دیگر داشتم که آی کیویی برابر انیشتین داشت اما امروز به جرم قتل مادرش به دلیل مصرف شیشه در زندان به سر میبرد(متاسفانه در زمان ویرایش این مقاله اعدام شد!). چرا؟
اولی متمرکز روی تجارت سادهای شد و در انتها موفق شد. دومی روی هیچ کاری بند نمیشد و هیچ چیز ارضایش نمیکرد!
اولویتها و تمرکز حواس
اولویت سنجی بدون تمرکز هرگز کار را به انجام نمیرساند.
تمرکز فاقد اولویت هم نتیجه میگیرد اما برتری چشمگیری نخواهد داشت.
تنها هر دوی اینها باهم هستند که باعث کسب نتایج چشمگیر میشوند.
اقدامات مهم
- ۷۰ درصد روی نقاط قوت خود تمرکز کنید. این اشتباهی است که اغلب ما انجام میدهیم. وقت زیاد و کم نتیجهای را روی نقاط ضعف خود میگذاریم. البته برخی از اساتید تندرو هم میگویند: کلا نقاط ضعف را دور بریزید!
- ۲۵درصد روی موارد جدید وقت بگذارید. رشد یعنی تغییر و بهبود مستمر. این درصد مربوط به نقاط قوت است.
- فقط ۵ درصد روی نقاظ ضعف خود وقت بگذارید. این اجتناب ناپذیر است.
کار عملی
الف: توجه به نقاط قوت: فهرستی سه-چهارتایی از نقاط قوت خود تهیه کنید و ببینید که چقدر زمان برای پرورش آنها میگذارید؟ باید ۷۰ درصد وقت خود را روی اینها بگذارید.
ب: برای ضعفهای خود نیروی کار تعیین کنید. سه-چهار کاری را که باید تفویض شوند را پیدا کنید.
ج: برای پیشرفت خود انگیزه بسازید. فداکاری انجام دهید پول و وقت هزینه کنید.
جمله طلایی: تربیت کنندگان شیرها برای مقابله از یک چهارپایه استفاده میکنند! میدانید چرا؟ چون تمرکز شیر با دقت به چهار عدد پایه متفاوت از بین میرود و حیوان تسلیم میشود!
کیفیت نهم: سخاوت
وقتی با شمع خود شمع دیگری را روشن میکنید چیزی از شمع شما کم نمیشود.
سخاوت یک رهبر، کلامی گویا و خدمتی بالا برای پیروان است. ویژگی سخاوت را در خود پرورش دهید.
شکرگذار هرچه که دارید باشید. سخاوت از رضایت سرچشمه میگیرد. حتی با مقدار کم ثروت هم سخاوتمند باشید
افراد را بر خود مقدم بشمارید. معیار رهبری شما باید مردمی باشند که شما به آنها خدمت میکنید و نه برعکس
حرص مالاندوزی نداشته باشید. اموال زیاد شما را برده خود میکنند.
پول وسیله است. در ارتباط با پول هیچ وقت نمیتوانید ادعای پیروزی کنید. پول خادمی عالی ولی اربابی مزخرف است
عادت بخشش را بپرورانید. دوره کسب ثروت و دوره توزیع مجدد آن را داشته باشید. بیل گیتز نمونهای از این کار است.
زندگی نکردهاید اگر کاری برای کسی انجام نداده باشید با این که میدانید نمیتواند جبران کند! بدانید آنچه بخشیده نشده از دست رفته است!
کار عملی
الف: چیزی ببخشید. چیزی که برایتان مهم و با ارزش است. چه بهتر که ناشناس باشید.
ب: پولتان را به کار بیندازید.
ج: تجربیات خود را به دیگران بیاموزید.
کیفیت دهم: ابتکار عمل
رهبران باید در جستجوی فرصتها باشند. مثل ویلسون، مالک هتلهای هالیدی این که یک ضعف را در سیستم هتلداری دید و بیش از ۱۰۰۰ هتل ارزان عالی ساخت.
چهار ویژگی رهبران برای عملیکردن خواستههایشان:
- میدانند که چه میخواهند. فرصتها را تشخیص میدهند
- خودشان را به عمل مجبور میکنند. آغازگران منتظر نمیمانند.
- بیشتر از دیگران ریسک میکنند. ریسک نکردن هم بهای بالایی دارد.
- اشتباهات بیشتری مرتکب میشوند. راه رسیدن به موفقیت دوبرابر کردن شکست است. توماس واتسون آیبیام
رییس اتومبیلسازی کرایسلر: تصمیم صحیح اگر بسیار دیر گرفته شود تصمیمی غلط محسوب میشود.
کار عملی
الف: نگرش ذهنی خود را تغییر دهید. ریشه تردید را بیابید و روی آن کار کنید.
ب: به نعمتها و استعدادهای خود فکر کنید. منتظر در زدن فرصتها نباشید. یک هفته هر روز دنبال فرصت بگردید. چه کسی به تخصص شما نیاز دارد؟
ج: قدم بعدی را بردارید.
ایدهها را از زیر دوش بیرون بیاورید. خود را خشک کنید و اقدام کنید. تا کار را به انتها برسانید.
کیفیت یازدهم: گوش دادن
یک رهبر عالی مردمش را تشویق میکند آن چیزی را که باید بداند به او بگویند و نه آن چیزی را که خودش دوست دارد بشنود!
اوپراه وینفری زن سیاهپوستی که پردرآمدترین مجری دنیاست و برنامههایش هر هفته در آمریکا ۳۳ میلیون بیننده دارد موفقیتش را مدیون گوشدادن است!
پیتردراکر فقید پدر علم مدیریت میگوید: ۶۰ درصد تمام مشکلات مدیریت و رهبری از ارتباطات غلط آغاز میشود.
(دقت کنیم که پیتردراکر اعتقادی به تمایز میان مدیریت و رهبری نداشت و هر دو را یکی میدید)
گوشهایتان را برای این افراد باز کنید:
- پیروان شما. مردم عاشق گوشدادن شما به حرفهایشان هستند.
- مشتریان شما. به نجواها گوش دهید تا مجبور نشوید فریادها را بشنوید.
- رقیبان شما. آموختن از راه گوشدادن است و نه صحبت کردن.
- مشاورین شما. که میتواند یک کتاب خوب باشد.
کارعملی
الف: برای گوشدادن برنامهریزی جدیدی انجام دهید
ب: از مردم درباره علایقشان و شخصیتشان بپرسید.
ج: به محتوای احساسی سخنان افراد گوش فرادهید.
کیفیت دوازدهم: دلبستگی
اگر به کارهایی که انجام میدهید دلبسته باشید میتوانید جزو رهبران موفق قرار بگیرید. گاندی دلبسته حقوق انسانی بود. بیل گیتس هم عاشق فناوری!
آیا افکاری دارید که شما را به هیجان و تپش قلب بیندازد؟ باید بتوانید رقص آواز ورزش و زندگیتان را هم با دلبستگی انجام دهید تا بتوانید یک رهبر عالی شوید.
من احسان مهدینژاد عاشق این هستم همواره بیاموزم و بیاموزانم
کار عملی
الف: حرارت احساسات خود را اندازه بگیرید
ب: اشتیاق کودکی را در خود زنده کنید.
ج: آتش معاشرت خود را زنده کنید. با افرادی که از حضور آنان لذت میبرید هم معاشرت کنید.
کیفیت سیزدهم: نگرش مثبت
ذهن قدرتمند و نگرش ذهنی مثبت میتواند از شما یک قهرمان سازد. آنطور که دیوید برینکلی میگوید اگر نگرش مثبت داشته باشید میتوانید با آجرهایی که به سمت شما پرتاب میشوند برای خودتان یک زیربنای محکم بسازید.
(البته به نظر من نگرش مثبت با ندیدن واقعیتها متفاوت است، یعنی قرار نیست نسبت به چیزهای احمقانه و مشخص هم دید مثبتی داشته باشیم)
ادیسون که ۱۰۹۳اختراع داشت میگوید: نبوغ یعنی ۹۹ درصد عرق ریختن و ۱ درصد الهام گرفتن! اما جان ماکسول عقیده دارد احتمالا او نگرش مثبت را در نظر نگرفته بود!
در سال ۱۹۱۴یعنی در ۶۷ سالگی ادیسون آزمایشگاه او دچار آتش شد و او دوباره شروع کرد و ۱۷سال دیگر به کار پرداخت و این از همان نگرش مثبت او میآمد.
نگرش شما یک انتخاب است( البته من احسان مهدینژاد فکر میکنم تا حدودی هم ژنتیکی است!)
نگرش شما تعیین کننده اعمال شماست.
پیروان شما آیینه تمام قد نگرش شما هستند. به فرزندانتان اشتیاق را بیاموزید.
حفظ کردن یک نگرش خوب راحتتر از دوباره به دست آوردن آن است. اگر در گذشتهتان خاطره نگرش مثبتی دارید همان را حفظ کنید و به دنبال جدیدش نباشید.
کار عملی
الف: به خودتان خوراک ذهنی صحیح بدهید. کتابهای خوب بخوانید و اخبار نبینید.
ب: هر روز به یک هدف برسید.( من احسان مهدینژاد برای خودم برخی اهداف یک هفتهای و برخی اهداف با زمان باز تعیین کردهام. شما مدل خودتان را پیدا کنید.)
ج: روی دیوار دفتر یا اتاق منزلتان چیزهایی که دوست دارید را یادداشت کرده یا نقاشی کنید.
کیفیت چهاردهم: توانایی حل مساله
رهبران بزرگ همواره در حال حل مشکلات بزرگ هستند. پیچیدگی دنیا، مردم و شرایط روزمره همواره برای ما مشکلاتی به وجود خواهند آورد پس مشکلات همواره وجود خواهند داشت.
پنج توصیه برای این که در رهبری که توانایی حل مسئله داشته باشید:
- به استقبال مشکلات میروند. دنبال جاده هموار و راه آسفالت نباشید.
- حقیقت را بپذیرید و سرتان را زیر برف نکنید. ( احسان مهدی نژاد: مثلا اگر کسبوکارتان سوددهی ندارد به فکر تغییرش بیفتید )
- یک تصویر کلی از مسیر داشته باشید و به محض رسیدن به اولین مشکل جا نزنید.
- مشکلات را یکی یکی حل کنید ( برنامه حل۵۰ کار در ۵۰ هفته یک سال روش حل مساله من است. احسان مهدینژاد )
- در زمانهای افسردگی تصمیمات بزرگ نگیرید. البته منظور افسردگیهای کوچک بعد از شکست یا نداشتن حس خوب است.
کارعملی
الف: مشکلات کوچک و بزرگ دور وبرتان را همین حالا دست گرفته و حل کنید. از دیگران کمک و مشورت بگیرید.
ب: یک روش برای خود بسازید( مثل روش ۵۰ هفتهای ما )
ج: یک تیم حلکننده مشکل بسازید.
کیفیت پانزدهم: روابط
برای مردم مهم است که چقدر برای آنها اهمیت قائل هستید! دکتر اوزلر پزشکی که انجمن پزشکان آمریکا را تاسیس کرد و برای عیادت یک دختر مریض حتی با بیماری واگیردار خطرناک به منزل او رفته بود.
او تاکید داشت که پزشکان باید در کنار موارد عملی به روابط اهمیت ویژهای بدهند.
سه عامل ضروری:
- مردم را درک کنید. از آنها تعریف کنید. به آنها امید بدهید. درباره نیازهایشان صحبت کنید. با هرشخصی با توجه به تیپ شخصیتی خودش رفتار کنید. این را عامل نرم در رهبری مینامند.
- دل یک رهبر را داشته باشید. مردم دوست باشید.
- دست رهبری داشته باشید. به مردم کمک کنید.
کار عملی
الف: کتاب بخوانید و ذهن خود را بهبود ببخشید. از دیل کارنگی آیین دوستیابی را بخوانید.
ب: کارهای کوچکی انجام داده و تمرین مهربانی کنید.
ج: روابط جریحهدار خود را اصلاح کنید.
کیفیت شانزدهم: مسئولیت
اگر تنها خصوصیت مهم رهبران را بخواهیم نام ببریم که بدون آن نمیتوان رهبر شد، این خصلت مسئولیتپذیری است.
خصلتهای رهبران بزرگ:
- کار را به انجام میرسانند. سخت کار میکنند و میدانند که با ۸ ساعت کار فقط درگیر تنازع بقا خواهید بود. (البته نظرات دیگری نیز در جهان وجود دارند به طور مثال برتراند راسل فیلسوف معروف فرانسوی اعتقاد به تنها ۴ ساعت کار روزانه دارد و کتابی دارد با عنوان در ستایش بطالت)
- اشتیاق به کارکردن بیش از حد معمول دارند.
- انگیزه برتری دارند. اگر کم کار کنند دچار اضطراب میشوند( من دقیقا همینطور هستم. به عبارتی وقتی از کار دورم دغدغه کار دارم، البته دقت کنید اگر کاری را که عاشق آن بودهاید یا عاشق آن شدهاید انجام بدهید در حال غوطهوری هستید و این با کاری که آن را دوست ندارید بسیار متفاوت است.)
- بدون توجه به شرایط خوب یا بد موجود ادامه میدهند. وقتی به هدف نمیزنید ایراد از هدف نیست بلکه از شماست. یادتان باشد که هرگز توجیه نکنید چون خیلی مضحک به نظر خواهید رسید.
کارعملی
الف: نگذارید که خللی به اراده شما وارد شود. اگر دچار مشکلی تکراری میشوید دست نگهداشته و مشکل را پیدا کنید و سپس شروع کنید.
ب: اشکال را پذیرا باشید.
ج: ابزار بهتری پیدا کنید. بیاموزید و مهارت لازمه را کسب کنید
کیفیت هفدهم: اصیل باشید
مارگارت تاچر بانوی آهنین: از عوام پیروی نکن تصمیم خودت را بگیر.
(پیشنهاد میکنم سرگذشت او را بخوانید. او سه دوره پیاپی نخستوزیر انگلیس بود. لقب غیرمحبوبترین زن بریتانیا هم از جمله القاب او بود!)
وقتی چیزی ندارید نمیتوانید آن را به دیگران ببخشید.
(یاد دوستان سخنرانیمیفتم که این روزها آموزش ثروت میدهند در حالی که خودشان قصد دارند تازه از این راه ثروتمند شوند!)
دنبال بخشنده بودن باشید و نه گرفتن.
افراد ارزشمند خود را محدود نکنید.
سازمانتان را محدود نکنید.
با خودتان راحت باشید.
کار عملی
الف: خودتان را بشناسید. تست شخصیتی بدهید. ام بیتیآی را فرا بگیرید.
ب: دیگران را تشویق کنید.
ج: کمک بگیرید.
کیفیت هجدهم: خود انضباطی
جری رایس فوتبالیستی که به قلههای موفقیت رسید، او هر روز ۴کیلومتر سربالایی یک تپه را میدوید. از دید او فوتبال یک ورزش ۱۲ ماهه است و نه فقط در فصل مسابقات!
(آموزش و مدیریت سایت هم یک کار شبانهروزی و تمام وقت است. ما هر هفته حداقل یک مقاله جامع مینویسیم. دوستانی که دستی در این کار دارند میدانند که نوشتن یک مقاله جامع کار بسیار سخت و وقتگیری است. اما این انضباط شخصی است.)
جکسون براون میگوید استعداد بدون انضباط مثل یک هشتپا روی اسکیت بورد است.
برای رهبری، خود انضباطی لازم است:
- اولویتهای خودتان را مشخص کرده و از آنها پیروی کنید. حتی اگر سرحال نیستید!(البته هرازگاهی روزها یا ساعات استراحت هم داشته باشید)
- روش زندگی مبتنی بر انضباط را برای خودتان در پی بگیرید. برنامههای روزمره و هفتگی
- با عذر و بهانههای خود مقابله کنید.
- تا کاری به انتها نرسیده پاداش ندهید.
- روی نتیجهها تمرکز کنید. هرگاه خسته شدید ببینید که چه نتیجهای در پی خواهید داشت.
کار عملی
الف: منظم کردن اولویتها
ب: فهرست دلایل و منافع کارهای انجامی
ج: رها کردن عذر و بهانهها
کیفیت نوزدهم: خدمتگزاری
جان ماکسول میگوید برای رهبری باید دیگران را بر خود مقدم بشمارید:
امیال شخصی خود را در اولویت نسبت به دیگران قرار ندهید.
- اطمینان به خدمت داشته باشید و نه فقط در حرف. در خدمت بودن یک رهبر شان بالا میخواهد.
- آغازگر خدمت به دیگران باشید. منتظر شرایط خاص نباشید.
- در قید و بند موقعیت شغلی نباشید. سرهنگ شوارتسکوف برای نجات جان سربازش وارد میدان مین شد!
- از روی محبت خدمت کنید.
کار عملی
الف: کارهای کوچک را انجام دهید که نشان از محبت شما باشند. همسر فرزند والدین
ب: در بین مردم به آرامی راه بروید. بگردید و قدم بزنید. (من همیشه سعی میکنم قبل از سخنرانیها در سالن حضور پیدا کنم و با حضار خوش و بش و احوالپرسی کنم.)
ج: دست به عمل بزنید. در تشکلهای مردمی و دینی به مردم کمک کنید. به محیط زیست اهمیت بدهید.
کیفیت بیستم: تعلیم پذیری
یادگیری مداوم را فراموش نکنید. وقت مطالعه و گوشدادن خود را ده برابر حرف زدن خود مقرر کنید. آموختهها را عمل کنید و فقط حمال اطلاعات نباشید.
چارلی چاپلین اسطوره یادگیری و اجرا بود و در ۲۹سالگی میلیونر شد! او از نخندیدنهای مردم نسبت به خودش یاد میگرفت و آنها را اصلاح میکرد. چاپلین تعلیمپذیری از خودراضی نبود و همواره یاد میگرفت.
برای داشتن روحیه تعلیمپذیری:
- بیماری رسیدن به مقصد را درمان کنید. ( این روزها تب رسیدن به هدفهای بزرگ همهجا را فرا گرفته است. دوستان مسیر رسیدن به هدف چهبسا که از خود هدف مهمتر است و باید در اهداف انعطاف به خرج داد.)
- بر موفقیت خود غلبه کنید. اگر آنچه دیروز انجام دادهاید امروز هم بزرگ به نظر میرسد پس کار مهمی انجام ندادهاید.
- از راههای میانبر دوری کنید. این راهها اغلب طولانیتر هستند! بهای هر چیز باارزشی را بپردازید.
- در راه آموزش غرور خود را قربانی کنید. از اشتباه کردن نهراسید.
- بدانید که اشتباه مکرر کار احمقهاست. پس اگر محصولی را که درو میکنید نمیپسندید، بذری را که کاشتهاید بررسی کنید.
کار عملی
الف: واکنش خود در برابر اشتباهات را بررسی کنید. آیا عذرخواهی میکنید؟
ب: اقدام تازهای انجام دهید. جالشها باعث تغییرات بزرگی در ما میشوند.
ج: در حیطه تخصصی خود سالانه ۶ تا ۱۲ کتاب مطالعه کنید.( حداقل ۲بار بخوانید و نکتهبرداری کنید، البته خواندن کتاب صرفا مطالعه کتاب چاپی نیست بلکه میتوانید فیلمهای آموزشی خود ببینید یا پادکستهای عالی گوش دهید.
کیفیت بیستویکم: بینش
بینش از درون آغاز میشود ( البته به نظر ما باید فرد آمادگی اولیه را کسب کرده باشد )
بینش از تاریخ زندگی شما سرچشمه میگیرد. (از امکانات شهر کشور خانواده خود استفاده کنید.)
بینش نیازهای دیگران را برآورده میکند. باید در خدمت دیگران باشد.
بینش به گردآوری امکانات کمک میکند و مثل آهنربا عمل میکند.
آینده به کسانی متعلق است که امکانات را قبل از علنیشدن میبینند: جان اسکالی.
جان ماکسول:
- به ندای درونی خود توجه ویژه داشته باشید.
- به نارضایتیها نیز توجه نشان دهید.
- تیم خوب بسازید. مشاور خوب بگیرید.
- بینش خود را به خداوند وصل کنید.
کار عملی
الف: خودتان را محک بزنید. ببینید دیگران در باره بینش شما چه نظری دارند؟
ب: یادداشت کنید. این کار را همین حالا انجام دهید.
ج: چه چیز سبب میشود که گریه کنید؟ چه چیز باعث رویاداشتن شما میشود؟ چه چیزی به شما انرژی میدهد؟