هوش هیجانی به زبان ساده
#هوش_هیجانی
هوش عاطفی، هوش احساسی یا هوش هیجانی (Emotional intelligence یا EI) به مجموعه ای کامل از عواطف هیجانی و همچنین شناسایی و شناخت و کنترل عواطف خود و دیگراندر قبال ما است.
باید اذعان کنم که افرادی که EI یا هوش هیجانی بالایی دارند، دارای ۴ ویژگی منحصربفرد هستند.
اول مولفه های رفتاری
دوم مولفه های فیزیولوژیک
سوم مولفه های شناختی
چهارم مولفه های بیرونی
مازیارمیر بعنوان مدرس هوش هیجانی به شدت معتقد است که مدیران و رهبران با هوشهای هیجانیِ بالاتر، توان بیشتری برای هدایتِ سازمانِ تحت کنترلشان دارند. یافتههای جدید نشان میدهد کارکنانی که دارای وجدان کاری و احساس وظیفهشناسی بالایی هستند، اما فاقدِ هوش هیجانی و اجتماعیاند، در مقایسه با کارکنان مشابهی که از هوش هیجانی بالایی برخوردارند، عملکرد ضعیفتری دارند.
از مقالاتِ پژوهشی برخی دانشمندان اینگونه بر میآید که، کسانی که از هوش هیجانی برخوردارند میتوانند عواطف خود و دیگران را کنترل کرده، بینِ پیامدهای مثبت و منفی عواطف تمایز گذارند و از اطلاعاتِ عاطفی برای راهنمایی فرایندِ تفکر و اقدامات شخصی استفاده کنند. هوش هیجانی، اصطلاحِ فراگیری است که مجموعهٔ گستردهای از مهارتها و خصوصیات فردی را دربرگرفته و بهطور معمول به آن دسته مهارتهای درون فردی و بین فردی گفته میشود که فراتر از دایرهٔ مشخصی از دانشهای پیشین، چون بهرهٔ هوشی و مهارتهای فنی یا و کاملا تخصصی است.
اما در اینجا باید نگاهی داشته باشیم به اندیشه های ارسطوی بزرگ . او از فیلسوفان یونان باستان و یکی از برترین فیلسوفان غربی است که ۲۰ سال در مکتب افلاطون به تحصیل علم پرداخت و انچنان به پیشرفتی دست پیدا نمود که افلاطون به وی لقب عقل داد .او ۴ سال ، آموزگار اسکندر مقدونی بود . نوشتههای او در زمینهها و رشتههای گوناگون از جمله فیزیک، متافیزیک،شعر، زیستشناسی، منطق، علم بیان، سیاست، دولت و اخلاق بودهاند.ارسطو به همراه سقراط و افلاطون از تأثیر گذارترین و بزرگترین فیلسوفان یونان باستان بودهاند ، بدین سبب بوده که ارسطو لقب معلم اول را دارا است ،همچنین در خصوص تعریف فلسفه از دیدگاه او ؛ ارسطوفلسفه را بهعنوان «دانش هستی» تعریف میکنند . خوب حال به جملهارسطو پیرامون هوش هیجانی بپردازیم :
\” عصبانی شدن سهل است و هرکسی عصبانی می شود، اما عصبانی شدن در برابر فرد مناسب، به میزان و اندازه مناسب، در زمان مناسب، به دلیل مناسب و مخصوصا به روش مناسب هرگز آسان نبوده و نیست .\”
۲- تکنیکهای آموزش در کودکی با رویکرد هوش هیجانی۳-عوامل مؤثر در توسعه وبهبود هوش هیجانی
۴-شناخت عواطف شخصی و کار برد هوش هیجاننی
۵ – برانگیختن خود و شناخت عواطف دیگران و حفظ ارتباطها
۶ – رابطهٔ چند بعدی هوش هیجانی با فریب و دروغگویی
امروزه بیشتر کارشناسان معتقدند که ضریب هوش هیجانی افراد (EQ) از ضریب هوشی (IQ) آنها مهمتر است و در پیشبینی موفقیت، کیفیت روابط و خوشحالی نقش پررنگتری دارد. در این مقاله با نگاه عمیقتری به مفهوم هوش هیجانی به زبان ساده میپردازیم. با ما همراه باشید.
حتما بخوانید:
چرا همه ما به هوش هیجانی نیاز داریم؟
ضریب هوشی مهمتر است یا هوش هیجانی
چطور میتوان از هوش هیجانی در محیط کار استفاده کرد؟
مفهوم هوش هیجانی در طول سالها تغییرات زیادی کرده است. در ابتدا یعنی در در دههی ۳۰ میلادی به آن «هوش اجتماعی» گفته میشد؛ در اواسط قرن بیستم عبارت «قدرت عاطفی» جایگزین آن شد و سپس به همین اصطلاح فعلی یعنی «هوش هیجانی» تبدیل شد.
هوش هیجانی (EI) در اصطلاح عمومی سطح توانایی ما برای موارد زیر است:
شناخت و درک احساسات و واکنشهایمان (خودآگاهی)؛
مدیریت، کنترل و تطبیق احساسات، خلقوخو، واکنشها و پاسخهایمان (مدیریت خود)؛
مهار کردن احساسات به منظور انگیزه دادن به خودمان برای اقدام کردن و متعهد شدن به عمل مناسب، پیروی از آن و تلاش برای دستیابی به اهدافمان (انگیزه)؛
تشخیص احساسات و درک عواطف دیگران برای برقراری ارتباط مؤثر با آنها (همدلی)؛
برقراری ارتباط با دیگران در موقعیتهای اجتماعی، رهبری کردن، مذاکره بر سر درگیریها و کار گروهی بهعنوان بخشی از یک تیم (مهارتهای اجتماعی).
هوش هیجانی برای داشتن یک زندگی متعادل ضروری است
اگر فکر میکنید هوش هیجانی فقط برای کسانی مهم است که دائما مجبورند با دیگران ارتباط برقرار کنند، باید بدانید که اشتباه میکنید. هوش هیجانی دریچهای برای داشتن یک زندگی متعادل است و اساسا برای هر جنبهای از زندگی ضرورت دارد.
سلامت جسمی
توانایی مراقبت از بدن و بهخصوص مدیریت استرس که تأثیری باورنکردنی بر سلامت کلی ما دارد، ارتباط نزدیکی با هوش هیجانی دارد. صرفا با آگاهی از وضعیت عاطفی خود و واکنشهایمان نسبت به استرس میتوانیم تا حد زیادی آن را کنترل و سلامت جسمی خود را تضمین کنیم.
سلامت روانی
هوش هیجانی علاوه بر اینکه بر نگرش و دیدگاه ما بر زندگی تأثیر میگذارد، به کاهش اضطراب، جلوگیری از افسردگی و نوسانات خلقوخو نیز کمک میکند. سطح بالای هوش هیجانی بهطور مستقیم با نگرش مثبت و دیدگاه شادتر نسبت به زندگی ارتباط دارد.
روابط
با درک و مدیریت هیجانات خود بهتر میتوانیم احساساتمان را با دیگران در میان بگذاریم و متقابلا آنها را نیز درک کنیم. درک نیازها، احساسات و واکنشهای افرادی که برایمان اهمیت دارند، به ایجاد روابط محکمتر با آنها منجر میشود.
حل منازعات
وقتی بتوانیم احساسات دیگران را تشخیص بدهیم و با دیدگاههای آنها همراه باشیم، حل کشمکشها یا پیشگیری از بروز آنها بسیار سادهتر خواهد شد. همچنین با درک نیازها و خواستههای دیگران بهتر میتوانیم مذاکره کنیم. اگر متوجه شویم دیگران چه میخواهند، راحتتر میتوانیم نیازشان را برطرف کنیم.
موفقیت
هوش هیجانی بالا به ما کمک میکند تا در انگیزه ایجاد کردن برای خود قویتر عمل کنیم. این امر موجب جلوگیری از به تعویق انداختن کارها، افزایش اعتماد به نفس و بهبود توانایی تمرکز روی اهدافمان میشود. همچنین به ما امکان میدهد شبکههای حمایتی بهتری ایجاد و بر ناکامیها غلبه کنیم. داشتن یک چشمانداز طولانیمدت، مستقیما بر میزان موفقیت ما تأثیر میگذارد.
حتما بخوانید: ۷ عادت افرادی با هوش هیجانی بالا
راهبری
توانایی تشخیص مواردی که به دیگران انگیزه میدهد، ارتباط برقرار کردن به شیوەی مثبت و ساختن پیوندهای محکم با دیگران در محل کار، همگی از ویژگیهای راهبرانی است که هوش هیجانی بالایی دارند. یک راهبر مؤثر، نیازهای افراد خود را تشخیص میدهد و آنها را به شیوهای برآورده میکند که عملکرد و رضایت افراد از کار بیشتر شود.
راهبری که هوش هیجانی بالایی دارد، میتواند با استفادهی استراتژیک از تنوع احساسی و عاطفی افراد، تیمهای قویتری شکل بدهد.
هوش هیجانی هنوز بهطور کامل شناخته نشده است، اما میدانیم که احساسات و عواطف ما نقش بسیار کلیدی و مهمی (حتی بیشتر از هوش ذهنی) در کیفیت کلی زندگی شخصی و حرفهایمان ایفا میکنند. گرچه تکنولوژی و ابزارهای مختلف در یادگیری و مدیریت اطلاعات به ما کمک میکنند، اما هیچچیز نمیتواند جای توانایی ما در یادگیری، مدیریت و تسلط بر احساسات خود و اطرافیانمان را بگیرد.
هوش هیجانی مادرزادی نیست، در واقع میتوان احساسات را کنترل کرد
برای یادگیری هیچوقت دیر نیست؛ مهم نیست چند سالتان است، چون با کمک هوش هیجانی میتوانید بقیهی روزهای زندگیتان را بهتر و شادتر کنید.
۱. احساسات خود را دریابید
وقتی در مورد اینکه چه کار باید انجام بدهیم بیش از حد فکر کنیم و نگران باشیم، به راحتی ارتباط خود را با احساساتمان از دست میدهیم. بهجای اینکه حواسمان به احساساتمان باشد، تصمیم میگیریم آنها را نادیده بگیریم و متوجه نیستیم که سرکوب احساسات تنها باعث بدتر شدن وضعیت میشود. هرچه بیشتر سعی کنیم احساساتمان را نادیده بگیریم، غیر قابلکنترلتر میشوند.
وقتی به یک موضوع واکنش عاطفی نشان میدهیم، احتمالا به این دلیل است که مسائل حلنشدهای داریم. بنابراین دفعهی بعد که احساس کردید احساسات منفی به سراغتان آمده است، آرامش خود را حفظ کنید و به این فکر کنید که چرا این تجربه را دارید. یک نفس عمیق بکشید و احساساتی را که تجربه میکنید و دلایل ممکن را بنویسید.
با این روش میتوانید محرک احساسات خود را شناسایی و برای مقابله با هر یک از آنها راهکار پیدا کنید.
حتما بخوانید: مدیریت احساسات با ۶ راهی که شخصیت شما را کاملتر میکند
۲. پاسخ دادن را تمرین کنید، نه واکنش نشان دادن
واکنش نشان دادن یک فرایند ناخودآگاه است تا احساسی را بیان یا سرکوب کنیم، اما پاسخ دادن فرایندی آگاهانه برای توجه کردن به احساساتمان و تصمیمگیری در مورد نحوهی رفتارمان است.
وقتی از محرکهای احساسی خود آگاهی بیشتری داشته باشید، میتوانید به دنبال روشهای پیشگیری باشید.
مثلا اگر سرِ کار استرس داشته باشید، بهراحتی عصبانی و نسبت به همکاران خود خشمگین میشوید؛ به این مواقع توجه کنید و فکر کنید دفعهی بعد که دچار چنین مشکلی شدید چه کار باید بکنید. شاید لازم باشد به همکارانتان بگویید که احساس خوبی ندارید و به سکوت و تنهایی نیاز دارید.
۳. متواضع باشید
وقتی باور داشته باشید که از دیگران بهتر هستید، نمیتوانید ایرادهای خودتان را ببینید و احتمالا در مورد چیزهایی که انتظارات شما را برآورده نمیکنند، احساسات ضدونقیض نشان خواهید داد.
سعی کنید هر چیز را از دیدگاههای متفاوت در نظر بگیرید. بهجای قضاوت کردن در مورد کسی یا چیزی، خودتان را جای آنها بگذارید و سعی کنید بهجای آنها فکر یا احساس کنید: آیا شما هم همین کار را میکردید؟ چرا؟ به این ترتیب بیشتر افکار و احساسات دیگران را درک خواهید کرد و به احتمال خیلی زیاد در مورد نحوهی برخورد با مسائل در شرایط مشابه نیز چیزهای جدیدی یاد خواهید گرفت.
آنقدر متواضع باشید که خود را برتر از دیگران نبینید و البته به این درک برسید که با بقیه متفاوتاید!
هوش هیجانی را میتوان یاد گرفت، اما این یادگیری به زمان نیاز دارد. فراموش نکنید هیچوقت برای یادگیری دیر نیست؛ فقط به مشاهده و تمرین مستمر نیاز دارید
تست هوش هیجانی و تنظیم هیجان های خود
آیا میتوانیم هیجانهای خود را تنظیم کنیم؟
تنظیم هیجان های خود نشانه بلوغ و پختگی است اما برای آنکه بدانیم تا چه میزان به این سطح از مهارت رسیده ایم نیاز به آزمون و تست هوش هیجانی داریم. بنابراین هر یک از موارد زیر موقعیتی را توصیف می کند که ممکن است در آن قرار بگیرید، موقعیتی که در آن هیجانی را تجربه می کنید. بعد از هر توصیف، از شنا خواسته می شود که موثرترین شیوه یا شیوه های تنظیم هیجان خود را مشخص کنید.
در تست هوش هیجانی زیر در بعضی موارد تنها یک پاسخ می تواند موثر باشد .در بعضی موارد دیگر ممکن است دو پاسخ یا بیشتر وجود داشته باشد . لذا دور پاسخ یا پاسخ هایی را خط بکشید که احتمال عمل کردن به آن بیشتر است .
جوابهای خود را به آدرس ایمیل زیر ارسال نمائید تا در اسرع وقت انرا به دقت کارشناسانما ن تحلیل نموده وبرای شما ارسال فرمایند.
===============================================================================
پرسشنامه تست هوش هیجانی برای اندازه گیری میزان مهارت فرد در تنظیم هیجان خود
=======================================================================
در اداره ، مهلتی که برای انجام دادن کاری مهم تعیین شده بود، درحال پایان یافتن است و شما تنش و اضطراب بسیار زیادی را احساس می کنید. کدام روش یا روش های زیر برای کاهش اضطراب شما موثر خواهد بود؟
a. ورزش
b. کاربیشتر
c. تعقل و تفکر بیشتر
d. سرگرم شدن به چیزی
===============================================================================
۲٫ از دست یکی از اعضای خانواده خود عصبانی هستید، زیرا درباره شما چیزی گفته است. کدام روش یا روش های زیر برای کاهش عصبانیت شما موثر خواهد بود ؟
a. داد زدن بر سر او برای خالی کردن خشم خود
b. وادار کردن او به معذرت خواهی از شما.
c. تفکر درباره علت حرف او.
d. تجسم کردن فهرستی از ویژگی های خوب او .
۳٫ چند روزی است که غم و غصه احساس می کنید. کدام روش یا روش های زیر برای کاستن از غمتان موثر خواهد بود ؟
a. مدتی را در تنهایی گذراندن و فکر کردن
b. با دوستان به مهمانی رفتن
c. خوردن یکی دو استکان نوشابه الکلی
d. مساله را با بهترین دوستان در میان گذاشتن
===============================================================================
۴٫ یک روز صبح با احساس بسیار خوبی از خواب بیدار می شوید. کدام روش یا روش های زیر برای طولانی کردن این احساس موثر خواهد بود ؟
a. زودتر از همیشه به سرکار رفتن
b. برای یک نفر دیگر کارهای خوب انجام دادن
c. برای ناهار خوردن زیاد وقت صرف کردن
d. از رئیس تقاضای افزایش حقوق کردن
================================================================================
۵٫ از این که روز تولد همسرتان را فراموش کرده ایداحساس خجالت می کنید. کدام روش یا روش های زیر برای کاهش این احساس موثر خواهد بود ؟
a. فکر کردن به چیزی دیگر
b. تعریف نکردن اشتباه به [ برای] دیگران
c. معذرت خواهی از همسر
d. برای سال بعد قول هدیه عالی دادن
=============================================================================
۶٫ یکی از دوستانتان در محل کار، ارتقای مقام یافته است و شما نسبت به او احساس حسادت می کنید. کدام روش یا روش های زیر برای کاهش احساس حسادت شما موثر خواهد بود ؟
a. پشت سر دوستتان حرف زدن
b. تمام چیزهای خوب خود را به یاد آوردن
c. این احساس را پنهان کردن
d. به دوستتان تبریک گفتن
==============================================================================
۷٫ فرزندتان پشت سرهم و به دلایل مختلف نق می زند و گریه می کند، شما به تدریج عصبانی و عصبانی تر می شوید. کدام روش یا روش های زیر برای کاهش عصبانیت شما موثر خواهد بود ؟
a. به طور آرام از یک تا ده شمردن
b. خشم خود را با داد زدن سر او خالی کردن [خالی کردن خشم خود، با داد زدن بر سر او]
c. گفتن به بچه که ساکت باشد
d. منظره آرام و با صفایی را مجسم کردن
===============================================================================
۸٫ مدتی است که در محیط کارتان با یک نفر درگیر شده اید و در نتیجه احساس ناراحتی و عصبیت می کنید. کدام روش یا روش های زیر برای کاهش این احساس [شما] موثر خواهد بود ؟
a. به طرف او رفتن و برای پیدا کردن راه حل تلاش کردن
b. برای پایان دادن به خصومت تسلیم شدن
c. محکم ایستادن و منتظر تسلیم شدن او
d. متوجه شدن که موضوع ارزش اضطراب را ندارد، و با او به صلح رسیدن
================================================================================
۹٫ شما و بهترین دوستتان اختلاف داشته اید و رد آن لحظه رابطه شما شکراب شده است، ار نتیجه احساس ناراحتی و غم می کنید. کدام روش یا روش های زیر برای کاهش این احساس [شما] موثر خواهد بود ؟
a. از بهترین دوست خود دوری کردن
b. از بدی های دوست با همسر صحبت کردن
c. برای درک دیدگاه دوست خود تلاش کردن
d. احساس خود را به دوست گفتن
================================================================================
۱۰٫ مهاتی که برای انجام پروژه بزرگ تعیین شده بود؛ رو به اتمام است و شما از دیدن مقدار کاری که مانده است دچار استرس شده اید. کدام روش یا روش های زیر برای کاهش این احساس [شما] موثر خواهد بود ؟
a. فکر کردن درباره زمانی که مهلت به پایان می رسد
b. برنامه ریزی مرحله به مرحله به منظور انجام دادن به موقع کار
c. کمک گرفتن از سایر افراد سازمان
d. صبر کردن و درست در آخرین روزها بیست وچهار ساعته روی آن کار کردن
================================================================================
کتاب “هوش هیجانی”، نوشته “دنیل گلمن” روانشناس برجسته امریکایی است. دنیل گلمن، بنیانگذار مفهوم هوش هیجانی (که به هوش عاطفی هم معروف است) و هوش اجتماعی است. او سخنرانیهای بسیاری را برای مدیران کسبوکارها، والدین، معلمان و استادان برگزار کرده تا راه موفقیت در عصر جدید را به آنها بیاموزد. کتابهای “«هوش هیجانی” و “هوش اجتماعی” دو کتاب معروف گلمن هستند که علاوه بر اعتبار علمی از کتابهای پرفروش «نیویورک تایمز» بوده اند.
در گذشته محققان و دانشمندان IQ را ضامن موفقیت میدانستند تا اینکه دنیل گلمن با استفاده از یافتههای عصب شناسی و روانشناسی دو بعدی بودن ذهن (بعد احساس و منطق) را ثابت کرد و نشان داد چگونه به وسیله آنها سرنوشت خود را رقم میزنیم. مفهوم هوش هیجانی (هوش عاطفی) امروز جای خود را در مکالمات روزمره باز کرده و کمتر کسی از جایگاه آن در موفقیت زندگی شخصی و شغلی بیاطلاع است اما تا چه حد می توانیم از آن برای رسیدن به اهداف و موفقیت در زندگی استفاده کنیم؟ این سؤالی است که در کتاب هوش هیجانی (EQ) به آن پاسخ داده میشود.
دنیل گلمن در این کتاب با مثالهایی واضح پنج مهارت هوش هیجانی را توضیح میدهد و بیان میکند که هرکدام چگونه موجب سلامت جسمی و موفقیت در روابط شخصی و کاریمان میشوند. گلمن تأکید دارد که این ۵ مؤلفه کلیدی از جنس مهارت هستند و اگر شخصی به شکل ارثی در برخی از آنها توان کمتری دارد میتواند با تمرینات مناسب هوش هیجانی خود را در ابعاد مختلف بهبود ببخشد.خبر خوب راجع به هوش هیجانی این است که برخلاف IQ، هوش هیجانی اکتسابی است. حال بیایید همراه با هم نگاهی به خلاصه این کتاب زیبا و ارزشمند بیندازیم.
دنیل گلمن پدر علم هوش هیجانی ، توانایی تشخیص احساسات و عواطف خود و دیگران را هوش هیجانی تعریف می کند و هدف آن را در دو مورد بیان می کند:
- برانگیختن خودمان و دیگران
- به کارگیری هیجانات و عواطف در برقراری ارتباط موثر با دیگران
او میگوید ما هر کجا که باشیم، کلاس درس، محیط کار، هواپیما یا خانه نیازمند مهارتهای ارتباط با دیگران هستیم و داشتن چنین توانایی و مهارتی تا حد زیادی با هوش هیجانی در ارتباط است.از نظر گلمن ضریب هوشی یاIQ همه چیز نیست، هوش بسیاری از عوامل موثر در موفقیت را نمی بیند و در بر نمی گیرد. معیار بهتر از نظر گلمن برای بررسی موفقیت، هوش هیجانی است(EQ). حال بیایید همراه با هم نگاهی به الفبای هوش هیجانی بیندازیم.
الفبای هوش هیجانی
- خودآگاهی : (Self Awareness)به معنی درک درست احساسات خود در لحظه ای که آن احساسات اتفاق می افتند می باشد. اگر این توانایی را داشته باشید تصمیمات درست تری می گیرید.
- مدیریت احساسات (Managing Emotions): مدیریت احساسات به معنی توانایی کنترل احساسات است که باعث می شود بعد از شکست ها بتوانید دوباره خود را بالا بکشید و شرایط اولیه خود را بدست آورید.
- خود انگیزی(Self Motivation) : خودانگیزی شامل حالت ها و شرایطی می شود که در آن ها شما باید با توجه به مهارت های فردی خود به خود انگیزه انجام کار یا فعالیتی را بدهید.
- همدلی (Empathy): به معنای تشخیص احساسات دیگران و همراهی با آنها می باشد. این توانایی انسان است که می تواند مهارت انسان در فروش، آموزش و پیشرفت را بهبود بخشد.
- مدیریت ارتباطات (Handling Realationship) : این ویژگی به شهرت، رهبری و اثربخشی بین فردی منجر می شود.
افراد مختلف برای شناسایی هیجان ها و عواطف خود و برخورد با آنها روش های متفاوتی به کار می برند. در این جا به سه دسته کلی از افراد با خلق و خو های متفاوت می پردازیم. گروه اول افراد خودآگاه، این ها افرادی هستند که بر خود حاکم هستند، حد و مرزهای خود را به خوبی می شناسند، از سلامت روانشناختی مناسبی برخوردارند و دیدگاهشان به زندگی مثبت است و در افکار ناراحت کننده غرق نمی شوند. گروه دوم افراد غوطه ور هستند این ها افرادی هستند که اغلب حس می کنند در باتلاق هیجان ها و عواطف خود فرورفته اند و قادر به نجات خود از آن نیستند ، از احساسات و هیجان های خود آگاهی چندانی ندارند و اغلب احساس دستپاچگی می کنند.
گروه سوم افراد پذیرنده هستند که با وجود اینکه این افراد اغلب نگرش روشنی درباره احساسات خود دارند،تمایل دارند که آنها را بپذیرند و برای تغییر آنها تلاشی نمی کنند. به طور کلی دو گونه افراد پذیرنده وجود دارد . اول دسته ای که اغلب در حال و هوای خوبی هستند و انگیزه چندانی برای تغییر آن ندارند و دسته دوم که به رغم آگاهی کامل به خلق و خوی خود، مستعد خلق و خوی بد نیز هستند ولی آن را با ذهنیت “بگذار بگذرد” می پذیرند.
حال یکی از مهم ترین سوالاتی که میتواند برای هر فردی پیش بیاید این است که چگونه میتوانیم هوش هیجانی خود را تقویت کنیم ؟
برای این کار باید چند نکته کلیدی را در نظر داشته باشید در ابتدا باید باور اشتباه خالی کردن خود را از ذهن خود بیرون کنید! بارها و بارها هر کدام از ما از دوستان و آشنایان خود شنیده ایم که میگویند داد بزن و خودت را خالی کن! در حالی که در یافته های اخیر محققان متوجه شده اند که تخلیه عصبانیت نه تنها باعث بهبود حال شما نمی شود بلکه شما را عصبی تر هم می کند! و نکته دیگری که باید به آن توجه کنید این است که زمانی که ناراحت یا عصبی هستید حواس خود را به موضوع دیگری معطوف کنید. علاوه بر موارد گفته شده موارد زیر هم میتوانند در تقویت “هوش هیجانی” نقش موثری داشته باشند.
- انجام ورزش های هوازی: یکی از بهترین راه ها برای تقویت هوش هیجانی ورزش های هوازی می باشند زیرا ورزش کردن به ترشح هورمون اندورفین در بدن کمک کرده و موجب آرامش و دوری از استرس و تقویت هوش هیجانی می شود.
- دستیابی به موفقیت های ساده: همیشه سعی کنید برای خود اهداف کوچک و آسانی را قرار دهید و به آن ها دست یابید. زیرا طبق تحقیقات انجام شده پایان دادن به یک کار هم موجب احساس رضایت و ترشح هرمون اندورفین در بدن می شود.
- چهارچوب بندی متفاوت وضعیت ها و شرایط مختلف زندگی: با توجه به شرایط زندگی خود سعی در مواقع مختلف رفتار های متناسب را انجام دهید
- کمک به دیگران و همدلی
یکی دیگر از راه های موثر در بهبود و تقویت هوش هیجانی در افراد بهبود هنر نقد کردن می باشد. انتقاد نشان می دهند که افراد تا چه حد از کار خود، مسئولیت خود و همکاران خود راضی هستند. اما یک انتقاد درست هنگامی اتفاق می افتد که شما صریح، مشخص و دقیق صحبت کنید، راه حلی را پیشنهاد کنید، رو در رو و به صورت خصوصی انتقاد کنید و باید همیشه حساس باشید و همراه با حس همدلی انتقاد خود را انجام دهید.
انتقال احساسات یکی دیگر ا موارد موثر در تقویت هوش هیجانی می باشد. شما باید سعی کنید تنظیم کننده احساسات دیگران باشید. یادتان باشد عواطف مثل ویروس واگیردار هستند.توانایی القا و انتقال احساسات و عواطف مثبت به دیگران مهم ترین اصل اثربخشی درروابط بین فردی است.
خلاصه این کتاب زیبا را با یک جمله از دنیل گلمن به پایان می رسانیم که در اهمیت هوش هیجانی بیان شده است: عصبانی شدن آسان است، همه می توانند عصبانی شوند، اما عصبانی شدن در برابر شخصِ مناسب، به میزان مناسب، در زمان مناسب، به دلیل مناسب و به روش مناسب آسان نیست!
مازیارمیرمنتور,مشاوروتحلیلگر