
سرتیپ خلبان شهید فریدون ذوالفقاری نابغه ای برای تمام فصول
امیر سرتیپ خلبان شهید فریدون ذوالفقاری
به یاد فرمانده شجاع گردان شناسایی، سرتیپ خلبان نابغه اسکادارن پرواز شهید فریدون ذوالفقاری
آن روز در آن معرکه مجنون رقصید
بیخود شدو در کنار کارون رقصید
خورشید فرو رفت در اعماق زمین
از شرم برادرم که در خون غلتید
میخواهد از این سکوت آزاد شود
در سبزترین حنجره فریاد شود
این مرد که در خون وخطر می رقصد
یک روز قرار بود داماد شود
تا اول آخر سفر باختن است
در بازی عشق برد در باختن است
از پیکر بی سرم تعجب نکنید
سرباز شدن برای سرباختن است
داستانی واقعی از فداکاری و جانفشانی خلبانی که خود به تنهایی یک نیروی هوایی کامل بود و جان خود را در راه
وطن فدا نمود به وجود مقدسش تا ابد افتخار می کنم این مقاله داستانی را روایت می کند که هر بار مرور ان مرا به
گریه و اشک ریختن وادار می نماید روحش شاد
مازیار میر
لطفا قبل از مطالعه این مقاله این فیلم را در کانال اپارات ما ملاحظه فرمائید بینهایت سپاسگزارم
خطر کن! همهچیز را خطر کن
سختترین کارهای روی زمین را به خاطر خودت انجام بده،
به خاطر خودت عمل کن با حقیقت مواجه شو.
کاترین منسفیلد
.
ارتش جمهوری اسلامی ایران در دوران با شكوه و پر حماسه هشت سال دفاع پاک و مقدس بیش از 48 هزار شهید
والامقام و سرافراز را تقدیم آرمان های نظام اسلامی كرد.
شهید امیر سرلشكر خلبان فریدون ذوالفقاری بی همتای خلبانان یكی از آنان است؛ او كه نابغه اسكادران شكاری
شناسایی نهاجا بود. شهید سرلشكر خلبان فریدون ذوالفقاری در سال
1324 در تهران دیده به جهان گشود و تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در این شهر به پایان رسانید و برای ادامه ی
تحصیل راهی انگلستان شد.
سرتیپ خلبان شهید فریدون ذوالفقاری نابغه ای برای تمام فصول
خلاصه کتاب مافیای بمب افکن نوشته ملکوم گلدول
سرتیپ خلبان شهید فریدون ذوالفقاری نابغه ای برای تمام فصول
سرتیپ خلبان شهید فریدون ذوالفقاری نابغه ای برای تمام فصول نوشته دکتر مازیار میر
سرتیپ خلبان شهید فریدون ذوالفقاری نابغه ای برای تمام فصول نوشته دکتر مازیار میر
سرتیپ خلبان شهید فریدون ذوالفقاری نابغه ای برای تمام فصول نوشته دکتر مازیار میر
آخرین مکالمه نابغه جنگ و فرمانده گردان شناسایی با افسر رادار
افسر رادار به سرتیپ ذوالفقاری گفت:
«ساعت 4 یک هواپیما داری!»
گفت: «دارمش!»
افسر رادار دوباره گفت:
«یک هواپیمای دیگر ساعت 8!» با صدای کلفتی که ناشی از قرار گرفتن در فشار جی بود گفت:
«دارمش!» افسر رادار پشت سر آن گفت:
«یک هواپیما در ساعت 2!» با صدای کلفت تری نسبت به قبل گفت:
«دارمش!»دوباره افسر رادار فریاد زد: «یک هواپیما هم در ساعت 5 داری!» با صدای زمخت تری که ناشی از وارد آمدن
حداکثر فشار جی بود فریاد زد:
«دارمش!» که بلافاصله پس از رد و بدل شدن این جملات مکالمه قطع می شود. متاسفانه فریدون ذوالفقاری که بدون
شک یکی از بهترین خلبانان گردان شناسایی و بلکه نیروی هوایی جهان بود از روبرو به شدت مورد اصابت قرار گرفت
ولی این مرد بزرگ و کمک او از هواپیمای به شدت آسیب دیده هرگز حاضر به ایجکت کردننیستند و هواپیما را به باتلاق
های حدود مرزی رساند و در تاریخ ۲۰ خرداد ۱۳۶۵ ساعت 13.47 مظلومانه و بسیار گمنام به شهادت می رسند و
زمده زنده با غیرت برای غیرت این آب و خاک می سوزند….
. کمک خلبان شجاع این پرواز به یاد ماندنی در این پرواز استاد خلبان محمد نوروزی بود.