موفقیت نامحدود برای کارکنان سازمانها

موفقیت نامحدود برای کارکنان سازمانها
اردیبهشت ۲۵, ۱۴۰۳
8 بازدید

موفقیت نامحدود برای کارکنان سازمانها سفری برای موفقیت کارکنان سازمان و شرکت شما نگرشی نو برای رسیدن به موفقیت فردی و سازمانی عناوین مطالب این دوره ۶ ماهه ۱-اصول موفقیت ۲- انواع تستهای هوش و موفقیت و شخصیت ۳- دوره خلاصه اصول علمی و عملی فن بیان و مذاکره و زبان بدن ۴-مدیریت مالی ۵-مدیریت […]

موفقیت نامحدود برای کارکنان سازمانها

سفری برای موفقیت کارکنان سازمان و شرکت شما

نگرشی نو برای رسیدن به موفقیت فردی و سازمانی

عناوین مطالب این دوره ۶ ماهه

۱-اصول موفقیت
۲- انواع تستهای هوش و موفقیت و شخصیت
۳- دوره خلاصه اصول علمی و عملی فن بیان و مذاکره و زبان بدن
۴-مدیریت مالی
۵-مدیریت زمان
۶-مدیریت چیدمان

بعنوان یک مدرس و مشاور کسب و کارهای مختلف همیشه جای یک دوره بلند مدت و همه جانبه که بصورت تضمینی اثر گذار و مورد نیاز کارافرینان و استارتاپها باشد را بسیار خالی دیدم این دوره آموزشی برای این دسته از عزیزان و با توجه به بیست سال تجربه کاری و علمی تهیه و تبیین شده است.

موفقیت چیست:
موفقیت یک حس درونی است که تا فرد باور نداشته باشد کسی نمی تواند بگوید که او فرد موفقی است.یکی از ویژگیهای موفقیت هدفمندی است ,با یافتن راههای درست می توان به موفقیت دست پیدا کرد. به گفته آبراهام لینکلن:” بیشتر مردم همان اندازه خوشبخت هستند که خود می خواهند” بعضى از صاحب نظران معتقدند موفقیت مثلثى طلایى است؛ مثلثى که سه ضلع آن عبارتند از:

۱-نظم و آرامش
۲-برنامه ریزى و دقت
۳-سرعت عمل و زمان‏شناسى

پرمودیترا می ‏نویسد: «حتى یک سازمان موفق امتداد سایه یک مدیر موفق است» در حقیقت هر انسانى ناخداى کشتى
زندگى خویش است و زمانى موفق خواهد بود که خوب بیندیشد، خوب حرکت کند، خوب با تغییرات سازگار شود، خوب برنامه‏ ریزى و خوب عمل کند.
ویلمام جیمز می ‏نویسد: بزرگ‏ترین کشف نسل ما این است که انسان میتواند با تغییر دادن نگرش خود زندگی ‏اش را تغییر دهد
ما امروزه اغلب در شرایط شتاب هستیم و سعى داریم مسائل را حل کنیم؛ اما در واقع بر شدت آن‏ها مى‏افزاییم. از آن جا که همه چیز را مسئله مهمی می‏دانیم، از یک درام به سراغ درامی دیگر می‏رویم و بعد از مدتى به تدریج باور مى‏کنیم که همه چیز مسئله بزرگى است. به این مهم توجه نمى‏کنیم که طرز برخورد ما با مسائل روى چگونگى حل آن‏ها تأثیر مى‏گذارد. ما باید بیاموزیم که با مسائل راحت‏تر برخورد کنیم. اگر این نکته را بیاموزیم، مسائلى که حل ناشدنى به نظر مى‏رسند راحت‏تر و بى‏اهمیت‏تر به نظر خواهند رسید و حتى مسائل بزرگتر و به راستى استرس‏آمیز به قدر سابق انسان را ناراحت نمی‏کنند
خوشبختانه به گونه‏اى دیگر نیز مى‏توان با زندگى روبرو گشت؛ روشى ملایم‏تر که زندگى را ساده‏تر و اشخاص را سازگارتر می ‏سازد. لازمه این زندگى راحت‏تر و ملایم‏تر این است که عادت‏هاى کهنه را با واکنش‏هاى جدید عوض کنیم.
عادات جدیدتر سبب مى‏شوند زندگى رضایت بخش‏تر و سرشارترى داشته باشیم.

سه رکن ضرورى:

برخى از صاحب نظران، مانند«گواین»، معتقدند سه عنصر یا رکن ضرورى در درون ما وجود دارد که در هر وضعیتى، تجسم خلاقیت و موفقیت را رقم مى‏زنند. این عناصر عبارتند از:

۱. آرزو
آرزو و خواستن مقدمه باور است و باید از دل و جان باشد. انسانى که آرزوهاى معقول دارد، به مرحله آفرینش دست یافت. منظور از آرزو احساس روشن و نیرومند است نه خواستن از سر اعتیاد و حرص و تملک. گاه، در خصوص بعضى مسائل، از خود بپرسید: «آیا حقیقتاً از صمیم قلب می‏خواهم این هدف محقق شود؟» آرزوها موتور حرکتند. این موتور، موتورهاى ذهنى را به تکاپو و توقف‏ها را به تلاطم در مى‏آورد. هر چه آرزوها معقول‏تر باشند، درجه تحققشان بالاتر مى‏رود.

۲. باور
ایمان انتظارى مطمئن است؛ هر چه بیش‏تر به هدف برگزیده خود و امکان حصول آن اعتقاد داشته باشید؛ یقین بیشترى احساس خواهید کرد. همواره از خود بپرسید
آیا باور قلبى دارم که این هدف می‏تواند وجود داشته باشد؟ آیا باورم این است که حصول و تحقق آن براى من ممکن است؟
وقتى باورمندى به موفقیت بالا باشد، انسان از مواهب زیر برخوردار مى‏گردد

الف) نوع نگاهش به زندگى مثبت میشود.
ب) حرکت، فعالیت و تلاش خود را با برنامه ریزى توأم می‏کند.
ج) در تکرار شکست‏هاى جزئى حل نمیشود.
د) همواره براى توفیقات بیشتر فعالیت می ‏کند

چنانچه آدمى امیال و آرزوهاى خود را مرده تلقى کند و خود را در کل عالم بی ستاره به شمار آورد، به مرحله باور مثبت
نمی‏رسد و همواره در باور منفى غوطه‏ ور خواهد شد. برخى از اشخاص فریاد میزنند «من در انتظار بدترین حوادث
هستم» یا فریاد می‏زنند و باور دارند که:
باز هم بدترین‏ها در راه است
بدیهى است انسان همان گونه می ‏زید که باور دارد. قبول شکست پیاپى و ایمان به اضمحلال وجود و عدم اندیشه در مراحل موفقیت، آدمى را بی‏ خاصیت می‏کند و انسان در تخریب خود تسلیم می‏شود. این افراد عملاً بدترین و غیر منتظره‏ترین حوادث را به خود مى‏خوانند. بنابراین، باید در آغاز اندیشه خود را دگرگون کنند. وقتى فرد عادت کند پیوسته باخت‏ها، شکست‏ها، فقدان‏ها، کینه‏ها، دشمنى‏ها و اتفاقات ناگوار را پیشاپیش خود فراخواند؛ دیگر به سمت موفقیت‏ها و کامیابی‏ ها و خوشبختی‏ ها و برکات جهت نمی ‏یابد. پس کارى کنید تا موفقیت را به مرحله باور برسانید و چیزى بپندارید که شما منتظرش هستید؛ زیرا ایمان فعال، شعور نیمه هوشیار را تخریب مى‏کند باورهاى مثبت عامل هدایتگر انسان به سمت موفقیت است و انسان موفقیت جو؛ موفقیت ساز می‏شود. گویا دستانى نامرئى به سمت او دراز می‏شوند تا وى را یارى دهند. چنین انسانى، داراى نظم، برنامه ریزى و فرصت‏شناسى مى‏شود

باورهاى منفى نیز به اندازه باورهاى مثبت قدرت دارند؛ اما تأثیر منفى می ‏گذارند. گاه یک باور منفى یقینى؛ ترکش‏هاى خود را در سرتاسر زندگى یک فرد رها می‏سازد. نباید فراموش کرد که باور داشتن به چیزى سبب می‏شود آن چیز تجلى کند

قانون تدارکات‏

اولاً، انسان نیاز دارد برنامه‏ هاى کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت داشته باشد

ثانیاً، انسان باید و حتماً براى روز مبادا تدارکات منطقى و معقول داشته باشد؛ اما اگر شما خود را براى چیزى که از آن می‏ترسید یا به آن احتیاج ندارید، آماده کنید، همان را به سوى خود جذب خواهید کرد. حضرت داوود می‏فرماید: «معمولاً از آنچه می‏ترسیم بر سرمان خواهد آمد ما عموماً در اطرافمان می ‏شنویم: «من باید پولى براى هنگام بیمارى کنار بگذارم.» بدین ترتیب، به طور مُصمم فرد، بیمارى خود را تدارک مى‏بیند گروهى می ‏گویند: «من براى روزهاى سخت پولى کنار می‏گذارم.» این افراد درباره روزهاى سخت و بى‏چیزى به مرحله باور و شاید یقین رسیده‏اند و به طور حتم روزهاى سخت خواهند داشت؛ چون منتظر لحظه ای بسیار ناگوارند. البته انبارهاى غله هر فرد باید پر باشد و از حساب مالى مطمئن و ارزشمندی بهره ببرد؛ ولى باید آگاه بود و درست پیش رفت. موفقیت‏هایى که به خاطر ترس، آرزو شود، نوعى شکست پنهان یا ترس وحشتناک از شکست بزرگ است. موفقیت را به خاطر توفیق و براى اعتماد به نفس و به خاطر باورمندى خویش آرزو کنید. نیچه مى‏گوید: «انسان چگونه‏اى است که مى‏تواند با هر چرایى بسازد. به شرطى که باور داشته باشد.»

۳ .پذیرش
آدمى باید مشتاق پذیرفتن و داشتن چیزى باشد که جویاى آن است. گاه بى‏آن که هدفى را بخواهیم، دنبال مى‏کنیم؛ تنها به این دلیل که از فرایند دنبال کردن یک امر یا رویداد لذت مى‏بریم. همواره باید از خود پرسید: «آیا به راستى مى‏خواهم این را به طور کامل داشته باشم؟»
مجموع سه رکن آرزو، باور و پذیرش را نیت می ‏نامیم. باید به خاطر سپرد:
الف) هر گاه نیت فرد براى آفریدن چیزى کامل شود، مرزهاى موجود را در هم می ‏شکند.
ب) هر گاه فرد سراپا طلب و آرزو باشد و اعتقاد کامل داشته باشد، براى انجام هر کارى توانایى دارد. به قول دکتر شریعتى وقتى عشق فرمان می دهد، محال سر تسلیم فرود می ‏آورد.
ج) هر گاه کاملاً مشتاق و باورمند به سمت کارى حرکت کردید، آن را انجام شده تلقى کنید. در روایات داریم: «الاعمال بالنیات؛ کارها با نیت‏ها تحقق می ‏یابند.»
د) هر گاه نیت شما روشن‏تر و نیرومندتر باشد، تجسّم خلاّق شما سریع‏تر و آسان‏تر به ثمر خواهد رسید.

تمرین پالایشگرى
یکى از تمرینهای معروفى که روان شناسان بر آن تأکید می ‏ورزند، پالایش افکار است که آغاز راه برنامه ریزى موفقیت به شمار می آید؛ زیرا: قدرتمندترین کارى که براى عوض کردن دنیا می‏توانید انجام دهید، عوض کردن اعتقادتان درباره ماهیت زندگى و مردم است و واقعیت، تبدیل این باور به اعتقادات مثبت‏تر و عمل طبق آن است.
پس اگر در رسیدن به هدفى دچار مشکل هستید و خود را ناموفق می ‏پندارید یا احساس می ‏کنید در درونتان مقاومتى وجود دارد که نمی‏گذارد به هدف برسید، تمرین پالایشگرى زیر را انجام دهید:
یک صفحه کاغذ بردارید و بالاى آن بنویسید: افکار زیر علت ناتوانى من در رسیدن به هدف است. آنگاه آنچه به ذهنتان می‏ آید فهرست کنید. مدت زمان طولانى به هر جمله فکر نکنید و زیادى آن را جدى نگیرید. فوراً حدود ۲۰ یا ۳۰ مورد را – حتى اگر احمقانه و بچگانه می‏نماید – بنویسید؛ براى مثال می‏توانید موارد زیر را یادداشت کنید:

خیلى تنبل هستم.
خودم را کوچک‏تر از تصور دیگران می‏بینم.
پول کافى ندارم.
قبلاً امتحان کرده‏ ام و اثر نکرده است.
مادرم گفته نمی ‏توانم.
نمی‏ خواهم.
خیلى سخت است.
می ‏ترسم.
شاد نیستم.
در دنیا و این آسمان یک ستاره ندارم.
بدبخت‏ترین آدمم.

اکنون چند دقیقه آرام بنشینید و ببینید کدام یک از مواردى که نوشته‏اید به راستى حقیقت دارند و تا چه اندازه به آن‏ها اعتقاد دارید. بدین ترتیب، در می ‏یابید چه نوع محدودیت‏هایى را بر خود و جهانتان تحمیل کرده‏ اید. هر گاه احساس کردید بسیارى از این موارد وهمی اند، فهرست را پاره کنید و دور بیندازید. این نشان می‏دهد:
الف) مواردى که نوشتید نباید در زندگیتان اقتدار داشته باشند.
ب) ایمان به هدف فراسوى باورهاى غلط است.
ج) حقیقت وجود خود و توان شما بسیار فراتر از وضع موجود است.

باورهاى موفقیت‏
اگر بعد از تمرین پالایشگرى آرام بنشینید و بیاسایید و چند عبارت تأکیدى مثبت و باز و سازنده را جانشین باورهاى بسته و منقبض و محدود کننده خود سازید، گامى بلند به سمت موفقیت برخواهید داشت و در حقیقت به سمت برنامه ریزى موفقیت پنجره‏ اى خواهید گشود. عبارات تأکیدى زیر در این زمینه سودمند است:
– اکنون همه گذشته را به طور کامل رها می‏کنم. من آزادم!
– اکنون هر گونه اعتقاد منفى و محدود کننده را نابود می‏کنم. این گونه باورها بر من اقتدارى ندارند.
– اکنون همه را می ‏بخشم و رها می‏کنم.
– من مى‏توانم شاد و خوشبخت و سعادتمند باشم.
– اکنون هر چه احساس گناه، ترس و خشم و غضب و نفرت و انزجار است، دور مى‏ریزم. من آزاد، روشن و شفاف و پر از انرژی ام.
– من از موفقیت لبریزم.
– من همنام بعضى پیامبرانم. نام دیگر من مانند نام دانیال پیامبر است؛ زیرا دانیال یعنى «خدا نگهدار من است.»
– من خود را موفق می‏دانم.
– همه موانعى را که بر سر راه بیان کامل و کامروایى زندگى من وجود دارند، بر خواهم داشت.
– دنیا بسیار زیبا و دوست داشتنى است.
– کائنات از وفور نعمت لبریز است و همواره خدا روزى رسان است.
– همه را عفو می ‏کنم و می ‏بخشم.
– من از خوبى و نیکى و خدمت و توفیق آکنده‏ ام.
– من خدا را به روشنى ستارگان در دل زیباى شبانه آسمان احساس می‏کنم.
– من با خدا هستم و خدا با من است. پس من تماماً موفقیت هستم.
اصول مهم در موفقیت مالی

اولین اصل، همان است که ما آن را قانون جذب می نامیم. این قانون می گوید که شما همانند یک آهن ربای دائمی هستید.
بر اساس این اصل، افکار شما، میدان قدرتمندی از انرژی ایجاد می کند که به اطرافتان تشعشع کرده و رویدادها
و افرادی متناسب با خود را به زندگی تان جذب می نماید.
هر فکر آمیخته با احساس شما چه مثبت و چه منفی از شما تابیده شده و مردم، شرایط، افکار و فرصت هایی
سازگار با خود را برایتان فراهم می آورد.
چگونه موفقیتی را که آرزومند و شایسته اش هستید، جذب کنید ?
بسیاری از مردم، معتقدند که این، مهمترین اصل همه قوانین ذهنی است.
این اصل بیان می کند که اگر شما تصوری شفاف از هدف بسیار ارزشمندتان را که همان ثروتمند شدن است در ذهن داشته باشید و بتوانید این خواسته را به طور پیوسته در روحیه خود حفظ کنید، در نتیجه منابع مورد نیاز برای دستیابی به این هدف را به زندگی تان جلب خواهید کرد.
هر فرد موفق و ثروتمندی در نتیجه نگه داشتن طولانی مدت اندیشه ثروت و موفقیت در ذهن خود، به چنین نتیجه ای دست یافته است.
دنیای شما، آینه افکار شماست :
دومین اصل، قانون « تناسب و تناظر » است. این قانون ذهنی، بسیار قدرتمند بوده و می گوید: « هر آنچه در
درون مان می گذرد، در اطراف مان متجلی می شود. »
بر اساس این اصل، دنیای بیرونی شما، همانند آینه ای، آنچه را که در دنیای درونتان می گذرد به شما نشان میدهد. هر آنچه در اطرافتان اتفاق می افتد، مشابه احوالات درونی شماست.
وقتی می گوییم دنیای بیرونی شما، دنیای درونی تان را منعکس می کند، منظورمان در هر دو سطح خودآگاه و ناخودآگاه است. اگر باور داشته باشید که توانایی دستیابی به اهدافتان را دارا هستید و تصوری از اهدافتان را در طولانی مدت و صبورانه در ذهن نگه دارید، سرانجام دنیای اطرافتان مشابه رویای شما خواهد شد.

اصل تشابه

اصل تشابه را در سه موقعیت می توان به طور کامل مشاهده کرد :
اول از همه، افراد دور و بر شما، دقیقاً طرز برخوردی مشابه رفتار شما دارند. شما همیشه انعکاس روحیه خود را در رفتار و صورت کسانی که با آنها سر و کار دارید، می بینید. اگر شما حالتی مثبت و خوش بینانه داشته باشید، مردم تقریباً بلافاصله حتی قبل از این که بتوانید کلامی بگویید با روی خوش و حمایت کننده به شما واکنش نشان خواهند داد.
دومین قلمرویی که اصل تناظر در آن آشکار است، ارتباطات شماست. ارتباطات شما، همیشه دقیقاً آینه تمام نمای شخصیت شماست. زمانی که شاد، خوشبین و آرام هستید، روابطتان نیز شادتر، دوست داشتنی تر و هماهنگ تر خواهد بود ولی هنگامی که به هر دلیلی، اندیشه ای آشفته و منفی دارید چه آگاهانه و چه ناخودآگاه این روحیه وحالات، فوراً و مستقیماً بر روی ارتباطات شما تأثیر می گذارد.
سومین شرایطی که این اصل کاملاً بر آن مسلط است، ثروت و دارایی شماست. دارایی و ثروت زندگی تان،بازتابی از آمادگی دنیای درونی شما برای چنین دستاوردی است.
تنها بخشی از این معادله که می توانید بر آن مسلط باشید، هشیاری و افکار آگاهانه شماست و اگر بتوانید هشیاریخود را بر روی آنچه که مشتاقش هستید یعنی دارندگی و … قفل کنید، چنین نتیجه ای در دنیای اطرافتان متجلیخواهد شد

تجسم موفقیت
تجسم موفقیت تنها یک فن یا تلقین نیست؛ مقامى از دل آگاهى است که از خزانه غیب صادر می شود؛ اما شرایطى دارد. نخستین شرط آن نیّت است که با سه عنصر «آرزو، باور و پذیرش» تعریف شد. در پرتو تجسم موفقیت، انسان به جایگاهى رفیع نائل می‏شود و در می ‏یابد که خود، آفریدگار بی ‏وقفه عالم خویش است. تجسم موفقیت و ایمان به آن، سبب می شود میان خود و خدا جدایى یا فاصله‏ اى احساس نکنیم. ما تجلى خدا هستیم و همه هستى در وجود ما است، ما در باطن خود صاحب همه چیز هستیم. تجلى از طریق تجسم موفقیت یعنى فرایند دریافت و ادراک این حقیقت و مرئى ساختن قدرت الهى وجودمان در عرصه‏ هاى زندگى است.
جالب این که همه ما در ژرفاى دل خود از غایت برتر خویش باخبریم. همه ما می‏دانیم در وجود ما قدرت‏هایى نهفته است که اگر به کار افتد، جهان ما دگرگون می ‏شود. بسیارى از ما سال‏ها است با موتورهاى خاموش و بدون برنامه و خطى زندگى کرده‏ ایم، در حالى که ۹۰ درصد ما میدانیم قدرت‏هاى زیادى در درون ما به ودیعه گذاشته شده است. این داستان شاید براى بسیارى از ما به شیوه‏ هاى گوناگون روى داده است. یکى از دوستان تعریف می‏کرد:
روزى یک کش محکم پول را به دست گرفته بودم تا با انگشتان دو نیم کنم. ابتدا آن را دور دو انگشت سبابه پیچاندم و با دو دست کشیدم؛ اما پاره نشد. سپس با چهار انگشت هر دو دست آن را کشیدم؛ ولى پاره نشد. سپس محکم با تمام انگشتان و کف دست آن را از دو طرف کشیدم؛ اما پاره نشد. چون احساس مى‏کردم کسى مرا نمى‏بیند، پاهاى خود را دراز کردم، یک طرف کش را به انگشت پا قلاب کردم و با دو دست آن را کشیدم؛ ولى پاره نشد. متحیر، مأیوس و ورشکسته حلقه کش را بیرون آوردم. برادرم که مرا زیر نظر داشت، فاتحانه به میدان آمد و گفت: فلانى تو همیشه ناتوانى، اصلاً بی ‏عرضه‏ اى، این کش را به یک کودک ۶ ساله بده تا با دو انگشت قطع کند و… . در یک لحظه غیرتى شدم، نیرویى عجیب در درونم فوران کرد و حلقه کش را با دو انگشت سبابه و با کمترین فشار پاره کردم.
راز این موفقیت آشکار است. انسان براى موفقیت در هر کارى به مثلث باور، ایمان و تلاش نیاز دارد. این جمله معروف ارشمیدس، ریاضى دان بزرگ یونان، را هرگز نباید فراموش کنیم: «اهرمى از ایمان و باور به من دهید، تا من بدون محاسبات ریاضى زمین را جابجا کنم.»
تردیدهاى گذشته، ترس‏هاى قدیمى، تلقین‏هاى اطرافیان، ترمزهاى فکرى، توقف‏ها و سکون‏هاى کهنه که اطراف ما را احاطه کرده‏اند، درهاى موفقیت را به روى ما بسته‏اند. قفل‏هاى مذکور را نمى‏توان شکست. این قفل‏ها باید گشوده شوند؛ چون گاه شکستن قفل به ساختمان زیباى موفقیت آسیب می رساند. پس باید کلیدها را یافت و قفل‏ها را گشود.

کلیدهاى موفقیت‏

برنامه ریزى: برنامه‏ریزى براى موفقیت برج مراقبت پیشروى به سمت اهداف است.
خودباورى: اساس ایمان خودباورى است. انسان خودباور به توان خویش ایمان دارد و ایمان انتظارى مطمئن است.
حرکت: خروج از سکون و عدم توقف ضامن موفقیت است؛ اما حرکتى که حساب شده و طبق برنامه باشد.
جرأت: عدم هراس و این پا و آن پا کردن و حتى پذیرش شکست‏ها اساس موفقیت است.
خودتشویقى: خود تشویقى به معناى خود شیفتگى نیست. انسان گاه نیاز دارد فهرست موفقیت‏هاى خود را تنظیم کند و حتى به بعضى تقدیر نامه‏ ها و سپاسنامه‏ ها چشم بیندازد تا باور کند دوباره می‏تواند موفقیتى جدید به وجود آورد.
انسان براى موفقیت باید بلند نظر باشد و از بلند پروازى معقول نهراسد. باید به جاى غرق شدن در نهرهاى کوچک به سمت دریاهاى موفقیت حرکت کند؛ از جویبار حقیرى که به چاله‏اى مى‏ریزد، هیچ کس مروارید صید نخواهد کرد. شاهین موفقیت در افق‏ها و بلندى‏ها است و مروارید توفیق در اقیانوس‏ها. باید بلند نظر و بلند پرواز و غواص بحرهاى بی‏کران بود و باور داشت که دستان خداوند همواره به سمت انسان‏هاى جویاى موفقیت گشوده است؛ به قول شاعر: ما از خدا گم شده‏ایم او به جست و جو است.
عوامل موفقیت (فردی) چیست ؟
دسته اول : عوامل شخصی
۱: خود شناسی و خودباوری
۲: نواندیشی و نوگرایی ذهنی
۳: اعتقاد به کسب مهارت و قابلیت بیشتر و برتر
۴: شناخت کامل از عوامل محیط اطراف خود
۵: شناخت ضعف ها ی خود و تقویت باوراندیشی
۶: مشخص نمودن اهداف شخصی و تمایلات فردی
۷: فراگیری آموزش و تجارب درارتباط با شناخت ریسک ،نحوه پذیرش آن وچگونگی محاسبه آن
۸: احساس تغیر در چرخه زندگی خود
۹: نیاز به کسب موفقیت
۱۰: برخورداری از علوم مختلف
۱۱: قدرت کنترل و آگاهی به قدرت خویشتن
عوامل موفقیت کارآفرینی سازمانی و درون سازمانی :
* تغییر فرهنگ و گرایشات مشتریان
* تغییر یا بهم خوردن حوزه های تعریف شده کسب و کار
* رقابت آرام ولی مستحکم و همراه با برنامه شرکت های کوچک و متوسط
* بهم خوردن تعادل انگیزه تصنعی و تقویت انگیزه های شخصی در مدیران
* بالا رفتن ادراک قابلیت ها و توانمندی های فردی
* آمادگی سازمان برای تغییر ساختار سازمان از بوراکراتیک به سازمان شناور و انعطاف پذیر
* تامین نیازهای مالی ، تکنولوژیکی و ابزارهایی که برای رشد کارآفرینی سازمانی
PDP برنامه ریزی برای پیشرفت فرد
Pdp به دانش آموختگان کمک می کند که نه تنها درباره ی خود آموزش، که از قبل اتفاق افتاده، بلکه درباره ی برنامه ریزی برای آینده هم فکر کنند.pdp روشی عالی است برای استفاده ی پایه ای از تمامی فرصت هایی که دوران دانشجویی پیش روی دانشجویان قرار میدهد.اما این بستگی به شما دارد که چه چیز را میخواهید از روش pdp به دست بیاورید و چطور باید برای به دست آوردن ان برنامه ریزی کنید. تشخیص بدهید چه چیزهایی درارتباط با pdp وجود دارد
– شناسایی فرصت های پیش رویتان
– برنامه ریزی پیشرفت فردی میتواند به عنوان پروسه ای تعریف شود که به شما کمک می کند درباره ی آموزش ، کارایی و یا موفقیت های خودتان فکر کنید و برای توسعه ی فردی، تحصیلی و شغلی خود برنامه ریزی کنید.
به این ترتیب pdp به شما آگاهی نسبت به این که چطور دارید پیش میروید میدهد.و این آگاهی مزایایی را به دنبال دارد. مثلا با استفاده از pdp ، راحت تر میتوان عرصه های مهم و نیازمند توجه را به دانش آموختگان شناساند و نیز شما را یاری میدهد به کارفرمایان آینده نشان دهید که با استفاده از pdp ، به استراتژی هایی دست یافته اید که فردی مطلوب، با انگیزه و متمرکز از شما می سازد. بعلاوه روشهای pdp میتواند زمانیکه انگیزه تان رو به افول میگذار، شما را ترغیب به حرکت کند.
روشهای اصلی pdp که به دانش موختگان کمک میکند در باره ی آموزش خود تفکر کرده و برای آینده برنامه ریزی کنند، غالبا شامل این موارد می باشند :
– Reflection .انعکاسدرکنار هم قرار دادن ایده ها و افکار مختلف ، به گونه ای که برای یک منظور خاص کارایی داشته باشند.
– Recording . ثبت کردن افکار ، ایده ها و تجربیات
شما میتوانید این موارد را به صورت نوشتاری ثبت کنید یا ضبط صوتی، تصویری و غیره استفاده کنید
– Action Planning . برنامه ریزی کارها برنامه ریزی کردن به معنای بالا رفتن احتمال موفقیت در دستیابی به یک هدف است
– Executing .اجراانجام فعالیت هایی که در برنامه ریزی کارها به آنها اشاره شده است – آنچه که انجام داده اید باید معقول و منطقی باشد.

Pdp به هر صورتی که ارائه یا انجام بشود، مسئولیت برنامه ریزی برای یادگیری ، عمل بر اساس برنامه ها و فراهم آوردن شواهد ی در باره ی موفقیت هایی که که به دست آمده است، به عهده ی شما (به عنوان یک فرد) میباشد.
شناسایی فرصت ها :
Pdp تنها وابسته با مطالعات شما نمی باشد. فعالیت فوق برنامه ی آموزشی و کار نیمه وقت نیز به مهارت های شما کمک می کند. فرصت های لازم برای اجرای pdp در قالب این موارد تحقق میابد :
• ماژول هایی که انتخاب میکنید ، بخصوص واحدهای مبتنی بر مهارت.وقتی ماژولها، محدوده ایی را مشخص می کنند که میخواهید آنها را ارتقا بدهید ، تلاش ویژه ای را به خرج بدهید.مثل مهارت های مرتبط با اعداد و ارقام و یا مهارت های مرتبط با IT
• جلسات آموزشی بخصوص آموزش های فردی که در آنها میتوانید پیشرفت خود را با یک مربی مورد بحث و تبادل نظر قرار بدهید
• فعالیت های تفریحی : مثلا از طریق عضویت فعال در یک کلوب یا یک جامعه ی بخصوص
– فعالیت های آموزشی فوق برنامه
• کار نیمه وقت : که از طریق آن تعداد خاصی از مهارت ها مورد نیاز است و /یا تقویت میشوند.
ممکن است فرصت های مورد نیاز برای اجرای pdp ، از قبل به صورت مشخصی در برنامه ی مطالعاتی شما زمان بندی شده باشد.این کار ممکن است مثلا از طریق یک ماژول یا یک دوره ی آموزشی مهارت های مطالعاتی اتفاق بیفتد. اما گاهی این فرصتها به روش های نامشخص تری نمود پیدا میکنند.مثلا از طریق یک تحقیق پروژه ای.که لازم است برای انجام آن ، از ذخایر دانسته های خود و نیز از آنچه که لازم است بدانید، توشه بگیرید و به وسیله ی آن برنامه ریزی کنید که چطور راه را ادامه دهید.
اجرای pdp :
روش های pdp باید به شما کمک کند که کارهای خود را یادداشت کنید و تصویر واضحی از این که میخواهید به کجا برسید به دست بیاورید.توانایی استفاده از ابزار reflect (انعکاس ) به وسیله ی این یادداشت کردن ، مهارت کلیدی است که در نظریه ی pdp نقش اساسی بازی می کند.reflection در واقع نوعی فکر کردن عمیق و متمرکز است و برای تفکرات مهم و خود ارزیابی ها که هر دو مشخصات مهم برای مطالعات دانشگاهی هستند ، ضروری است.
اجرای pdp به شما کمک میکند ساختاری هدایت گر داشته باشید .گام های زیر چهارچوب مفیدی را فراهم میکند که reflection در هرمرحله ی ان مورد نیاز است:
گام اول : یک دفتر محاسبات مهارت ها داشته باشید.
این یک نقطه ی شروع خوب برای اجرای pdp است .چراکه به عنوان یک تمرین “لیست برداری” به شما کمک میکند توانایی ها و نقاط ضعف خود را به صورت اصولی و سیستماتیک تحلیل کنید.
شما همچنین می توانید از تحلیل SWOT استفاده کنید .یک روش معمول حل مساله که توانایی ها ، نقاط ضعف ، فرصت ها و تهدید های شما را بر روی یک نمودار، خلاصه میکند.

فرصت ها توانایی ها
تهدید ها نقاط ضعف

چنانچه نسبت به این که الان کجا قرار دارید، آگاهی پیدا کنید میتوانید به این فکر کنید که میخواهید کجا باشید و چگونه میتوانید از طریق برنامه ریزی کارها به آن نقطه دست پیدا کنید.
گام دوم : یک برنامه برای کارهایتان بنویسید.
برنامه ریزی به شما کمک می کند که با مستند کردن یک راهبرد معین، اهدافتان مشخص و تنظیم کنید.یک برنامه ریزی خوب برای کارها، دارای منظوری مشخص بوده، بدون ابهام و متمرکز می باشد.یک راه خوب برای نوشتن یک برنامه ی خوب این است که بررسی کنید آیا برنامه تان SMART است یا نه.به این معنی که آیا دارای مشخصات زیر هست یا نه :
Specific : مشخص – مثلا اینکه به جای این که خود بگویید :” من میاموزم که زمانم را چطور مدیریت کنم ” ، به خود بگویید :” من روشهای خوب مدیریت زمان را تعیین و اجرا میکنم تا بتوانم به صورتی متناوب و منظم و به دور از اظطراب ، ضرب العجل های پروژه ام را تامین کنم”
Measurable: قابل ارزیابی – مثلا این که به خود بگویید :من برای انجام کارهایم یک برنامه ی زمانبندی هفتگی تعیین میکنم ”
Achievable: قابل دستیابی – مثلا به خود بگویید :میدانم که برای مدیریت زمان ، کارگاه های آموزشی و کتاب های مختلف وجود دارد و من از آن ها استفاده میکنم تا روش خوبی را برای مدیریت زمانم تعیین کنم
Realistic : واقع گرایانه – مثلا به خود بگویید :میدانم که صبح هر سه شنبه کمی وقت آزاد دارم و از آن برای کار بر روی تکنیک هایم استفاده می کنم :
Time Bound : مقید به زمان – مثلا به خود بگویید :”من بر اساس ضرب العجل های پروژه ام کار میکنم و اهداف هفتگی تنظیم میکنم “

توصیه می شود برای خود، تعدادی اهداف معین را تنظیم کرده و آنها بر اساس ارجحیت هایی طبقه بندی کنید و سپس تعدادی اهداف فرعی هم در نظر بگیرید.این اهداف فرعی به شما کمک می کند پیشرفت خود را ارزیابی کنید و به شما کمک می کند که گام های مختلف را از پیش در نظر بگیرید تا دچار اشتباه نشده و اهداف غیر قابل دستیابی تعیین نکنید.
معمولا صحبت با دیگران درباره ی تنظیم هدف ها ، میتواند مفید باشد.آنها میتوانند به شما کمک کند از قبل در باره ی مسائل فکر کنید و نیز ممکن است باعث شود برخی از مواردی را که نادیده گرفته اید، در نظر بگیرید. مربیتان یکی از بهترین افرادی است که در این باره میتوانید با او صحبت کنید
گام سوم : جمع کردن مدارک ارزیابی مهارت ها و برنامه ریزی کارهایتاان، باعث به وجود آمدن مستنداتی مکتوب می شود. همچنین لازم است بررسی کنید که چه مهارت هایی را پرورش داده اید و چگونه آن را ارزیابی کرده اید. جمع آوری مدارک به صورت نوشتاری ، مزایایی دارد :
– به شما کمک می کند پیشرفت خود را ارزیابی کنید.
– وقتی برای استخدام در جایی درخواست داده اید، اطلاعاتی را فراهم می کند که میتوانید از آن استفاده کنید.
– منبع اطلاعاتی را فراهم میکند که میتوانید آن را با مربی خود به اشتراک بگذارید.
– به شما کمک میکند فکر کنید که چطور میتوانید طرح و برنامه های خود را ارتقا دهید
استفاده از RAPID :
RAPID یک ابزار الکترونیکی PDP است. این ابزار ، ابزاری تعاملی ( interactive ) است و به نگه داری سوابقی شخصی از اطلاعات و شواهد ی از شایستگی مهارت ها در حوزه های مختلف را نزد خود نگه دارید.
RAPI مخفف این کلمات است :
Recording Academic ,Professional and Individual Development
یعنی ثبت پیشرفت های تحصیلی ، حرفه ای و شخصی.این ابزار اولین بار در دانشگاه Loughborough تعریف شد و دارای ورژن های مختلفی است که برخی از آن ها در استفاده از روش های مختلف ، کاربرد دارد.
SPEED :
Surveyمشخص کردن نیازمندی های پرورش مهارت ها ، فرصت های پرورش مهارت ها، ارزیابی مهارت ها
Plan تنظیم اهداف ، مشخص کردن وظایف و تولید یک برنامه ریزی برای انجام کارها
Execute : انجام فعالیت ها و ارزیابی monitoring روند پیشرفت
Evaluate مرور نتایج و ارزیابی میزان موثر بودن روش که منجر به کسب تجربه در آموزش میشود.
Document ثبت پیشرفت شایستگی مهارت ها و ذخیره سازی این مدارک
تفکرات مثبت
افکار همیشه نقش بینهایت مهم و حساسی در تعیین سرنوشت انسان دارد.
خلاصه نکات طلائی که می تواند افکار شما را به سوی مثبت اندیشی هدایت کند جلب می کنم
۱- افکارتان اولویت اول تمام کارهایتان باشد
۲٫طرز فکرها رابطه مستقیم با رفتار شدنی و پذیرا بدانیم و با اعتماد به نفس و شجاعت جلو برویم و فریاد بزنیم :من موفق می شوم
۴٫اگر می خواهیم نیروی جذب عمل کند با تمام وجود به آن اعتماد داشته باش و از آن پیروی کن و به خدا توکل کن.
۵٫کل رفتار آدمی وابسته به تفکر اوست.
۶٫یکی ازبهترین راه های قدرت تفکر :به افکار مثبت و جدی روی آورده که همراه با اعتماد به نفس کافی و ایمان کامل به اثرات آن داشته باشیم
۷٫از جملات منفی و منفی بافی بپرهیزید و از جملات مثبت به شدت استفاده کنید مثل :
می توانم قادرم خیلی آسان است موفق می شوم و آن ها را با خطی درشت در صفحه ذهنتان
بنویسید.
۸٫در راستای هدف فکر کردن=در راستای هدف حرکت کردن.
۹٫هدف خود را در زندگی تعیین کنید.
۱۰٫امید و اعتماد به نفس باعث سعی و تلاش و در نتیجه موفق و پیروزی میشه.
۱۱٫تمام انسان ها از نظر حافظه یکسان هستند.
۱۲٫هر انسانی باید به خود بقبولاند که واقعا دارای قدرت و توانایی تمرکز فکر می باشد
فقط باید آن را به کار بیندازد.
۱۳٫ خداوند انسان را قادر به هر کاری کرده.
۱۴٫سعی کنید به خود و توانایی هاتون اعتمادکامل داشته باشید
۱۵٫به حافظه خود اعتماد و اطمینان داشته باشید تا کارکرد آن چند برابر شود.
۱۶٫اگر یادگیری درسی برایتان آسان نیست به خود القا کنید که قادر هستید هر درسی را
به راحتی یاد بگیرید و حفظ کنید.
۱۷٫با طرز فکر خود میتوانید درسی را برای خود آسان یا سخت کنید.
۱۸٫رسیدن به سعادت و خوشبختی با اعتماد به توانایی های خود و توجه به
اب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم.
۱۹٫تفکرات منفی را ریشه یابی کنید و آن ها را به تفکرات مثبت تبدیل کنید.
۲۰٫ اگر به ضمیر ناخود که قدرت بالقوه و فوق العاده ای دارد نفوذ کنید میتوانید
در مسیر دلخواه خود حرکت نموده و موفق شوید.
چگونه می توان به ضمیر ناخود آگاه نفوذ کرد و آن را تحت تاثیر قرار داد؟
؟فکر و تصور و بعد عمل مداوم است که می تواند در ضمیر ما تاثیرو باعث بوجود آمدن عادتی شود.از اونجایی که ضمیر ناخود آگاه تفکرات و تصورات و اعمال انسان تو خودش منعکس و ضبط می کنه موجب عادت ما میشه و در نتیجه هر کسی بتونه به کاری عادت کنه به راحتی می تونه در آن کار موفق بشه.
فکر+عمل=عادت=نفوذ در ضمیر ناخود آگاه
تلقین اثربالایی داره و مقدمه ای برای تصور و باوره و تصوراثرش بیشتر از تلقینه وتلقین در صورتی مفید است که تصور و باور رو در شما بوجود بیاره.
و ما می توانیم با تفکرات و تلقینات و تصورات مثبت به صورت مداوم می تونیم به عمق وجود خود نفوذ کنیم و تغییرات لازم را ایجاد کنیم.
ضمیر ناخود اگاه نمی تونه یه جمله ی خوبو از بد تشخیص بده و هر چی از تفکرات ما رو دریافت کنه اونو ضبط میکنه پس گلم جمله های مثبت بگو نه منفی.
بهترین زمان برای نفوذ به ضمیر ناخود آگاه زمانیه که در استراحت و تعمق فکری کامل قرار دارید در این زمانه که ضمیر شما به راحتی آن را می پذیردو باور می کند.
تا حالا دقت کردید که وقتی به چیزی مطمئن هستید اون اتفاق می افته این به خاطر اینه که ما به هر چی فکر کنیم و اونو تصور کنیم ضمیر خود آگاه آن را پذیرا میدونه تمام افکارو اعمال فیزیکی شما در جهت اون پیش میره.تلقین تو باعث تغییر رفتارت میشه و اون یعنی فکری که به ذهن اثر میکنه و مورد قبول واقع میشه.امام علی می فرمایند تلاش و کوشش کن که خود به قیامه کسانی که صابر و با استقامت هستند در آوری زیرا خیلی کم می شود که انسان خود شبیه به جمعیتی درآوردو در زمره انها قرار نگیرد
پس از همین حالا نقاط ضعف خودتونو شناسایی کنید و اونا رو از بین ببرید و به نقاط قوتتون بیشتر اهمیت بدین و اونو تقویت کنید از امشب وقتی میخوای بخوابی و خیلی خسته ای از افعال و جملات مثبت استفاده کن تا خوابت ببره البته اینو بگم که برای به حقیقت در اومدن تلقینات باید به اون ایمان داشته باشی و هر چی تمرکز فکری بیشتر باشه تلقین پذیریت بیشتره و با شورو اشتیاق زندگیتو بساز.
تلقیناتتو به فیلم یا تصورات شیرین در بیارو تصورات با عمل در راستای اون همراه باشه بزرگ مردان تصورات خود را عملی کرده اندبا تلقین و تصور عمل به اونها آسون تر میشه در اینجا هم خلاصه کتابی را برایتان نقل می کنم که بسیار تاثیر گذار است
مبانی نیروی تفکر مثبت
دکتر مورفی عقیده دارد ((شخصیت هر کس بر اساس طرز تفکر و نحوه تخیل او شکل میگیرد))
از اینرو برای اندیشه بخصوص تفکر مثبت نقش مهمی قایل است.
او فکر را عنصری زنده و خلاق میشمارد و در این باره چنین استدلال میکند که اگر ضمیر باطن
خود را از حقایق جاودانی هستی یعنی امید آرزو و تندرستی و شادمانی و آرامش و رفاه و برکت و غیره سرشار کنیم نتیجه آنرا به صورت عینی ناظر خواهیم گشت.
دکتر مورفی عقیده دارد آنچه ما در طلب آنیم یعنی آرزوها و آمال به شکل ایده و خیال در صفحه ذهنمان نقش میبندد حال اگر بتوانیم آنها را به صورت اعتقاداتی راسخ و باورهایی راستین وارد ذهنیت خود سازیم روزگاری تحقق آنها را به چشم خواهیم دید او ترس را عامل عقب ماندگی و فقر و مسکنت شخص میشمارد و تردید و تزلزل رای و سستی اراده و موهومات و خرافات و حسادت و بخل و عقده حقارت و نفرت و خصومت و کج خلقی را از عوارض و اختلالات روحی میداند و چنین استنتاج میکند که این قبیل افکار منفی و سیاه راه را به روی احساسات منفی میگشاید و در پی آن انواع امراض روانی و جسمی و حتی شکستها و سرخوردگیها و ناکامیها را در پی دارد.
دکتر مورفی عقیده دارد که نیروی تفکر مثبت اصالتا از نیروی بالقوه برخوردار است که نمیتوان و نمیبایست آنرا دست کم گرفت و یا وجود آنرا انکار کرد چرا که ساختار نفسانیات و معنویات و حتی هستی شخص را تا حد زیادی بدان مرتبط دانست.
حال به بررسی اجمالی کتاب میپردازیم که شامل گلچینی از بهترین نکات کتاب میباشد.
-هر کس معمار و سازنده زندگی خویش است و چنین باورهایی را مثلا دست تقدیر و سرنوشت و گردش ستارگان و غیره را میتوان با نیروی اندیشه مثبت برخورد کرد و اثرات منفی آنرا با قدرت اراده و طرز تفکر صحیح از میان برداشت.
برای جلوگیری از خود کم بینی جملات ذیل تکرار شود:
-من جلوه های حقیقت عشق و کمال را دارا هستم و به نحو قابل تحسینی از عهده کارها بر میایم هر بار که با کسی روبرو میشوم زیر لب میگویم روح من به او درود میفرستد.
مهم:آنانکه میخواهند زندگیشان رنگی دیگر پیدا کند و از تریکی ب روشنایی برسند باید به موفقیت تندرستی شادکامی و خوشبختی و فراوانی بیاندیشند و ایده های منفی را از ذهن خود دور کنند.
-پروردگارت را فراموش نکن که قادر است و منبع و مولد هر امر مرعی و نامرعی میباشد.
-هنگامی که دست به دعا بر میدارید به خاطر داشته باشید که پروردگار میگوید:تو مرا میخوانی و من به تو پاسخ میدهم و از موضوعات پیچیده ای که از آن خبر نداشتی آگاهت میسازم.
-هرگز کلمه اگر را به کار نرید زیرا با این حرف شک را به ذهن خود راه داده اید.
-آرزوهای خود را با ایمان و اعتقاد کامل به زبان بیاورد هر آنچه را که با خلوص نیت مطالبه کنید آنرا بدست میآورید.
-بین ما و هوش بیکران باید نسبت مطیع و منقاد و وفادار باشد و به قدرت ان ایمان بیاوریم.
-عشق و مهر پروردگار و حقیقت وجود او هر لحظه از زندگی مرا اشباح میکند و حال و وضعم روزبروز بهتر میشود.
-تنها تو حامی من هستی و تا تو پشتیبان من هستی هیچکس جز تو نخواهد توانست به من صدمه ای وارد کند.تا خدا با من است چه کسی بر من است؟
-برای تصمیم گیری:۱- آرامش جسمانی ۲- تمرین و تلقین
-خداوند مرا دوست دارد و از من حمایت میکند آرامش او روح مرا سرشار میکند و نور او فرا راه مرا روشن مینماید.
-عشق و محبت هرگونه ترس و تردید بخل حسد و کینه را از دل میزداید و به جای آن شادی و آرامش میگذارد.
مهم:هر شغل و حرفه ای که دارید و از هر راهی ک امرار معاش میکنید در هنگام کار کردن این جمله را تکرار کنید خدا با من است و با من حرف میزند من خودم را به او و عقل و درایت او میسپارم تا مرا راهنمایی کند.
***حریفان و رقیبان خود را از وجود خویش جدا مپندارید این حریفان چیزی نیستند جز ترس و خرافات موهومات غلط و کج اندیشیها جهل کینه خصومت ورزی و حسادت و محکوم ساختن خود است.دشمنان واقعی هرکس افکار منفی اوست.
-اگر به هدف رسیدیم و تلاش کنیم باید باز هم همت بلند داشته باشیم و پیش رویم و به آنچه داریم قاع نشویم که مفهوم زندگی و مقصود ان پیش رفتن است و نه در جا زدن و از حرکت باز ایستادن.
-هنگامی که میگویید عقل و خرد خداوند ذهن و فکر مرا از خود میاکند و من در نور او غرق میشوم نیروی عقل خود را چندین برابر ساخته اید و رفاه و تنعم بیشتری را نصیب خویش میسازید.
-جریان آرامش الهی در روح و قلب و هستی من جاری میشود .با گفتن این جمله آرامش بی سابقه ای را نصیب خود میسازید و یا “”قدرت قادر متعال به من نیرو و سلامتی و نشاط میبخشد””یقین بدانید که از این احساس بی بهره نخواهید ماند.
مهم*هرگز برای یک شیء یک مکان و یا یک فرد ارزش زیاده قایل نشوید با این کار خود قدرت مستتر در ذات خویش را به دنیای خارج منتقل ساخته اید . وفاداری و ایمان خود را به نیروی نهفته در خویش متصل سازید و همو بر اساس طبیعت و سرشت احساسات و افکار شما پاسخ گو خواهد بود*
مهم*حقیقت در سکوت باطنی شکل میگیرد و از سکوت زاده میشودو انتقال میابد *
مهم*هنگامی که روح را از هر آلودگی و ترس و خصومت و بغض و عناد و خود محکومی پاک میشود و به جای آن عشق و صفا و صمیمیت و گذشت مینشانید و با آرمان و ایده خود یکی میشوید و نسبت بدان وفادار میمانید در آن صورت است که خواهید توانست آرزوی خود را جان ببخشید.

بسیار مهم
چگونه بر افکار خود مسلط باشیم؟
روح را از حقایق جاودانی هستی سرشار سازید و خود را با روح هستی خویش دمساز سازید و همیشه این جمله را تکرار کنیم و مد نظر داشته باشید که: عشق خداوند حامی و پشتیبان ماست
چگونه برای رسیدن به موفقیت راه ها را هموار کنیم
۱-مدیریت زمان
رای از دست دادن فرصت ها قرار نیست همیشه ماه ها و سال ها را تلف کنیم، از دست دادن همین ثانیه های دم دست هم می تواند بعضی فرصت ها را برای همیشه از بین ببرد. خلاصه اینکه اگر بخواهیم زندگی را مدیریت کنیم و از آرزوهای کوچک و بزرگمان جا نمانیم باید از همین ساعت هایی که در آن هستیم، شروع کنیم و یاد بگیریم چطور مدیر زمان خود باشیم

همه چیز را بنویسید

قبل از هر چیز باید روشی که در حال حاضر از زمان خود استفاده می کنید را تحلیل و بررسی کنید. ممکن است به دلیل تکرار روزمره نتوانید دقیقا زمان های اتلاف وقت خود را بشناسید، به همین دلیل بهتر است از یک دفترچه یادداشت برای ثبت دقیق وقایع روزمره استفاده کنید. پس از ثبت وقایع هنگام تجزیه و تحلیل آنها خودتان متوجه فعالیت های غیرضروری خواهید شد. اصلا نگران نباشید همین که شروع به مدیریت زمان خود کنید، متوجه اهمیت این موضوع خواهید شد.
فعالیت ها را اولویت بندی کنید

اولویت بندی یکی از قدم های مدیریت زمان است. این کار به شما کمک می کند که کارهای غیرضروری را که نه تنها اوقات خوشی برای شما نمی سازد بلکه زمان حال را هم از شما می گیرند و شما را از اهدافتان دور می کند، حذف کنید. اصلا فکر نکنید که مجبورید تمام روز کارهای خط کشی شده انجام دهید یا هر کار تفریحی و لذت بخشی زائد به حساب می آید. اتفاقا باید برای تصمیم گیری درباره فعالیت هایی که باید انجام دهید باید فعالیتی را حذف کنید که از آن لذت نمی برید یا به خوبی از عهده انجام آن برنمی آیید. برای شروع اصلا تلاش نکنید مسئولیت هایی بیش از آنچه می توانید به صورت معقول انجام دهید را به عهده بگیرید، پس از اینکه فهرست کارهای روزانه را به میزان قابل قبولی از مسئولیت ها کاهش دادید، زمان برنامه ریزی فرا می رسد. به یاد داشته باشید ساعت های محدودی در یک روز وجود دارد. سعی نکنید به نتایجی ماورای قابلیت های خود دست پیدا کنید. زمانی را فقط برای خودتان در نظر بگیرید. برای دستیابی به حداکثر عملکرد به زمان خواب و استراحت کافی احتیاج دارید.

از مزاحمت ها جلوگیری کنید

لازم نیست همواره پذیرای کسانی باشید که می خواهند با شما گپ بزنند. این افراد می توانند مانع بهره وری و باعث به هم ریختگی محیط یا ذهن شما شوند. با بستن در اتاق کار یا حذف ارتباط چشمی می توانید به آنها بفهمانید که شما اکنون مشغولید و وقت اضافه ندارید.
راه دیگر برای کاهش مزاحمت، جواب ندادن به تلفن است. تماس های تلفنی می تواند خیلی وقت گیر باشد. برای مثال شما در حال انجام کار مهمی هستید که نیاز به تمرکز بالایی دارد و ناگهان دوست شما با بی اطلاعی از شرایط شما با یک تماس طولانی تلفنی وقت زیادی از شما می گیرد، به طوری که پس از پایان تماس تلفنی حس می کنید انرژی زیادی از شما گرفته شده و همچنین رشته کار از دست شما رفته است، بنابراین از خاموش کردن یا بی صدا کردن تلفن نترسید. پس از پایان کارتان می توانید پیام ها و تماس ها را چک کنید.

راهزنان وقت را شناسایی کنید

راهزنان وقت همان طور که از نام شان پیداست، وقت را از ما می دزدند و تا به خودمان می آییم می بینیم زمان به انتها رسیده و وقت مان تمام شده و این اصلا خوشایند نیست. صحبت های کم اهمیت، مهمانان ناخوانده، تلفن های مزاحم و بی اهمیت، دوباره کاری، ناتوانی در نه گفتن به خواسته های بیجا و برای هر کاری امروز و فردا کردن، بعضی از راهزنان وقت هستند که همه ما با آنها سر و کار داریم. زنده کردن وقت های مرده ای مثل وقت هایی که در انتظار هستید، انجام همزمان بعضی کارها، نه گفتن به خواسته های بی اهمیت و عقب انداختن کارهای بی اهمیت

به جای عقب انداختن کارهای ضروری، راه حل های ساده ای برای ایجاد وقت هستند.

همه کارها ضروری نیستند

سعی کنید کارهایی را انجام دهید که به آنها احتیاج دارید. این نوع کارها را در فهرست کارهای تان یادداشت کرده و بعد کارهای فهرست را اولویت بندی کنید. با انجام این عمل روزتان را کنترل می کنید و در پایان روز احساس خوبی خواهید داشت. همچنین می دانید که چه فعالیت هایی را انجام نداده اید و روز بعد آنها را به اولویت های روزانه اضافه خواهید کرد.

بر بهرهوری تاکید کنید نه سرگرم بودن

برای اینکه از خودتان رضایت بهتری داشته باشید لازم است کارها را به طور کارا و موثری انجام دهید نه اینکه فقط خود را سرگرم و مشغول کنید. همین که کارها را با عملکرد بهتری و سروقت انجام دهید در افزایش خودباوری و اعتمادبه نفس هر روز شما تاثیر بسیاری دارد.

کارها را بشناسید

از نظر مدیریت زمان کارها به چند دسته تقسیم می شوند. یک دسته کارهای مهم و فوری هستند؛ این دسته کارها افراد موفق و ناموفق را از هم جدا می کند و معمولا افراد ناموفق کسانی هستند که آنها را به تعویق می اندازند. دسته دوم کارهای فوری و بی اهمیت هستند؛ این کارها با اهداف اصلی ما هم جهت نیستند اما انجام می شود. یک دسته دیگر هم کارهای کم اهمیت و غیرضروری هستند. گاهی بعضی از ما به دلیل ناتوانی در انجام کارهای مهم و فوری یا از روی تفریح و تفنن و گاهی برای فرار از تمرکز حواس خود را به این کارها سرگرم می کنیم.موفقیت در مدیریت صحیح زمان وابسته به تفکیک کارهای مهم و غیرمهم است. اگر می خواهید درست عمل کنید از کارهای غیرمهم فاکتور بگیرید و صرف نظر کنید.

راه حل برای مدیریت زمان
. فهرستی از مهم ترین کارهای خود تهیه کنید.

. دفترچه زیبایی انتخاب کنید تا از نوشتن در آن لذت ببرید.

. هر روز را با کارهای مهم شروع کنید.
. همیشه از خود بپرسید هم اکنون بهترین کاربرد وقت من چیست؟

. کاری که برای انجامش با خودتان قرار گذاشته اید را هم اکنون شروع کنید.

. کارهای زیادی را همزمان با هم انجام ندهید.

. یک روز را هزار بار تکرار نکنید.

. برای ارزیابی زمان خود فهرست زمان بندی را مرور کنید.

هر روز فرصتی را به فکر کردن اختصاص دهید
۲- قانون ۲۰ -۸۰ اصل پرتو
ما همیشه وقت کافی داریم به شرط آنکه هم بخواهیم و هم درست از آن استفاده کنیم گوته
قانون ۲۰/۸۰ یکی از سودمند ترین قوانین در زمینه مدیریت زمان و زندگی است. نام دیگر این قانون اصل پارتو است که به افتخار بنیان گذار آن ویلفردو پارتو اقتصاد دان ایتالیایی نام گذاری شده است. وی برای نخستین بار در سال ۱۸۹۵ این موضوع را در نوشته های خود مطرح کرد. پارتو متوجه شد که در جامعه ای که در آن زندگی می کند مردم را می توان به طور طبیعی به دو دسته تقسیم کرد: گروه اول که وی به آنها اقلیت بسیار مهم می گوید جزء بیست درصد افرادی هستند که از نظر اقتصادی و اثر بخشی در صدر قرار دارند و گروه دوم که وی به آنها اکثریت کم اهمیت می گوید هشتاد درصدی را تشکیل می دهند که در سطح پایین جامعه قرار دارند.وی بعد ها کشف کرد که عملاً تمام فعالیت های اقتصادی تابع این قانون هستند به عنوان مثال، مطابق این قانون: هشتاد درصد از نتایجی که شما به دست می آورید نتیجه بیست درصد از فعالیت های شماست. بیست درصد از مشتری های شما هشتاد درصد از کل فروش شما را خریداری می کنند. بیست درصد از تولیدات یا خدماتی که ارائه می دهید هشتاد درصد از سود شما را تامین می کند هشتاد درصد از کل ارزش فعالیت های شما نتیجه بیست درصد آنهاست و الی آخر. این بدان معنی است که اگر در لیست کارهای شما ده مورد فعالیت وجود داشته باشد دو مورد از این فعالیت ها معادل یا حتی بیش از مجموع هشت فعالیت دیگر ارزشمند هستند.
در اینجا به کشف جالبی می رسیم. انجام هر کدام از کارهای موجود در لیست شما ممکن است به یک اندازه وقت شما را بگیرد ولی انجام یک یا دو تای آنها چند برابر هر یک از سایر موارد برای شما سودمند خواهد بود.گاهی پیش می آید که ارزش یکی از ده کار یا فعالیتی که شما در لیست خود دارید به تنهایی می تواند بیش از مجموع سایر فعالیت ها در موفقیت شما ارزشمند باشد. این کار بی تردید همان قورباغه ای است که باید اول از همه قورت بدهید.می توانید حدس بزنید که یک فرد معمولی احتمالاً در انجام چه کارهایی بیشتر تنبلی می کند؟ واقعیت تاسف بار این است که اکثر مردم در مورد انجام همان ده یا بیست درصد از فعالیت هایی که در صدر قرار دارند و بیشترین ارزش و اهمیت را دارند تنبلی می کنند یعنی در مورد همان اقلیت بسیار مهم. در عوض وقت خود را صرف هشتاد درصد فعالیت هایی می کنند که در موفقیت آنها اهمیت بسیار کمی دارد و تاثیر ناچیزی در دست یابی به نتایج ارزشمند می گذارد. یعنی همان اکثریت کم اهمیت
اغلب افرادی را مشاهده می کنید که ظاهراً در تمام طول روز مشغول فعالیت هستند اما دستاوردهای بسیار اندکی دارند. دلیل آن هم تقریباً همیشه این است که آنها مشغول انجام کارهایی هستند که ارزش پایینی دارند و در انجام یکی دو کاری که واقعاً می تواند در موسسه یا حرفه ای که به آن مشغولند تحول ایجاد کند تنبلی می کنند.ارزشمند ترین کارهایی که می توانید در هر روز انجام بدهید اغلب سخت ترین و پیچیده ترین کارها هستند اما بازده و پاداشی که انجام موفقیت آمیز چنین کارهایی برای شما خواهد داشت می تواند فوق العاده باشد. به همین دلیل باید قاطعانه از اجام کارهایی که جزء ۸۰ درصد کم ارزش هستند خودداری کنید آن هم هنگامی که کارهایی که جزء ۲۰ درصد ارزشمند هستند معوق مانده اند
قبل از شروع هر کاری از خودتان بپرسید آیا این کار جزء ۲۰ درصد بالاست یا ۸۰ درصد پایین؟
قانون: در مقابل این وسوسه که اول کارهای کوچک را سرو سامان دهید مقاومت کنید.
به یاد داشته باشید که وقتی تصمیم می گیرید کاری را بارها و بارها انجام دهید این کار نهایتاً به یک عادت تبدیل می شود و ترک آن سخت خواهد شد اگر تصمیم بگیرید هر روزتان را با انجام کارهای کم ارزش شروع کنید به زودی این عادت در شما شکل می گیرد که هر روز را با کارهای کم ارزش شروع کنید و روزها را با انجام آنها بگذرانید و مناسب نیست که بخواهید چنین عادتب را در خودتان بپرورانید یا آن را حفظ کنید.
سخت ترین مرحله از انجام هر کار مهمی اولین مرحله یعنی شروع کردن آن است. وقتی انجام یک کار مهم را واقعاً آغاز می کنید. به طور طبیعی انگیزه پیدا می کنید تا آن را ادامه دهید. قسمتی از ذهن شما همیشه عاشق این است که سرگرم کارهای مهمی باشد که واقعاً می توانند در زندگی شما تحول ایجاد کنند. وظیفه شما این است که این قسمت از ذهن خود را دائماً تغذیه کنید. حتی فکر کردن به شروع و انجام یک کار کلیدی انگیزه شما را بالا می برد و کمک می کند تا بر تنبلی خود غلبه کنید. واقعیت این است که مدت زمان لازم برای انجام یک کار مهم در اغلب موارد معادل مدت زمانی است که برای انجام یک کار کم اهمیت لازم است. تفاوت در این است که شما با اتمام کاری ارزشمند و قابل توجه به طور فوق العاده ای احساس خرسندی و غرور می کنید حال آنکه با صرف همان میزان وقت در انجام کاری کم ارزش یا احساس خرسندی نخواهید کرد و یا میزان آن بسیار اندک خواهد بود
نتیجه گیری
همین امروز لیستی از تمامی هدف ها، فعالیت، پروژه ها و مسئولیت های خود تهیه کنید. کدامیک از آنها جزء ۱۰ تا ۲۰ درصد از کارهایی هستند که ۸۰ یا ۹۰ درصد از نتایج مورد نظر شما را به بار می آورند یا می توانند.از همین امروز قاطعانه تصمیم بگیرید که وقت بیشتری را صرف فعالیت های معدودی بکنید که می توانند در زندگی شما تحول واقعی ایجاد کنند و وقت کمتری را صرف فعالیت های کم اهمیت تر بکنیداصل ۹۰/۱۰ را کشف کنیداین اصل، زندگی شما را دگرگون خواهد کرد(یا حداقل، روش شما در عکس‌العمل به مسائل را متحول خواهد کرد)
این اصل چیست؟
۱۰% از زندگی، آن چیزی است که برای ما اتفاق می‌افتد و ۹۰% از زندگی را خود شما با واکنش‌هایتان به امور تعیین می‌کنید.
این یعنی چه؟ یعنی ما واقعا بر ۱۰% از اتفاقاتی که برایمان می‌افتد هیچ کنترلی نداریم
ما نمی‌توانیم ماشین در حال سقوطی را از سقوط کردن بازداریم. هواپیما ممکن است دیر برسد و تمام زمان‌بندی‌های ما را به هم بریزد.
یک راننده دیگر ممکن است ما را در ترافیک اسیر کند. ما بر این ۱۰% هیچ کنترلی نداریم اما، ۹۰% دیگر، فرق دارند
۹۰%بقیه را “شما” تعیین می‌کنیدچگونه؟
با عکس‌العمل‌هایتان چراغ خطر را شما کنترل نمی‌کنید.
اما، شما می‌توانید واکنش خود را به آن کنترل کنید.اجازه ندهید مردم شما را احمق فرض کنند.
“شما” می‌توانید واکنش‌های خود را کنترل نمایید.اجازه بدهید مثالی بزنم :
شما با خانواده‌تان در حال صرف صبحانه هستید.دست دخترتان به فنجان قهوه می‌خورد و فنجان روی لباس کار شما می‌ریزد.
شما روی این اتفاق، هیچ کنترلی ندارید.بعد چه اتفاقی می‌افتد؟
این، با واکنش شما تعیین می‌شود.شما فریاد می‌زنید.
دخترتان را به خاطر ریختن قهوه، با خشونت سرزنش می‌کنید.
او شروع به گریه می‌کند.بعد از سرزنش دختر، رو به همسرتان کرده و
او را به خاطر گذاشتن فنجان نزدیک لبه میز مواخذه می‌کنید.
و یک درگیری لفظی پیش می‌آید. با عصبانیت، به طبقه بالا رفته و لباستان را عوض می‌کنید.
به طبقه پایین برگشته، و دخترتان را می‌بینید که در حالیکه گریه می‌کند،
مشغول تمام کردن صبحانه‌اش است تا برای رفتن به مدرسه حاضر شود. او از سرویس مدرسه هم جا می‌ماند.
همسرتان رفته، چون باید زودتر سر کارش می‌رسید.
شما به سوی ماشین می‌دوید تا سریع‌تر دخترتان را به مدرسه برسانید.
چون دیر شده، با سرعت ۷۰ کیلومتر در ساعت، در جایی که حداکثر سرعت مجاز، ۵۰ کیلومتر بر ساعت است می‌رانید
با ۱۵ دقیقه تاخیر و پرداخت ۶۰ دلار جریمه،به مدرسه می‌رسید.
دختر شما، بدون خداحافظی، پیاده شده و به طرف ساختمان مدرسه می‌رود.
پس از رسیدن به محل کار، و با ۲۰ دقیقه تاخیر،
متوجه می‌شوید که کیفتان را جا گذاشته‌اید.
امروز بسیار بد شروع شد. این‌طور که پیش می‌رود، به نظر می‌رسد بدتر و بدتر شود.
به هرحال منتظر می‌مانید تا به خانه برسید.
و به خانه که می‌رسید، متوجه اشکالی در رابطه همسر و
دخترتان با خود می‌شوید. چرا؟
به خاطر رفتاری که صبح انجام دادید.
الف) آیا قهوه باعث شد؟
ب) آیا دختر کوچک باعث شد؟
ج) آیا پلیس باعث شد؟
د) آیا “شما” باعث شدید؟
جواب، گزینه ” د” است

شما هیچ کنترلی بر اتفاقی که برای فنجان قهوه افتاد نداشتید.اما چگونگی واکنش شما در آن ۵ ثانیه
باعث پدید آمدن آن روز بد شد. این چیزی است که آن روز، می‌توانست و می‌باید اتفاق می‌افتاد:
قهوه روی لباس شما می‌ریزد.دخترتان بغض می‌کند.شما به ملایمت می‌گویید
“اشکالی نداره عزیزم، فقط از این به بعد بیشتر دقت کن”
سریع، یک حوله برمی‌دارید و به اتاق بالا می‌روید، لباستان را عوض می‌کنید.
کیفتان را برمی‌دارید، می‌روید طبقه پایین. از پشت پنجره، دخترتان را می‌بینید که سوار سرویس مدرسه‌اش می‌شود.
او برمی‌گردد و برای شما دست تکان می‌دهد.
شما ۵ دقیقه زودتر، با سلامی شادمانه به همکاران، از راه می‌رسید. تفاوت را احساس می‌کنید؟دو سناریوی متفاوت
هر دو با یک شروعو هر کدام، با پایانی متفاوت چرا؟به خاطر نوع واکنش شما.
شما، واقعا بیش از ۱۰% بر چیزی کهدر زندگی‌تان اتفاق افتاد، کنترل نداشتید.
۹۰% بقیه، با واکنش شما مشخص شده است.
در اینجا چند روش برای به کار بستن اصل ۹۰/۱۰ را می‌آوریم: اگر کسی، علیه شما چیزی گفت،مانع نشوید.
اجازه بدهید آتش حملاتش خاموش شود. شما نباید اجازه بدهید که نظرات منفی
روی شما تاثیر بگذارد. و بهترین عکس‌العمل را انجام دهید تا روزتان خراب نشود.
یک عکس‌العمل اشتباه، ممکن است منجر به از دست دادن یک دوست،اخراج شدن، یا به شدت عصبی‌شدن شود.
اگر کسی در ترافیک راه شما را ببندد، عکس‌العمل شما چیست؟آیا تعادلتان را از دست می‌دهید؟
یا به فرمان می‌کوبید؟ (یکی از دوستان خود من، فرمانش به همین خاطر کج شده بود)
آیا ناسزا می‌گویید؟ یا آمپر می‌چسبانید؟چه کسی نگران است اگر شما ۱۰ ثانیه دیرتر به سر کار برسید؟
چرا اجازه می‌دهید ماشین‌های دیگر باعث شوند رانندگی شما خراب شود؟اصل ۹۰/۱۰ را به خاطر بیاوری
و اصلا نگران نباشید.به شما گفته‌اند که شغلتان را از دست خواهید داد.
چرا آزرده و بی‌خواب شده‌اید؟ این مشکل حل خواهد شد
این انرژی و وقتی که صرف نگرانی می‌کنید را صرف یافتن یک کار جدید کنید.
هواپیما تاخیر دارد. و این باعث می‌شود که زمانبندی امروز شما فشرده‌تر شود.
چرا ناراحتی خود را سرِ خدمه پرواز خالی می‌کنید؟او بر آنچه پیش می‌آید، کنترلی ندارد.
از زمانتان برای مطالعه، یا شناختن بقیه مسافران استفاده کنید. چرا عصبانیت؟
این کار، وضع را خراب‌تر خواهد کرداکنون شما اصل ۹۰/۱۰ را می‌دانید.آن را به کار بگیرید تا از نتایج آن شگفت‌زده شوید.امتحان آن ضرری ندارد.
اصل ۹۰/۱۰ فوق‌العاده است.افراد اندکی این اصل را می‌دانند و آن را به کار می‌گیرند.
نتیجه؟
خودتان آن را به چشم خواهید دید!میلیون‌ها انسان از مهار نکردن استرس، بلایا، مسائل و سردرد رنج می‌برند
همه ما باید اصل ۹۰/۱۰ را درک کرده، و آن را به کار ببریم.
آن اصل می‌تواند زندگی شما را تغییر دهد!فقط نیروی اراده لازم است تا خود را مجاب کنیم
و تمرین بیشتری داشته باشیم.به طور قطع، هر کاری که ما انجام می‌دهیم، بخشیدن، صحبت کردن، یا حتی فکر کردن، مانند بومرنگ هستند
چون آنها به سوی ما بازمی‌گردند ..اگر می‌خواهیم چیزی دریافت کنیم، می‌بایست اول یاد بگیریم که ببخشیم …
ممکن است با دستان خالی از دنیا برویم،اما قلب ما از عشق لبریز خواهد بود …
و کسانی که عاشق زندگی هستند نیز،این احساس در قلبشان حک شده است
آداب رفتار و معاشرت با همکاران

رابطه مثبت با همکاران باید بر مبنای احترام به حریم شخصی، مقام و شخصیت آنها باشد و مراقب کلیه رفتارهای خود، گپ های دوستانه، شوخی و خنده، و اختلافات باشید.
در گفتگوهای خود با همکارانتان، چه گپ های دوستانه باشد و چه صحبت های جدی کاری، یکی از سریعترین راه ها برای از خود راندن دیگران، تجاوز به حریم شخصی آنهاست.
به جای ازدحام کردن به دور کسانی که با آنها صحبت می کنید، کمی عقب تر بایستید (نیم متر فاصله به نظر مناسب است).
اگر یکی از همکارن صدایی آرام و ملایم داشت، ممکن است برای درک صحبت های او کمی خم شوید، اما وقتی نوبت به حرف زدن خودتان رسید باید به حالت معمول برگردید.
هنگام گفتگو با طرف مقابل ارتباط چشمی پیدا کنید. داشتن سیمایی مشتاق و علاقه مند، که با ارتباط چشمی آغاز می شود، تاثیر بیشتری بر مخاطب خواهد گذاشت.
حواستان به اختلاف های قدی باشد: اگر با یکی از همکاران اختلاف قدی زیادی داشتید، هنگام صحبت کردن با وی، به اندازه کافی از او دور بایستید تا او مجبور نباشد مدام بالا یا پایین را نگاه کند.
مراعات حال همکاران ناتوان جسمی خود را بکنید—مثا آنها که روی ویلچر هستند یا آنها که مشکل ناشنوایی دارند.
اگر با همکاران بین المللی در ارتباط هستید، باید از فرهنگ و آداب سخن گفتن آنها آگاه باشید.
● درخواست و اعاده کمک
مسلماً هیچکس از افرادی که کار و مسئولیت هایشان را خودشان به موقع انجام نمیدهند و برای اتمام کار خود همکاران را وادار به کمک می کنند، خوشش نمی آید.
همینطور آندسته از افراد که سیستم فایل بندی شرکت را هیچوقت یاد نمی گیرند و مدام برای آموزش به این و آن متوسل می شوند. در نتیجه، بعضی از کارمندان خوب هم به خاطر اینکه می ترسند با چنین افراد بی مسئولیتی اشتباه گرفته شوند، در درخواست کمک از همکاران خود تردید می کنند. اما در بیشتر شرکت ها و ادارات، کارمندان برای کمک به آندسته از همکاران که قبلاً به یاری آنها آمده اند، مشتاقند.
بهترین راه برای درخواست کمک، کمک کردن به دیگران است. مثلاً اگر وقتی می بینید یکی از همکاران در ساعت ناهار مشغول رسیدگی به پرونده های مشتریان است که روی هم تلمبار شده، به او کمک کنید، مطمئناً این سخاوت و خیرخواهی شما بیپاسخ نخواهد ماند. البته این کار داوطلبانه جزء اضافه کاری های شما ثبت نخواهد شد که با ازای آن مزد بگیرید، پاداش شما تشکر و قدردانی همکارتان خواهد بود. از این دید نگاه نکنید که هر کار نیکتان باید با مزد و اجرت جبران شود، و هیچوقت هم این کمک های دوستانه تان را به همکاران خاطرنشان نکنید تا ثابت کنید چه انسان فداکار و باگذشتی هستید.
و وقتی هم یکی از همکاران در کارها به کمک شما می آید، تشکر و قدردانی فراموشتان نشود، حتی اگر کمکی ناچیز و جزئی باشد. و وقتی هم که یکی از همکارات از ساعت ناهارش برای کمک به شما می گذرد، به نظر من یک هدیه کوچک یا یک دعوت به ناهار ضروری باشد.
● تعریف کردن و تعریف شنیدن
همه ی کارمندان گه گاه نیاز دارند تا کسی از آنها تعریف و تمجید کند. مدیران شرکت معمولاً مشاورانی را استخدام می کنند تا به آنها آموزش دهند که چطور کارمندان را مورد تشویق و تحسین قرار دهند، اما راهکرد اصلی این است که فردی همدل باشید و برای دیگران احساس داشته باشید. گفتن “آفرین”، یا “کارت عالی بود” به کارمندان، انگیزه و روحیه آنها را بالا می برد. همچنین نشان می دهد شما فردی باملاحظه و هوشیار هستید و می دانید که چه زمان باید چه کسی را تشویق و تحسین کنید. اما حواستان باشد که اغراق نکنید و بیش از اندازه از همکارانتان تعریف نکنید، چون اینکار ارزش تمجیدهایتان و صمیمیتتان را کم می کند.
قدردانی از تعریف و تمجیدهای دیگران برای خیلی از افراد به نظر مشکل است. خیلی ها که از بچگی یا گرفته اند خودنما و فخر فروش نباشند، آنقدر درمورد شایستگی نداشتن در برابر تعریفات دیگران موشکافی می کنند، که جنبه منفی به آن می دهند. این اندازه شکسته نفسی و فروتنی هم اصلاً خوب نیست. پس از این به بعد به جای دلیل و برهان آوردن برای عدم لیاقت و شایستگی شما برای تعریف فلان نفر از کارتان، بهتر است بگویید، “کارم را خوب انجام دادم، نه؟”
حل همه ی این مشکلات با گفتن یک کلمه ساده حل می شود: “متشکرم”.
● چه بگویید وقتی….
▪ یکی از همکاران نامزد یا عروسی می کند
“تبریک می گویم”، “برایت آرزوی خوشبختی و موفقیت می کنم”، “عروسیت مبارک باشد”. طبیعتاً در چنین مواقعی باید برای فرد مورد نظر آروزی خوشبختی کنید. درمورد همسری که انتخاب کرده، کنجکاوی نکنید. لازم هم نیست برای او توصیه های مخصوص ازدواج بکنید یا تجربیات تلخ خود و اطرافیانتان را برای او عنوان کنید.
▪ یکی از همکاران حامله می شود
اظهار خوشحالی کنید، اما دست از فضولی کردن بردارید. از ارائه توصیه هایی که مخالف پزشکی روز است هم خودداری کنید. مطمئن باشید او برای خود پزشک متخصص دارد که راهنماییش کند. از تعریف کردن داستان های وحشتناک درمورد وضع حمل و این قبیل چیزهای مربوط به حاملگی و به دنیا آوردن بچه خودداری کنید.
▪ یکی از همکاران سقط جنین می کند
سقط جنین هم مرگ یک انسان است که باید برای آن غصه دار شد. با درک عمق این فقدان برای همکارتان، با او همدلی کنید. از گفتن جملاتی مثل “خدا اینطور خواسته…” یا “حتماً صلاح بر این بوده..” و از این قبیل خودداری کنید. و هیچوقت، تحت هیچ شرایطی به همکارتان نگویید که این سقط جنین به خاطر کارهایی است که او کرده یا نکرده.
▪ یکی از همکاران طلاق می گیرد
طلاق هم نوعی مرگ است. در چنین موقعیتی بهتر است به جای حرف زدن به حرف های همکارتان گوش بدهید. در صورت لزوم هم می توانید توصیه های خود را (درمورد مراقبت از فرزندان، مالیات بر درآمد به عنوان سرپرست خانواده و…..) ارائه دهید.
▪ یکی از همکاران یا اطرافیان او بیمار می شود
اگر یکی از همکاران یا نزدیکان او شدیداً بیمار می شود، رفتار و عمل شما بیش از حرف هایتان اهمیت پیدا می کند. با کمک به فرد مورد نظر در کارهایش، همدلی خود را به او نشان دهید. از غیبت های او گلایه نکنید. می توانید کسی را برای جانشین موقتی او در شرکت بگذارید تا کارهای مربوط به او را انجام دهد. و فرد مورد نظر را از جریان کار آگاه کنید.
▪ یکی از نزدیکان همکاران فوت می کند
وقتی یکی از همکاران عزیز خود را از دست می دهد، تسلیت خود را به صورت کتبی و شفاهی به او اعلام کنید. اگر از همکاران نزدیک شماست، حتماً در مراسم تدفین و عزاداری شرکت کنید. از گفتن جملاتی مثل، “خدا را شکر کن، عذابش تمام شد” یا مشیت خدا این بوده” و … خودداری کنید. کارهایی که از دستتان برمی آید را برای او انجام دهید و موقعیتش را درک کنید. مرگ یکی از عزیزان ممکن است حال وهوای همکارتان را به کلی تغییر دهد، پس توقع نداشته باشید بعد از یکی دو هفته همان همکار سابق شما شود
▪ یکی از همکاران اخراج شده یا منتقل می شود
با او همدردی کنید، اما طوری در این رابطه با او صحبت نکنید که داغش را تازه تر کنید. توضیح او را درمورد دلیل اخراجش بپذیرید و بیش از آن کنجکاوی نکنید
اگر کمکی از دستتان برمی آید دریغ نکنید، توصیه ای، تنظیم دوباره رزومه، پیدا کردن کاری جدید، یا هر چیز دیگری. اما این همدلی خود را تا جایی ادامه ندهید که دست به همکاری در اعمال مخرب او مثل نوشتن نامه های تهدیدآمیز و…بزنید. و تعجب نکنید اگر آن همکار سابق از زندگی شما بیرون برود، چون او دیگر عضوی از محل کار شما نیست و به جای جدید وارد می شود و ممکن است شما را فراموش کند

چیدمان و آشنائی با فنگ شویی
فنگ شویی هنر باستانی شرقی، برای قرار دادن هر وسیله در جای صحیح خود چه در منزل و چه در محیط کار است.هنگامی که انسان و محیط پیرامون او با هم هماهنگ باشند، نتیجه اش زندگی خوب و موفقیت برای ماست.و هدف فنگ شویی هم رسیدن به همین موفقیت است.اگر بخواهیم فنگ شویی را لغت به لغت ترجمه کنیم به معنی باد و آب است.و به این معناس که از حرکت باد و آب و به کار بردن درست عناصر مادی انرژی خوبی در محیط زندگی ما جریان پیدا می کند.
خاستگاه فنگ شویی قاره آسیا است. به همین خاطر قوانینش برای ما ایرانیان بیگانه و نا آشنا نیست و بسیاری از راه کار هایش از قدیم در فرهنگ ما نیز وجود داشته و بخشی از باور های کهن ما بوده.به عنوان مثال خونه تکونی.که مردم ما همیشه قبل از بهار انجام میدن و آلودگی هایی که در طول سال ایجاد شده و بی نظمی هایی که به خاطر استفاده مداوم از وسایل در طول سال به وجود آمده را پاکسازی می کنن و با انرژی جدید و تازه به استقبال سال جدید می روند.
شاید در زندگی خودتان با مواردی برخورد کرده باشید که خرید یا اجاره محل جدیدی برای کار یا زندگی شما باعث شده تا تغییراتی خوب در زندگی شما به وجود بیاید و در مکالماتتان این کیفیت را این طور بیان کنید که این خونه برامون اومد داشته یا برامون خوش یمنه و هرکسی در اون زندگی کنه شانس میاره.گاهی اوقات هم وقتی محل زندگی قبلی و فعلی خودتون را مقایسه می کنید می بینید که در خانه قبلی وضع کار و حرفه خوبی نداشتین ولی در این خانه وضع کارتان بهتر شده و در عوض مشکلات دیگری پیدا کردین.یا مثلا وقتی مهمونی میرین ممکنه یه جا علی رغم این که زیاد با افراد آشنا نیستین، ولی احساس راحتی و صمیمیت کنید ولی در عوض جای دیگه بدون هیچ علت مشخصی احساس ناراحتی کنید.

۳۰ نکته بسیار مهم و طلائی موفقیت در زندگی فردی و شغلی:

نکته اول
از کارهایی که ناچاری انجام دهی لذت ببـــر
نق زدن تنها تو را خسته تر می کند و نمی گذارد کار را درست انجام دهی
اما اگر با موفقیت مانند یک دوست رفتار کنی سگ همه جا به دنبالت خــــــواهد بود
هرگز مغرور نشو، زیرا غرور میکروبی کشنده است
غرور به تدریج عقل را زایل می کند و باعث می شود هیچ کاری را بدرستی انجام ندهی

نکته دوم
سعی کن کارهایت را از صمیم قلب انجام دهی.
نه به صرف این که ناچاری انجام دهی.
باید به کارت ایمان داشته باشی.
یک جریان آب ضعیف ، تنها نیمی از باغچه را آبیاری می کند.
نکته سوم
همه چیز را همانطور که هست بپذیر.
خواستن تنها، چیزی را تغییر نمی دهد.
خواستن، باد را از وزیدن باز نمی دارد و برف را به آب نبات تبدیل نمی کند.
اگر می خواهی چیزها را بهتر از خودشان تبدیل کنی، با آنها همان گونه که هستند مواجه شو.
نکته چهارم
تمرین کن تا از درون شاد باشی.
اجازه نده دیگران برای شاد کردن تو تصمیم بگیرند.
خودت رئیس کارخانه شادی سازی باش.
نکته پنجم
ذهنت را همانند ابر سفیدی که در آسمان است، آزاد کن.
تلاش کن، اما نتایج کار را واگذار تا با هم کار بیایند
برای ابر چه فرقی می کند باد از کدام سو بوزد.
چرا وقتت را برای چیزی که در کنترل تو نیست، تلف می کنی؟
نکته ششم
وقتی تصمیم به انجام کاری می گیری،
از خود نپرس : من چه می خواهم ؟
بلکه بپرس : چه کاری به نفع همه است ؟
اگر به فکر منافع دیگران باشی، دیگران در کنارت کار خواهند کرد و کمکت خواهند کرد تا موفق شوی
نکته هفتم
هنگام تصمیم گیری ابتدا نباید بپرسی، از این کار چه نفعی عایدم خواهد شد؟
پرسش درست این است که : چه کاری به نفع همه است؟
خانه زمانی مستحکم خواهد شد که همه دیوارهایش استوار باشند
نکته هشتم
وقتی کار به مشکل می خورد، نه دیگران را سرزنش کن و نه خود را،
انسان وقتی شنا یاد می گیرد که از فرو رفتن در آب نترسد
نکته نهم
برای موفقیت در هر کار،
باید ابتدا تصویر واضحی از نقشه کار داشته باشی
آن گاه، همان طور که در باد شدید، نخ بادبادک را محکم نگه می داری،
باید هدفت را هم به همان محکمی نگه داری
نکته دهم
اگر طرحی در عمل مشکل تر از آن شد که فکر می کردی،
دلسرد نشو.همه چیز این دنیا همین طور است،
خصوصاً اگر ارزشمند باشد
لاجرم خود حبابی بیش نبود، زیبا اما توخالی
نکته یازدهم
مشکلات ما را قوی و به سمت
پیروزی های بزرگ تر هدایت می کنند
کوهنوردی آسان نیست، اما منظره ای هم که
از قله کوه دیده می شود، بسیار زیباست
نکته دوازدهم
اراده ات را قوی کن
خود را وارد به انجام کارهایی کن که برایت مشکل اند
سپس آنها را با جدیت انجام بده
بعد از مدتی خواهی دید که اراده ات همانند
گرزی فولادی سخت و درخشان شده است
نکته سیزدهم
با انرژی کامل روی کارهایت تمرکز کن.
شیشه های رنگی کلیسا، هنگام عبور نور از آنها
بسیار زیبا و درخشان می شوند.
کارهایت را هم اگر با انرژی انجام دهی،
شفاف و زیبا خواهند شد.
نکته چهاردهم
هنگامی که قصد انجام کاری را داری، از خود نپرس
دیگران آن را چگونه و با چه روشی انجام داده اند ؟
بلکه بپرس : چگونه می توانم آن را درست و به بهتـــــــــرین وجه ممکن انجام دهم
این را بدان که همواره حقیقتی تازه در انتظار کشف شدن است
بدون احساس وجود این حقایق، کریستف کلمب
هرگز به آمریکا نمی رسید و گراهام بل تلفن را اختراع نمی کرد
نکته پانزدهم
هر کاری را با جان و دل انجام بده
اگر شعاع انرژی ات را مانند ذره بینی که نور خورشید را متمرکز می کند،
روی موانع تمرکز دهی،
هر مانعی که سر راهت باشد خواهد سوخت
نکته شانزدهم
امروز را آغازی تازه بدان
چرا به چیزی که دیروز اتفاق افتاده، یا انجام شده فکر می کنی؟
زندگی رودخانه ای است که مدام به سمت آینده در جریان است
هیچ قطره ای از آن دوبار از زیر یک پل رد نمی شود
کار را با روشی تازه انجام بده، بهتر از همیشه
نکته هفدهم
افکار و رویاهایت را بسط بده
هنگامی که در بیرون چمنزاری پهناور است
که از هر سو تا افق امتداد دارد
چرا خود را در آغل حبس کنی
نکته هجدهم
نگذار افکار و ذهنیاتت به صورت عادت درآیند
سعی کن هرگز در جا نزنی.هر روز از زاویه ای تازه به کارها نگاه کن
زندگی یک صحنه پر از ماجراست
به اطرافت نگاه کن: نشانه های زیبایی وجود دارند که به کشفیات تازه اشاره می کنند
نکته نوزدهم
مهم ترین چیز احساسی است که نسبت به کارت داری
وجود رنگ های تیره در یک تابلوی نقاشی
نشانه افسردگی نقاش آن تابلوست
رنگ های روشن، حاکی از وجود روشنایی و انرژی در زندگی نقاش آن تابلوست
هر کاری را با شادی انجام بده، تادیگران را هم شاد کنی
نکته بیستم
زندگی مثل یک تاب است که هم می تــــــــــواند سرگرم کننده باشد و هم حال به هم زن.
اگر هر بار که تاب می خوری احساس شگفتی کنی،
لذت تاب خوردن را احساس خواهی کرد.
در زندگی هم هر بار که کاری را انجام می دهی،
از انجام آن شگفتی احساس کن.
نکته بیست و یکم
حرف حق را بپذیر و کاری به گوینده آن نداشته باش
نکته بیست و دوم
عقاید را با حقایق اشتباه نکن
حقیقت مانند دانه بادام است،
و عقاید پوسته آن دانه بادام هستند
اگر به دنبال حقیقت هر چیز هستی،
باید پوسته را بکنی، تا خود دانه را ببینی
نکته بیست و سوم
قبل از انجام هر کار مهمی، اول ببین
چه احساسی نسبت به انجام آن داری.
آیا آن کار را مهم می دانی؟ آیا واقعی به نظرت می رسد؟
آیا به دیگران کمک می کند؟
نکته بیست و چهارم
هنگام غلیان احساسات، هیچ تصمیم مهمی نگیر.
در این صورت اشتباه خواهی کرد.
اول درونت را آرام کن.
ذهن مانند یک دریاچه است.
هنگام غلیان احساس، دریاچه مواج است.
دریاچه هنگامی نور ماه را منعکس می کند که آرام باشد.
نکته بیست و پنجم
هنگام مواجه شدن با مشکلی یادت باشد که حتماً راه حلی وجود دارد.
زیرا هر چیز با جفتش به وجود می آید.
بعد از هر سقوطی ، صعودی و بعد از هر شبی، روزی وجود دارد.
ذهنت را روی راه حل ها متمرکز کن.
برای بیرون آمدن از یک اتاق باید در را پیدا کنی،
نه این که به دیوارها فکر کنی.
نکته بیست و ششم
همواره از نعمتهایی که زندگی به تو بخشیده است،
شاد باش و به خاطر آنچه که نداری گله مند نباش.
ساختمان با سنگ هایی ساخته می شود که در دسترس اند،
نه با سنگ های حیاط خانه دیگران.
نکته بیست و هفتم
سعی کن مثل ماشین خرابی که خاموش نمی شود،
دائماً در حال عذرخواهی نباشی.
با این کار توجه دیگران را به اشتباهاتت جلب خواهی کرد.
تلاش کن که بهترین را انجام دهی.
آن گاه لبخند بزن و حرکت کن.
تنها خداوند کامل است.
نکته بیست و هشتم
هر کار خیری که در این دنیا انجام دهی،
بیش از هر کس به خودت کمک خواهد کرد،
به تو قدرت و انرژی و درک بیشتر خواهد بخشید.
اگر خودت نقاشی کنی،
دیگران از تماشای آن لذت خواهند برد.
ضمن آنکه در حین کار
تجربه ات هم در نقاشی بیشتر شده است.
نکته بیست و نهم
برای عمل کردن از درونت فرمان بگیر.
برای تفکر از درونت راهنمایی بجو.
زیرا درک و آگاهی را باید دریافت کنی
و نمی توانی خودت خلق کنی.
زمین هنگامی گرم می شود که
به سمت خورسید متمایل باشد.
نکته آخر
هر چیز که راست و درست باشد،
به نفع تو و دیگران خواهد بود.
خداوند بهتر از هر کس می داند که
چه چیز به تو شادی واقعی می بخشد.
آیا یک گیاه می فهمد که باد، آن را تقویت می کند
یا باران ملال آور باعث
رشد گل های زیبا می شود
افراد موفق پیوسته شاد و پر انرژی هستند.

چگونه همیشه شاد و پر انرژی باشیم؟
اخلاق خوش و انرژی، مسری هستند
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
. با د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌وستانتان بیرون بروید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و اجازه د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ خلق و خوی خوب آن‌ها د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر شما تاثیر بگذارد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و به شما انرژی + بد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و سپری کرد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ن ساعتی د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر طبیعت

هر زمان که امکانش برای شما مهیا شد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ – حتی برای ساعتی – به تنهایی به طبیعت بروید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. برای آرامش گرفتن از طبیعت، حتی یک پارک عمومی هم جای بد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی نیست. اگر این امکان برای شما وجود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ارد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، یک پیاد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ه روی ساد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ه د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر محله خود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تان هم می‌تواند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ مفید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ باشد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. البته سعی کنید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ به مکان‌هایی بروید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ که کمی جد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر هستند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.

آنچه شما به آن نیاز د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ارید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌: هوای تازه، طراوت و نگاهی تازه به محیط پیرامون‌تان است؛ د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر مکان‌هایی که عاد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ت ند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ارید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ بروید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، توقف کنید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و به آنچه د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر اطراف‌تان می‌گذرد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ نگاه کنید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. بی‌هیچ عجله‌ای، نفس عمیق بکشید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، بوها را استشمام کنید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و زند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گی را که د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر همه‌جا به فور جریان د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ارد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ حس کنید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. آیا متوجه هستید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ که تا چه حد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نیای پیرامون‌تان شگفت‌انگیز و فوق‌العاد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ه است؟

عبور ابرها را د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر آسمان نگاه کنید
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
یکی از کارهایی که د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر این هنگام می‌تواند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ بسیار شما را آرام کند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ تماشای ابرهای د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رحال حرکت است. این ابرها سال‌ها قبل از ما بود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ه‌اند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و سال‌ها بعد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ از ما هم خواهند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ بود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌؛ اند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌یشد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ن به این مساله باعث کاسته شد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ن از اهمیت مسائلی می‌شود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ که آرامش ما را مختل کرد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ه‌اند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.

استراحت کرد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ن

بد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ن انسان ماشین است و وقتی بیش از حد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ تحت فشار قرار می‌گیرد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، خسته می‌شود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌؛ هنگامی‌که که بد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ن خسته می‌شود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، خستگی خود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ را د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر سطح انرژی جسمی و روحی ما منعکس می‌کند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.اگر احساس خستگی می‌کنید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، زمانی را به استراحت کرد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ن د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر خانه یا هرجایی که احساس خوبی د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر آن د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ارید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، اختصاص د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. تلویزیون را خاموش کنید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، لپ‌تاپ یا گوشی تلفن خود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ را کنار بگذارید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌راز بکشید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. یک فنجان چای گرم یا د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌منوش آرامش‌بخش بنوشید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و کتاب مورد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ علاقه‌تان را بخوانید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. لحظاتی که د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر آن هیچ کار استرس‌زایی انجام نمی‌د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هیم بهترین زمان برای تجد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ قواست.

خورد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ن میوه‌های تازه

به بازار میوه و تره بار بروید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و میوه‌های تازه فصل را بخرید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. هر طور که د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌وست د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ارید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ آن‌ها را میل کنید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ حتی اگر د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌وست د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ارید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، آب میوه‌ها را بگیرید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و بنوشید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. نهایت بهره را از مرکبات (پرتقال، گریپ‌فروت، نارنگی و…) که سرشار از ویتامینC هستند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و انواع مغزها ببرید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ چرا که این مواد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ مغذی د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شمن استرس و خستگی هستند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. اگر نوع تازه مغزها د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سترس باشد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، بهتر است (به خاطر منیزیم بالای آن‌ها). از نظر علمی ثابت شد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ه که مصرف میوه‌ها و سبزیجات تازه، خطر ابتلا به افسرد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گی را کاهش می‌د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. خورد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ن شکلات تیره هم شاد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی آور است.
همچنین یک فنجان چای سبز گرم می‌تواند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ برای کسب آرامش و از بین رفتن خستگی و استرس شما بسیار موثر باشد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. نوشید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ن چای سبز را همانند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ روشی پالایند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ه، د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر برنامه زند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گی خود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ بگنجانید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.

خواب خوب شبانگاهی

امشب کمی زود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر به رختخواب بروید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ (حد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌و ساعت زود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر از همیشه). حمام آب گرم قبل از خواب می‌تواند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ به شما برای آرام کرد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ن جسم و زود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ن آن از تنش‌ها و سموم کمک کند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. امشب تلویزیون نگاه نکنید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. تلویزیون شما را عصبی کرد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ه و از آرام شد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ن‌تان جلوگیری می‌کند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. اگر برای‌تان ممکن است، فرد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ا صبح کمی د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌یرتر از خواب برخیزید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ (حتی اگر مجبور باشید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ برای رسید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ن به کارهای‌تان زمان کمتری را به حمام صبحگاهی خود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ اختصاص د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌).

رها شد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ن از انرژی‌های منفی

به کمک ورزش برای تخیله استرسی که بر روی د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌وش شما سنگینی می‌کند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، ورزش کنید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، بد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌وید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و اگر نمی‌توانید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ پیاد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ه روی کنید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اشتن فعالیتی جسمی که کمی به بد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نتان فشار وارد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ کند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، باعث می‌شود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ بد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ن ترکیبی از هورمون‌ها را تولید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ کند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ که نقش مهمی د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر سلامت روحی و جسمی ایفا می‌کند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. اگر کمی احساس افسرد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گی می‌کنید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ شاید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ به این د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌لیل است که به اند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ازه کافی تحرک ند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ارید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.

تماشای فیلم

گاهی تماشای فیلم کمد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی می‌تواند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر تغییر روحیه شما موثر باشد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. مطمئناً فیلم‌هایی وجود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ارد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ که مد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ت‌هاست منتظر فرصتی مناسب برای تماشای آن‌ها هستید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌: بهترین فرصت همین امشب است. وقتی احساس می‌کنید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ که کم‌حوصله شد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ه‌اید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، تماشای فیلمی خوب می‌تواند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ به شما بسیار کمک کند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ چرا که هد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ف، تنها آرام کرد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ن ذهن شماست.

گرد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ش و بیرون رفتن با د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌وستان

اخلاق خوش و انرژی، مسری هستند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. با د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌وستانتان بیرون بروید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و اجازه د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ خلق و خوی خوب آن‌ها د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر شما تاثیر بگذارد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و به شما انرژی بد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. به عنوان مثال رفتن به رستوران، کافی شاپ و … همراه د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌وستان، به شما اجازه می‌د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ افراد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی را که د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌وست د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ارید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ملاقات کنید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. ارتباط با د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌وستان برای د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اشتن احساسی خوب، ضروری است.‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌این ۷ راهکار بسیار ساد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ه می‌توانند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر رهایی از حس‌های منفی، بسیار موثر باشند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. اما با این وجود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ اگر حس افسرد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گی و بی‌حالی د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر شما همچنان باقی است.
حتما با یک مشاور مشورت کنید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌: شاید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ این حالات، د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌لیل پزشکی د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اشته باشد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. یاد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تان نرود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ که صحبت کرد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ن با اطرافیان می‌تواند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر حل مشکلات به شما بسیار کمک کند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.

چرا برخی از افراد همیشه موفق هستند یا به اصطلاح خوش شانس هستند ویژگیهای منحصر به فرد این افراد چیست؟

ﭼﺮا ﺑﺮﺧﯽ ﻣﺮدم ﺑﯽ وﻗﻔﻪ در زﻧﺪﮔﯽ ﺷﺎﻧﺲ ﻣﯽ ﺁورﻧﺪ در ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺳﺎﻳﺮﻳﻦ همیشه ﺑﺪﺷﺎﻧﺲ هستند؟ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺑﺮاﯼ ﺑﺮرﺳﯽ ﭼﻴﺰﯼ ﮐﻪ ﻣﺮدم ﺁن را ﺷﺎﻧﺲ ﻣﯽ ﺧﻮاﻧﻨﺪ، دﻩ ﺳﺎل ﻗﺒﻞ ﺷﺮوع ﺷﺪ.
اﻓﺮاد ﺑﺪﺷﺎﻧﺲ ً ﻋﻤﻮﻣﺎ ﻋﺼﺒﯽ ﺗﺮ از اﻓﺮاد ﺧﻮش ﺷﺎﻧﺲ هستند و اﻳﻦ ﻓﺸﺎر ﻋﺼﺒﯽ ﺗﻮاﻧﺎﻳﯽ ﺁﻧﻬﺎ در ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻓﺮﺻﺖ های ﻏﻴﺮﻣﻨﺘﻈﺮﻩ را ﻣﺨﺘﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. در ﻧﺘﻴﺠﻪ، ﺁﻧﻬﺎ ﻓﺮﺻﺖ هاﯼ ﻏﻴﺮﻣﻨﺘﻈﺮﻩ را ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻤﺮﮐﺰ ﺑﻴﺶ از ﺣﺪ ﺑﺮ ﺳﺎﻳﺮ اﻣﻮر از دﺳﺖ ﻣﯽ دهند.
ﺑﺮاﯼ ﻣﺜﺎل وﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﻣﻬﻤﺎﻧﯽ ﻣﯽ روﻧﺪ ﭼﻨﺎن ﻏﺮق ﻳﺎﻓﺘﻦ ﺟﻔﺖ ﺑﯽ ﻧﻘﺼﯽ هستند ﮐﻪ ﻓﺮﺻﺖ هاﯼ ﻋﺎﻟﯽ ﺑﺮاﯼ ﻳﺎﻓﺘﻦ دوﺳﺘﺎن ﺧﻮب را از دﺳﺖ ﻣﯽ دهند. ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﻳﺎﻓﺘﻦ ﻣﺸﺎﻏﻞ ﺧﺎﺻﯽ روزﻧﺎﻣﻪ را ورق ﻣﯽ زﻧﻨﺪ و از دﻳﺪن ﺳﺎﻳﺮ ﻓﺮﺻﺖ هاﯼ ﺷﻐﻠﯽ ﺑﺎز ﻣﯽﻣﺎﻧﻨﺪ.
اﻓﺮاد ﺧﻮش ﺷﺎﻧﺲ ﺁدم هاﯼ راﺣﺖ ﺗﺮ و ﺑﺎزﺗﺮﯼ هﺴﺘﻨﺪ، در ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺁﻧﭽﻪ را در اﻃﺮاﻓﺸﺎن وﺟﻮد دارد و ﻧﻪ ﻓﻘﻂ ﺁﻧﭽﻪ را در ﺟﺴﺘﺠﻮﯼ ﺁﻧﻬﺎ هستند ﻣﯽ ﺑﻴﻨﻨﺪ.
در ﻣﺠﻤﻮع ﺁدم هاﯼ ﺧﻮش اﻗﺒﺎل ﺑﺮ اﺳﺎس ﭼﻬﺎر اﺻﻞ، ﺑﺮاﯼ ﺧﻮد ﻓﺮﺻﺖ اﻳﺠﺎد ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ:
اول : ﺁﻧﻬﺎ در اﻳﺠﺎد و ﻳﺎﻓﺘﻦ ﻓﺮﺻﺖ هاﯼ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻣﻬﺎرت دارﻧﺪ
دوم : ﺑﻪ ﻗﻮﻩ ﺷﻬﻮد ﮔﻮش ﻣﯽ ﺳﭙﺎرﻧﺪ و ﺑﺮاﺳﺎس ﺁن ﺗﺼﻤﻴﻢ هاﯼ ﻣﺜﺒﺖ ﻣﯽ ﮔﻴﺮﻧﺪ.
سوم : ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻮﻗﻌﺎت ﻣﺜﺒﺖ، هر اﺗﻔﺎﻗﯽ ﻧﻴﮑﯽ ﺑﺮاﯼ ﺁﻧﻬﺎ رﺿﺎﻳﺖ ﺑﺨﺶ اﺳﺖ،
چهارم : ﻧﮕﺮش اﻧﻌﻄﺎف ﭘﺬﻳﺮ ﺁﻧﻬﺎ، ﺑﺪﺑﻴﺎرﯼ را ﺑﻪ ﺧﻮش اﻗﺒﺎﻟﯽ ﺑﺪل ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.
سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که ﺁﻳﺎ ﻣﯽ ﺗﻮان از اﻳﻦ اﺻﻮل ﺑﺮاﯼ ﺧﻮش ﺷﺎﻧﺲ ﮐﺮدن ﻣﺮدم اﺳﺘﻔﺎدﻩ ﮐﺮد؟
برای پاسخ این سوال روی ﮔﺮوهی از داوﻃﻠﺒﺎن یک آزمایش انجام شد. از آنها خواسته شد ﻳﮏ ﻣﺎﻩ وﻗﺖ ﺧﻮد را ﺻﺮف اﻧﺠﺎم ﺗﻤﺮﻳﻦ هاﻳﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺮاﯼ اﻳﺠﺎد روﺣﻴﻪ و رﻓﺘﺎر ﻳﮏ ﺁدم ﺧﻮش ﺷﺎﻧﺲ در ﺁﻧﻬﺎ ﻃﺮاﺣﯽ ﺷﺪﻩ ﺑﻮد.
اﻳﻦ ﺗﻤﺮﻳﻦ ها ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻤﮏ ﮐﺮد ﻓﺮﺻﺖ هاﯼ ﻣﻨﺎﺳﺐ را درﻳﺎﺑﻨﺪ، ﺑﻪ ﻗﻮﻩ ﺷﻬﻮد ﺗﮑﻴﻪ ﮐﻨﻨﺪ، اﻧﺘﻈﺎر داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺑﺨﺖ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ رو ﮐﻨﺪ و در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺑﺪﺑﻴﺎرﯼ اﻧﻌﻄﺎف ﻧﺸﺎن دهﻨﺪ.
ﻳﮏ ﻣﺎﻩ ﺑﻌﺪ، داوﻃﻠﺒﺎن ﺑﺎزﮔﺸﺘﻪ و ﺗﺠﺎرب ﺧﻮد را ﺗﺸﺮﻳﺢ ﮐﺮدﻧﺪ. ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺣﻴﺮت اﻧﮕﻴﺰ ﺑﻮد: ٨٠ درﺻﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺁدم هاﯼ ﺷﺎدﺗﺮﯼ ﺷﺪﻩ اﻧﺪ، از زﻧﺪﮔﯽ رﺿﺎﻳﺖ ﺑﻴﺸﺘﺮﯼ دارﻧﺪ و ﺷﺎﻳﺪ ﻣﻬﻢ ﺗﺮ از ها ﭼﻴﺰ ﺧﻮش ﺷﺎﻧﺲ ﺗﺮ هستند. و ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ « ﻋﺎﻣﻞ ﺷﺎﻧﺲ » ﮐﺸﻒ شد.
ﭼﻬﺎر ﻧﮑﺘﻪ ﺑﺮاﯼ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮاهند ﺧﻮش اﻗﺒﺎل ﺷﻮﻧﺪ :
۱ – ﺑﻪ ﻏﺮﻳﺰﻩ ﺑﺎﻃﻨﯽ ﺧﻮد ﮔﻮش ﮐﻨﻴﺪ، ﭼﻨﻴﻦ ﮐﺎرﯼ اﻏﻠﺐ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻣﺜﺒﺖ دارد.
۲ – ﺑﺎ ﮔﺸﺎدﮔﯽ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﺎ ﺗﺠﺎرب ﺗﺎزﻩ روﺑﺮو ﺷﻮﻳﺪ و ﻋﺎدات روزﻣﺮﻩ را ﺑﺸﮑﻨﻴﺪ.
۳ – هر روز ﭼﻨﺪ دﻗﻴﻘﻪ اﯼ را ﺻﺮف ﻣﺮور ﺣﻮادث ﻣﺜﺒﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻴﺪ.
۴ – ﭘﻴﺶ از ﻳﮏ دﻳﺪار ﻳﺎ ﻳﮏ ﺗﻤﺎس ﺗﻠﻔﻨﯽ ﻣﻬﻢ، ﺁن را ﺑﺮاﯼ ﺧﻮد ﻣﺠﺴﻢ ﮐﻨﻴﺪ و ﺧﻮد را در ﺁن ﻣﻮﻓﻖ ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ.
ﺑﺨﺖ و اﻗﺒﺎل اﻏﻠﺐ همان ﭼﻴﺰﯼ اﺳﺖ ﮐﻪ اﻧﺘﻈﺎرش را دارﻳﺪ.

چطور از حال بد به حال خوب و موفقیت تغییر مسیر بدهیم
خیلی غیرعادی نیست که عادت‌های خوب به عادت‌های بد تبدیل شوند. این اتفاق معمولاً زمانی می‌افتد که عادات خوب تا
حد افراط پیش می‌روند. به همین خاطر است که
خیلی غیرعادی نیست که عادت‌های خوب به عادت‌های بد تبدیل شوند. این اتفاق معمولاً زمانی می‌افتد که عادات خوب تا
حد افراط پیش می‌روند. به همین خاطر است که باید همیشه مراقب رفتارهایتان باشید، حتی اگر رفتارهایی مثبت باشند

آنهایی که می‌خواهند همه چیز همیشه بهترین باشد، آدمهای موفقی هستند، حداقل تازمانیکه خیلی افراطی پیش نروند. وقتی
این حساسیت‌هایشان منجر به کمال گرایی محض می‌شود، عادات خوبشان به عادت‌های بد تغییر می‌یابد. و وقتی به این
نقطه می‌رسند، درست کردن اوضاع دیگر خیلی سخت می‌شود

گاهی اوقات بعضی‌ها تمیزی و پاکیزگیشان را به یک عادت بد مبدل می‌کنند. اول همه چیز خیلی خوب شروع می‌شود.
هدفشان فقط این است که همه چیز مرتب و تمیز باشد و برای رسیدن به چنین هدفی وقت زیادی می‌گذارند. بعد کم کم به افراط کشیده می‌شود. هر لکه و گرد و خاکی عصبیشان می‌کند و بدتر از همه این است که از عالم و آدم توقع دارند که مثل خودشان وسواس داشته باشند دو موقعیت بد دیگر هست که بعضی‌ها عادت پس انداز کردن را به یک عادت بد تبدیل می‌کنند. اولین حالت زمانی است که فرد برای روز مبادا یا برای آینده خود شروع به پس انداز کردن می‌کند. برای اینکار آنها یک حساب پس انداز باز کرده و شروع به پرکردن آن می‌کنند. اگر بخواهند این عادت خوب را به افراط بکشند، مطمئناً به یک فرد خسیس تبدیل خواهند شد. و چون پولی که درمی آورند باید روانه حساب پس اندازشان شود، دیگر حتی برای بچه‌هایشان لباس نو نمی
خرند. اینها همانهایی هستند که از فرط خست ماشینی سوار می‌شوند که هر هفته باید به تعمیرگاه برود موقعیت مشابه این زمانی است که افراد شروع به خرید عمده می‌کنند. در ابتدا اینطور به نظر می‌رسد که اجناس مختلف را ذخیره می‌کنند اما این انبار کردن‌ها در حد معقول باقی نمی ماند. اگر این رفتار به یک عادت بد تبدیل شود، سرتاسر انباری، گاراژ، پارکینگ و همه کمدها با موادغذایی و موادشوینده اضافی پر می‌شود ممکن است فکر کنید که چطور توجه و نگرانی درمورد اطرافیان و دیگران می‌تواند به یک عادت بد تبدیل شود. آدمهایی که اینقدر به فکر دیگران هستند افرادی مهربان و خیرخواهند که مراقب سلامت اطرافیانشان هستند.
عادت بد زمانی ایجاد می‌شود که این آدمها نیازهای دیگران را خیلی مقدم بر نیازهای خود قرار می‌دهند و این وضعیت اختلالات و مشکلات روحی-روانی بسیاری را برای فرد ایجاد خواهد کرد

احتمالاً شنیده اید که هیچ سوالی احمقانه نیست. معمولاً افراد به سوال کردن در کلاس درس و محل کار تشویق می‌شوند اما این رفتار زمانی به یک عادت بد تبدیل می‌شود که افراد بدون هدف و منظور یکسره سوال می‌کنند. این سوال کردن‌ها گاهی آنقدر زیاد می‌شود که دیگر وقتی برای انجام کار نمی ماند این مثال‌ها نشان می‌دهد که به دنبال هر افراط گرایی یک عادت بد ایجاد خواهد شد. باملاحظه و مهربان باشید اما نه به قیمت از دست دادن سلامت خودتان. حتماً باید یک حساب پس انداز داشته باشید اما مطمئن شوید که نیازهای خانواده تان هم حتماً برآورده شود. اجازه ندهید که عادت‌های خوبتان به عادت‌های بد تبدیل شود و زندگی را برایتان دشوارتر کند.
همیشه یادتان باشد، رمز موفقیت در حفظ تعادل است یادمان باشد اتفاقات یک روزه نمی افتد عادات بد ناشی از یک عمر یا تحمل تربیت غلط یک یا چندین دهه خانواده یا جامعه است پس هرگز تلاش نکنید یک روزه موفق شوید و سالها تمرین و ممارست باید برای عوض کردن عادات
صرف کرد.

چگونه درست انتقاد کنیم
هر فرد در طول حیات خود ممکن است بارها توسط دیگران مورد ارزیابی قرار گیرد. برخی از این ارزشیابی ها دارای جنبه های تشویقی و برخی دیگر منتقدانه است. انتقاد از دیگران در صورتیکه هوشمندانه انجام شود آثار بسیار مفیدی خواهد داشت، درغیر این صورت ممکن است با واکنش های منفی مختلف مواجه شود. این رفتار، هنری است که باید آموخت و بدون آگاهی از روش کاربرد آن زیان بار خواهد بود.
انتقاد درست آن است که ضمن تاکید بر نقاط قوت به نقاط ضعف فرد نیز اشاره کند و با ارایه راهکارهای مناسب برای رفع آن سخن به میان آورد. پذیرش انتقاد از دیگران بین طبقات مختلف متفاوت است. برای مثال در بیشتر مواقع انتقاد از سوی افراد یک خانواده قابلیت پذیرش بیشتری در مقایسه با سایرین دارد. به طور معمول ما در برابر قضاوت افراد بیگانه آسیب پذیری بیشتری داریم.
انواع انتقاد
برخی از انواع انتقاد عبارتند از:
• انتقاد سازنده: این روش در بسیاری موارد می تواند جنبه ای سازنده و مثبت داشته باشد. اگر لحن انتقاد کننده دوستانه باشد بیشتر موثر واقع شده و شنونده بدون آنکه مورد حمله قرار گیرد از معایب خود مطلع می شود. بی تردید برای هیچکس خوشایند نیست که بشنود «بد غذا میخورید» و یا «در لباس پوشیدن بد سلیقه هستید». برای آنکه انتقاد سازنده و موثر باشد منتقد باید مواردی را رعایت کرده و پرسشهایی را مطرح کند که هر یک از آنها در رساندن وی به هدف خود نقش مثبتی ایفا کند. این سئوالات می بایست محتوای اطلاعاتی را که لازم است مبادله شوند در برگیرد. همانگونه که گفتن و چگونه گفتن ارتباط نزدیکی با هم دارند، محتوا و شیوه انتقاد نیز بر هم تاثیر گذارند. در تعیین محتوای یک انتقاد باید ابتدا از خود پرسید که از چه رفتاری می خواهیم انتقاد کنیم؟ این روش می تواند بسیار مفید واقع شود، زیرا از به کاربردن جملات کلی و کلمات پوچ و آزاردهنده ای چون «همیشه همین کار را می کنی»، «هیچ وقت به موقع نمی آیی» و جملاتی از این قبیل جلوگیری می شود. هنگامی که انتقاد از رفتار خاصی را با قاطعیت و به طور دقیق مطرح می کنیم برای انتقاد شونده این امکان را فراهم می سازیم که منظور ما را بدرستی درک کند. انتقادی که متوجه رفتار خاصی باشد می تواند منجر به گفتگویی دوجانبه شود تا اینکه به بحثی مبدل شود که حدود آن مشخص نیست.
• انتقاد غیرمستقیم: انتقاد می تواند به صورت غیرمستقیم بیان شود. برای مثال اگر طرف مقابل شما خصوصیت بدی داشته باشد، در خلال گفتگو به او بگویید «به نظر شما آدمهایی که دارای این خصوصیت اخلاقی هستند، غیرقابل تحمل نیستند؟» این شیوه انتقاد باعث می شود که یک حس هوشیاری در وی بیدار شود و وی متوجه شود که دارای چنین مشکلی است. حتماً این مثل را شنیده اید که می گوید «به در می گویند تا دیوار بشنود». این یک مثال متداول در فرهنگ ما برای ابراز همین موضوع است.
• انتقاد همراه با تعریف و تمجید: در این روش ابتدا می توان به تعریف و تمجید ویژگی های ارزشمند فردی که مورد انتقاد است پرداخت.برای مثال «تو دختر خیلی باهوشی هستی». پس از کاربرد یک مقدمه مناسب نظر انتقادی خود را بیان و سعی کنید آن را در پوششی از سخنان خوب و دلپذیر قرار دهید. البته منظور شما اصلاً تملق نیست بلکه نخست خصوصیات خوب او را گوشزد کرده و بعد انتقاد خود را ابراز داشته اید.
• انتقاد تهاجمی و صریح: رک بودن نشانه صراحت و صداقت است ولی همیشه برای مخاطب خوش آیند نیست بخصوص اگر خیلی ناپخته بیان شود. این نوع انتقاد نه تنها هیچ نوع سازندگی در بر ندارد بلکه شنونده را هم در موضع تدافعی قرار می دهد. بهتر است که انتقاد با بکارگیری یک سیاست درست انجام شود.
• محکوم کردن: گاهی بجای انتقاد همراه با راهنمایی، انتقاد کننده مخاطب را در یک دادگاه یک طرفه محاکمه و محکوم می کند. او به خود این حق را می دهد که در مورد دیگران اظهار نظر کرده و الگوی فکری خود را به وی تحمیل کند. اینگونه برخوردها نه تنها سازنده نیست، بلکه بسیار نامناسب است.
• انتقاد دیرتر از موعد: این گونه انتقادات، زمانی صورت می گیرد که هیچ کمکی به رفع مشکل نمی کند. به عبارت دیگر زمان برای جلوگیری از خطا وجود ندارد. بر هیچ کس پوشیده نیست که انتقاد در چنین زمانی برای جلوگیری از تکرار اشتباه بوده و اگر تشخیص داده شود که تاثیری در آینده نخواهد داشت، بهتر است هیچگاه ابراز نشود.
– شیوه درست انتقاد کردن
رعایت نکات زیر می تواند در زمان انتقاد بسیار یاری دهنده باشد:
• آیا رفتار مورد انتقاد را می توان تغییرداد؟
• آیا شخص مورد انتقاد قرار گرفته علاقمند به شنیدن آن است؟
• احتمال قبولی طرف انتقاد شونده چقدر است؟
• از انتقاد شونده سئوال کنید آیا منظور شما را درک کرده است.
• به فرد انتقاد شونده تفهیم کنید که انتقادتان بازتاب ساده عقیده شماست.
• از انتقاد تحکم آمیز دوری کنید، زیرا اینگونه انتقادها بلافاصله فرد را در موضع دفاعی قرار می دهد.
• سعی کنید انتقاد را به صورت نگرش شخصی خود به موضوع بیان کنید و کوشش کنید او را به شیوه نگرش خود کنجکاو کنید.
• موضوع را طولانی و انتقاد را به سخنرانی تبدیل نکنید زیرا شنونده را خسته و بی حوصله می کند.
• انتقاد را در زمان و مکان مناسب ابراز کنید نه در لحظه ای که طرف مقابل آمادگی شنیدن آن را ندارد. اول صبر کنید تا مخاطب در آرامش و خونسردی قرار گیرد تا ایرادی که از او می گیرید مؤثر واقع شود.
• با توجه به سطح دانش مخاطب انتقاد را بیان کرده تا برای مخاطب قابل درک باشد. نمی توان از یک روش برای تمامی افراد استفاده کرد.
• وقتی انتقاد می کنید کوشش کنید بدون سوء نیت بوده و فقط به منظور کمک و راهنمایی باشد.
• با مشکلات و احساسات فرد مقابل همدلی کنید.
• بهتر است انتقاد حضوری و بدون واسطه باشد و از انتقاد کردن غیرمستقیم بپرهیزید.
• برای حفظ آبروی اشخاص، از انتقاد و نصیحت کردن فرد در حضور دیگران خودداری کنید.
• چنانچه بخواهید انتقاد شما با واکنش مثبت و سازنده ای همراه باشد باید نشان دهید نه تنها به آنچه گفته اید متعهد هستید بلکه به رفتار فرد در مقابل انتقاد خودتان نیز ارج می نهید.
• هرگز در انتقاد، طرف مقابل را با کسی مقایسه نکنید. مقایسه کردن باعث دلگیری مخاطب شده و ممکن است با واکنشهای بسیار نامناسبی مواجه شوید.
• اگر شخصیت و احترام مخاطب در نظر گرفته نشود نه تنها انتقاد موثر واقع نمی شود بلکه می تواند به قطع رابطه منجر شود.
• انتقاداتی به نتیجه می رسند که بسیار با دقت و هوشمندانه مطرح شوند و مخاطب بدون آنکه آزرده خاطر شود از معایب خود آگاه شود.
• هیچگاه در انتقاد از دیگران تصور نکنید که آنچه نظر شماست حتماً صحیح بوده و می بایستی شنونده بدون چون و چرا آن را بپذیرد.
– انتقاد از همکاران
رقابت در تمامی سطوح هر سازمانی وجود دارد. یکی از علل آن دستیابی به امتیازات بیشتر در مقایسه با همکاران دیگر است. این امتیازات به صورت های گرفتن پاداش، ارتقای شغلی و مواردی از این دست است. به طور کلی هر فردی با ۳ سطح در یک سازمان ارتباط دارد: سطوح زیر دست، همکاران هم ردیف و همکاران سطوح بالاتر. آنچه بسیار حائز اهمیت است آنست که بدانیم در هر سطحی چگونه انتقادات خود را بیان کنیم. اگر بخواهیم از یک روش برای انتقاد از افراد مختلف استفاده کنیم، یک اشتباه بزرگ مرتکب شده ایم و چنین شیوه ای دارای نتایجی بسیار ناگوار است. در بسیاری از سازمانها دیده شده افرادی که به طور کلی از دیگران به ویژه از افراد مافوق خود انتقاد می کنند مورد بی مهری قرار گرفته و در گرفتن امتیازات و رتبه ها همیشه با مشکلات متعددی مواجه می شوند.
بررسی روشهای انتقاد بسیار پیچیده و دارای نکات فراوانی است. انتقاد صحیح داروی تلخ ولی مفیدی است که زمانی مؤثر خواهد بود که به موقع و درست تجویز شود، در غیراین صورت نه تنها باعث بهبودی نمی شود بلکه منجر به تشدید بیماری خواهد شد.

فصل پایانی

بیندیشید و ثروتمند شوید
اندیشه خود ثروت است

به راستی که اندیشه ثروت و دارایی که خود قدرتمندی است و وقتی با هدف مشخص، قدم راسخ و اشتیاق سوزان ترکیب ‌شود، راه رسیدن به ثروت را می‌گشاید. وقتی کسی می‌خواهد به خواسته خود برسد مطمئناً به هدفش می‌رسد. مهم‌ترین امر ساختن اندیشه است، وقتی کسی به واقع برای چیزی آماده می‌شود به آن می‌رسد
به راستی اگر انسان‌ها پای عقیده خود و هدف خود بایستند و آنقدر مداومت کنند تا خواسته آنها به وسواسی دایمی مبدل گردد چه اتفاق‌ها که نمی‌افتد

فرصت

فرصت پشت در حیاط خلوت شما کمین می‌کند، گاه به صورت بدبیاری ظاهری می‌شود، گاه شکل شکست موقتی می‌گیرد، به همین دلیل است که خیلی‌ها نمی‌توانند فرصت مناسب را تمیز دهند
می‌توان با استفاده از اصول مشخص و شناخته شده انگیزه ناملموس اندیشه را به صورت مادی تبدیل کرد یکی از علل عمده شکست و ناکامی این است که در برخورد با مشکلات موقتی متوقف می‌شویم و دست از تلاش بر می‌داریم هرگز به گفته دیگران دست از کار نکشید و قبل از موفقیت شکستهای موقتی را بپذیرید نظریه سالم تنها چیزی است که برای رسیدن به هدف به آن نیاز دارید
وقتی ثروت به سوی شما جاری می‌شود، حرکتی بس سریع دارد، با تنعم همراه است، آنگونه که تعجب می‌کنید که در این چند سال کجا پنهان بوده است بدانید که این موضوع مهمی است. این را هم بدانید که ثروت نصیب کسانی می‌شود که سخت کوشند و از مداومت لازم برخوردارند. وقتی اندیشیدن را شروع می‌کنید و ثروتمند می‌شوید در می‌یابید که ثروت با یک حالت ذهنی آغاز می‌شود، باید هدف مشخصی داشته باشید موفقیت از آن کسانی است که ذهنیت موفق دارند
شکست از آن کسانی است که بی تفاوت اجازه می‌دهند ذهنیت شکست در آن‌ها نفوذ کند
ما نمی‌خواهیم آنچه را نمی‌فهمیم باور کنیم ما محدودیتهایمان را معیار سنجش مان قرار می‌دهیم. «بلکه باید بدانیم چه می‌خواهیم»
ما باید بدانیم مسلط بر سرنوشت خود هستیم، ما کاپیتان روح خود هستیم، زیرا این قدرت را داریم که افکار خود را کنترل کنیم. مغز ما با افکاری که در ذهن خود داریم عجین می‌شود و در شرایطی قرار می‌گیرد که نیروی انسان‌ها و وضعیت زندگی را که با شرایط افکار ما سازگاری دارند هماهنگ می‌کند
قبل از اندوختن ثروت کلان باید اذهان خود را از اشتیاق به ثروت انباشته کنیم. اگر طالب پول هستیم باید ذهنیت پول داشته باشیم تا اشتیاق به ثروت ما را به طرحی مشخص برای دستیابی به آن مجبور کند علاقه نقطه شروع همه موفقیت‌ها آنچه را مغز انسان تصور و باور کند به آن می‌رسد
رمز موفقیت: کسی که پلهای پشت سرش را ویران می‌کند، برای خود راه بازگشتی باقی نمی‌گذارد، یا باید پیروز شود و یا از بین برود
هرکس که طالب پیروزی است باید کشتی‌ها و پلهای پشت سرش را در آتش بسوزاند و راههای عقب نشینی را برخود ببندد
اینگونه است که می‌توان ذهن را در شرایط اشتیاق سوزان برای پیروزی قرارداد و این شرایط لازم موفقیت است.

۵ میم از راههای تبدیل علاقه و اشتیاق به طلا
میم اول – مبلغ مورد نیاز خود را دقیقاً مشخص میکنم
میم دوم – میخواهم و بابت آن باید چه چیزی را از دست بدهم
میم سوم – من میتوانم در تاریخ ۱/۱/ ۱۳۹۴ به هدف خودم دست پیدا کنم
میم چهارم – مقاطع زمانی کوتاه را به دقت برنامه ریزی قطعی بهمراه از خودگذشتگی می نمایم
میم پنجم – مینویسم و به صدای محکم روزی چند بار بخوانید و مطمئن باشید که صاحب این پول و دارایی هستید

در کار برنامه‌ریزی برای ثروتمند شدن اجازه ندهید که رویای شما را از بین ببرد. باید با موفقهای روزگار و دوران گذشته خود آشنا شوید. باید با زندگی کسانی آشنا شوید که رؤیای آنچه را که ارزشمند است به دنیای ما ارزانی داشته‌اند؛ به من و شما امکان داده است تا استعدادهای خود را بروز دهیم
هرقدر در زندگی بخواهیم و توقع داشته باشیم همان اندازه بدست می‌آوریم
برای هرکدام از ما راهی وجود دارد، اگر خوب گوش بدهیم کلمات مناسبِ خود را می‌شنویم

ایمان و عقیده

محدودیت ذهن ما همان محدودیتی است که ما برای آن درنظر می‌گیریم، فقر و تنعم هر دو نشأت گرفته از ذهن ما هستند
ایمان مهم‌ترین عنصر ذهن است. وقتی ایمان با اندیشه درهم می‌آمیزد، ذهن نیمه هوشیار بی درنگ ارتعاش آن را درک می‌کند و آن را به فراست لایتناهی تبدیل می‌نماید
چگونه ایمان را در خود ایجاد کنیم: می‌توانید به کمک تلقین به خود، اشتیاق را به معادل فیزیکی یا پولی آن تبدیل کنید. ایمان حالتی از ذهن است که می‌توان آن را به کمک تائید یا آموزشهای تکراری برای ذهن نیمه هوشیار و به کمک اصل تلقین به خود ایجاد نمود
بدشانسی وجود ندارد فقط ذهن نیمه هوشیار اندیشه‌های منفی یا مخرب را درست به همان شکل اندیشه‌های سازنده به عمل تبدیل می‌کند. این همان پدیده غریبی است که میلیون‌ها نفر آن را تجربه‌کرده‌اند و بسیاری آن را بدبیاری یا بدشانسی می‌دانند
ایمان شما همان عنصری است که عمل ذهن نیمه هوشیار را مشخص می‌سازد. می‌توانید با تلقین به خود ذهن ناهوشیارتان را فریب دهید
برای رسیدن به این مهم و برای آنکه به آن جامه عمل بپوشانید، خود را چنان ببینید که انگار به خواسته خود رسیده‌اید. توجه داشته باشید که عمل شرط لازم موفقیت است. لازم است که احساسات مثبتِ ذهن را تشویق و احساسات منفی را کنار بگذارید و براساس آن عمل کنید
ایمان و عقیده آن چیزی است که به شما حیات، قدرت و عمل می‌بخشد
ایمان و عقیده نقطه شروع انباشت ثروت است
ایمان و عقیده تنها پادزهر شکست است
ایمان و عقیده مبنای همه اعجاز‌هاست، همه اسراری است که آن را به کمک قانون علم نمی‌توان تحلیل نمود ایمان و عقیده عنصری است که اندیشه را متحول می‌سازد
ایمان و عقیده تنها عاملی است که به کمک آن می‌توان نیروی فراست الهی را در خدمت انسان قرار داد چگونه بر ذهن نیمه هوشیار غلبه کنیم

تلقین به خود مفهومی است که ارتباطی میان ذهن هوشیار و نیمه هوشیار برقرار می‌سازد. در واقع ارتباطی میان ذهن هوشیار و ذهن نیمه هوشیار است. تلقین به خود، خود به خود به ذهن نیمه هوشیار می‌رسد و آن را تحت تأثیر افکار قرار می‌دهد
انسان طوری ساخته شده که می‌تواند به کمک حواس پنجگانه خود دریافتی ذهن نیمه هوشیار را کنترل کند. اما به خاطر داشته باشید که ذهن نیمه هوشیار را به زمین حاصلخیز تشبیه کردیم که اگر در آن بذرهای نامطلوب بکاریم و از آن مراقبت نکنیم، علفهای هرز در آن به وفور رشد می‌کنند. تلقین به خود عاملی کنترل کننده است که انسان به کمک آن می‌تواند داوطلبانه ذهن خود را با افکاری خلاق تغذیه کند.همانطور که می‌تواند افکاری با طبیعت مخرب را در زمین حاصلخیز خود کشت نماید.
تخصص و دانش

هر بد بیاری، هر شکست و هر دل شکستگی با خود به همان اندازه یا بیشتر امتیازی مثبت دارد
ما با دو نوع دانش عمومی و تخصصی روبرو هستیم. دانش عمومی
بدون توجه به اندازه و تنوع آن نقش چندانی در تحصیل ثروت بازی نمی‌کند
میلیون‌ها نفر انسان بوده است که گمان می‌کنند «دانش قدرت است» هرگز چنین چیزی نیست.کلمه آموزش در زبان انگلیسی از یک کلمه لاتین اقتباس شده که مفهوم عملاً از درون را تداعی می‌‌کند انسان تحصیل کرده لزوماً کسی نیست که دانش عمومی و تخصصی زیاد دارد. بلکه کسی است که ذهنش را وسعت بخشیده و به کمک آن می‌تواند به خواسته خود برسد.فراموش نکنید که توماس ادیسون تنها سه ماه به مدرسه رفت و هنری فورد بیش از ۶ سال به مدرسه رفت و به مردی ثروتمند تبدیل شد
قوه تخیل خود را بکار بیاندازید

خیال کارگاهی است که در آن تمام برنامه‌های ناشی از انسان شکل می‌گیرد. عمل به کمک قوه تخیل ذهن جاری می‌شود
ذهن خیالی انسان به دو شکل تصور خلاق و تصور مصنوعی عمل می‌کند
تصویر مصنوعی: این ذهنیت چیزی را خلق نمی‌کند بلکه صرفاً به استناد تجربه، آموزش و مشاهدات دریافتی گذشته کار می‌کند که اغلب مخترعین از آن استفاده می‌کنند
تصور خلاق: انسان به کمک این ذهنیت، الهامات را دریافت می‌کند. به وسیله این ذهنیت است که نقطه‌نظر‌های جدید به انسان منتقل می‌شود. به کمک این ذهنیت است که شخص می‌تواند با ذهن نیمه هوشیار سایرین ارتباط برقرار سازد اگر اراده‌ای باشد، راهی وجود دارد

هوشمند و هدفمند برنامه ریزی کنید

هیچ کس به تنهایی تجربه، موزش، توانایی و دانش کافی ندارد که با آن به ثروت کلان برسد. بدون همکاری دیگران این مهم امکان پذیر نیست
در صورت شکست هر برنامه، برنامه بعدی را به اجرا بگذارید. اگر نخستین برنامه انتخابی شما با موفقیت همراه نبود، جای آن را با برنامه دیگری تغییر دهید و آنقدر ادامه دهید تا برنامه‌ای مؤثر و مفید بیابید. با هوش‌ترین افراد بدون داشتن برنامه‌‌ای معین و عملی نمی‌توانند موفق شوند. این حقیقت مهم را به ذهن بسپارید. وقتی برنامه‌ای به شکست منتهی می‌شود بدانید که شکستِ موقتی، به مفهوم ناکامی دائمی نیست انسان تا زمانی که خود را شکست خورده نپندارد، شکست خورده نیست سکان دار کشتی مغزو فکر خود باشید وتصمیم نهائی را بگیرید بدور از تردید

ناتوانی در تصمیم‌گیری از جمله مهم‌ترین دلایل شکست و ناکامی است. کسانی که نمی‌توانند سرمایه بیندوزند، ‌بدون استثنا کسانی هستند که نمی‌توانند تصمیم‌گیری کنند
اکثر کسانی که از تنعم دور می‌مانند به سادگی تحت تأثیر عقاید دیگران قرار می‌گیرند. اجازه می‌دهند که روزنامه نگاران و اطرافیان و شایعه پردازان به جای آن‌ها فکر کنند. اظهار عقیده ارزان‌ترین کالای روی زمین است. هرکس عقیده‌ای دارد و می‌تواند دیگران را تحت تأثیر قرار دهد. اگر هنگام تصمیم‌گیری تحت تأثیر عقاید دیگران قرار گیرید در کار خود موفق نمی‌شوید
شما برای خود مغز و ذهنی دارید. از آن استفاده کنید و برای خود تصمیم بگیرید
ارزش تصمیمات بستگی به شجاعت دارد که برای ارائه آن لازم دارید
اصرار و پافشاری

مبنای مداومت و پایداری قدرت اراده است. وقتی نیروی میل و اشتیاق و اراده به درستی ترکیب شود ترکیبی مقاومت ناپذیر ایجاد می‌شود
فقر نصیب کسی می‌شود که ذهنش مایل به آن است. به همین صورت ثروت هم نصیب کسانی می‌شود که برای جذب آن آمادگی دارند. با این حال در هر دو مورد قوانین مشابهی حاکم هستند ذهنیت فقر بدون استفاده آگاهانه از عادات مناسب آن رشد می‌کند. ذهنیت پول باید در اشخاص ایجاد شود مگر اینکه کسانی با این ذهنیت متولد شوند
به مفهوم دقیق این پاراگراف توجه کنید، تا به معنای مداومت در جریان انباشت ثروت و رسیدن به موفقیت پی ببرید. بدون مداومت، از همان آغاز مغلوب می‌شوید. اما با مداومت در شمار برندگان قرار می‌گیرید
به نیروهای دوستان و همکاران هم فکر کنید

مغز انسان را می‌توان با یک باطری مقایسه کرد. این یک حقیقت است که مجموعه باطریهای الکتریکی، در مقایسه با یک باتری برق بیشتری تولید می‌کنند. همچنین مشخص است که هر باطری با توجه به واحدها و ظرفیت خود برق تولید می‌کند.مغز هم به شکل مشابهی فعالیت می‌کند. بعضی از مغزها در مقایسه با مغزهای دیگران فعال‌ترند و با کنار هم قرار گرفتن هماهنگ چند مغز، انرژی فکری بیشتری در مقایسه با یک مغز ساده تولید می‌شود.

درست همانطور که چند باطری بیش از یک باطری نیرو ایجاد می‌کند.در انتخاب همکاران خود وسواس کافی به خرج دهید، یکی از آن‌ها ماهیتی اقتصادی دارد و دیگری ماهیتی روانی. ویژگی اقتصادی آن مشخص است. هرکس بتواند با اشخاصی که از شعور مقبول برخوردار باشند همکاری کند، با آن‌ها هماهنگ باشد و از توان آن‌ها بهره بجوید، به سودخود کار کرده است. این تعاون و همکاری مبنای تقریباً همه موفقیتهای بزرگ بوده است. درک شما از این حقیقت بزرگ می‌تواند موقعیت مالی شما را مشخص سازد. درک مرحله روانی اصل گروه همکار بسیار دشوارتر است.شاید این عبارت شما را در درک موضوع کمک کند. هر دو مغزی که در کنار هم قرار می‌گیرند مغز سومی با نیرویی نامرئی و ناملموس ایجاد می‌کنند که می‌تواند با مغز سومی در ارتباط باشد
لطفا با دقت به این سوالات جواب دهید
این سری تستها صرفا جهت اطلاع از خود است
با پاسخ دادن به این پرسشها، درخواهید یافت که اعتقادات و باورهای بنیادی تان در رابطه با یک ارتباط عمیق و ریشه دار چیست. هنگام پاسخ دادن به این پرسشها، اولین فکری که به ذهن تان می رسد، در نظر بگیرید و براساس آن به این سؤالات پاسخ دهید
۱ـ به نظر شما، بهترین شیوه برای این که اطمینان یابید که طرف مقابل تان کاملاً برازنده و مناسب حال شما است. چیست؟
الف ـ این که خواسته ها و سلایق تان در زندگی، عیناً مثل هم هستند.
ب ـ این که شما در این ارتباط، همیشه شاد و راضی هستید و هیچ اختلاف نظر و مشکلی بین تان وجود ندارد.
ج ـ این که به اتفاق هم با مشکلات مواجه می شوید و مبارزه می کنید و روز به روز بیشتر به یکدیگر نزدیک می شوید.
د ـ این که والدین و خانواده تان، او را تأیید می کنند.
۲ـ به نظر شما. زوج ها از چه طریق قادرند به بهترین نحو، مشکلات و مسایل مهم زندگی مشترکشان را حل و برطرف کنند؟
الف ـ این که ابتدا مشخص کنند که چه کسی در اشتباه است و حق با کدام یک است.
ب ـ حتی درصورتی ناراحتی و نارضایتی شدید، بایستی مدام و همواره در مورد آنها با یکدیگر صحبت و تبادل نظر کنند.
ج ـ آنها را به حال خود رها کنند و منتظر بمانند تا اوضاع خود به خود بهبود یابد.
د ـ تمام حواس و توجه خود را روی آنها متمرکز کنند و گوش دل و جان به حرف ها و پیشنهادهای یکدیگر بدهند.
۳ـ واژه ماه عسل دوره و مرحله ای از زندگی مشترک زوج ها محسوب می شود که:
الف ـ باعث می شود اطمینان پیدا کنیم که همسرمان کاملاً برازنده و مناسب حال ما است.
ب ـ فرصتی در اختیارمان قرار می دهد تا دریابیم که آینده زندگی مشترکمان به چه شکلی پیش خواهد رفت.
ج ـ تا حدی مسخره و بچه گانه است و نمی توانیم طی آن دوره زندگی طبیعی خودمان را ادامه دهیم.
د ـ اگر واقعاً همسرمان نیمه گمشده و برازنده ما باشد، این دوره می تواند تا ابد به همان شکل ادامه داشته باشد.
۴ـ درزندگی مشترک زوجها، ممکن است تفاوت ها، اختلاف نظرها و مشکلاتی قد علم کنند. این ها:
الف ـ نمایانگر و علامتی دال بر این حقیقت هستند که لازم است تغییر و تحولاتی در همسرتان به وجود آورید.
ب ـ دلایل و عللی هستند که باعث می شوند گذشت و سازش خود را به یکدیگر نشان دهید و در جهت بهبود ارتباطتان بیشتر بکوشید.
ج ـ به منزله علایم هشدار دهنده ای هستند که ثابت می کنند همسرتان مناسب حال و برازنده شما نیست و به دردتان نمی خورد.
د ـ به منزله علایم و نشانه هایی هستند که به ما می گویند زمان آن فرا رسیده است که چیزهایی جدیدی یاد بگیریم و به مرحله رشد و شکوفایی دست پیدا کنیم.
۵ـ زوجهایی که همیشه رضایت خاطر، خرسندی، خشنودی و شادمانی شان را با یکدیگر تقسیم می کنند با زوجهایی متفاوت هستند که دائماً ابراز نارضایتی و ناراحتی می کنند و دلشان با یکدیگر نیست. به نظر شما، تفاوت اصلی آنها در چیست؟
الف ـ زوجهای گروه اول، هرگز عصبانی نمی شوند، جروبحث به راه نمی اندازند و دعوا مرافعه نمی کنند و همواره خونسردی و آرامش خود را حفظ می کنند و خویشتن دار هستند.
ب ـ زوجهای گروه اول به خراب شدن اوضاع دامن نمی زنند و در واقع در زندگی شان، موش نمی دوانند.
ج ـ زوجهای گروه اول مسایل و مشکلات، تفاوت ها و اختلاف نظرهای کمتری دارند، در نتیجه بیشتر فرصت پیدا می کنند که به یکدیگر برسند و از زندگی شان لذت واقعی ببرند.
دـ زوج های گروه اول، برای حل و رفع مسایل و مشکلات موجود در زندگی مشترکشان، از ابزار، تجهیزات، شگردها، راهکارها و تدابیر زیرکانه تر و بهتری برخوردارند.
جدیدترین تستهایی که در ایالات متحده آمریکا برا ی شخصیت شناسی و خود شناسی ارائه میشود

اگر مایلید اطلاعات بیشتری درمورد شخصیت خودتان وخصوصیاتی که باعث می‌شوند دیگران شما را بیشتردوست داشته باشند پیدا کنید به تست زیربا کمال صداقت پاسخ دهید.این تست جدیدترین تست روان شناسی درکشورآمریکا است.

۱- فرض کنید شما مشخصه صورت کسی هستید,کدام قسمت ازصورت او هستید؟
الف : چین وچروک
ب : لکه
ج : خال زیبایی
د : کک ومک
ت :لبخند

۲- دوست دارید چه نوع پرنده ای باشید؟
الف : شباهنگ
ب : جغد
ج : عقاب
د : فلامینگو
ت : پنگوئن

۳- کدام یک ازآلات موسیقی را دوست دارید؟
الف: پیانو
ب : ویلون
ج : سازدهنی
د : گیتار
ت : دف

۴- کدام یک ازبرنامه های تلویزیونی برای شما جالب تراست؟
الف : اخباروبرنامه های مستند
ب : فیلم های درام وزندگی نامه
ج : هیجانی وپلیسی
د : عشقی وماجرایی
ت : کمدی وکارتون

۵- کدام یک ازبازی های شهربازی را بیشتردوست دارید؟
الف : هیچ کدام , من ازشهربازی متنفرم
ب : قطاریا قایق
ج : نمایش واجرای کمدی
د : چرخ وفلک ووسایلی که سریع می چرخند
ت :ترن های هوایی سریع السیر

۶- آیا شما به اشتباهات خودتان می‌خندید؟
الف : هرگز
ب : به ندرت
ج : برخی مواقع
د: معمولا
ت: همیشه

۷- اگردوست شما سربه سرتان گذاشت چه عکس العملی نشان می دهید؟
الف : عصبانی می‌شوید
ب: ناراحت می‌شوید
ج : برایتان جالب است
د: تلافی می‌کنید
ت :چندین برابرتلافی می‌کنید

۸- اولین چیزی که صبح موقع بیدارشدن به فکرتان خطورمی‌کند چیست؟
الف : کارویا تحصیل
ب: مشکلات زندگی
ج : صبحانه
د : روزی که درپیش دارید
ت : کاری که تا شب انجام خواهید داد

۹- درزندگیتان چه شعاری دارید؟
الف :وقت طلاست
ب: سحرخیزباش تا کامروا باشی
ج : آنچه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
د : زندگی کن وبه دیگران هم اجازه زندگی کردن بده
ت : بی خیال باش , هرچه بادا باد

۱۰- آیا به همه حیوانات علاقه مندید؟
الف : اصلا
ب: تعداد کمی ازحیوانات
ج : برخی ازحیوانات
د: بیشترحیوانات
ت : تمام حیوانات

۱۱- شما لبخند می‌زنید؟
الف : هرگز
ب: به ندرت
ج : گاهی اوقات
د :اغلب
ت : آنقدرزیاد که برخی فکرمی کنند دیوانه هستم

۱۲- نظردیگران راجع به شما اغلب کدام مورد است؟
الف : بی رحم
ب : سرد وبی احساس
ج :زیبا
د : دوست داشتنی
ت : خوشگذران

۱۳- شما احساس عشق وقدردانی خود را نشان می‌دهید؟
الف : هرگز
ب : به ندرت
ج : گاهی
د :اغلب
ت : حداکثرتا جایی که امکان دارد

۱۴- شما اعتقاد دارید که برای شاداب بودن باید ساعاتی ازروز را منحصرا صرف خودتان کنید؟
الف :اصلا
ب: احتمالا نه
ج : گاهی
د : بله
ت : البته ,تا جایی که امکان دارد به خودتان می‌رسید

۱۵- آیا زندگی شما بابرنامه ریزی پیش می‌رود؟
الف : من حتی درتعطیلات هم برنامه ریزی می‌کنم
ب : همیشه برنامه ریزی می‌کنم
ج : بستگی به روزهفته دارد
د :درصورت امکان اجازه می‌دهم که خودش پیش آید
ت:همیشه بدون برنامه ریزی روزها را طی می‌کنم

دکتر سید مازیار میر

Views: 7

برچسب‌ها:, , , , , , , , ,