آیا حلقه سرسخت مدافعان نرخ پایین مشارکت موفق خواهند بود
حلقه سرسخت مدافعان نرخ پایین مشارکت
حلقه سرسخت مدافعان نرخ پایین
حلقه سرسخت نرخ پایین مشارکت
این روزها هم زمان با شور تبلیغات انتخابات مجلس شورای اسلامی کاندیداهای مجلس 1402 در سرتاسر کشور کاندیداهای انتخابات به دنبال جذب حداکثری
هستند . در مقاله زیر ما به زاویه های نادیده انتخابات و با نیم نگاهی به گذشته خواهیم پرداخت.
فکر می کنم حلقه سرسخت مدافعان نرخ پایین مشارکت یک حلقه اساسا اشتباه و دور تسلسل باطلی را پیش روی مردم و نظام میگشاید که باید از زاویه های
دیگری هم به ان نگاه کرد در ادامه می خواهم به سالها قبل شما را با خود ببرم .
انتخابات هر سطح و طبقه ای از شورای شهر و یا مجلس و یا ریاست جمهوری اگر از این دو استراتزی مهم استفاده نمود شانس موفقیت ما دوچندان خواهد شد.
اول
راه جدیدی باید بگشاییم
دوم
در راهی که هستیم بین تمام کاندیداها و رقبا برتر از همه باشیم
اری اما الان سوال این جا است تبلور این دو استراتژی های موفق انتخاباتی را چگونه می توان اجرا نمود .
به نظر می رسد که باید مطابق شرایط زمانه و برای جلب نظر رأی دهندگان طراحی کمپین های تبلیغاتی متفاوت و کاملا علمی و متمایز باشد . در دهه شصت
کاندیدایی بود که تبلیغاتی متفاوت داشت و پیروز هم شد . آری بلیغات ایشان «رمز» نام داشت و صد البته که اساسا «شعار» نبود بلکه فقط و فقط «شعور» بود.
اساسا شعارهای انتخاباتی کاندیداهای ریاستجمهوری درباره چیست و چرا ؟
معمولا درباره سازندگی و آبادانی و رفاه و اقتصاد و اشتغال و مسکن است یا آزادی و بهبود وضعیت اجتماعی و فرهنگی. گاهی کار به وعده ارائه یارانه نقدی و
کمکهای معیشتی هم میرسد و رقابتی هم شکل میگیرد بین کاندیداها برای ارائه یارانه و کمک بیشتر؛ یکی یک رقمی میگوید و دیگری روی دستش بلند
میشود و رقمی بالاتر را وعده میدهد. حالا اینکه خوب است؛ وعدههای بیتأثیر یا ناممکن ولی هیجانی برای فلان کار و فلان مسئله هم شنیدهاند ایرانیها در
این یکی دو دهه اخیر. در مقابلِ اینها، تبلیغاتی هم برای انتخابات ریاستجمهوری در حافظه تاریخ ایران ثبت است.
به نظر می رسد که این مسیر نشان میدهد همه ماجرا این نیست و البته فقط شعاری هم نبوده است که آبرویی بخرد برای همه شعارهای انتخاباتی ایران. در
دهه ۶۰ برای ریاستجمهوری آیتالله خامنهای به جای همه این شعارهای عامهپسند برای جذب رأیهای میلیونی، هدفی بلندتر و حقیقتی والاتر بیان شده است؛
دعوتی برای شعور انتخاباتی. شاید برای امروزیها عجیب باشد که آن تبلیغات انتخاباتی دعوتی بوده است به «فکر کردن» و وعدهای داده است برای جامعهای که
در آن افراد فکر میکنند.
حال با این مقدمه بلند بالا و نمونه های روشن از دهه شصت تا کنون و ….. و به رغم همه تاکید دلواپسان و فعالان سیاسی و …. در موضوع اهمیت نرخ مشارکت
در انتخابات چه به :
اول
لحاظ حفظ نظام
دوم
به دلیل حقانیت نظام
سوم
عبور از دو دستگی و تشتت آرا و ….
در مقیاس جهانی هرچه مشارکت کمتر باشد یک انتخاب زیر سوال است و دچار انحطاط می شویم
برخی از فعالان سیاسی در کلاس بین المللی هم عدم مشارکت وسیع را مسمومیت انتخاباتی ارزیابی می کنند.
اما این روزها شاهد این مهم هستم که برخی از افراد شاخص و مشهور و یا چهرهها و گروههای سیاسی و حتی بخشهایی از جامعه معتقد هستند که از اساس
نیازی به مشارکت بالا در انتخابات اساسا نبوده و نیست و حتی به صراحت مشارکت حداقلی را ترویج میکنند.
بعنوان یک مشاور انتخاباتی که سه دهه
فکر می کنم که در نگاه کلان اصلاحطلبان شعارشان
و یا استراتژی هایشان همیشه این بوده که پیوسته باید شورای نگهبان و اصولگرایان مخصوصا بخش تندرو این جریان سیاسی به صورت کلی مدافع این میزان از
مشارکت هستند و بسیا نسبت به آن تاکید دارند که در یک مشارکت حداقلی انتخاب ترکیبی مطابق نظر و میل برخی قلیل نباشد.
به نظر می رسد که برخی جریانات و یا افراد و یا….. فکر می کنند میز مجلس ارث پدری است و باید نسل به نسل و هر 4 سال فقط و فقط به انها منتقل شود و ایا
این است رسالت انتخابات و پیام انقلاب ما!!!!!
بعنوان یک مشاور فعال انتخاباتی فکر میکنم جبهه پایداری فقط و فقط دنبال مشارکت حداقلی است و می کوشد که تا زمان برگزاری انتخابات به این هدف جامه
عمل بپوشاند تا شانس پیروزی خود را به حداکثر ممکن برسانند.
اما شاید بد نباشد در این مرحله بپردازیم به تفکر لاریجانی ها و مخصوصا رییس سابق محترم مجلس ایشان و جریان همراه ایشان پیوسته در رسانه ها و جلسات
خود نسبت به خطر این جریان هشدار داده و گفته بودند که :
از اول انقلاب عدهای خالصساز میگفتند فقط ما انقلابی هستیم و دنبال حذف دیگران بودند. انقلابی کاسبکار به دنبال این است که بگوید بقیه انقلابی نیستند، ما
انقلابی هستیم و همه پستها را ما باید بگیریم.» حسن روحانی، رییسجمهور سابق هم تهدید این گروه را برای «جمهوریت» نظام ارزیابی کرده و گفته: «اگر
کسانی طرفدار حکومت اقلیت بر اکثریت هستند، بدانند با این رویه آینده نظام و انقلاب را تهدید کردهاند. در آن صورت دیگر نمیشود به راحتی نظام را جمهوری
اسلامی خواند.
برخی از حلقه حداقلی هم باید این تفکر را به انان نسبت داد که تورم لجام گسیخته و دلار 7 تومانی که با این مسیر به کانال 60/70 هزار تومانی رهسپار شده است
برایشان سود دارد و تفکری که این مسیر را دارد هموار تر می کند روی حضور حداقلی متمرکز هستند…..
در پایان با سخن مقام معظم رهبری این مطلب را به پایان می رسانم
عزیزان من!
اساسیترین قضیه هم امید است. من به شما عرض بکنم؛ از جملهی سختترین کارهائی که علیه من و شما دارد انجام میگیرد، این
است که امید را در ماها بمیرانند. سعی کنید امید را زنده نگه دارید. هرچه میتوانید، شعلهی امید را در دل خودتان و در دل
مخاطبانتان زنده نگه دارید. با امید است که میشود پیش رفت. امید هم امید بیجا نیست؛ امیدی است که واقعیتها کاملاً ما را به
درستی آن نوید می دهد.
… که اگر نظام را هم دوست ندارید و یا به لحاظ سیاسی و اقتصادی و اجتماعی با وضعیت کنونی مشکلی دارید فقط بخاطر ایران رای دهید
لطفا بخاطر وطن همه با هم رای دهیم .