منطق خشک و بی روح است
و شعر و شاعری سر زنده و پر شور
منطق نمی تواند به دست افشانی و پایکوبی بپردازد
رقص و پایکوبی برای منطق امری غیر ممکن است
شعرمی تواند به رقص در آید
شعر پایکوبی دل توست
منطق از عشق ورزی عاجز است
منطق می تواند از عشق بگوید
ولی نمی تواند عاشق شود
عشق غیرمنطقی می نماید
عشق فقط از شعر و شاعری بر می اید
فقط شعر و شاعری می تواند
به ورطه شبهه انگیز عشق بسپارد
منطق سرد است بسیار سرد
تا آنجا که به ریاضیات مربوط است
منطق چیز خوبی است
اما تا آنجا که به انسان ارتباط پیدا می کند
هیچ چیز خوبی نیست
اگر انسانیت بیش از حد منطقی شود
انسانیت محو می گردد
آنگاه فقط اعداد باقی می مانند
اعدادی قابل جابجایی و تعویض با یکدیگر – نه انسان
مطمئنا تمام کسانی که درباره خدا و راه های شناخت خداوند دستورالعمل داده اند خدا را نشناخته اند چرا که شناخت خدا شناخت کل است توسط انسانی که جز است پس هیچ جزیی نمی تواند کل را دریابد ولی می توان درباره نشانه های تجلی وظهور خدا صحبت کرد چون نشانه ها هم جزیی از کل می باشد پس با نظر استاد مازیار میر موافقم کسانی چون اشو که درباره خدا نظر داده اند خود خدا را نشناخته اند
چرا که در قرآن هم بیان شده که به نشانه ها توجه کنید و نشانه ها می تواند بشر را به مسیر حق رهنمون کند.
سلام و درود بی پایان
کاملا حق با شما است نشانه ها بسیار بسیار مهم است
از اظهار نظرتان بسیار سپاسگذارم
درود بر شما