مدیریت برند های سیاسی
برندسازی سیاسی
برند چیست؟
مدیریت برند سیاسی عبارت است از شمای کلی و یا طرح یک مجموعه کلی از برند یا برندهای سیاسی و شعارها و وعده های کاندیداها و یا احزاب سیاسی مخصوصا به اجرا در آوردن آن وعده و سپس حفظ و پاس داشت آن وعده است. این کار مستلزم تعریف برند، کسب موقعیت برای برند و عرضه برند است. مدیریت برند هنر خلق و زنده نگاه داشتن یک نام تجاری است.
مدیریت برند با داشتن دانش و آگاهی کامل از اصطلاحی به نام تجاری آغاز میگردد و شامل قولی است که به مشتری داده میشود (قولی که اگر به آن عمل نشود باعث عدم رضایت مشتری میگردد). مدیریت برند چیزی جز هنر ایجاد و حفظ نام تجاری نیست. نام تجاری باعث میگردد تا رای دهندگان و هواداران و مجموعه ها و به یک حزب و کسب و کار متعهد گردد .
اجزای مدیریت برند[ویرایش]
مدیریت برند شامل مدیریت ویژگیهای محسوس و نامحسوس نام تجاری است.
- ویژگیهای محسوس(ملموس): خود محصول، قیمت، بسته بندی، و غیرهاست.
- ویژگیهای نامحسوس(غیر ملموس): تجربه مشتریان و در مورد خدمات نامحسوس، شامل ارتباط عاطفی با محصول / خدمت میباشد.
از این نظر، مدیریت تجربه برند، امروزه حایز اهمیت است.
اجزای مدیریت تجربه برند[ویرایش]
در یک برنامه مدیریت تجربه برند[پیوند مرده]، سه مفهوم کلیدی اندازهگیری میشود:
- وفاداری به برند: این شاخص که عموما از طریق بازخورد مشتریهای فعلی اندازهگیری میشود، نشان میدهد مشتری چقدر تمایل به خرید و تعامل مجدد با برند را دارد. نیت و انگیزه برای خرید مجدد، اصلیترین بُعد مفهوم وفادارای به برند است.
- تصویر برند (brand image): مشتریان، در طول زمان، درک مشخصی از برند پیدا میکنند و تصویری در ذهن آنها شکل میگیرد سنجش و اندازهگیری تصویر برند، کمک میکند شکاف میان آنچه میخواهید از برند شما در ذهن مصرفکننده شکل بگیرد با آنچه در واقعیت شکل گرفتهاست را، درک کنید.
- آگاهی از برند: هدف اصلی اغلب نظر سنجیهای آگاهی از برند پاسخ به این پرسش است: چند درصد بازار هدف از وجود برند ما آگاهی دارند؟[۴]
مشخص شد که ۸۵ درصد تصمیمات خریداران جنبه عاطفی و ریشه در ناخودآگاه آدمیان دارد. مصرف کنندگان اینک برندهایشان را دوست داشتند و می خواستند در برندهایی که دوستشان داشتند مشارکت داشته باشند. اما در دهه ۲۰۲۰ میلادی حضور رسانه های دیجیتال، محتوا و میل مخاطب به مشارکت در ارتباط دو سویه به قدری افزایش یافت که شبکه های اجتماعی جزو لاینفک رسانه های برندسازی شدند. در این میان بین شرکتها در نوع استفاده از این شبکه ها و میزان خلاقیت در برنامه ریزی و تولید محتوا تفاوت زیادی به چشم می خورد. مصرف کنندگان برندهایی را انتخاب می کردند که علاوه بر دوست داشتنی بودن قابل مشارکت نیز باشند. تغییر تکنولوژی همیشه تغییر پارادایمها را نیز به همراه داشته است و بدین ترتیب پیش بینی می شود آینده از آن ویکی برند[۲] ها باشد. ویکی برندها، برندهایی مشارکتی هستند که مخاطبانش به خاطر تامین نیازهای عاطفی خود در شکل گیری آنها نقش کلیدی دارد.
; تمامی سیاستمداران و مشاوران آنها و گروه های خبری سعی می کنند که نظر مردم را به سمت پیدا کردن اطلاعات سوق دهند.
به همین خاطر با توجه به عمومی بودن شیوه های بازاریابی در رویه های کسب و کار، با گروه های سیاستمداران نیز شبیه به عناصر تشکیل دهنده برندها در برندسازی سیاسی برخورد شده است.
یکی از انجمن های آمریکا بنام انجمن بازاریابی آمریکا برای برند یک توصیف قرار دادی بیان می نمایدبدین مضمون که: « مفهوم اصلی برند بدین معناست که هر نوع ویژگی و وجه تمایز و نام تجاری از یک کالا یا خدمات که برتری خاصی نسبت به همان نوع کالا و یا خدمات دارد عنوان کننده یک برند می باشد.». ولی باید بدانید که یک برند مفهوم بیشتری از یک نام تجاری می باشد. که تشریح کننده و تلفیقی از فاکتورهای سازنده و قابل لمس مانند لوگو و فاکتورهای غیر قابل لمس مثل عناصر تداعی کننده می باشد. برند یک هویت ظاهری برای یک ساخته است، که با تغییراتی که در آن اعمال شده برای تفسیر بازار به میان می آید. هدف از برنامه های بازاریابی و برندسازی ایجاد ارزش افزدوه برای برند و کارآییهای بازاریابی و ایجاد وفاداری مشتری می باشد.برندسازی سیاسی یعنی چه و برای برندسازی سیاسی چه باید کرد؟
افرادی که در عرصه سیاست فعالیت می کنند، می توانند با مطالعه در زمینه برندسازی اطلاعات و دانش بسیار زیادی را بدست آورند؛ از این طریق میتوان از تمامی رفتارهای سیاسی یک تحلیل استخراج نمود. میتوان یک حزب را به عنوان یک برند در نظر داشت، که البته هر حزب دارای یک نام، لوگو، نمادهای رنگی و یک پیشینه سیاسی از افراد و درست اندر کارانش از گذشته تا حال را دارا می باشد. هر کاندیدا یک برند سیاسی محسوب می گردد، و نیاز به برندسازی سیاسی دارند که این برند به طور کلی مجموعه ای از تمامی اثرهایی است که بر روی روابط آنها با مخاطبان خود می گذارد، این نوع برندسازی برای هر برند سیاسی حسی و شهودی می باشد. مثلا گذاشتن نام سبز برای یک حزب سیاسی و کاندیدا توضیحی برای مخاطبان آن حزب و کاندیدا می باشد که این حزب رابطه مستقیم با طبیعت و محیط زیست و حفاظت از آن دارد و به طور کلی مفهوم اصلی و پایه برندسازی سیاسی این است که: چگونگی یادآوری تمامی خصوصیات از یک فرد یا سازمان سیاسی توسط همه مردم.لازم به ذکر است که چون برند سیاسی خلاف برند تجاری به دلیل عدم داشتن کالا ناملموس است و کاملا روانشناختی می باشد مفهوم وسعتری خواهد داشت. یک برند سیاسی نشان دهنده تمامی کشف و شهود، تداعی کننده تصویری از یک سیاستمدار و یا سازمان سیاسی در ذهن مردم می باشد. برندسازی سیاسی برای یک برند سیاسی مربوط به یک حزب یا کاندیدا برای تغییر و یا حمایت، ایجاد حسی از هویت یک حزب سیاسی و یا یک کاندیدا برای بدست آوردن یک رابطه بر اساس اعتماد از سوی مخاطبان می باشد. برندسازی سیاسی برای یک حزب و یا یک کاندیدا باعث کمک به حامیان سیاسی آنها کمک می شود تا آنها کاندیدا و یا حزب سیاسی را سریعتر درک نموده و از سایر رقبا تمیز دهند.
تاثیرات لوگو در برندسازی سیاسی
لوگوها نشان دهنده آرمان ها، احساسات، روشهای زندگی، رسومات و به طور کا باید ها و نباید های یک ملت می باشند یعنی هر لوگو برای خود یک معنا دارد و برای هر برند سیاسی چه شخصی و چه سازمانی یک مفهوم را ایجاد می کند و به نوعی نظرات آن سازمان و یا شخص را به تصویر می کشند. باید بدانید که هر مخاطب با دیدن کاراکتر های تصویری سریعتر به ایده های آن حزب و یا شخص خواهد رسید
نتیجه تحقیقات در این عرصه نشان می دهد، مخاطبان هر برند اکثرا دوست دارند تقاضاهایی را دریافت نمایند که توسط سازمان و یا افرادی که معتبر هستند، ارسال شود. این اعتبار میتواند به صورت یک سری لوازم مثل خودکار، لباس، جاکلیدی و غیره که همگی لوگو دارند، در اجتماع پذیرفته شوند. به هر جهت، هر سازمان و یا حزب سیاسی یا یک شخص سیاسی میتواند با استفاده از برند های سیاسی، برندسازی سیاسی و لوگو سیاسی برای خود اعتبار ایجاد نماید تا مورد تایید حامیان خود قرار گیرند. جدال های سیاسی برای تهیه یک برنامه مدون و تاثیر گذار به برند سیاسی، برندسازی سیاسی و لوگو سیاسی جهت ایجاد حضوری قوی و یکدست برای جمع آوری هرچه بیشتر رای از رایدهندگان نیاز خواهد داشت. از این دست اقدامات در همین جهت طراحی لوگوی انتخاباتی توسط سول سندر برای انتخابات ایالات متحده بسیار دیده شده است که برای نمونه طراحی لوگوی در انتخابات ریاست جمهوری سال 2008 برای باراک اوباما می باشد. این گروه تبلیغاتی توسط شخصی به نام اسکات توماس مدیریت گردید. در کتاب طراحی اوباما خواندم که: باراک اوباما اولین کسی است که برای کمپین تبلیغاتی انتخابات ریاست جمهوری خود از طراحی و هنر استفاده کرده است
در این زمینه میتوان به یکی از فوتبالیستهای جوان ایرانی اشاره کرد که از طریق همین بستههای تبلیغاتی مطرح شد و سپس در یکی از برنامههای تلویزیونی نیز درباره امور خیریهای که انجام داده، گفت و گو شد و همین گفت و گو نیز انعکاس بسیار وسیعی داشت. این مدل مورد توجه دیگر چهرهها نیز قرار گرفته اما با توجه به هزینه بسیار بالا، کمتر چهرهای به سراغش رفته است.
خطر افتادن به دام پوپولیسم محتوایی
موفقیت در انتخابات، مشروط به ارتباط با قواعد مدرن روز جهان است
لزوم مستند و مکتوب کردن تجربیات انتخاباتی و بهرهگیری حرفه ای از مجموعه تجربیات
برندسازی یک ابزار است
اما یادمان باشد که سیاستمداران معمولا دچار نوعی خودشیفتگی مزمن هستند که پذیرش مشاوره کارشناسی را برایشان مشکل میکند.
قواعد و روشهای برندسازی در همه جا یکسان است
بابایی همچنین در پاسخ به این سوال که آیا برنامه خاصی دارد برای اینکه قواعد برندسازی را در کشورهایی که شباهت بیشتری به ایران دارند مثل چین و روسیه مورد توجه قرار دهد گفت: کشوری که احتمالا بیشتر از چین و روسیه به ما شبیه تر است ترکیه است. برند آقای اردوغان به شکل خیلی قویای شکل گرفته و بعد از انتخابات اخیر ترکیه موسسهای به نام آرتر اعلام کرد ۱۲ سال متولی کمپینها تبلیغاتی انتخاباتی و برند اردوغان و حزب او بوده که البته کارش را تعطیل کرد و به موسسه دیگری سپرده شد. ما برند آقای اردوغان را هم مورد مطالعه قرار دادیم که چطور در جامعهای که سنت و مذهب در آنجا قوی است شکل میگیرد و از خیلی جهات شباهتهای این جامعه به ما بیشتر است. ولی باز تاکید میکنم مطالعه موردهای مختلف در کشورهای متفاوت البته به ما کمک میکند، اما مهم آموزش و یادگیری آن روشها و قواعدی است که به نظر میرسد تا حد زیادی در همه جا به طور یکسان عمل میکند. به همین دلیل است که ما قصد داریم یک دوره برندسازی ۲۰ ساعته را برگزار کنیم که در آنجا علاوه بر تجربیات برند، قواعدی را که بر اساس آن برندها ساخته میشود را نیز توضیح دهیم و مدلهایی که بر اساس آن برندی ایجاد میشود را مشخص کنیم. چون موضوع بازاریابی سیاسی دانشی عملی است و نباید اجازه دهیم به سرنوشت رشتهای همچون ام بی ام در کشورمان دچار شود که در آن کسانی که آموزش میبینند قرار است مدیریت اجرایی جایی را به عهده بگیرند اما عملا اغلب کسانی که این رشته را میخوانند کار تحقیقاتی میکنند و ام بی ای میخوانند تا صرفا به عدهای دیگر آموزش دهند.
ضعف سنت جامعه شناسی سیاسی در ایران
امکان برندسازی دوباره احمدی نژاد
بازگشت هاشمی در سال 1384
پایبندی به اصول امتیاز می آورد
باید امتیازات را متناسب با شرایط جامعه به مسأله اصلی بدل کرد