بررسی کتاب کی when ترفندهای علمی زمانسنجی عالی
بررسی کتاب کی
«کِی؟؛ ترفندهای زمانسنجی عالی» اثر دیگری از دنیل اچ. پینگ نویسنده کتابهای «انگیزه -Drive» و «TO SELL IS HUMAN» است.
تقریبا همه میدانند که زمانسنجی همهچیز است اما چیز زیادی درباره خود این پدیده و درواقع ترفند، نمیدانند. زندگی ما زنجیرهای از تصمیمهای پی در پی در
مورد «کِی» هستند: کی یک کسبوکار را شروع کنیم، کی یک کلاس را در برنامه خود قرار دهیم و یا کی رابطه عاطفی خود با یک فرد دیگر را جدی تلقی کنیم. با
این حال، ما این تصمیمها را بر اساس شهود و حدسیات خود میگیریم.
دنیل اچ. پینگ، ایدهپرداز مطرح حوزه موفقیت و کسبوکار، که به سرعت در حال تبدیل شدن به یک استاد بینالمللی است، ترفندهای علمی زمانسنجی را
شناسایی کرده تا به ما کمک کند که در کار و زندگی موفقتر باشیم.
پینگ در کتاب «کی؟» که از پرفروشترینهای نیویورک تایمز و آمازون هم بوده است، با بهرهگیری از یک مجموعه غنی از تحقیقات روانشناسی، زیستشناسی و
اقتصادی نشان میدهد که چگونه میتوانیم از این الگوهای پنهان جدید استفاده کنیم تا جدول زمانی ایدهآل خود را ایجاد کنیم. چگونه میتوانیم یک شروع متزلزل را
تبدیل به یک شروع تازه کنیم؟ چرا باید از رفتن به بیمارستان در عصرها خودداری کنیم؟ چرا آوازخوانی به همراه دیگران به اندازه ورزش کردن برای شما مفید است؟
زمان ایدهآل برای استعفا از یک شغل، تغییر حرفه و یا ازدواج کردن کی است؟
کتاب «کی» یک روایت شگفتانگیز و خواندنی است که در مورد نحوه ایجاد یک زندگی غنیتر و پربارتر نکات جذابی را مطرح میکند. دنیل اچ. پینک در این اثر، آخرین
تحقیقات و اطلاعات زمانسنجی را با داستانهایی جذاب و آموزنده و توصیههایی عملی و کاربردی ترکیب کرده، تا به خوانندگان بینشی عمیق و متقاعدکننده بدهد
که بتوانند زندگی غنی و دوستداشتنیتری را تجربه کنند.
بررسی کتاب کی when
دسته بندی کتاب
میریت کسب و کار – موفقیت و خودیاری
تعداد صفحات ۲۸۱ صفحه
تاریخ انتشار۱۳۹۷
زندگی همه ما تشکیل شده از تصمیم های گوناگون و پی در پی در مورد « کی» . کی یک کار را شروع کنیم، کی یک دوره جدید را در برنامه خود قرار دهیم، کی
روابطی را شروع کنیم و… .
ما معمولا این تصمیمات را براساس حدسیات و شواهد خود می گیریم. ولی برای تصمیم گیری بهتر برای آنها می توانیم از الگوهای پنهان جدیدی استفاده کنیم تا
برنامه زمانی ایده آل خود را انتخاب کنیم.
زمان مسئله اصلی نیست، بلکه تنها مسئله است. ( مایلز دیویس)
الگوی پنهان هر روزه :
« عملکرد افراد در روزها یک تناوب همیشگی دارند: یک اوج گیری، یک فرود و یک بازگشت به نقطه اولیه». طبق این الگو، احساسات مثبت و فعال بودن،
معمولا در صبح ها افزایش می یابد و در بعد از ظهر کاهش، در اوایل شب دوباره اوج می گیرد. چرخه ساعت درونی برای انسانها ۲۴ ساعت و یازده دقیقه است و
بدن از این الگو استفاده می کند و چرخه های داخلی( طلوع و غروب) و بیرونی( فعالیتهای اجتماعی و …) را با هم هماهنگ می کند. نتیجه این پروسه باعث
می شود که انسان در طول زمان های مشخصی دارای کارایی بیشتر و در زمانهایی عملکرد پایینتری داشته باشد. و این الگو برای افراد مختلف متفاوت ، ولی کلیت
برای همه مشابه است ، تحقیقات نشان می دهد که الگوهای زمانی محور جالبی در احساسات و عملکرد ما دارند.
احساسات، وضعیت درونی هستند اما تأثیر بیرونی دارند. گاهی اوقات تلاش می کنیم تا احساسات خود را مخفی کنیم ولی در نهایت ناموفق هستیم و این یکی از
دلایل واکنش دیگران در برابر کلمات و رفتار ماست. طبق تحقیقات صورت گرفته تصمیم های مهم باید در اوایل روز انجام شود. و افراد در به خاطر سپردن
مجموعه ای از حروف بی معنا، صبح ها بهتر از شب عمل می کنند. و طبق جمع بندی های صورت گرفته به ۳ نتیجه کلی دست یافتند که عبارتند از :
۱- توانایی های شناختی ما در طول روز به یک اندازه نیست و در بعضی از زمان ها عملکرد بهتری داریم.
۲- نوسانات روزانه بسیار شدیدتر از آن هستند که فکر می کنیم.
۳- تا چه اندازه به کارهایی که انجام می دهیم وابسته هستیم. بهترین زمان برای انجام کارهای خاص بستگی به طبیعت آن دارد.
افراد بزرگسال در ساعت های اولیه روز بهترین عملکرد در تفکر را دارند، وقتی بیدار می شویم، دمای بدن ما کم کم افزایش پیدا می کند و این باعث بالا
رفتن سطح انرژی و هوشیاری ما می شود و درنتیجه عملکرد اجرایی بهتر، توانایی تمرکز و قدرت نتیجه گیری بالاتر را برایمان به ارمغان می آورد. اما باید مراقب
باشید که همه کارهای فکری خود را برای پیش از ظهر قرار ندهید زیرا همه این نوع کارها از یک نوع نیستند.
احساسات و عملکرد ما در طول روز دچار نوسان می شود و معمولا در صبح و در زمان اوج گیری، کارهای تحلیلی که نیازمند هوشیاری و تمرکز بیشتر است و در
ساعتهای انتهایی روز کارهای بصیرتی که نیازمند مهارکنندگی و اراده کمتری است، بهتر عمل می کنیم. و البته استثنا برای افراد وجود دارد و همه انسانها الگوی
شخصی خود را دارند، بعضی ها از صبح ها متنفر هستند و تا اواخر روز و غروب هنوز به اوج کارایی خود نرسیده اند و بعضی ها برعکس. در واقع برخی از ما جغد
هستیم و بعضی ها چکاوک. ولی اکثرا حدود ۶۰ تا ۸۰ درصد نه جغد هستند و نه چکاوک.
البته الگوهای زمانی به چند عامل بستگی دارد از جمله ژنتیک و زمان تولد فرد و مهمترین عامل سن فرد است. معمولا بچه ها چکاوک هستند و صبح ها زودتر بیدار
می شوند، در حدود سن بلوغ و حدود بیست سالگی، این چکاوک ها تبدیل به جغد می شوند و در عصرها انرژی می گیرند و بعد از آن تا اواخر عمر به سمت چکاوک
شدن بر می گردند. البته الگوی زمانی مردان و زنان متفاوت است، مخصوصا در نیمه ابتدای زندگی . مردان معمولا به شب تمایل دارند و زنها به صبح. و به مرور
زمان از سن ۵۰ سالگی به بعد این تفاوت از بین می رود.
تحقیقات زیادی نشان می دهد که افراد سحرخیز انسانهایی کارآمدتر هستند( مردان و زنان درون گرا، با وجدان، با پشتکار و به لحاظ احساسی با ثبات که ابتکار
عمل دارند و برای آینده برنامه ریزی می کنند.) افراد سحر خیز مثل چکاوک ها، معمولا احساسات مثبت بالایی دارند. و در مقابل جغدها تمایلات تاریک تری را به
نمایش میگذارند. البته این درست نیست و جغدها افرادی خلاق تر و حافظه کاری بهتری دارند ولی اشکال کار در اینجاست که سیستم فرهنگ، کار، آموزش و … بر
پایه افراد چکاوک و یا دسته سوم برنامه ریزی شده است. و چیزی که دارای اهمیت است اینست که نوع شخصیت، کار و زمان با هم هماهنگ باشد که به آن اثر
هماهنگی می گویند و این اثر حتی روی رفتار اخلاقی ما هم تأثیر گذار است و باید افراد برای افزایش کارایی خود ببینند که جزو کدام دسته هستند و مهمترین کار
خود را در اوج کارایی انجام دهند و کارهای دیگر و کم اهمیت تر در زمان بازیابی انجام گیرد.
اگر روی برنامه زمانی روزانه خود کنترلی ندارید، چکار باید کنید؟
اکثر افراد به واسطه شغل خود زمان خود را به طور کامل در اختیار ندارند و در نتیجه آن ریتم الگوی روزانه و ضروریات با هم هماهنگ نیست . در اینگونه مواقع باید
سعی کنیم که ضررها را به حداقل برسانیم و به دو چیز توجه کنیم .
۱- آگاه باشید. یعنی در زمان های غیر بهینه کاری برای خود با اقدامات کوچک و البته قدرتمند از اثرات منفی آن بکاهید . مثلا بواسطه جغد بودن حضور در جلسات
مهم در صبح زود برایتان کمترین کارایی را دارد، از شب قبل برای فردا برنامه ریزی کنید و کارهایی که باعث افزایش تمرکز و روحیه می شود را در برنامه فردا بگنجانید.
۲- از حاشیه ها استفاده کنید. اگر نمی توانید در تایم محدود خود کارهای بزرگ انجام دهید، شاید بتوانید چیزهای کوچک را تغییر دهید و در اوج کارایی کارهای
بیهوده انجام ندهید و همان تایم را به مهترین کار روز خود اختصاص دهید و با رئیس خود در مورد زمان اوج کارایی خود صحبت کنید و حتی می توانید پیشنهاد دهید
که هر کس در یک روز از ماه طبق برنامه الگوی زمانی خود پیش رود و اینگونه اثر هماهنگی به اوج خود می رسد.
بهترین زمان برای ورزش کردن:
دو زمان برای آن وجود دارد و هر زمان جنبه های مختلفی را در بر می گیرد.
صبح ها، باعث کاهش وزن، افزایش روحیه با انجام ورزشهای هوازی، ادامه دادن برنامه روزانه بواسطه ورزش، افزایش قدرت ( مثلا برای ساخت عضلات)
عصرها و یا شب، باعث کاهش آسیب ها ، افزایش عملکرد اعضای بدن، افزایش لذت در ورزش به واسطه فشار کمتر بر ذهن و روح افراد
بعد از ظهر از چیزی آگاه است که صبح هرگز تصور آن را نیز نمی کند . (رابرت فراست)
فارغ از نوع ساعت درونی ما، بعد از ظهرها می تواند در عملکرد حرفه ای و اخلاقی ما تأثیر نامطلوب بگذارد ولی میتوانیم با ایجاد وقفه های هوشیاری اجباری تمرکز
لازم را برای کارهای دشوار بعد از ظهر بدست آوریم و حتی با ایجاد استراحت های تجدید قوا.
زمان های استراحت چگونه باید باشد؟
پاسخ واحدی وجود ندارد، اما ۵ اصل برای آن ارائه شده است:
۱- چیزی بهتر از هیچی است. بعد از ظهر به این علت مشکل آفرین است که اگر روی کاری تمرکز کنیم، هدف خود را فراموش کرده و به پدیده خوپذیری دچار می
شویم. زمان های استراحت کوتاه مدت می تواند به تجدید قوا کمک کند و زمان های استراحت مکرر بهتر از زمان های استراحت هر چند وقت یکبار است. نسبت
طلایی کار به استراحت به این صورت است که افراد دارای عملکرد بالا، ۵۲ دقیقه کار، ۱۷ دقیقه استراحت دارند.
۲- حرکت بهتر از ثابت بودن است. در شرایط کنونی نشستن، یک خطر روشن و واقعی برای سلامتی است. به همین دلیل ایستادن و قدم زدن به مدت ۵ دقیقه
پس از هر ساعت کار موثر است و باعث افزایش سطح انرژی و تمرکز و روحیه در طول روز می شود .
۳- اجتماع بهتر از تنهایی است. برای افراد درون گرا، تنهایی می تواند تجدید قوا کننده باشد. اما طبق تحقیقات در مورد استراحت برای تجدید قوا، گذراندن زمان با
دیگران هم می تواند قدرتمند باشد. و زمان استراحت اجتماعی می تواند باعث کاهش استرس و بهبود روحیه شود.
۴- بیرون بهتر از داخل است. سپری کردن زمان استراحت در طبیعت از همه چیز بیشتر به ما نیرو می بخشد.
۵- رهایی کامل بهتر از نیمه درگیر بودن است. در موقع استراحت در بین کار، از صحبت کردن پیرامون کار با افراد و یا حتی بررسی پیام های کاری بپرهیزید. زیرا
فکر کردن به مسائل کاری در زمان استراحت منجر به خستگی می شود.
مهمترین وعده روزانه
طبق تحقیقات صورت گرفته و باور عموم، صبحانه مهمترین وعده غذایی روز است اما محققان به این نتیجه رسیده اند که وقت ناهار یک فرصت مهم برای تجدید انرژی
و بهبود سلامت کاری است و با وجود شواهد بدست آمده و خطرات افت عملکرد در بعد از ظهر ، نهار مهمترین وعده غذایی روز است.
تأثیر خواب بعد از ظهر
خواب بعد از ظهر، موجب بهبود عملکرد ذهنی و تقویت سلامت جسمی و ذهنی و با بالا بردن ظرفیت مغز باعث افزایش یادگیری می شود. خواب ایده ال که هم
کارایی و هم بهره وری داشته باشد، چیزی بین ۱۰ تا ۲۰ دقیقه طول می کشد. برای افزایش کارایی در بعد از ظهر، می توانید قبل خواب، ۲۰۰ میلی گرم قهوه
نوشیده و سپس بخوابید.
زمان استراحت نشانه تنبلی نیست بلکه نشان دهنده قدرت است.
ما معمولا برای کارهای روزانه لیستی تهیه می کنیم ولی برای داشتن عملکرد بالاتر، بهتر است که زمان های استراحت خود را نیز تعیین کنیم.
طبق موارد گفته شده ، باید کار را با سه وقت استراحت در روز شروع کنیم و مدت زمان آنها را هم تعیین کنیم.
برای اینکه استراحت ایده آل و بعد آن بهره وری بیشتری داشته باشیم باید:
۱- زمان افت بعد از ظهر خود را پیدا کنید.
۲- محیط آرامی فراهم کنید و زنگ گوشی خود را خاموش کنید.
۳- یک فنجان قهوه بنوشید.
۴- زنگ بیدار شدن خود را روی ۲۵ دقیقه تنظیم کنید.
۵- و در نهایت این کارها را دائما تکرار کنید تا برایتان به یک عادت تبدیل شود.
البته گاهی ممکن نیست که در بعد از ظهر استراحت کنیم، در این مواقع، یک لیست تهیه کرده و این کارها را انجام دهید:
۱- در زمان افت عملکرد، کار خود را متوقف کرده، و یک نفس عمیق بکشید.
۲- و اگر تیمی کار می کنید، هر کس در عرض ۳۰ ثانیه روند کار خود را بیان کند.
۳- هر فرد در ۳۰ ثانیه گام بعدی خود را تشریح کند.
۴- هر فرد به این سوال پاسخ دهد، که چه چیزی را فراموش کرده ایم؟
۵- فردی را تعیین کنیم تا قسمت فراموش شده را انجام دهد.
۶- در صورت نیاز یک زمان استراحت دیگر را تعیین کنیم.
افراد دارای عملکرد بالا، یک نقطه اشتراک دارند،که در زمان استراحت کردن واقعا خوب عمل می کنند.
خوش شانس بودن در شروع کار همه چیز است! میگل دوسروانتس، دون کیشوت
سه اصل شروع موفقیت آمیز: درست شروع کنید، دوباره شروع کنید، دسته جمعی شروع کنید.
افراد برای ایجاد یک شروع تازه از دو نوع نقطه عطف زمانی استفاده می کنند: اجتماعی و شخصی.
اجتماعی که برای همه افراد مشترک است مثل روزهای تعطیل، شروع اول ماه و تعطیلات ملی. شخصی که مختص هر فرد است مثل : روزهای تولد، سالگردهای
مختلف، تغییرات شغلی. و هدف کلی از این نشانه های زمانی، ایجاد یک دوره جدید برای رهایی از گذشته است و باعث جدا شدن از اشتباهات گذشته می شود و
در نتیجه احساس اطمینان در فرد ایجاد می کند و همچین باعث می شود که افراد دید جامعی به زندگی خود انداخته و با تمرکز بیشتر به اهداف خود توجه کنند.
افراد می توانند نقاط عطف استراتژیک را در تاریخ شخصی خود ایجاد کنند و حتی اگر در کاری شکست خورده باشند با تعویض تاریخ، شروع دوباره ای داشته باشند و
با معنا بخشی به یک روز عادی، قدرت لازم برای شروع های تازه را ایجاد کرد. مثلا شروع سال جدید، تاریخ تولد و … . و با انتخاب شروع های دوباره فرصت بیشتری
برای خود ایجاد کرده تا شروع های نامناسب را جبران کنند و مجدد شروع کنند.
اقتصاد دانان طبق بررسی های صورت گرفته به این نتیجه رسیده اند که شروع ها قدرت زیاد ولی نامرئی در میزان درآمد افراد دارند. بخش اعظم رشد
درآمدی هر شخص در نخستین دهه شغل او شکل می گیرد و شروع کردن با درآمد بیشتر فرد را در مسیر جلوتری قرار می دهد ولی بهترین روش برای افزایش
درآمد اینست که مهارت های خاص خود را با کارفرما یکی کنیم و این اتفاق معمولا خیلی کم در اولین شغل فرد رخ می دهد.
و حالا اگر اوضاع اقتصادی مناسب نباشد، تغییر شغل سخت خواهد شد و کارفرمایان افرادی را استخدام نمی کنند و همین عوامل باعث به تأخیر افتادن در پیدا کردن
شغل مناسب با حقوق بیشتر است. به همین دلیل شروع ها خیلی مهم هستند و اثرات آن تا انتها باقی می مانند.
بهترین روش برای جلوگیری از شروع نامناسب اینست که اصلا همچین شروعی را تجربه نکنیم. که بهترین روش پیش مرگ نامیده می شود یعنی با خود تجسم
کنیم که بدترین حالت ممکن اتفاق افتاده باشد و دچار شکست شده باشیم، آن موقع چکاری انجام می دادیم؟ و این باعث می شود که زودتر از اشتباهات خود آگاه
باشیم و آنها را انجام ندهیم.
برای چه موقعیت هایی باید اول باشیم:
۱- بعنوان نام اول در برگه رأی
۲- اگر شما انتخاب پیش فرض نیستید. ( اگر رقیب تجاری تان، شرکتی دارد و خدماتی مشابه شما به مشتری می دهد)
۳- اگر تعداد رقبا کم باشد.
۴- در مصاحبه شغلی، وقتی که چندین نفر قدرتمند هم حضور داشته باشند.
برای چه موقعیت هایی نباید اول باشیم:
۱- اگر شما انتخاب پیش فرض هستید. ( معمولا افراد در ساعات آخر روز، خسته شده و انتخاب هایشان براساس گزینه های پیش فرض است)
۲- اگر تعداد رقبا زیاد است.
۳- اگر در محیطی غیر قطعی کار می کنید، اول نبودن به سود شماست.
۴- اگر رقبا ضعیف باشند. قرار گرفتن در انتها می تواند باعث تفاوتهای شما با دیگران شود و بهتر دیده شوید.
نکاتی برای شروع سریع در یک شغل جدید
هرچند شروع کردن در دوران رکود همراه با ریسک است ولی برای شروع کردن یک شغل جدید، می توانیم بر لذت بردن از شغل و میزان درآمد خود تأثیر بگذاریم:
۱- پیش از آنکه شروع کنید، شروع کنید.( باید یک روز و یک ساعت مشخص در نظر گرفته و خودتان را تصور کنید که در حال متحول شدن هستید. )
۲- بگذارید نتایج شما حرف بزنند. ( ابتدا بر روی کسب چند موفقیت تمرکز کنید و وقتی به جایگاه مورد نظر رسیدید، می توانید خود را مطرح کنید.)
۳- انگیزه خود را حفظ کنید. ( افراد همیشه در ابتدا انرژی بیشتری دارند ولی به مرور این انرژی تحلیل می رود)
۴- روحیه خود را برای کسب پیروزی های کوچک حفظ کنید. ( بزرگترین انگیزه، پیشرفت در کارهای معنادار است و این به این معنا نیست که حتما باید بزرگ باشد. و
اهداف می تواند کوچک شده اهداف بزرگ باشد، با رسیدن به هر هدف کوچک، جشن بگیرید)
چه زمانی بهتر است ازدواج کنید:
یکی از مهمترین شروع ها برای بسیاری از افراد، ازدواج است. و برای زمان مناسب برای آن ۳ اصل راهنما وجود دارد:
۱- صبر کنید تا به اندازه کافی مسن شوید ( اما نه بیش از حد)
۲- صبر کنید تا تحصیلاتتان به پایان برسد
۳- صبر کنید تا رابطه تان به بلوغ برسد.
در مجموع، برای یکی از مهمترین پرسش های زمانی زندگی،عشق را فراموش کنید و طبق توصیه های محققان، به این نکته توجه کنید که دوراندیشی بالاتر از علاقه است.
زندگی همه ما به ندرت یک مسیر ثابت و خطی را طی می کند و مجموعه ای از قسمت های مختلف است و شامل شروع، میانه و پایان است.
اغلب شروع ها در خاطرمان می مانند و پایان ها هم برجسته هستند. اما میانه ها تیره هستند. ولی طبق دانش زمان سنجی، میانه ها، تأثیر زیاد بر کار و نحوه انجام دادن آن می گذارند. مثلا در یک پروژه به میانه آن رسیده ایم . میتوانیم طبق روند خود ناامید شویم ( رخوت) یا به ما انگیزه بدهند و ما را به حرکت وا دارد. ( جرقه) به عنوان مثال پروژه ای را در نظر بگیرید که زمانی برای آن تعریف شده است و باید تا تایم خاصی تحویل داده شود، معمولا افراد با سرعت ثابت پروژه را پیش نمی برند، بلکه زمان زیادی را برای آن پروژه بدون انجام کاری سپری می کنند تا اینکه با حجم زیادی از فعالیت های انجام شده روبرو می شوند که همیشه با نقطه میانی زمان آن پروژه هماهنگ است. در میانه راه، اعضای تیم احساس فوریت می کنند که به این پدیده اثر « اوه – اوه » می گویند. در واقع اثر اوه – اوه به ما انگیزه می دهد و به استراتژی ما شکل تازه ای می بخشد. البته همیشه اینگونه نیست، و نقطه میانی می تواند تأثیر دوگانه داشته باشد. البته چیزی که در نقاط میانی مهم است و می تواند ایجاد انگیزه کند اینست که کمی از برنامه عقب باشید.
چند روش برای ایجاد انگیزه در زمان رکود نقطه میانی:
۱- اهداف موقتی تعیین کنید. یعنی پروژه را به بخش های کوچکتر تقسیم کنید.
۲- پایبندی به اهداف موقتی خود را اعلام کنید. مثلا به یک فرد هدف و زمان و شیوه انجام آنرا توضیح دهید.
۳- جمله خود را نیمه رها کنید. مثلا در حین نوشتن کتاب، جمله و پاراگراف خود را نیمه بگذاریم و این حس تمام نشدن باعث می شود که برای ادامه ، کار خود را با سرعت بیشتری انجام دهیم. و طبق قانون اثر زیگارنیک افراد معمولا کارهای نیمه، بیشتر در خاطرشان می ماند تا کارهای تمام شده. و این کار باعث افزایش انگیزه شود.
۴- زنجیره را پاره نکنید. ( تکنیک ساینفلد) این تکنیک به این صورت است که برای انجام دادن کاری مشخص، یه بازه زمانی مشخص کنید و بعد انجام دادن هر روزه کار، یک علامت در تقویم خود بزنید، وقتی به مرور این کار را انجام می دهید، یک زنجیره ساخته می شود، فقط تنها کاری که باید انجام دهید این است که زنجیره را پاره نکنید. و به کار خود ادامه دهید.
۵- یک نفر که کار شما به او کمک خواهد کرد را تجسم کنید. اگر احساس می کنید در یک پروژه گیر افتاده اید، فردی را تصور کنید که در پس تلاش های شما سود خواهد برد و با اینکار به خود انگیزه بدهید و در کار، برای خود تعهد بیشتری ایجاد کنید.
۵ روش برای مقابله با رکود میانسالی
۱- اهداف مهم خود را اولویت بندی کنید. ( تکنیک بافت)
اول ۲۵هدف مهم زندگی خود را بنویس، سپس به لیست خود نگاه کن و از میان آنها ۵ هدف را انتخاب کن که مهترین اولویت توست و بعد به سرعت برای آن ۵ هدف برتر برنامه ریزی کن. و ۲۰ هدف بعدی را دور بریز و اصلا به آنها فکر نکن مگر اینکه به ۵ هدف اول رسیده باشی.
۲- درون سازمان خود به دنبال مربی برای دوره میانه شغل خود باشید.
بیشتر آموزش های شغلی زمانی انجام می شود که تازه وارد کسب و کار شده باشید و به مرور این طرز فکر ایجاد می شود که چون کاملا جا افتاده ایم، دیگر نیازی به راهنما نداریم.
۳- رویدادهای مثبت را در ذهن خود حذف کنید.
گاهی اوقات، تفریق قدرتمندتر از جمع است. اول با یک چیز مثبت در زندگی خود شروع کنید، سپس تمام چیزهایی که باعث آن شده است را لیست کنید و بعد با خود فکر کنید که چه رویدادها، شرایط و تصمیم هایی ممکن بود رخ ندهد را بنویسید. دوباره به زمان حال برگردید و به خود یادآوری کنید که زندگی طبق انتظار شما پیش رفته است.
۴- برای خودتان چند جمله از روی مهرورزی برای خودتان بنویسید.
چند جمله در مورد اینکه چگونه می توانید در شرایط خود تغییر ایجاد کنید و چگونه می توان آینده بهتری داشت. و احساسات خود را بیان کنید انگار که برای دوستی فرضی می نویسید. این راه مانند قانونی طلایی عمل می کند و باعث فراهم شدن شرایطی برای اینکه با خود، مانند سایر افراد رفتار کنیم و با خود مهربانتر باشیم.
۵- صبر کنید.
گاهی بهترین کار اینست که فعلا کاری انجام ندهیم.
اگر یک پایان خوش می خواهید، بستگی دارد که کجا، داستان را تمام کنید. اورسون ولز
چرا در نزدیکی خط پایان بیشتر تلاش می کنیم
دهه های تاریخی اهمیت مادی ناچیزی دارند و از نظر روانی تفاوتی بین فرد سی و نه با فرد چهل ساله نیست ولی مردم وقتی به انتهای دهه خود می رسند، انگار چیزی در ذهنشان بیدار شده و می خواهند تغییری در رفتار خود ایجاد کنند. نزدیک شدن به دهه جدید نشان دهنده یک مرز چشمگیر در مراحل زندگی است و افرادی که سن آنها به عدد ۹ ختم می شود بیشتر درگیر معنای زندگی میشوند.
در ابتدای حرکت برای یک هدف، از پیشرفت خود انگیزه می گیریم و در انتها از تلاش برای طی کردن فاصله ای که مانده انرژی. پایان ها خبرهای خوب و بدی را در مورد رفتار و قضاوت به ما می دهند و البته سعی کنید که همیشه اول خبر بد را بدهید. در پایان ، ما به دنبال معنا هستیم.
چه زمانی از شغل خود استعفا بدهید؟
بسیاری از سوال های زمانی، شامل پایان می شوند و یکی از بزرگترین ها، رها کردن شغل نامناسب است. به سوال های زیر توجه کنید و به آنها پاسخ بدهید و اگر به دو سوال جواب منفی دادید، وقت آن است که شغل خود را رها کنید.
۱- آیا می خواهید در سالگرد کاری بعدی خود هنوز در این جایگاه باشید؟
۲- آیا کار کنونی شما، هم سخت و هم تحت کنترل تان است؟ (یعنی آیا با رغبت کامل بالاترین سطح کار خود را ارائه میکنید؟)
۳- آیا رئیس شما اجازه می دهد که بهترین کار خود را ارائه کنید؟ و آیا شما را تشویق می کند؟
۴- آیا شما خارج از پنجره افزایش حقوق ۳ تا ۵ ساله قرار دارید؟ یکی از راهها برای افزایش حقوق این است که شغل خود را تغییر دهید و بهترین زمان برای اینکار، بازه زمانی ۳ تا ۵ سال است و بیشتر از آن کارمندان وابسته کار خود شده و تغییر سخت است.
۵- آیا کار روزانه شما با اهداف بلندمدت شما همخوانی دارد؟
برای به پایان رساندن یک روز کاری خوب ،
روز خود را با ثبت کارهای روزانه و برنامه ریزی برای فردا تمام کنید.
و در انتها ،
وقتی شگفت زده می شویم، زمان کند می گذرد و احساس می کنیم بیشتر زمان داریم و همین حال ما را خوبتر می کند. با تجربه شگفتی ها به زمان حال می آیید و ظرفیت شگفتی، تنظیم تصور ما از زمان است و تصمیم های ما را تحت تأثیر قرار می دهد و زندگی را برایمان لذت بخش تر می کند.
همه این تحقیق ها، در کنار هم نشان می دهد که مسیر رسیدن به یک زندگی معنادار، بر خلاف دیدگاه استادان معنویت این نیست که در حال زندگی کنید، بلکه دیدگاه خود از زمان را در یک مجموعه کامل پیوسته ادغام کرده تا بتواند به ما کمک کند که چه کسی هستیم و چرا اینجاییم. ما فراتر زمان هستیم و چالش انسانها اینست که گذشته، آینده و حال را با هم جمع کنیم.
بهترین کار برای غلبه بر یک شروع بد، اینست که دوباره یا با هم شروع کنید. نقاط میانی ، موضوعی بنیادی برای رفتار و عملکردمان در دنیاست. قدرت پایان ها نه در شادی آنها ، بلکه در سختی و معنای آنهاست. هماهنگی با انسانها نه یک کار صرفا فیزیکی بلکه این کار نیازمند احساس تعلق است و هدفمندی را تقویت می کند.
و برخلاف دیدگاه همگان که می گویند زمان سنجی همه چیز است ولی باید بدانیم که همه چیز زمان سنجی است.
نویسنده : دنیل اچ. پینک