دکتر مازیار میر مرجع و مشاور انتخابات، مذاکره و زبان بدن ایران

برترین کتابهای روانشناسی جهان قسمت سوم

برترین کتابهای روانشناسی جهان قسمت سوم
در این مطلب خواهید خواند

برترین کتابهای روانشناسی جهان قسمت سوم

مجله مذاکره و زبان بدن

این مقتاله در ادامه مطلب برترین کتابهای روانشناسی جهان قسمت دوم نگارش شده:

برترین کتابهای روانشناسی جهان قسمت سوم

 بعنوان یک کوچ حرفه ای که سالها به اموزش و رهبری تیمها گروهها و افراد در حوزه های سیاسی اقتصادی و هنری پرداختم خواندن این کتب را واجب و حتی بالاتر از نان شب برای هر جرفه ای و یا ابتدای ورود به حرفه ای گری میدانم و ادامه مطلب

….دید خود را تغییر دهیم

تا زمانی که علت گرفتاری و مشکلات خودمان را در خارج از وجودمان می‌دانیم و افراد و عوامل خارجی را مقصر این واقعه می‌دانیم به جائی نخواهیم رسید. باید بپذیریم مشکل ما در وهله اول از نوع دید ما است و به نحوه تعبیر و تفسیری است که ما از رویدادها داریم. ظاهرا بین نیک‌بینی و واقع‌بینی تضاد و تفاوت وجود دارد. حالا چگونه می‌توانیم را بر هم انطباق دهیم. بعضی مواقع اتفاقاتی پیش می‌آید که واقعا نیمه پرلیوان را دیدن بسیار مشکل است، پس چه باید کرد؟ در این مواقع نیک‌بینی به معنای ندیدن نیست بلکه منظور همان ارزیابی صحیح از موضوع است یعنی دیدی دقیق و درست به موضوع داشته باشیم.

می‌توان گفت که واقع‌بینی پیش شرطی است برای نیک‌بینی باید مراقب باشیم خود را فریب ندهیم و با حب یا بغض به مسائل نگاه نکنیم و تمام عواملی را که در یک اتفاق سهم دارند شناسائی کنیم. وقتی نسبت به مسائل دید دقیق تر و درست تری داشته باشیم، خواهیم دید که شکست‌ها و محرومیت‌ها باعث پرورش شخصیت انسان می‌شود و به احساس همدردی او با دیگران می‌افزاید. البته ذکر یک نکته لازم است که در حوادث بزرگ، مثل مرگ نمی‌توانیم برخورد نامطلوب با صاحبان عزا داشته باشیم.

در واقع رنج در بعدی انسانی، فرصتی است برای تعالی یافتن و آموختن تجربه‌ای جدید. مثال: مردی است که همواره رفتاری با خودخواهی و تکبر با اطرافیان دارد و به قول خودش هرگز نتوانسته است با دیگران مهربان باشد، وقتی این فرد دارای فرزند معلول می‌شود و بعد از مدتی نگه‌ داری اجباری از او به تدریج مسائل انسان‌ها و روابط با اطرافیان شکل واقعی خود را به او نشان می‌دهد و رفتارش دچار تحولی اساسی می‌گردد. نگاه آدم بدبین اشتباه است او نه تنها از حال خودش بی‌خبر است بلکه همه چیز از دید او بد است.

میدان ادراک خود را وسعت دهیم

یاد بگیریم همه چیز را نسبی ببینیم، مثل عکاسی که بافاصله گرفتن از سوژه خود دیدش را بیشتر می‌کند، ما نیز برخوردی مشابه با مشکلات داشته باشیم. مشکلات معمولاً به طور کلی در ابتدا نامشخص و پراکنده به نظر می‌رسند، بنابراین بهتراست آن‌ها را ارزیابی بکینیم و به هر چیز به اندازه ارزش آن اهمیت دهیم و فکر کنیم علت بروز این مشکل در زندگی ما چیست و در واقع چه معنی می‌دهد. و بدانیم هیچ‌چیزی بدون دلیل اتفاق نمی‌افتد و باور داشته باشیم آنچه اتفاق می‌افتد به نفع ما است.

نگاه از فاصله دور

این نکته بسیار مهمی است که هنگام بروز مشکلات در آن‌ها غرق نشویم و از احساسات، افکار و برداشت‌ها فاصله بگیریم. یکی از بهترین شیوه برای این کار آن است که از مشکل فاصله بگیریم وازبیرون به خودمان نگاه کنیم و مثلا خود را مثل یک هنر پیشه در فیلم مشغول بازی کردن ببینیم.

 بهترین راه برای از بین بردن کینه و حسادت در خودمان این است که بگوئیم اختیار کار ما دست خودمان است و آزاد هستیم با رفتارمان اوضاع را بهتر یا بدتر کنیم.

کتاب راهنمای درون از آن دسته کتاب هایی است که در هر صفحه آن نکته‌ای مهم و آموختنی وجود دارد. کتاب هایی که به اعتقاد من می‌تواند مرجع باشد و شوق و اشتیاق خواننده را برای مرور مجدد مطالب حفظ می کند. مطالب نقل‌ شده در کتاب توسط فردی به نام “آبراهام” بیان می‌شود. آبراهام را می‌توان از جمله فرشتگان مهربان خداوند دانست که سعی می‌کند مطالبی مهم و اساسی را با زبانی ساده و قابل فهم به ما انتقال می‌دهد. مطالبی که هدف اصلی آن پاسخ به این سوال است که اصولا چرا ما به عنوان انسان قدم به این کره خاکی نهاده‌ایم و هدف از تلخ و شیرین زندگی ما چیست؟ آنچه در زیر می‌آید تماما گفته‌های آبراهام است.

نکته اول اینکه وقتی شما در جسم مادی خود متولد شدید در ابتدا و آغاز راه نبوده‌اید. شما قبل از تولد تمام شرایط این زندگی را می دانسته‌اید و با شناخت و آگاهی کامل و با اختیار خود این مسیر را انتخاب کرده‌اید تا در جسم فیزیکی و مادی خود تجلی پیدا کنید و برای این کار شوق و اشتیاق فراوان داشتید. تنوع موجود در این سیاره که شامل مردم مختلف و تضادهای موجود محیط بود، اندکی شما را دچار تضاد و دلهره کرد ولی نکته مهم این بود که هرگز فکر نکردید که حضور شما در کره زمین برای راهنمایی مردم و دیگرانسان‌ها است و متوجه بودید که همه چیز در این سیاره واین جهان متنوع، در حال تغییر، رشد و تکامل است. شما برای ورود به این جهان هرگز نگرانی نداشتید زیرا می‌دانستید در درون خود نیرو وتوانایی هایی دارید که برای هماهنگی با محیط، شما را یاری می رساند و شما را قادر می‌سازد ضمن یک زندگی پرنشاط به تکامل برسید.

اطلاعاتی که به شما می دهم به طور کامل و از قبل در اعماق وجود شما نهفته است و من کمک می کنم به تدریج آن‌ها را به خاطر آورید. قبل از ورود به قلمروی مادی فعلی، شما در قلمرو غیرمادی حضور داشتید و زندگی کاملا آگاهانه ای داشتید. کاملاً هوشیار بودید و اشراف کامل داشتید که وجود غیرمادی شما (روح) هویتی است ابدی وهمواره درحال گسترش است. شما زندگی را از طریق آن درک و مشاهده می‌کنید. وقتی جهش ارتعاشی اندیشه ها با جسم مادی شما که درون رحم مادر بودید تلاقی پیدا کرد، شما متولد شدید. یعنی چیزی که قبلا اندیشه و تصور بوده اکنون واقعیت مادی پیدا کرده است. تصویر و تفکر در جسم مادی فرو رفت و بخش غیرمادی شما همچنان غیرمادی باقی ماند و بعد از تولد رشد بیشتری پیدا کرد. بعد از تولد وجود غیرمادی شما، همچنان غیرمادی باقی ماند و بعد از تولد رشد بیشتری پیدا کرد. بعد از تولد علاوه بر اینکه وجود غیرمادی شما رشد کرد شما صاحب دو دیدگاه شدید، دیدگاه مادی و دیدگاه غیرمادی، ارتباط و رابطه ای که این دودیدگاه در زندگی شما دارند بسیار مهم است.

من به شما کمک می کنم که وضعیت پیوند میان وجود مادی و غیرمادی خود را درک کنید. در بیان مطالب، من بعد فیزیکی و مادی را شما خطاب می کنم و بعد غیرمادی را وجود درونی می گویم البته نام های دیگر آن”روح، خدا، مبداء و…” است. وقتی شما به بعد غیر فیزیکی خود (وجود درونی) فکر می‌کنید آن بعد وارد زندگی شما می‌شود. در واقع شما بعد از تولد امتدادی از آن چیزی هستید که انسان‌ها آن را خدا می‌نامند. شما قبل از تولد، انرژی مبداء غیرمادی بودید و بعد با تولدتان بخشی از آگاهی و هوشیاری را به بدن فیزیکی آوردید و در حال حاضر مشغول کشفِ تضادها هستید.
وجود تضادها عامل گسترش و جاودانگی وجود درونی شماست. شما را تضادهای مختلف احاطه کرده است و البته شما قبل از تولدتان از وجود این تضادها آگاهی کامل داشتید. در جریان زندگی روزمره گاهی اوقات با مسائلی روبرو می‌شوید که خواهان و طالب آن نیستید و در نتیجه متوجه می‌شوید چیزی را می‌خواهید و در خواست و خواسته‌های جدید خود را به کائنات ارسال می‌کنید. چه آگاهانه و چه ناآگاهانه همه انسان‌ها در طول زندگی مشغول به فرستادن خواسته‌های خود به کائنات هستند و وجود این خواسته‌ها موجب گسترش کائنات به صورت مداوم و پیوسته می‌شود و البته عامل اصلی آن، وجودِ تضادها است.

رنج و غم را حق پی آن آفرید     تا بدین ضد، خوش‌دلی پدید آید

به عبارتی این پروسه، رسیدن به وضوح از طریق تضاد است و با فهمیدن اینکه چه چیزی را نمی‌خواهید به خواسته خود پی می‌برید. وقتی شما خواسته جدیدی را مطرح می‌کنید وجود درونی شما به آن خواسته توجه می‌کند و اینجاست که مهم‌ترین قسمت خلقت اتفاق می‌افتد. وقتی خواسته جدید مطرح می‌شود شما دو انتخاب پیش رو دارید. یا با این خواسته‌ها همگام شوید و یا در مقابل آن مقاومت کنید. شما قبل از تولد می‌دانستید که به بدن فیزیکی تمرکز خواهید کرد، با تضادهای متنوعی مواجه می‌شوید، تضادها باعث پیدایش نظرات جدید در مورد توسعه و پیشرفت می‌شوند و بالاخره اینکه وجود درونی شما از این نظرات استقبال می‌کند.

ایده، فکر، تجلی و خلق

هر چیزی که در اطراف شما وجود دارد در ابتدا یک ایده یا فکر بوده است که روی آن توجه و تمرکز لازم انجام گردیده و در نهایت تجلی یافته است. سیاره‌ای که در آن زندگی می‌کنیم نیز در ابتدا به صورت ایده و فکر نزد خدا بوده است سپس آن را تصور و خلق کرده است. تضادهای موجود در اطراف ما موجب پیدایش خواسته‌هائی می‌شود که ما آن‌ها را به کائنات می‌فرستیم و به آن موشک آرزو می گوئیم. بعد از فرستادن موشک، بخش وجود درونی شما به آن خواسته‌ها متمرکز می‌شود و در این جا بخش درونی شما، بخش فیزیکی شما را فرا می‌خواند تا برای تحقق آن خواسته همکاری کنید و پاسخ بخش فیزیکی شما نوع احساسی است که دارید. وقتی برای تحقق خواسته‌ای فرا خوانده می‌شوید دچار هیجان و اشتیاق می‌شوید. این احساس که در اینجا مثبت و هماهنگ است در واقع پاسخ شما به بخش درونی وجودتان است. برای جذب و گرفتن خواسته‌ها، نوع احساسی که در آن لحظه دارید”مثبت یا منفی” نشان‌دهنده توفیق یا عدم توفیق در رسیدن به آن خواسته است.

مشاهده و درک محیط

شما به وسیله حواس پنج گانه خود از طریق دیدن، شنیدن، بوئیدن و…. محیط اطراف را درک می‌کنید. اما موضوع مهم این است که آن‌ها را از طریق ارتعاش تفسیر شده دریافت می‌کنید. فیلمی که تلویزیون در حال پخش آن است نسخه کوچک شده مردم و محیط نیست که نمایش داده می‌شود بلکه تلویزیون سیگنال هایی را دریافت می‌کند و آن‌ها را به تصاویر معنی‌دار تبدیل می‌کند. شما نیز گیرنده سیگنال هائی هستید که آن‌ها را از طریق حواس فیزیکی خود به واقعیت تبدیل می‌کند. شما برای دیدن، چشیدن و لمس کردن نیاز به آموزش و داشتن استاد و معلم ندارید زیرا تک تک سلول‌های بدن شما دانش تبدیل کردن سیگنال ها به تصاویر معنادار در درون خود را دارند. یعنی انسان به صورت دائمی و همیشگی با استفاده از این قدرت، سیگنال ها و فرکانس های اطراف را دریافت کرده و به وسیله حواس فیزیکی خود به واقعیت تبدیل می‌کند.

احساسات، شاخص‌های مطلق

با درک و پی بردن به چیزهائی که ندارید و از دل این تضاد، خواسته‌هایتان مشخص می‌شود. وقتی آرزوها تکمیل شود بخش غیر فیزیکی وجود شما هم تکمیل می‌شود. اگر بتوانید با ” خود آرمانی” همگام شوید این ارتباط برایتان نشاط و آرامش به ارمغان می آورد و چنانچه قادر نباشید هماهنگی و همگامی لازم را با خود آرمانی به وجود بیاورید احساس ناراحتی و کسالت می‌کنید. در هر لحظه و هر زمان احساسی که در زندگی دارید نشان‌دهنده کیفیت و هماهنگی دو بخش فیزیکی و غیر فیزیکی وجودتان است. نوع احساسات به شما می‌گوید که افکار کنونی شما با مبداء هماهنگ و جور است یا نه. وقتی سیگنال ها جور هستند و باهم هماهنگ هستند احساس خوبی دارید، اما وقتی سیگنال ها باهم هماهنگ نباشند، احساس خوبی نخواهید داشت. داشتن آگاهی از کیفیت احساسات خود و معانی آن‌ها برای هوشیاری شما لازم است. شما در لحظه از زندگی از اطلاعاتی استفاده می‌کنید که جزئیات زندگی‌تان را برای پیشرفت همیشگی آماده می‌سازد.

پیشگویی آسمانی نوشته جیمز ردفیلد

این کتاب راجع به یک کتاب خطی صحبت می کند که از حدود ۳۰۰۰ سال پیش وجود داشته و تازه پیدا شده و مطالب خاص و نوعی را عنوان می کند و کلیسا در مقابلش شدیدا مقاومت می کند چون کشیش ها فکر می کنند که ایمان مردم را ضعیف میکند یا به عبارتی کار شان را کساد می سازد.

برترین کتابهای روانشناسی جهان قسمت سوم

پیشگویی آسمانی

این کتاب از کشف و شهودهائی حرف میزند که ممکنه واقعأ زندگی مردم را متحول کند:
۱- به مرور تو کشف می‌کنی که زندگی تقریبأ گذراندن امتحانی معنوی است. کشف و شهود اول حکایت از همین امتحان معنوی داره وقتی همزمانی رویدادها رو جدی می‌گیریم. این همزمانی رویدادها باعث می شه که فکرک نیم چیزی در فراسو وجود داره. امری معنوی در ورای هر کاری که می‌کنیم دست اندر کار است. (مرحله قرون وسطی)

۲-کشف و شهود دوم آگاهی ما را به عنوان امری واقعی تلقی می کنه. می‌توانیم به چشم خود ببینیم که گرفتار و دل مشغول بقای مادی بوده‌ایم، و دراین راه تمام حواسمان را برای حفظ امنیت و آسایش خود در جهان متمرکز کرده‌ایم. می‌دانیم که آزادی ما حالا نشانگر نوعی آگاهی به چیزی است که واقعاً رخ می‌دهد. (دوره رنسانس)

۳- کشف و شهود سوم چشم انداز و نگاه نوعی به جهان دارد. جهان مادی را به صورت یک انرژی ناب می‌بیند، انرژی که تا حدی با نحوه تفکر ما هماهنگی دارد.

۴- کشف و شهود چهارم پرده از این راز برمی دارد که آدمی با مهار کردن انسان‌ها و در اختیار گرفتن ذهن و فکر آن‌ها دلش می‌خواهد انرژی آن‌ها را بدزدد، جنایتی که زمانی دستمان را به آن آلوده می‌کنیم که اغلب احساس می‌کنیم انرژی‌مان ته کشیده و در تنگنا قرار گرفته‌ایم.

۵-این نقصان و کمبود انرژی را البته می‌توان وقتی جبران کرد که با منبع متعالی تر ارتباط برقرار کنیم. جهان می‌تواند هر چه را نیاز داریم در اختیارمان بگذارد به شرط آنکه ما با او رها و بی پرده باشیم. این جلوه و نمائی از کشف وشهود پنجم است.

۶-کشف و شهود ششم روشن می‌کند که ما می‌توانیم حسابمان را با نمایش‌های مکرر قدیمی تصفیه کنیم و خویشتن واقعی خود را پیدا کنیم.

۷- کشف وشهود هفتم می‌گوید تکامل، این خویشتن‌های واقعی را به حرکت در آورده بود و از طریق پرسش، الهام و شهود به اینکه چکار کنیم و پاسخ به آن، قرار گرفتن در این جریان سحر آمیز و جادوئی در واقع رمز و راز سعادت و نیکبختی است.

۸- کشف و شهود هشتم، دانستن این مسئله بود که چگونه به شیو ه ای نو با دیگران رابطه برقرار کنیم و بهترین وجوه آنان را جلوه گر سازیم و این کلیدی بود که مدام رمز و راز را به عمل وا می‌داشت و پاسخ سئوالها را به ارمغان می‌آورد. و تمام این کشف و شهود ها در آگاهی ای ادغام شده بود که همچون اوج هوشیاری و امید و انتظار می‌نمود.

” کشف و شهود سوم را فراموش نکن. (جهان سرشار از انرژی است، انرژی که به آرزوها و انتظارات ما واکنش نشان می‌دهد. آدم‌ها هم پاره ای از آن انرژی جهان هستند. بنابراین وقتی پرسشی داریم، سرو کله آدم‌هایی که پاسخ را در چنته دارند پیدا می‌شوند.) در کشف و شهود نهم ما شیوه تکامل و تحول را می‌آموزیم و مسیر خاص خود را از حقیقتی به حقیقت دیگر، دنبال می‌کنیم و فرهنگ کلی به شیوه ای بسیار قابل پیش بینی دگرگون خواهد شد.وقتی به آستانه تحول برسیم و کشف وشهودها کم کم در سطح جهانی ظاهر شوند، نژاد بشر دوره ای از درون نگری را تجربه خواهد کرد. درک خواهیم کرد دنیای طبیعی چقدر زیبا و سرشار از معنویت است.به درخت‌ها و کوهها و رودها به منزله معبدهایی از قدرت عظیم نگاه خواهیم کرد که باید همراه با احترام و ابهت حفظ شوند.”اگر تاریخ به جلو و به بالا ادامه یابد، آنوقت ما همچنان به کسب سطوح بالاتر و بالاتر انرژی و ارتعاش ادامه خواهیم داد.”

  آرامش در پرتوی آگاهی 

حقیقت ترکیبی از دیدگاه‌های علمی و دینی جهان است.حقیقت این است که تکامل شیوه و طریقی است که خدا خلق کرد و هنوز هم خلق می‌کند.نهایتأ مفاهیم بسیاری از ادیان روشن می‌شود و باعث می‌شود که وعده‌ها عملی گردد.حرف تمام ادیان در باره این است که بشر سرچشمه والایی بیابد و با آن ارتباط برقرار کند و اینکه تمام ادیان از نوعی درک و دریافت که انسان‌ها در باطن خود از خداوند دارند سخن می‌گویند،احساسی که ما را سرشار می‌سازد و فراتر از آنکه بودیم می‌برد.تمام ادیان زمانی فاسد و تباه می‌شوند که رهبرانشان به جای آنکه به آن‌ها نشان دهند چگونه اراده الهی را در درون خویش بیابند،خود را مفسر این اراده می‌دانند. کتاب خطی می‌گوید که گهگهاه در تاریخ یک فرد راه دقیق ارتباط برقرارکردن با سرچشمه لایزال الهی و سمت و سوی آن را درک خواهد کرد و بدینسان همچون سرمشقی پایدار نشان خواهد کرد که مقدرات تمام نژاد بشر آن مسیر را دنبال کنند.

کشف و شهود نهم سرنوشت نهایی ما را آشکار می‌سازد و آن را مثل بلور صاف و روشن می‌کند.چندین بار تکرار می‌کند که ما در مقام انسان اوج و غایت تمامی تکامل هستیم.از ماده ای صحبت می‌کند که به شکلی ضعیف آغاز می‌شود و عنصر به عنصر، سپس نوع به نوع، مدام پیچیده تر می‌شود و همواره به صورت ارتعاشی بالاتر تحول می‌یابد.سرنوشت ما این است که سطح انرژی خود را افزایش بدهیم و سطح انرژی ما افزایش می‌یابد،سطح ارتعاش ما در اتم‌های بدنهای ما اضافه می‌شود. یعنی اینکه ما به حالت معنوی بالاتر و ناب تری دست پیدا می‌کنیم.کشف و شهود نهم می‌گوید که ما انسان‌ها در همان حال که به افزایش ارتعاش خود ادامه می‌دهیم، چیز حیرت انگیزی اتفاق می‌افتد.تمام گروه‌های مردم، همینکه به سطح معینی رسیدند، ناگهان برای آن‌هایی که هنوز در سطح پایین تر ارتعاش دارند نامرئی می‌شوند. در این سطح پایین تر به نظر مردم چنین خواهد نمود که دیگران کاملأ ناپدید شده‌اند، اما خود این گروه احساس خواهند کرد که هنوز درست همانجا حضور دارند و فقط می‌بینند که سبک بارتر شده‌اند.

خلاصه کتاب راهنمای درون

وقتی انسان‌ها شروع می‌کنند به بالاتر بردن ارتعاش‌های خود به سطحی که دیگران نمی‌توانند ببینندشان،این نشانگر آن خواهد بود که داریم از مرز میان این زندگی و دنیای دیگری که از آنجا آمده‌ایم و پس از مرگ به آنجا خواهیم رفت، گذر می‌کنیم.این گذر آگاهانه راهی است که پیامبران آن را نشان داده‌اند، مسیح به انرژی دست یافت که توانست سبکبال روی آب راه برود.و در روی زمین از مرگ فراتر رفت و از آن گذر کرد و جهان مادی را به جهان معنوی بسط داد و اگر ما هم با همان سرچشمه ارتباط پیدا کنیم می‌توانیم گام به گام در همان مسیر پیش رویم.آنگاه مرحله ای فرامی رسد که هر کس از آنچنان نوسان و ارتعاش بالایی برخوردار می‌شود که با همان شکل و شمایل خود وارد بهشت می‌شود و بیشتر افراد در خلال هزاره سوم به این سطح از ارتعاش انرژی خواهد رسید.ما با اعتماد به نفس و برخورداری از بینش و بصیرت باید بدانیم که کجا داریم می‌رویم.کشف و شهود ها تصویری از دنیا بوجود می‌آورند که تصویری باور نکردنی از زیبائی و انرژی است، هرچه بیشتر بتوانیم این زیبائی ها را ببینیم، بیشتر می‌توانیم رشد و تکامل پیدا کنیم و سطح ارتعاش و انرژی ما بیشتر می‌شود و سرانجام،درک و تصور و ارتعاش افزایش یافته ما، بهشتی را که اینک در برابر ماست به رویمان باز خواهد کرد.چیزی که هست و هنوز نمی‌توانیم آن را ببینیم.رسیدن به بهشت در روی زمین دلیل بودن ما در اینجاست و اکنون می‌دانیم که چگونه می‌توان آن را عملی کرد و چگونه عملی خواهد شد. باشد تا همه ما با کشف وشهودهایمان در بهشت سکنی گزینیم.

یادتان باشد هیچ چیز و هیچکس و هیچ رفتار و هیچ گفتارکردار و حتی پنداری آنگونه که به ظر می رسد نیست. پس بسیار مراقب باشید.برگرفته از زبان بدن ایرانی

مازیار میر مشاور و تحلیلگر

قسمت های دیگر این مطلب را میتوانید از اینجا دنبال کنید:

برترین کتابهای روانشناسی جهان قسمت اول

برترین کتابهای روانشناسی جهان قسمت دوم

توصیه میشود  لطفا و حتما مطالب زیر را مطالعه فرمایید:

دوره آموزشی مذاکره و ارتباطات غیرکلامی

همایش حقوق تخصصی برند در ایران

چالشهای هفتگانه تحول ویژگیهای سازمانهای موفق و برنده قرن بیست و یکم

برندسازی یا تخریب هویت ایران و ایرانی

اصول فنون مذاکره و موفقیت برندها

برترین کتابهای روانشناسی جهان قسمت سوم
Facebook
Twitter
Pinterest
LinkedIn
اگه مطلب رو دوست داشتی، اینا رو از دست نده!
مشاوره کسب و کار با دکتر مازیار میر
کلینیک تخصصی کسب و کار دکتر میر

معرفی دوره جامع بازارسازی DBA دانشگاه تهران 1389

معرفی دوره جامع بازارسازی DBA دانشگاه تهران 1389   دکترمازیارمیرمحقق وپژوهشگر  مازیارمیر : بازارسازی مسیری که فقط و فقط طول مدت زمان انرا شکوفا می کند     برای این

مدیریت و رهبری

بهترین پروژه بزرگ بازارسازی در کلاس جهانی

بازارسازی یا ایجاد بازار به معنای توسعه و گسترش یک محصول، خدمات یا برند در بازاری است که پیش‌تر وجود نداشته یا به میزان کمی توسعه یافته است. شرکت‌های بزرگ

استراتژیهای حرفه ای بازاریابی
بازاریابی

استراتژیهای حرفه ای بازاریابی و بازار سازی و فروش در بازارهای رقابتی

استراتژیهای حرفه ای بازاریابی  مازیار میر مشاور و تحلیلگر فرم مشخصات کلی دوره های آموزشی دوره جامع اصول سرپرستی و مدیریت در سازمانهای پیشرفته عنوان دوره : استراتژیهای حرفه ای

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دریافت مشاوره