رازهای طلایی وارن بافت بزرگترین سرمایه دار جهان
رازهای طلایی وارن بافت بزرگترین سرمایه دار
رازهای طلایی وارن بافت بزرگترین سرمایه
رازهای طلایی وارن بافت
#مازیارمیر
برای دست یابی به موفقیت مالی استفاه از تجربیات افراد مهم و سرشناس جهان که به موفقیتهای بسیار دست یافته آزمایش و امتحان خود
را درس پس داده اند موردی مهم و بسیار حیاتی است تا بتوانیم به موفقیت دست پیدا کنیم . براین اسا امروز زندگینامه و تجربیات وارن بافت
را در دستور کار خود قرار داده ام که می تواند برایتان بسیار راه گشا باشد.
وارن بافت کیست؟
وارن بافِت (Warren Buffett) زاده ۳۰ اوت ۱۹۳۰ میلادی است که غالبأ با لقب باهوش اوماها یا دانشمند اوماها نامیده میشود. او آمریکایی
سرمایهگذار، تاجر و یک انسان خیرخواه و بشردوست میباشد. او خود را پیرو ندانمگرایی (نداشتن دانش و دلیل کافی در اثبات وجود
خداست) معرفی میکند. او مدیر عامل و بیشترین سهامدار شرکت برکشایر هاتاوی میباشد. دارایی خالص او در حال حاضر ۵۲ میلیارد دلار
برآورد شدهاست و در رتبهبندی فوربس در سپتامبر سال ۲۰۰۸ میلادی، به عنوان ثروتمندترین مرد جهان شناسایی می شود.
در ماه ژوئن سال ۲۰۰۶، او ۸۳٪ از دارایی خود را به بنیاد بیل و ملیندا گیتس اهدا کرد. حجم دلاری اهدایی او تقریبأ ۳۰ میلیارد دلار است.
اهدای دارایی در این سطح در تاریخ آمریکا بینظیر بودهاست. در آن زمان اعلامشد که این سطح کمک کافی است تا اندازهٔ این بنیاد را به
بیش از دو برابر افزایش دهد. علارغم داشتن ثروت زیاد، او به داشتن زندگی مقتصدانه و رفتار فروتنانه مشهور است. او کماکان در خانهٔ خود
در مرکز داندی در همسایگی اوماها، نبراسکا که در سال ۱۹۸۵ میلادی به ارزش ۳۱٬۵۰۰ دلار خریداری کردهاست زندگی میکند. البته
اوخانهای گرانتر در لاگونا بیچ، در ایالت کالیفرنیا دارد که در سال ۲۰۰۴ خریداری کردهاست. ارزش خانهٔ او در اوماها در سال ۲۰۰۸ میلادی
۷۰۰٬۰۰۰ دلار برآورد شده است.
درآمد سالیانهٔ او در سال ۲۰۰۶ میلادی حدود ۱۰۰٬۰۰۰ دلار بودهاست که در مقایسه با استاندارد درآمد یک شخص با شغل مشابه (مدیر
عامل) ناچیز است. در سال ۲۰۰۷ میلادی بافت در بین ۱۰۰ مرد برتر تأثیرگذار در دنیا توسط مجلهٔ تایم آوردهشد. او مردی بسیار فروتن است.
پدرش هاوارد بافت تاجر و سیاستمدار بود. بافت دومین فرزند از سه فرزند و تنها فرزند پسر خانواده است. او در کودکی در زمینهی پول و
تجارت استعداد شگفت انگیزی از خود نشان داد. سوابق و تواناییهایش در محاسبهی دقیق اعداد در ذهن خود، هنوز هم همکاران
تجاریاش را متحیر میکند. در ۶ سالگی، شش جعبهی کوکا کولا به قیمت ۲۵ سنت از مغازهی پدر بزرگش خرید و هر بطری را به ازای یک
سکهی پنج سنتی فروخت؛ در حالی که کودکان هم سن و سال او بر روی چمن لی لی و بولینگ بازی میکردند. وارن تحصیلات خود را در
دبستان رز هیل در اوماها آغاز کرد.
در سال ۱۹۴۲ پدرش در انتخابات کنگره آمریکا انتخاب شد و به همین منظور وارن به همراه خانواده به واشنگتن دی سی نقل مکان کردند و
وی دوران راهنمایی خود را در مدرسه آلیس دیل گذراند. در سال ۱۹۴۷ در ۱۷ سالگی از دبیرستان وودرو ویلسون در واشنگتن D.C فارغ
التحصیل شد. در دوران دانش آموزیاش ۵۰۰ دلار روزنامه توزیع کرد. ( این مقدار در حال حاضر معادل دهها هزار دلار است)
صبر و شکیبایی اصل طلایی سرمایه گذاری
او با رفتن به درب خانهها و فروش آدامس، نوشابه کوکا کولا و مجلات هفتگی شروع به کار کرد و برای مدتی نیز در مغازه پدربزرگش مشغول
بود. در ۱۱ سالگی سه سهم شرکت citesservice را به قیمت هر سهم ۳۸ دلار، برای خود و خواهر بزرگش به نام دوریز خرید. در مدت
کوتاهی بعد از خرید سهام، قیمت هر سهم به ۲۷ دلار کاهش یافت. وارن ترسیده بود اما هیچ اقدامی نکرد تا اینکه هر سهم به ۴۰ دلار
رسید ، او خیلی سریع آنها را فروخت و بعد خیلی زود از این کار پشیمان شد، چون سهام citesservice پس از مدت کوتاهی به ۲۰۰ دلار
رسید. این تجربه درس بزرگی به او داد؛ اینکه یکی از اصول مهم سرمایهگذاری، صبر و شکیبایی است.
در سال ۱۹۴۳ ، به اداره مالیات به دلیل گرفتن مالیات ۳۵ دلاری برای دوچرخهاش، اعتراض کرد و سرانجام موفق شد مالیات ۳۵ دلاری
دوچرخهاش را حذف کند. پدرش تمایل زیادی داشت تا وارن برای ادامه تحصیل به دانشکده علوم اداری و بازرگانی دانشگاه پنسیلوانیا برود.اما
او دو سال به دانشگاه نرفت و عقیده داشت بیشتر از استادها میداند.مثل ایران خودمان….
وقتی پدرش در مبارزات مجلس شکست خورد، وارن به خانهشان در اوماها برگشت و برای ادامه تحصیل به دانشگاه نبراسکا رفت. با وجود
کار تمام وقت ، تنها در مدت سه سال موفق شد دوره لیسانس را در این دانشگاه بگذراند و فارغ التحصیل شود. او در سال ۱۹۵۱ میخواست
وارد دانشکده علوم اداری و بازرگانی شود، ولی دانشگاه به دلیل سن کم بافت او را نپذیرفت و او مجبور شد برای دوره فوق لیسانس رشته
اقتصاد، به دانشگاه کلمبیا برود. او از دو استاد شناخته شده در تحلیل اوراق بهادار، بنجامین(بن) گراهام و دیوید داد استفاده برد.
بن گراهام در طول دهه ی۱۹۲۰ به دلیل داشتن تفکرات نو در زمینه بازار سهام، خیلی زود به عنوان یک سرمایهگذار و تحلیل گر بزرگ معروف
شد. او به دلیل بیخطر بودن سهامهای ارزان، به دنبال آنها بود. بافت در طول تحصیلاتش در کلمبیا، تنها دانشجویی بود که در کلاس درس
بن گراهام نمره A + گرفت. بعد از دورهی فارغ التحصیلی هم تصمیم گرفت تا برای گراهام بطور رایگان کار کند، ولی بن نپذیرفت. او بعد از رد
شدن پیشنهاد کار توسط گراهام، در وال استریت به عنوان دلال سهام مشغول به کار شد. او با استفاده از در آمد کم این دوران ، پمپ بنزین
سینکلایر را خرید؛ اما چنان که انتظار میرفت، پمپ بنزین بازدهی نداشت. بافت به خانهاش در اوماها برگشت و در بنگاه پدرش مشغول به
کار شد .
از سال ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۴ در شرکت بافت – فالک به عنوان فروشنده سرمایه گذار شروع به کار کرد. از سال ۱۹۵۴ تا ۵۶ به عنوان تحلیلگر اوراق
بهادار در شرکت گراهام نیومن به کار پرداخت. از ۱۹۵۶ تا ۶۹ به عنوان شریک عمومی با شرکت بافت همکاری داشت. او در زادگاهش با
دختری به نام سوزان تامپسون آشنا شد. این دو در آوریل ۱۹۵۲ با هم ازدواج کردند. آنها یک آپارتمان سه خوابهی مخروبه و پر از موش را به
مبلغ ماهیانه ۶۵ دلار اجاره کردند. در سال ۱۹۵۳ فرزند اولشان ، به نام سوزی متولد شد. برای صرفه جویی از یک کشوی خراب لباس برای او
تخت درست کردند.
در آن سالها سرمایه گذاری وارن به ایستگاه Texaco و چند مشاور املاک محدود بود که البته هیچکدام برایش موفقیتی کسب نکرد. در این
دوران برای کسب درآمد، در دانشگاه اوماها شروع به تدریس کرد. او قبل از شروع تدریس، برای غلبه بر ترس حرف زدن در جمع و مکانهای
عمومی، یک دوره آموزش با دیل کارنگی گذراند. بافت در دانشگاه برای دانشجویانی که میانگین سن آنها دو برابر سن خودش بود؛ اصول
سرمایه گذاری را تدریس میکرد.
در سال ۱۹۵۴؛ بن گراهام ، استاد دانشگاه بافت و سرمایه گذار مشهور، از او دعوت کرد تا با حقوق سالانه ۱۲۰۰۰ دلار برایش کار کند.
سرانجام وارن بعد از مدتها انتظار به آنچه میخواست رسید. بافت و همسرش در حومه ی شهر نیویورک خانهای اجاره کردند . بافت روزها به
تجزیه و تحلیل گزارشات و تحقیق در زمینههای موفقیت در سرمایهگذاری میپرداخت. در طول این دوران تفاوتهایی بین روند کار گراهام و بافت
آشکار شد. بافت میخواست بداند که چگونه یک شرکت در بین رقبا به برتری دست مییابد و بن به دنبال اعداد و ارقام بود. همچنین وارن
مدیریت شرکت را عاملی مهم در سرمایه گذاری می دانست؛ اما گراهام صرفا به تراز نامه و صورت در آمد و سود و زیان شرکت اهمیت
میداد و به نوع رهبری و مدیریت شرکت کمتر توجه میکرد. بین سالهای ۱۹۵۰تا ۱۹۵۶ وارن سرمایه ی شخصی خود را از ۹/۸۰۰ دلار به
۱۴۰/۰۰۰ دلار رساند.
موسسهی سرمایه گذاری وارن بافت در سال ۱۹۵۶ با داشتن تجربهای مناسب و همچنین تجارب ارزندهی گراهام و با تمام سرمایهی خود به
اوماها برگشت و مؤسسهی سرمایهگذاری بافت را تاسیس کرد. در اوایل می ۱۹۵۶ با خواهرش دوریز و عمه آلیس به سرمایهای به ارزش
۱۰۵۰۰۰ دلار شریک شد. او ۱۰۰ هزار دلار در Buffet Association Ltd سرمایهگذاری کرد. قبل از پایان سال سرمایه وی به ۳۰۰/۰۰۰ دلار
رسید و یک خانهی گچکاری شده با ۵ اتاق خواب به قیمت ۳۱۵۰۰ دلار در خیابان فارنام خریداری کرد که آن را حماقت بافت نامید. در همان
سال سومین فرزند او به نام پیتر به دنیا آمد . بافت جلساتش را با شرکای خود در آن خانه برگزار میکرد . در آن هنگام زندگی او شکل دیگری
گرفت . بافت سه فرزند، یک زن زیبا و تجارت خیلی موفقی داشت. در سال ۱۹۵۷ مالک سه شرکت شد. در سال ۱۹۵۸ موسسهی
سرمایهگذاری بافت صاحب ۷ شرکت شد.
در ۱۹۶۲ به یک میلیونر تبدیل شد، زیرا سرمایه شرکتش به ۷ میلیون رسیده بود که از این مقدار یک میلیون آن به بافت میرسید. او تمامی
شرکتها را در یک شرکت منسوجات به نام برکشایر هاتاوی تلفیق کرد. در ژانویه ۱۹۶۶سرمایه شرکت بافت به ارزش۷/۱۷۸/۵۰۰ دلار بود
که بیش از۱/۲۵۰/۰۰۰ دلار متعلق به آقای وارن بود. در سال۱۹۶۶ شرکای بافت، سهام برکشایر هاتاوی را به ارزش هر سهم ۱۴/۸۶ دلار
خریدند.او در اواخر سال ۱۹۶۶، پذیرش سهامدار جدید را در شرکت ممنوع کرد.
بافت در سال ۱۹۶۷ برای برکشایر هاتاوی یک فروشگاه خرده فروشی خصوصی در بالتیمور خرید که مسئولیت ریاست هیات مدیره آنرا
برعهده گرفت. برکشایر در سال ۱۹۶۷ به ازای هر سهم ، ۱۰ سنت سود داد. او در سال ۱۹۷۰ برای اولین بار رئیس برکشایر هاتاوی شد و
نامه ای به سهامداران نوشت. بعد از چندین سرمایه گذاری دارایی خالص او افزایش پیدا کرد. در فاصلهی سالهای ۱۹۶۵ تا ۱۹۷۵ ارزش هر
سهم برک شایر، از ۲۰ دلار به ۹۵ دلار رسید. در طول این دوره بافت که صاحب ۲۹ درصد از سهام برک شایر بود، توانست ۱۴ درصد دیگر از
سهام شرکت را بخرد و سهام او و همسرش که ۳ درصد از سهام را داشت به ۴۶ درصد رسید.
بافت شرکت برکشایر هاتاوی را توسعه داد و همچنین در صنایع مختلف سرمایه گذاری کرد. در سال ۱۹۷۹ با دارایی ۱۴۰ میلیون دلار برک
شایر در ABC سهام خرید. هر سهم به قیمت ۲۹۰ دلار بود. برک شایر پس از مدت کوتاهی، فروش سهام در ABC را با قیمت هر سهم ۷۷۵
دلار شروع کرد و با ۳۱۰ , ۱ دلار پایان داد.ثروت خالص بافت ، به ۶۲۰ میلیون دلار رسید و برای اولین بار، نام او در مجله فوربس به عنوان یکی
از ۴۰۰ ثروتمند دنیا معرفی شد.
او در دهه ۱۹۷۰ فرصت پیدا کرد تا شرکتی به نام seescandy به مبلغ ۲۵ میلیون دلار بخرد. این خرید بزرگترین سرمایهگذاری برکشایر هاتاوی
بود.
در سال ۱۹۷۳ سهام شرکت واشنگتن پست را خرید. این کار او سبب شد تا کاترین گراهام سرپرست روزنامه و نشریات شرکت و همچنین
عضو هیئت مدیره شود. در سال ۱۹۷۹ نیز سعی در به دست آوردن سهام ای بی سی نمود.
رازهای طلایی وارن بافت
بافت به زمان خرید هم توجه دارد. او نمیخواهد در کارهایی که ارزش مشخصی ندارند، سرمایهگذاری کند. او منتظر کسادی و اصلاح بازار
میماند تا کالاهای مطمئن و همچنین سهام شرکتهای مطمئن را با قیمت منطقی(پایین) خریداری کند، زیرا کسادی و رکود بازار سهام ،
فرصت خرید ایجاد میکند.
هر گاه در بازار، احتکار رایج باشد، بافت محافظهکار میشود و هرگاه سایرین نگران سرمایهی خود باشند؛ بافت پر تکاپو میشود. این
استراتژی دوگانه و متضاد، سبب شده تا شرکت بافت به پیشرفت جهانی برسد و خسارت مهم قابل توجهی به این شرکت وارد نشود. البته
انتقادهایی نیز وجود دارد که شرکت در طول این دوران فرصتهای خوبی را از دست داده است. بافت معتقد است که سرمایه گذار در خرید
سهام باید به گونه ای آن شرکت را مورد بررسی قرار دهد که گویی می خواهد تمامی شرکت را بخرد.
او خود میگوید که در سال ۲۰۰۶، تنها ۱۸ درصد از درآمدش را صرف پرداخت مالیات کرده است در حالیکه کارمندان او با وجود درآمد کمتر ۳۲
درصد، مالیات پرداخت کردند. بافت همیشه سیستم و روند خود را تحسین میکند که سبب شده تا او به نسبت کمتر از یک منشی مالیات
پرداخت کند. وارن بافت بر این باور است که دلار آمریکا، در یک دورهی طولانی مدت بیارزش میشود. او عقیده دارد که روند رو به افزایش
رکود و کمبود معامله در آمریکا ، هشداری است به این معنا که داراییها و دلار آمریکا بی ارزش میشود، در نتیجهی این عمل بخش بزرگی
از داراییهای ایالات متحده در دستان خارجیها قرار میگیرد. این موضوع او را وادار کرد تا برای نخستین بار در سال ۲۰۰۲ وارد بازار پول
خارجی شود. بافت نسبت به دلار بدبین است. او می گوید که در جستجوی شرکتهایی است که درآمد خویش را از خارج ایالات متحده
بدست میآورند. بافت در شرکت پتروچین سرمایهگذاری کرد و در وب سایت برکشایر هاتاوی موضوع را مورد بحث قرار داد که چرا بر خلاف
بحثهای موجود دربارهی این شرکت، از آن چشم پوشی نمیکند و سرمایههای کلانی در زمینه های مختلف از جمله بیمه، تولید انرژی، بازار
قالی، جواهرات و مبلمان دارد. از جمله شرکتهای معروفی که بافت از سهامداران آن است علاوه بر کوکا کولا، آمریکن اسپرس و ژیلت می
باشد. به دلیل ترکیب نظرات شوخی و جدی بافت در زمینه تجارت سخنان او معروف هستند.(تعدادی از آن سخنان در قسمت پایانی این
مطلب ذکر شده است)
بافت با خواندن کتاب گراهام به نام “چه کسی می تواند مشاور خود را پیدا کند” در تجارت خود تحولی ایجاد کرد. او قصد خرید و سرمایه
گذاری در یک شرکت بیمه را داشت. در یک صبح دلپذیر یکشنبه سوار ترن شد و به دفتر مرکزی شرکت بیمه GEICO رفت. وقتی به آنجا
رسید درها بسته بودند ولی او منصرف نشد و بی وقفه و محکم در را کوبید تا سرایدار آمد و در را باز کرد. از سرایدار پرسید: “کسی در
ساختمان نیست؟” شانس به بافت رو آورد. او به طبقه ششم رفت و در آنجا هنوز مردی کار میکرد.
او به سرعت در مورد شرکت و فعالیتهای تجاریاش از مرد سوالاتی پرسید. صحبتهای آنها چهار ساعت طول کشید. آن شخص کسی
نبود جز لوری دیوید سون؛ معاون مالی شرکت. این تجربه بزرگ بافت در اصرار بر انجام فعالیت خود سبب شد تا برک شایرهات وی تمامی
شرکت GEICO را تصاحب کند. در سال ۱۹۸۳، بافت از شرکت GEICO و با ارائه بیمهی بیماران، میلیونها دلار سود بدست آورد. در سپتامبر
همان سال بنجامین گراهام؛ اسطوره بافت درگذشت و او را با تمام خاطرات و نصایحش تنها گذاشت.
او در سال ۱۹۹۸، بیش از ۷ درصد سهام شرکت کوکاکولا را به قیمت ۱/۲۰ میلیارد دلار خرید. در ۱۹۸۹، به مبلغ ۹/۷ میلیون دلار هواپیمای
جتی برای شرکت خرید، اما به دلیل انتقادهایی که خود او در گذشته از مدیر عاملان شرکتهای دیگر برای چنین خریدهایی کرده بود؛ این
عمل را توجیه ناپذیر دانست. در سال ۱۹۶۹ گروه کارسون، بافت را به عنوان پولدارترین مدیر قرن بیستم معرفی کردند. او همچنین در
سال۲۰۰۲،۱۱ میلیارد دلار برای قراردادهای سلف سرمایه گذاری کرد تا دلار آمریکا را در برابر دیگر پولهای در گردش نجات دهد. سود بافت از
این معاملهها ۲ میلیارد دلار بود. او موفق شد با سرمایهگذاری در شرکتهایی که سهام آنها به ارزش واقعی خود نرسیده بودند، هر روز به
ثروت خود بیفزاید و لقب یکی از ثروتمندترین مردان تاریخ را از آن خود کند.
وارن مخالف انتقال ثروت از یک نسل به نسل بعدی است، از همین رو در ژوئن ۲۰۰۶ اعلام کرد که بیش از ۷۰ درصد ثروت خود، یعنی ۳۷
میلیارد دلار از ۵۲ میلیارد دارایی خویش را به صورت کمکهای سالانه به بزرگترین مؤسسهی خیریهی جهان، مؤسسهی بیل و ملیندا
گیتس(اهداف اصلی تاسیس این بنیاد از سوی بیل گیتس و همسرش، افزایش سلامت و کاهش فقر شدید در سطح دنیا و در آمریکا
گسترش دادن فرصتهای آموزشی و دسترسی به تکنولوژی اطلاعات است) میبخشد تا در امور خیریه صرف شود.
حجم دلاری اهدایی او تقریبأ ۳۰ میلیارد دلار است. اهدای دارایی در این سطح در تاریخ آمریکا بینظیر بوده است. در آن زمان اعلام شد که
این سطح کمک کافی است تا اندازهٔ این بنیاد را به بیش از دو برابر افزایش داد. در سال ۲۰۰۸ میلادی به حاکمیت مطلق بیل گیتس به عنوان
ثروتمندترین فرد جهان پس از ۱۳ سال، پایان داد ….
در ادامه این مطلب به رازهای مهم وارن بافت اشاره خواهیم نمود یادتان باشد هیچ چیز هیچ کس و هیچ رفتار و گفتاری آنگونه که به نظر می
رسد نیست . برگرفته از کتاب زبان بدن ایرانی
یکی از نقل قول های مربوط به سرمایه گذاری که شدیدا از آن متنفرم متعلق به پیتر لینچ است که می گوید «چیزی را بخرید که از آن سر در
می آورید». به نظرم این توصیه ناقص است. ایده ی بافت هم این حرف را دربرمی گیرد، اما به شما گوشزد می کند که مهم این است که
قادر باشید شرکت ها را ارزیابی کنید و وارد کار آنهایی که از کارشان سردرنمی آورید نشوید، به همین سادگی.
دکتر مازیار میر مشاور و تحلیلگر
توصیه میشود مطالب زیر را مطالعه نمایید:
دوره آموزشی مذاکره و ارتباطات غیرکلامی
مدیریت کوکائینی
مدیریت ارشد بازاریابی
نکات کلیدی برای شروع حرفه ای جلسه ی فروش
مدیریت پیشرفته ورزش (قسمت اول)
مدیریت نفس در موفقیت فردی
دوره آموزشی مذاکره