امروز خدای متعال را برای رهایی بزرگ شکر می کنیم. از قدیمی‌ترین پایتخت امپراتوری‌مان صحبت می‌کنم، جنگ‌زده، اما هرگز برای یک لحظه دلهره‌انگیز یا

مأیوس نشده‌ام – وقتی از لندن صحبت می‌کنم، از شما می‌خواهم که در آن عمل شکرگزاری با من بپیوندید. آلمان، دشمنی که تمام اروپا را به جنگ سوق

داد، سرانجام غلبه کرد. در خاور دور ما هنوز با ژاپنی‌ها، دشمنی مصمم و بی‌رحم، مقابله نکرده‌ایم. ما با نهایت عزم و اراده و با تمام امکانات خود به این امر

روی خواهیم آورد. اما در این ساعت که سایه هولناک جنگ از کانون‌ها و خانه‌های ما در این جزایر گذشته است، بالاخره می‌توانیم برای شکرگزاری مکث

کنیم و سپس افکارمان را به وظایفی در سراسر جهان معطوف کنیم که صلح در اروپا با خود به همراه دارد. .

بیایید کسانی را که باز نخواهند گشت، پایداری و شجاعت آنها در نبرد، فداکاری و استقامت آنها در برابر دشمن بی رحم را به یاد بیاوریم: بیایید از مردان در

همه خدمات و زنان در همه خدمات یاد کنیم که از جان خود گذشتند. زندگی می کند. ما به پایان مصیبت خود رسیده ایم و آنها در لحظه شادی ما با ما

نیستند. پس بیایید با قدردانی سرافراز به میزبان بزرگ زندگانی که ما را به پیروزی رساندند سلام کنیم. من نمی توانم آنها را به اندازه خدمات هر یک از آنها

ستایش کنم، زیرا در یک جنگ تمام عیار تلاش همه به یک ارتفاع عالی می رسد و همه وقف هدف مشترک می شوند. مردان و زنان مسلح یا غیرمسلح،

شما جنگیده اید، تلاش کرده اید و تا حد ممکن استقامت کرده اید. هیچ کس این را بهتر از من نمی داند. و من به عنوان پادشاه شما با قلب کامل از کسانی

که در خشکی و دریا و یا در هوا با شجاعت اسلحه حمل کردند تشکر می کنم. و همه غیرنظامیانی که بارهای فراوان خود را به دوش می کشند، بدون هیچ

شکایتی آنها را به دوش کشیده اند.

با آن خاطرات در ذهنمان، بیایید فکر کنیم که چه چیزی ما را در طول نزدیک به شش سال رنج و خطر حمایت کرده است. دانستن اینکه همه چیز در خطر

است: آزادی ما، استقلال ما، وجود ما به عنوان یک مردم. اما این آگاهی که در دفاع از خود، از آزادی های کل جهان دفاع می کردیم. که آرمان ما نه فقط

برای این ملت، نه فقط برای این امپراتوری و کشورهای مشترک المنافع، بلکه برای هر سرزمینی بود که در آن آزادی گرامی داشته می شود و قانون و آزادی

دست به دست هم می دهند. در تاریک ترین ساعات می دانستیم که مردمان برده شده و منزوی اروپا به ما نگاه می کنند. امید آنها امید ما بود. اعتماد آنها

ایمان ما را تأیید کرد. ما می‌دانستیم که اگر شکست می‌خوردیم، آخرین سد باقی‌مانده در برابر یک استبداد جهانی خراب می‌شد. اما ما شکست نخوردیم.

ما ایمان خود را با خود و با یکدیگر حفظ کردیم. ما ایمان و اتحاد را با متحدان بزرگ خود حفظ کردیم. این ایمان و اتحاد ما را از طریق خطراتی که زمان‌ها

طاقت‌فرسا به نظر می‌رسید به پیروزی رسانده است.

پس بیایید تصمیم بگیریم که به وظایفی که پیش رو داریم همان اعتماد به نفس بالایی در مأموریت خود برسانیم. کار بسیار سختی در انتظار ماست، هم در

بازسازی کشور خودمان پس از ویرانی های جنگ و هم در کمک به بازگرداندن صلح و سلامت به دنیایی از هم پاشیده. این در زمانی به سراغ ما می آید که

همه ما بهترین های خود را داده ایم. برای پنج سال طولانی و بیشتر، قلب و مغز، اعصاب و عضله بر سرنگونی استبداد نازی ها هدایت شده است. اکنون، با

تقویت موفقیت، روی می‌کنیم تا با آخرین دشمن باقیمانده خود مقابله کنیم. ملکه و من از مصیبت هایی که شما در سرتاسر کشورهای مشترک المنافع و

امپراتوری متحمل شده اید می دانیم. ما مفتخریم که برخی از این مصائب را با شما در میان گذاشتیم و همچنین می دانیم که همه با هم با عزمی جدی به

آینده خواهیم پرداخت و ثابت خواهیم کرد که ذخایر اراده و سرزندگی ما تمام نشدنی است.

خیال بسیار راحت است که سالهای تاریکی و خطری که فرزندان کشور ما در آن بزرگ شده اند به پایان رسیده است و خدا را شکر برای همیشه. ما

شکست خورده‌ایم و خون عزیزترین ما بیهوده جاری خواهد شد، اگر پیروزی که برای به دست آوردن آن جان باختند، به صلحی پایدار که بر پایه عدالت و با

حسن نیت استوار است، منجر نشود. پس بیایید افکار خود را در این روز پیروزی عادلانه و غم غرور آفرین به آن معطوف کنیم. و سپس دوباره به کار خود ادامه

دهیم و به عنوان مردمی مصمم هستیم که هیچ کاری ناشایست در برابر کسانی که برای ما جان باخته اند انجام ندهیم و جهان را برای فرزندان خود و برای

ما به گونه ای که می خواهند جهانی کنیم. این وظیفه ای است که اکنون عزت ما را به آن مقید کرده است. در ساعت خطر ما با فروتنی آرمان خود را به

دست خدا سپردیم و او قوت و سپر ما بوده است. بیایید او را به خاطر رحمتش شکر کنیم و در این ساعت پیروزی، خود و وظیفه جدیدمان را به هدایت همان

دست نیرومند بسپاریم.

نکات مهم در این سخنرانی